آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 120
میرفندرسکی: فیلسوفی مشائی یا اشراقی؟ (Mir Findirisky, a Peripateic or Illuminationist Philosopher?)
نویسنده:
حسین کلباسی اشتری (Hossein Kalbasi Ashtari)
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تمامی مورخان و پژوهشگران حوزه فلسفه اسلامی اذعان دارند که قرن یازده ه.ق. (دوره صفوی) دوره شکوفایی فلسفه شیعی ایران و ظهور شخصیت هایی چون میرداماد، شیخ بهایی، ملاصدرا، و میرفندرسکی بود. در میان آنها، ابوالقاسم میرفندرسکی کمتر از بقیه شناخته شده است و جنبه های علمی و عملی زندگی او به تفضیل مورد بررسی قرار نگرفته اند. از همه مهمتر، مکتب مورد علاقه اوست که با توجه به ابعاد معنوی و فکری او، و همچنین با توجه به سبک زندگی صوفیانه اش، نمی توان آن را در مکاتب فلسفی، شهودی و عارفانه رایج در آن زمان دسته بندی کرد. او از سویی کتاب های قانون و شفای ابن سینا را تدریس می کرد و از سوی دیگر بسیار به زندگی دراویش و حتی سبک زندگی مرتاضان هندی علاقه مند بود. به علاوه، اشعار به جا مانده از او تحت عنوان «قصیده های یایی» (قصیده هایی که به حرف یاء ختم می شوند) عمدتا دلالت دارند بر اینکه او گرایش هایی عارفانه، اشراقی - افلاطونی و نوافلاطونی داشت. این اشعار موجب شدند که درباره آراء و مکتب فکری مورد علاقه او ماجراهای مختلف و حتی متناقضی نقل گردد. از این رو، تشخیص گرایش فکری و سبک عملی او دشوار و حتی ناممکن به نظر می رسد. در یکی از تحلیل هایی که در این زمینه صورت گرفته است، آراء و رویکرد میرالتقاطی و خودش نقطه تلاقی نگرش های نظری و عملی مختلف و حتی متناقض توصیف شده است. در این مقاله، نگارنده کوشیده است با صرف نظر از «قصیده های یایی» و تفاسیر مربوط به آن، گرایش های فکری میرفندرسکی، و شاید هم نظام فلسفی او را بر مبنای سه نمونه از آثار وی توصیف و تحلیل نماید.
صفحات :
از صفحه 79 تا 96
مابعدالطبیعه (تعریف، موضوع و روش) از دیدگاه ابن سینا و  توماس آکوئینی
نویسنده:
لیلا کیان‌خواه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارسطو در کتاب ما بعدالطبیعه دو رویکرد متفاوت به دانش مابعدالطبیعه دارد. و در اثر تفاوت این دو دیدگاه، دو موضوع متفاوت برای مابعدالطبیعه معرفی می کند. در یک نگاه ما بعد الطبیعه را دانش موجود بما هو موجود دانسته ودر نگاه دیگر آنرا الهیات می نامد. الهیات علم طبقه خاصی از موجودات یعنی علم به علل نخستین بوده و بنا براین موضوعآن موجودات الهی است. تفاوت این دو رویکردتاثیرات فراوانی بر نظامهای فلسفی پس از او گذاشته است .ابن سینا و آکوییناسهرچند هر دو ما بعدالطبیعه را علم موجود بماهو موجود می دانند ولی رویکرد آن دو به ما بعدالطبیعه متفاوت است. پس از ارسطو، در طول تاریخ فلسفه، فارابی و ابن سینا نخستین کسانی هستند که، موضوع ما بعدالطبیعه را موجود بما هو موجود می دانند. و ابن سینانخستین کسی است که بحث در مورد تبیین موضوع مابعدالطبیعه را به عنوان یک مساله متافیزیکی مطرح می کند. نکته مهم واساسی این است که ابن سینا، خدا را در زمره مصادیق مابعدالطبیعه قرار داده و علم خداشناسی را بخشی از ما بعدالطبیعه می داند.توماس آکوئینی هر چند که به تبع ابن سینا، موضوع ما بعدالطبیعه را موجود بما هو موجود می داند ولی خدا را در ذیل آن قرار نداده وموجود بما هو موجود را اثر خاصخدا و معلولاو بر می شمرد و بنابراین خداشناسی یعنی علمی که موضوع آن خداست را متمایز از ما بعدالطبیعه تلقی می کند. از نظر او غایت ما بعدالطبیعهشناخت خدا است.
مبادی و مقومات امر والا در نظریه زیبایی شناسی کانت
نویسنده:
حسین کلباسی اشتری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
درباره فلسفه تاریخ
نویسنده:
حسین کلباسی اشتری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
فرض بر آن است که دیدگاه به «تاریخ» و سنت تاریخ‌نویسی و بر مبنای این دو، نگاه نظری و تأملی به تاریخ که از آن اصطلاح «فلسفه تاریخ» را اراده می‌کنیم، به دو دوره کلی قدیم و مدرن (جدید) قابل تقسیم است. در دیدگاه قدیم و سنتی، «تاریخ» نه امری منحاز و مستقل از «وجود»، بلکه یکی از شئوون و جلوه‌های هستی و اغلب مظهر و مجلای اراده الوهی تلقی می‌شد؛ درحالی‌که در دیدگاه جدید و برآمده از قرن هیجدهم میلادی و عصر روشنگری اروپا، «تاریخ» مستقل از عالم و در نسبت با آگاهی فاعل‌شناسا و اراده جزئی تحلیل و تفسیر می‌شود. در واقع آنچه در دیدگاه اصیل سنتی به اراده کلی و فطرت عالم نسبت داده می‌شد، در نظرگاه مدرن به فاهمه و عقل آدمی نسبت داده می‌شود و طبیعی است این اختلاف در مبنا، تمایز در روش و نتایج هم به‌ بار خواهد آورد. در این مقاله ضمن بیان چگونگی شکل‌گیری دیدگاه جدید درباره تاریخ و تمایزهای آن با ادوار پیشین، به برخی ویژگی‌ها و مختصات نگاه به تاریخ بر مبنای اندیشه دینی نیز پرداخته خواهد شد.
صفحات :
از صفحه 299 تا 312
بررسی مبانی متفاوت دیدگاه ابن سینا و ابن رشد در مسئله جوهریت، تجرد و بقای نفس.
نویسنده:
سکینه ابوعلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارزیابی و بررسی موضوع جوهریت، تجرد، و بقای نفس انسانی توسط دو فیلسوف به نام‌های ابن‌سینا (370-428 ه. ق) و ابن‌رشد (520-595 ه. ق)، مسئل? این رساله را تشکیل می‌دهد.تعارض و ابهاماتی که در برخی از آراء ارسطو دیده می‌شود، منشأ اختلاف نظرهای شارحان وی دراین‌باره شده است. افرادی همچون اسکندرافرودیسی (قرن‌های دوم و سوم قبل از میلاد) و ابن‌رشد قول به مادیت و فناپذیری نفوس فردی و ابن‌سینا و توماس آکوئیناس تجرد و بقای نفس را به ارسطو نسبت داده‌اند. برخی از تعاریف ارسطو در باب نفس مبنی بر تجرد و بقای نفس و همچنین تأکید ارسطو بر بساطت نفس، بیانگر صحت دیدگاه ابن‌سینا و توماس آکوئیناس است نه دیدگاه ابن‌رشد. ابن‌سینا با تکیه بر عدم انقسام محل صور معقول و نیز همچنین بر پای? علم حضوری نفس به خود، تجرد نفوس شخصی را اثبات می‌نماید درحالی‌که ابن‌رشد بر مبنای آموز? وحدت عقل و رابط? عقل هیولانی و عقل فعال، قائل به تجرد نفوس فردی نیست و آن‌ها را ابدی نمی‌داند.
مقایسه ی اعتبار کلی احکام در نقدهای اول و سوم کانت و سنجش آن در نقد سوم به طور خاص(برمبنای شرح گایر و راجرسون)
نویسنده:
پدیدآور: حسن ایزدی ؛ استاد راهنما: حسین کلباسی اشتری ؛ استاد مشاور: یوسف نوظهور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
طبق نظر کانت در نقد عقل محض، اعتبار کلی احکام مبتنی بر مقولات پیشینی ای است که فاهمه آن ها را بر داده هایی که در حساسیت داده می شوند، اطلاق می کند. از آن جا که این مقولات پیشینی و به تبع ضروری و کلی اند، احکامی که از آن ها ماخوذ می شوند نیز کلی اند و، البته، اثبات پذیر از طریق تجربه. اما در نقد سوم مطلب از این قرار است: قوایی که در احکام زیباشناختی عمل می کنند همان هایی هستند که در احکام شناختی به کار آورده می شوند. بنابراین باید احکام زیباشناختی را نیز، دقیقا به همین دلیل، همچون کلی در نظر گرفت. باری، در خصوص احکام زیباشناختی چنین نیست که فاهمه مفهومی متعین (مقوله) را بر داده های حسی اطلاق کند؛ بلکه، اعتبار این احکام از راه هماهنگی آزادانه خیال و فاهمه استوار می شود، چیزی که کانت آن را بازی آزادانه خیال و فاهمه می نامد. اگرچه اعتبار احکام، در نقد نخست، به واسطه مقولات متعینی اثبات می شد که بر داده های حسی اطلاق می شوند، در نقد سوم مقولات متعین عهده دار چنین کاری نیستند و به همین خاطر کانت مفهوم "بازی آزادانه" را، در مقام جایگزین مقولات متعین، پیش می گذارد.در این رساله با یاری گرفتن از تفاسیر برجسته موجود، این مفهوم سرنوشت ساز را در کانون توجه قرار خواهیم داد و نیز نشان خواهیم داد که قاطبه این تفاسیر با آموزه های اصلی نقد نخست در تعارض اند.
فلسفه حقوق کانت و اندیشه انسان جهان‌وطن
نویسنده:
حسین کلباسی اشتری، محمدجلیل آل امین
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
پرسشی که در این نوشتار به آن خواهیم پرداخت نسبت بین فلسفة حقوق کانت و تلقی او از انسان، به عنوان موجودی جهان‌وطن است. اگر کانت، حقوقِ خود را با التفات به انسانِ جهان‌وطن تقریر کرده باشد، می‌توان فهمی فرا‌اروپایی از فلسفة حقوق وی داشت و فلسفة حقوق کانت واجد انسجام و ظرفیت لازم برای استقرار مدنیت در زیست اجتماعی انسان‌ها بوده و این امر بنیانی برای طرح فلسفی صلح پایدار، در نظام فلسفی کانت خواهد بود. کانت در فلسفة حقوق، از حقوق خصوصی و حقوق عمومی به‌تفکیک سخن می‌گوید. حقوق خصوصی به مالکیت محدود می‌شود. انسان آزادی مالکیت دارد اما این آزادی در حقوق کانت مطلق نیست. حق عمومی در فلسفة کانت، به سه دستة حق حکومت، حق ملی و حق بین‌الملل تقسیم می‌شود. حق خصوصی بسترِ حق عمومی و در حق عمومی، حق حکومت، بستر حق ملی و حق ملی بستر حق بین‌المللی است. بنابراین برای توجیه حق بین‌المللی باید از حق خصوصی آغاز کرد. در نتیجة این مراحل است که می‌توان درک کرد کانت متأثر از هابز، ضرورت حکومت را در حفاظت از آزادی افراد می‌داند. پس آزادی فردی حقی طبیعی است که حق حکومت اجتماعی را طبیعی می‌سازد و بر این اساس، مدنیت در شأن اجتماعی انسان‌ها، قابل تحقق خواهد بود.
صفحات :
از صفحه 81 تا 102
شکل نهایی فلسفه‌ی عملی کانت بر اساس روایت آلن وود
نویسنده:
حسین کلباسی، حمزه حجت حاتم پوری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
شکل نهایی فلسفه‌ی اخلاق ایمانوئل کانت چگونه است؟ آیا همان‌طورکه شهرت دارد، نظام اخلاقی کانت نظامی خشک، سخت و انعطاف‌ناپذیر است و این فیلسوف آلمانی قرن هجدهم در مسیر سلوک اخلاقی، غایت و سعادت را کنار می‌گذارد؟ چگونه می‌توان اصول اخلاقی کانت را در زندگی روزمره اجرا کرد؟ این‌ها پرسش‌هایی است که در این مقاله مطرح می‌شود و براساس تفسیر آلن وود از اخلاق کانت، پاسخ‌هایی عرضه می‌شود که با نظر متداول درمورد اخلاق کانت تفاوت شایان توجهی دارد. تصویر دقیق اخلاق کانت باید با نگاه به کتاب مهجور مابعد‌الطبیعه‌ی اخلاق ترسیم شود و غایت جایگاه مهمی در آن دارد. در مرحله‌ی عملی هم کانت فرمول دوم را ترجیح می‌دهد که در آن انسان غایت فی نفسه است و به‌عکس تصور عمومی، راه‌حل اصلی کانت آزمون تعمیم‌پذیری و نتایج برآمده از فرمول قانون عام نیست. در همین راستا، عشق و علاقه‌ی به نیکوکاری و کمک به دیگران نه‌تنها مانعی بر سر راه اخلاق نیست که کمک‌حال آن به‌شمار می‌آید.
صفحات :
از صفحه 63 تا 103
پژوهشی درباره سنت دیونوسیوسی در مسیحیت
نویسنده:
حسین کلباسی اشتری,فائزه برزگر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پرديس فارابی دانشگاه تهران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دیونوسیوس یکی از مهم ترین چهره های عرفان مسیحی است که بخش های مهمی از افکارش هنوز هم در عرفان، الهیات و فلسفه مسیحی جریان دارد. عقاید مسیحی و افکار نوافلاطونی به منزله دو منبع اصلی آراء وی بشمار میرود که البته در برخی موارد به جانب یکی و در برخی دیگر به جانب دیگری متمایل شده است. ازجمله موارد گرایش او به عقاید نوافلاطونی، می توان به آراء وی درباره تثلیث، خلقت و فرشته شناسی اشاره کرد. مهم ترین محورهای اندیشه وی را می توان، در ارائه ساختار سلسله مراتبی برای عالم، بررسی رابطه عقل و ایمان، اعتقاد به تمایز ظاهر و باطن کتاب مقدس و انواع کلام دانست. همچنین در طول تاریخ تعالیم مسیحی به تعالیم او در زمینه «سلوک عرفانی و اتحاد با حق» توجه بسیار شده است. نظریه سلسله مراتبی او در باب مراتب ملکوتی، مراتب ملکی و مراتب کلیسایی چنان اهمیتی دارد که برای او لقب «دانشمند سلسله مراتب» را به ارمغان آورده است. براساس این نظریه عالم دارای سلسله نظام مراتبی است. در نهایت تاکید بر الهیات سلبی نیز نقش او را در تاریخ تعالیم مسیحی پر رنگ تر می کند. تاثیر اندیشه های وی بر عالمان قرون وسطی، و نیز در طول تاریخ بر فلاسفه، شاعران و ادیبان بسیار مشهود و قابل پیگیری است.
صفحات :
از صفحه 25 تا 52
مفهـوم آزادی در فلـسفه کانـت
نویسنده:
میراحمـد صمدانی اقدم
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
  • تعداد رکورد ها : 120