جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 66
بررسی تطبیقی آراء فخر رازی، بیضاوی، طبرسی و علّامه طباطبایی پیرامون مفهوم اعراف در قرآن
نویسنده:
مهران احسانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف از این پژوهش، بررسی تطبیقی اعراف از دیدگاه چهار نفر از مفسران بزرگ اسلامی؛ فخررازی، بیضاوی، طبرسی و علّامه طباطبایی می باشد. رساله حاضر در پنج فصل تنظیم گردیده که فصل اوّل آن به بیان مسئله اعراف اختصاص یافته، فصل دوم ادبیات و پیشینه تحقیق، که این مسئله به اسلام مربوط می شود و قبل از اسلام، در ادیان دیگر اثری از موضوع دیده نشده است. فصل سوم روش های تحقیق و ابزار گردآوری اطلاعات، به صورت کتابخانه‌ای، ضمن جمع آوری آیات و روایات راجع به موضوع، از کتب تفسیر شیعه و سنی به تجزیه و تحلیل محتوای آن‌ها پرداخته است. فصل چهارم به شرح فرضیه ها و پاسخ سئوالات تحقیق یعنی واژه اعراف، جمع عُرْف که محل مرتفع و بلند را گویند. در اصطلاح مکان خاصی میان بهشتیان و جهنّمیان که همچون دیواری مرتفع میان این دو فاصله گردیده است.اعراف یکی از مواقف روز قیامت است، خود قرآن آن را مطرح می کند و در روایات هم به آن پرداخته شده است. بر این مکان بلند دو گروه از انسانها قرار دارند که بر بلندترین نقطه آن بزرگان دین که قرآن با لفظ رجال از آن‌ها یاد می‌کند، قرآن به‌طور آشکار آن‌ها را معرفی نکرده است‌، امّا بیان لفظ رجال در باره آن‌ها حاکی از مقام بلندشان است‌. بر اساس روایات، رجال اعراف پیامبران و اوصیای ایشان هستند که مصداق عینی آن‌ها ائمه مخصوصاً حضرت علی (ع) می‌باشد. از جمله ویژگی‌های آن‌ها شناخت بهشتیان و دوزخیان از روی سیمای‌شان‌، گفتگو با آن‌ها و سر زنش و ملامت دوزخیان است که این اوصاف دلالت بر بزرگی و شرافت رجال اعراف دارد‌.دسته دوم افرادی که حسنات و سیئات شان برابر است، در دامنه های اعراف قرار دارند، منتظر فضل خدا هستند تا آن‌ها را وارد بهشت کند. روایاتی که از ائمه اطهار (ع) در مورد اصحاب اعراف وارد شده، نشان می دهد که دو گروه از انسان ها بر اعراف هستند؛ برخی روایات، رجال اعراف را پیامبران و اوصیای ایشان معرفی کرده و بعضی دیگر، کسانیکه حسنات و سیئات‌شان برابر است. فصل پنجم نتایج حاصل از دیدگاه مفسران مذکور را مورد بحث و بررسی قرار داده است.
بررسی تطبیقی مقام و منزلت انسان از دیدگاه آیات و روایات و مکتب اومانیسم
نویسنده:
علی‌رضا قدیمی ماهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اسلام و اومانیسم هردو ادعا می‌کنند که مقام و منزلت انسان را ارج نهاده و به او کرامت و آزادی می‌بخشند. در اسلام انسان دارای منزلت و کرامت ذاتی بالایی است و ملاک ارزشمندی بندگی خداست؛ افزایش کرامت اکتسابی با شکوفایی قابلیت‌ها و استعدادهای بالقوه از طریق عبودیت خداوند و غلبه بر هوای نفس حاصل می‌شود و برعکس. در مکتب اومانیسم نقش خالق از هستی حذف و انسان بجای او می‌نشیند. خواسته‌های انسان ارزشمند شده و ارزش اکتسابی برایش محسوب و به آن توصیه می‌شود! اومانیسم با اتکا به عقل بدون وحی، نادیده انگاشتن مبدأ و معاد، و محور گرفتن نفس انسان، شناخت کاملی از او بدست نمی‌دهد و انسان با استعدادهای عظیم را در دنیای ماده و طبیعت محدود ساخته، از منزلت و کرامت او می‌کاهد.
بررسی تطبیقی رجعت از دیدگاه قرآن و اهل کتاب
نویسنده:
محبوبه مهرپویا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده«رجعت» یکی از عقاید حیات‌بخشی است که شیعه به آن معتقد است. اما درباره‌ی کیفیت و زمان وقوع آن اختلافاتی وجود دارد. عده‌ای زمان آن را آخرالزمان می‌دانند، اما کسانی نیز عقیده دارند که رجعت فقط در زمان ظهور حضرت قائم اتفاق نمی‌افتد و زمان خاصی ندارد و چه بسا در گذشته‌ و حتی در زمان حال نیز کسانی باشند که رجعت کرده‌اند و به این دنیا بازگشته‌اند.به هر شکل متأسفانه این عقیده‌ی نجات‌بخش در طی قرون و اعصار مورد بی‌توجهی قرار گرفته و برخی برادران اهل سنت هم با بی‌انصافی تمام آن را مخالف ضرورت دین اسلام دانسته و معتقدین به آن را کافر، فاسق، کذّاب و ... معرفی نموده‌اند. بعد از اعتقاد به امامت، شاید هیچ عقیده‌ای مانند «رجعت» مورد هجوم و غضب پیروان خلفا قرار نگرفته باشد. در مورد «رجعت» کتاب‌های بسیاری نوشته شده‌ و همچنین در این باره پس از جستجوی فراوان به تعداد کمی پایان‌نامه برخورد کردم.در این کتاب‌ها به مقایسه و تطبیق مسأله‌ی رجعت با عقیده‌ی اهل کتاب در این زمینه پرداخته نشده است. اما هدف من از این نوشتار مقایسه‌ی مسأله‌ی «رجعت» میان قرآن و اهل کتاب می‌باشد، به طوری که مشخص گردد اولاً: آیا در قرآن آیاتی وجود دارد که اشاره به رجعت داشته باشد و ثانیاً: آیا عقیده به رجعت در بین اهل کتاب (یهود و نصاری) هم وجود دارد؟ و اگر وجود دارد چگونه است و چه تفاوتی با قرآن و عقیده‌ی شیعه در این زمینه دارد؟در این زمینه من از روش تحلیل محتوا استفاده کردم یعنی از کتب، تفاسیر، مقالات، پایان‌نامه‌ها و نرم افزارهای علوم قرآنی و دینی استفاده کردم و همچنین به کتب و منابع اهل کتاب و بزرگان دین آن‌ها نیز مراجعه نمودم و پس از بررسی موشکافانه‌ی این منابع به نتایجی دست یافتم که در ادامه خواهد آمد. از نظر بنده عقیده‌ به رجعت نتایجی در پی خواهد داشت از جمله این که این عقیده به منتظران ظهور حضرت مهدی (عج) آرامش بخشیده، از سقوط آنان در منجلاب فساد و خود باختگی جلوگیری نموده و به تلاش مضاعف برای زمینه‌سازی حکومت مهدی (عج) و برچیده شدن بساط ظلم و ستم وا می‌دارد. زیرا با این عقیده، انسان هرگز از درک محضر آن حضرت و شرکت در تشکیل حکومت جهانی ایشان ناامید نمی‌شود و سعی می‌کند تا با تقویت و استوار نمودن ایمان و انجام اعمال صالح خود را در زمره‌ی رجعت کنندگان قرار دهد. لذا ائمه‌ی اطهار (ع) این عقیده را یک بشارت و موهبت خدایی برای مسلمانان دانسته‌اند.کلید واژه‌ها: ، بازگشت، اهل کتاب، عصر ظهور، شیعه‌ی دوازده امامی
بررسی تطبیقی تفاسیر تبیان ومفاتیح الغیب در موضوع آیات امامت
نویسنده:
مهدی صمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهدر قرآن کریم آیات بسیاری پیرامون امامت نازل شده است که بسیاری از صحابه گرانقدر و علما و مفسرین فریقین براین مطلب تصریح کرده‌اند، در تحقیق حاضر ضمن بررسی این آیات سعی بر این است که در قدم نخستتعریفی واضحاز امام و اوصاف او ارائه ، ودر کنار آن آیاتی که به تصریح صحابه در شأن و منزلت امامت امام علی(ع)نازل شده اندرا بصورت تطبیقی در دوتفسیر تبیانو مفاتیح الغیب(که هردو از جایگاه والائی در بین اصحاب خود برخوردارند) بررسی نمائیم ،درضمن آنکه دیدگاه کلی هردو مفسر بیان می شود نقدیبرنظریات آنها ارائه می گردد که شامل ایرادات ومناقشات بوجود آمده در این زمینه می باشد وبا ارائه مستندات کافی از فریقین سعی در دفاع از نظر صحیح به عمل خواهد آمد.
بررسی تطبیقی دیدگاه امام فخر رازی  و علامه طباطبایی درباره نسخ و بداء
نویسنده:
ام کلثوم محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بر اساس تعالیم ائمه‌ی معصومین علیهم السلام شیعه معتقد است خداوند مقدرات خود را در مورد هستی و انسان از روی حکمت تغییر می دهد؛ از این عقیده و مفهوم به "بداء" تعبیر می شود که اکثر علما آن را "نسخ تکوینی" دانسته اند. تحقق بداء در مورد مقدرات مربوط به انسان ها به سبب آن است که برخی اعمال آن ها در سرنوشتشان تأثیرگذار است. در رساله‌ی حاضر دیدگاه امام فخر رازی و علامه طباطبایی در این باره بررسی و مقایسه شده است. دو عالمی که از دو نظام کلامی و اعتقادی متفاوت متأثر بوده اند: یکی از آن ها اشعری و دیگری شیعه جعفری بوده است؛ بنابراین بالتبع در تحلیل صفات حق تعالی و نسبت دادن بداء به خداوند مواضع متفاوتی داشته اند. در راستای هدف رساله که بررسی بداء از نظر این دو اندیشمند و یافتن موارد وفاق و خلاف نظرات آن ها می باشد ـ با توجه به این که هیچ یک بحث مستقلی تحت این عنوان نکرده اند ـ به روش کنابخانه ای آرای این دو دانشمند از میان آثار گوناگون ایشان استخراج، و حتی الامکان بررسی و مقایسه گردید تا موارد اختلاف نظر ایشان به دست آید؛ همچنین روشن گردد که آیا با وجود مواضع اختلافِ اندیشه های ایشان می توان به نکته‌ی وفاقی بین آرای آن ها در این باره دست یافت؛ که بر خلاف ظاهر امر، نکات وفاق و اشتراکی نیز یافت شد.نتیجه: خداوند متعال در هر زمان به نسبتِ اعمال انسان، سرنوشتی را برای او مقدم یا موخر می دارد. حقیقت و باطن این امر ( بداء ) چیزی جز باز بودن دست خداوند نیست و این که او هر لحظه هر چیزی را می تواند تغییر دهد و این چیزی است که فخر رازی هم بدان اعتقاد دارد و از مجموع مطالب وی این امر آشکار می گردد. در هیچ جایی وی نگفته است که خداوند قادر به تغییر مقدراتش نیست. از سوی دیگر یک نتیجه‌ای که از بررسی مطالب فخر رازی به دست می آید وجود تناقض در سخنان اوست. وی علاوه بر اذعان به وجود نسخ، گر چه برای آن مثال از نسخ احکام دینی و آیات قرآن آورده است اما در تفسیر آیه‌ی سی و نه سوره‌ی رعد وجود محو و اثبات و عمومیتش را قبول داشته و برای آن مثال هایی از نسخ در عالم تکوین و نسخ در نزول عذاب زده و در عین حال هم بداء را رد کرده است که این، تناقض در آرای فخر را نشان می دهد؛ اما همین تناقض، خود نشان گر آن است که وی در باطن امر به مفهوم بداء اعتقاد داشته است. خودِ علامه هم نزاع عامه و خاصه را در این مورد لفظی دانسته است. انکار کنندگان چون بداء میان انسان ها را با بداء نسبت به خدا به یک معنی گرفته اند، منکر آن در مورد خدا شده اند که اگر به درک معنای صحیح بداء می رسیدند، منکر آن نمی شدند. فحوای کلام برخی از علما حکایت گر این مطلب است؛ چنان که شیخ صدوق گفته است: هر کس اقرار کند که خدا آنچه را بخواهد انجام می دهد، و آنچه را بخواهد از بین می برد و به جای آن هر چه را بخواهد، می آفریند، و آنچه را بخواهد پیش می اندازد، و آنچه را بخواهد به تأخیر می اندازد، و امر می کند به آنچه بخواهد هر طور که بخواهد، در حقیقت به بداء اقرار کرده است.نتیجه این که با تفسیر دقیق بداء و فهم صحیح معنای آن نزاع بین عامه و خاصه قابل رفع است. شاید این امر مورد اعتراض واقع شود و گفته شود که لفظ بداء نزد اهل سنت نیامده است؛ لیکنروایاتی در کتاب های معتبر خود اهل سنت از رسول اکرم (ص) موجود است، و به برخی از آن ها در این پژوهش اشاره شد. برخی عوامل سیاسی ـ اجتماعی و تعصبات هم در گسترش نزاع موثر بوده است.فخر رازی علی رغم انکار بداء به لسان، ناخواسته به بداء اعتراف کرده است و علی رغم تصریح به رد آن، مفهوم آن را قبول داشته است، او و علامه طباطبایی هر دو می خواهند بگویند که خداوند هر چه بخواهد، می کند؛ هر دو به موجب آیات قرآن و احادیث وارده از رسول اکرم(ص) عقیده دارندکه صدقه و صله رحم و مانند آن سبب نزول رحمت الهی است بنابراین نزاع در این مسأله لفظی است. با این بررسی باید گفت: نظر علامه بر لفظی بودن نزاع در این مسأله، حداقل در مورد فخر رازی و علامه طباطبایی به اثبات می رسد.
بررسی قلمرودین حق از دیدگاه قرآن و حدیث
نویسنده:
منصوره کاظم پور مقدم
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
چکیده ندارد.
عصمت امام از نظر سه شخصیت معتزلی، اشعری و شیعی (قاضی عبد الجبار همدانی، امام فخر رازی و خواجه نصیر طوسی)
نویسنده:
محمدتقی ذوالفقاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اندیشمندان مکاتب مختلف اسلامی بر معنای عصمت، کیفیت و شیوه‌ی برخورداری معصوم از آن اختلاف نظر دارند. این نوشتار به بررسی ریشه‌ها و علل این اختلاف از دیدگاه سه اندیشمند بزرگ اسلامی قاضی عبدالجبار با گرایش به مکتب معتزلی، امام فخر رازی با گرایش به مکتب اشعری و خواجه نصیرالدین طوسی با گرایش به مکتب شیعه پرداخته است. نگارنده به شیوه‌ی تحلیلی – توصیفی و استفاده از منابع کتابخانه‌ای و جستجو در مهم‌ترین منابع موجود، کوشیده است تا در سه فصل جداگانه پس از تعریف مفهوم لغوی و اصطلاحی عصمت از نظر هر یک از این اندیشمندان، چالش‌ها و کاستی‌های هر یک را به تصویر بکشد و در فصل جداگانه به بررسی نقاط اشتراک و افتراق آنان بپردازد. نتیجه‌ی بررسی این است که قاضی عبدالجبار عصمت را شرط امامت نمی‌داند، فخر رازی، برخورداری عصمت را با قدرت اختیار امام، ناسازگار می‌شمارد.اما خواجه نصیرالدین، با پنج دلیل عقلی که عبارتند از : برهان امتناع تسلسل، برهان حافظ شریعت بودن، برهان وجوب اطاعت، برهان نقض غرض و برهان انحطاط مسأله‌ی عصمت امام را ثابت می‌کند و به شبهه‌ها و اشکالات قاضی عبدالجبار و امام فخر پاسخ می‌دهد. همچنین در دلایل نقلی به آیات: امامت (بقره/124)، اطاعت(نسا/59)، تطهیر(احزاب/33)، صادقین (توبه/119)و ولایت (مائده/ 55) و حدیث متواتر غدیر و منزلت استناد جسته و به شبهه‌ها پاسخ گفته است. به این ترتیب جایگاه عصمت امام بر اساس اعتقادات شیعی، جایگاهی بس استوار و برهانی است و هیچگونه خدشه‌‌‌‌‌ای بر آن وارد نیست.
ایمان از نظر سه شخصیت معتزلی، اشعری و شیعی (قاضی عبدالجبار همدانی، امام فخر رازی و خواجه نصیر طوسی)
نویسنده:
عبدالله علی‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ایمان از نظر عبدالجبار، انجام طاعات و واجبات و نوافل و دوری از زشتی‌ها و محرمات است و از اسماء شرعی و مدح به شمار آمده و صاحب آن، مستحق پاداش می‌باشد. از دیدگاه رازی در لغت، مصدری از «تصدیق» و «امان» و در اصطلاح، تصدیق و معرفت با قلب و اقرار با زبان است و از منظر خواجه در لغت، به معنی «تصدیق» بوده و در اصطلاح، تصدیق قلبی و زبانی، توأمان با یکدیگر است؛ لذا عبدالجبار عذاب فاسق را در آخرت، دائمی دانسته، ولی امام فخر و خواجه نصیر موقت و منقطع می‌دانند. قاضی بر آن است که «قول، معرفت و عمل»، ارکان ایمان را تشکیل می‌دهند، در حالی که رازی «معرفت و تصدیق قلبی»، همراه با «اقرار زبانی» را، جزء ارکان ایمان دانسته و خواجه با اندکی تفاوت، «تصدیق قلبی» و «اقرار زبانی» را، از عناصر تشکیل دهنده‌ی آن معرفی می‌نماید. هر سه متکلم، به نوعی ایمان را ذو مراتب دانسته‌اند، منتها قاضی بر آن است که درجات ایمان، به عمل بستگی دارد و رازی قوام ایمان را به «تصدیق» و «گرویدن به حق» و افزایش و کاهش آن را همانند قاضی، به عمل برمی‌گرداند، ولی نصیر الدین، «ایمان زبانی، تقلیدی، ایمان به غیب، ایمان حقیقی و یقینی» را از مراتب ایمان بر شمرده است. در باب رابطه‌ی ایمان و عمل، بر اساس رأی عبدالجبار، «ایمان و عمل» عینیت دارد، اما فخر و خواجه، قائل به عدم دخول عمل، در حوزه‌ی مفهومی ایمان می‌باشند. عبدالجبار «اسلام» را همانند «ایمان»، از اسماء شرعی و مدح شمرده؛ بنابراین بر اساس دیدگاه او، این دو مقوله با یکدیگر مشابهند. امام فخر و خواجه نصیر نیز، گاهی به تفاوت و گاهی به تشابه این دو مقوله‌ی دینی، نظر داده‌اند و معتقدند، از حیث جایگاه و حکم، اسلام و ایمان مغایر یکدیگرند، ولی از لحاظ شرعی و بعضی آیات قرآن، با یکدیگر مشابهند.
معجزه از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسی، قاضی عبدالجبار معتزلی و فخر رازی
نویسنده:
سیاوش میرزایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
متکلمین اسلامی در معنا وشرایط معجزه ودلالت آن بر صدق مدّعی دارای اختلاف نظراتی می باشند.این تحقیق به بررسی این اختلافات ازدیدگاه سه متکلم بزرگ جهان اسلام یعنی:قاضی عبدالجبار با گرایش معتزلی وفخر رازی با گرایش اشعری وخواجه با گرایش شیعی پرداخته است.نگارنده به شیوه تحلیلی-توصیفی واستفاده از منابع وآثار مهم این سه متکلم کوشیده است تا درسه فصل مجزا پس ازتعریف لغوی ،به بررسی شرایط معجزه از نظر هریک از این سه متکلم ودر فصل آخر به بررسی شباهت ها وتفاوت های آنها بپردازد.ونتیجه این بررسی این است که: عبدالجبار در تعریف معجزه می‌گوید؛معجزه،فعل حادث وخارق‌العاده ای که خداوند برای تایید انبیاء بر ایشان جاری می‌سازد.و دارای شرایطی از قبیل :1-یا خارج ازقدرت هر موجود محدود باشد یادرحدّ قدرتش.2- پس ازادعای نبوّت باشد.3-مطابق ادّعا باشد.4-مخالف جریانات عادی باشد.5-حقیقتاً یاتقدیرا ازسوی خدا باشد.6-از اموراتی باشد که انجام آن از جهت جنس وصفت سخت ودشوار است. امّا فخر می‌گوید؛معجزه امر خارق‌العاده،مقرون به تحدّی با عدم معارضه که دارای قیودی می‌باشد؛1-قید امر:از جهت این که معجزه عادی وغیر عادی می‌باشد.2-قیدخارق‌العاده:جهت متمایز ساختن مدّعی از غیر مدّعی.3-قیدمقرون به تحدّی:برای شناخت کاذب از صادق ومتمایز ساختن معجزه از ارهاص وکرامت آمده. 4-قید عدم معارضه:برای متمایز ساختن معجزه ازسحر وشعبده آمده است.خواجه درتعریف معجزه می‌گوید:کارهای خارق‌العاده‌ای که دیگران از آوردن آن چه درقسمت سلبی وچه درقسمت اثباتی ناتوانند. و دارای شرایطی ازقبیل:1-مردم ازآوردن آن عاجز باشند.2-ازجانب خدا باشد.3-در دوران تکلیف باشد.4-توام با ادّعا باشد.5-خارق‌العاده باشد. وازطریق این معجزات نبوّت پیامبررا به ثبوت می‌رساند.
  • تعداد رکورد ها : 66