آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 85
جایگاه زبان در تفکر نیچه
نویسنده:
علی اسماعیلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
فردریش نیچه، فیلسوفی که علی رغم آن چه که در ظاهر از متن این فیلسوف فهمیده می شود، فیلسوفیکاملاً یکپارچه است و در مسیر مشخصی حرکت می کند، هر قطعه ای در متن دقیقاً جای خود را دارد و هرآموزه ای هر قدر هم که متناقض جلوه کند در مسیر خویش در جریان است و با آن آموزه ی اساسی پیوند دارد.فیلسوفی که رشته ی دانشگاهی اش زبان شناسی تاریخی بود، و به همین دلیل زبان در فلسفه ی او جایگاهی بساساسی دارد، بگونه ای که می توان گفت تمام فلسفه ی او را تحت تأثیر قرار داده است در اثبات این امر همینبس که حقیقتی را که سالیان سال فلاسفه در جست جوی آن بودند امری زبانی می داند و هرمنوتیک یا همانتأویل را تنها مواجه ی بشر با هستی می داند و بیان می کند که انسان از چشمِ نیاز های خود به هستی می نگرد وآن را به گونه ای می بیند که نیاز های او را برآورده کند. از دیگر مباحثی که نیچه در فلسفه ی خود به آنپرداخته است، مسئله ی اخلاق است. نیچه در این راستا اخلاق را به دو دسته تقسیم میکند: اخلاق بردگان واخلاق سروران. اخلاق بردگان اخلاقی است ناشی از ضعف بشر، و انسان ضعیف برای حفظ خود در مقابلقدرتمندان از آن بهره می گیرد هرچند که خلاف این امر را ادعا می کند. اما اخلاق سروران بگونه ای است که ازروی قدرت است و از ضعف بشر ناشی نمی شود، این اخلاق بدون هر گونه برنامه ریزی صورت می گیرد وکاملاً غریزی است و بدون هیچ تمنایی فرد قدرتمند آن عمل اخلاقی را انجام می دهد. اما آنچه در این مقاله بهبحث در مورد آن پرداخته شده است، پدیده ی زبان است، و نگاه نیچه در مورد ?زبان مورد بررسی قرار گرفتهاست. در نظر نیچه زبان به دو گونه بر اندیشه ی ما اثر می گذارد. یکی از طریق واژه ها و دیگری از طریق دستورزبان
معنای زندگی در فلسفه افلاطون
نویسنده:
پروانه اقایی طوق
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
دغدغ? «معنای زندگی» یکی از اساسی ترین دغدغه های آدمی است که از اعماق وجود او برمی-خیزد. یکی از حوزه های مرتبط با «معنای زندگی»، مقول? «جهان بینی» است که از سه بُعد «هستی شناسی» و «انسان شناسی» و «اخلاق» تشکیل یافته است. هر فردی براساس جهان بینیِ خاص خویش به پرسش از «معناداری» یا «بی معنایی» زندگی پاسخ می دهد. مقول? «معنای زندگی» را می توان در سه رویکرد «هدف» و «ارزش» و «فاید?» زندگی مورد بررسی قرار داد. معنای زندگی در فلسف? افلاطون به هر سه رویکرد فوق قابل اطلاق است. هدف اصلی این پایان نامه، بررسی معنای زندگی در فلسف? افلاطون و تعیین موضع گیری خاص او نسبت به مقول? «معنای زندگی» است. دست یابی به این مهم، در گروِ نیل به جهان بینی خاص افلاطون امکان پذیر است. بنابراین ابتدا سه نظری?«هستی شناسی» و «انسان شناسی» و «اخلاق» افلاطون مورد بررسی قرار گرفته تا در پرتو آن بتوان به دیدگاه او نسبت به معنای زندگی نیز دست یافت.
بازتفسیر مفهوم رخدادِ از آنِ خودکننده نزد هایدگر با تکیه بر مفهوم تفکر
نویسنده:
حسین قسامی، محمد اصغری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده این پژوهش برآن است تا با واکاوی مفهوم رخدادِ از آن خودکننده در فلسفه‌ی هایدگر، تفسیری تازه از آن ارائه دهد. برای این منظور سه اثر از هایدگر، که نماینده‌ی سه رویکرد وی به مفهوم رخداد است، مورد توجه خواهد بود. این آثار عبارتند از «به سوی یک تعریف برای فلسفه» (1919)، «ادای سهمی به فلسفه (درباب رخداد از آنِ خودکننده)» (1936-1938) و «درباب زمان و هستی» (1962). هایدگر در کتاب به سوی یک تعریف برای فلسفه، رخداد را به مثابه‌ی تجربه‌ی زیسته و آن‌چه به نحو انضمامی متعلق به من است، بازمی‌شناسد. حال این که در ادای سهمی به فلسفه این رویکرد متوازن می‌شود و رخداد به عنوان نتیجه‌ی مبادله‌ی انسان و هستی قلمداد می‌گردد. و نهایتاً درباب زمان و هستی رخداد را تنها به منزله‌ی عرصه‌ی حضور متعین زمان و هستی به رسمیت می‌شناسد. این رویکرد تکاملی هایدگر به مفهوم رخداد، زمانی معنادارتر می‌شود که در افق فکری مجموعه درس‌گفتارهای سال‌های 1951-1952 که بعدها تحت عنوان «چه باشد آنچه خوانندش تفکر؟» چاپ شد، نگریسته شود. به اعتقاد این پژوهش آن گاه که رویکردهای سه‌گانه‌ی هایدگر به مفهوم رخداد را در زمینه‌ی کتاب چه باشد آنچه خوانندش تفکر؟ مورد واکاوی قرار دهیم، می‌توانیم به تفسیری تازه از مفهوم رخداد به مثابه‌ی آن‌چه خودِ در راه بودن است و راه تفکر را می‌گشاید، دست یابیم
صفحات :
از صفحه 1 تا 35
انسان به‌ مثابۀ رخداد خرد‌ـ زبان؛ تفسیری ارسطویی ـ هایدگری از داستان «گزارشی به فرهنگستان» اثر فرانتس کافکاا
نویسنده:
حسین قسامی ، محمد اصغری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این پژوهش با واکاوی داستان «گزارشی به فرهنگستان» اثر فرانتس کافکا و ملاحظه‌ی آن درزمینۀ آرای ارسطو و هایدگر در تبیین انسان، کوشیده است تا به قرائت تازه‌ای از مفهوم انسان دست یابد. ارسطو بنیاد انسان را مفهوم خرد یا لوگوس می‌انگارد، او در سه اثر مهم خود یعنی «سیاست»، «اخلاق نیکوماخوس» و «شاعری» به کرّات این عقیده را مطرح می‌نماید. اگرچه رأی ارسطو در تاریخ اندیشه موردقبول واقع‌شده اما این بدان معنا نیست که دیگران درصدد تبیین قرائت‌های تازه از انسان برنیامده باشند. یکی از این متفکران مارتین هایدگر است. هایدگر در مقاله‌ی «زبان» ضمن پرداختن به چیستی زبان، چیستی انسان را نیز مورد کاوش قرار می‌دهد. به اعتقاد این پژوهش تأکید ارسطو بر اصالت خرد یا لوگوس از یک‌سو و تفسیر هایدگر از انسان به مثابۀ هستندۀ زبان‌مند از سوی دیگر، می‌تواند ما را به‌سوی نظرگاهی تازه رهنمون شود. بر این اساس خرد و زبان نه یک‌سره متفاوت‌اند و نه کاملاً متشابه. این دو مفهوم می‌توانند در جهت تکمیل یکدیگر به کار گرفته شوند. با رجوع به داستان کافکا این رویکرد به‌وضوح به چشم می‌‌آید. ذات انسانی چیزی نیست مگر هم‌صدایی خرد و زبان.
صفحات :
از صفحه 169 تا 192
تفسیری انتقادی بر دیدگاه هایدگر در باب حقیقت افلاطونی با تکیه بر مفهوم مثال خیر
نویسنده:
حسین قسامی، محمد اصغری
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هایدگر در مقاله ی نظریه ی افلاطون درباب حقیقت ادعا می کند که افلاطون با مطرح کردن نظریه ی مُثُل، مفهوم سنتی حقیقت به مثابه ی ناپوشیدگی (aletheia) را نادیده می گیرد و آن را به مطابقت اشیا و صور مثالی فرو می کاهد. هایدگر در ضمن این تفسیر نگاهی نیز به مفهوم مثال خیر دارد. به عقیده هایدگر افلاطون مفهوم مثال خیر را بر مفهوم حقیقت تفوق داده و بدین سان آن را از جایگاه خود به زیر کشیده است. این دیدگاه هایدگر ناظر به دو وجه است؛ نخست اینکه مفهومی که افلاطون از حقیقت مراد می کند مطابقت اشیای محسوس و مُثُل است. و دوم اینکه مفهوم مثال خیر بر مفهوم حقیقت به مثابه aletheia سروری یافته است. طی این پژوهش و با بررسی آرای افلاطون درباره مُثُل و مثال خیر این ادعای هایدگر مورد بررسی قرار می گیرد. به باور ما افلاطون نه تنها حقیقت را مطابقت شیء و مثال آن نمی داند، بلکه بر اساس تمثیل خط تقسیم شده همواره از نسبت دادن صفت «حقیقی» به ساحت محسوسات امتناع ورزیده است. به باور افلاطون حقیقت نه در مطابقت شیء و مثال، بلکه در ذات خود مثال قرار دارد و اشیا می توانند از آن بهره مند گردند. از سوی دیگر چنان که در تمثیل غار افلاطون آمده و هایدگر نیز به آن اذعان دارد، افلاطون نسبت وثیقی میان سه مفهوم paideia یا تعلیم و تربیت، مثال خیر و aletheia یا حقیقت به مثابه ناپوشیدگی، قائل شده است. بنابراین مفهوم مثال خیر نه تنها به تضعیف aletheia نمی انجامد، بلکه در تناظر با آن قرار می گیرد و به نوعی آن را تثبیت می کند.
جایگاه هایدگر در اندیشه نئوپراگماتیستی ریچارد رورتی
نویسنده:
محمد اصغری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله، پژوهشی تحلیلی درباره جایگاه هایدگر و اندیشه اگزیستانسیالیستی او در فلسفه ریچارد رورتی است و هدف این مقاله نشان دادن تاثیر مستقیم و غیر مستقیم تفکر هایدگر بر شکل گیری اندیشه نئوپراگماتیستی رورتی خواهد بود. رورتی در عین حال که برخی آراء هایدگر، به ویژه هایدگر متقدم را نقد می کند و او را همچنان اسیر و گرفتار در سنت متافیزیکی غرب می داند، کتمان نمی کند که از او تاثیر پذیرفته است. در این مقاله می کوشیم برخی از این تاثیرپذیری ها را در کنار انتقادات رورتی بر هایدگر مطرح کنیم.
ریشه های غربی مکتب کیوتو
نویسنده:
محمد اصغری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مکتب کیوتو به عنوان تنها فلسفۀ معاصر ژاپن، با الهام از اندیشه های بودیستی و عرفانی شرق و اندیشه های فلسفی فیلسوفان غربی مثل هگل، نیچه و هایدگر، همتراز با مکاتب بزرگ فلسفی جهان قد علم کرده است. پایه گذار این مکتب نیشیدا کیتارو است و دو شاگرد معروف او یعنی تانابه و نیشیتانی همانند نیشیدا با تلفیق اندیشه های شرق و غرب، فلسفۀ خاص خود را به جهانیان عرضه نمودند. در این مقاله پس از معرفی اجمالی این مکتب، به ریشه های غربی آن پرداخته شده است. هگل گرایی، کی یرکه گور گرایی، نیچه گرایی و هایدگر گرایی از اصلی ترین ریشه های این مکتب به شمار می آیند. هرچند سه فیلسوف این مکتب از هر چهار جریان فکری مغرب زمین الهام گرفته اند؛ ولی درنظر نیشیدا، هگل و هایدگر و درنظر تانابه کی یرکه گور و نزد نیشیتانی هگل و نیچه حضوری قوی دارند. بنابراین می توان گفت که این مکتب ژاپنی از یک جهت با اندیشه های بودیستی و عرفانی شرق و از جهتی دیگر با فلسفۀ غرب پیوند دارد. بنابراین فلسفۀ مکتب کیوتو، فلسفه ای ترکیبی یا التقاطی است.
ساخت‌گشایی‌ و هستی‌زدایی‌ از سوژه و هویت جنسیتی: دوبوار و باتلر
نویسنده:
محمد اصغری ، بیان کریمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 131 تا 146
پیوند علم و دین از نگاه چارلز سندرس پیرس
نویسنده:
محمد اصغری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
چکیده :
در این مقاله می‌خواهیم نشان دهیم که هرچند پیرس منطق‌دان، دانش‌مند و فیلسوفی پراگماتیست است، رگه‌های قوی دینی در نظام فکری او (به‌ویژه در اواخر عمرش) با فلسفۀ علمی او پیوند ناگسستنی دارد. بر اساس این دیدگاه، این نوشته با استناد به آثار پیرس در پی نشان دادن این رگه‌های دینی در قالب «پیوند علم و دین» در اندیشۀ این متفکر امریکایی است. پیرس تبلور این پیوند را در روش علمی نشان می‌دهد و معتقد است که روش علم باید «روح» علمی داشته باشد و این روح همان میل به یادگیری حقیقت است که در علم و دین وجود دارد. پیرس معتقد است که علم و دین با تکیه بر این روحیه می‌توانند در راستای هم حرکت کنند و او حتی از دین علم در این حیطه یاد می‌کند. بنابراین، پیرس با روحیۀ دینی به علم می‌نگرد و این امر در دورۀ سوم فکری او در قالب مقالات و نوشته‌هایش کاملاً آشکار است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 15
ساختار زبانی واقعیت در اندیشه ریچارد رورتی
نویسنده:
عیسی موسی زاده ، محمد اصغری ، محمدرضا عبدالله نژاد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
واقعیت مستقل از آگاهی یا زبان و اساساً انسان چگونه است و آیا این امکان وجود دارد که واقعیتی که مستقل از ما و آنجا است در دسترس ما قرار گیرد؟ اگر پاسخ مثبت است، چگونه؟ پاسخ به پرسش‌هایی از این دست در باب واقعیت یکی از دغدغه‌های اصلی فلاسفه، مخصوصاً فلاسفه معاصر، است. برخی از اندیشمندان معاصر در مواجهه با مفهوم «واقعیت»، با بیان‌ها و استدلال‌هایی عمدتاً متفاوت، آن را امری در نسبت با انسان و اهداف و مقاصدش می‌دانند نه مستقل از آنها. ریچارد رورتی از جمله طرفداران چنین اندیشه‌ای است که می‌کوشد با تکیه بر مبادی نئوپراگماتیستی‌اش از آن دفاع کند. مقاله پیش رو با روش توصیفی‌تحلیلی در صدد است از چگونگی دفاع رورتی از این دیدگاه پرده بردارد. مطابق تحقیق حاضر، روشن می‌شود که رورتی با استناد به ویژگی‌هایی که برای زبان قائل است، از جمله این باور خود که امکان خروج و فراروی از زبان وجود ندارد و از طرفی زبان ماهیتی ‌ابزاری و شعرگونه دارد، می‌گوید دسترسی به واقعیت لخت و عریان برای ما ممکن نیست و واقعیتی که برای ما دست‌یافتنی است ساخته خود ما با همکاری یکدیگر بوده و ساختاری کاملاً زبانی دارد.
صفحات :
از صفحه 103 تا 120
  • تعداد رکورد ها : 85