آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
علیت از نظر کانت
نویسنده:
رضا بخشایش
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
کانت در جواب به هیوم سعی کرده است رابطه ترکیبی علت و معلول را در مفهوم ابژه نشان دهد واز این طریق اعتبار عینی رابطه علی را به اثبات برساند. کانت پس از آن که می پذیرد نمی تواندکلیت و ضرورت رابطه علی را در ابژه تجربی (عین خارجی) به اثبات برساند، به مفهوم ابژه استعلائی منتقل می شود. ابژه استعلائی مفهومی است پیشین که کلیت و ضرورت آن بر احکام فاهمه استوار است. نگارنده این تحقیق را بر اساس تفکیک بین دو معنای ابژه به پیش برده است:ابژه تجربی که متکفل ماده شناخت و واقعیت عینی است و ابژه استعلائی که متکفل صورت شناخت و اعتبار عینی است. تفکیک دقیق بین این دو معنای ابژه و به تبع آن تعیین سهم ماده شناخت و صورت آن اکثر شارحان کانت را دچار سردرگمی کرده است. خود کانت در این جهت بسیار مقصر است، زیرا هر جا اصطلاح عینی را به کار برده معلوم نکرده است که آیا مراد او ازعینیت واقعیت عینی است یا اعتبار عینی. نگارنده سعی کرده است تا آن جا که به علیت و توالی عینی مربوط می شود این ابهام را بزداید. اگرچه کانت در تحلیل مفاهیم، استنتاج استعلائی وشاکله سازی تلاش زیادی کرده است، اما به نظر نگارنده بیان کانت هنوز نمی تواند رابطه مفاهیم پیشین از جمله علیت را با واقعیات عینی (پدیدارها به بیان کانت) به خوبی توجیه کند. نظریه معقولات ثانیه فلسفی در فلسفه اسلامی بهترین رهیافت برای حل این مسأله است؛ بیان کانت را بااین رهیافت می توان تکمیل نمود. کانت هم در شاکله سازی و هم در تحلیل اصول برای مفهوم زمان نقش حیاتی قائل است. او تحت تأثیر این رهیافت مفهوم زمان را در تعریف علیت (توالی زمانمند) اخذ کرده و در مقام اثبات علیت از آن بهره برده است. ربط علیت به مفهوم زمان از اساس خطا است. نگارنده نشان داده است که چگونه اشتباهات کانت از این رهیافت ناشی شده است.کانت تحت تأثیر این رهیافت اولا بی جهت بحث علیت را به علل ناقصه محدود و ثانیا عقل محض را در تعارض سوم و چهارم جدل به تعارض دچار کرده است.
گادامر و تاریخمندی فهم
نویسنده:
خداخواست عرب صالحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
رساله حاضر تحت عنوان گادامر و تاریخمندی فهم در سه بخش و ده فصل ارائه گردیده است؛ در بخش اول تماما به اصل تاریخی نگری پرداخته شده که شامل چهار فصل است: در فصل اول قریب چهارده تعریف از منابع مختلف و نگرش های متفاوت درباره هیستوریسیزم یا تاریخی نگری ذکر شده است که این تعاریف گویای دگرگونی های معنا ی تاریخی نگری به مرور زمان است. در فصل دوم به پیشینه و خاستگاه تاریخی نگری، از پیدایش این اصطلاح و رواج آن، از تبدیل آن به یک نگرش معرفت شناسی تا زوال رویکردهای تاریخی نگر، مفصل سخن به میان آمده است. فصل سوم به انواع هیستوریسیزم پرداخته و تطور معنایی آن را از هگل تا زمان حاضر پی گیری کرده و مجموعا شش مرحله را برای آن بر شمرده و جایگاه گادامر را در این مراحل مشخص نموده است . فصل چهارم به ایرادات دو منتقد تاریخی نگری، صروی کلوزر و کارل پیج پرداخته و نقدهای کلی آنان را به اساس تاریخی نگری به میان کشیده است و در پایان پراگماتیسم درونی را که در پی نجات هیستوریسیزم از گرداب اشکالات است، مورد نقد قرار داده است. بخش دوم رساله جمعا در دو فصل تدوین شده است؛ فصل اول به آراء و اندیشه های دو تن از متقدمین گادامر یعنی دیلتای و هیدگر به طور مختصر می پردازد زیرا اندیشه های گادامر بسیار ناظر و یا متأثر از افکار این دو استاد است. فصل دوم به طرح اندیشه های گادامر در موضوعاتی که مرتبط با بحث تاریخ مندی است، می پردازد و در هشت محور به تفصیل، آرای گادامر را تبیین می کند. بخش سوم رساله در چهار فصل به بررسی و نقد اندیشه ها وافکار گادامر در زمینه تاریخ مندی فهم می پردازد؛ فصل اول اشکال خود انکار بودن دیدگاه گادامر را بررسی می کند؛ فصل دوم به طور مفصل اشکال نسبی گروی شناخت در نظر گادامر را مورد بررسی قرار می دهد؛ مباحث این فصل در فهم پاره ای از نظرات گادامر تأثیر بسزایی دارد و در نهایت با وجود انکار گادامر و شاگردانش، این ایراد را بر او وارد می داند. فصل سوم به بررسی ایراد ذهن گروی در هرمنوتیک فلسفی گادامر پرداخته است؛ و نهایتا در فصل چهارم ایرادات مبنایی وارد بر گادامر مورد بررسی و تحقیق قرار می گیرد که مجموعا بیست اشکال را بر دیدگاههای گادامر در محورهای گوناگون وارد می داند.
نقد نظریه کانت در شناخت علوم
نویسنده:
علی عابدی شاهرودی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نظرية كانط في معرفة العلوم : حين يحار العقل في موضوعاته
نویسنده:
علي عابدي شاهرودي
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
صفحات :
از صفحه 212 تا 237
نظریه سنجش‌پذیری گزاره‌های عرفانی و نقد سه نظریه رقیب
نویسنده:
علی فضلی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه فرهنگی تحقیقاتی إسراء,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از شاخه‌های فلسفه عرفان، فلسفه عرفان نظری است و از مسائل فلسفه عرفان نظری، منطق و میزان عرفان نظری است. اساس این منطق نیز بر سنجش‌پذیری گزاره‌های عرفانی است که بر پایه «لکل علم میزان» و «لکل حکم معیار» تکیه دارد تا راه نقد و سنجش گزاره‌ها را برای شناخت صدق و خطایشان هموار سازد. اما در برابر نظریه سنجش‌پذیری، سه نظریه رقیب خطاناپذیری، معیارناپذیری و توصیف‌ناپذیری وجود دارند. در نظریه خطاناپذیری، بر خطاناپذیری وجدانیات عرفانی؛ در نظریه معیارناپذیری، بر فهم‌ناپذیری؛ و در نظریه توصیف‌ناپذیری، بر معنادار، منطق‌ناپذیری و عدم واقع‌‌نمایی و بی‌معنایی گزاره‌های عرفانی تأکید شده است. این سه نظریه، راه سنجش گزاره‌های عرفانی را منسد، و بنیان منطق عرفان نظری را سست و اعتبار سنجش را برای یافتن صدق و خطای گزاره‌های عرفانی، از بین می‌برند. بر این اساس، تحقیق حاضر در صدد تبیین سنجش‌پذیری و نقد سه نظریه رقیب است تا بنیان منطق عرفان نظری را استوار سازد.
صفحات :
از صفحه 107 تا 130
مدخل إلي ماهيّة الفلسفة الإسلاميّة
نویسنده:
مجموعة من الباحثين؛ تعریب: میثاق العسر
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
بیروت - لبنان: مركز الحضارة لتنمية الفكر الإسلامي,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
تحلیل نقش متقابل ملکات اخلاقی و معرفت از نگاه، خواجه نصیر، ملاصدرا و علامه طباطبایی(ره)
نویسنده:
ابراهیم علی پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در بین حکمای مسلمان، ملاصدرا بیش از دیگران به تأثیر ملکات بر معرفت اهتمام داشته‌است. وی معتقد است که برای تحصیل معرفت، انسان باید به آنچه در ساحت‌های معنوی و روحی او می‌گذرد توجّه نماید. به همین دلیل، در کسب معرفت، تنها ابزار منطق و استدلال کافی نیست و عوامل معنوی و ملکات هم نفیاً و هم اثباتاً با ساحت معرفتی او مرتبط هستند از منظر وی این تأثیرگذاری در حوزه‌هایی از شناخت که موضوع آن به کانون هستی انسان نزدیکتر و از اشتداد وجودی و مرتبت تجریدی بالاتری برخوردار باشد گسترده‌تر و عمیق‌تر خواهد بود.علامه طباطبایی نیز گرچه در فلسفه پیرو حکمت متعالیه است ولی بررسی اندیشه‌های وی- به عنوان مفسری کم نظیر در احاطه به مبانی کتاب وسنت-پژوهش حاضر را در شناخت دیدگاه دینی-فلسفی یاری خواهد کرد.به دلیل همین رویکرد، علامه اختصاصاتی در نگاه فلسفی خود دارد که در نوع خود جالب توجه و کم نطیر است.او کهحقیقت علم را نه یک امر بشری بلکه امری الهی و عطیه ای از جانب حق می داند از این رو برای دریافت این لطف حق شرایطی معنوی و غیر معرفتی خاصی لازم است.خواجه نصیر الدین طوسی نیز- به عنوان متفکری جامع در معقول و منقول – از ویژگی منحصر به فردی برخوردار است. او که در مرز کلام ، فلسفه و اخلاق قرار دارد. و در همه این شاخه های مهم علوم از آثار فاخری برخوردار است آراء مهمی در تعامل ملکات و معرفت دارد. وی جزئ معدود اندیسمندان اسلامی است که به تفصیل در باب فضیلت‌های عقلانی و اخلاقی سخن رانده است.از دیدگاه وی، همه تصدیق‌ها و تکذیب‌های انسان خاستگاه معرفتی ندارد و بسیاری از افعال شناختی آدمی، متأثر ازملکات و عناصر غیرشناختی می‌باشد. این تأثیرات می‌تواند مثبت یا منفی، قوی یا ضعیف، پیدا یا پنهان، مستقیم یا غیرمستقیم، ارادی یا غیرارادی، درونی یا بیرونی و... باشد. این متفکران انسان را به دوری از رذائل و کسب فضایل و ورود به حیات معقول از دالان حیاط طیبه فرا می‌خوانند. آنها تهذیب نفس و عمل صالح راشرط اساسی و عامل محوری در عقل‌ورزی و معرفت اندوزی می‌دانند.
حاجت یا عدم حاجت اثبات وجود خدا به استدلال از نظر : الوین پلانتینجا ، جورج ماوردس ، نیکولاس ولترستوف ، سید محمدحسین طباطبائی ، شیخ مجتبی قزوینی
نویسنده:
مجتبی جعفری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هرگاه با این مطلب مواجه می‌شویم که برخی فلاسفه امروز دنیا معتقدند شناخت خدا نیازمند استدلال نیست اولین مطلبی که به ذهن خطور می کند اینست که این اعتقاد با دیدگاه اسلام در مورد خداشناسی فطری منطبق است. از طرفی اختلاف اندیشمندان در تعریف و کیفیت فطرت این سوال را ایجاد می کند که منظور فلاسفه جدید با کدام یک از تفاسیری که از فطرت مطرح شده است انطباق دارد اما این تنها فلاسفه غربی نیستند که خدا را بی نیاز از استدلال می‌دانند، بلکه در عالم اسلام نیز گروهی که تحت عنوان مکتب تفکیک شناخته می شوند همین اعتقاد را دارند این مطالب را در کنار این سخن علامه طباطباثی که قرار دهیم که معتقد است قرآن وجود خدا را بدیهی می داند ولی در عین حال وی برای اثبات او ادله ای را مطرح می کند موجب این سوال می شود که اولا اگر وجود خداوند نیازمند استدلال نیست چرا اندیشمندان مسلمان از جمله خود آقای طباطبائی اقدام به استدلال کرده‌اند وثانیا آیا منظور این سه دسته از فطری بودن خدا یکی است یا نه ؟ این واقعیت منشأ اصلی این تحقیق بوده است. نتیجه کار این بود که بین این سه دیدگاه تفاوت فراوانی است و این سه گروه با یکدیگر اختلاف مبنایی از قبیل اختلاف معرفت شناختی و منطقی دارند و برای حل مشکل ناچار باید به مبانی آنان پرداخت. پس ار بررسی معلوم شد اشکال فلاسفه مکتب معرفت‌شناسی اصلاح شده این است که در معرفت شناسی برونگرا هستند. در واقع لازمه معرفت شناسی برونگرا این است که علم یقینی وجود ندارد و باید به احتمال و تخمین بسنده کرد اما اشکال مکتب تفکیک این است که اصلا معرفت شناسی مدونی ندارد و به همین دلیل سخن آنان از انسجام لازم برخوردار نیست در این میان بهترین دیدگاه از آن علامه طباطبائی است که هم به هستی شناسی پرداخته و هم به معرفت شناسی و نیز خداشناسی فطری را با خدا شناسی عقلی جمع نموده است و هر یک را در جای خود ضروری و لازم دانسته است. اما از خلال مطالب فوق روش این تحقیق نیز روشن شد در این تحقیق از روش مقایسه‌ای بهره‌مند شده‌ایم و در این راستا به تحلیل منطقی و ارزیابی دیدگاه‌های مختلف پرداخته‌ایم.
در طریق معرفت به علوم فطری
نویسنده:
احمدابوترابی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
در این نوشته، ابتدا مباحثی مورد بحث قرار گرفته اند که از مبادی و مبانی بحث از علوم فطری به شمار می آیند; سپس با عنایت به سیر تاریخی موضوع، رأی بعضی از فیلسوفان در آغاز تاریخ فلسفه در مورد علوم فطری مطرح شده اند که از قضا، از دیدگاه های اساسی در این بحث شمرده می شوند و در بین متأخّران، گاه مبنای بعضی مباحث در علوم فطری و حتّی مبنای بعضی مباحثِ معرفت شناسی در زمینه های دیگر واقع شده اند;آن گاه از میان فیلسوفان جدید غرب، دیدگاه هایی مورد توجّه قرار گرفته است که به طور مستقیم به نفی یا اثبات علوم فطری پرداخته اند. در بررسی این دیدگاه ها سعی بر این بوده است که در ابتدا، آرای هر فیلسوف تبیین، و مباحث آن با نظمی منطقی تنظیم، آن گاه نقاط قوّت و ضعف آن مطرح شود. نخستین بخش به تبیین مبادی و مفاهیم «فطرت» و «فطری» پرداخته، و در پنج فصل بیان شده است: فصل اوّل درباره واژه «علم»، و فصل دوم درباره واژه «غیراکتسابی»، و فصل سوم در باب واژه های «فطرت» و «فطری» است و در فصل چهارم، اقسام گوناگون علوم از جهت مبدأ وجودی و آغاز زمانی بررسی شده است و در فصل پنجم، روش تحقیق در علوم فطری و راه های اثبات وجود، وجود علم و... را بیان کرده ایم. بخش دوم در باب تفکیک فطرت و علوم فطری، و در سه فصل است: در فصل اوّل، تفاوت فطرت و غریزه، و بیان دیدگاه های برخی فیلسوفان و روان شناسان مورد بحث قرار گرفته است. در فصل دوم، پنج تقسیم درباره فطرت از منابع اسلامی گزارش، و یکی از آن ها انتخاب شده است. در فصل سوم، تقسیم های اساسی علوم فطری را مطرح، و در انتها تقسیمی جدید را که جامعیت بیشتری دارد، پیشنهاد کرده ایم. در بخش سوم، اعتقاد به وجود علوم فطری از آغاز تاریخ مورد توجّه قرار گرفته و در سه فصل آمده است: در فصل اوّل، رأی سقراط درباره فطری بودن علوم و تولّد آن از طریق دیالوگ مورد بررسی قرار گرفته است. فصل دوم، در باب نظریه استذکار است و این نظریه مورد نقد قرار گرفته، و در فصل سوم، قاعده "من فقد حساً" از دیدگاه ارسطو و فیلسوفان اسلامی مطرح، و در انتها، عدم قابلیت این قاعده برای نفی علوم فطری ذکر شده است. در بخش چهارم، دیدگاه فیلسوفان غرب درباره علوم فطری بررسی شده است: در فصل اوّل، جایگاه بحث فطرت در فلسفه غرب، و در فصل دوم، دیدگاه دکارت در مفهوم فطری و نسبت آن با وضوح و تمایز و مصادیق علوم فطری از نظر وی را نقد و بررسی کرده ایم.فصل سوم به آرای جان لاک در معنای فطرت و فطری مربوط می شود که مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.فصل چهارم درباره فطرت در فلسفه کانت است و ادلّه وی در پیشینی بودن زمان و مکان و مقولات فاهمه نقد شده است.در فصل پنجم، دیدگاه نوام چامسکی در باب فطری بودن ساختارهای زبان و ادلّه وی را نقد و بررسی کرده ایم.