جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 25
بدن و ربط آن با افعال انسانی از منظر ملاصدرا
نویسنده:
زهرا امامی، علیرضا حسن پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله مورد بررسی در این مقاله عبارت از این است که نقش بدن در صدور افعال چیست. برای بررسی افعال انسانی لازم است در ابتدا به برخی از مفاهیم اساسی علم‌النفس فلسفی ملاصدرا از قبیل مراتب نفس، بدن طبیعی و بدن مثالی پرداخت. در علم‌النفس ملاصدرا ما با دو بدن روبرو هستیم، بدن طبیعی و بدن مثالی. هم‌چنان که نفس در عالم طبیعت بدون بدن تحقق نمی‌یابد، در مرتبه‌ی خیالی و برزخی نیز بدون بدن نیست. افعال انسانی نیز بنابر مراتب تشکیکی با هر دو بدن در ارتباط هستند و در واقع هر دوی آنها فاعل افعال محسوب می‌شوند. بنابراین می‌توان افعال انسانی را به دو دسته فعل جسمانی و فعل نفسانی تقسیم کرد. افعال جسمانی افعالی هستند که بدن طبیعی فاعل آنها محسوب می‌شوند که با توجه به مراتب تشکیکی نفس، نفس نیز فاعل بعید آنها به حساب می‌آید. افعال نفسانی نیز افعالی هستند که نفس حیوانی یا همان بدن مثالی فاعل آنهاست. اما در این میان نقش بدن مثالی در صدور افعال مهم است و در واقع رابطه‌ی افعال با بدن مثالی، از نقش بدن در صدور افعال حکایت دارد. در واقع بر اساس تفکر صدرایی بدن در فرآیند صدور افعال دوشادوش نفس در شکل‌گیری افعال و پیشبرد انسان به کمالات و سعادت نقش دارد.
صفحات :
از صفحه 5 تا 26
نقد شلر از صورت گرایی اخلاقی کانت و بررسی آن
نویسنده:
علیرضا حسن‏‎پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ندارد.
ترجمه و شرح کتاب »فلسفه دین افلاطونی از منظر پویشی»
نویسنده:
طیبه حجت زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , شرح اثر , ترجمه اثر
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
چکیدهدر قرن بیستم،آلفرد نورث وایتهد فیلسوف انگلیسی با توجه به پیشینه‌ی حرکت و تغییر، واقعیت راجریانی از پویش یافت و فلسفه پویشی را با استفاده از اصول جهان‌شناسی هراکلیتوس بنیان نهاد و درصدد برآمد تا شکاف میان علم و دین را از طریق فلسفه دین پویشی پرکند. این‌کتاب با عنوان ‌«فلسفه دین افلاطونی از منظر پویشی» نوشته‌ی دنیل ای دامبروفسکی درصدد است تا میان تلقی‌های پیشین از اندیشه‌های افلاطون درباره خدا، با تمرکز بر محاورات پایانی او، توازن ایجاد کند. نویسنده، سعی می‌کند تا شکاف میان دو دیدگاه را پر کند: دیدگاه اندیشمندان پویشی چون وایتهد و هارتس هورن‌که تنها، دیدگاه افلاطون درباره خدا را می پذیرند، اما تحلیل مفصلی از قطعات مربوطه ارائه نمی دهند و نظر متخصصان متون کلاسیک که تنها به تحلیل مفصل متون افلاطونی می‌پردازند.آنچه از ترجمه این کتاب به دست می‌آید، اهمیت نفس جهانی و حضور مطلق و فراگیر خداوند، تعریف افلاطون از هستی به‌عنوان دونامیس یا نیروی پویا و بررسی رابطه بین خدا و مُثُل است. و سپس از این اتهام که افلاطون به پرستش هستی در مقابل صیرورت اعتقاد داشته است، دفاع می‌شود. و همچنین، بر مهم‌ترین تمایز هارتس هورن میان وجود مجرد خدا (این امر که خدا وجود دارد) و فعلیت امکانی خدا (کیفیت وجود خدا و نحوه‌ی وجود او) تمرکز کرده، و با عنوان تشبه به خدا به این مهم می پردازدکه هدف نهایی از خلقت انسان شبیه شدن تا حد امکان به خداست. کلیدواژگان: افلاطون، فلسفه دین، الهیات پویشی، وایتهد، هستی، صیرورت
تجسّد و نقش آن در ادراک و افعال انسانی نزد ملاصدرا
نویسنده:
زهرا امامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان دارای ساحت های گوناگون اعم از معنوی، نفسانی و جسمانی است. دو ساحت جسمانی و نفسانی او آن چنان به هم آمیخته اند که تفکیک آندو از هم تقریباً ناممکن است. هرچند اکثر مکاتب فلسفی اهمیت بسیاری برای نفس قائل اند، اما نباید از نقش و کارکرد بدن در سیر تکاملی وهمچنین ادراک و افعال انسان چشم پوشید. زیرا بدن را می توان نخستین لایه ی وجودی انسان بشمار آورد که دریچه ای به سوی عالم نفسانی اواست. بر اساس نگرش صدرایی، بدن نه تنها معروض علم حضوری و خودآگاهی نفس قرار می گیرد، بلکه همچنین در تمام ساحات ادراکی راهیافته و در هر کدام از آنها نقشی را ایفا می کند. تا جایی که اگر اختلالی در بدن ایجاد شود تمام مراحل ادراک و حتی ادراک عقلی نیز دستخوشتغییر و تحول قرار می گیرند. همچنین نباید از نقش بدن در شکل گیری افعالی که از انسان سر می زند چشم پوشید. در این مورد، بدن بیش از یکابزار، دوشادوش نفس در شکل گیری افعال و پیشبرد انسان به کمالات و سعادت نقش دارد. در نتیجه، منشأ افعال و ادراکات انسان تنها نفس نیستبلکه بدن نیز در این فرآیند سهم بسزایی دارد. لذا این رساله متکفّل بررسی نقش و جایگاه بدن در حصول ادراکات و افعال انسان است. به همینخاطر این رساله به چهار فصل تقسیم شده است که در هر فصل به گوشه ای از ویژگی های بدن و کارکرد آن در رابطه با نفس و شکل گیریادراک و افعال اشاره شده است.
بررسی تطبیقی نظریه ملاصدرا و اسپینوزا درباره «انسان اخلاقی»
نویسنده:
پریچهر میری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اندیشه و آرزوی دست‌یابی به «انسان اخلاقی» همواره ذهن بسیاری از اندیشمندان و فلاسفه را به خود مشغول می-داشته است. ملا صدرا و اسپینوزا دو فیلسوف متعلق به دو بافت متفاوت فکری- فرهنگی در باب انسان اخلاقی اندیشیده اند. در این پژوهش تلاش شده تا به جنبه‌های مختلفی از آراء این دو پرداخته شود. مباحث مربوط به پایان‌نامه در چهار فصل تنظیم شده است. در فصل اول خاستگاه تاریخی نظریه انسان اخلاقی طرح شده است. در فصل دوم نظریه اخلاقی ملا صدرا و اسپینوزا بر اساس سه نظریه معروفِ غایت‌گرایی، وظیفه‌گرایی و فضیلت‌گرایی بررسی شده است؛ سپس در فصل سوم دیدگاه‌های این دو فیلسوف در مورد فضائل شرح و تبیین شده است. در فصل پایانی نقش متافیزیک در نظریه اخلاقی ملا صدرا و اسپینوزا مورد پژوهش قرار گرفته است. مهمترین شاخصه انسان اخلاقی ملا صدرا و اسپینوزا وجه دینی(معنویت) است. هر دو میان اخلاقی زیستن و خدا باوری پیوندی ناگسستنی ایجاد می‌کنند. انسان اخلاقی در الگوی فکری ملا صدرا در اوج خود به دلیل درک حضور همه جانبه خدا و دریافت نگاه نابی که بر او دارد اغلب رنگ عارفانه به خود می‌گیرد و پس از طی سفرهای چهارگانه به فناء فی الحق می‌رسد. وی در جای جای آثارش به بررسی صفات این انسان می‌پردازد و در این جستجو تا جایی پیش می‌رود که انسان اخلاقی را به مقام وصل خداوندی می‌رساند.اسپینوزا نیز انسانی را به تصویر می‌کشد که سراسر عشق عقلانی به خداست و نام او را «انسان آزاد» می‌نهد. انسانی که مفاهیمی مانند آزادی، قانون و ایمان بر او حکم‌فرما می‌شود. مومنانه زیستن و توجه به عقل که می‌تواند به کسب فضائل مختلف روی آورد را از جمله وجوه مشترک این دو فیلسوف می‌توان به شمار آورد.
نظریه معرفت در فلسفه اسپینوزا
نویسنده:
سمیه میرزایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسئله معرفت از دیرباز یکی از مباحث مهم در نزد فلاسفه بوده است. این مسئله در دوران جدید فلسفه غرب و پس از حدود دو هزار سال تفکر فلسفی و در نتیجه تحولاتی که در پایان قرون وسطی رخ داد، با جدیت بیش-تری مطرح شد. در این دوره با ظهور دکارت و جنبش عقل‌گرایی مسئله معرفت و رسیدن به حقیقت اهمیت بسیاری یافت. اسپینوزا از نمایندگان اصلی رویکرد عقل‌گرایی در این دوره بود. از نظر او معرفت فی نفسه ارزشی ندارد بلکه هم? معرفت‌ها باید متوجه یک غایت خاص باشند و آن کسب خیر اعلی و به عبارتی تحقق بخشیدن به کمال انسانی است و راه رسیدن به این کمال فقط شناخت معتبر و صحیح است. بنابراین شناخت در نظام فلسفی اسپینوزا از جایگاه خاصی برخوردار است. از دیدگاه وی برای حصول شناخت داشتن روش ضروری است و کامل‌ترین روش، روشی است که با یک تصوّر حقیقی آغاز می‌شود. این تصوّر حقیقی ابزار فطری فاهمه است که معیاری به دست می‌دهد که ذهن مطابق آن هدایت شود. اسپینوزا ملاک‌های تشخیص تصوّر حقیقی از دیگر انواع تصوّر و به عبارتی تشخیص حقیقت از خطا را بداهت ذاتی، مطابقت و سازگاری می‌داند. اسپینوزا معرفت انسان را دارای مراتب می‌داند و درجات تکاملی آن را تا مرتب? کامل آن بیان می‌کند. او پایین‌ترین مرتبه معرفت را شناخت از طریق مسموعات می‌داند که متعلق به قو? تخیل است و در آن نفس منفعل است. بالاترین مرتبه را شناخت شهودی می‌داند که در آن ذات تام اشیاء را درک می‌کنیم و عالی‌ترین درج? کمالی است که انسان می‌تواند به آن نائل آید.
نقش پيش فهم هاى مفسر در نيل به مراد واقعى خداوند از منظر علامه طباطبایى
نویسنده:
عليرضا حسن پور، سميه منفرد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بر مبناى اصول هرمنوتيك فلسفى، «فهم» به عنوان يك وصف وجودى به نحو عام، و فهم مفسر از متن ـ از جمله متن دينى ـ به شكل خاص، در چارچوب انتظارات، پرسش ها و دانسته هاى قبلى وى صورت مى گيرد و نه فقط عميقا از آنها تأثير مى پذيرد، بلكه خارج از آنها اساسا امكان پذير نيست. علامه طباطبائى در تفسير الميزان، از مبانى و مقبولات متعددى در مقام تفسير قرآن سود جسته است كه مى توان آنها را در شمار پيش فهم هاى ايشان به شمار آورد. مسئله اين است كه آيا مى توان در چارچوب همين پيش فهم ها، به تفسيرى عينى و مطابق واقع از متن قرآن نايل آمد؟ اين نوشتار با روش توصيفى ـ تحليلى به بررسى نقش پيش فهم هاى علامه در تفسير ايشان از اين منظر پرداخته است. نتيجه اينكه ايشان دخالت نارواى پيش فهم ها در تفسير و تحميل آنها بر قرآن را برنمى تابد و پيش فهم هاى مقبول ايشان به مثابه اصول و قواعدى براى فهم عينى مراد خداوند است و مى توان ديدگاه تفسيرى ايشان را منطبق با هرمنوتيك عينى گرايانه و در تقابل با نسبى گرايى هرمنوتيك فلسفى دانست.
صفحات :
از صفحه 71 تا 84
بررسی تطبیقی رابطه ادراک و کمال نفس در اندیشه فلسفی ابن‌سینا و ملاصدرا
نویسنده:
فرنوش بابادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از دیرباز راه وصول به کمال و سعادت، حکمت عملی معرفی شده است، بنابراین بیشتر تلاش‌ها در پی شناخت راه‌های معرفی شده از سوی این حکمت بوده است و هر راه و روشی برای وصول به خیر و سعادت و کمال، اغلب راه‌هایی بوده‌اند که به این حکمت ختم شده‌اند و به معرفی انواعی از تکالیف و اعمال و اصول عملی برای وصول به سعادت و کمال که همه‌ی انسان‌ها فطرتا"به سوی آن گرایش دارند، منجر شده است. اما با تمرکز بر آراء و نظرات فیلسوفان و حکیمان دیده خواهد شد که، آنچه که در نزد آنها برجسته‌تر از حکمت عملی است، توجه آنها به حکمت نظری و معرفی راه و روشی نظری برای وصول به کمال و سعادت حقیقی است و این راه همانا راه علم و ادراک است. به خاطر گستردگی این مبحث، رویکردها و دیدگاه‌های گوناگونی درباره‌ی آن وجود دارد و به اقتضای این رویکردهای متفاوت، معیار مورد توافق همگانی را نمی‌توان در میان آثار آنها یافت، هر چند که البته وجوه اشتراکی نیز در لابه‌لای نظرات آنها وجود دارد. بدین روی در این رساله تلاش شده است تا زوایای ناپیدای علم و ادراک و نیز کمال و سعادت حقیقی از دیدگاه ابن‌سینا و ملاصدرا معرفی شود. فلاسفه برای ادراک چهار قسم یا مرتبه قائلند: احساس، تخیل، توهم و تعقل. ابن‌سینا از همین تقسیم پیروی کرده است اما ملاصدرا با داخل کردن ادراک وهمی در ادراک عقلانی، ادراک را سه قسم دانسته است. دو نظریه‌ی اساسی در باب نحوه‌ی ادراک در فلسفه‌ی اسلامی به «نظریه تجرید» و «نظریه تعالی» معروف است. بر اساس نظریه‌ی تجرید که عمدتا" در آثار ابن‌سینا و پیروانش مطرح شده است، صورت محسوس به واسطه تجرید و حذف عوارض مادی و خصوصیات شخصی به مرتبه خیال و بعد از آن توهم و در نهایت متصف به کلیت می‌گردد و کمال ادراک و قوای ادراکی حاصل می‌شود. اما مطابق نظریه تعالی که در آثار ملاصدرا و پیروان او مطرح شده است، صور و معانی جزئی حسی و خیالی به وسیله تعاملات عقلی و نفسانی، ترقی و تعالی یافته و به شمول و سعه بیشتری می‌رسند. با بررسی این دو نظریه در باب نحوه‌ی ادراک، اگر چه تفاوت بین این رویکردها و نحوه‌ی حصول و وقوع ادراک در میان مبانی هر دو فیلسوف دیده می‌شود، اما خواهیم دید که انتهای عمل ادراک از نظر این دو فیلسوف وقوع کمال و سعادت است و تلاش برای رسیدن به مرحله‌ی برترین ادراک، یعنی ادراک عقلی، همانا انگیزه‌ی حرکت و نیل به کمال و سعادت که دغدغه‌ی فکری بشر هست، می‌باشد. همان ‌طور که آنها کمال و سعادت را، استکمال نفس بر اثر شناخت حقایق موجودات، یک نوع شناخت تحقیقی و قطعی به اندازه طاقت بشری تعریف می‌کنند. بنابراین بر طبق این تعریف، آنها کمال و سعادت را از سنخ ادراک می‌دانند و ادراکات نیز بر حسب نیروهای متعدد ادراکی و مدرکات، متفاوت می‌شوند، پس کمال و سعادت هر قوه به تناسب ادراک خویش، لذت و سعادت ویژه‌ای دارد.
شک و یقین از دیدگاه ابن سینا
نویسنده:
فرشته رجبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله‌ی معرفت و مباحث مربوط به آن، از جمله شک و یقین از دیرباز یکی از دغدغه‌های اصلی انسان‌ها و به خصوص فلاسفه بوده است؛ زیرا انسان همواره جویای حقیقت و کسب معرفت در مورد خود و جهان پیرامون خود است. فلاسفه برای این امر نیازمند نقطه اتکایی هستند تا معرفت را برآن بنا کنند. هدف این پژوهش یافتن چنین تکیه‌گاهی از منظر ابن‌سیناست. ما در این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی سعی کرده‌ایم دیدگاه ابن‌سینا درباره‌ی چگونگی خروج از شکاکیت و راه حصول معرفت یقینی را بیان کنیم. شکاکیت دیدگاهی است که منکر حصول معرفت در همه یا بخشی از قلمرو معرفت بشری می‌شود و بر حسب اینکه در چه قلمرویی رخ می‌دهد، شامل اقسام گوناگونی از قبیل شکاکیت مطلق، محدود، عملی، نظری و غیره است. شکاکان برای اثبات مدعای خود براهینی مانند استدلال از طریق خطا، تجربه و استدلال معروف به مغز در خمره اقامه کرده‌اند. ابن‌سینا عوامل بروز شکاکیت را در اختلاف آراء دانشمندان، شنیدن سخنانی از طرف آنان که مطابق عقل نیست و دیدن قیاس‌هایی که نتایج متقابل دارند می‌داند. او تلاش می‌کند به وسیله‌ی اصل امتناع تناقض شکاک را از شکاکیت خارج کند. به‌علاوه سعی شده است به اقسام جدید شکاکیت از دیدگاه ابن‌سینا پاسخ داده شود. معرفت یا ادراک که حصول صورت مدرِک نزد مدرَک است، انواعی دارد شامل حسی، خیالی، وهمی و عقلی. هرکدام از این اقسام بخشی از معرفت ما را به جهان خارج تشکیل می‌دهند. اما در این میان فقط ادراک عقلی به علت خطاناپذیری، معرفت یقینی تولید می‌کند. علم نیز به دو قسم حضوری و حصولی تقسیم می‌شود که علم حضوری به علت بی‌واسطه بودن، خطا در آن راه ندارد و معرفت یقینی تولید می‌کند. اما علم حصولی شامل دو قسم تصور و تصدیق است و فقط قسم اخیر در صورت دارا بودن شرایطی خاص می‌تواند معرفت یقینی تولید کند. ابن‌سینا یقین را دارای دو نوعِ روان‌شناختی و منطقی می‌داند و منظور از معرفت یقینی همان یقین منطقی است که حاصل آن باوری صادق و زوال‌ناپذیر است. او کسب معرفت یقینی را به وسیله‌ی قیاس برهانی ممکن می‌داند؛ زیرا برهان از مبادی‌ بدیهی تشکیل شده است و این قیاس نیز بر اصل امتناع تناقض استوار است.
وظیفه فلسفه از نظر ویتگنشتاین
نویسنده:
علیرضا حسن پور
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
  • تعداد رکورد ها : 25