آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 85
تفسیر حکومت ترور براساس پدیدارشناسی روح و جایگاه آن در فلسفۀ سیاسی هگل
نویسنده:
محمود صوفیانی ، محمد اصغری ، محسن باقرزاده مشکی باف
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
انقلاب فرانسه به‌مثابة نخستین حضور انضمامیِ فردِ مدرن در تاریخ شناخته می‌شود، جایی‌‌که او از برای تحقق حق و آزادی در برابر قدرت مطلق پادشاه می‌ایستد و خواهان آزادی مطلق است. اما هگل با وجود ستایش‌های بسیار از این انقلاب به آسیب‌شناسی و نقد معنای اراده، آزادی و فردیت در نزد آنان می‌پردازد. هگل در اواخر فصل روح از کتاب پدیدارشناسی، به انقلاب فرانسه و به‌خصوص عصر ترور می‌پردازد و در فضای دیالکتیکی خویش با تصور انقلاب از خودآگاهی‌مطلق، آزادی‌مطلق، ارادة جزئی و ارادة عمومی به پیکار برمی‌خیزد و فهم انتزاعی و توخالی روبسپیر و ملت فرانسه را از این اصطلاحات به اثبات می‌رساند. هگل در پس این نقد خود به‌صورت ضمنی، به‌نقد روسو به‌عنوان ایجاد‌کنندة پیش‌زمینة تصور فرانسویان از معنای این اصطلاحات نیز می‌پردازد. هگل پس از آنکه نتیجة آزادی مطلق و تمامی تعینات آن‌ را تا انتها مورد بررسی قرار داد، به بازتعریف اصطلاحات بنیادین مطرح‌شده در بخش ترور می‌پردازد و چگونگی متحقق‌شدن آزادی و ارادة عمومی را در نظام فکری سیاسی خویش به‌تصویر می‌کشد. جایی‌که با نفوذ به درون قدرت و ارادة مطلق، نه‌تنها جزئیت فرد را بار دیگر به او بازمی‌گرداند؛ بلکه امر کلی درون او را از طریق میانجی‌ها در خارج متحقق می‌سازد و از این طریق به تعریف دقیق کلی منحصر در فرد نایل می‌آید و واقعیت خارجی را به صورت پیچیده به درون فرد باز می‌گرداند.
صفحات :
از صفحه 61 تا 86
اهمیت میانجی‌گری اخلاق کانتی بین حق انتزاعی و حیات اخلاقی و ضرورت گذار از اخلاق به حیات‌اخلاقی درکتاب مبانی فلسفه حق هگل
نویسنده:
محمود صوفیانی ، محمد اصغری ، محسن باقرزاده مشکی باف
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
همانطور که هگل در پیشگفتار کتاب مبانی فلسفه حق بیان کرده‌است؛ بحث مرکزی در این اثر، از بین بردن خودسرانگی اراده است که همان معنای عامیانه آزادی است. هگل در صدد ردیابی تحقق مفهوم آزادی به عنوان ایده در نفس‌الامر است. نگارنده معتقد است که در هر دو گذار هگل میان سه بخش اصلی این اثر یعنی از حق انتزاعی به اخلاق و از اخلاق به حیات اخلاقی، او خودسرانگی اراده را به عنوان نمود فاقد مفهوم رفع کرده است. در گذار نخست شخص به عنوان تعین حق انتزاعی که آزادی خویش را تنها در تملک چیزهای خارجی و بازشناسی آن از طریق دیگری می‌یابد، در دیالکتیک ناحق و رفع آن اسیر اراده‌ی خودسرانه‌ی فرد جزئی‌ای می‌شود که جرم را وارد تسلسلی نامتناهی می‌کند. بنابراین بازشناسی ساحت کلی درون انسان در جهت قانون‌گذاری امر خیر در مقام اخلاق ضرورت پیدا می‌کند. در این بخش وجدان به عنوان متعین کننده خیر درونی انسان، پس از آن‌که تمامی نهادها و قوانین عرف را در درون خویش مستحیل می‌سازد، به دلیل صوری بودن قانونش، به جای اراده‌ی امر کلی، اراده‌ی جزئی خویش را به عنوان محتوای قانون مطلق، وضع می‌کند و از این طریق ادعای مطلق بودن می‌کند که هگل آن را نتیجه اخلاق کانت و اینهمان با منطق حکومت ترور در فرانسه می‌داند. هگل در جهت رفع این خودسرانگی، به وجه ممیزه فلسفه اخلاق خویش یعنی حیات اخلاقی گذار می‌کند که در آن محتوای قانون‌های اخلاقی بایستی از طریق نهادهای جهان اجتماعی بالفعل که شخص در آن ساکن است چارچوب‌بندی شوند.
صفحات :
از صفحه 31 تا 59
هگل گرایی در فلسفۀ ریچارد رورتی
نویسنده:
محمد اصغری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله می‌کوشیم به این پرسش پاسخ دهیم که آیا رورتی، فیلسوفی هگلی است؟ به‌ یقین پاسخ به این پرسش آسان نخواهد بود و صرف آری یا نه، نمی­تواند جوابی قانع‌کننده باشد، زیرا بدون شک رورتی از هگل تأثیر پذیرفته است. بنابراین به منظور ارائۀ پاسخی دقیق‌تر، ابتدا نگاهی اجمالی به جایگاه هگل در پراگماتیسم (قدیم و جدید) انداخته­ایم تا ذهن خواننده نسبت به جایگاه هگل در اندیشۀ نئوپراگماتیستی رورتی روشن شود، سپس در بخش اصلی جایگاه هگل در اندیشۀ رورتی را تحلیل نموده‌ایم. برمبنای این تحلیل رورتی از چند جهت فیلسوف هگلی است. نخست این‌که همانند هگل دغدغۀ اجتماعی دارد و وظیفۀ فلسفه را در همین راستا تعیین می­کند. هم‌چنین وی تحت تأثیر تاریخ­گرایی هگل به نقد مدرنیته و فلسفۀ مدرن می­پردازد و فلسفه و مسائل آن را یک پیشامد تاریخی قلمداد می‌کند. رورتی معتقد است که پس از هگل، فرهنگ فلسفی جای خود را به فرهنگ ادبی داد، فرهنگی که ریشه در تفکر هگلی دارد. اما در عین حال رورتی همانند هگل طرفدار عقل و روح مطلق نیست و از نظام‌سازی نیز به شدت بیزاری می‌جوید و از این‌رو به نقد این ویژگی‌های فلسفۀ هلگی می­پردازد.
صفحات :
از صفحه 53 تا 74
مفهوم میل در فلسفه هگل و لکان
نویسنده:
انور رحمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
چکیده: این پایان‌نامه مفهوم میل را در هگل و لکان بررسی می‌کند. میل همواره به عنوان عنصری غریزی و بی ارادی در مقابل عقل بشر مورد بحث بوده است. هگل رویکرد متفاوتی به میل دارد. او میل را عنصری ضروری برای سوژه در فرایند دیالکتیکی شناخت می‌داند. بر طبق نظر هگل وقتی سوژه از خود شناخت پیدا می‌کند، این شناخت او با میل به دیگری توأم است، همچنان که به خودش میل دارد. میل به دیگری در فلسفه هگل پایه اصلی خودآگاهی است. هگل در پدیدارشناسی از رابطه میل و خودآگاهی بحث می‌کند و بر این باور است که میل و خودآگاهی از هم جداشدنی نیستند، چون میل سوژه همان خودآگاهی است. بنابراین با قاطعیت می‌توان گفت که ذات انسان با میل قابل بیان است.لکان یکی از روانکاو-فیلسوفان بزرگ قرن بیستم تحت تأثیر فلسفه هگل و نظری? میل او بوده است. لکان همچنین از روانکاوی فروید نیز تأثیر پذیرفته بود. لکان همانند هگل میل را به صورت میل به دیگری تبیین می‌کند. تبیین او متفاوت از تبیین هگل است. او به معنای دقیق کلمه میل را با فقدان یکی می‌‌گیرد. اما او در سرتاسر حرفه کاری‌اش اعتقاد داشت که میل، همواره میل دیگری است. این پایان نامه از سه فصل تشکیل شده است. فصل اول: در مورد میل در پدیدارشناسی روح هگل بحث می‌کند. فصل دوم در ارتباط با موضوع میل در لکان است. فصل آخر با بررسی میل در هگل و لکان به پایان می‌رسد.
ماهیت هنر در فلسفه هگل
نویسنده:
ملیحه بهنام اصل
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
گئورگ ویلهلم فردریش هگل (1831-1771) فیلسوف آلمانی از جمله متفکرانی است که نظریاتش درباب هنر از دقت و موشکافی خاصی برخوردار است. او عقایدش را در زمینه هنر به تدریج و مرحله به مرحله و متناسب با سیستم دیالکتیکی‌اش می‌پروراند و پیش می‌برد. در فلسفه هگل، هنر در حوزه‌ی روح مطلق مطرح می‌شود و مثلث «هنر، دین، فلسفه» را تشکیل می‌دهد. به نظر هگل با توجه به اینکه هر اثر هنری دو بخش دارد (ماده یا صورت، و روح یا معنا/محتوی) در سیر تاریخی زمانی ماده بر روح غالب می‌شود، زمانی این دو متعادل و هماهنگ می‌شوند و زمانی روح بر ماده غالب می‌شود. مرحله‌ای که ماده بر روح غلبه دارد مرحله هنر سمبولیک است. این مرحله، مرحله اول است و معمولا مربوط به دوران کهن است و بیشتر با هنر معماری شناخته می‌شود. مرحله‌ای که ماده و روح به توازن و تعادل می‌رسند مرحله هنر کلاسیک است که بیشتر با دوران یونان باستان و با هنر مجسمه‌سازی شناخته می‌شود و مرحله سوم مرحله هنر رمانتیک است که روح بر ماده غلبه دارد و به دوران مدرن و نو مربوط می‌شود و هنرهای ممتاز این دوران نقاشی، موسیقی و شعر است. روح اگرچه در هنر رمانتیک ماده را کنار می‌گذارد، ولی برای دستیابی به حقیقت موفق نمی‌شود، بلکه اصالت هنری‌اش را از دست می‌دهد و ناچار حوزه دیگری برای روح گشوده می‌شود. این حوزه حوزه دین است که خودش نقش واسطه را برای به کمال رساندن روح بازی می‌کند، چون کمال روح در فلسفه است. پس دین حد واسط هنر و فلسفه است و به هر کدام شباهت‌هایی دارد. هگل هرچند مقام والایی برای هنر در نظر می‌گیرد، دین و بعد از آن فلسفه را در جایگاه بسیار والاتری از هنر قرار می‌دهد. او به تعبیر بعضی‌ها از «مرگ هنر» یعنی پایان آن، حرف می‌زند، درحالیکه پایان هنر از نظر هگل به معنای پایان رسالت هنر در شناخت مطلق است و نه مرگ و محو شدن آن از ساحت هستی.
مولفه های معرفت نزد ابن سینا و معرفت شناسی جدید
نویسنده:
رمضان شریفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
با توجه به تعریف هایی که ابن سینا از علم تصدیقی یقینی کرده است می‏توان نظر کامل وی را در مورد آن چنین در نظر گرفت :علم تصدیقی یقینی ( باب برهان ) در حوزه ادراک تصدیقی و گزاره‏‏ای مطرح می‏شود و نه ادراک تصوری یا مهارتی ، ابن سینا در تعریف علم یقینی آن را علم تصدیقی می‏خواند تصدیق را به یقین و غیر یقین تقسیم می‏کند . بعلاوه وی حس و تصورات حسی را علم به شمار نمی‏آورد یعنی خود حس علم محسوب نمی‏شود . ملکات و مهارتها نیز جایی در بحث یقین تصدیقی سینوی ندارد. نکته دیگر در مورد تصدیق یا قضیه این است که قضیه باب برهان با قضیه باب قضایی از حیث قیود متفاوت است . قضیه قولی است که قابلیت صدق و کذب را دارد و قضیه باب برهان ، یقینی یا غیر یقینی است . نخستین مقوم علیه یقینی تصدیقی اعتقاد است بدین معنا اعتقاد دارد که الف و ب است . دومین مقوم دو وجهی بودن اعتقاد است بدین معنی که علم یقینی متضمن دو اعتقاد است: اعتقاد به اینکه الف ب است و اینکه ممکن نیست الف ب نباشد .سومین مقوم ثبات یا زوال ناپذیری اعتقاد است .چهارمین مقوم حد وسط داری و نیازمندی به قیاس یا سبب داری در برخی از تصدیقات است . پنجمین شرط ( نه مقوم ) ، شرط صدق یا مطابقت با واقع برای تصدیق یقینی است .مراد از معرفت شناسی جدید یا معاصر آن دیدگاه رایج معرفت شناختی در دوره معاصر است که به پرسش از چیستی معرفت و منابع معرفت می‏پردازد و از چهار چوب کلی معینی در مورد این دو پرسش برخوردار است یعنی در مورد پرسش نخست یعنی چیستی معرفت ، در چهارچوب تحلیل افلاطونی و سه بخش معرفت وارد بحث می‏شود و به سه مولفه توجه دارند یعنی معرفت را به باور صادق موجه تعریف می‏کنند و در مورد پرسش دوم یعنی منابع معرفت منابعی چون ادراک حسی ، حافظه ، درون گرایی ، عقل و گواهی را مورد بحث و بررسی قرار می‏دهند. در حالی که در معرفت شناسی جدید مفهوم صرفأ شامل علم یقینی سینوی نمی‏شود و تصدیقات غیر یقینی را نیز در بر می‏گیرد اما با طرح مباحث معینی مانند تحلیل مقدمات معرفت و منابع در آن ، می‏توان مورد اشتراک و اختلاف دو دیدگاه را آشکار کرد .
تحلیل مفهوم دیگری در اندیشه گادامر و لویناس
نویسنده:
ندا راه بار ، محمد اصغری ، محمود صوفیانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در نوشتار حاضر ما با دو فیلسوف پدیده‌شناس مواجه هستیم که در دو سنت فکری متفاوت یعنی هرمنوتیک و پدیده‌شناسی به مفهوم «دیگری» به مثابه امکان‌های بنیادین فرد اشاره داشته‌اند. دیگری، به عنوان مفهومی هستی‌شناختی و مشترک در اندیشه گادامر و لویناس، نقطه عطف شرط امکان فهم و اخلاق است. این نوشتار با تمرکز بر مفهوم دیگری، ضمن پرداختن به نکات افتراق و اشتراک میان دیدگاه گادامر و لویناس، نشان خواهد داد دلمشغولی لویناس، به عنوان فیلسوف دیگری، رجوع به بنیادهای اخلاق است و شرط امکان بنیادهای اخلاق مواجهه با دیگری است. در هرمنوتیک فلسفی گادامر، دیگری نقطه عطف تعین امکان‌های فهم در روابط دیالکتیکی و گفتگومحورانه است. بدون دیگری در اندیشه لویناس اخلاق و امر اخلاقی، و در اندیشه گادامر فرایند فهم در قالب امتزاج افق‌ها رخ نخواهد داد. بنابراین، این مقاله نشان می‌دهد که دیگری مفهومی مشترک بین این دو فیلسوف است که هر دو در تحلیل‌های فلسفی خودشان از اخلاق یا فرایند فهم گریز و گزیری از آن ندارند.
صفحات :
از صفحه 195 تا 218
ادغام تاریخ گرایی هگلی با طبیعت گرایی داروینی در برداشت جان دیویی از تجربه
نویسنده:
مجتبی بنواری نژاد، محمد اصغری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله سعی داریم ادغام تاریخ­گرایی هگلی و طبیعت­گرایی داروینی در تلقی دیویی از تجربه را نشان دهیم. جان دیویی با استفاده از رویکردی تاریخ­گرایانه به توصیفی طبیعت­گرایانه از تجربه می­رسد که در آن بر تعامل، پویایی و تحول و همچنین رویکرد علمی و عینی نسبت به تجربه تأکید می­کند. وی با بررسی نقش تجربه نزد فیلسوفان یونان باستان و تجربه­گرایان قرون هفدهم و هجدهم در یک زمینه فرهنگی و انتقاد از آن‌ها، بر تاریخی بودن این مفهوم تأکیده کرده و درصدد ارائه بدیل­هایی متناسب با روح زمانه خویش برمی­آید. به این منظور دیویی با گنجاندن زیست­شناسی داروینی در بطن برخی ایده­های هگل، سعی دارد تفسیری طبیعی­شده از هگل با تمرکز بر مفهوم تجربه ارائه دهد. در این مقاله هم­گرایی نگاه تاریخی­گرایانه و طبیعت‌گرایانه دیویی در تلقی وی از مفهوم تجربه نشان داده می­شود.
صفحات :
از صفحه 23 تا 73
کانت و مسأله جنسیت
نویسنده:
محمد اصغری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
امکان گفت‌وگو بین «مکتب کیوتو» و «حکمت اسلامی»
نویسنده:
محمد اصغری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در این مقاله سعی می‌کنم نشان دهم که با وجود اختلاف زمانی یا تاریخی و جغرافیایی بین فلسفة مکتب کیوتوی ژاپن در قرن بیستم و حکمت اسلامی شباهت‌های درخور تأملی برای مطالعات تطبیقی وجود دارد. بنابراین به نظر نگارنده «امکان گفت‌وگو» بین این دو تصورشدنی است. با این حال، این مقاله ادعا نمی‌کند که تطبیق کامل و منطقی بین این دو مکتب قابل حصول خواهد بود. مکتب کیوتو در ذن بودیسم سنتی ژاپنی و تفکر عرفانی و فلسفی مغرب‌زمین ریشه دارد و نمایندگان کلیدی آن عبارت‌اند از: نیشیدا کیتارو، نیشیتانی کیجی، و تانابه هاجیمه. در این مقاله عمدتاً بر اندیشه‌های دینی و عرفانی نیشیدا و نیشیتانی متمرکز خواهیم شد. نیشیدا کیتارو پایه‌گذار مکتب کیوتو محسوب می‌شود. اندیشة غالب در این مکتب مبتنی‌بر مفهوم نیستی، خدا، تجلی، عشق، دین، و مسئلة نفس است. از سوی دیگر، در حکمت اسلامی نیز تقریباً به مفاهیم مشابهی در اندیشة نمایندگان برجستة آن مانند مولوی، صدرا، و ابن‌عربی، که تحت تأثیر سنت دینی و قرآنی و سنت فلسفة یونانی (از جمله فلسفه‌های نوافلاطونی) قرار دارند، برمی‌خوریم. این مقاله بر آن است که با تمرکز بر مفاهیمی مانند نیستی، خدا، تجلی الهی، عشق الهی، دین، و نفس در هر دو طرف «امکان» گفت‌و‌گو را نشان دهد.
صفحات :
از صفحه 29 تا 51
  • تعداد رکورد ها : 85