آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 85
«بررسی تبارشناسانه و مسئله‌مندانه سوژه» در نسبت با «تاریخِ سوژه‌مندی و تکنیک‌های خود» در اندیشه فوکو
نویسنده:
امیررضا شاطی زاده ملک شاهی ، محمود صوفیانی ، محمد اصغری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فوکو در متن «سوژه و قدرت» (1982)، 2 سال پیش از مرگش، گفت که درون‌مایه کلی پژوهش‌هایش نه «قدرت» بلکه «سوژه» است. درسنامه‌های «سوبژکتیویته و حقیقت» (1981-1980) و «هرمنوتیک سوژه» (1982-1981) نیز موید این تاکید بودند بالاخص که او پروبلماتیک کلی این درس‌ها را «سوژه‌مندی و حقیقت» می‌دانست تا نشان دهد سوژه باید در نسبت با حقیقت، مسئله‌مند شود. او سرانجام در پیشگفتار «تاریخ سکسوالیته» (1984) و 8 سال پس از جلد اول آن، صورت‌بندی کلی فرآیند اندیشه‌اش و چرایی معطوف‌شدن به «تبارشناسی» را ارائه داد؛ برمبنای این مقدمه، این مقاله پس از تبیین چگونگی نسبت‌ سوژه با شبکۀ قدرت و حقیقت به این نتیجه رسیده است که روش و رویکرد بررسی سوژه «تبارشناسی و مسئله‌مندی» است و عرصۀ مرجع و حوزۀ تحقیقِ بازشناسی و برساختنِ خود به‌منزله سوژه، تاریخ انسان میل‌گر و متعاقب آن سکسوالیته است. درواقع «تکنیک‌های خودِ» مرتبط با سامانه سکسوالیته، ارتباط دائمی فرد با خودش را سبب می‌شوند و این چیزی نیست جز تولید دائمی سوژه‌مندی؛ پس با مطالعه تاریخ این تکنیک‌ها می‌شود به تاریخ سوژه‌مندی دست یافت اما این تاریخ زمانی منجر به دست‌یابی به تبارشناسی سوژه می‌شود که تقاطع تکنیک‌های خود و استیلا با همدیگر را تحلیل کنیم و تقاطع تکنیک خود و استیلا نیز چیزی نیست جز معنای «حکومت‌مندی» و «حکم‌رانی»، آن هم حکم‌رانی به‌معنای هدایت رفتارها و مدیریت امکان‌ها به‌واسطۀ انواع بازی‌های حقیقت، براین‌اساس نتیجه می‌شود که سکسوالیته نه‌تنها حوزه‌ای مناسب برای مطالعۀ تبارشناسانه تاریخ سوژه‌مندی و تکنیک‌های خود بلکه حوزه‌ای غنی است برای فهم حکم‌رانی و روش‌های پیچیده‌تر کارکرد رویه‌های قدرت.
صفحات :
از صفحه 91 تا 113
اسپینوزا: بررسی امکان ماده‌گرایی
نویسنده:
محسن تهرانی استاد راهنما: سید مصطفی شهرآیینی استاد مشاور: محمد اصغری استاد مشاور: محمود صوفیانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
قرائت ماده‌گرایانه از اسپینوزا هم‌زمان بود با چاپ مجموعه‌ی آثار او. این قرائت اولین بار به سال 1702 توسط پی‌یر بیل صورت گرفت و برای حدود دو قرن تفسیر غالب و محل رجوع بسیاری از فیلسوفان بزرگ مانند هیوم و اندیشمندان شناخته شده چون ولتر بود. هر چند اساس این تفسیر مبتنی بر نشان‌دادن الحاد اسپینوزا بود اما منبعی برای تفسیرهای ماتریالیستی بعد از خود فراهم آورد، مکانیست‌های فرانسوی و سپس ماتریالیست‌های دیالکتیکی و بسیار کسان دیگر مانند فوئرباخ، یاکوبی و ... خواه جهت تفسیر ماده‌گرایانه‌ی غنی‌تر از دستگاه فلسفی اسپینوزا خواه برای تقویت دستگاه فکری و ماده‌گرایانه‌ی خود از این قرائت بهره برده بودند و قرائت‌های جدیدی ارائه کردند. درون‌مایه‌ی رساله‌ی حاضر، پژوهشی است درباره‌ی تفسیر (یا امکان تفسیر) ماده‌گرایانه‌ی فلسفه‌ی اسپینوزا. هر چند در ابتدا چنین به نظر می‌آید که حجم زیاد تفسیرهای ماده‌گرایانه از نظام فلسفیِ اسپینوزا انجام چنین پژوهشی را که در خصوص امکان این خوانش است، منتفی خواهد کرد، وجود مولفه‌های غیر ماده‌گرایانه، همچنین بررسیِ سازگاریِ یا عدم سازگاریِ قرائت‌های مذکور با نظام فلسفیِ اسپینوزا بار دیگر ضرورت چنین پژوهشی را آشکار می‌کند. برای این کار، پس از ارائه‌ی مقدمه و طرح کلیات و معرفی خوانش ماده‌گرایان مختلف از دستگاه اسپینوزا، به بررسیِ مولفه‌هایی می‌پردازیم که بنابر ادعا‌ی خوانش‌های مختلف ماده‌گرایانه‌ هستند تا نشان دهیم که چرا جز در یک مورد، یعنی رابطه‌ی بدن با ذهن، مولفه‌های مذکور یا اساساً ماده‌گرایانه نیستند، یا با نظام فلسفی اسپینوزا سازگاری ندارند.
رویکرد انتقادی مرلوپونتی به قصدیت هوسرل
نویسنده:
سمیه رفیقی، محمد اصغری، محمود صوفیانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مرلوپونتی در پدیدارشناسی ادراک می‌کوشد تا از تبیین سنّتی قصدیت فراتر رود و به این منظور به توصیف پدیدارشناسی بدن می‌پردازد. به نظر مرلوپونتی، میان جهان و آگاهی جدایی وجود ندارد و این دو در هم گره خورده‌اند. آگاهی برای مرلوپونتی، سوژة محضی نیست که مقوّم ذوات و ماهیات لایزال باشد و به پدیدارها معنا ببخشد، بلکه بدن‌ـ سوژه‌ای است که روی به جهان دارد و نمی‌تواند از این حوزة عملی که در جهان دارد، جدا شود. اعیان این سوژه‌ـ بدن نیز در همین حوزة پدیداری قرار دارند که با روی آوردن بدن زیسته به آن‌ها تعین می‌یابد و از ابهام خارج می‌شوند و از این طریق، معنای آن‌ها متولد می‌شود. بر این اساس، قصدیت از نظر مرلوپونتی، جهت‌گیری در جهان و روی داشتن به خود جهان است و حالات قصدی در برخوردها یا حالات جسمانی واقع در نوعی محیط فیزیکی و انضمامی تحقق می‌پذیرند. در این مقاله، می‌کوشیم تا تفسیری از مفهوم قصدیت از منظر مرلوپونتی ارائه دهیم که خود آن را «قصدیت عملی» می‌نامد و تفاوت‌ها و مشابهت‌های آن را با قصدیت هوسرل تبیین کنیم. تفاوت اصلی دیدگاه این دو فیلسوف در نقد مرلوپونتی بر ساختار نوئسیس‌ـ نوئمای هوسرل است. او ادعا می‌کند که معنا، ذاتی حوزة پدیداری است و امکان ندارد از طریق تمایز میان مادّه و صورت تجزیه و تحلیل شود.
صفحات :
از صفحه 157 تا 178
کشف مضمون آگاهی؛ راه گذار دکارت از آزادی به خود‌آیینی
نویسنده:
مصطفی عابدی جیغه ، محسن باقرزاده مشکی باف ، محمد اصغری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
با توجه به جایگاه محوری «من اندیشنده» در فلسفۀ دکارت این پرسش پیش می‌آید که چگونه «من» به آزادی و خود‌آیینی دست می‌یابد و قانون جهان را با توجه به قانون عقلانی خویش بنا می‌نهد؟ دکارت به این پرسش، از طریق تمایز نهادن ساحت آگاهی از ساحت معرفت‌شناسی پاسخ می‌دهد. او در معرفت‌شناسی که سوژه به شناخت ابژه‌های مستقل اقدام می‌کند، بحث آزادی را قابل طرح می‌داند و آزادی سلبی و ایجابی را زمینۀ تحقق شناخت سوژه از ابژۀ مستقل اعلام می‌کند. دکارت در معرفت‌شناسی، آزادی را به واسطۀ این‌که خداوند ضامن شناخت آدمی است، با دگر‌آیینی قابل جمع می‌داند، اما او در ساحت آگاهی، با توجه به این‌که ابژۀ مستقل از سوژه را منتفی می‌سازد و ابژه را به درون سوژه فرو می‌کاهد و آن را حیثی از آگاهی مطلق قرار می‌دهد، دگرآیینی را که در ساحت آزادی وجود داشت از میان بر می‌دارد. بر این اساس، آگاهی با توجه به محوریتی که به دست می‌آورد نه تنها قانون خود، بلکه قانون جهان را نیز از درون خود بیرون می‌کشد و خود‌آیینی بنیاد هستی قرار می‌گیرد. اهمیت این موضوع هنگامی مشخص می‌شود که به نقش بنیادی فاعلیت حیث درون در به وجود آمدن فلسفۀ جدید پی برده باشیم. به این ترتیب، واضح است که فهم اندیشۀ جدید، بدون بررسی معنا و مفهوم آزادی و خود‌آیینی در اندیشۀ دکارت امکان‌پذیر نخواهد بود.
صفحات :
از صفحه 64 تا 88
هنر در نزد گادامر: با توجه به قسمت نخست کتاب حقیقت و روش
نویسنده:
پدیدآور: بابک زمین خیابانی ؛ استاد راهنما: علیرضا آزادی ؛ استاد مشاور: محمد اصغری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
هدف این پایان‌نامه، بررسی مفهوم هنر از دیدگاه هانس گئورگ گادامر، در هرمنوتیک فلسفی وی می‌باشد. این پژوهش سعی بر این ندارد که چیستی هنر و چگونگی پدید آمدن امر هنری یا زیبایی‌شناختی را توضیح دهد، بلکه مقصود نشان دادن چیستی فهم است. گادامر معتقد بر این است که فهم هرمنوتیکی است. او در کتاب حقیقت و روش در سه بخش به تبیین این اصل، یعنی هرمنوتیکی بودن فهم می‌پردازد و در نخستین بخش این کتاب، از هنر برای توضیح مقصود خویش بهره می‌جوید. از منظر وی، فهم امری روشمند نیست. حصول فهم یا بعبارتی دیگر حقیقت، بر طبق روش و ساختار و طی مراتب و مراحل بدست نمی آید بلکه دستیابی به آن عبارت است از گشودگی یا انکشاف. انسان در مواجهه با امر هنری، هرگز برطبق روشی خاص یا مبنایی واحد به فهم از اثر دست نمی‌یابد. بلکه درک زیبایی‌شناختی او از یک اثر رابطه‌ای لاینفک با سنت و تجربه‌ی زیسته‌ی تاریخی وی دارد. بر همین اساس، درک و فهم هر انسان از یک اثر هنری، عیناّ یکسان نیست. انتقاد اصلی وی از زیبا‌یی‌شناسی مدرن متوجه کانت است. زیرا او با سوبژکتیو دانستن حکم زیبایی‌شناختی، عملا اثر هنری را فاقد حقیقت دانست و قائل به تمایز سوژه- اوبژه میان اثر هنری و ناظر به آن گشت. درحالی که سعی گادامر همانند استادش هایدگر، بر رفع این ثنویت و یکه‌تازی سوبژکتیویته استوار است. او از مفاهیم و اصطلاحاتی مانند بازی، عید و نماد برای تبیین مقصود خویش از فهم هنری و رخداد فهم در مواجهه با اثر هنری استفاده می کند. از نظر او، هنر نه یک امر منفک از حقیقت و برخواسته از حس زیبایی‌شناختی سوبژکتیو، بلکه وجهی از حقیقت است که بر ما گشوده می‌گردد و انکشافی است از حقیقت.
امام علي(ع) و عدالت اجتماعي بخش سوم و پاياني
نویسنده:
محمد اصغري
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
امام علي(ع) و عدالت اجتماعي بخش دوم
نویسنده:
محمد اصغري
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
دفاع لویناس از سوبژکتیویتة دکارتی
نویسنده:
محمد اصغری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله به بررسی تقدم اخلاق بر فلسفه نزد لویناس پرداخته است. لویناس با محور قراردادن «دیگری» در کانون اخلاق خود نگاهی کاملاً متفاوت با نگاه سنتی به اخلاق اتخاذ کرده و مفاهیمی از قبیل دیگری، چهره، زبان، نامتناهی، تعالی را در تقابل با مفاهیمی مثل من یا خود، حلول، بازنمایی و تمامیت قرار می­دهد. او بر همین اساس اخلاق را بر فلسفه مقدم می­داند و اخلاق خود را نوعی فلسفة اولی معرفی می­کند که ماهیتاً با فلسفة اولی غربی تفاوت بنیادی دارد. البته مراد لویناس از فلسفة اولی معنای وسیع­تر آن را شامل می­شود که معرفت‌شناسی نیز در داخل آن قرار می­گیرد. اخلاقی که لویناس از آن دفاع می­کند عرصه تعالی است نه حلول چنانکه در فلسفه سنتی حاکم بوده است. همچنین اخلاق او با اصالت دادن به دیگری فلسفه و اخلاق غرب را به دلیل اصالت من و خودپرستی و در نهایت به دلیل فروکاستن دیگری به خود ضداخلاقی توصیف می­کند.
صفحات :
از صفحه 24 تا 41
نقدی کوتاه بر درون‌نگریِ دکارتی با تمرکز بر تز شفافیت
نویسنده:
سید مصطفی حسینی ، محمود صوفیانی ، محمد اصغری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
درون‌نگری روشی است برای دسترسی به محتویات ذهن، و تحقق آن نیز بسته به پذیرشِ تز «شفافیت ذهن» است. این تز بخشی از پارادایم فلسفهٔ دکارت را برای شناخت ذهن تشکیل می‌دهد، و به واسطهٔ ویژگی‌هایی، مانند بی‌واسطگی، خطاناپذیری، حجیت اول‌شخص و غیره مشخص می‌شود. طرفداران تز شفافیت، ذهن را همچون ظرفی شفاف می‌دانند که همهٔ محتویات آن، اعم از امور ثابت - مانند حالت‌های ذهنی - و غیرثابت - مانند رویدادهای ذهنی - بالذات معلوم‌اند. با این حال، آزمایش‌های تجربی و استدلال‌های فلسفی حاکی از آن‌اند که ذهن پر از واسطه‌های پیدا و پنهان است، در فهم محتویات خودش دچار خطا می‌شود، از تأثیر عوامل بیرونی غافل است و خود را به اشتباه مرجع همهٔ احکامش می‌داند و غیره. این موارد نشان می‌دهند که ذهن برخلاف مدعای دکارت، برای خودش شفاف نیست. این مقاله با روش تحلیلی_انتقادی می‌کوشد تا با تحلیلِ برخی از ویژگی‌های بیان‌شده، تز شفافیت را بیازماید و از آن بدیهی‌زدایی کند.
صفحات :
از صفحه 114 تا 139
مفهوم «دیگری» در فلسفه ایمانوئل لویناس
نویسنده:
مهدی مرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ایمانوئل لویناس یکی از معروفترین فیلسوفان اخلاق در جهان معاصر می‌باشد که به تعبیر خودش به اخلاق، اعتبار فلسفی دوباره‌ای بخشید. لویناس مواجهه با «دیگری» را شرط امکان اخلاق معرفی می‌کند.این پژوهش تلاشی در بررسی جوانب این مواجهه می‌باشد.در فصل اول «تاریخچه غیریت» مختصری آورده شده است.فصل دوم به بررسی مبانی اندیشه لویناس اختصاص داده شده است. در این فصل به توصیف طرح لویناس در اخلاق و معنای اخلاق نزد او، گذر لویناس از پدیدارشناسی و اهمیت بُعد یهودی اندیشه وی پرداخته شده است.فصل سوم جوانب مواجهه با دیگری مورد بررسی قرار گرفته است. در این قسمت ابتدا توصیف «من» قبل از مواجهه با دیگری بررسی شده و این‌که ما در هیئت «نامتناهی» و «چهره»، دیگری را ملاقات می‌نماییم. سپس اوصاف این مواجهه در قالب زبان به تصویر کشیده شده و جوهره اخلاقی زبان بیان گردید. همچنین در ادامه تلاش لویناس برای گذر از زبان هستی‌شناسانه برای مواجهه با دیگری و بررسیِ مسئولیت نامتناهی و مسئله عدالت و سیاستمورد بحث قرار گرفت. در آخر به بیان توفیق لویناس در بنیان نهادن یک اخلاق دیگر آیین با استفاده از پدیدارشناسی غیریت خاص خودش اشاره گردید و این‌که هرچند «ماسوای هستی» قدمی بلند به گذر ازهستی شناسی به ماسوای هستی است، اما به نظر می‌رسد سرنوشت لویناس همچون اولیس که به موطنش ایتاکا بازگشت، بازگشتی «ناخواسته» به موطن هستی شناسی خویش می باشد.
  • تعداد رکورد ها : 85