جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1750
درسگفتار براهین اثبات وجود خدا
مدرس:
مصطفی ملکیان
نوع منبع :
درس گفتار،جزوه وتقریرات
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مدخل ورود به مباحث استدلالی در باب گزاره های دینی سخن رسید به نقطه مشترک بین نظریه دورکیم و فروید وفروم ویونگ. گفتیم که ما وقتی به دنبال انگیزه های روانی و اجتماعی اعتقاد به وجود یک شیئ می رویم که وجود آن چیز قابل اثبات عقلانی نباشد. آیا واقعا اعتقادات دینی را نمی توان عقلانی کرد ؟ عمده ترین و مهمترین اصل اعتقادی، قضیه «خدا وجود دارد» می باشد. بحث دوم: اثبات وجود خدا از اینجا وارد بحث دیگری بنام اثبات وجود خدا می شویم. اقوال درباره ی وجود خدا درباره وجود خدا فیلسوفان دین به سه دسته تقسیم می شوند : ۱-وجود خدا اثبات شده است. ۲-وجود خدا اثبات نشده است. ۳-وجود خدا اثبات نشدنی است. سخن درباره قضیه «خدا وجود ندارد» نیست بلکه «خدا وجود دارد» محل کلام است. طریق استدلال بر هریک از اقوال سه گانه قول اول: بیان حداقل یک دلیل بر وجود خدا اجمالا، اگر کسی قائل شود به قول اول، این شخص باید لااقل یک دلیل عقلانی عرضه کند که نه به لحاظ منطق صوری و نه منطق مادی اشکال نداشته باشد. قول دوم: خدشه در تمام استدلالات بر وجود خدا و اما قائل به قول دوم باید تمام استدلالات بر وجود خدا از ناحیه ادیان و فیلسوفان را خدشه کند. و اما قائل به قول سوم باید راه دیگری را طی کند. قول سوم: کسانی که می گویند وجود خدا قابل اثبات نیست دو راه طی کرده اند : طریق اول: محدودیت قوای ادراکی ما چگونه عقلی که محدود است می تواند احاطه علمی پیدا کند بر خدایی که علی الفرض نا محدود است. تا وقتی که عقل بشر محدود است و خدا نا محدود فرض می شود، وجود خدا ثابت نشدنی است. این راه در فرهنگ بشری بسیار سابقه دار است. کما اینکه بعضی از عرفا چنین سخنی گفته اند. طریق دوم: متنافی الاجزا (Paradoxical) بودن مفهوم خدا مفهوم متنافی الاجزاء، مفهومی است که در دل خودش بعضی از اجزاء با یکدیگر تناقض دارند. مثل مفهوم یخ مایع. باید توجه کرد که اثبات وجود یک چیز یعنی اثبات مصداق داشتن یک مفهوم. بنابراین راه اثبات وجود یخ مایع بسته است. چون یخ آن است که جامد باشد و مایع آن است که جامد نباشد. پس وجود چیزی را باید ثابت کنیم که، هم جامد است و هم جامد نیست. و این مستلزم تحقق تناقض است. این راه دوم سابقه چندانی ندارد. طرفداران طریق دوم: بعضی از فیلسوفان در باب خدا چنین ادعایی دارند. اینها می گویند خدای ادیان و مذاهب ویژگیهایی دارد. مثلاً عالم مطلق است، قادر مطلق است، خیر خواه علی الاطلاق است. یا مفاهیم دیگری که در متون مقدس نیامده است. ولی متدینان به آن معتقد هستند. مثلا خدا واجب الوجود است، لایتناهی است و بدون زمان و مکان است. بعضی گفته اند که علم مطلق متنافی الاجزاء است و بعضی قدرت مطلق را و به همین ترتیب. از میان شش صفت مذکور، بیشتر از همه روی قدرت مطلق اشکال شده است. برخی لوازم منطقی قول سوم ۱-عدم تلازم میان قول به عدم اثبات یا عدم توانایی اثبات خدا با قول به عدم وجود خداوند نکته : اگر کسی قائل شد وجود خدا اثبات نشده است و یا اثبات نشدنی است، معنایش این نیست که خدا وجود ندارد. بلکه بسیارند کسانی که می گویند خدا وجود دارد، ولی وجود خدا تاکنون اثبات نشده است و یا اثبات نخواهد شد. پس ملازمه ای بین این دو معنا نیست. ممکن است کسی از راه فطرت و دل یا … به وجود خدا قائل شود ولی آن را عقلاً اثبات نشده بداند. مثلا کیرکگور فیلسوف و عارف بزرگ مسیحی می گوید وجود خدا عقلاً ثابت نشده است. ۲-تلازم میان قول به متنافی الاجزاء بودن خداوند و نفی خداوند بله، اگر کسی بگوید وجود خدا اثبات نا شدنی است، چرا که خدا مفهومی است متنافی الاجزاء، در این صورت بین این سخن و انکار وجود خدا ملازمه می باشد. این سه قول، هر کدام قائلین متعددی دارد. قبل از پرداختن به اقوال، ذکر چند مقدمه لازم است. بحثی منطقی و معرفت شناسانه در مدخل مباحث استدلالی در باب وجود خداوند راه های اثبات یک قضیه مقدمه اول : « xوجود دارد» این قضیه چه وقت اثبات می شود ؟ راه اول: محسوس بودن متعلق گزاره(x) راه اول برای اثبات این قضیه این است که بگویم : « xمحسوس من است» در این صورت می توانم بگویم که : «x وجود دارد» «چون اگر معدوم باشد، قابل حس نیست. حس و محسوس در اینجا به معنای اعم از حس ظاهر و باطن است. محسوس به حس ظاهر مثل رنگها، بوها، طعم ها، و محسوس به حس باطن مثل : خشم، امید، محبت، حسد و …» منکر این راه فقط شکاکان افراطی هستند که ما فعلا از رای آنان صرف نظر می کنیم. اما آیا راه دومی هم وجود دارد یا نه ؟ اگر راه دیگری در کار نباشد، ما باید اولاً دست از قول به وجود جواهر برداریم. یعنی جوهری بنام صندلی، در، دیوار، گربه، انسان و … وجود ندارد. ماده و صورت و جسم و عقل و حتی احتمالا نفس وجود ندارد، اعراض نسبی هم وجود ندارند. اعراض نفس یعنی کم و کیف هم محدود می شوند. راه دوم راه دوم را به دو تعبیر بیان می کنیم : طریق اول: لااقل یکی از آثار و خواص Xمحسوس باشد. اول اینکه – لااقل یکی از آثار و خواص Xمحسوس من باشد. طبق راه اول می گویم Aوجود دارد چون محسوس من است. و چون Aاثر و خاصیت Xاست، پس Xهم وجود دارد. طریق دوم: امری که در ارتباط با xاست، محسوس باشد. تعبیر دوم اینکه : گاهی چیزی محسوس من واقع می شود، لذا می گوییم وجود دارد، و بعد می بینیم وجود او قابل توجیه نیست، مگر اینکه به وجود شیئی دیگر قائل شوم، پس به وجود شیئی دیگر هم قائل می شوم. مثال : فرض کنید که شما دفعتا در بیابانی لم یزرع و خالی فرود آیید. بعد از قدم زدن ناگهان کاسه آش داغی در وسط بیان ببینید. فرض می کنیم محسوس شما وجود کاسه آش است. اما قول به وجود کاسه آش متوقف است بر اینکه قائل شوید در این حوالی، انسانی وجود دارد، آن شخص آشپزی بلد است، آب داشته است،نمک داشته است، نخود و لوبیا داشته است، نیازی به پختن آش داشته است. وسیله پختن داشته است، این ظرف تا چند دقیقه قبل روی آتش بوده است و … اما هیچکدام از این امور محسوس شما نبوده است، اما شما از راه دوم قائل به این امور می شوید. در اینجا امری محسوس است که جز با فرض وجود Z,Y,Xوجود او قابل توجیه نیست. حال آیا راه سومی هم وجود دارد یا نه ؟ خیر. تیغ اکام و نفی راه سوم یکی از فلاسفه و اسقف های قرون وسطای مسیحی در اینجا کلامی دارد. ویلیام اهل اکام یکی از شهرهای اروپا می گوید : اگر انسان ادعای وجود Xرا کند و بعد نه خود او و نه اثری از او را حس نکرده باشد، این شخص از دایره انسانیت خارج است. ما راه سومی برای قائل شدن به وجود Xنداریم. اگر کسی این حرف را منکر شود، باید هرامر لاطائلی را قبول کند. مثلا باید بپذیرد که اسب دو سر و شش دم وجود دارد. فلان و بهمان چیز هم وجود دارد. یعنی وجود هر شیئی دیگری در بیابانها زیر هر بوته ای، غولی خوابیده است. در حمام ها و انباری ها جن وجود دارد. در بیابنها آدم ربا وجود دارد. در دریاها نسناس وجود دارد و … اما اگر کسی این قاعده دو لبه را بکار برد، جهان خلوت و سترده می شود. لذا به این قاعده دو لبه، تیغ اکام یا استره اکام می گویند. تفاوت عارفان و فیلسوفان در قول به وجود خداوند تنها گروهی که از راه اول، می گویند خدا وجود دارد، عرفا هستند. آنان می گویند که با علم حضوری و حس باطنی خدا را می یابند. اما غیر عرفا از راه دوم قائل به وجود خدا می شوند. یا از راه حرکت و یا نظم و یا امر و نهی اخلاقی که مثبت آمر و ناهی است است و یا …
توفق فلسفۀ اصالت وجود بر اصالت ماهیت
نویسنده:
فرزاد کریمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
دیدگاه میرداماد در اصالت یا اعتباری بودن وجود
نویسنده:
محمد مصطفائی، عبدالحسین خسرو پناه
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از مسائل مبنایی در فلسفه اسلامی بحث اصالت وجود یا ماهیت است که ثمره آن در مباحث صفات، سنخیت و رابطه وجودی میان خلق و خالق است. مشهور برآن است که میرداماد از قائلین به اصالت ماهیت بوده است؛ اما شواهدی در آثار میرداماد از جمله مفاض بودن وجود از خداوند، هم سنخی وجود خدا و وجود ممکنات، بیان برهان صدیقین، تساوق وجود و تشخص، رابطی بودن وجود ممکنات، وعاء بودن دهر برای وجود، مجعول بودن وجود، نظام وحدانی عالم، انقسام موجود به واجب و ممکن وجود دارد که وی را جزء قائلین به اصالت وجود قرار می دهد. جمع بین دو بیان ما را به این نتیجه می رساند که: دعوای اصالت ماهیت یا وجود اختلافی لفظی است، در عبارات میرداماد باید بین اعتبارات مصدری و حقیقی وجود تمییز داده شود، در فلسفه میر تفاوتی بین وجود و تقرر مشاهده میشود ،تقرر در فلسفه میر همان وجود در فلسفه ملاصدرا است که با جایگزینی آنها اختلاف مرتفع خواهد شد.
وجود کلی طبیعی در خارج و اصالت وجود، سازگاری یا ناسازگاری
نویسنده:
حسن معلمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فلاسفه اسلامی کلی طبیعی را در خارج به وجود افراد موجود می‌دانند و از سوی دیگر، بحث اصالت وجود یا ماهیت نیز در فلسفه اسلامی مطرح است. عده‌ای پنداشته‏اند اعتقاد به وجود کلی طبیعی در خارج، فقط با اعتقاد به اصالت ماهیت سازگاری دارد؛ درحالی‌که اگر به اصالت وجود و عینیت ماهیت با وجود معتقد باشیم، جمع بین اعتقاد به کلی طبیعی در خارج با اصالت وجود سازگاری کامل دارد و فیلسوفان مشاء نیز این‌چنین می‌اندیشیدند.
صفحات :
از صفحه 135 تا 148
شالوده تشکیک وجود در آرای ابن‏ سینا با تأکید بر متن المباحثات
نویسنده:
محمدحسین ایراندوست
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اصطلاح «تشکیک» در فلسفه و نیز علم منطق به‏کار می‏رود و ریشة واحدی دارد. فیلسوفان اسلامی، هنگام تبیین انواع تمایز بین موجودات، معنای فلسفی تشکیک را مطرح کرده‏اند. این قسم از تشکیک، برخلاف تشکیک منطقی، به حوزه الفاظ و مفاهیم تعلق ندارد، بلکه نحوه تمایز واقعی میان دو شیء است که در عین اشتراک، از هم متمایزند. نظریه تشکیک وجود بر اساس دیدگاه مشهور، ناظر به این اصل فلسفی است که وجود در همه موجودات، اختلاف نوعی ندارد، بلکه اختلافات وجود نیز به همان وجود بازمی‏گردد. به دیگر سخن، اختلاف وجودی به شدت و ضعف در هستی وابسته است. مقاله حاضر بر آن است تا ریشه و اساس تشکیک وجود را با قرائت ابن‏سینا در کتاب المباحثات توضیح دهد. ابن‏سینا به این نکته در المباحثات تصریح کرده است. کتاب یادشده شامل هفت مباحثه از شیخ‌الرئیس با شاگردانش است و سبب تألیف آن، پرسش و پاسخ‏هایی بوده که بین او و برخی شاگردانش صورت گرفته است. مبنای او در نهمین مسئله مباحثه نخست، به‏گونه‏ای است که می‏توان بین فلسفه ابن‏سینا با فلسفه ملاصدرا در مکتب فلسفی اصفهان ارتباط عمیقی ملاحظه کرد
صفحات :
از صفحه 126 تا 143
تحلیل و بررسی «نظریه حیثیات» و «وجود رابط» نزد حکیم مؤسس، آقاعلی مدرس طهرانی
نویسنده:
روح الله دارایی ، مهدی قائد شرف
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نظرگاه‏ آقاعلی مدرس در حل مسائل مطرح ‏شده درباره «وجود رابط»، ناشی از مبانی هستی‏‌شناسانه و معرفت‏‌شناسانه دقیقی است که این جستار خواهان طرح شماری از آنهاست. علم، فهم، فطانت و بصیرت به حیثیات، حق ذاتی حکمت است و این مهم به‏دست حکیم زنوزی در رساله وجود رابط به بیانی شیوا تمکین می‏‌شود. از نتایج این جستار که از خلال توصیف تحلیلی آرای زنوزی به‏‌دست آمده، می‏‌توان به بهره‏‌گیری از قاعده «حیثیات» به‏‌عنوان روش متافیزیکی و عقلانی اشاره کرد که این امکان را برای آقاعلی مدرس طهرانی فراهم می‏‌آورد تا با اعمال این روش منحصربه‏‌فرد، از یک‏سو به جمع میان دیدگاه‏‌های گوناگون و حل مسئله فلسفی در پرتو علوم عقلی مختلف موفق شود و از سوی دیگر، دچار کاستی‏‌های قرائت‏‌های متضاد و تحلیل‏‌های خشک و تقلیل‏‌انگارانه منطقی و زبانی نگردد. ایشان با معرفی عقل به‏‌عنوان قوه «فعال تحلیل‌‌گر» و نیز اهمیت اعتبارات و لحاظ‏‌های ذهنی، موضعی در پیش می‏‌گیرد که حکیمان بعد از وی، آگاهانه یا ناآگاهانه از وی در حل مسائل عقلی پیروی کرده‏‌اند.
صفحات :
از صفحه 57 تا 86
  • تعداد رکورد ها : 1750