آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 173
بررسی تطبیقی تکالیف اخلاقی انسان نسبت به خود از دیدگاه کانت و اخلاق اسلامی
نویسنده:
اکرم نعمتی هابیل
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده شناخت تکالیف اخلاقی انسان در قبال خود نقش سازنده ای در رسیدن خود آدمی به سعادت ومراعات حقوق اخلاقی فرد نسبت به دیگران ایفا می کند .بررسی تطبیقی این موضوع بیندیدگاه اخلاق اسلامیو اخلاق کانتی، وجوه مشابهت واختلاف را در معنا ،مبدأ ،معیار تکلیف اخلاقی ،انگیزه وغایت فعل اخلاقی نشان می دهد. با تأکید هر دو مکتب اخلاقی بر عقل ،کانت عقل عملی را تنهامبدأ و منشأ تکا لیف اخلاقی می داند، حال آن که در اخلاق اسلامی علاوه بر عقل ،بر فطرت ووحی نیز به عنوان مبدأ تکالیف تأکید شده است . هر دو مکتب اخلاقی علاوه بر حسن فعلی ،بر حسن فاعلی در فعل اخلاقی تأکید فراوان دارند ،با این تفاوت که کانت نیت انجام تکالیف را صرفاً احترام به قانون به دور از هر گونه سود و منفعت می داند ،که به نوعی به نفی غایت گرائی در انجام تکالیف منجر می گردد.امّا در اسلام انگیزه های اخلاقی در یک نظام طولی ودر رأس آن ها(( رضای الهی )) مطرح می شود .در فلسفه اخلاق کانت ،نه تنها(( بایدها))از ((هست ها)) استنباط نمی گردند، بلکه هست هایی مثل وجود خدا واختیار از باید اخلاقی در عقل عملی استنتاج می گردند.امّا در اسلام رابطه فعل وکمال آدمی مدنظر بوده و((باید)) بر اساس کمال که یک امر واقعی است استنتاج می گردد.علی رغم تفاوت ها در مبانی این دو مکتب ،در تعیین وتحلیل مصادیق تکالیف اخلاقی مثل خود شناسی ،صبر ،عزت نفس اختلاف چشمگیری وجود ندارد. کلید واژه ها: تکلیفاخلاقی،خود، اخلاق اسلامی، کانت، عقل عملی، انگیزه اخلاقی،قانون اخلاقی .
دین و عقلانیت از دیدگاه غزالی و شهید مطهری (ره)
نویسنده:
دلاور آقایف
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تاریخ را به دوره های مختلفی مانند دوره باستانی دوره قرون وسطی و دوره جدید تقسیم کرده اند دوره جدید را نیز به دوره های دیگر مانند رنسانس رفرماسیون (اصلاح دین) و روشنگری تقسیم کرد. رنسانس و رفرماسیون سده های پانزدهم و شانزدهم را در بر می گیرد و روشنگری سده ی هفدهم و بویژه سده ی هجدهم را شامل می شود. در قرون وسطی عقل و دین هردو حجت بودند. اگر سخت از توانایی عقل می رفت توانایی آن در شناخت دین بود نزاع متملکان و فلاسفه جهان مسیحیت و اسلام بر سر میزان توانایی عقل تطابق عقل و دین و تقدم یکی بر دیگری بود قرون وسطی را با هر منظری که نگاه کنیم گذشته دین خود را منعکس می کرد. عقل گرائی قبل از عصر روشنگری ویژگی ضد دینی یا غیردینی نداشت.
امامت و سکولاریزم
نویسنده:
محمد محمدرضایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی ,
چکیده :
این نوشتار بر آن است تا رابطه امامت در دیدگاه تشیع را با سکولاریسم بررسی کند. نخست دلایل ضرورت نبوت و آموزه‌های انبیای الهی برای سعادت انسان بررسی می‌شود و سپس به اثبات می‌رسد که دین اسلام از چنان جامعیتی برخوردار است که برای همه نیازهای انسان و جنبه‌های وجودی او طرح و برنامه دارد. اسلام تنها به جنبه فردی خلاصه نمی‌شود؛ زیرا لازمه اجرای احکام دینی از جمله تحقق عدالت، تشکیل حکومت و تدبیر امور دنیوی مردم است. در ادامه، معنای لغوی و اصطلاحی امامت از دیدگاه تشیع بررسی شده است. امامت به معنای تداوم رسالت انبیای الهی است. در واقع، پس از پیامبر ، امامان معصوم عهده‌دار تبیین وحی و تدبیر امور دنیوی مردم هستند و در زمان غیبت حضرت ولی عصر (عج)، فقیهان جامع الشرایط که آگاه به قوانین اسلامی و عادل و کاردان و مدیر و مدبر هستند، نیابت عام آن حضرت را به عهده دارند. سپس، معنای سکولاریسم و زمینه‌های ظهور آن بررسی شده است. اساساً این گونه ایدئولوژی، یک پدیده غربی است که خاستگاه آن جامعه غربی و آیین مسیحیت است. در ادامه، مبانی سکولاریسم که عقل گرایی و علم گرایی است، بررسی و نقد شده است. درواقع علم گرایی، نوعی مادی گرایی و عقل گرایی نیز نوعی محدودیت بی‌دلیل برای گستره فعالیت عقل است. در پایان، این نکته به اثبات می‌رسد که آموزه امامت در شیعه، با سکولاریسم ناسازگار است.
صفحات :
از صفحه 107 تا 124
بررسی ارتباط اخلاق و دین در فلسفه کانت
نویسنده:
بهنام شجاع
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
چکیده (فارسی): فلسفه به هر جا که پا می گذارد چالش های فکری عمیقی را ایجاد می کند و عده ای را به تکاپو برای یافتن خرسندی خاطر وا می دارد. اخلاق و دین نیز از این امر مستثنی نبوده اند. این چالش با افلاطون شروع می شود. وی در رساله اثیفرون برای یافتن علت و منشأ نیکی اعمال و کارها می پرسد که : «آیا آنچه خوب است چون خوب است محبوب خدایان است یا چون خدایان آنرا دوست داشته اند خوب است؟». از آن پس دین باوران برای نجات قدرت مطلق خداوند، خداوند و اراده او را ملاک خوبی قرار می دهند و متفکران اخلاقی درصدد حفظ آزادی و ارزش های بنیادی انسان اخلاقی و نجات حکمت و عدالت خداوند برآمده اند و لذا اصول عینی و کلی اخلاق را، فی نفسه، ملاک و معیار قرار داده اند. کانت نیز از فیلسوفانی است که به این پرداخته است. وی اخلاق را مقدم از دین می داند و معتقد است اصول رفتار درست بدون مراجعه به دین، درخود انسان قابل کشف است. و در جستجوی «اصل اعلای اخلاق»، به عنوان ملاک تشخیص خوبی اعمال، مفهوم «خواست خوب» را کنکاش می کند و در آن به مفهوم «تکلیف» و در آن به مفهوم «قانون» که عقل عملی ناب به اراده معطوف به آن فرمان می دهد، و «احساس احترام» نسبت به همان قانون توسط اراده عقلانی و لذا «الزام» به اطاعت و پیروی از چنین قانونی می رسد. وی قانون اخلاق را تألیفی پیشینی می داند و پنج صورت بندی برای آن ذکر می کند که بهترین صورت بندی، صورت بندی خودمختاری اراده می باشد که در آن مطیعِ قانون اخلاق، به جهت تبعیت خود از این قانون، واضع آن نیز شمرده می شود و بدین ترتیب اصل آزادی نیز، که از اصول عقل عملی است اثبات می شود. اما کانت برای تحقق خیر اعلی و برای اینکه اخلاق بدون پشتوانه مقتدر نباشد، که اگر کسی خلاف آن عمل کرد یا طبق آن، جزای عمل خود را ببیند، متوسل به فرض وجود خداوند می شود و اینجا دین لازم می آید تا به عنوان نتیجه اخلاق، ضامن اعتبار آن نیز باشد. دین در نظر کانت یا وحیانی است، که نسبت به انسان امری خارجی است، و اشکال مختلفی در تاریخ دارد و یا طبیعی است که امری درونی و عملی است و یکی بیشتر نیست و ادیان تاریخی باید به آن تحویل برده شوند. دین طبیعی قاعده اخلاق نیست بلکه نتیجه آن است. «دین وحیانی» به عنوان دین فوق طبیعی برای بهره مندی بشر از لطف الهی، به جهت نقص بشر، ضروری است و مکمل «دین طبیعی» است که یکسره به تلاش خود انسان بستگی دارد و فضیلت تنها در دین طبیعی قابل دسترسی است که همان نتیجه اخلاق است. بنابراین دین طبیعی به عنوان نتیجه ضروری اخلاق و دین وحیانی به عنوان دین فوق طبیعی و جلب کننده رحمت الهی برای دستگیری از بشر محدود و ضعیف مکمل همدیگرند اما رو آوردن فقط به دین وحیانی به عنوان دین جلب رحمت از طریق عبادت و پرستش و عموما مراسم عبادی منهای دین طبیعی یک اغوای دینی است و بدون دین طبیعی انسان به کمال شایستگی ها نمی رسد و در جهت انسانیت بهتر از پیش نمی شود لذا اساس انسانیت یکسره به دین طبیعی به عنوان تلاش درونی برای کسب فضیلت های اخلاقی و امید به سعادت به خاطر ایمان به خدایی که حافظ اخلاف و ضامن سعادت ماست بستگی دارد. پس اخلا ق مقدم بر دین است.
رابطه دین و اخلاق ازدیدگاه آیت‌الله مصباح وکانت
نویسنده:
رسول صدوقی فرید
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رابطه دین و اخلاق و نسبت آن با یکدیگر، یکی از مباحثی است که در چند سده اخیر مورد توجه بیشتر پژوهشگران حوزه دین قرار گرفته است. درون دینی یا برون دینی بودن مفاهیم اخلاقی و کارکرد و اهداف آن و نیز هم‌پوشانی آن با برخی اهداف دین، از جمله مسائلی است که در این حوزه مورد توجه قرار گرفته است. مهمترین سوال اساسی در این رابطه ‌این است که چه نسبتی بین دین و اخلاق وجود دارد؟ آیا دین و اخلاق مستقل از یکدیگرند به این معنا که هیچ گونه پیوندی میان آنها نیست؟ یا این که غیر مستقل و وابسته به یکدیگرند. در صورت دوم آیا دین به اخلاق وابسته و نیازمند است یا اینکه اخلاق نیازمند دین است؟ خدمات دین و اخلاق به یکدیگر چگونه است؟ بدین منظور در این پایان نامه، دیدگاه دو اندیشمند و فیلسوف اسلامی و غربی (آیت الله مصباح و کانت) را به طور خاص و تفصیل مطرح کردیم و از بین دو دیدگاه نظریه آیت الله مصباح را به عنوان نظریه جامع و کامل‌تر بر گزیدیم. از دیدگاه آیت الله مصباح اخلاق، جزیی از دین به ‌شمار می‌آید؛ یعنی رابطه دین و اخلاق، رابطه‌ای ارگانیکی مانند رابطه تنه درخت با کل درخت است. ولی کانت اخلاق را هم در مقام شناخت و هم در مقام عمل، مستقل از دین می‌داند با اینکه ارتباط آن دو حقیقت را نیز ضروری می‌شمرد.
چیستی و معیار صدق از دیدگاه ملاصدرا و کانت و تبیین لوازم اعتقادی آن
نویسنده:
مهدی امینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رساله چیستی و معیار صدق را از نگاه دو فیلسوف بزرگ، ملاصدرا و کانت، بررسی می‌کند. معرفت‌شناسی نه تنها یکی از مهم‌ترین دانش‌های فلسفی و مبنایی‌ترین آن تلقی می‌شود، بلکه اساسی-ترین پایه در رسیدن به گامهای بعدی نیز می‌باشد؛ به این معنا که اگر اصل معرفت انکار شود تمام دانش های انسان زیر سوال می رود. هدف این تحقیق عمق بخشیدن به مقوله صدق و بررسی آن در دو حوزه متفاوت فلسفی است؛ به خاطر نوپا بودن این مسئله معرفت‌شناختی، و پیچیدگی در مباحث کانت، به ویژه نبود دیدگاهی نظام‌مند از او، نگارنده تصمیم دارد تا ابعاد، زوایا و مولفه های «صدق» رابررسی کند. روش تحقیق پایان‌نامه، توصیفی تحلیلی درباره چیستی و معیار صدق از دیدگاه ملا صدرا و کانت است. از طرفی نتایج به دست آمده در مورد چیستی صدق از منظر صدرالمتألهین همان مطابقت قضیه با واقع است؛ بنابراین او در باب معیار صدق مبناگراست. یعنی معتقد است همه گزاره‌ها و معرفت‌های انسان به گزاره‌های پایه بی نیاز از اثبات منتهی می‌گردد. از طرف دیگر کانت، معرفت شناسی را محصول مشترک ذهن و ارتسامات حسّی برگرفته از اشیای خارجی می‌داند. از نظر کانت، جای ذهن و عین باید عوض شود. برخی از شارحان از جمله نورمن کمپ اسمیت او را از مبدعان و بنیانگذاران انسجام گرایی معرفی کرده‌اند؛ که این دیدگاه مبتنی بر درون‌گرایی در معرفت است. معیاری که کانت به آن اشاره می‌کند، مطابقت واقع با ذهن است طوری که واقعیت، با استفاده از مقولات دوازده گانه بر ذهن منطبق می‌شود و مکانیزم شناخت را تبیین می‌کند. اما مهمترین لوازم اعتقادی ملاصدرا و کانت درباره صدق این است که ملاصدرا هستی شناسی را با معرفت شناسی پیوند می‌دهد وی معرفت را هم سنخ وجود بلکه عین وجود می داند و اما برخی از لوازم اعتقادی معرفتی کانت درباره صدق این است که از نظر کانت علم را نباید با وصف کاشفیت از واقع و نفس الامر تعریف کرد وآنچه به عنوان‏ معرفت در ذهن انسان صورت می‏بندد، دیگر تصویری‏ دست نخورده از عالم واقع و خارج نیست، بلکه تصویری‏ است ساختهء مشترک ذهن و عالم خارج،که آن را «پدیدار» یا «فنومن» می‏نامد.
عقل عملی نزد کانت و ملاصدرا و بررسی نتائج فلسفی آن
نویسنده:
پدیدآور: حسین قاسمی ؛ استاد راهنما: رضا اکبریان ؛ استاد مشاور: حسین هوشنگی ؛ استاد مشاور: محمد محمدرضائی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
کانت با تفسیر عقل عملی به مثابه واقعیتی پیشینی، تصویری از اخلاق ارائه می‌دهد که وجهه‌ی آرمان-گرائیِ آن بمراتب قوی‌تر از وجهه‌ی واقعیِ آن است. در ملاصدرا عقل عملی به مثابه پدیده‌ای ذومراتب با واقعیات انسانی همخوانی داشته و مصلحت میزان برانگیختن اراده قرار می‌گیرد. در نتیجه احکام به تبع مصالح به «کلی، ضروری، جزئی و غیر ضروری» تقسیم می‌شوند. چنین تلقی از اخلاق بهتر از تلقی مطلق‌گرایانه‌ی کانت می‌تواند مشکل نسبیّت را حلّ ‌کند. کانت با اعتبار بخشی به «قانون اخلاق» و مبتنی کردن امکان گزاره‌های اخلاقی بر «اراده‌ی آزاد»، صدق و عینیّت این گزاره‌ها را معلول انطباق آنها با قانون اخلاق می‌داند. اراده آزاد به مثابه علیّت مطلق تنها بکار توجیه امکان این گزاره‌ها می‌آید. این امر سبب می‌گردد تا این گزاره‌ها با چالش ثنویت ذهن و عین مواجه گردند. اما در ملاصدرا گزاره‌های عملی با تکیه به وحدت جمعی نفس و اتحاد رقیقه و حقیقه، با ذات نفس و حقیقت واحده‌ی وجود مرتبط است. قهراً صدق این گزاره‌ها معلول ارتباط آنها با مراتب هستی بوده و از این چالش بدور خواهند بود. کانت برای اثبات جاودانگیِ گزاره‌های اخلاقی از مفهوم «جاودانگی نفس» کمک می‌گیرد. این مفهوم نیز تنها بکار توجیه چگونگی تحقق فعل اخلاقی در زندگی درازمدت انسان می‌آید. این امر سبب می-گردد تا جاودانگی اخلاق در قلمرو پدیدار اما به پشتوانه ناپدیدار توجیه گردد. اما در ملاصدرا جاودانگیِ فعل حکیمانه از طریق «ملکات نفسانی» و بر اساس «وحدت شخصی نفس» و به پشتوانه «علم حضوری به ذات» تبیین می‌شود. قهراً جاودانگی اخلاق مستقیماً بر دریافت نفس‌الامری اشیاء مبتنی خواهد بود. کانت با مبتنی نمودن اخلاق بر اصول موضوعه، بناچار تمام نتائج آن مانند «جمعی بودن اخلاق» و «حقوق متقابل شهروند و حاکم» را در قلمرو پدیدار اما به پشتوانه ناپدیدار تفسیر خواهد کرد. اما در ملاصدرا شناخت ذات ممکن است، در نتیجه تلقی «فردی و اجتماعی» از اخلاق و یا مبتنی کردن جامعه ایده‌آل بر «خلیفه الهی و روابط متقابل خلیفه با مردم»؛ همگی ریشه در درک وجودی دارد که حکیم متعالیه مستقیماً از ذات موجودات دارد.
«عقل عملی نزد کانت و ملاصدرا و بررسی نتائج فلسفی آن»
نویسنده:
حسین قاسمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده:کانت با تفسیر عقل عملی به مثابه واقعیتی پیشینی، تصویری از اخلاق ارائه می‌دهد که وجهه‌ی آرمان-گرائیِ آن بمراتب قوی‌تر از وجهه‌ی واقعیِ آن است. در ملاصدرا عقل عملی به مثابه پدیده‌ای ذومراتب با واقعیات انسانی همخوانی داشته و مصلحت میزان برانگیختن اراده قرار می‌گیرد. در نتیجه احکام به تبع مصالح به «کلی، ضروری، جزئی و غیر ضروری» تقسیم می‌شوند. چنین تلقی از اخلاق بهتر از تلقی مطلق‌گرایانه‌ی کانت می‌تواند مشکل نسبیّت را حلّ ‌کند.کانت با اعتبار بخشی به «قانون اخلاق» و مبتنی کردن امکان گزاره‌های اخلاقی بر «اراده‌ی آزاد»، صدق و عینیّت این گزاره‌ها را معلول انطباق آنها با قانون اخلاق می‌داند. اراده آزاد به مثابه علیّت مطلق تنها بکار توجیه امکان این گزاره‌ها می‌آید. این امر سبب می‌گردد تا این گزاره‌ها با چالش ثنویت ذهن و عین مواجه گردند. اما در ملاصدرا گزاره‌های عملی با تکیه به وحدت جمعی نفس و اتحاد رقیقه و حقیقه، با ذات نفس و حقیقت واحده‌ی وجود مرتبط است. قهراً صدق این گزاره‌ها معلول ارتباط آنها با مراتب هستی بوده و از این چالش بدور خواهند بود.کانت برای اثبات جاودانگیِ گزاره‌های اخلاقی از مفهوم «جاودانگی نفس» کمک می‌گیرد. این مفهوم نیز تنها بکار توجیه چگونگی تحقق فعل اخلاقی در زندگی درازمدت انسان می‌آید. این امر سبب می-گردد تا جاودانگی اخلاق در قلمرو پدیدار اما به پشتوانه ناپدیدار توجیه گردد. اما در ملاصدرا جاودانگیِ فعل حکیمانه از طریق «ملکات نفسانی» و بر اساس «وحدت شخصی نفس» و به پشتوانه «علم حضوری به ذات» تبیین می‌شود. قهراً جاودانگی اخلاق مستقیماً بر دریافت نفس‌الامری اشیاء مبتنی خواهد بود. کانت با مبتنی نمودناخلاق بر اصول موضوعه، بناچار تمام نتائج آن مانند «جمعی بودن اخلاق» و «حقوق متقابل شهروند و حاکم» را در قلمرو پدیدار اما به پشتوانه ناپدیدار تفسیر خواهد کرد. اما در ملاصدرا شناخت ذات ممکن است، در نتیجه تلقی «فردی و اجتماعی» از اخلاق و یا مبتنی کردن جامعه ایده‌آل بر «خلیفه الهی و روابط متقابل خلیفه با مردم»؛ همگی ریشه در درک وجودی دارد که حکیم متعالیه مستقیماً از ذات موجودات دارد.
وجود خدا و مسئله شر
نویسنده:
محمد محمدرضایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مقاله حاضر، برآن است تا يكی ازمسايل مهم در حوزه دين پژوهی يعنی سـازگاری وجـود خـدا بـا مسئله شر را مورد تحقيق قرار دهد . هر چند كه مسئله شر از قديم ميان انديشه وران دينی مورد بحـث بوده اما امروزه، اين مسئله شكل تازه ای به خود گرفته است. برخی ازملحدان از جمله هيـوم، مـسئله شر را نافی وجود خدا می داننـد وبـه ناسـازگاری وجـود خـداو شـر قايـل هـستند . درايـن نوشـتار، استدلال هيوم مورد نقادی قرار گرفته و اثبات شده است كه اگر خدا كه عالم ، قادرمطلـق و به طـور كامل خيرخواه است، جهت كـافی اخلاقـی و منطقـی بـرای رخـداد شـر داشـته باشـد، مـی تـوان بـه سازگاری وجود خدا و مسئله شر حكم كرد. وجود شر قليل لازمه جهان مادی است و خلقت جهـان مادی بدون لازمه آن محال است و قدرت به محال های ذاتيه تعلق نمی گيرد. بنابراين محال است كـه خدا عالم ماده را كه خير كثير دارد، بدون لازمه آن خلق كند . زيرا ماننـد آن اسـت كـه عـالم مـاده، عالم ماده نباشد واين بهترين جهت كافی اخلاقی و منطقی برای رخداد شر است.
صفحات :
از صفحه 55 تا 70
تصور علامه طباطبایی از ذات خدا؛ عارفانه یا فیلسوفانه
نویسنده:
سید محمد حسن موسوی فر ، محمد محمدرضایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اندیشه و گفتگو دربارۀ خدا، جزء موضوعاتی است که از ابتدای تأملات بشری جایگاه ممتازی داشته است. بسیاری از مسائلی که در مورد خداوند مطرح می­شود متوقف بر چگونگی تصور خداست. تصور فلاسفه از خدای متعال با تصور عرفا نسبت به خدا متفاوت است. در نگاه فیلسوفانی که قائل به کثرات متباین هستند، ذات حق تعالی حقیقت بشرط لا است و در نگاه فیلسوفانی که قائل به وحدت تشکیکی وجود هستند، خدای سبحان حقیقت لابشرط قسمی است. در حالی که در نگاه عارفان ذات خدای سبحان حقیقت لابشرط­مقسمی، مطلق از حد، و بریئ از هر گونه قید حتی قید اطلاق است. خدای تصور شده نزد آن فیلسوفان تنها تعینی از تعینات حقیقت مطلقۀ حق تعالی و مقید به قید اطلاق است. سوال پژوهش این است که رویکرد علامه طباطبایی نسبت به خدا رویکردی عرفانی یا فلسفی؟ یا یکی را دقیق و دیگری را دقیق تر می­داند؟ در این پژوهش روشن می شود که ایشان با عبور از «تشکیک در وجود» به «تشکیک در مظاهر» نه تنها رویکرد عرفانی دارند بلکه رویکرد عرفانی را دقیق­تر از رویکرد فیلسوفانه می­بیند.
صفحات :
از صفحه 481 تا 499
  • تعداد رکورد ها : 173