آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 367
بررسی مسئله خاتمیت از دیدگاه شهید مطهری، دکتر شریعتی و علامه اقبال لاهوری
نویسنده:
راضیه عباسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اصل خاتمیت به عنوان یک آموزه جزمی ومسلّم اسلام به این معناست که با بعثت رسول گرامی اسلام پرونده نبوت در دو شکل تبلیغی و تشریعی مطلقاً بسته شد. اما در عصر جدید همگام با نوآوری و دستاوردهای علمی و فنی و به چالش کشیده شدن سنت و دین، عقیده خاتمیت از جمله مقولاتی بود که از سوی برخی از اندیشمندان معاصر مورد بازاندیشی قرار گرفت. اولین شخصیتی که تفسیری نوین از خاتمیت ارائه داد اقبال لاهوری، متفکر پاکستانی بود. می‌توان گفت سفره‌ای که اقبال در درک روشنفکرانه از دین گسترد، هنوز برای برخی روشنفکران امروز مأکولات فراوانی دارد. اما از میان متفکران معاصر شاید هیچ‌کس به اندازه دکتر شریعتی از اقبال تأثیر نپذیرفته است. تفسیری که اقبال و به تبع او شریعتی از خاتمیت ارائه دادند در ظاهر به نفی دیانت منتهی می‌شد نه ختم نبوت، و همین امر واکنش‌های متفاوتی را در بین اندیشمندان مسلمانبرانگیخت، که در این میان استاد مطهری نقش عمده‌ای در روشنگری افکار ایفا نمود. ایشان با تأکید بر بلوغ فکری و اجتماعی بشر در عصر خاتمیت و توانایی او در حفظ کتاب آسمانی خویش، تفسیری از خاتمیت ترتیب داده که بر چهار رکن استوار است: انسان و اجتماع- وضع خاص قانونگذاری اسلام- علم و اجتهاد- استعداد پایان‌ناپذیر قرآن و سنت.رساله حاضر به قصد بررسی آراء و نظرات این سه متفکر اسلامی در باب خاتمیت در چهار فصل نگارش یافت. فصل اول شامل مقدمه و کلیاتی درباره بیان مسأله، اهداف، پیشینه تحقیق و...می‌باشد. فصل دوم مشتمل بر پنج گفتار: ضرورت نبوت، اهداف نبوت، لوازم معنایی وتوجیه خاتمیت، ادله اثبات خاتمیت و فلسفه ختم نبوت است. فصل سوم به بررسی نظرات سه اندیشمند مسلمان معاصر، استاد مطهری، علامه اقبال لاهوری و دکتر شریعتی در خصوص خاتمیت پرداخته و پایان این فصل به تطبیق نظرات آن‌ها اختصاص یافته، به این نتیجه می‌رسیم که مقصود شریعتی و اقبال این نیست که نیاز بشر به تعلیمات الهی و وحیانی پایان یافته و بشر در اثر بلوغ فکری نیازی به این تعلیمات ندارد، بلکه مقصود ایشان استغنای از وحی جدید است نه مطلق وحی. و توجه آنان به عقل به معنای دادن وضع استقلالی به عقل در حوزه معرفت‌شناسی است نه چیزی بیشتر از این، لذا لازمه حرف آنان نفی دین نیست. در فصل چهارم پاره‌ای از شبهات برون دینی و درون دینی خاتمیت آورده و به پاسخ آن‌ها اشاره شده است.
مقایسه اندیشه سیاسی علی شریعتی و عبدالکریم سروش: بر اساس الگوی توماس اسپریگنز
نویسنده:
مجتبی حسین زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهشریعتی و سروش دو تن از متفکران بسیار تاثیرگذار بر روند تحولات اندیشه در جامعه ایرانی در نیم قرن اخیر هستند که شناخت اندیشه سیاسی این دو، نیازمند آشنایی با فضای سیاسی و جریان تطور و شکل گیری اندیشه ی سیاسی آنان می باشد. این پژوهش با هدف مقایسه اندیشه سیاسی علی شریعتی و عبدالکریم سروش بر اساس الگوی چهاروجهی(مشاهده بحران، تشخیص علل بحران، راه حل شناسی و بازسازی ذهنی جامعه مطلوب) توماس اسپریگنز انجام شده است. نویسنده با استعانت از روش شناسی توماس اسپریگنزو با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای درپی پاسخ به این سوال اصلی می باشد که «اندیشه سیاسی علی شریعتی و عبدالکریم سروش چه شباهت ها و تفاوت هایی با یکدیگر دارد؟» هم چنین به این نکات نیز می پردازیم: علی شریعتی و عبدالکریم سروش بحران زمانه را چگونه مشاهده می کردند؟ ریشه های بحران را در چه می بینند و نظر آن ها چه شباهت ها و تفاوت هایی با هم دارد؟ راه حل این دو متفکر برای حل بحران پیش آمده چیست؟ جامعه ی مطلوب مورد نظر آنان چه ویژگی هایی دارد؟در پاسخ به سوالات فوق، شریعتی و سروش جامعه ایران عصر خویش را دچار بحران عقب ماندگی مادی و معنوی می دانند که از این جهت نظرشان به هم شباهت دارند و با توجه به متفاوت بودن زمان زیست و نیز زمینه ها و سرچشمه های فکری و روش شناختی مختلف، در تشخیص علل، راه حل ها و ترسیم جامعه مطلوب به نتایج متمایزی رسیده اند. پس از مشاهده بحران عقب ماندگی جامعه عصر خویش، به متن تاریخ رفته تا علل به وجود آمدن چنین بحرانی را بررسی کنند که در این راستا شریعتی، الیناسیون فرهنگی و سرمایه داری را علت عقب ماندگی و سروش ایدئولوژیک بودن دین و حکومت را منشا عقب ماندن جامعه می دانند. واکاوی علل مشکلات در آرای آن ها منجر به اتخاذ راه حل های بازگشت به خویشتن اسلامی، پروتستانیسم اسلامی و ایدئولوژیک کردن دین از سوی شریعتی و ایجاد معرفت دینی بجای دین، تکثرگرایی و عقلانیت انتقادی دینی از سوی سروش گردید. آن ها در مرحله ى بعد جامعه ی آرمانی خود را ارائه می دهند که در این میان، شریعتی به جامعه ی توحیدی مبتنی بر اصل امت- امامت و سروش به یک مردم سالاری دینی مبتنی بر عقلانیت اشاره می کند..
بررسی و مقایسه دیدگاه های تربیتی استاد شهید مرتضی مطهری و دکتر علی شریعتی
نویسنده:
فرهاد رمضان زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بسمه تعالیدانشگاه آزاد اسلامی – واحد تهران مرکزیدانشکده : روانشناسی و علوم اجتماعی×××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××کد شناسایی پایان‌نامه : 10120619902003
بررسی تطبیقی مبانی انسان شناسی مرتضی مطهری و علی شریعتی و تاثیر آن بر آراء سیاسی آنها
نویسنده:
عبدالحمید رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پایان نامه حاضر از روش تطبیقی بهره می برد وجهت پاسخ به سوالات فوق، بر اساس چارچوب نظری به بررسی چهار شیوه ی تلاقی سیاست و انسان شناسی پرداخته شد. سپس طبق همین چهار شیوه به بررسی تاثیر انسان شناسی بر افکار سیاسی مطهری و شریعتی پرداخته شد
بررسی ویژگیهای حکومت دینی در اندیشه [مرتضی مطهری و علی شریعتی]
نویسنده:
امیر وظایفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موضوع این تحقیق بررسیویژگی‌های حکومت دینی در اندیشه مرتضی مطهری و علی شریعتی است. درواقع در این رساله به دنبال پاسخ این سوال هستیم که: در آراء و اندیشه‌های مطهری و شریعتی در مورد حکومت اسلامی، چه شباهت‌ها و تفاوت‌هایی وجود دارد؟ آراء و اندیشه‌های این دو متفکر شیعی در مورد حکومت اسلامی، دارای شباهت‌ها و تفاوت‌هایی است. هر دو تشکیل حکومت بر اساس اسلام به عنوان یک ایدئولوژی را ضروری می‌دانند و از آزادی سیاسی و حق انتخاب حمایت می‌کنند، اما آزادی به صورت غربی بر را نمی‌تابند. هر دو در زمان حضور امام معصوم، او را رهبر و جلودار و همه کاره امور می‌دانند. اما در زمان غیبت امام معصوم، شریعتی شخصی را که متعهد به ارزش‌های ایدئولوژی است و با رای اکثریت مردم انتخاب می‌شود، حاکم جامعه دانسته و انتقال قدرت از راه‌های کودتا و توارث را مشروع نمی‌داند. مطهری در عصر غیبت تئوری ولایت فقیه را مطرح می‌کند که به نظر او همان ادامه راه نبوت و امامت است. به نظر او ولی فقیه با حکم امام معصوم به صورت عام معرفی‌شود، پس می‌توان گفت که خداوند هم به نوعی در این معرفی سهم دارد. ولی فقیه اگر چه توسط مردم و برای مدت موقت انتخاب می‌شود، اما مشروعیت او یک امر دینی و شرعی است و انتخاب مردم تنها به او قدرت اجرایی می‌دهد. شریعتی دموکراسی را نفی نمی‌کند اما بانوع غربی آن مخالف است. دموکراسی در اندیشه مطهری اگر چه جایگاهی ندارد اما آن را با قوانین اسلام در تضاد صد در صدی هم نمی‌بیند. امروزه اگر چه در نظام جمهوری اسلامی ایران تا حدودی افکار و اندیشه‌های مطهری و هم‌فکرانش حاکم است، اما استفاده از افکار کسانی مانند شریعتی هم در برخی موارد چالش برانگیز نبوده بلکه به استحکام نظام اسلامی کمک شایانی خواهد کرد.
تفکر دکتر شریعتی در بوته نقد اندیشه شهید مطهری
نویسنده:
حسین صبوحی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
بازنمایی غرب در گفتمان سیاسی علی شریعتی
نویسنده:
مهسا ادیبی ، مجید توسلی رکن آبادی ، سید محمد علی تقوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نحوه مواجهه با غرب یکی از مولفه­های اصلی فضای اندیشه­ای ایران است که وقوع انقلاب اسلامی ایران نیز محصول همین دغدغه­مندی می باشد. شریعتی در قالب پارادایم نقد غرب­زدگی سعی داشت تا با خلق معناها و مضامین جدید برگرفته از عناصر سنتی، مذهبی، اسطوره­ای و مدرن به ارائه تصویری از غرب در چارچوب گفتمان­ سیاسی خود بپردازد که دارای جلوه­ای متمایز از قبل باشد. در این مقاله از آموزه­های مطالعات پسااستعماری و بطور مشخص دو مفهوم غیریت و دیگری­سازی به عنوان چارچوب نظری استفاده شده و روش تحلیل گفتمان لاکلائو و موفه نیز به مثابه روش مورد استفاده قرار گرفته تا به این سوال پاسخ داده شود که غرب در گفتمان سیاسی شریعتی چگونه بازنمایی شده است؟ یافته­های این مقاله نشان می­دهد وی از طریق مکانسیم بازنمایی و غیریت­سازی به ترسیم یک مرز هویتی میان «ما»ی ایرانی و «دیگری» غربی پرداخته و به تولید تصویری از غرب اقدام کرده که واجد دلالت­کننده­هایی چون امپریالیست، استثمارگر، شیطان، ظالم و مستکبر می­باشد.
صفحات :
از صفحه 1 تا 19
تبیین "پراکسیس" در نظریه " بازگشت به خویشتن" علی شریعتی
نویسنده:
فرید خاتمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پژوهش در زمینه اندیشه اجتماعی-سیاسی ایران معاصر و با رویکردی مبتنی بر مطالعات فرهنگی صورت گرفته است. تاکید بر اولویت عوامل فرهنگی، به ویژه اندیشه‌پردازی اجتماعی-سیاسی در چنین مطالعاتی به معنی نادیده گرفتن نقش عوامل ساختاری و عینی در حوزه‌های "سیاست- قدرت" و "اقتصاد- کار" نیست، بلکه از طرفی به دلیل محدودیت‌های پژوهشی و همچنین آثار ارزشمندی است که در این زمینه‌ها وجود دارد و از طرف دیگر علاوه بر تاکید بر نقش میانجی حوزه "فرهنگ– زبان" برای حوزه‌های دیگر، خلاقیت فکری اندیشه‌پردازان معاصر را در مسیر مدرنیته ایرانی به عنوان یکی از مهم‌ترین عوامل ساختاری تغییر و تحول وجود اجتماعی برجسته ساخته است.موضوع اصلی این رساله «تبیین مفهوم "پراکسیس" در نظریه بازگشت به خویشتن علی شریعتی» است؛ مسئله‌مندی یا پروبلماتیک جریان فکری بازگشت به خویشتن در نزد صاحب‌نظران و ضرورت مطالعه آن به واسطه رویکردی انتقادی و مبتنی بر پراکسیس، که در اینجا به عنوان محور اصلی مطالعه اندیشه اجتماعی-سیاسی در نظر گرفته شده است، پیش از هر چیز اقتضا می‌کرد که بستر اندیشه‌پردازی معاصر ایران به واسطه رهیافت رئالیسم انتقادی مورد توجه قرار گرفته و دوره‌های مختلف آن به صورت فرآیند تاریخی مبتنی بر تداوم و گسست همزمان در نظر گرفته شود. پس از انجام چنین ضرورتی ترسیم جایگاه محوری نظریه بازگشت به خویشتن در سیر کلی اندیشه‌پردازی شریعتی مورد توجه قرار گرفته است. این موضوع به واسطه تلفیقی که از نوع‌شناسی اندیشه او با اولویت‌های نظری و عملی فعالیت‌هایش به دست آمده، انجام شده و نهایتاً به مقومات سه دستگاه فکری "ایدئالیسم ذهنی" (48-1343)، "ایدئالیسم عینی" (50-1348) و "پراگماتیسم ارزشی" (56-1350) در اندیشه او اشاره شده است. علی‌رغم تشابه موضوعات و محوریت نظریه بازگشت به خویشتن در دوره‌های مختلف اندیشه‌پردازی او آنچه این دستگاه‌های فکری را از یکدیگر متمایز ساخته، علاوه بر تغییر ترکیب مقومات و چارچوب‌های فکری‌اش در زمینه‌های "هستی‌شناسی-انسان‌شناسی" و "معرفت‌شناسی-روش‌شناسی"، استفاده از الگوهای مختلف دیالکتیکی در اندیشه‌پردازی او است. این الگوهای مختلف به ترتیب بر اولویت پراکسیس نظری بر مبنای فهم و شناخت، تجدید حیات یا رنسانس اسلامی با هدف ایجاد مکتبی آگاهی- رهایی‌بخش و نهایتاً بر اولویت پراکسیس عملی به منظور ایجاد ایدئولوژیی نجات‌بخش (رهایی+ رستگاری) تاثیر گذاشته است.متون اصلی‌ای که شریعتی در آنها مستقیماً نظریه بازگشت به خویشتن خود را مطرح ساخته است نیز در انطباق با سیر کلی اندیشه‌پردازی اوست؛ بنابراین علی‌رغم توجه وگرایش اولیه اندیشه او به مبانی تئوریک رابطه دیالکتیکی "من" و "دیگری" که بر اساس مفاهیمی چون خویشاوندی، امانت، دوستی، ارادت، تعارف، بازشناسی و ... که بر اساس قرائتی وجودگرایانه از مذهب و عرفان می‌توانست مبنایی برای طرح نظریه شهروندی به عنوان پراکسیس هستی‌شناسانه و راه حلی بیناسوژه‌ای(Intersubjectivity) باشد؛ وی از طرفی با محدود ساختن این رابطه به حوزه مذهب و عرفان و از طرف دیگر با محوریت بخشیدن به مفاهیمی چون"استعمار"، "ایدئولوژی" و "روشنفکر" از گسترش این رابطه به سطحی فروملی اجتناب ورزیده و با رویکردی تقلیل‌گرایانه به سیاست نهایتاً پراکسیس را در نظریه بازگشت به خویشتن خود به سطح حادثی (Actual) عمل فرو کاسته است.
الهیات رهایی بخش الهیات ستمدیدگان و مستمندان است
سخنران:
نوع منبع :
مقاله , سخنرانی
منابع دیجیتالی :
روشنفکری دینی بررسی دیدگاه‌های شریعتی، نصر، سروش و آوینی
نویسنده:
پروانه عزیزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
سوال محوری رساله حاضر که با عنوان "روشنفکری دینی در ایران: بررسی دیدگاه‌های شریعتی، نصر، سروش و آوینی" نگاشته شده است، عبارت است از: دیدگاه‌های شریعتی، نصر، سروش و آوینی نسبت به مسأله‌های روشنفکری و روشنفکـری دینی ایران؛ سنت و تجدد، دین و سکولاریسم، خود و غرب (هویت) و حکومت و حاکمیت چیست؟برای یافتن پاسخ پرسش فوق فرضیه‌های زیر مطرح گردید:1- نصر و آوینی به نقد رادیکال مدرنیته و توجه به سنت‌ها می‌پردازند. شریعتی ضمن نقد رادیکال مدرنیته به نقد رادیکال سنت نیز می‌پردازد در حالی‌که سروش با حمایت رادیکال از مدرنیته به نقد رادیکال سنت مبادرت می‌ورزد.2- سروش و نصر نقش حداقلی برای دین در سیاست و اجتماع قائل هستند، این در حالی است که آوینی و شریعتی نقش حداکثری برای دین در سیاست و اجتماع قائل هستند.3- هر چهار روشنفکر ابتدا به نقد روشنفکری و روشنفکران پرداخته‌اند. آوینی و نصر روشنفکری را رد کرده و برای آن جایگاه و رسالتی قائل نبودند؛ این در حالی است که روشنفکر در نزد شریعتی و سروش جایگاه والایی دارد. و در مورد غرب شریعتی، آوینی و نصر غرب را مورد نقد قرار داده‌اند، در حالی‌که سروش دید انتقادی کمتری نسبت به غرب دارد.4- شریعتی به دموکراسی هدایت شده؛ حکومت نخبگان روشنفکر که به یک ایدئولوژی پایبند است با یک دستور کار تعیین شده مترقی و انقلابی و با یک رهبر که در برابر امام و مردم پاسخگوست، اعتقاد داشت. حکومت مورد نظر نصر نوعی سلطنت اسلامی است. حکومت مورد نظر سروش حکومت دموکراتیک با نقش حداقلی برای دین و تأکید برحقوق غیر دینی مردم است و بالاخره حکومت مورد نظر آوینی مدل حکومت مردمسالاری دینی (نظام و لایت فقیه) است.به این ترتیب نظریات چهار روشنفکر دینی ایران علاوه بر خود روشنفکری در خصوص چهار مسأله اصلی روشنفکـری و روشنفکـری دینی ایران یعنی سنت وتجـدد، دین و سکولاریسم، خـود و غرب (هویت) و حکومت و حاکمیت به تفصیل مورد نقد و بررسی، تطبیق و مقایسه و بالأخره تحلیل و نتیجه‌گیری قرار گرفته است.
  • تعداد رکورد ها : 367