آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
فلسفة اسلامی؛ پویایی و پایایی
نویسنده:
محمد لگنهاوزن
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
برهان صدیقین
نویسنده:
محمد لگنهاوزن
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
کلیدواژه‌های اصلی :
واقع گرایی اخلاقی در نیمه دوم قرن بیستم
نویسنده:
اکبر حسینی قلعه بهم
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
واقع گرایان اخلاقی استدلال می کنند که در عالم حقایق اخلاقی مستقل از باورها، احساسات، امیال و .... آدمیان وجود دارد.آنان همچنین معتقدند که ما می توانیم مطالب مهمی درباره آنها بدانیم. بعلاوه معرفت اخلاقی می تواند ادله ای برای عمل فراهم آورد؛ یعنی اگر یک انسان معمولی یک گزاره درباره یک حقیقت اخلاقی را بپذیرد، بعد از این پذیرش با عمل مطابق با آن گزاره به آن معرفت پاسخ می دهد. از سوی دیگر واقع گرایان اخلاقی در آخرین بخش از قرن بیستم به طرق گوناگون در تبیین این حقایق اقدام کرده اند. برای مثال بعضی از آنها همانند جان هنری مک داول این حقایق را شبیه کیفیات درجه دو دانسته و در باب معرفت اخلاقی روشی شهودگرایانه در پیش گرفته اند. این عده در مقام تبیین انگیزه ی اخلاقی رویکردی درون گرایانه اتخاذ کرده و می گویند معرفت اخلاقی دلیل کافی برای انجام فعل اخلاقی در اختیار ما می نهد. برخی محققان مثل دیوید برینک بر آنند که قاعده عروض بهترین راه برای تبیین و جود حقایق اخلاقی است. آنان استدلال می کنندکه حقایق اخلاقی عارض بر حقایق طبیعی می شو ند. یعنی حقایق طبیعی حقایق اخلاقی را تولید می کنند و ما می توانیم از همان طریقی که از حقایق طبیعی آگاه می شویم از آن حقایق نیز آگاهی پیدا کنیم. اغلب این اندیشمندان در باب انگیزه اخلاقی برون گرایند؛ بر این اساس می گویند معرفت اخلاقی در تدارک ادله ی لازم برای عمل ناکافی است . اما اندیشمندان مسلمان چطور؟ آنان چگونه وجود حقایق اخلاقی را تبیین می کنند؟ چگونه نیل و معرفت نسبت به این حقایق را بیان می نمایند؟ آنها درباره ی انگیزه اخلاقی چه رویکردی اتخاذ کرده اند؟ آیا آنان در این مسأله درون گرایند؟ اغلب فیلسوفان مسلمان مدعی اند که مفاهیم اخلاقی در زمره ی معقولات ثانیه ی فلسفی قرار می گیرند. معقولاتی که حاکم از ارتباط میان اعمال آدمیان و نتایج آنها می باشند. به عبارت دیگر این مفاهیم نشان گر رابطه ی افعال اختیاری آدمیان و سعادت آنان می باشند. در تبیین معرفت اخلاقی برخی از آنان همانند آیت الله مرتضی مطهری معتقدند که معرفت اخلاقی از فطرت انسان نشأت می گیرد و برخی از آنان همچون آیت الله محمد تقی مصباح یزدی می گویند که معرفت اخلاقی از همکاری عقل، تجربه و وحی به دست می آید. آنان در باب انگیزه ی اخلاقی درون گرایند؛ اما تقریری که ارائه می کنند تا حدودی از تقریر دیگران متفاوت است. این نوشتار به بررسی واقع گرائی اخلاقی می پردازد و سعی می کند به پرسش هائی که در بالا به آنها اشاره شده پاسخ دهد؛ و نویسنده نیز امیدوار است که در این راه سربلند بیرون آید.
علم و دین از دیدگاه ننسی مورفی
نویسنده:
منصور نصیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
مباحث رساله حاضر در سه فصل گنجانده شده است. در فصل نخست، با عنوان «درآمدی بر بحث علم و دین» تاریخچه کوتاهی از چگونگی تعامل و ارتباط علم ودین در دوره های مختلف و حساس تاریخی، ارائه شده است. و از آنجا که زمینه و خاستگاه این بحث جهان مسیحیت می باشد، بیشترین حجم فصل را به نحوه ارتباط علم دین در جهان مسیحیت اختصاص داده ایم. و در پایان، به موضوع علم و دین در جهان اسلام پرداخته ایم و نشان داده ایم که بستر و در نتیجه سرنوشت آن در جهان اسلام ، بسیار متفاوت از جهان مسیحیت بوده وهست. در فصل دوم، که به لحاظ موضوع رساله مهمترین بخش را تشکیل می دهد، درصدد تبیین دیدگاه ننسی مورفی درباره ارتباط علم و دین برآمده ایم. این مهم را در سه مرحله انجام داده ایم: نخست، ارتباط علم و دین را از دیدگاه مورفی دوباره تبیین کرده ایم و نشان داده ایم که از نظر وی، دیدگاه «دو جهان بودن علم ودین» ونیز دیدگاه قائل به «تعارض علم ودین» مردود می باشد و این دو در تبادل سازنده با یکدیگر می باشند. در مرحله دوم، به بیان سلسله مراتب علوم، از دیدگاه مورفی پرداخته وتبیین کرده ایم که وی، با رد تحویل گرایی و اثبات «فیزیک گرایی غیر تحویلی» الهیات را به دلیل وسیع و نیز پیچیده تر بودن قلمرو و موضوع مطالعاتی آن، در رأس سلسله مراتب علوم قرار می دهد. از آنجا که جای دادن الهیات در سلسله مراتب علوم، و آن هم در راس این سلسله مراتب، مستلزم اثبات علم بودن الهیات است،در مرحله سوم به اثبات علم بودن الهیات از دیدگاه مورفی پرداخته ایم. برای انجام این مهم، دو گام برداشته ایم نخست به تحولات همسان درعلم وا لهیات اشاره کرده، نشان داده ایم که، از نظر مورفی، تحول در روش های گوناگون، نظیر تحول از روش قیاسی به روش استقرایی و آنگاه به روش فرضی قیاسی ، که در علوم طبیعی رخ داده است ، عیناً در الهیات نیز صادق می باشد. و آنگاه درگام دوم، به طور خاص به تبیین روش شناسی برنامه های پژوهشی علمی را در الهیات به اثبات برساند و از این طریق علم بودن الهیات را روشن سازد.در اینجاست که وی سعی می کند با جسارت بی نظیری، همه عناصر و سازه های تشکیل دهنده «روش شناسی لاکاتوش»، یعنی هسته مرکزی، راهنمونی سلبی، راهنمونی ایجابی، فرضیه های کمکی و داده ها را در الهیات مورد نظر خود نیز نشان دهد و برای آن مصادیقی ارائه کند. جسارتی که مورفی در این مورد نشان داده است، باعث طرح مباحث بدیع و جنجال برانگیزی شده است. از این رو، در فصل سوم، به نقد و بررسی دیدگاه وی نشسته ایم. اشکالات مورد نظر را در سه دسته کلی گنجانده ایم؛ الف اشکالات مربوط به روش شناسی مورد نظر مورفی ب اشکالات مربوط به محتوای دیدگاه مورفی و ج اشکالات مربوط به بیان دیدگاه های دیگر.
علامه طباطبایى و الهیات فلسفى معاصر
نویسنده:
محمد لگنهاوزن؛ مترجم: منصور نصیرى
نوع منبع :
ترجمه اثر , کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
منابع دیجیتالی :
شعاع اندیشه در شعار بی منطقی: نقدی بر یک تحلیل
نویسنده:
محمد لگنهاوزن
نوع منبع :
نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
بنچوینگا فیلسوف و اندیشمند معاصری است که در کتاب منطق و دیگر مُهملات، به بررسی و تحلیل چند و چون و چرایی طرح برهان وجودی از سوی آنسلم پرداخته است. این تحلیل وی، به ظاهر بحثی انگیزه شناختی دربارۀ برهان وجودی است؛ اما در واقع، آنسلم و برهان وجودی وی، بهانه ای برای طرح سایر دیدگاه هایش است؛ از این رو، در طی فصول این کتاب، بسیاری از دیدگاه های خود را دربارۀ ماهیت انسان و روح و شأن و جایگاه منطق و استدلال و نیز برهه هایی از الاهیات مسیحی مطرح کرده است. در مقالۀ حاضر، مباحث گوناگون وی بر اساس نظام فصول کتاب مزبور ارائه و نقد خواهد شد. همچنین با توجه به اهمیت تاریخ در بررسی اندیشه های دینی و فلسفی و با توجه به هم عصر بودن سهروردی با آنسلم و دغدغه های مشترک این دو اندیشمند، تلاش کرده ایم تا آنجا که ممکن است، مسائل و دغدغه های آنسلم را در اندیشه های سهروردی و نحوۀ برخورد وی با آنها پیگیری کنیم.
معرفت شناسی طبیعی شده کواین، مبانی و پیامدها
نویسنده:
بهاالدین موحد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
معرفت‌شناسی طبیعی‌شده نام نظریه طبیعی کواین در حوزه معرفت‌شناسی است. وی کوشیده تا به نحو طبیعی به مسائل معرفت‌شناسی بپردازد. درک سازوار از فلسفه کواین مستلزم شناسایی زمینه اساسی در اندیشه اوست. به نظر می‌رسد طبیعت‌گرایی است. از میان انواع مختلف طبیعت‌گرایی، کواین به طبیعت‌گرایی روشی گرایش دارد و با پذیرش طبیعت‌گرایی روش‌شناختی در حوزه‌های مختلف فلسفی به نتایج متفاوت اما همسویی دست یافته است. شناسایی این طبیعت‌گرایی کلید فهم فلسفه کواین است. معرفت‌شناسی طبیعی‌شده کواین به عنوان راه حل او در مساله معرفت با توجه بسیاری از فیلسوفان همراه بوده است. کواین با بازخوانی پرسش‌های معرفت‌شناختی راه‌های نوینی را در پاسخ به مسایل حوزهمعرفت مطرح کرده‌ است. با مقایسه معرفت شناسی وی با معرفت شناسی غیر طبیعی در اهداف، مسایل و تعاریف تلاش شده تبیین روشنی از معرفت شناسی وی ترسیم شود. مواضع مهم فلسفی کواین در حوزه های مختلف تفکر همیشه مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. با توجه به رویکرد کل‌گروانه کواین لازم است این مواضع فلسفی در یک نظام سازوار با یکدیگر و طبیعت گرایی وی نظام یابد. کل‌گرایی، عدم تعین درترجمه، ارجاع و تئوری و همین طور عمل‌گرایی به عنوان مهمترین مواضع فلسفی کواین در نسبتی روشن با معرفت‌شناسی طبیعی‌شده قرار دارد. تلاش شده این نسبت‌ها مورد بررسی قرار گرفته و جای‌گاه کلیدی معرفت‌شناسی طبیعی در نظام فلسفی وی مورد بازشناسی قرار گیرد.
نقد و بررسى کتاب اخلاق اصالت
نویسنده:
محمد لگنهاوزن؛ مترجم: منصور نصیرى
نوع منبع :
نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی , نمایه مقاله , نقد و بررسی کتاب
منابع دیجیتالی :
رابطه میان فلسفه و الهیات در دوران پسامدرن
نویسنده:
محمد لگنهاوزن، غلامحسین توکلی
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
منابع دیجیتالی :
مبانی فلسفی منطق فِرِگه و نقد و بررسی آن
نویسنده:
یارعلی کرد فیروزجایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این تحقیق، چهار فصل دارد: فصل های اوّل و دوم به کلّیات و روش و مراحل تحقیق پرداخته، و در فصل سوم، زندگی علمی فِرِگه، برنامه ها و اهداف فکری و فرهنگی او بررسی، و نشان داده شده که وی در پی تحکیم مبانی ریاضیات بوده است و برای این هدف، درصدد بوده ریاضیات را بر منطق مبتنی کند و بدین جهت، لازم دیده است که ابتدا، خودِ منطق منقّح شود. مباحث منطقی او بر مبانی فلسفی خاصّی مبتنی است که در فصل چهارم، سه مبنا در قالب شش بخش مورد تحقیق و نقد و ارزیابی قرار گرفته است: 1. نقد فرگه از روان شناسی گری: او با روان شناسی گری در منطق به شدّت مخالف بود. در نظر او، موضوع منطق یعنی اندیشه، و صدق و کذبش بی زمان و بی مکان است و ازلاً و ابداً به نحو عینی در خارج از اذهان موجود بوده، به یک اندازه در معرض شهود انسان ها قرار دارد. 2. بررسی و نقد نظریه فرگه در نقد روان شناسی گری: به گمان ما، فرگه در پرهیز از روان شناسی گری به نحوی که توضیح میدهد، به خطا میرود; زیرا موضوعات منطقی، عینی و مستقل از ادراک نیستند; بلکه تصوّر و تصدیق از حیث حکایت، موضوع منطق هستند که قائم به ذهن انسانند. این ادراکات گرچه از حیث وجود شخصیاند، از حیث کشف، مستقل از مدرک اند; بدین جهت، جایی برای نسبیت و انتقال ناپذیری معرفت باقی نمیماند. 3. معنا و مدلول: بحث دیگری که در این جا مطرح شده، تمییز بین معنا و مدلول است. فرگه به سبب مشکلی در قضیه اتّحادیه، به وجود معنای مغایرِ با مدلول، برای لفظ قائل شده است: لفظ، معنا را بیان و از طریقش بر مدلول دلالت میکند. 4. بررسی و نقد نظریه فرگه درباره معنا و مدلول: به نظر ما، معنای لفظ در اسم های خاص، همان مدلول خارجی است و در غیر اسم های خاص، طبیعتِ آن شیء یعنی محکی تصوّرِ متناظر با لفظ شمرده می شود که وجودش از ذهن و خارج اعمّ; ولی در خارج به وجود مصادیق است. نظریه فرگه مقبول نیست; زیرا او دلیل کافی بر مدّعایش * و معمّای قضیه اتّحادیه به نحو دیگری حلّ می شود. دلالت جمله بر صدق و کذب نادرست است. 5. تابع و شیء: فرگه عناصر موجود در قلمروهای لفظ، معنا و مدلول را به دو دسته ناقص و کامل تقسیم می کند. او اسم خاص را کامل و مفهوم واژه را ناقص میداند. مدلولِ اسم خاص، شیء، و مدلولِ مفهوم واژه، مفهوم نامیده می شود. شیء هرگز محمول قرار نمی گیرد، و صرفاً موضوع یا بخشی از محمول واقع میشود. مفهوم واژه، هرگز موضوع قرار نمیگیرد. 6. بررسی و نقد نظریه فرگه درباره تابع و شیء: به نظر ما، تفکیک تابع و شیء به نحوی که فرگه تعریف کرده، نادرست است. هم اشیاء، محمول قرار می گیرند و هم مفاهیم و توابع، موضوع می شوند. همان طور که خود فرگه در مقام سخن گفتن از توابع و مفاهیم به همین نحو عمل میکند و توجیه هایی را که در حلّ پارادوکس مفهوم و شیء آورده، ناتمام است. ارجاع قضیه حملی کلّی به شرطی نیز ناتمام است; زیرا نمیتواند از مفهوم واژه در قضیه شرطیه در ناحیه موضوع استفاده نکند و سرانجام فصل پنجم به خلاصه فصول گذشته و ارائه پیشنهادهای مورد نظر درباره موضوع اختصاص یافته است.