آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 50
واکاوی مسئلۀ سعادت از دیدگاه ابن رشد
نویسنده:
محسن قمی، محمدحسین موسوی پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ابن رشد اندلسی، بعد از ابن طفیل و ابن باجّه، از فلاسفه و متفکران جامع الاطراف در حوزۀ غرب اسلامی در سدۀ ششم است. مطالعۀ آثار ابن رشد هر خواننده ای را به این درک رهنمون می سازد که وی، علاوه بر حکمت نظری، در حکمت عملی نیز آرا و اندیشه های قابل توجهی دارد. از آنجا که اندیشه های عملی ابن رشد تاکنون به صورتی کم رنگ مطرح بوده است، این مقاله در صدد است مسئلۀ سعادت را، به عنوان یکی از مسائل مهم در حوزۀ نظریات هنجاری اخلاق، به روش توصیفی ارائه نماید. برای تحقق این هدف، در این مقاله تلاش می شود، پس از نگاه معناشناختی به مفهوم سعادت، به تبیین مشخصات، مؤلفه ها، پیش فرض ها و انواع سعادت پرداخته شود. ابن رشد سه مشخصۀ خیر، خیر برتر و خودبسندگی را برای سعادت قایل است. به نظر می رسد که ماهیت سعادت از دید ابن رشد ماهیتی چند مؤلفه ای با رویکرد غایتِ جامع باشد، نه ماهیتی تک مؤلفه ای با رویکرد غایتِ غالب. همچنین، پذیرش مسئلۀ سعادت در ابن رشد مشتمل بر پذیرش چند پیش فرض از قبیلِ غایت مندی افعال، وحدت غایات، ارتباط آن با کمال و نظریۀ فضیلت است.با توجه به این مشخصات و پیش فرض ها، ابن رشد بر این عقیده است که سعادت انواع گوناگونی مانند سعادت علمی و نظری، عملی، متافیزیکی، فردی و اجتماعی، دنیوی و اخروی، حقیقی و ظنی، فطری و اختیاری است.
بررسی تطبیقی مبانی انسان شناختی علوم انسانی از منظر حکمت متعالیه و پوزیتیویسم با تاکید بر آراء ملاصدرا و آگوست کنت
نویسنده:
مرتضی عابدینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دغدغه علوم انسانی به واسطه نقش گسترده آن در شکل‌دهی به حیات بشری بسیاری را بر آن داشت تا از نظرگاه‌های گوناگون علوم انسانی رایج را به نقد درآورده و حصول به علوم انسانی اسلامی را فراروی تلاش‌های خود قرار دهند.در این نوشتار نقد محتوایی مد نظر قرار گرفته و در راستای به دست دادن تلقی صحیح از انسان به عنوان موضوع علوم انسانی، مبانی انسان‌شناختی علوم انسانی از منظر حکمت متعالیه و پوزیتیویسم مورد بررسی تطبیقی قرار گرفته است. بر این اساس مبانی انسان‌شناختی، در ارتباط باخود، خدا، انسان و طبیعت در این دو مکتب بررسی شده و در همین راستا ویژگی‌های علم انسانی مبتنی بر تلقی هریک از این دو مکتب بیان شده است. در پایان نیز توصیه هایی در جهت علوم انسانی مبتنی بر نگاه انسان‌شناسانه حکمت متعالیه ارائه گردیده است.
بررسی مقایسه‌ای بُعدِ معرفتی تجربه عرفانی از دیدگاه ذات گرایان و ساخت گرایان با دیدگاه ابن عربی
نویسنده:
زهرا شریف
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تجربه عرفانی از منظر ذات‌گرایان و ساخت‌گرایان غربی و ابن‌عربی چه سنخ معرفتی بوده، دارای چه هویتی است و دیدگاه این دو گروه، چه تشابهات و تفاوت‌هایی با دیدگاه ابن‌عربی دارد؟ دیدگاه‌ها و نظریات صاحب‌نظران غربی در این زمینه، عبارت‌اند از: الف) ذات‌گرایی: ذات‌گرایان معتقدند تجربه عرفانی خالص و قابل تفکیک از تفسیر وجود دارد و این تجربه، حائز ویژگیهایی مشترک در همه فرهنگهاو سراسر جهان است. ذات‌گرایی، به سه گروه از نظریات تقسیم می‌شود: 1) احساسی و عاطفی بودنِ تجربه عرفانی (احساس‌گرایی)؛ این احساس و عاطفه در متن خود حاوی نوعی آگاهی بی-واسطه است. در این نظر، احساسهای مختلفی به عنوان ماهیت تجربه عرفانی بیان شده است: احساس وابستگی مطلق، احساس ارتباط با فوق طبیعت، احساس وحدت با واقعیت متعالی و احساس اتحادی حضور؛ 2) متناظر بودن تجربه عرفانی و تجربه حسی: ساختار و ماهیت معرفت‌شناختی تجربه عرفانی و حسی، همسان است و بر اساس نظریه ادراک می‌توان اعتبار معرفت و تجربه عرفانی را اثبات نمود؛ 3) نظریه یافت مستقیم و اتحادی: ماهیت و سرشت اساسی تجربه عرفانی، نوعی آگاهی یا شناختِ وحدت‌نگر و اتحادی است. ب) ساخت‌گرایی: تجربه و معرفت عرفانی، بسان دیگر تجارب و شناختها از سوی پیش‌زمینه‌ها، ساخت‌یافته تلقی می‌شود و این ساخت‌یافته‌بودن در مورد تجربه عرفانی، شدید‌تر است و به علت اختلاف پیش‌زمینه‌ها در فرهنگهای مختلف، باید از تفاوت ماهیت تجارب عرفانی در سراسر جهان سخن گفت نه اشتراک آنها. دیدگاه ابن‌عربی و اتباع وی در مورد ماهیت تجربه و معرفت عرفانی، فراحسی و فراعقلی بودن، نوری و وجودی بودن، بی‌واسطه بودن و اتحادی بودن معرفت عرفانی است که ساختار معرفت عرفانی را در یک طیف تشکیکی، از دو وجهی تا تک‌وجهی ترسیم می‌کند. در مقام مقایسه این نظریات، به طور خلاصه باید گفت در ذات‌گرایی، احساس‌گرایان، ماهیت تجربه عرفانی را نسبت به دیگر شناختها دگرسان می‌دانند و ساختار آن را بی‌واسطه و دو وجهی می‌شمرند و به ارزش معرفت‌شناختی آن اعتقاد دارند؛ نظریه تناظر معرفت عرفانی با معرفت حسی، ماهیت معرفت‌شناختی تجربه و شناخت عرفانی را سه‌وجهی ترسیم می‌کند و از ارزش معرفتی تجربه عرفانی دفاع می‌کند. نظریه یافت مستقیم، تجربه و شناخت عرفانی را کاملاً دگرسان و تک‌وجهی می‌شمرد ولی از داوری نهایی در باب ارزش و اعتبار معرفت-شناختی‌ِ تجربه عرفانی، خودداری می‌ورزد. اما در ساخت‌گرایی، ماهیت تجربه و شناخت عرفانی، ساخت‌یافته و دارای ساختار سه‌وجهی معرفت تلقی می‌گردد و ارزش آن نیز به دلیل ساخت‌یافتگی، مورد انکار است. از دیدگاه ابن‌عربی، معرفت عرفانی نسبت به دیگر شناختها، دگرسان است و از ساختار دو وجهی تا تک‌وجهی را شامل می‌شود و به دلیل نبود هیچ‌گونه واسطه در آن، ارزش و اعتبار مطلق دارد. هریک از این دیدگاه‌ها دارای نقاط قوت و ضعفی است که به‌تفصیل به آنها پرداخته شده است. در نهایت، حل این مسأله، با اتخاذ رهیافت متافیزیکی متفکران مسلمان، در عینِ توجه به قرائن انضمامی (روشِ اندیشمندان غربی) ممکن است و به‌هیچ‌وجه رویکرد غیرمتافیزیکیِ غربیان در این خصوص، کارساز نیست و از ارائه تحلیل زیربنایی از موضوع، عاجز است.
نفس انسان، مَثَل اعلای خدا در حکمت متعالیه
نویسنده:
مجتبي افشارپور ، محمدمهدي گرجيان ، محسن قمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
يكي از وجوهي كه در حكمت متعاليه براي شناخت خدا از طريق شناخت نفس مطرح شده، اينست كه نفس انسان مَثَل اعلاي خداوند است. بدين معنا كه خداوند نفس انسان را در ذات و صفات و افعال، مثال خويش خلق نموده تا معرفت نفس وسيلة صعود به معرفت خدا در اين ساحتهاي سه‌گانه باشد. البته بايد توجه داشت كه خداي متعال منزه از مِثل است، پس مراد از مَثَل چيزي غير از مِثل است. با دقت در آثار ملاصدرا، ميتوان گفت او بطور جدّ اين نظريه را دنبال كرده و در مسير برهاني كردن آن تلاشهاي مضاعف انجام داده است. اما وي اين نظريه را بصورت منسجم و مشخص در قالب يك كتاب يا يك فصل مطرح نكرده بلكه بمناسبتهايي در ابواب گوناگون و آثار مختلف، به ابعادي از اين نظريه پرداخته است، بهمين دليل ارائة اين نظريه و تقريرهاي آن بصورت منسجم ضروري است. اين نوشتار پس از توضيح اوليه نظرية مثل اعلاي صدرايي، بمنظور دستيابي به مهمترين وجوه مثاليت نفس انسان براي خداوند، مهمترين ابعاد مثاليت نفس و تحليلهاي آنها را مورد بررسي و تحليل قرارداده است.
صفحات :
از صفحه 37 تا 52
بررسی تطبیقی جایگاه عقل در شناخت تجربی از دیدگاه کانت و شهید مطهری
نویسنده:
محسن قمی ، حسن کرمی
نوع منبع :
مطالعه تطبیقی , نمایه مقاله
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف ما در این مقاله آن است که با نگاه تطبیقی به جایگاه عقل، حدود و ثغور آن در شناخت تجربی و ارزش آن از منظر کانت و شهید مطهری را مورد بررسی قرار داده و به را‌ه‌کارهای آنان جهت حل مشکل معرفت تجربی و مقایسه و بررسی تطبیقی میان آنها بپردازیم. کانت برای عقل معانی‌ای ذکر کرده و عقل به معنای فاهمه را دارای اعتبار معرفتی می‌داند. وی قضاوت عقل را درحوزة متافیزیک، غیرمعتبر و در حوزة فیزیک با توجه به زمانمند و مکانمند بودن، معتبر می‌داند. کانت برای حل مشکل شناخت تجربی، احکام تألیفی پیشین مطرح کرده و برای کلیت و عینیت آن از مقولات محض فاهمه استفاده می‌کند و همچنین شناخت صحیح مفهوم عقل و عملکرد آن را در تشخیص شناخت تجربی درست دخیل می‌داند. اما شهید مطهری نقش عقل را در معرفت تجربی از راه مبدئیت احکام بدیهی عقلی برای شناخت تجربي دانسته و با استفاده از معقولات ثانیه در معرفت تجربی به حل مشکل شناخت تجربی می‌پردازد. ایشان نقش عقل در معرفت تجربی را در دو حوزة تصورات و تصدیقات ترسیم می‌کند. در باب تصورات، ادراکات تجربی و حسی مقدم و زمینه ساز برای تصورات عقلی بوده و در حوزة تصدیقات، اصالت با عقل بوده و تصدیقات عقلی مقدم بر تصدیقات تجربی است و بدون عقل هیچگونه حکم و تصدیقی حتی تصدیق تجربی حاصل نخواهد شد.
بررسی تطبیقی وجود محمولی در حکمت متعالیه و فلسفه‌ی کانت و تحلیلی
نویسنده:
مسعود صادقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در فلسفه‌ی اسلامی سوال در مورد محمول واقع شدن وجود، قبل از فارابی مطرح بوده است. بعدها این سوال به صورت جدی‌تری مطرح شد. فیلسوفان مسلمان از طریق قاعده‌ی فرعیه محمول واقع شدن وجود را به چالش کشیده‌، معتقدند اگر در یک هلیه‌ی بسیطه وجود محمول واقع شود دور یا تسلسل پیش می‌آید. در فلسفه غرب نیز محمول واقع شدن وجود مورد تردید و انکار واقع شده است. آغازگر داستان انکار وجود محمولی، هیوم است اما این انکار بیشتر یاد آور نام کانت است. وی می‌گوید وجود محمول واقعی نیست. محمول واقعی آن است که باعث افزایشی در مفهوم موضوع شود اما وجود چون چنین نیست، صرفا نقش رابط را ایفا می‌کند. کانت پس از انکار وجود محمولی برهان‌های وجودی در اثبات وجود خدا را، به دلیل اینکه در این برهان‌ها وجود یک محمول واقعی قلمداد شده است، مخدوش می‌داند. همچنین گزاره‌های وجودی را ترکیبی می‌داند. فیلسوفان تحلیلی نیز ویژگی بودن وجود را انکار کرده‌اند. ایشان وجود را یک محمول درجه دوم می‌دانند. محمول درجه دوم محمولی است که فقط بر مفاهیم حمل می‌شود نه بر اشخاص. در تحلیل فیلسوفان تحلیلی از گزاره‌های وجودی، وجود در جایگاه سور قرار می‌گیرد، لذا معتقدند وجود چیزی بیش از سور قضیه نیست. استدلال ایشان این است که اگر وجود بر اشخاص حمل شود، گزاره‌های وجودیِ موجبه، همان‌گو و سالبه‌ی آنها خودشکن خواهند شد. در دیدگاه ایشان بحث وجود محمولی به مثابه یک بحث منطقی بلکه یک بحث زبانی مطرح شده است.با معیار قرار دادن هستی‌شناسی صدرا خصوصا بحث‌هایش در مورد اصالت وجود، ثبوت الشیء بودن و عکس الحمل بودن گزاره‌های وجودی، نتیجه می‌شود که دیدگاه کانت و فیلسوفان تحلیلی صائب نیست. سه اشکال اصلی بر کانت وارد است. اول اینکه معیار وی در مورد محمول واقعی و غیر واقعی معیاری اعتباری است که می‌توان در مقابل آن به معیارهای دیگری دست یازید؛ دوم اینکه گزاره‌های وجودی ترکیبی انتزاعی‌اند نه ترکیبی محض؛ سوم اینکه بر اساس اصالت وجود و حرکت جوهری آن، وجود است که می‌تواند به عنوان یک ویژگی فزاینده ابراز هویت کند. استدلال اصلی فیلسوفان تحلیلی نیز به دلیل اینکه گزاره‌های وجودی دلالت بر ثبوت‌الشیء می‌کنند مخدوش است. همچنین نظریه صدرا درمورد تخصص وجودروشن می‌کند که وجود حقیقتا باید بر اشخاص حمل شود. تعریف وجود محمولی نیز نشان می‌دهد که بحث وجود محمولی یک بحث فلسفی-منطقی است. اما برهان وجودی نه به خاطر محمول واقع نشدن وجود بلکه به دلیل خلط بین مفهوم و مصداق واجب‌الوجود مخدوش است.
بررسی تطبیقی رشد اخلاقی در اندیشه علامه طباطبایی، شهید مطهری و کولبرگ
نویسنده:
نصرالله درویشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رشد اخلاقی چون خود اخلاق یکی از اساسی‌ترین مسائل موردتوجه انسان‌ها در طول تاریخ بوده و مراحل، شیوه‌ها و اهداف دستیابی آن همواره مورد بحث و دقت نظر قرارگرفته است؛ در این رساله با بهره‌گیری از روش کتابخانه ای مقایسه و تحلیل برخی از این دیدگاه‌ها صورت پذیرفته است، کولبرگ رشد اخلاقی در افراد را بر اساس شناخت و قضاوتی که افراد در مورد رفتارهای اخلاقی دارند به سه سطح پیش قراردادی؛ قراردادی و فراقراردادی تقسیم کرده که هرکدام از این سطوح، خو دارای دو دوره می‌باشنداز سویی متفکران مسلمانی چون علامه طباطبایی و شهید مطهری با بهره‌گیری از معارف ناب اسلامی، این مسأله را مورد توجه قرار داده و با تأکید بر عناصر محوری «خداشناسی» و «پرستش» بالاترین مرحله از رشد اخلاقی را مرحله‌ای می‌دانند که فرد بدون در نظر گرفتن منافع مادی دنیوی و حتی منافع معنوی اخروی، تنها به خاطر رضایت و خشنودی خداوند اقدام به رفتاری نماید
بررسی انتقادی نظریه تجربه باورساز ویلیام آلستون با تاکید بر آراء علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: مرتضی کمال‌آبادی استاد راهنما: حسن عبدی استاد مشاور: محسن قمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از جمله رویکردهای جدیدی که در بحث معرفت‌شناسی باور دینی مطرح شده است، «تجربه باورساز» ویلیام آلستون است. راهکاری که آلستون ارائه می‌دهد، مسیری برای ایجاد اعتمادپذیری و معقولیت باورهای دینی است. این باورها توسط تجربه‌های عرفانی و دینی برای انسان شکل می‌گیرد. مسئله‌ی اصلی این نظریه چگونگی بهره بردن از تجربه‌های درونی به عنوان یک منبع مهم معرفتی است. در این رابطه آلستون به این مهم می‌پردازد که به چه صورتی این تجربه‌ها منجر به تعمیق و تثبیت بنیان باورهای دینی و خصوصا معرفت‌هایی که در ادراک انسان از خداوند شکل می‌گیرد، خواهد شد. در این رویکرد او به دنبال توجیه باورهای دینی و ثمرات الهیاتی، به وسیله‌ی ادراکات عرفانی و تجربه دینی است. در سوی دیگر علامه طباطبایی با توجه به سنت حکمت اسلامی و دقت‌هایی که در زمینه مباحث معرفت‌شناختیِ تجربه‌های درونی و شهود شده است، دارای نگاهی منسجم و دقیق در این زمینه هستند که تحت عنوان علم حضوری به آن توجه و تاکید شده است. در این تحقیق به وجوه تشابه و تفاوت این دو نظریه رویکرد توجه شده‌است. از جنبه‌های مشابهت در این دو دیدگاه، توجه به ساحت ادراکات باطنی و معرفت‌های شهودی است و از جمله وجوه تفاوت‌شان، تفاوت در تبیین تجربه‌هایی که متعلق آن خداوند است. همچنین وجود تفاوت در اساسی در استفاده از تجربه‌های درونی در هر دو دیدگاه به نظر می‌رسد. با تحلیل و تبیین نظریه «تجربه باورساز» پیداست که علاوه بر نکات بدیع و مثبتی که دارد، دچار اشکالاتی نیز می‌باشد که آن‌ها را با در نظر داشتن دیدگاه‌ علامه طباطبایی و حکماء، به بررسی انتقادی آن پرداخته شده است.
بررسی انتقادی آراء معرفت شناختی کواین بر اساس نظر علامه طباطبایی
نویسنده:
احمد ابراهیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهدر این تحقیق مبانی معرفت‌شناختی کواین و علامه طباطبایی تبیین و دیدگاه‌های کواین بر اساس نظر علامه طباطبایی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است، روش این پژوهش عقلی و تحلیلی است، کواین مانند تارسکی صدق را درون‌باش می‌داند، اما در مورد توجیه باور مبنا-انسجام‌گرا است، از آنجایی که دیدگاه معرفت‌شناسی کواین تجربی و عاجز از اثبات باورهای دینی است وی به نوعی وثاقت‌گرایی در باورهای دینی متمسک می‌شود کثرت‌گرایی دینی و عدم ارتباط بین علم و دین ازپیامدهای الاهیاتی معرفت شناسی اوست، ویژگی‌‌های اصلی معرفت‌شناسی او عبارتند از: تجربه‌گرایی، فیزیکالیسم، وحدت‌انگاری روشی، کل‌گرایی، طبیعت‌گرایی، عدم‌تعین (نظریه، مرجع، ترجمه) ، اصالت عمل، رفتار‌گرایی؛ طبق نظر علامه طباطبایی نکات مثبتی به صورت اجمال در معرفت‌شناختی کواین وجود دارد که عبارتست از: امکان معرفت، خطاناپذیری گزارش‌های درون نگرانه، مبدء بودن حس برای معرفت، پذیرش بدیهیات و مبناگرایی، ، نکات منفی و نقدهایی هم در این دیدگاه طبق نظر علامه وجود دارد، از دیدگاه ایشان صدق مطابقت با واقع است و این با درون‌باش بودن صدق سازگار نیست، همچنین دیدگاه وی در توجیه باور مبناگرایی است آن هم بر پایه بدیهیات عقلی و تمام علوم حصولی اعم از بدیهی و نظری به علم حضوری بر می‌گردد، طبق این مبنا آمیختن مبناگرایی و انسجام‌گرایی درست نیست و کل‌گرایی کواین نیز مورد نقد قرار می‌گیرد، اساسی‌ترین نقد علامه به تجربه‌گرایانی مانند کواین این است که با عدم پذیرش معرفت‌های یقینی ماوراء تجربه هیچ علمی حتی علوم تجربی شکل نمی‌گیرد و بنیاد علم به این وسیله فرو می‌ریزد و شک‌گرایی و سوفسطایی گری زنده می‌شود. در نهایت سه مساله جهت پژوهش در این زمینه ارائه شده است که عبارتند از: تبیین و نقد دیدگاه مبنا- انسجام‌گرایی کواین، نقد و بررسی پیامدهای الاهیاتی مبنا-انسجام‌گرایی کواین، بررسیارزش معرفتشناختی کتاب مقدس با توجه به دیدگاه‌های معرفت‌شناختی کواین.کلمات کلیدی: معرفت‌شناسی طبیعی شده، معرفت‌شناسی رئالیسم، کواین، علامه طباطبایی، مبنا- انسجام‌گرایی.
عقل و کارکردهای آن از منظر دیوید هیوم و شهید مطهری
نویسنده:
جواد میرمهدی‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر بحثی است بصورت تطبیقی بین آراء فلسفیِ دیوید هیوم، فیلسوف حسی که تاثیر بسزایی در فلسفه دوره جدید داشته است با آراء و نظریات شهید مرتضی مطهری، فیلسوفی مسلمان، عقل گرا و معاصر که از پیروان و مفسران بزرگ حکمت متعالیه می‌باشد، حکمتی که موسس آن صدر المتألهینِ شیرازی با تلفیق فلسفه و عرفان حکمتی متعالی از خود به یادگار گذارده است. در این تحقیق سعی بر اینست که نظرات هیوم را در رابطه با جایگاه عقل و کارکرد آن در حوزة نظری و عملی بیان کنیم . در حوزة عقل نظری، نظرات او را در اینکه آیا عقل تأثیری در یافته‌های مستقیم، با واسطه و در نحوه پیدایش این یافته ها، داشته است یا اینکه تماماً ادراکات و یافته‌های بشری از حس شروع شده و به خیال ختم می‌شود و عقل را غیر از فهمِ این یافته‌های جزئی جایگاهی نیست ؟ لذا به بررسی منشأ تصورات و تصدیقات می‌پردازیم، با بررسی در آثار هیوم به این نکته میرسیم که او معرفت بشری را در یافته‌های مستقیم از حس می‌داند، با این نگرش و مبنا، جوهر نفسانی و جسمانی، علیت ،مفاهیم کلی و مهمتر از همه مابعدالطبیعه که اساسی ترین معرفت بشری در گرو اثبات آن است در موضع تردید قرار می‌گیرد .همچنین به جهتِ تطبیقِ با آراء هیوم، نظرات شهید مطهری را در رابطه با جایگاه عقل و کارکرد آن در حوزة نظری بیان می‌کنیم که ایشان، تمام یافته‌های انسان را متّکی به عقل می‌دانند و عقل را مدرِک مفاهیم کلی، جوهر، معقولات اولیه و ثانیة منطقی و فلسفی می‌دانند، لذا راه برای اثبات فلسفی مابعدالطبیعه ممکن می‌شود .بعد از بررسی کارکرد عقل نظری از منظر هیوم به جایگاه و کارکرد عقل عملی در موضوعاتی مانند :رابطه عقل نظری با عقل عملی،فضیلت،عدالت ،اراده،آزادی،سودمندی، و عقل ابزاری از منظر هیوم می‌پردازیم و به این نکته می‌رسیم که هیوم رابطه ایی بین عقل نظری و عملی قائل نیست و مفاهیم ارزشی در اخلاق را اعتباری می‌داند و منشأ آن را در سودمندی و لذت طلبیِ انسان می‌بیند و در زندگی عملی انسان به عقلی معتقد است که انسان را برای رسیدن به خواهشهای طبیعی، غریزی و حیوانی، ابزار و راهنما باشد اما در مقابل با بررسی نظرات شهید مطهری در این موضوعات از عقل عملی، به این نکته می‌رسیم که ایشان عقل عملی را کاملاً با عقل نظری مرتبط می‌دانند و فعل اخلاقی را فعلی می‌دانند که قابل ستایش و تقدیس باشد و انسان را به خدا نزدیک گرداند لذا ارزش های اخلاقی را حقیقی می‌دانند و به همین جهت در زندگی عملی به عقلی معتقدند که سعادت ابدی را در پیراستن از رذایل و مادیات و پیوستن به حقیقت بی نهایت می‌دانند
  • تعداد رکورد ها : 50