جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 215
مواجهه با مرگ ،مطالعه تطبیقی بین مولوی و اروین یالوم
نویسنده:
امین عباسپور؛ استاد راهنما:احد فرامرز قراملکی؛ استاد مشاور:امیر عباس علیزمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این رساله بر آنیم مواجهه‌ انسان‌ها با مرگ را از نگاه مولوی و یالوم بررسی کرده و به ذکر وجوه تشابه و تفاوت نظرات آن‌ها بپردازیم. مسئله‌ مرگ حاوی مسائل کلی و اصلی می‌باشد که در ذیل هر مسئله‌ خاص، مسائل فرعی دیگری ارائه می‌شوند. برخی از این مسائل اصلی مرتبط با مسئله‌ مرگ شامل مرگ‌اندیشی، مرگ‌هراسی، قلمرو رازآلود مرگ، نحوه‌ کنار آمدن انسان‌ها با مرگ، و نیز مرگ‌خواهی می‌باشند. تلاش خواهیم کرد به اهم مسائل مرتبط با مرگ از منظر مولوی و یالوم بپردازیم. مولوی در بستر تفکر عرفان اسلامی و از منظر وجودی به مسائل پیرامون خود می‌نگرد. برای وی مرگ همرنگ زندگی است و اندیشیدن به مرگ امری نامعقول، غیرطبیعی و عجیب تلقی نمی شود. تقریر ایشان از اندیشیدن به مرگ و مسائل مربوط به آن به گونه‌ای است که می‌توان گفت او در نهایت، متفکری مرگ‌اندیش و به خصوص مرگ‌خواه می‌باشد. مرگ‌اندیش از این نظر که در لوای حکایات بسیار درباره‌ معنای زندگی، مسائل معرفتی، عشق به معشوق و تلاش برای رسیدن به کمال و وصال به حق مطرح می‌کند، می‌توان جایگاه ویژه‌ مرگ‌اندیشی را در جهان‌بینی وی مشاهده کرد. از طرفی، مولوی متفکری مرگ‌خواه نیز می‌باشد. با توجه به این تقریر که مرگ را به مثابه پلی که آدمی را از مرتبه‌ وجودی نازلتر به مرتبه‌ وجودی عالی‌تر منتقل می‌کند، و از طرفی، دسته‌بندی خاصی که از انواع مرگ (اختیاری و طبیعی) ارائه می‌کند، می‌توان ادعا کرد ضمن آن که در سراسر مثنوی آثار شور و اشتیاق به زندگی موج می‌زند، همچنین، مولوی برای رسیدن به معرفت حقیقتی و رسیدن به کمال عالی‌تر که نیل به آن‌ها از طریق مرگ حاصل می‌شود، بی‌تابی می‌کند. یالوم روان‌درمانگری اگزیستانسیالیست می‌باشد. یعنی به تحلیل مسائل و مشکلات انسان از منظر وجودی –با تعبیر خاص خودش- می‌پردازد. برای وی مرگ نقطه‌ پایان زندگی است و همین نقطه‌ پایان بودن است که به زعم وی، به بسیاری از مسائل و مشکلات روانی آدمی درباره‌ مرگ دامن می‌زند و گاه تا مرز دچار شدن به بیماری‌های روان‌نژندی پیش می‌رود. این که آدمی تنها به دنیا می‌آید و تنها می‌میرد، همچنین، کسی با ما و برای ما نمی میرد، باعث می‌شود اگر تلقی روشنی از مرگ و ارتباط آن با زندگی نداشته باشیم، مواجه‌های ناسالم در اثر تصورات روان رنجورانه و روان نژندانه از مرگ داشته باشیم. تمام تلاش یالوم معطوف این است.
کارکرد عشق در معنا بخشیدن به زندگی از دیدگاه مولانا
نویسنده:
آزاده غلامی گنجه؛ استاد راهنما:امیر عباس علیزمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
فاقد چکیده
معنای زندگی از دیدگاه لئوی تولستوی
نویسنده:
آرزو مهدی زنجانیان؛ استاد راهنما:امیر عباس علیزمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
فاقد چکیده
بررسی تاثیر مولفه های زندگی مدرن شهری بر معنا داری یا بی معنایی زندگی
نویسنده:
حنانه پروین؛ استاد راهنما:امیر عباس علیزمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
فاقد چکیده
بازخوانی حکمت اشراق سهروردی در پرتو الگوی فلسفی پی يرآدو ؛ فلسفه بمثابه روش زندگی
نویسنده:
اميرعباس عليزمانی، زهرا رستاخيز قصرالدشتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
پي يرآدو (2010ـ1922.م) فيلسوف فرانسوي معاصر، با عرضه الگوي فلسفي ـ فلسفه بمثابه روش زندگي ـ که حاصل سالها پژوهش او در زمينه فلسفه باستان است، پويايي و حيات حقيقي فلسفه را در زندگي روزمره فيلسوف نشان ميدهد. در اين پژوهش سعي بر آن است که با بکارگيري اين الگو به تحليل و بازخواني مکتب اشراق سهروردي بپردازيم. به اين منظور، علاوه بر معرفي الگوي فلسفي ـ فلسفه بمثابه روش زندگي ـ به توضيح مؤلفه‌هاي مهم آن از جمله: گفتار فلسفي تمرينات معنوي و جايگاه آن در بررسي مکاتب فلسفي ارشاد معنوي ميپردازيم. پس از آشنايي با الگوي فلسفه بمثابه روش زندگي در بخش دوم نوشتار حاضر به تحليل و بازخواني حکمت اشراق در قالب اين الگوي فلسفي ميپردازيم. به اين منظور، ابتدا به طرح مسائل اساسي مکتب اشراق همچون نور و سلسله مراتب انوار، نفس و اهميت آن در مکتب اشراق، عالم مثال و ضرورت آن، معرفت‌شناسي و هستي‌شناسي در مکتب اشراق، خواهيم پرداخت. بيان مسائل و موضوعات بنيادين در مکتب اشراق سبب ميشود تا با توجه به اين الگوي فلسفي بتوانيم روش زندگي مکتب اشراق را مشخص کنيم و سپس عناصر و ويژگيهاي اين روش زندگي را با توجه به الگوي فلسفه بمثابه روش زندگي نشان ميدهيم. از آنجا که مکتب اشراق سهروردي پيوندي عميق با عرفان و سير و سلوک معنوي دارد، شناخت و درک آن فلسفي و نشان دادن انسجام ساختاري آن در بيان مسائل مختلف فلسفي با دشواري همراه است. الگوي فلسفه بمثابه روش زندگي با ارائه راهکارهايي محقق را قادر ميسازد تا درک يکپارچه و جامع خويش از مسائل و موضوعات مطرح شده در اين مکتب فلسفي ـ عرفاني را بخوبي و در سايه يافتن روش زندگي منتخب از سوي اين مکتب نشان دهد.
صفحات :
از صفحه 77 تا 96
معاد جسمانی صدرالدین شیرازی از منظر زبان دین
نویسنده:
احمد زارعی حسن بقعه، امیر عباس علی زمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معنای زبان دین یکی از مباحث داغ فلسفی در این روزگار است. فیلسوفان زبان دین به‌جد این مسئله را کاویده و دیدگاه‌های مختلفی از قبیل بیان‌ناپذیری، نظریه الاهیات سلبی، نظریه تمثیل، نظریه تنزیهی عرفانی، نظریه کارکردگرایی و نظریه بی‌معنایی را مطرح کرده‌اند. در این میان، برخی از پژوهشگران با مطالعه آثار صدرای شیرازی، به عنوان یکی از فیلسوفان بسیار مهم عالم اسلام، به استخراج دیدگاه وی در حوزه زبان دین پرداخته‌اند. نتیجه این بررسی‌ها آن است که وی زبان دین را لایه‌لایه و ذومراتب دانسته که واژه‌های آن در هر عالم معنای خاص همان عالم را دارد. سبک صدرا در تعریف واژه‌های زبان دینی توسعه در معنا و فاصله‌نگرفتن از معنای حقیقی است. در این نوشتار، به بررسی دیدگاه وی در دو حوزه زبان دین، یعنی معناشناسی اوصاف الاهی با تأکید بر صفت وجود و تحلیل معناشناسی زبان دین در قلمرو معاد می‌پردازیم.
صفحات :
از صفحه 5 تا 25
رابطۀ باور و عمل دینی: دیدگاه جان کاتینگهام با تأکید بر نظر پاسکال دربارۀ تقدم عمل دینی بر باور دینی
نویسنده:
مهدی غفوریان، امیرعباس علیزمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
کاتینگهام به پیروی از پاسکال معتقد است که دین به‌سبب آنکه از موجودی متعالی سخن می‌گوید که فراتر از درک و فهم عقلانی بشر بوده و بالطبع به‌دلیل استفاده از زبانی که آکنده از نماد، تمثیل، استعاره و حکایت است، اساساً امکان ندارد مورد تحلیل عقلانی واقع شود. به این‌ترتیب، اثبات یا انکار وجود خداوند از طریق صرفاً استدلال عقلانی ناممکن است. با وجود این، کاتینگهام از آنجا که با الهام از پاسکال، درکی عملی از دین دارد و دین را چیزی بیش از آموزه‌های نظری - عقیدتی می‌داند، از استدلالی عملی برای نشان دادن معقولیت باور به خداوند و نه برای اثبات وجود او استفاده می‌کند. از آنجا که آدمی با نظرورزی قادر به فهم خداوند نیست، راه مواجهۀ با خداوند نه نظری بلکه عملی است؛ با به‌کارگیری احساسات و عواطف و درگیری عملی با آموزه‌ها و باورهای دینی، می‌توان معقولیت باورهای دینی را دریافت و حضور خداوند در زندگی را حس کرد. بر این اساس، تغییر و تحول درونی منوط بر به‌کار بستن اعمال و ورزه‌های مورد توصیۀ ادیان و سنت‌های معنوی است.
صفحات :
از صفحه 273 تا 285
نمادین بودن زبان دین از منظر تیلیش و غزالی
نویسنده:
محمد توکلی پور، امیرعباس علی زمانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از دیدگاه پل تیلیش، زبان انسان برای سخن گفتن از اعیان و وقایع عادی زندگی او مناسب است و به‌هیچ‌وجه نمی‌توان چنین زبانی را برای سخن گفتن از خدای «متعالی» و «به‌کلی دیگر» به‌کار گرفت. غایت قصوا یا دلبستگی واپسین جز با زبان نمادین بیان‌شدنی نیست و نمادهای دینی تنها در موقعیت سخن از خدا و بازنمایی بنیان غایی هستی، معنای نمادین‌ دارند. محمد غزالی نیز قائل است که معرفت به عالم علوی جز از طریق نمادهای عالم سفلی محال خواهد بود. نمادگرایی او ناظر به کل عالم ملک و شهادت است. هر دو شخصیت بر درک شایستۀ نمادهای دینی از طریق پیوند قلبی و علم حضوری تأکید دارند. اما نزد تیلیش این ادراک، تنها زمینۀ مواجهۀ بهتر با خدا را فراهم می‌کند و فاقد حیثیت واقع‌نمایی و معرفت‌بخشی است؛ در حالی‌که غزالی نمادها را واجد چنین حیثیتی می‌داند.
صفحات :
از صفحه 743 تا 768
بررسی استدلال آگاهی ریچارد سوئین برن بر وجود خدا و انتقادهای جی. ال. مکی بر آن
نویسنده:
محیا رفیعی بندری، امیرعباس علی زمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ریچارد سوئین برن فیلسوف خداباور بریتانیائی، وجود «آگاهی» در انسان ها را معلول طرحی آینده نگرانه در فرآیند تکامل تدریجی و پیدایش آگاهی را قطع نظر از مادی یا غیرمادی بودن ماهیتش، استدلالی می داند بر وجود طراحی مدبر و هدف دار. وی هم چنین معتقد است که تبیین های صرفا علمی و مادی از ارائه تبیینی ساده و معقول از ماهیت آگاهی و شعور در انسان ناتوان اند و به دلیل تبیین ناپذیری آگاهی از منظری صرفا علمی، پذیرش ثنوی گروی ذاتی اجتناب ناپذیر است. در مقابل، جی. ال. مکی، دیگر فیلسوف بریتانیائی، با انتقاد از استدلال سوئین برن، در عین پذیرش دشواری های تبیین های ماتریالیسم از آگاهی، با به کارگرفتن تیغ اکام و پیش فرض قرار دادن ماده گروی به عنوان یگانه تبیین معقول از پدیده ها، تبیین خداباورانه از آگاهی را پیچیده می انگارد. این مقاله بر آن است با بیان دلایل عدم کفایت تبیینی نظریه ماتریالیستی مکی در تبیین آگاهی، نشان دهد ساده ترین تبیین وجود آگاهی تبیین خداباورانه بوده و وجود آگاهی می تواند استدلالی استقرائی در اثبات خدا باشد.
صفحات :
از صفحه 5 تا 28
بررسی و نقد الاهیات اگزیستانسیالیستی نیکلای بردیایف
نویسنده:
حمید بخشنده آبکنار
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اگزيستانسياليسم نهضتى فلسفى و ادبى در قرن بیستم است كه مبتنى بر آموزۀ تقدم وجود بر ماهيت است. برطبق دیدگاه اگزیستانسیالیسم، انسان كاملا آزاد و كاملا مسئول اعمال خود است و اين مسئوليت خاستگاه دلهره‌اى است كه زندگی او را احاطه مى‌كند. در فلسفۀ اگزيستانسياليسم، درخت‌ها و كوه‌ها، كارخانه‌ها و شاهراه‌ها همگی واقعيت‌های نفس‌الامرى هستند که «هستى» دارند اما برحسب مصطلحات این فلسفه، «وجود» ندارند. در اين فلسفه، کاربرد كلمۀ «وجود» محدود به نوعى از هستى متمثل در انسان است. از لحاظ تاریخی، در گذر زمان، انواع گوناگون و متباينى از اگزيستانسياليسم ظهور کرده است. در شاخۀ اگزیستانسیالیسم دینی، اندیشمند پروتستان سورن کیئرکگور در دانمارك و متفکر کاتولیک گابریل مارسل در فرانسه، دو روايت از اگزيستانسياليسم مسیحی را ارائه كرده‌اند. نيكلاى برديايف، فيلسوف و الاهیدان ارتدوکس روسی نیز روايتى دیگر از اگزيستانسياليسم مسیحی را مطرح كرده است. رسالۀ حاضر که به بررسی نقادانۀ الاهیات اگزیستانسیالیستی نیکلای بردیایف می‌پردازد، مشتمل بر یک پیش‌گفتار و چهار فصل اصلی و یک پیوست است. در پیش‌گفتار رساله، دو روایت سابق‌الذکر از اگزیستانسیالیسم مسیحی بیان و ذهن خواننده برای فصل‌های اصلی آماده می‌شود. آنگاه در فصل اول، زندگى و تعامل فکری بردیایف با آثار اندیشمندان مختلف جهان تشریح می‌شود. در فصل دوم، نگرش فلسفى نيكلاى برديايف ترسیم مى‌‌شود؛ و در فصل سوم، نگارنده به‌طور تفصیلی آرای الاهياتى وى را بیان می‌کند. بالاخره، در فصل چهارم از پایان‌نامه، نگرش الاهیاتی وی مورد ارزیابی قرار مى‌گيرد. خاطر‌نشان می‌شود که در پیوست رساله، نکات متنوع سودمندی برای خوانندگان بیان شده است.
  • تعداد رکورد ها : 215