جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > حكمت و فلسفه > 1403- دوره 20- شماره 77
  • تعداد رکورد ها : 9
نویسنده:
محمدحسین کیانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف این مقاله تحلیل خوانشی است که از توجه آرمسترانگ به نظریه عصر محوری در جهت ارائه رهیافتی معناگرایانه برای برون‌رفت از چالش‌های معاصر به دست می‌آید و اینکه این خوانش تا چه اندازه بر مبنای اندیشه یاسپرس پیرامون عصر محوری و هستیِ خاصِ انسان (Existenz) دارای وثاقت است؟ فرضیه مقاله اینکه می‌توان خوانش عمیق‌تری از تقریر آرمسترانگ به دست داد؛ این بازخوانی ما را به مدلی تحت عنوان «معنویت همدلانه» رهنمون می‌سازد و اینکه این مدل تحت دو مقوله قوام می‌یابد: نخست، جنبه سوبژکتیو به‌مثابه خوداندیشی که بر استعلای وجودی به‌منظور «خودشکوفایی» تأکید دارد. بدین‌سان، خودشکوفایی قرین تلاش استعلایی و جهش اگزیستانسیال است که با فلسفه‌ورزی برای قیام حضوری و کوشش وجودی برای حضور در ساحت اگزیستانز به انجام می‌رسد. دوم، جنبه ابژکتیو به‌مثابه ارتباط که بر رابطه مشفقانه به‌منظور «دیگرشکوفایی» تأکید دارد. بدین‌سان، دیگرشکوفایی قرین تلاش من استعلا‌یی به‌منظور تحقق ارتباط مشفقانه با دیگری است که با فلسفه‌ورزی و تحقق ارتباط خیرخواهانه به انجام می‌رسد. این جنبه مؤید این نکته است که «من معنوی نخواهم بود مگر در پرتو تلاش مشفقانه برای معنوی شدن دیگری».
صفحات :
از صفحه 163 تا 188
نویسنده:
محمد علی خزانه دارلو ، مائده ملکی کلورزی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
دسته­بندی امور به خیر و شر، به قدمت آفرینش انسان است و این نحوة مواجهة انسان­هاست که خیر و یا شرّ بودن پدیده­ها را تعیین می­کند. شرّ، طیف وسیعی از مفاهیم را دربر می­گیرد و یکی از مهم­ترین و بحث­برانگیزترین مفاهیم آن شرّ سیاسی است که از مهم­ترین شاخص­های آن، دوگانة دوست-دشمن و دغدغة کسب قدرت است. مذهب، با هدف ماندگاری و برای دفاع از مشروعیت خود، کارکرد دفاعی کلام را هم­سو با مقاصد سیاسی به کار می­گیرد؛ درنتیجه، مذاهب و مرام­ها در تقابل با یکدیگر تعریف می­شوند، شرّ نامیده می­شوند و اقدام به نابودی دیگری می­کنند. اسماعیلیه از مسیر کلام اسماعیلی و در تقابل و دشمنی با حکومت عباسی، عباسیان و پیروان آن­ها را به انواع شُرور منسوب و به‌عنوان حکومت ظلم و جور و مصادیق بارز شرّ معرفی می­نمایند. ناصرخسرو به‌عنوان یک متفکر رده‌بالای اسماعیلی، با بهره­گیری از ساختار تفکر اسماعیلیه، ضمن بیان چیستی شرّ و دسته­بندی و بیان انواع آن، دوری از شرّ و نابودی دشمن را (که عامل اصلی شقاوت انسان است) لازم می­داند. در این مقاله بر آنیم که با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه‌بر نظریة «تخاصم» کارل اشمیت، بحث شرّ و دشمنی را در نظام فکری ناصرخسرو تحلیل کنیم.
صفحات :
از صفحه 31 تا 57
نویسنده:
علی نیک زاد، قاسم پورحسن
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
طبق نظریۀ عدمی‌انگاری شر، شر فقدان امری است که شیء برحسب نوع خود باید به‌طور طبیعی از آن برخوردار باشد. این تعریف از فقدان متعلق به ارسطو است، اما خود ارسطو شر را هرگز به‌طور صریح با فقدان یکسان نشمرده است. ارسطو در کتاب مقولات به‌روشنی عنوان کرده که شر متضاد با خیر است. این در حالی است که طبق نظریۀ عدمی‌انگاری شر، خیر و شر رابطۀ عدم و ملکه دارند و شر فقدان خیر است. از سوی دیگر، به نظر می‌رسد که قطعاتی از کتاب مابعدالطبیعۀ ارسطو نظریۀ عدمی‌انگاری شر را تأیید می‌کنند. در این مقاله، به شواهد موافق و مخالف برای عدمی‌انگاری شر در ارسطو پرداخته خواهد شد. استدلال می‌شود که (1) به قطعات مؤید عدمی‌انگاری شر در مابعدالطبیعه، باید در پرتوی رابطۀ پیچیدۀ تقابل تضاد با تقابل عدم و ملکه در ارسطو نگاه کرد، و (2) مؤیدات رهیافت وجودی ارسطو به شر محدود به کتاب مقولات نیست.
صفحات :
از صفحه 211 تا 232
نویسنده:
داود معظمی گودرزی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ژیل دلوز در اواخر کار فکری خود در کتاب فلسفه چیست پرسش از چیستی فلسفه و منطق فعالیت فلسفه‌ورزی را طرح می‌کند، در یک نسبت مهم، در نسبت با شهر یا زمین. به چنین دلیلی است که در این کتاب از فلسفه تحت عنوان «ژئو فلسفه» یاد می‌شود. در این مقاله به ژئو فلسفه در سه دوره خواهیم پرداخت، یونان باستان، شهر کنونی، شهر آینده. در بخشِ نخستِ مقاله به شکل‌گیری فلسفه در زمینش یونان می‌پردازیم، در بخش دوم به امحای فلسفه در زمین یا شهر کنونی و در بخش پایانی به احیای فلسفه در شهر یا زمین آینده خواهیم پرداخت. در بخش پایانی ابتدا به مسئله‌ی امکان برپایی زمین برای فلسفه خواهیم پرداخت، چون در دوران ما فلسفه زمین ندارد. پس از اندیشیدن به زمینِ فلسفه آن را در نسبت با شهر جدید موردتوجه قرار خواهیم داد. این سه دوره‌ی ژئوفلسفه را با سرنوشت سه عنصر ذاتی فلسفه که تولد، امحا و احیایشان را در نسبت با سه شهر تبیین خواهیم کرد، پی می‌گیریم: مفهوم، دوستی، ستیز.
صفحات :
از صفحه 189 تا 210
نویسنده:
بهروز اسدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ملال یا فقدان جذابیت تجربیات زندگی یکی از رنج­های اجتناب­ناپذیر نوع بشر از ابتدای تاریخ تاکنون بوده که با انقلاب صنعتی و مدرنیسم تشدید شد. در این میان اندیشمندان مختلف تلاش نموده تا چرایی و چگونگی این پدیده و راه غلبه بر آن را تبیین نمایند. راه­حل­های مدرن بر پناه بردن به صنعت مُد و سرگرمی، تنوع­بخشی به تجربیات و ایجاد تغییرات عینی و خارج از وجود فرد برای رهایی از ملال تأکید دارند؛ اما سورن کرکگور با انتقاد از راهکارهای مدرن و سکولار معتقد است ملال غیر از بیکاری و صورتی از آکدیا است که نشانه­ی عدم توجه فرد به خدا در انجام وظیفه دینی است. از نظر کرکگور ملال اهریمنی و نتیجه انتخاب زندگی لذت­گرایانه­ی استحسانی یا اخلاقی است و راهکار اجتناب از آن انتخاب زندگی دینی و خودسازی از طریق تمایل به ایجاد ملکات اخلاقیمثبت مانند صبر، استقامت، امید، ایمان، عشق و شادی است. همچنین راهکار دیگر او برای اجتناب از ملال اتخاذ یک نگاه سابجکتیو، زیباشناسانه و انتزاعی به پدیده­های عالم است. از نظر اوراهکارهای مدرن به­واسطه­ی تحلیل و تعلیل نادرستِ حسِ ملال، فرد را به تلاشی بی­پایان برای تغییر محتوای دنیای بیرونی­اش سوق می­دهند. غافل از آنکه ریشه­ی حل مسئله تغییر دنیای درونی از طریق اتخاذ نگاه زیباشناسانه و بازنگری شاعرانه­ی تجربیات است.هدف این پژوهش تبیین، نقد و بررسی دیدگاه کرکگور در باب ملال به‌عنوان یک راهکار همسو با نگاه دینی است. همچنین تاکنون هیچ پژوهشی به زبان فارسی در تبیین دیدگاه بدیع کرکگور در باب ملال انجام نشده و آگاهی از آن می­تواند راهکاری جدید در مواجهه با این چالش به ما عرضه بدارد.
صفحات :
از صفحه 1 تا 29
نویسنده:
میلاد عمرانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مطابق تفسیر مارکس در رساله‌ی دکتری‌اش، در دستگاه دموکریتی، اتم‌ها در خلأ طبقِ ضرورتی کور حرکت می‌کنند. اطلاق لفظ تصادفی به‌نظام دموکریتی دلالت بر حرکتِ پیش‌بینی‌ناپذیر یا بدونِ علتِ اتم‌ها ندارد؛ بلکه حاکی از عدم وجود طرح و نقشه‌ی پیشین یا غایتی مشخص در خلقِ جهان‌هاست. گویی که اتم‌ها به سمت و سویی می‌روند که انتهای مسیر آن، خلقِ عوالم است. اپیکور برخلاف دموکریتْ قائل به وجود ضرورتی تخطی‌ناپذیر در حرکات اتم‌ها نیست و انحراف اتم از خطِ مستقیم را به‌عنوان سنخی حرکت تصادفی وارد نظام اتمیستی‌اش می‌کند. با انحراف به‌مثابه حرکتی تصادفی است که اساساً خلق جهان‌ها آغاز می‌شود. پس پایه‌ی خلقِ جهان‌ها، تصادف {یا بخت} است. اپیکور هم قائل به حرکتِ تصادفی اتم‌هاست، هم در روند خلق جهان‌ها هیچ طرح و نقشه‌ی پیشینی‌ای را مفروض نمی‌گیرد. تصادف اپیکوری، هم حاکی از نفیِ غایت است و هم حاکی از حرکاتِ تصادفی اتم‌ها در انحراف از خطِ مستقیم.
صفحات :
از صفحه 85 تا 112
نویسنده:
مسعود غفاری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف این مقاله تحلیل آزمون مری و از این راه، بازتعریف رابطه‌‌ی دوگانه‌انگاری با فیزیکالیسم است. آزمون مری یکی از مشهورترین آزمون‌های فکری است که در دفاع از برهان معرفتی و به‌طورکلی دوگانه‌انگاری در فلسفۀ ذهن مطرح شده است. برهان معرفتی به مجموعه استدلال‌ها و آزمون‌های ذهنی گفته می‌شود که دوگانه‌انگار‌ها در وجود نوع دیگری از معرفت به جز معرفت فیزیکی اقامه کرده‌اند که اصطلاحاً به آن معرفت پدیداری می‌گویند. علی‌رغم نام این برهان، دامنه‌‌ی آن در‌نهایت به معرفت ختم نمی‌شود. قائلین به دوگانه‌انگاری تفاوت در معرفت را ناشی از تفاوت وجودی امر پدیداری با امر فیزیکی می‌دانند. فرض ابتدایی ما این است که آزمون مری صحیح است. سپس می‌پرسیم چه شرایطی باید فراهم باشد تا آزمون به همان شکلی پیش رود که دوگانه‌انگارها روایت کرده‌اند. استدلال خواهیم کرد که شرط لازم برای صحت آزمون این است که معرفت پدیداری نسبتی با معرفت فیزیکی داشته‌ باشد. سپس با کمک نظریۀ مجموعه‌ها تلاش می‌کنیم مختصات صوری نسبت میان امر پدیداری و امر فیزیکی را ترسیم کنیم. نتیجه‌ای که حاصل می‌شود این است که نسبت مذکور باید از نوع نسبت هم‌ارزی باشد. در آخر تبعات فلسفی هم‌ارزی میان امر پدیداری و امر فیزیکی را بررسی می‌کنیم و شرایطی را که هریک از این دو رویکرد باید پذیرا شوند بررسی می‌کنیم.
صفحات :
از صفحه 113 تا 139
نویسنده:
پیام فضلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تأثیرات مفاهیم فلسفی را در ساحت‌های مختلفی از علوم می‌توان مشاهده کرد. یکی از حوزه‌های تأثیرگذاری فلسفه بر علم اقتصاد، حول مفاهیم متدلوژیکی و معرفت‌شناسی بوده است. به نظر می‌رسد که اقتصاددان برجسته‌ی قرن بیستم نیز، از این تأثیرپذیری بی‌نصیب نبوده‌اند. یکی از مفاهیم فلسفی مؤثر بر روش‌شناسی فریدمن، مفهوم ابزارگرایی بوده است. این مفهوم، از مباحث چالشی و مهمی است که در مقاله‌ی اقتصاد اثباتی فریدمن[1] موردتوجه قرار گرفته است. به‌کارگیری این لفظ و مفهوم در مورد مقاله‌ی فریدمن، امری بحث‌برانگیز بوده و موجب پیدایش بحث‌های چالشی در این رابطه شده است. در این مقاله درستی انتساب این لفظ در مورد روش‌شناسی فریدمن مورد مداقه قرار گرفته است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که عناصری از ابزارگرایی در مقاله‌ی فریدمن وجود داشته است و وجود همین عناصر از ابزارگرایی در مقاله‌ی فریدمن سبب شده است که بسیاری، این لفظ را در مورد روش‌شناسی فریدمن بکار ببرند. علی‌رغم وجود برخی اشتراکات در این بین، ابزارگرایی فریدمن با ابزارگرایی فلسفی مصطلح، تفاوت‌های معناداری هم دارد. ابزارگرایی فلسفی به معنای رویکردی فلسفی است که در برابر جریان رئالیسم مطرح شده است ولی ابزارگرایی فریدمن به شکل مبنایی با رئالیسم تقابل ندارد و بیشتر در حوزه‌ی متدلوژیکی متوقف شده است. اگر منظور از ابزارگرایی، بهره‌برداری فریدمن از نظریات به‌منظور ابزاری برای رسیدن به هدف پیش‌بینی باشد، فریدمن را می‌توان یک ابزارگرا توصیف کرد؛ ولی اگر این لفظ را به معنای مصطلح فلسفی آن بکار ببریم، فریدمن با این نوع از ابزارگرایی فاصله‌ی معناداری دارد. توجه به این تمایز ظریف دراین‌باره می‌تواند از بسیاری از سوء‌ تفاهمات نسبت به روش‌شناسی فریدمن جلوگیری کند.
صفحات :
از صفحه 141 تا 162
نویسنده:
جواد ربیعی ، یوسف نوظهور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ما در این مقاله دو هدف را پیگیری می‏کنیم: شرح دقیقِ معرفت‏شناسیِ دکارت و شرحِ برخی پیش‎‏داوری‏های پنهان و مشکوک در معرفت‏شناسیِ او. منظور دکارت از فکر اموری هستند که ما از آن‏ها آگاهیِ بی‏واسطه داریم. تصور از نظر دکارت محتوایِ یک فکر است. مهم‏ترین تصور از نظر دکارت تصورات فطری هستند. تصورات فطری از نظر او تصوراتی هستند که اگر "منِ" اندیشنده به‌خوبی دربارۀ آن‏ها تأمل کند، هیچ شکی دربارۀ آن‏ها پیدا نمی‏کند. دکارت به دو نوع شناخت قائل بود: استنتاج و تجربه. استنتاج از نظر دکارت، زنجیره‏ای از استدلال‏هاست که همگی از شناخت ضروری برخوردار هستند. این زنجیره درنهایت از یقینی‏ترین امر که در فلسفۀ دکارت شهود است سرچشمه می‏گیرد. شهود به نظر او از تصورات فطری به دست می‏آید. حقیقت به نظر دکارت عبارت است از حکم کردن به تصوری است که وضوح و تمایز کامل دارد. در مقابل آن خطا عبارت است از حکم کردن به تصوری که وضوح و تمایز کامل ندارد. مهم‏ترین یقینی که به نظر دکارت شهودی است و بر هیچ پیش‏داوری‏ای استوار نیست، اصل کوگیتوست. اصل کوگیتویی که دکارت در کتاب تأملات بیان می‏کند چنین است: من می‏اندیشم، پس هستم. به نظر نگارندگان این مقاله اصل کوگیتو که به‌منزلۀ میوۀ معرفت‏شناسیِ دکارت است، حداقل بر چهار پیش‏داوریِ پنهان و مشکوک استوار است: حافظه، زبان، عقلانیتِ به دور از جنون و ناخودآگاهِ پنهان.
صفحات :
از صفحه 59 تا 84
  • تعداد رکورد ها : 9