جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1814
بررسی تفاوت‌های اخلاق عقلی و نقلی در اسلام
نویسنده:
رضاعلی خلفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
دربین مسلمانان چند مکتب ومشرب اخلاقی از زمانهای قدیم رایج بوده وهست ،از جمله از این مکتبها، مکتب اخلاق عقلی ونقلی است.این پژوهش به بررسی تفاوتهای دو مکتب اخلاقی عقلی ونقلی می پردازد .رویکرد عقلی ونقلی به اخلاق، بیش تر در آثار نمایندگان اصلی این دو مسلک اخلاقی یعنی مسکویه،خواجه نصیر،...فیض کاشانی،علامه مجلسی وغزالی ..نمود دارد.بابررسی این منابع به تفاوتهای مبنایی این رویکردها ازجمله تفاوت «هستی‏شناسی»، «انسان‏شناسی»، «ارزش‏شناسی» و «معرفت‏شناسی» پی می بریمدرمقوله انسان شناسی،فلاسفه به بعدعقلانی انسان توجه دارند،وتمام همتشان براین است که عقل انسان را فعال وشکوفا کنند،درمقابل اخلاق نقلی به دل وقلب انسان وپاک سازی وصیقل دهی آن عنایت دارند.فلاسفه اخلاقی در ارائه جایگاه علم اخلاق دربین سائر علوم با مولفان نقلی نگاه یکسانی ندارند.حکما سعی می کنند ،سعادت آدمی را به مدد عقل او ترسیم کنند ،اما علمای اخلاق نقلی ،سعادت را در پیروی از آموزهای شرعی می دانند.اخلاق نویسان وعلمای اخلاق عقلی ونقلی درنفس شناسی انسان وتعدد قوای آن وهمچنین نقش قوا در اعتدال اخلاقی او تفاوت نظر دارند.از تفاوت دیدگاه های آنان در ساختار دهی ونظم بخشی به مطالب وسرفصل های اخلاقی واهمیت دادن به هر یک از مفاهیم آن می باشد.همچنین آنهادرهدف گذاری ومقصد وغایت اخلاق ، ایده یکسانی ندارند.از دیگر اختلاف های دو مشرب اخلاقی ،زبان متن منابع آنها ونحوه ادبیات مباحث هر یک از آنهاست.به طوری که هر یک از آنها یک شبکه معنایی وبه عبارتی حوزه معنایی خاصی از مفاهیم کلیدی اخلاق ارائه می کنند. همچنین این دو مسلک اخلاقی در دوجهانبینی وفرهنگ خاص ،مفاهیم وگزاره های اخلاقی را تبیین وتحلیل می کنند. روش تبیین وتحلیل آنها نیز متفاوت از هم می باشند.
چیستی و معیار صدق از دیدگاه ملاصدرا و کانت و تبیین لوازم اعتقادی آن
نویسنده:
مهدی امینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رساله چیستی و معیار صدق را از نگاه دو فیلسوف بزرگ، ملاصدرا و کانت، بررسی می‌کند. معرفت‌شناسی نه تنها یکی از مهم‌ترین دانش‌های فلسفی و مبنایی‌ترین آن تلقی می‌شود، بلکه اساسی-ترین پایه در رسیدن به گامهای بعدی نیز می‌باشد؛ به این معنا که اگر اصل معرفت انکار شود تمام دانش های انسان زیر سوال می رود. هدف این تحقیق عمق بخشیدن به مقوله صدق و بررسی آن در دو حوزه متفاوت فلسفی است؛ به خاطر نوپا بودن این مسئله معرفت‌شناختی، و پیچیدگی در مباحث کانت، به ویژه نبود دیدگاهی نظام‌مند از او، نگارنده تصمیم دارد تا ابعاد، زوایا و مولفه های «صدق» رابررسی کند. روش تحقیق پایان‌نامه، توصیفی تحلیلی درباره چیستی و معیار صدق از دیدگاه ملا صدرا و کانت است. از طرفی نتایج به دست آمده در مورد چیستی صدق از منظر صدرالمتألهین همان مطابقت قضیه با واقع است؛ بنابراین او در باب معیار صدق مبناگراست. یعنی معتقد است همه گزاره‌ها و معرفت‌های انسان به گزاره‌های پایه بی نیاز از اثبات منتهی می‌گردد. از طرف دیگر کانت، معرفت شناسی را محصول مشترک ذهن و ارتسامات حسّی برگرفته از اشیای خارجی می‌داند. از نظر کانت، جای ذهن و عین باید عوض شود. برخی از شارحان از جمله نورمن کمپ اسمیت او را از مبدعان و بنیانگذاران انسجام گرایی معرفی کرده‌اند؛ که این دیدگاه مبتنی بر درون‌گرایی در معرفت است. معیاری که کانت به آن اشاره می‌کند، مطابقت واقع با ذهن است طوری که واقعیت، با استفاده از مقولات دوازده گانه بر ذهن منطبق می‌شود و مکانیزم شناخت را تبیین می‌کند. اما مهمترین لوازم اعتقادی ملاصدرا و کانت درباره صدق این است که ملاصدرا هستی شناسی را با معرفت شناسی پیوند می‌دهد وی معرفت را هم سنخ وجود بلکه عین وجود می داند و اما برخی از لوازم اعتقادی معرفتی کانت درباره صدق این است که از نظر کانت علم را نباید با وصف کاشفیت از واقع و نفس الامر تعریف کرد وآنچه به عنوان‏ معرفت در ذهن انسان صورت می‏بندد، دیگر تصویری‏ دست نخورده از عالم واقع و خارج نیست، بلکه تصویری‏ است ساختهء مشترک ذهن و عالم خارج،که آن را «پدیدار» یا «فنومن» می‏نامد.
بانوان اسوه‏ساز قرآنی
نویسنده:
زینب حسنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
قرآن کتاب هدایت و تربیت است. که انسان را به قلّه‏هایِ شرافت، کرامت و تعهد و ایمان فرا می‏خواند. قرآن کریم در جهت رسیدن انسان به جایگاه والایِ ایمان، تقوی و یقین از جمله از "الگو" بهره می‏گیرد، یعنی در پسندید انسانی چهره‏های والایی را می‏نهد که از کمند کشش‏ها و جذبه‏هایِ مادی و دنیوی و وابستگی‏های پست رمیده و در جهت رسیدن به "خدا" از هیچ دریغ نورزیده‏اند:"ضَرَب الله مثلاً لِلَذین آمنوا إمرأتِ فرعون ... و مریم ابنت عمران اَلتی احصنت فرجَها" ... در این پژوهش الگوهای ارائه شده در قرآن از میان زنان چهره‏نمایی شده‏اند، امّا نه به شیوه فردی که تک، تک آنان به بحث و فحص نهاده شوند و از زندگی و فراز و فرود حیات انسانی- الهی آنها سخن رود، بلکه به صورت موضوعی تا خواننده را بیشتر رغبت افزاید و به یاری خداوند همه را بصیرت.بدین سان ابتدا باورها و اعتقادات بانوانِ الگو گزارش شده است، چگونگی باور آنها به توحید، معاد، وحی انبیاء و ایستادگی در پایِ این باور. پس از آن سخن از منش‏های بندگی اسوه‏هاست جلوه‏های اخلاص، توکل، خشوع، بیم و امید، دعا، عبادت و استعاذه. این حقایق در فراز و فرود زندگی آنان نشان داده شده است.بررسی منش فردی و اجتماعی اسوه‏هایی از بانوان؛ برای نشان دادن ابعاد موضوع و بهره‏وری از مومنان است تا با کاربرد این همه در گستر? زندگی آشنا شویم و بکار بریم. سخن از سیاست و منش‏های سیاسی و توانایی در حوزه سیاست بسیار تنّبه آفرین است در گزارش چگونگی موضع بانوان الگو در این زمینه درس‏آموز، آنچه در این پژوهش آمده دریچه‏ای است به شناخت بسیار مهم.
لطف و قهر امام علی علیه السلام در آینۀ نهج‌البلاغه
نویسنده:
لیلا قدس
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در نهج البلاغه، لابلای سخنان دقیق و ظریف امام علی علیه السلام، به موارد بسیاری برمی‏خوریم که نشانگر لطف و یا قهر امام علی علیه السلام نسبت به اشخاص مختلف است. منظور از لطف، عطوفت و مهربانی و اقبال علی علیه السلام نسبت به اشخاص و منظور از قهر، غضب و خشم حضرت در قبال رفتار و عملکرد برخی از افراد می‏باشد. در این میان مسئله اصلی آن است که چه علل و عواملی موجب بروز رفتارهای گونه‌گون از حضرت شده است. این پژوهش با توجه به حجیّت قول، فعل و تقریر معصوم و از رهگذر بررسی مبانی لطف و قهر، موارد کاربست این مبانی، اهداف و اغراض، لطف ها و قهرها برای پاسخ بدین مسأله کوشیده است. بررسی گزارشهای نهج البلاغه، از گفتار و رفتار حضرت، نشان می دهد که لطف و قهر امام علی علیه السلام بر اساس حفظ حدود الهی و حقوق بندگان و مرزبانی در همه عرصه‏هاست. همچنین لطف و قهر امام بر مبنای صداقت و صراحت، عدالت ورزی و عدالت محوری، بصیرت، دلسوزی و شفقت، آینده نگری، تدبیر و عاقبت اندیشی بنیان نهاده شده است. حضرت، این مبانی را در شرایط و موقعیت های مختلف به کار بسته اند و در این راستا برای احقاق حق الله و حق الناس، انتباه و آگاهی مردم، آگاه نمودن مردمان از عواقب اعمال و آینده برخی مردم، إحیاء اسلام ناب محمدی6و جداسازی حق از باطل کوشیده‌اند. امام لطف و قهر خود را با اهداف مختلفی به لطف نسبت به دیگران و گاه قهر و تندی با ایشان اقدام کردند. از جمله؛ فرهنگ سازی، دفع شبهات و حق گریزی ها، شناسایی دوست و دشمن و بیداری مردمان إعمال نمود؛ تا به مردمان این پیام را برساند که دنیا وسیله و پلی برای رسیدن به آخرت است و در نهایت، حضرت سعی دارد با این ابزار (لطف و قهر) هریک از بندگان خدا اعم از مومنان، گمراهان، گمراه‌کنندگان، نادانان، گناه‌کاران را به رستگاری برساند.
تفسیر روایی سوره حجر
نویسنده:
مریم کربلایی عباس
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از شیوه‌های کهن تفسیر قرآن کریم، تفسیر روایی است که همزمان با نزول وحی پا به عرصه نهاده و بر پایۀ روایات صادره از ناحیۀ معصومان ^ شکل گرفته است. اندیشمندان و مفسران این روایات را یکجا گرد آورده و تفاسیر روایی را سامان داده‌اند. هرچند روایات این منابع تفسیری نزد مشهور عالمان و مفسران مقبول و پذیرفته است، اما نکتۀ مهم مقبول بودن تفسیر بر پایۀ روایات است. در بین اندیشمندان و مفسران در بارۀ شیوۀ کاربرد این روایات در تفسیر روش واحدی وجود ندارد، اما بسیاری از این تفاسیر، صرفاً گرد آورندۀ روایات بودند و بعضاً به دسته‌بندی و موضوع‌بندی همین احادیث گردآوری شده اکتفا کرده‌اند و خود هیچ عقیده‌ای جز تشخیص روایات مناسب با آیات نداشته و به دسته‌بندی، روشن‌داشت و ارزیابی روایات و رفع تعارض میان آنها نپرداخته‌اند و بر آن نبوده‌اند که تفسیری روان، منسجم و روشمند بر پایۀ روایات ارائه دهند. افزون بر اینکه در بارۀ پاره‌ای از آیات هیچ روایت تفسیری نیاورده‌اند. از این رو باز نگری میراث روایات تفسیری بایسته و ضروری است. این پژوهش سر آن دارد که با گونه‌شناسی، شرح و ارزیابی سندی و متنی روایات تفسیری ذیل سورۀ حجر را انسجام بخشیده، کفایتها و کمبودهای آن را برنماید و آنگاه با محور قرار دادن برآیند روند پیش گفته، بهره‌جویی از واژه شناسی و مراجعه به نظریات و آرای مفسران برای تکمیل و پر کردن خلأها، تفسیری روان، منقّح و منسجم ارائه دهد.به طور کلی 286 روایت در تفسیر سورۀ حجر از دامنۀ منابع مورد استفاده گرد آمده است که از این تعداد، 206 روایت از منابع شیعی و 80 روایت نبوی از منابع اهل سنت است.در یک نگاه آماری به روایات این سوره، به طور کلی می‌توان از نظر گونه‌شناسی و سند شناسی، فراوانی روایات را به شرح زیر برشمرد: 26 روایت در ترسیم فضای نزول؛ 12 روایت در ایضاح لفظی؛ 129 روایت در ایضاح مفهومی؛ 38 روایت در بیان مصداق؛ 23 روایت در بیان لایه‌های معنایی؛ 9 روایت در استناد به قرآن؛ 2 روایت در بیان اختلاف قرائت و 5 روایت در پاسخگویی با قرآن. در این شمارش، 4 روایت بیانگر فضایل سوره و 25 روایت ترکیبی از دو یا چند گونۀ تفسیری هستند. 13 روایت نیز در شمار روایات تفسیری محسوب نمی‌شوند.اگر بخواهیم فراوانی این گونه‌های روایی را به تفکیک روایات شیعه و اهل سنت و نسبت بین آنها را به دست آوریم، در روایات شیعه این آمار به شرح زیر است: 17 روایت در ترسیم فضای نزول؛ 8 روایت در ایضاح لفظی؛ 88 روایت در ایضاح مفهومی؛ 25 روایت در بیان مصداق؛ 22 روایت در بیان لایه‌های معنایی؛ 5 روایت در استناد به قرآن؛ 2 روایت در بیان اختلاف قرائت و 5 روایت در پاسخگویی با قرآن است. در این شمارش، 4 روایت بیانگر فضایل سوره و 23 روایت ترکیبی از دو یا چند گونۀ تفسیری هستند. 7 روایت نیز در شمار روایات تفسیری محسوب نمی‌شوند.در روایات اهل سنت نیز این آمار به شرح زیر است: 9 روایت در ترسیم فضای نزول؛ 4 روایت در ایضاح لفظی؛ 41 روایت در ایضاح مفهومی؛ 13 روایت در بیان مصداق؛ 1 روایت در بیان لایه‌های معنایی و 4 روایت در استناد به قرآن. در این شمارش، 2 روایت ترکیبی از دو یا چند گونۀ تفسیری هستند. 6 روایت نیز در شمار روایات تفسیری محسوب نمی‌شوند.با توجه به آمار استخراج شده می‌توان گفت روایات نبوی اهل سنت در تفسیر این سورۀ مبارک، کمتر از یک سوم است و بیش از دو سوم روایات تفسیری این سوره متعلق به شیعه است.اما در مورد نسبت فراوانی گونه‌های محتوایی در روایات هر دو فرقه می‌توان گفت: تقریباً میان هر یک از این گونه‌ها نسبت یک دوم برقرار است و روایات شیعه در هر یک از گونه‌ها دو برابر روایات اهل سنت است. در این نسبت، «ایضاح مفهومی» بیشترین آمار را در میان گونه‌های محتوایی روایات به خود اختصاص داده است.در برآورد فراوانی روایات بر اساس ارزیابی سندی، 21 روایت صحیح؛ 3 روایت موثق؛ 1 روایت حسن و 254 روایت ضعیف هستند. 7 عبارت نیز از تفسیر قمی وجود دارد که قابلیت سند شناسی ندارند، چرا که روایت نبوده و عبارات تفسیری مفسر هستند. در مجموع روایات تفسیری این سوره نیز 24 روایت قابل نقد هستند.آنچه از رهگذر این پژوهش قابل توجه است، ضعف سندی تعداد قابل توجهی از روایات، نقدهای جدی وارد به برخی از آنها و فقدان روایات تفسیری ذیل برخی آیات است. همین موارد نشانگر آن است که برای ارائۀ تفسیری جامع از قرآن کریم، روایات به تنهایی کافی نیست و علاوه بر آنها منابع و مبادی دیگری نیز برای ارائۀ تفسیری سلیس و روان از این کتاب آسمانی لازم است.
مبانی فهم و تفسیر قرآن در نهج‌البلاغه
نویسنده:
حامد پوررستمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مبانی فهم و تفسیر قرآن، اندیشه های بنیادین و تاثیرگذار در تفسیر هستند که از چرایی و خاستگاه نظری فرایندهای تفسیری مانند اصول و روشها سخن گفته و در تبیین و تعیین آنها نقش محوری دارند. این مبانی از حیث نتایج و معلولات به مبانی مشترک و مختص و از حیث منابع و خاستگاه معرفتی به مبانی نقلی و عقلی تقسیم می گردند. اهمیت و ضرورت پردازش این موضوع از دو حیث قابل تامل است:1) نقش محوری مبانی تفسیری در چگونگی فهم و برداشت از قرآن 2) بررسی موضوع از منظر امیرمومنان علی که خود افزون بر ناطق قرآن، قرآن ناطق نیز بوده و این امر منجر به اعتبار و تعمیق دوچندان بحث می شود. بطور کلی می توان چهار مبنای محوری و کلان را از نهج البلاغه استنباط نمود: 1) قدسیت قرآن 2) وجوه پذیری قرآن 3) ناطقیت قرآن 4) تعاملات و روابط اهل بیت با قرآنقدسیت قرآن ناظر به تنزه ماورایی قرآن از نقص و خطا بوده که این تعریف معلول شواهدی از نهج البلاغه می باشد که بر دو رکن اساسی قدسیت یعنی ماورایی و عصمت قرآن پای می فشارد. ضمن آنکه در پرتو واکاوی عبارت (انما کلامه سبحانه فعل منه انشاه و مثّله) اصل وحیانی بودن الفاظ قرآن خود را می نمایاند. وجوه پذیری مبنای دیگری است که پردازش آن بر اساس عبارت (لاتخاصمهم بالقرآن فانّ القرآن حمّال ذووجوه تقول و یقولون؛ قرآن حمال ذووجوه است، تو می گویی، آنها هم می گویند) سامان یافته است. وجوه پذیری قرآن به معنای کثرت قرائتها و برداشتها از متن آنگونه که غرب می انگارد (هرمنوتیک فلسفی) نیست، بلکه ناظر به دو بعد معنا شناسانه و آسیب شناسانه است که پذیرش اولی و نفی دیگری بر اساس سیری روشمند و با توجه به اصول و قرائن نقلی، عقلی و ادبی انجام می پذیرد.مبنا و معنای ناطقیت قرآن برخاسته از شواهدی از نهج البلاغه است که قرآن را در صدد سخنگویی و انتقال مفاهیم و معارف خویش به مخاطب در سه قالب رجالی(نطق محسوس)، دلالی و تفسیری(نطق معقول) می داند. این مفاهیم و معارف انتقالی، (علی رغم تفکر پوزیتیویستی) معنادار و معرفت بخش بوده و در پرتو قرائن از حجیت ظواهر برخوردارند. افزون بر آنکه از نظارت این مفاهیم نسبت به یکدیگر، روش تفسیری قرآن به قرآن استنباط می گردد.اندیشه مفسر پیرامون نوع تعامل و رابطه اهل بیت: با قرآن از مبانی دیگری است که در چگونگی تفسیر و برداشت از قرآن نقش محوری دارد. شواهد بدست آمده از نهج البلاغه ناظر به سه رابطه معرفت، معیت و ظرفیت ارزیابی شده که واکاوی آنها محقق را به مرجعیت، حجیت وعصمت روایات خاندان وحی در حوزه تفسیر و علوم قرآن رهنمون می نماید.
نقش سیاق و اشتراک معنوی در وجوه واژگان گناه
نویسنده:
نعیمه سالمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
دانش وجوه قرآن، مربوط به واژگانی است که در سیاق های مختلف قرآن، دارای معانی مختلف هستند. قرآن پژوهان اهل سنت، وجوه و نظایر را در دایره اشتراک لفظی قرار دادند؛ ولی فهم روابط واژگان و حضور یک دلالت عام در وجوه مختلف یک واژه، اشتراک معنائی میان وجوه و مصادیق یک واژه را روشن می سازد. ارتباط میان واژه ها، با واقعیت اشتراک معنوی مطابقت دارد. مفهوم کلی که در یک واژه وجود دارد، با مصادیق خویش رابطه دارد و در هر مورد بسته به بافت آیات و کلمات، معنای مصداقی جدیدی پیدا می کند.در کتب وجوه قرآن، ضابطه ای برای بیان معانی یک واژه، وجود ندارد، از این رو صحت و سقم معانی موجود در کتب وجوه را باید در درون بافت و سیاق متنی آیات جستجو کرد. توجه به اشتراک معنائی در بافت های مختلف آیات، پیوستگی معارف قرآنی را نشان می دهد.آنچه این پژوهش بدان اهتمام می ورزد، بررسی و نقد دانش وجوه قرآن است و برای وجوه صحیح آن از سیاق و تفاسیر آیات، مستند سازی می کند؛ هم چنین به ارائه وجوهی دیگر، براساس متد اشتراک معنوی و سیاق، با محوریت واژگان گناه، می پردازد. بدین گونه که واژه های مربوط به گناه، در حوزه لغت بررسی شده و اشتراک معنائی هر واژه، روشن می شود. سپس آیه های مربوط به واژه ها در سامانه سیاق آیات قبل و بعد و سیاق کلمات، بررسی می گردد. در آخر مصیب بودن یا نبودن صاحبان کتب وجوه، و وجه صحیح معنائی هر واژه، مشخص می شود.برای مثال واژه فحشاء، دارای پنج وجه معنائی است و هسته لغوی آن، زشتی آشکار و شدید است . دو وجه (زنا و معصیت) از سوی صاحبان کتب وجوه است که با استفاده از اشتراک معنوی و سیاق آیات، برای آن مستند سازی شده است. سه وجه دیگر (بخل، بد زبانی، گناه فعلی) نیز توسط نویسنده استخراج شده است. در آیه 268 سوره بقره : (الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَهً مِنْهُ وَ فَضْلاً وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ) براساس سیاق که در ارتباط با انفاق است، معنای بخل روشن می شود.
مصلحت نظام از دیدگاه امام و رهبری
نویسنده:
محمد شاه‌سنایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف اصلی رساله حاضر بررسی «مصلحت نظام از دیدگاه امام ورهبری» است. در این راستا ابتدا کلیاتی را در مورد مفهوم مصلحت مرور کرده وضمن تعریف مصلحت بر ضرورت بحث از آن تأکید نموده ایم. در ادامه و برای تبیین هرچه بهترابعاد مختلف موضوع، مباحث زیر مورد توجه قرار گرفته است :مصلحت در فقه شیعه واهل سنت جایگاه مهمّی دارد. اهل سنت آن را به عنوان یکی از منابع استنباط احکام شرعی تحت عنوان مصالح مرسله پذیرفته اند. در فقه شیعه اما مصلحت به عنوان منبع استنباط احکام، پذیرفته نشده است اما علمای شیعه مصلحت را به عنوان فلسفه تشریع احکام الهی وهمچنین به عنوان ضابطه ومعیار صدور احکام حکومتی پذیرفته اند. همچنین از منظر امام ورهبری، مصلحت جایگاه مهمی داشته ودر آثار فقهی وسیره عملی آنان مورد توجه قرار گرفته است. علاوه بر این باید بدانیم که گستره مصلحت نظام در اندیشه فقهی شیعه را می توان حداقل بر اساس دو دیدگاه ولایت فقیه بر اساس امور حسبیه و ولایت مطلقه فقیه مورد بررسی قرار داد. در همین زمینه ابتدا نظریات بزرگانی همچون مرحوم نائینی، شهید صدر و علامه طباطبائی که ولایت فقیه را از باب امور حسبیه می پذیرند مورد بررسی قرار گرفته وسپس به دیدگاه امام ومقام معظم رهبری که ولایت مطلقه فقیه را پذیرفته اند اشاره شده وگستره مصلحت اندیشی واختیارات حاکم، بر اساس دیدگاه این دو متفکر موردتجزیه وتحلیل قرار گرفته است.از منظر امام ورهبری، مصلحت اندیشی در حکومت اسلامی، اهداف وپیامدهای فراوان و مثبتی را به دنبال دارد از جمله این اهداف می توان به حفظ نظام، اجرای احکام الهی، تحقق عدالت وبرقراری امنیت، در سیاست داخلی وحفظ عزت، استقلال و عدم انزوا، در سیاست خارجی اشاره نمود
بررسی آیات حقوق زن در تفاسیر مفاتیح ‌الغیب و المنار
نویسنده:
اکرم توانا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مفهوم بعضی آیات قرآن کریم، در ظاهر، سود مرد و زیان زن را در اندیشه متبادر می‌کند. آیاتی مانند: حکم ارث، تعدد زوجات، حق طلاق و تنبیه زن برای مرد، درجه و قوامیت مرد بر زن، شهادت زن و.. ؛ رویکرد مفسران در مقام تعلیل این آیات الاحکام، متفاوت و گاه متناقض بوده است، این تفاوت نگاه را بیشتر در بین مفسران سنّتی با مفسران معاصر نواندیش می‌توان دید؛ از آنجا که تا کنون تحقیقی مستقل دو رویکرد تفسیر سنتی را با تفسیر نوگرا درباره ارزش و حقوق زن، مقایسه نکرده بود، در همین راستا پژوهش کنونی، بعضی از آیات حقوق زن را در تفسیر مفاتیح الغیب برای بیان نگاه سنتی و تفسیر المنار، برای نشان دان دیدگاه نوگرا، مورد بررسی قرار داده است که هر دو مفسر از اهل‌سنّت هستند. با تأمل در تفاوت این دو نگرش پی می‌بریم که نگاه فخر رازی به شخصیّت زن، نگاهی کوچک‌انگارانه است و از سخنان ایشان جنس دومی و فرعیّت زن را نسبت به مرد می‌توان برداشت نمود. اما مفسران المنار برای زن، شخصیت حقیقی و حقوقی برابر با مرد می‌بینند و در پهنه تفاوت‌های حقوقی زن و مرد با نگاهی مصلحت‌اندیش و مدافع از دستورهای اسلام، به ریشه‌یابی و تعلیل احکام دست می‌برند. در این پژوهش، ابتدا کلیات و سپس در فصلی دیگر، شناخت‌نامه تفاسیر بیان گردیده است و در پایان، دیدگاه دو مفسر درباره بعضی آیات حقوق زن که بنا به اهمیت، گزینش و بر پایه حقوق غیر مالی و مالی زن تقسیم شده، در دو فصل سوم و چهارم، نقل شده است. هدف این پژوهش بیشتر نشان دادن تفاوت نگاه دو مفسر بوده، بنابراین پس از نقل گزینشی گفتار ایشان، به مهمترین نکات اختلافی، اشاره و در صورت لزوم نقد شده است.
مقایسه روش‌ها و گرایش‌های تفسیری علامه طباطبایی و ابن عاشور
نویسنده:
محمود خسروی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تفسیر قرآن به‌عنوان یک ضرورت از صدر اسلام آغاز شد و در طول قرون متمادی تداوم یافت و ظهور مفسران مختلف با آراء و عقاید متفاوت موجب تنوع و گستردگی قابل ملاحظه‌ای در این زمینه گردید. بررسی تطبیقی روش‌ها و گرایش‌های تفسیری مفسران برجسته هر عصری می‌تواند نتایج سودمندی ارائه دهد و الگوهای مناسبی را فرا روی پژوهشگران این عرصه نمایان سازد. علامه طباطبایی مفسر برجسته شیعی مذهب در شرق جهان اسلام و ابن عاشور مفسر نامدار اهل سنت در مغرب جهان اسلام در قرن أخیر به‌شمار می‌آیند. هر دو مفسر ارجمند از روش تفسیری جامع استفاده نموده‌اند کهبررسی و تحلیل تطبیقی روش‌ها و گرایش‌های تفسیری آنها، نشان دهنده وجود نقاط اشتراک و افتراق فراوانی است. اساس روش تفسیری علامه، در المیزان روش تفسیر قرآن به قرآن است که آن را برگرفته از روش تفسیر پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) می‌داند. وی با استعانت از روایات تفسیری، و تدبّر عمیق و گسترده در آیات إحیاگر تفسیر قرآن به قرآن محسوب می‌شود. ابن عاشور در التحریر و التنویر ضمن بهره‌برداری از روش تفسیر قرآن به قرآن، اساس روش تفسیری خود را بر اجتهاد قرار داده و با نگاهی به روایات تفسیری، جلوه‌های بدیعی از تفسیر اجتهادی با عنایت ویژه به گرایش ادبی برجای نهاده است. باوجود اینکه هر دو مفسر از فقهای عصر خویش بوده‌اند؛ اما گرایش فقهی احاطه کلّی بر تفسیر آنها نداشته است. هر دو مفسر کوشیده‌اند تا در عرصه مسائل اجتماعی، دیدگاه اسلام را با توجه به تفسیر آیات مرتبط، نمایان سازند. علامه مباحث فلسفی را به صورت مجزا در المیزان تبیین نموده و ابن عاشور نیز در زمینه تبیین اعجاز ادبی قرآن، تمام تلاش خود را به‌کار گرفته است. این دو تفسیرارزشمند به دلیل استقصای موضوعات وگستردگی مطالب، همانند دائره المعارف اسلامی حائز اهمیت و شایسته بررسی در حوزه‌های مختلف می‌باشند.
  • تعداد رکورد ها : 1814