آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 104
معنى و توجیه نمادهاى دینى
نویسنده:
پال تیلیش؛ مترجم: امیرعباس علی زمانی
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
پدیدارشناسی معناگرا با موردشناسی الهیات سیستماتیک
نویسنده:
اعلی تورانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی,
چکیده :
یکی از مکاتب جدید فلسفی، مکتب پدیدارشناسی است. بر اساس دیدگاه محوری این مکتب، تنها فنومن یا پدیدارهای امور متعلق شناسایی هستند. در مقاله حاضر نسبت مکتب پدیدارشناسی با مقوله معناداری بررسی می شود و بررسی خواهد شد که آیا با توجه به رویکردی که این مکتب نسبت به عالم و شناخت آن دارد، می توان برای عالم معناداری قائل شد؟ بررسی های این مقاله نشان می دهد که با رویکرد پدیدارشناسی هرمنوتیکی که پدیدار شناسی را به تجربه دینی و در نهایت جنبه هرمنوتیکی آن بازمی گرداند، نمی توان معناداری را توجیه کرد اما با دیدگاه الهیات سیستماتیک که به لحاظ قبول معنا، جزو پدیدارشناسی دینی و از رویکرد های دیگر در پدیدار شناسی شمرده می شود- می توان بحث معناداری را اثبات نمود.
صفحات :
از صفحه 51 تا 65
ایمان از دیدگاه کارل بارت و پل تیلیش
نویسنده:
حلیمه شیخ علی شاهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
غلبه بر الهیات: به سوی یک ایمان مسیحی پست مدرن [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Merold Westphal
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Fordham University Press ,
چکیده :
ترجمه ماشینی: غلبه بر بر الهیات مجموعه ای خیره کننده از مقالات مرولد وستفال، یکی از فیلسوفان دین قاره ای برجسته آمریکا است که در آن وستفال ماهیت و ساختار یک فلسفه مسیحی پست مدرن را به دقت بررسی می کند. وستفال که با وضوح و جذابیت مشخصی نوشته شده است، مطالعات استادانه ای را در مورد سخنرانی های اولیه هایدگر در مورد پل و آگوستین، ایده هرمنوتیک، شلایرماخر، هگل، دریدا و نیچه ارائه می دهد، همه در خدمت ایجاد استدلال او مبنی بر اینکه تفکر پست مدرن ابزاری ضروری برای ارائه می دهد. بازنگری در ایمان مسیحی کتاب «غلبه بر الهیات» که باید برای هر دانشجو و استاد فلسفه قاره‌ای و فلسفه دین خوانده شود، مجموعه‌ای ارزشمند است که چهارده مقاله تحریک‌آمیز و روشن یکی از مهم‌ترین متفکران امروزی فلسفه آمریکا را در یک مکان گرد هم آورده است.
بررسی روایت های جدیدبرهان مسیحی اثبات وجود خدا از راه معجزه (روایت تیلیش، هالند، سویین برن)
نویسنده:
نرجس دانشی استاد راهنما: نعیمه پورمحمدی استاد مشاور: محمدتقی انصاری‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
معجزه (Miracle) در عرف عام بر حوادثی شگفت‌آور، فوق قدرت بشری، خارج از جریان عادی طبیعت و حوادث فراطبیعی اطلاق می‌شود. در مسیحیت معجزات عیسی را بینه‌هایی برای تأیید ماهیت الهی او می‌دانند و بنا به قول پولوس قدیس یکی از معجزه‌های مسیحی (رستاخیز) آن اندازه ضروری است که دین مسیحیت بدون آن ناممکن می‌شود؛ از این رو بررسی برهان معجزه برای دین پژوهان حائز اهمیت است. نوشتار پیش رو با روش کتابخانه‌ای و به شیوه‌ی توصیفی - تحلیلی به بررسی روایت‌های جدید برهان مسیحی اثبات وجود خدا از راه معجزه می‌پردازد؛ روایت قدیم از راه معجزه‌ها با اشکالات هیوم، مک کینون و فلو به چالش کشیده شده است. در برابر این اشکالات إلاهیدانان دو موضع را برگزیدند: گروهی مانند تیلیش و هالند، تلاش کردند که معجزه را از مفهوم اصلی آن خارج ساخته و با ارائه‌ی تعریفی جدید از معجزه، آن را قابل دفاع نمایند. 2. گروهی نیز مانند سویین برن با پذیرفتن تعریف سنتی معجزه با چینش استدلالاتی، در مقام پاسخگویی به اشکالات وارده بر این برهان قرار گرفته و تلاش کردند تا حمل حکم قدیمی - عدم امکان معجزه- را بر این موضوع - معجزه- ممتنع سازند. در مقام ارزیابی بین این دو موضع باید گفت که إلاهیدانانی که به بازسازی استدلال‌های برهان معجزه پرداخته‌اند، رویکردی معقولانه‌تر دارند؛ چرا که گروه اول، معجزه را به مثابه یک برهان، از برهانی بودن خود خارج می‌سازند و اگر نگوییم مرتکب مغالطه‌ی عدول از تعریف شده‌اند در نهایت، کارشان به نفی معجزه و یا به تقلیل گرایی می‌انجامد. اما موضع گروه دوم افزون برآنکه تقریر معجزه را از صورت برهانی خارج نمی‌کند، همچنان کارکرد آن را برای جامعه خداناباوران حفظ می‌کند.
رویکرد پدیدارشناختی به تجربه دینی در الهیات پل تیلیش [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Carolyn J Sweers
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف این پایان نامه، همانطور که از عنوان مشخص است، بررسی مفهوم تیلیش از تجربه دینی در پرتو روش پدیدارشناسی است. تیلیش در رویکردش به مسئله معرفت خدا از سنت آگوستین پیروی می کند و معتقد است که سرنخ هایی از ماهیت اساسی تجربه دینی را در خود انسان می یابد تا در طبیعت یا با استنتاج عقلانی. برای تیلیش سوال کلیدی این نیست که "آیا خدا وجود دارد؟" اما تجربه خدا از نظر تجربه محدود انسانی به چه معناست. برای انجام تحلیل خود از ماهیت هستی‌شناختی وجود انسان به عنوان متناهی و به‌عنوان مطرح‌کننده پرسش خدا (چیزی که می‌تواند دلیل این واقعیت باشد که با وجود همه تهدیدهایی که برای نظم اقتضایی وجود دارد، این نظم پابرجاست و بنابراین باید بر چیزی غیرقابل استوار باشد. تیلیش روش پدیدارشناسی را ابزاری ارزشمند می‌داند. او این روش را بدون انتقاد نمی پذیرد، هر چند بسیار مدیون هوسرل و هایدگر است. تیلیش احساس می‌کند که اگر قرار است پدیدارشناسی ابزار کافی برای الهیات باشد، باید با ارجاع به مکاشفه نهایی (وجود جدید در مسیح) به عنوان معیار نوع تجربه‌ای که باید تحت تحلیل پدیدارشناختی قرار گیرد، «اصلاح» شود. چیزی که تیلیش در رویکرد هوسرل گم می‌کند، هرگونه شناخت اهمیت تجربه انتخاب شده به عنوان هنجاری است. پدیدارشناسی نه تنها باید معانی را توصیف کند، بلکه باید نشان دهد که این تجربه کجا و برای چه کسی اتفاق افتاده است. با این وجود، قبل از اینکه بتوانیم رویکرد خاصی را که تیلیش اتخاذ می کند درک کنیم، باید دانش کلی از چیستی جنبش پدیدارشناختی داشته باشیم، به ویژه همانطور که در نوشته های دو پدیدارشناس که مستقیماً بر تیلیخ تأثیر گذاشتند: ادموند هوسرل و مارتین هایدگر یافت می شود. بر این اساس، بدنه اصلی پایان نامه با فصلی با عنوان «جنبش پدیدارشناختی» آغاز می شود. این فصل با بحث کلی درباره اصول و فنون روش پدیدارشناسی آغاز می شود. در اینجا به این نکته اشاره می شود که یکی از اصول اساسی روش پدیدارشناسی، پرهیز از پیشداوری های پیش فرضی است که رویکرد فرد به موضوع را مخدوش می کند. رایج ترین تعصبی که پدیدارشناسان به آن اشاره می کنند، دیدگاه طبیعی است. این موضوع توسط هوسرل در ایده‌ها به‌طور مفصل مورد بحث قرار می‌گیرد، زیرا او می‌خواهد به این نکته اشاره کند که ما اساساً و اساساً جهان را مستقل و «آنجا» تجربه نمی‌کنیم، به نحوی که تأثیراتی بر یک آگاهی عمدتاً منفعل ایجاد می‌کنیم. در عوض، جهان ما همیشه توسط ارزش‌گذاری‌ها و تغییرات چشم‌انداز خاصی نفوذ می‌کند. این ما را به این فکر می‌کند که آگاهی نقش فعال‌تر و سازنده‌تری در فرآیند شناخت نسبت به آنچه عقل سلیم فرض می‌کند دارد. بنابراین، برای مطالعه عینی جهان و در نتیجه امکان پذیر ساختن فلسفه «علم سختگیرانه» (هوسرل)، باید نگاه خود را از اشیاء طبیعی به سوی ساختارهای آگاهی معطوف کنیم و بر آنچه این امکان را می دهد تمرکز کنیم. برای اینکه ما تجربیاتی را داشته باشیم که به روشی که انجام می دهیم. برای انجام این کار باید «پرانتز»…
نقد نیچه‌ای پل تیلیش بر دیالکتیک کارل بارت
نویسنده:
حسین خدادادی؛ احمد عسگری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مسائلی که در کلام مسیحی بحثهای دامنه‌داری را موجب شده، تبیین نحوة رابطة میان دو قلمرو اگزیستانس (جهان اسفل) و ذات (جهان برتر) است. پاسخ به این مسئله از آن جهت که می‌تواند راه‌حلی برای معضل بی‌معنایی و نهیلیسم ارائه دهد، حائز اهمیت است. معنای از دست رفتة جهان باید از راه تعامل میان خدا و جهان اگزیستانس به آن بازگردانده شود و از این رو رابطة دیالکتیکی میان این دو قلمرو ظاهراً از هم جدا افتاده می‌تواند در عین حال دو کارکرد معنابخشی و نجات را ایفا کند. بر اساس پیشنهاد کارل بارت، فاصله‌ای که جهان را از قلمرو الهی جدا کرده با تکیه بر عقل و قوای بشری قابل عبور نیست و لاجرم باید خود خدا با ارادة مطلقش وارد عمل شده و جهان را نجات دهد. در مقابل پل تیلیش معتقد است که همان نظامی که خلقت را موجب شده، از دل خود امکانات نجات را نیز ارائه می‌کند و این دو نمی‌توانند بی‌ارتباط باشند. بدین ترتیب برای نجات لازم نیست که نظام خلقت نقض شده و معنا از فراسوی جهان به آن افاضه شود. با پذیرش اینکه جهان بطور کامل تهی از معنا نیست می‌توان از جنبة مثبت به آن «آری» گفت هر چند ضرورت «نه» گفتن به ابهامات و تضادهای جهان هبوط‌یافته همچنان وجود دارد. در این مقاله ضمن بررسی نظریة بارت و نقدهای تیلیش بر آن، نشان خواهیم داد که تیلیش چگونه ایدة «آری‌گویی» نیچه را برای ارائة دیالکتیکی ایجابی به کار می‌گیرد.
صفحات :
از صفحه 193 تا 216
دیالکتیک یأس در کیرکگارد و تأثیر آن بر مفهوم بیگانگی در پل تیلیش [پایان نامه پرتغالی]
نویسنده:
Elias Gomes da Silva
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : تحقیقات آنها به دنبال ایجاد رابطه تأثیر فلسفه سورن کیرکگور بر ساخت الهیات پل تیلیش بود. بنابراین، ما به عنوان پس زمینه یا ساختار استدلالی از مفهوم ناامیدی انسانی کی یرکگارد استفاده می کنیم و آن را با مفهوم انتقال بودن تیلیش مقایسه می کنیم. ما آن را عینیت می‌بخشیم، ترکیب گفتگوی درهم تنیده را در توسعه به اصطلاح دکترین گناه در هر دو نویسنده نشان می‌دهیم. یعنی همان‌طور که آشکار شدن انسان‌شناسی کی‌یرکگارد، پایه‌های الهیات نظام‌مند را، به‌ویژه در موضوع هارماتیولوژی، مشکل‌ساز کرد، و این که چگونه همین پرسش‌گری توانست شیوه‌ای را که منجر به پیش‌نویسی که تیلیش درباره همان موضوع انجام داد، استاندارد کند. بدیهی است که در جریان این پژوهش، نه رد صلاحیت یا حذف اصالت نویسندگان و نه تبدیل استدلال های آنان به نوعی ملغمه مفهومی صورت گرفته است. بنابراین، قبل از اینکه فرض شود یک بازنگری، آمیختگی دلبخواهانه ایده‌ها را به دنبال داشته باشد، یک بار دیگر راه‌حل‌ها را به مراکز دیالکتیکی و مشترک اشاره می‌کند و به آن عناصر هم‌گرایی اشاره می‌کند، جایی که در واقع امکان گفت‌وگو وجود دارد.
سرمایه گذاری در الهیات وجودی: چهارضلعی وسلی و عدسی هایدگری جان مک کواری، رودولف بولتمان، پل تیلیش و کارل رهنر [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Hubert Woodson
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : سرمایه گذاری ها؟ که مک کواری، بولتمن، تیلیش و رهنر در الاهیات اگزیستانسیال اتخاذ می کنند، از رهگذرهای هایدگری به سمت ازلی بودن در راه پنهان ماندن پیروی می کند، یا ???????. از طریق هر سرمایه گذاری،؟ هر متکلم وجودی موضع الهیاتی خاصی را اتخاذ می کند؟ که از یک لنز وجودی استفاده می کند؟ در حالی که اولی مطمئناً آنها را اساساً پایه گذاری می کند، دومی از طریق تأثیرات هایدگری به آنها اجازه می دهد که سرمایه گذاری کنند؟ فراتر از چارچوب کلامی سنتی با استفاده از گزاره های فلسفی. در تلاش برای تبیین رابطه انسانیت و خدا، هر یک از متکلمان وجودی به بررسی معنای انسان بودن می پردازد، نه به لحاظ الهیات، بلکه به گونه ای که به طور جدایی ناپذیری با درکی از فلسفه هستی گره خورده است: مفهوم چیستی وجود. است
الهیات در محاکمه: کی یرکگور و تیلیش درباره جایگاه الهیات [کتابشناسی انگلیسی]
نویسنده:
John Losee (جان لازی)
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , مطالعه تطبیقی
چکیده :
ترجمه ماشینی: سورن کی یرکگارد به دنبال این بود که معنای مسیحی بودن را روشن کند. او به این نتیجه رسید که برای مواجهه با «پارادوکس مطلق» که به عنوان موجودی تغییرناپذیر وارد شده و در تاریخ بشریت دگرگون می‌شود، تعریف می‌شود، رابطه‌ای یک به یک با خدا لازم است. دیدگاه مبهم کی یرکگور از الهیات نظام مند مسیحی شامل مشغله ای با بیان الهیاتی است که توجه را از وظیفه اساسی دستیابی به رابطه شخصی با عیسی مسیح منحرف می کند. از سوی دیگر، الهیات پل تیلیش مبتنی بر رابطه سه گانه هستی، نیستی و خود هستی (خدا)، آموزه نمادها، و تفسیر مجدد از تجسم است. این پرسش‌ها و نگرانی‌های یک فرهنگ را با پیام مسیحی به معیارهای معینی از مقبولیت مرتبط می‌سازد که از نظر تیلیش، باید «اصل پروتستانی» را برآورده کند، و تصریح می‌کند که یک نظام الهیاتی هم پیام مسیحی کنونی را بازگو می‌کند و هم تصدیق می‌کند که این بیان مجدد نمی‌تواند بیان قطعی و نهایی آن پیام الهیات در محاکمه نشان می‌دهد و ارزیابی می‌کند که آیا و تا چه حد، الهیات تیلیش معیارهای مقبولیت خود را برآورده می‌کند. یک الهیات قابل قبول باید از نظر منطقی سازگار و عاری از ابهام باشد. بخش پایانی کتاب به بررسی دیدگاه های هر نویسنده از دیدگاه دیگری می پردازد.
  • تعداد رکورد ها : 104