آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 20
تاثیر ابوالعلاء بر طه حسین و موازنه آن دو
نویسنده:
محسن احمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از دوره های درخشان تاریخ ادبیات عرب، عصر عباسی است که در پی سقوط امویان در سال 132 هـ . ق روی کار آمد. از عوامل سقوط امویان خشونت حکام با عامه مردم، تبعیض نژادی، ظلم و ستم به خاندان رسـول الله (ص) و ... را می توان نام برد. دولت عباسی از لحاظ اقتدار سیاسی به سه دوره تقسیم می شود : دوره قـدرت گرفتن حکومت مـرکـزی ، دوره انقـلابات و دوره تولد دولت های کوچک از دولت مرکزی . از مهمترین این دولت ها، دولت حمدانیان، سامانیان و... و از عوامل پیدایش آنها ضعف دولت مرکزی و قدرت یافتن بیگانگان در این دولت بوده است.نهضت ترجمه باعث افزایش آگاهی مردم نسبت به حکمت و فلسفه یونانی گردید و این معانی عقلانی به همراه عنصر خیال ایرانیان به شعر و نثر عرب رنگ تازه ای بخشید. در نثر نیز تحول گسترده ای پدید آمد، در گذشته خطابه و رساله نویسی رواج داشت اما اینک مقامه نویسی، اخوانیات، تالیفات علمی و ادبی ، ظهور و گسترش یافت. بیت الحکمه ی بغداد نه تنها گنجینه خوبی از کتب موجود را فراهم نمود بلکه به تشویق و ترویج ترجمه آثار دیگر بلاد نیز اهتمام ورزید. تفکر عربی در این دوره علاوه بر رنگ علمی، رنگ فلسفه را نیز به خود گرفت، چرا که مترجمان علاوه بر فلسفه یونان، از هند و ایران آثاری ارزشمند را برای مخاطبین خود ترجمه نمودند. هندسه، ریاضیات، ستاره شناسی و شیمی از جمله این علوم ترجمه شده، بود. از لحاظ ادبی این عصر به دو دوره تقسیم می شود :الف ) عصر تدوین و جمع آوری ب ) عصر بحث و تحقیق و توجه به عقل که از نقش فلسفه در این دوره حکایت می کند. تالیف معجم ها از ویژگی های بارز این عصر است. در عصر ابوالعلاء مجامع علمی و فلسفی و مناظره در بغداد مورد توجه علاقمندان واقع شد.با عنایت به اینکه موضوع رساله مقایسه افکار و آراء دو شاعر عصر عباسی و معاصر است اکنون و پس از نگاهی گذرا به عصر عباسی، به بررسی مختصری از تاریخ دوره معاصر می پردازیم. دوره معاصر تاریخ ادبیات عرب با حمله ناپلئون بناپارت در سال 1798 م به مصر آغاز شد، این حمله بیشتر با هدف توسعه استعمار فرانسه و نفوذ در مستعمرات دیگر رقیبان آن کشور بود از آنجا که ناپلئون با شعار عمران و آبادی این سرزمین را اشغال کرد، در ابتدا از سوی مردم با مقاومت چندانی مواجه نشد ، و مردم مصر از اقدامات فرانسویان خشنود نبودند، لذا فرانسویان مجبور به خروج از این کشور شدند و بعد از آنان خاندان محمد علی پاشا بر مصر حکومت راندند. از جمله حاکمان برجسته این خاندان می توان به محمد علی اشاره کرد که دوره او، دوره نهضت علمی و نظامی و اقدامات سازنده در عرصه فرهنگ و مطبوعات به شمار می آید. بعد از محمد علی، عباس اول روی کار آمد که دوره او دوره توقف اصلاحات و حرکت نهضت به حساب می آید ولی طولی نکشید که اسماعیل که از نوادگان محمد علی بود راه جد خود را در پیش گرفت و با برقراری روابط دوستانه و پرداخت رشوه به صاحبان قدرت در دولت عثمانی در پی استقلال کامل مصر برآمد. در دوره او عمران و آبادانی کشور ادامه یافت و این امر باعث بدهکاری حکومت شد، همچنین پای کشورهای غربی در این دوره به مصر بیش از پیش باز شد ، چنانکه فرانسه و انگلیس به رقابت در این کشور پرداختند و از این رو این دوره را دوره رقابت های دوگانه نامیده اند. درعهد «توفیق» مصر با قیام عرابی پاشا و اشغال شدنش از سوی انگلستان مواجه شد. در اواخر قرن 19 م و اوایل قرن 20 م عباس حلمی دوم بر تخت سلطنت تکیه زد و مقاومت در برابر اشغال انگلستان را در اولویت برنامه های خود قرار داد. هر چند که قیام عرابی پاشا با انگیزه استقلال سیاسی مصر از دولت عثمانی صورت گرفت لیکن اشغال این کشور از سوی انگلیس از تحقق آن جلوگیری کرد و این امر باعث گسترش نا امیدی عمومی در بین اهالی مصر گردید. مصریان نه تنها در عرصه سیاسی موفق نبودند بلکه در فعالیت های اقتصادی نیز به برده و بنده استعمار تبدیل شدند. حزب امت و حزب وطن از جمله احزاب فعال در عرصه سیاسی مصر تلقی می شدند که هر یک برنامه هایی را برای حکومت مصر پیگیری می نمودند و بر سر اینکه مصر مستعمره بماند یا مستقل شود با یکدیگر مبارزه می کردند. عصر سوم نهضت از سال 1952 م با انقلابی شروع شد که به اعلام جمهوریت مصـر وپایان یافتن حکـومت خانـدان محمد علیمنجر گردید.از جنبه اجتماعی ورود فرانسویان به مصر باعث بیداری و آگاهی ساکنان این منطقه گردید ، چرا که فرانسـویان گروهی از علماء و متخصصین خود در عرصه های علمی و صنعتی را به مصر آورده تا آن کشور را به سمت پیشرفت سوق دهند. رابطه مصر با اروپا با فرستادن هیأت هایی به فرانسه گسترش یافت و تاسیس مدارس فراوان در این دوره، موجبات رشد حرکت علمی در مصر را فراهم نمود. بعد از محمد علی مدتی این حرکت ها متوقف شد تا آنکه اسماعیل نهضت پدر را ادامه داد و با پیشرفت و آبادانی مصر بخشی از اهالی سوریه و لبنان جهت بهره گیری از موقعیت ویژه مصر به آن سرزمین مهاجرت کردند. جامعه ی مصر از دو طبقه حکام واشراف عثمانی و طبقه محروم که غالبا شامل عامه مردم بود تشکیل می شد. مساله فقر که از مهم ترین مشکلات اجتماعی این دوره است سبب از هم پاشیدگی بسیاری از خانواده ها و بی خانمان شدن فرزندان آنان شد، علاوه بر فقر بیماری ها، خرافه پرستی و بیسوادی گریبانگیر مصریان شده بود. به دنبال اشغال مصر از سوی انگلستان، شورش های زیادی در مقاومت با آنان به پا شد. جمال الدین اسد آبادی و محمد عبده از پرچمداران بیداری مصریان بودند. حمله ناپلئون، انتشار مجلات و روزنامه ها، تاسیس مدارس و مجامع علمی و ادبی و اعزام هیات های علمی به اروپا در عرصه فرهنگ مصر تاثیر بسزایی داشتند. از حیث ادبی، عصر محمد علی دوره شکوفایی شعر و ادب نبود، در عصر اسماعیل صدقی روزنامه ها گسترش پیدا کرد و ارتباط با غرب توسعه یافت. این ارتباط باعث تغییر ذوق ادبی مصری ها شد چرا که ذوق آنان از حالت جمود خارج شده و تازگی و نشاطی جدید پیدا کرد. شعر این عصر تابعی است از آگاهی عرب از افکار و اندیشه ی غرب چرا که شعراء نه تنها آراء غرب را در شعر خود منعکس ساختند بلکه از عاطفه و موسیقی غرب نیز بهره گرفتند. دو جریان مهم در این دوره در مواجهه با شعر و ادب پدید آمد که یک جریان بر پای بندی و تقلید از گذشته تاکید می کرد و جریان دیگر علاوه بر بهره گیری از گذشته در پی نو آوری و تجدید بود. نزاع بر سر جدید و قدیمبدآنجا انجامید که برخی ندای شعر حر را سر دادند و برخی نیز خواهان شعر مرسل بودند. از مهمترین منادیان تجدید می توان به بارودی اشاره کرد. از جمله مظاهر تاثیر فرهنگ و ادب اروپا بر ادبیات عرب باید به ظهور قصه و نمایش نامه نویسی در آن اشاره نمود. توجه ادیب بیشتر متوجه مردم و مشکلات آنان و چگونگی حل و فصل این مشکلات گردید. نقد عرب نیز از اروپا و به خصوص افکار فلسفی آنان بی بهره نماند، مقایسه بین ادبای غربی و شرقی، رابطه شعر با اجتماع و علوم، بررسی شعر و نثر و اختلاف آن دو، خیال شعری و صورتهای آن و ... از مهمترین موضوعات نقد این دوره است. از مهمترین ناقدان این دوره می توان به عباس محمود العقاد، محمد مندور، شوقی ضیف و طه حسین اشاره کرد. آنچه که گذشت شرح موجزی از دو دوره ای بود که معرّی و طه حسین در آن زیستند. اکنون به شرح حال این دو ادیب می پردازیم.ابو العلاء معریشاعر و اندیشمند عرب به سال 363 هـ در معره النعمان چشم به جهان گشود، گر چه او در ابتدای کودکی چشمان خود را از دست داد اما برخورداری از خانواده صاحب علم و فضل و نبوغ و هوش خدادای او را به وادی ادب کشاند. ابوالعلاء در این میدان به زیبایی هنرنمایی نمود و توجه عام و خاص را به خود جلب کرد. در اهمیت او همین بس که بعد از مرگش هفتاد شاعر در فراق او مرثیه سرودند. او به بد بینی و تشاوم مشهور است و البته برای تشاوم او دلایلی ذکر شده است که نابینایی، فقدان پدر و مادر و برخوردهای نامناسب مردم روزگار با او از مهمترین آنها است. کنجکاوی در اعمال مردم و پی بردن به شرارت باطنی آنان و عدم موفقیت در اصلاح خصال زشت ایشان بر تشاوم او افزود این تشاوم به دنبال آشنایی وی با فلسفه هندی به گوشه گیری او انجامید تا آنجا که از ازدواج سر باز زد و حتی در غذا خوردن از مجالست با خادم خود اکراه داشت. او خود را زندانی سه زندان: زندان خانه ، نابینایی و جسم خود می دانست. در زندگی قانع بود و از لحاظ اخلاقی کسی از او در آزار نبود و از حرام پرهیز می نمود. برخی بر این عقیده اند که او به علت فقر از طریق شعر ارتزاق می کرد و برخی این عقیده را رد کرده و برای اثبات رای خود مدایح ابوالعلاء را به عنوان سند مطرح کرده اند و گفته اند از آنجا که در مدایح او اشخاص برجسته مشاهده می شود این ادعا مردود است. در ردّ تکسب او، عزت نفس ابوالعلاء را می توان یادآور شد. از آنجا که اوضاع سیاسی و اجتماعی معره النعمان را موافق حال خود نیافت و اشتیاق شدیدی به کسب علم و ادب در خود مشاهده نمود عزم سفر به بلاد دیگر را در پیش گرفت. علی رغم آنکه شعر و شعراء در روزگار او مورد توجه خلفاء و درباریان بودند از تکسب و نزدیک شدن به خلفاء و امور سیاسی امتناع نمود و در پی کسب مقام و شهرت از این راه برنیامد. به نظر می رسد غرق شدن در شعر و شاعری و علم اندوزی اجازه این کار را به او نمی داد. از خویشاوندان و بیگانگان در حضر و در سفر به کسب علم پرداخت تا آنجا که علاوه بر علوم ادبی با فلسفه یونان و هند و افکار ایرانیان و دین مسیح و یهود آشنا شد و چنان شد که خانه او محل رفت و آمد جویندگان علم گردید و حتی رجال سیاسی ای که به معره النعمان پا می نهادند به دیدن او اشتیاق می ورزیدند.بعد از شرح مختصری از زندگی ابوالعلاء، در اینجا به صورت گذرا به بررسی زندگی طه حسین می پردازیم. طه حسین در سال 1889 م در منطقه صعید در خاک مصر چشم به جهان گشود و طولی نکشید که همچون ابوالعلاء بینایی خود را در سنین کودکی از دست داد. در خانواده ای پرجمعیت رشد و نمو یافت و نابینایی راهی جز تحصیل علم و دانش برایش در پیش نگذاشت و این کار را از رفتن به مکتبخانه آغاز کرد و در مدت کوتاهی نبوغ خود را با حفظ قرآن مجید نمایان ساخت. برای ادامه تحصیل لازم بود تا مقدمات ورود به الأزهر یعنی حفظ الفیّه را شروع نماید بعد از این کار به همراه برادرش که از دانش آموختگان الازهر بود بدانجا وارد شد و در نزد اساتید برجسته ای همچون سید علی مرصفی شاگردی نمود. بعد از الازهر در سال 1908 م وارد دانشگاه ملی مصر گردید.او در زمانی که در دانشگاه مشغول به تحصیل بود با دو مدیر روزنامه یعنی « لطفی ال سید » و « عبدالعزیز جاویش » آشنا شد و از طریق این دو نفر به نویسندگی در روزنامه ها پرداخت . در آنجا توانست با دفاع از رساله خود با عنـوان « ذکـری ابی العلاء » اولین مدرک دکتری خود را اخذ نماید و اولین دانشجویی بود که در دانشگاه ملی مصر موفق به اخذ مدرک دکتری گردید. دولت مصر عده ای از دانشجویان از جمله طه حسین را برای تحصیل به فرانسه فرستاد طه حسین در دانشگاه سوربون با دفاع از رساله اش با عنوان « فلسفه إبن خلدون الإجتماعیه » دومین مدرک دکتری خود را اخذ نمود در آن کشور با زبان فرانسوی آشنا شد و همین امر بعدها در ترجمه آثار فرانسوی به کمک او آمد. در این کشور بود که با سوزان دختر کشیش مسیحی آشنا شد و سپس ازدواج کرد. طه در پیشرفت علمی خود تا حد زیادی مدیون همسرش است. طه حسین که به عنوان « عمید الادب العربی » مشهور است بعد از بازگشت از فرانسه در سال 1919 م ، بر کرسی استادی در دانشگاه مصر تکیه زد و به تدریس تاریخ یونان در دانشگاه مصر پرداخت. او علاوه بر مقام استادی دو بار به عنوان رییس دانشکده ادبیات دانشگاه قاهره در سال های 1928 م و 1934 م منصوب گردید حتی از اینها فراتر رفته و در پست وزارت آموزش و پرورش مصر نیز چندی فعالیت نمود. طه حسین موسس دانشگاه الاسکندریه و عین الشمس در مصر بود و توانست جایزه ویژه دولت مصر را به خاطر فعالیت های گسترده ادبی خود دریافت کند. او وارد دنیای سیاست شد و حضورش در این عرصه بیشتر از طریق نوشتن مقالات در روزنامه ها بود و سرانجام پس از عمری تحصیل و پژوهش خورشید وجودش در سال 1973 م غروب کرد.حال که با عصر و شرح حال معرّی و طه حسین آشنا گشتیم به ادبیات و اسلوب ادبی این دو ادیب می پردازیم . در اثبات برجستگی و نبوغ ابوالعلاء همین اندازه کفایت می کند که بدانیم او حدود 64 اثر در زمینه های ادبی و فلسفی و اخلاقی برای دوستداران عرصه علم و ادب به یادگار نهاده است؛ از مهمتـرین آثار او می توان به لـزوم ما لا یلزم یا لـزومیات، دیوان سقـط الـزنـد، رسالـه الغفـران، الفصول و الغـایـات، درعیـات و ... اشاره داشت. از حیث اسلوب، ابوالعلاء دارای ویژگی های خاصی می باشد که می توان گفت این ویژگی ها به آثار او رنگ تازه ای بخشیده است. عده ای او را رمز گرا پنداشته اند، شاید این پندار از آنجا ناشی شده است که ابوالعلاء آراء خود را به صورت اشاره و ایماء در شعر و نثر خود آورده است. خود او نیز به این نکته اشاره می کند و بر این عقیده بود که باید سخن را در قالب مجاز بیان نمود علاوه بر این او خود را وحشی الغریزه پنداشته و از کلمات غامض بسیار بهره برده است. گوشه نشینی و دوری از دنیا و اجتماعات و مناصب بر غموض او در کلامش افزوده است. رمزگرایی و غامض بودن کلمات و عبارات موجب دیر فهمی کلام او برای خواننده شده است .یکی از عوامل گرایش ابوالعلاء به غموض ممکن است آن باشد که او استفاده از این شیوه را نشانه تفوق و برتری خود می دانست و در پی آن بود که قدرت و تسلط و علم خود را بر زبان عرب به مخاطبان خود اثبات نماید و از دیگر عوامل غموض کلام او آگاهی از علوم فلسفی و استفاده از اصطلاحات فلسفی است. در ابتدای راه او تقلید کردن را پیش گرفت و از لحاظ مسلک پیرو مذهب شامی بود، از این جهت مشاهده می کنیم که در نوشته هایش به بلاغت و صنایع بدیعی و بیان تمایل فراوانی نشان داده است. کتاب « لزوم ما لا یلزم » به عنوان نمونه ای بارز از تکلف و پیچیدگی ابوالعلاء به شمار می آید، علی رغم آنکه ابوالعلاء از نعمت بینایی محروم بوده در توصیف ، دقت فراوانی را از خود نشان داده است. آنچه تا کنون گفتیم به شعر او مربوط است. البته اسلوب او در نثر چندان تفاوتی با کلام منظومش ندارد، همانگـونه که در شعرش متکلف بود در نثـر نیـز از آن فاصله نگـرفت ، به نظر می رسد چون ابوالعلاء از حس شاعری بالایی برخوردار بوده، در نثر نیز به سجع توجه نموده است و سجع از ویژگی های نثری او به حساب می آید، استفاده از امثال و حکم به کلامش زیبایی خاصی بخشیده است.در کلام ابوالعلاء نشانه ای از رکاکت و غیر اخلاقی بودن نمی بینیم. او در شعر از علوم اکتسابی خود بهره گرفته و در نثر نیز این علوم را به کار برده است و از این رو اصطلاحات علمی بخصوص علم زبان شناسی در نثرش فراوان یافت می شود. ابوالعلاء نه تنها در ادبیات عرب مورد توجه بوده بلکه از سوی غربی ها نیز مورد توجه واقع شده است ، چنانکه دانته در کمدی الهه خود از این شخصیت تقلید نموده است. ابوالعلاء به آثار خود عنایت فراوانی داشته و پیوسته از آن بیم داشته که مبادا با بیان افکار خود مورد اتهام و بغض و کینه ی مردم قرار گیرد، چنانکه این نگرانی ها جامعه حقیقت پوشید و عده ای از آنجا که توان رقابت با ابوالعلاء را نداشتند به حسادت و دشمنی با او پرداختند و برخی نیز چون در فهم آرائش با مشکل مواجه شدند او را به الحاد و خروج از حقایق متهم ساختند.به طور کلی می توان گفت اسلوب ابـوالعلاء از حالت درونی و روحیـات اخلاقی وی تأثیر زیادی پذیرفته است. او همانگونه که از جامعه اش دوری می کند در استفاده از کلمات رایـج نیز دوری می گزیند و اگر در پوشـش از لباس های خشن استفاده می کند در الفاظ نیز این خشونت را به کار می برد. تشاوم او در آثارش به وضوح مشاهده می شود. این تشاوم یا از نابینایی او نشأت گرفته و یا ناشی از مصاعبی است که در طول زندگی همچون فقدان پدر و مادر گریبان او را گرفته و یا به دلیل برخوردهای نامناسب جامعه با او است.از لحاظ فکری ابوالعلاء را فیلسوف معرفی نموده اند البته اینکه او فیلسوف به معنای واقعی کلمه بوده مورد بحث است ولی می توان گفت در مباحث عمومی فلسفه همچون بحث روح ، جاودانی، ماده و جبر و اختیار همان افکار فیلسوفان واقعی را تبعیت کرده است. شاید علت آنکه مخالفان ابوالعلاء او را به الحاد متهم ساخته اند، وجود ابیات متناقضی پیرامون دین و خدا در کتب اوست و از اینجاست که عده ای برای اثبات ایـمان ابوالعلاء به کنـد و کاو در آثـار او پـرداختـه و شـواهـدی را به مخـالفان ارائه نموده اند و از سوی دیگر مخالفان نیـز بیکار ننشسته و هر آنچه را که بوی کفـر و زندقه می دهد، از کلام ابوالعلاء به عنـوان سنـد ادعای خود در معرض دوستـداران ابـوالعلاء قـرار داده اند. نقد ابوالعلاء را در دو بخش می توان بررسی کرد: اول نقد علمی و ادبی و دوم نقدی است که به بررسی اخلاق و عادات رایج در میان مردم می پردازد. او خود را میزان نقد قرار داده است. او خود را از فسق و شرارت مبرا دانسته و با عنوان ادیب، شعراء و ادباء را به فسق و فجور متهم می سازد. از نظر او ادیبان نه تنها خود اهل خیر نیستند بلکه دیگران را نیز به سوی زشتی رهنمون می سازند. عالمان نیز از نگاه تیز بین او در امان نمانده اند و آنان را از آن جهت که برای در امان ماندن از ظلم و ستم حکام و بهره مند شدن از نعمات دنیوی مطیع و تسلیم حکام شده و از انتقاد خودداری می نمایند مورد سرزنش قرار می دهد و آنان را از آن جهت که دلبسته ملوک شده اند مشرک می انگارد. گرچه که خود تا اندازه ای فقیه و متکلم بود از نقد این دو گروه خودداری نکرد. او متدینییــن را به علـت آنکه مـردم را به تـرک دنیا و عبادت دعـوت می کنند و خود در پی کسب مال و مقام اند مورد سرزنش قرار می دهد. متدینین از نظر او گوینده چیزهایی هستند که خود در عمل به آنان اهمال می کنند، ائمه چهارگانه اهل سنت را مصدر و منشأ اختلاف در بین مردم پنداشته است ؛ چرا که بعضی از آنان چیزهایی را حلال دانسته که بعضی دیگر همان چیزها را حرام می دارند. او انسان را موجودی آزاد می داند و اهل دین از آن جهت که به شدت تقلیدگر گذشتگان خود هستند نکوهش می کند. طهـارت درون را بهتـر از طهارت جسـم می داند. معتزله را نیز اهل مکر و بدعت گذاری پنداشته است چون به جای آنکه مردم را به سوی حقیقت راهنمایی سازند به گمراهی و ضلالت می افکنند.از نگاه ابوالعلاء سیاستمـداران شیـاطینی هستنـد که تنها به فکر عیش و نوش اند و بر این عقیده است که قوام سیاست عقل است نه ریاست. همانطوری که مشاهده کردیم بسیاری از گروه های اجتماعی مورد نقد ابوالعلاء قرار گرفته است و تنها طبقه ای که کمتر زیر ذره بین نگاه او قرار گرفته است فلاسفه می باشند. او در پی آن برآمد که اجتماع را از لحاظ مالی مورد تحلیل قرار دهد، چرا که پایه های جامعه ای که در آن می زیست بر دینار و درهم استوار بود او فقر را بر غنی ترجیـح می دهد و ثروت را دام شیطـان و اسباب رنج و زحمت انسان می داند و ثروت را آفت اجتماعی می داند و می گوید: ثروتمندان به علت بی نیازی در برابر مشکلات اجتماعی بخصوص آن بخشی که حکومت مسبب آن است سکوت اختیار می کند. او در ثروت و برخورد با مردم خواستار مساوات و اشتراک است یعنی اگر ثروتی وجود دارد برای همه باشد و شاه و بنده از یک مرتبه انسانی برخوردارند و هیچکدام بر دیگری برتری ندارند. از این رو حکومت ملوک بر مردم را جایز نمی داند و معتقد است حکومت تنها از آن خداست .پس از آشنایی با اسلوب و فکر ابوالعلاء لازم است نگاهی نیز به اسلوب و افکار طه حسین بیندازیم. از او تالیفات و مقالات فراوانی برای ما به یادگار مانده که از آن جمله است : تجدید ذکری أبی العلاء ، الأیام ، فی الأدب الجاهلـی ، المعـذّبون فی الأرض، حدیث الأربــعاء، مستقبـل الثقافـه فی مصـر و ....به طور کلی اسلوب طه حسین بر ویرانی و بنای مجدد استوار است و قوام اسلوب او آزاد اندیشی و عقل گرایی است از آنجا که او تحت تأثیر دکارت اندیشمند غرب قرار داشت لـذا در پـژوهـش های خود پیوستـه برای رسیدن به حقیقت در هــر چیز شک می نمود. بنابراین بسیاری از اسالیب و روش های سنتی را رد کـرد و ایـن امـر اعتـراض عـده ای را به دنبـال داشت. او در نوشته های خود چنان عمل کرده که بین خواننده و نویسنده رابطه ای دائم برقرار می شود و خواننده احساس می کند که نویسنده از زبان او سخن می گویـد، البته عـده ای او را به درون گرایی مفـرط متهم کرده اند. از دیگر ویژگی های اسلـوب او سادگی، جـذابیت و حـرارت در کلمات و تعابیـری است که به کار می گرفت تا آنجا که خوانـنـده از ایـن حـرارت با روحیـات او آشنا می گردد. از دیگر خصال اسلوب او انسجام در بیان افکار و وضوح معانی است.عده ای معتقدند طه حسین در ابتدا به شاعری پرداخته است از اینرو در کلام او بخصوص در کتاب « الأیام » شاهد عباراتی موزون و آهنگی دلنشین هستیم که حکایت از زنده بودن حس شاعری در وجود اوست. خواننده با خواندن آثار او علاوه بر لذت روحی، از آهنگی دلنواز نیز بهره می برد. او اسلوب خود را وسیله ای برای بیان هیجانات و احساسات باطنی خود قرار داده است و در برخورد با مصائب مختلف هم از منظر روانی و هم از منظر اجتماعی بهره می گرفت و در حوزه ادبیات، نمایشنامه، قصه و شعر حماسی را مورد نقد و بررسی قرار می داد. در بررسی اثر ادبی پیش از آنکه به شاعر و تاریخ اثر بپردازد به شعر و خـود متــن می پرداخت. او در پژوهش های ادبی خود گرایش های تاریخی، بیوگرافی و روحی و روانی را یکجا جمع کرده است و مخالف بررسی اثر ادبی بر اساس تقسیم بندی های ادوار سیاسی است. در خلاصه نویسی یک اثر، خطوط اصلی آن را مشخص نموده و عمق فکر نویسنده را برای مخاطب بیان می کرد. آنگاه که به بررسی شعر می پردازد مهمترین مسأله را تحقیق در متن شعر و مطمئن شدن از صحت انتساب آن به شاعر و عدم دخل و تصرف در آن می داند.طه حسین معتقد است که ناقد همچون شیمیدان باید تمام اجزاء یک اثر را تفکیک کرده و سپس مورد بررسی قرار دهد. ناقد و ادیب از نگاه او آیینه ای است که معایب و محاسن را بدون هیچگونه دخل و تصرفی به مخاطب خود می نمایاند. یک اثر باید منعکس کننده حالات درونی و علایق واقعی یک نویسنده باشد. او علاوه بر ذوق، رابطه نویسنده با مردم و آزاد اندیشی را از ویژگی های لازم یک نقد می داند. او از آنجا که تحصیل کرده غرب بود در نقد خود نیز از ناقدان غرب همچون « سانت بیف » و « تین » متأثر شد. عقل گرایی و شکاک بودن روح علمی را در نوشته هایش افزون ساخت. طه حسین در اندیشه اش از سه آبشخور فکری بهره گرفته است؛ اول : ادبیات عرب، دوم : دانشگاه الازهر، سوم : فلسفه یونان و ادبیات غرب. از این جهت او را دارای فرهنگ دو گانه شرقی و غربی دانستـه و پیونـد دهنده فکـر غـرب با شـرق محسـوب نموده اند. طه حسین در زمینه نقد از پیشگامان مقارنه در عصر معاصر است، در مقارنات خود به بررسی اجمالی بین ادبیات و پدیده های خاصی که نویسنده باید آنها را در پژوهش خود بررسی کند ، می پردازد. از نظر او ادبیات زنده و پویا ادبیاتی است که از گوشه گیری در امان، و پیوسته در ارتباط با ادبیات دیگر ملل باشد، که این ارتباط از طریق ترجمه و خلاصه نویسی و شناساندن ادبای ملل دیگر میسر می شود. از این روست که او از ترجمه شاهنامه و غزلیات حافظ و رباعیات خیام که توسط ادبای معاصرش انجام شد استقبال گرمی نمود. از نظر او ادیب فرمانروای ذوق وخیال و متحـرک و متغیـر آن است . ادیب خـود پـدیـده ای اجتماعی است لذا اثر او نیز باید به عنوان یک پدیده اجتماعی خود نمایی کند یعنی اثر او باید مورد استقبال یا رد قرار گیرد و مخاطب را یا به شگفتی وا دارد یا به خشم. ادیب باید در میان مردم و برای آنان زندگی کند .آنچه که در نگاه او برای هر گونه پژوهش ادبی و علمی لازم و دارای اهمیت است توجه به فرهنگ حاکم بر جامعه است که جوینده ی ادب وعلم نمی تواند ادعای بی نیازی از آن را نماید . آنگاه که شعر جاهلی را بر اساس روش دیکارت مورد نقد و بررسی قرار می دهد بر این نکته تأکید می کند که اگر گذشتگان درباره یک موضوع اظهار عقیده کرده اند لازم نیست که آن اظهار نظرها مقدس شمرده و در همان حد خود را محدود سازیم بلکه شایسته است در کنار آن نظر خود را نیز بیان نماییم. چرا که ممکن است نظر ما دقیقتر از گذشتگان باشد یا اینکه آنان چیزهای مهمی را از یاد برده و یاد آوری آن را به ما سپرده باشند آزاد اندیشی او در برخورد با موضوعات ادبی باعث انتشار نظریه انتحال شعر جاهلی شد، پس از بررسی دقیق لغوی و معنوی شعر جاهلی بدین نتیجه می رسد که آنچه را به شعرای جاهلی نسبت داده اند صحیح نیست و ساخته و پرداخته راویان و قصه پردازان و متکلمان بعد از اسلام است که به انگیزه های مذهبی، قومی و سیاسی به آنها نسبت داده شده است.او محققان را به این نکته سوق می دهد که به هنگام بحث و تحقیق درباره یک موضوع ادبی باید خود را از دانسته های خود خالی نموده و عواطف و تعصبات را نیز کنار گذاشت، در این صورت است که اثری ارزشمند و خالی از هر گونه تعصب و اشتباهی پدید خواهد آمد. در نگاه او شعر دارای دو ویژگی مهم است و در صورت فقدان این دو، از ارزش ساقط می گردد : اول اینکه شعر نمونه ای از یک جمال مطلق است و از این رو هم متأثر از جامعه زمان خود است و هم تأثیر گذار بر آن، از سوی دیگر شعر آیینه ای از قوت و ضعف، محیط و اثر شاعر است. طه حسین به عنوان یک مصری نسبت به وطن خود بی اهمیت نبوده است و برای پیشرفت آن تحرکات فکری و عملی بسیار از خود نشان داده است. او برای پیشرفت مصر بدین نتیجه رسیده است که باید پیرو غرب شود، در نگاه اول شاید تعجب کنیم که چرا او به عنوان یک ادیب و متفکر خود را در زمره غرب زدگان قرار داده است، اما طه حسین غرب زدگی خود را رد می کند و می گوید: در گذشته، کشور مصر بیشتر با بلاد شام و بین النهرین در ارتباط بوده است و از آنجا که این مناطق در حوزه مدیترانه و تحت سیطره روم بوده است و با توجه به اینکه هم اکنون نیز با غرب ارتباط گسترده ای دارد، مصریان با فلسفه یونان آشنا گشته و از لحاظ عقلی از آبشخور غرب بهره برده اند همانگونه که اروپاییان نیز در فکر و اندیشه مرهون یونانیان می باشند، و بدین جهت مصر از قدیم الایام غربی بوده و باید غربی بماند. طه حسین عوامل موثر بر روح ادبیات مصر را سه چیز دانسته است : الف) میراث مصر قدیم که از گذشته دور به دست ایشان رسیده است. ب) عنصر عربیت که آن را از لغت و دین اسلام و فرهنگ خود گرفته است. ج) عنصر بیگانه که از طریق ارتباط مصر با یونان و روم و فینیقیه در گذشته و اروپا و آمریکا در عصر حاضر حاصل شده است.طه حسین تاریخ بشری را به پنج دوره تقسیم کرده و پیشوایان هر دوره را نیز معرفی نموده است : 1-
بررسی وجه تسمیه سوره های قرآن
نویسنده:
حسن مجیدی,سمیه مسعودی فر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
قرآن کریم، دریای ژرف و بی کران معانی و مفاهیم و بهترین راهنما و هدیه الهی برای راهنمایی و هدایت بشریت، در بیان معانی و مفاهیم خود از ترتیب و نظم خاص و ویژه ای برخوردار بوده، به جزءها و سوره هایی تقسیم بندی شده است. این کتاب آسمانی، 114 سوره داشته و هر یک از این سور به نامی مسمی است که بیان کننده محتوا و غرض اصلی آن سوره است و از خلال نام هر سوره می توان مهم ترین و برجسته ترین موضوع و هدف آن سوره را دریافت و درک نمود. نامگذاری سور قرآنی به گونه ای است که می توان بسیاری از این سور را بر اساس یک نظم و ترتیب مشخص و هماهنگ دسته بندی نمود و هر سوره را در دسته ای خاص قرار داد، همچون نامگذاری سور به حروف مقطعه که می توان سوره های طه، یس و ... را در این دسته جای داد و نیز دسته بندی بر اساس نام انبیاء و بزرگان دین، نام حیوانات و ... .
بررسی واقعه غدیر در شعر شاعران مسیحی
نویسنده:
حسن مجیدی,زینب شریفان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از نخستین لحظاتِ پس از رویداد مهم غدیر، سرودن شعر در مورد آن آغاز شد. این رویداد در صدها قطعه شعر انعکاس یافت که بخش مهمی از کتاب الغدیر علامه امینی، گزارش این تلاش مستمرّ ادبی در طول چندین قرن است. برخی از این شاعران، مسیحی بوده و هستند که شعر آنها اهمیت خاصّی دارد. امینی چند تن از آنان را در ضمن شاعران غدیریه سرا شناسانده است. امّا پس از نشر الغدیر و به ویژه پس از رحلت علامه امینی، گروه دیگری از شاعران مسیحی به خیل غدیریه سرایان پیوسته اند. نگارنده در این گفتار، احوال و اشعار چند تن از آنان را گزارش کرده است: پولس سلامة، عبدالمسیح انطاکی، جورج شکور، جوزف هاشم، سعید عقل.
نسبت اخلاق و سیاست در اندیشه خواجه نصیر الدین طوسی و نیکولوماکیاولی
نویسنده:
مهدی نادری باب اناری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهرابطه اخلاق و سیاست و ایجاد یک نوع تعامل میان نظریه اخلاقی و نظریه سیاسی ، یکی از مسائل علمی در حوزه فلسفه سیاسی است . خواجه نصیرالدین طوسی و نیکولو ماکیاولی ازجمله فیلسوفان و مردان سیاسی هستند که در دو سنت فکری متفاوت (اسلام و غرب) ، در مطالعات فلسفی و سیاسی خود به تعیین ، تنظیم و تعدیل رابطه اخلاق و سیاست پرداخته‌اند . این رساله، صرف نظر از تفاوتهای ضروری و خاص دو سنت فکری، با توجه به مشترکات عمومی و مبتنی بر مسائل مشترک اجتماعی- سیاسی ضمن تحلیل روزگار پرآشوب و نابه سامان ِ هر دو متفکر و مقایسه نظریات اخلاقی و سیاسی آنها ،بر آن است تا نشان دهد که چرا و چگونه خواجه نصیر و ماکیاولی نظریه خود را با غایاتی متفاوت ، یکی آرمان گرایانه ِ معطوف به جامعه اسلامی و فرا این جهانی و دیگری واقع گرایانه ِ معطوف به ایتالیا و این جهانی ارائه می دهند.افزون براین، در این نوشتار تلاش شده استبا عطف به ارائه چارچوب تئوریکو مبتنی بر هرمنوتیک اسکینر به کالبد شکافی آراء اخلاقی و سیاسی هر یک از دو متفکر اسلام و غرب، از طریق تحلیل مبانی اخلاقی و سیاسی پرداخته شود.از منظر هرمنوتیکی ، نظریه اخلاقی خواجه نصیر در مقایسه با نظریه سیاسی وی ، فربه تر بوده و در راستای غایت انگاری ِ جهان وطن آرایی مسلمانان و نیل به حیات طیبه و آرمانی آنها تنظیم شده است . چنین امری سبب شده است طرح جامعه آرمانی خواجه نصیر ، بیشتربانام"سیاست اخلاقی " عنوان گیرد . حال آنکه ، نظریه سیاسی ماکیاولی در مقایسه با نظریه اخلاقی فربه تر بوده و در راستای ناسیونالیسم ایتالیایی و بازگشت شکوه و صلابت فلورانس تنظیم شده است .چنین امری سبب شده است طرح بازسازی جامعه آرمانی ماکیاولی بیشتر با نام " اخلاق سیاسی" عنوان گیرد. واژگان کلیدی : خواجه نصیر الدین طوسی ، نیکولو ماکیاولی ، اخلاق ، سیاست .
مبانی و اصول تربیت سیاسی زمامداران در قرآن کریم
نویسنده:
مهدی خزاعی گسک ، حسن مجیدی ، عباس مصلایی پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اهمیت زمامداران بدان حد است که در دین مبین اسلام سعادت یا شقاوت مردم به پیشوای آنها گره می­خورد. این جایگاه، اهمیت تربیت زمامداران را می‌رساند که یکی از ابعاد آن، تربیت سیاسی زمامداران می‌باشد. از سویی دیگر، خلأ تئوریک و عملکرد نامطلوب زمامداران ضرورت این مسئله را نشان می­دهد. بر این اساس پژوهش حاضر با استخراج مبانی و اصول تربیت سیاسی زمامداران در قرآن کریم با روش تفسیر توسعه‌ای با رویکرد انتقادی می‌تواند تدوین بعد نظری الگوی تربیت سیاسی زمامداران را تسهیل نماید. یافته‌های پژوهش بیانگر استخراج مبانی تربیت سیاسی زمامداران از منظر قرآن کریم در ابعاد: خداشناختی، انسان شناختی، ارزش شناختی، هستی شناختی و معرفت شناختی و اصول آن در سه ساحت بینش، گرایش و کنش است. از ترکیب مبانی و اصول به‌مثابه بُعد نظری الگوی تربیت با عوامل، موانع و روش‌ها به‌مثابه بُعد عملی الگوی تربیت و ویژگی‌های زمامدار مطلوب به‌مثابه هدف، درنهایت می‌توان الگوی تربیت سیاسی زمامداران از منظر قرآن کریم را استخراج نمود.
صفحات :
از صفحه 315 تا 348
انقلاب اسلامی ایران در اندیشه مقام معظم رهبری: اصول، اهداف و ویژگیها
نویسنده:
احمد گلستانه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بررسي تحليلي چیستی، مباني، مبادي، اصول، اهداف و ويژگيهاي انقلاب اسلامي در انديشه رهبر فرزانه انقلاب پرسش اصلي اين پايان نامه است كه تلاش شده در قالب روش مطالعه اسنادي مبتني بر روش توصيفي تحلیلی مورد بررسي قرار گيرد. در انديشه مقام معظم رهبري انقلاب اسلامی ایران پرآوازه‌ترين و درعين‌حال ناشناخته‌ترين انقلاب‌هاى دوران معاصر است. انقلابى بر پايه دين خدا و در امتداد راه پيامبران و مصلحان بزرگ الهى که بر اساس یک ضرورت طبیعی و تاریخی براساس سنّت‏های الهی به عنوان‏مظهر و نماد حق در دوران معاصر جلوه‏گر شد و علاوه بر اثبات توانایی و کارآمدی دین در اداره حیات اجتماعی‏بشر، یک تجربه ملموس و طرح عملی برای اداره زندگی بشر برمبنای عدالت و معنویت مبتني بر مردم سالاري ديني با شـعـار ضـرورت مـهـنـدسـى دين در حيات فردى و اجتماعى بشر را فراروی‏بشریت قرار داد و الگوى خود را بعثت پيامبر(ص) در صدر اسلام و رسالت خـود را نـيـز رسـالت انـبـياء معرفى كرد. بدين ترتيب بشر سرگشته تمدن‏ماشینی، گمشده خود در تأمین نیازهای برتر و والاتر را در مکتب اسلام و جهان بینی توحیدی یافت. از ديدگاه ايشان ريشه استوار و انديشه زيربنائى اين انقلاب، جهان‌بينى توحيدى اسلام است كه در قالب آرمان‏ها و اهداف انقلاب اسلامی نظیر عدالت‏خواهی اسلامی، تزکیه انسان، دستیابی به‏حیات طیبه، حاکمیت دین اسلام در زندگی، استقلال، آزادی تحقق يافته است که پس از مطرح شدن، علاوه‏بر پذیرش از سوی جامعه ایران، مقبولیت بشری نیز پیدا کرد و سبب شد امت اسلامی راه دستیابی به‏مجد و عظمت خویش را در بازگشت به اسلام ناب و تمسک به قوانین مترقی آن بداند و بیداری اسلامی در سايه الگوی بی‏بدیلانقلاب اسلامي در مبارزه با استکبار شكل گيرد.
سیرة فردی و اجتماعی امام رضا(ع) با تطبیق بر آیات قرآن
نویسنده:
حسن مجیدی ، امیر عزیزی ، راضیه رزم‌آرا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
امام رضا(ع) یک شخصیت کامل انسانی است که تمام رفتارها و گفتارهای ایشان منطبق با آیات قرآنی است و به همراه پیامبر و ائمه(ع) بهترین الگو برای ساخت زندگی اسلامی است. سیره‌شناسی به معنای سبک‌شناسی و رفتارشناسی است و در واقع، شناخت اصول، معیارها و روش‌هایی است که یک فرد در رفتار و کردار خود دارد. این نوشتار در پی تطبیق سیرة فردی زندگی امام رضا(ع) از قبیل خوش‌خلقی، عذرپذیری، ساده‌زیستی، کناره‌گیری از دنیا، حفظ زبان و نیز سیرة اجتماعی ایشان، از قبیل ارزش نهادن بر نفس انسان، خانواده، صلة رحم، انفاق و بخشش، ارتباط و تعاون با محرومان جامعه، خوش‌رفتاری با کارگران، جود و سخاوت، گذشت و بردباری، پرهیز از اسراف، مشورت، عمران و آبادانی با آیات قرآن است. هدف اصلی از این تحقیق، «سیرة فردی و اجتماعی امام رضا(ع) با تطبیق بر آیات قرآن» و اهداف فرعی «بررسی فضائل و ویژگی‌های اخلاقی امام رضا(ع)» و «شناخت رابطة بین ویژگی‌های اخلاقی امام رضا(ع) با آیات قرآن» است. پرسش اصلی این پژوهش که با روش کتابخانه‌ای درصدد پاسخگویی به آن است، اینکه کدام فضائل اخلاقی امام رضا(ع) متأثر از آیات قرآن است و سیرة فردی و اجتماعی امام رضا(ع) که برخاسته از قرآن است، چگونه در جامعة امروزی می‌تواند تأثیر داشته باشد؟ در نتیجه، الگوی رفتاری و اخلاقی امام رضا(ع)، در کنار ائمه (ع)، قرآن نیز بوده است و می‌توان بسیاری از ویژگی‌های فردی و اجتماعی ایشان را در قرآن پیدا کرد.
صفحات :
از صفحه 77 تا 98
استناد های قرآنی امام رضا(ع)در تبیین تمایز عترت از امّت در مناظره با مأمون
نویسنده:
حسن مجیدی,اعظم ناصریان خلیل آباد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مناظره از شیوه های مطلوب تبیین و نشر معارف الهی در رویارویی با آرا و اندیشه های مخالفان اسلام است که در مکتب علمی و عملی اهل بیت، علیهم السّلام، از جمله امام رضا (ع) مورد توجّه بوده است. از مناظره های مهمّ امام رضا (ع) با مأمون، در باب موضوع عترت و امّت و بیان تفاوت میان آن ها بوده است که ایشان با استناد به آیات قرآن کریم، عترت را همان اهل بیت، یعنی حضرت فاطمه (س) و دوازده امام معصوم، علیهم السّلام، معرّفی می فرماید که برگزیدگان خدا بر روی زمینند و در مقام و منزلت، پرهیزکاری و اطاعت خداوند نسبت به امّت برتری دارند و بر امّت اطاعت و پیروی از آن ها تکلیف الهی است. هدف از این پژوهش، فهم و درک تفاوت بین امّت و عترت با توجّه به مناظرة امام رضا (ع) با مأمون پیرامون این مسأله است. پرسش اصلی این پژوهش که نگارندگان با استناد و تتبّع به منابع مهمّ و روش کتابخان های در صدد پاسخ بدان هستند، این است که آیا بین امّت و عترت فرق است؟ در صورت وجود، وجوه این تفاوت چیست؟ لذا تعاریفی چون امّت، عترت، آل و ... با توجّه به مناظرة امام رضا (ع) با مأمون مورد بررسی قرار می گیرد و در ن هایت، نتیجة حاصل از بررسی مناظرة امام رضا (ع) در تفاوت بین امّت و عترت آشنایی با سیرة ائمّه و نگاه آن ها به مسألة فوق بوده است که به این نتایج می رسد که عترت افرادی برگزیده از میان امّت است، گزینش عترت از سوی خدای بزرگ صورت گرفته است وعلّت گزینش صلاحیّت آن ها برای رهبری امّت بعد از پیامبر (ص) است.
مقایسه نظریه مردم سالاری دینی با آراء متفکران اهل سنت معاصر (رشیدرضا، مودودی، قرضاوی، غنوشی)
نویسنده:
مهدی خزاعی گسک
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
امروزه دموکراسی بیش از پیش مورد توجه مردم جهان قرار گرفته است به طوری که می‌توان خیزش‌های اخیر در کشور‌های عربی اسلامی را نیز به عنوان تلاشی در جهت نیل به الگویی از حکومت دانست که در آن ضمن پذیرش دموکراسی، آموزه‌های اسلامی نیز عملیاتی شود. جمهوری اسلامی ایران به عنوان نمونه عملی مردم سالاری دینی در دوران کنونی که بر پایه منظومه فکری امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب است،برخوردار از مبانی، مضامین، روش‌ها و سازوکار‌هایی است که بسیاری از آن‌ها مورد توجه متفکران اهل سنت معاصر است. این پایان نامه درصدد مقایسه میان مردم سالاری دینی در آراء رهبران جمهوری اسلامی (امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب) و متفکران اهل سنت معاصر (رشیدرضا، مودودی، قرضاوی، غنوشی) در سه ساحت مبانی نظری، اصول و مولفه‌های مردم‌سالاری دینی و نیز اصول تحقق عملی مردم‌سالاری دینی می‌باشد و در پی یافتننقاط اشتراک و افتراق در اندیشه ایشان به منزله راهکاری درجهت برقراری ارتباط و گفتگو میانالگوی حکومتی مردم سالاری دینیدر ایران با مطالبات و خواسته‌های مردم کشورهای عربی یعنی پیوند میان اسلام و مردم سالاری است. این تحقیق به علت اکتشافی بودن فاقد فرضیه است و از روش توصیفی- مقایسه‌ای بهره گرفتهاست؛ بدین معنی که ابتدا به توصیف مردم سالاری دینی در اندیشه متفکران دو نحله شیعی و سنیو سپس به تحلیل مقایسه‌ای سویه‌های مختف اندیشه متفکران اهل سنت با اندیشه رهبران جمهوری اسلامی می‌پردازد. یافته‌های مقاله نشان می‌دهد در سطح مبانی نظری مردم سالاری دینی، رابطه دین با سیاست و مردم سالاری، حق حاکمیت و مشروعیت نقاط مورد اتفاق نظر میان دو نحله فکری و دینی بسیار است. (البته قرضاوی مشروعیت را تک رکنی می‌پندارد.) در عین حال با وجود تاکید بر آزادی اما برداشت از کرامت انسانی و خلیفه اللّهی انسان در میان این دسته از متفکران یکدست نیست. در آراء اندیشمندان مذکور در سطح مولفه‌های نظام مردم سالاری دینی اشتراک کامل دارند به صورتی که ایشان مشارکت مردم، مشارکت زنان، انتخابات، شورا، قانون‌گرایى، نظارت بر قدرت، تفکیک قوا، حزب و تحزب و حقوق اقلیت‌ها را جزو مولفه‌های نظام مردم سالاری دینی می‌دانند. در سطح سوم (بایسته‌ها و اصول تحقق عملی مردم سالاری دینی) برخی از اوصاف حاکمان، عدالت و ارزش‌محوری از موارد مشترک است و ولایت فقیه، برخی دیگر از اوصاف حاکمان، خدمتگزاری‌ به‌ مردم، تکیه به ظرفیّت درون‌زاى کشور و خلافت از موارد اختلافی می باشد. بنابراین بیشترین اشتراک در اندیشه این متفکران، در مولفه‌ها و برخی مبانی نظری مردم سالاری دینی است و در سطح اصول تحقق عملی مردم‌سالاری دینی در اندیشه ایشان، اشتراک کمتری وجود دارد.
بررسی تفسیری رابطه «افساد فی الارض» با «محاربه» با تاکید بر آیه 33 مائده
نویسنده:
منصوره سهرابی، حسن مجیدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها,
چکیده :
محاربه در اصطلاح فقه به معنای ترساندن مردم به وسیله سلاح است. تقارن دو عنوان «محاربه» و «افساد فی الارض» در آیه 33 سوره مائده موجب اختلاف در برداشت فقها و حقوق دانان شده است. جمع زیادی از آنان «افساد فی الارض» را به معنای محاربه اصطلاحی در فقه می دانند و در مقابل، عده ای دو عنوان مذکور را دو مفهوم جدای از یکدیگر دانسته اند. قائلان به دیدگاه دوم درباره کفایت یکی از دو عنوان یا ضرورت جمع دو عنوان در فعلیت موضوع یادشده، اختلاف نظر دارند؛ برخی معتقدند که سعی در افساد فی الارض، حاکی از قصد و غرض محارب مصطلح است و تحقق هر دو عنوان برای اجرای مجازات های مذکور کافی است. در مقابل، گروهی دیگر تنها سعی در افساد فی الارض را کافی دانسته و محاربه به معنای اصطلاحی آن در آیه را، از مصادیق افساد فی الارض دانسته اند. این پژوهش، ضمن مغایر دانستن دو عنوان مذکور، وجود هر دو را برای ثبوت مجازات های چهارگانه ضروری دانسته و محاربه مذکور در آیه را وسیع تر از مفهوم اصطلاحی می داند.
صفحات :
از صفحه 93 تا 112
  • تعداد رکورد ها : 20