آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1369
تجلی جهان‌بینی اسلامی و حکمت ذوقی در حکمت سینوی
نویسنده:
احمد بهشتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این نوشتار نخست، نگاهی کوتاه دارد به لحاظ محتوا و روش به فلسفه مشّاء. آنگاه این سؤال را مطرح میکند که آیا حکمت سینوی عیناً همان فلسفه مشّاء است یا با آن اختلاف دارد؟ با پذیرش اختلاف، این سؤالات مطرح میشود که آیا فلسفه افلاطونی است یا فلسفه نوافلاطونی یا عیناً جهان‌بینی اسلامی است که در آثار شیخ الرئیس در قالب فلسفه تجلی یافته است؟ پاسخ نگارنده این است که متأثر است از جهان‌بینی اسلامی و گرایش است به سوی اشراقیت و گامی آغازین است در راه تأسیس حکمت متعالیه.
صفحات :
از صفحه 7 تا 26
جهان وطنی نوری به مثابۀ اتوپیای اشراقی
نویسنده:
محمد علی دیباجی، مصطفی عابدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
با توجه به جایگاه نور در حکمت اشراق این سوال پیش می­آید که چرا سهروردی از یک سو نور را به جای وجود بر­گزیده و از سوی دیگر از شرق و غرب جغرافیایی که در مورد وطن به کار می­رود، استفاده می­کند. پاسخ اصلی نوشتة حاضر اثبات جهان­میهنی اشراقی از منظر سهروردی است. در این مجال با بررسی هستی­شناسی نوری و به تبع آن معنای وطن از منظر حکمت اشراق به تحلیل جهان وطنی سهروردی می­پردازدیم. با­ توجه به اینکه سهروردی از یک سو در هستی­شناسی خود از نظام نوری استفاده می­کند و از سوی دیگر واژه­هایی مرتبط با مقولة وطن مانند شرق و غرب را به کار می­برد؛ هستی­شناسی­اش با مقولۀ وطن و به واسطۀ آن جهان­وطنی پیوند می­یابد. بر این اساس در اندیشۀ سهروردی نه تنها وطن همسان با هستی است بلکه باید گفت عین هستی به شمار می­رود و پهنای وطن به گسترۀ هستی امتداد می­یابد. دراندیشۀ جهان وطنی سهروردی، چون انسان­ها متعلق به یک حیقیقت نوری­اند به لحاظ ذاتی میان آن­ها اختلافی نیست و به یک اندازه دارای حرمت هستند بنابراین مبنا هیچ یک از اختلافات عرضی مانند رنگ و زبان و خاک و... حق ویژه­ای را به گروهی خاص نمی­دهد و هیچ گروهی را بر دیگری برتر نمی­کند.
صفحات :
از صفحه 47 تا 62
بررسی تطبیقی نقش مُثل در شناخت از منظر افلاطون، سهروردی و ملاصدرا
نویسنده:
محسن نظری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظریه مُثل یکی از مهم‌ترین نظریات فلسفی است و جایگاه ویژه‌ای در معرفت‌شناسی افلاطون، سهروردی و ملاصدرا دارد. هر سه فیلسوف، معرفت حقیقی را تنها در عالم مُثل و رب‌النوع می‌دانند اما باهم تفاوت‌هایی در این مورد دارند، افلاطون معرفت را تذکر و یادآوری از مُثل می‌داند و روش او برای رسیدن به معرفت، دیالکتیک است. اما سهروردی و ملاصدرا معرفتی که از رب‌النوع کسب می‌شود را تذکر و یادآوری نمی‌دانند. همچنین سهروردی و ملاصدرا علاوه بر اینکه ادراک عقلی را از رب‌النوع می‌دانند، ادراک حسی و خیالی را نیز از رب‌النوع می‌دانند اما افلاطون فقط ادراک عقلی را از مُثل می‌داند. افلاطون معرفتی که از طریق ادراک حسی به دست بیاید را منکر می‌شود و معتقد است ادراک حسی وقتی معرفت بخش است که انسان را به یاد مُثلی بیندازد که قبل‌تر در آن زندگی می‌کرده است وگرنه خود ادراک حسی معرفت بخش نیست، برخلاف افلاطون، سهروردی و ملاصدرا ادراک حسی و همچنین ادراک خیالی را نیز درجه‌ای از معرفت می‌دانند هرچند همانند افلاطون آن‌ها را معرفت حقیقی نمی‌دانند. سهروردی در چگونگی رسیدن به رب‌النوع و کسب معارف با افلاطون اختلاف‌نظر دارد، سهروردی معتقد است برای رسیدن به رب‌النوع باید حجاب، که تعلق و تدبیر نفس به بدن است را به‌وسیله ریاضت‌های علمی و عملی کم کرد و به رب‌النوع متصل شد تا به معرفت حقیقی دست‌یافت. ملاصدرا نظرش نزدیک به نظر سهروردی است، او هم معرفت حقیقی را تنها در رب‌النوع می‌داند، اما ملاصدرا معتقد است برای رسیدن به رب‌النوع باید نفس انسان در قوه نظری و قوه عملی قوی شود تا بتواند اتصال و اتحاد با رب‌النوع برقرار کند و به معرفت حقیقی دست یابد.
بررسی تطبیقی مبانی نظری آراء سیاسی سهروردی و ملاصدرا
نویسنده:
اکرم قاسمی فلاورجانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نوشتار پیش رو،مبانی نظری آراء سیاسی سهروردی و ملاصدرا را مورد بررسی قرار می دهد.سهروردی و ملاصدرا ارائه دهنده مستقیمویا غیر مستقیم مبانی نظری آراء سیاسی هستند.گردآوری این مبانی در یک مجموعه و مدون کردن آنها، تاکنون به طور مستقل صورت نگرفته است.از این رو در این رساله برای کشف زوایای مختلف آراء سیاسی این دو فیلسوف،به مبانی معرفت شناسی،خداشناسی،هستی شناسی و انسان شناسی آنها پرداخته می شود، تا مشخص گردد آراء سیاسی این دو اندیشمند بر چه مبانی ای استوار است.به این منظور آراء سیاسی سهروردی و ملاصدرا با توجه به مبانی مذکور ریشه یابی وتحلیل شده است واین نتیجه مهم به دست آمده است،که تحلیل اندیشه سیاسی هر دو فیلسوف،بدون توجه به مبانی نظری آنها،ناقص و فاقد اعتبار علمی است.در این رساله در مقام مقایسه تطبیقی مبانی نظری این دو فیلسوف پیرامون آراء سیاسی، نتایج ذیل حاصل شده است:ا-هر دو فیلسوف از منابع معرفتی عقل،وحی و شهود در فلسفه سیاسی خود بهره می برند،با این تفاوت که سهروردی بر اساس محوریت معرفت شهودی و با طرح حکومت حکیم متأله یا انسان کامل،نظریه ای عرفانی در مورد اندیشه سیاسی عرضه می دارد،ولی معرفت عقلانی در فلسفه سیاسی ملاصدرا سایه افکن است وشهود را در پرتو عقل و وحی هدایت می کند.2-هر دو فیلسوف خداوند را حاکم مطلق و یگانه قانونگذار عالم وجود می دانند وبنابراین بر پیوند سیاست با شریعت(که قانون تدبیر زندگی انسانها از طرف خداونداست)،تأکید می ورزند.البته با این تفاوت که سهروردی تصریحی بر انتصابی بودن رهبری سیاسی ندارد،ولی ملاصدرا بر مبنای تفکر شیعی خود آن را انتصابی می داند.3-هر دو فیلسوف هستی را جلوه ظهور حق تعالی و بنابراین دارای هدف ، قانون ،مبدأ ومعاد واحد ونظام اکمل دانسته، بر اساس این باور، تعالی سیاست را در هماهنگی و حرکت در مسیر قوانین،نظام اکمل و عادلانه هستی می دانند.4-هر دو فیلسوف،سیاست را لازمه وجود انسان دانسته، انسانها را به علت واجد بودن صفاتی چون قوه شناخت، تعقل، قدرت اختیار وانتخاب راه سعادت ویا شقاوت،درتشکیل جوامعی عقلانی و شرعی، در سایه رهبری انسان کامل قادر می‌دانند. بنابراین انسانها خود مسبب تمامی کنش های اجتماعی و سیاسی خود هستند.در پایان به این نتیجه می رسیم که آراءسیاسی سهروردی و ملاصدرا تقریبا منطبق بر هم اند،جز اینکه ملاصدرا با بهره گیری از عقاید شیعی در بسط فلسفه سیاسیش،به فلسفه سیاست اسلامی غنا بخشیده است.
بررسی تطبیقی جایگاه خیال در معرفت شناسی از دیدگاه سهروردی و ملاصدرا(بر اساس کتاب های حکمه الاشراق و اسفار)
نویسنده:
محبوبه توکلیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موضوع این رساله، جایگاه قوه خیال در معرفت شناسی می باشد که در آن آراء و نظرات دو فیلسوف نامدار سهروردی و ملاصدرا بر اساس کتاب های حکمه الاشراق و اسفار مورد بررسی قرار می گیرد و سعی شده است نقد های ملاصدرا بر سهروردی و همچنین میزان تأثیر پذیری وی از سهروردی تبیین گردد تا ضمن بررسی این دو دیدگاه به بیان نقاط اختلاف و اشتراک آن ها در این مسأله پرداخته شود.شناخت نفس و مراتب آن به ویژه قوه خیال اهمیت بنیادی دارد، لکن در تاریخ فلسفه، نقش اساسی خیال در ادراک بشری به عنوان واسطه بین احساس و عقل مغفول مانده است. قوه خیال در واقع، از یک سو حلقه واسط میان عالم عقلی و عالم جسمانی است و از سوی دیگر، آگاهی حسی و آگاهی عقلی انسان را به یکدیگر مرتبط می سازد. بحث از خیال از مباحث بسیار مهم بوده و می تواند در حل بسیاری از مسائل معرفت شناسی مدد رساند. سهروردی جایگاه صور خیالی را عالم مثل معلقه می داند و قوه خیال را مظهر صور خیالی موجود در عالم خیال منفصل می داند. ملاصدرا معتقد است که نفس آدمی با خلاقیت خدا گونه ش، صور خیالی را همانند صور حسی اشیاء انشاء و ابداع می کند و مشاهده عالم مثال و مثل معلقه تنها نفس آدمی را مهیا خلق صور خیالی می گرداند.
تحقیقی پیرامون نگارش متون فلسفی به زبان فارسی در خطّه آذربایجان با تأکید بر قرن ششم تا هشتم قمری
نویسنده:
میکائیل جمال پور
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فلسفه اسلامی از زمان تأسیس و شکل‌گیریِ خود به‌وسیله فلاسفۀ متقدم به‌ویژه حکیم ابونصر فارابی، تحولات مختلف را تجربه کرده است که یکی از آن‌ها «تغییر مکان» است که معمولاً این تغییر جغرافیایی همراه با تغییرات محتوایی هم بوده است؛ مثلاً فلسفه در دوره بغداد دارای ویژگی‌هایی است که در دوره خراسان به ویژگی‌های دیگر مبدل می‌شود. به همین نحو فلسفه اسلامی در حوزه سرزمینی آذربایجان (قرون ششم تا هشتم قمری) دارای مختصات دیگری می‌گردد که یکی از آن‌ها تمایل محسوس نویسندگان متون فلسفی به زبان فارسی است. امروز در سایه همین میل و علاقه به فارسی‌نویسیِ فلاسفۀ آن عصر و دیار، میراث‌دار آثار ارزشمند تحقیقی‌ای هستیم که هم از حیث استحکام‌بخشی به زبان فارسی و هم از جهت استفاده از ظرفیت آن زبان در انتقال مفاهیم و موضوعات فلسفی، جزء گنجینه‌های فاخر فرهنگ عقلی ما محسوب می‌شوند. تحقیق حاضر بر اساس روش کتابخانه‌ای به سامان رسیده است. یافته‌های زیر حاصل این تحقیق و بررسی است: ۱‌) فارسی‌نویسی فلاسفه مکتب آذربایجان معطوف به وجود قابلیت‌های این زبان در انتقال مفاهیم عقلی است؛ ۲‌) نویسندگان رسالات و کتب فلسفی به زبان فارسی در کنار استفاده از زبان عربی به دنبال بهره‌مند ساختن عموم مردم از دانش‌های عقلی بودند؛ ۳) حفظ هویت ملی با مؤلفه‌ای به نام زبان فارسی، یکی دیگر از انگیزه‌های صاحبان آثار فلسفی به زبان فارسی است.
صفحات :
از صفحه 439 تا 460
بررسی نقدهای ملاصدرا بر سهروردی در مباحث فلسفی
نویسنده:
زهره زارعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
حکمت اشراق، یکی از مکاتب فلسفی در جهان اسلام است که توسط شهاب‌الدین سهروردی ارائه شده است. آرا و اندیشه‌های فلسفی سهروردی را می‌توان در دو بخش حکمت بحثی و حکمت نوری مورد ملاحظه قرار داد. درحکمت بحثی، برخلاف مشائیان به اعتباری بودن وجود و سایر مفاهیم فلسفی چون وحدت، امکان، جوهریت، عرضیت و ... قائل است. بر این پایه، ماهیت و هویت را اصیل و متعلق جعل می‌داند و تشکیک و تشخص را نیز، به ماهیت بر می‌گرداند. در مسئله جوهر و عرض، متفاوت با تقسیم ده‌گانه مشائیان، تقسیمی پنج‌گانه ارائه داده و هیولی و صورت را به عنوان اجزای جوهری جسم انکار می‌کند، بلکه حقیقت جسم را اتصال جوهری می‌داند. سهروردی در بخش دیگر فلسفه خود، یعنی حکمت نوری ضمن تبیین هستی و نظام آن بر اساس نور و مراتب شدید و ضعیف آن، سیر نزول از نورالأنوار تا انوار پائین‌تر و سپس اجسام و نیز، سیر صعود انسان از عالم برزخ غاسق(جسم) به سمت نورالأنوار را بررسی و ترسیم کرده است.ملاصدرای شیرازی از فیلسوفان جهان اسلام است که حدود پنج قرن پس از سهروردی، حکمت متعالیه را پایه‌گذاری کرد. یکی از منابع مهم ملاصدرا در تأسیس این مکتب، حکمت اشراق سهروردی است. وی در عین استفاده از اندیشه‌های فلسفی سهروردی، با برخی از مبانی و آرای او مخالفت نموده و آن‌ها را به بوته‌ی نقد کشیده است. مهم‌ترین اثرش در این باب تعلیقاتی است که بر شرح حکمه‌الاشراق نگاشته است که در آنجا در عین شرح و تأیید برخی از آرای شیخ‌اشراق، انتقاداتی را بر او وارد ساخته است. در حوزه مطالب بحثی، مهم‌ترین انتقادات ملاصدرا به اعتباری بودنِ وجود و سایر مفاهیم فلسفی مربوط می‌شود که در این‌راستا، به اثبات اصالت وجود و وحدت تشکیکی آن می‌پردازد. در مسئله جوهر و عرض هم به نظر مشائیان بازگشته و به مقولات ده‌گانه قائل می‌شود و با سرایت دادن حرکت از عرضیات به جواهر، حرکت جوهری را اثبات می‌کند. در حوزه نوری نیز، با تصریح به مساوق بودن نور و وجود، سعی در تأویل کلام سهروردی به اصالت وجود دارد. در مورد علم واجب به غیر نیز، مشکل کلام سهروردی در علم قبل از ایجاد و پس از ایجاد را یادآورد می‌شود. در بحث مثل با اشاره به قصور شیخ‌اشراق در نرسیدن به عمق مطلب، ایراداتی بر نحوه اثبات آن به وسیله شیخ اشراق، طرح می‌کند و در بحث عالم مثال نیز، در دو مورد صور متخیله و مرآتیه با وی مخالفت می‌کند. در بحث نفس و معاد هم با استفاده از قاعده جسمانیه‌الحدوث و روحانیه‌البقاء بودنِ نفس، دیدگاهی متفاوت با سهروردی ارائه داده است. این پژوهش با عنوان «بررسی نقدهای ملاصدرا بر سهروردی در مباحث فلسفی» عهده‌دار بحثی تفصیلی درباره انتقادات ملاصدرا بر سهروردی در حوزه‌های نام‌برده است.
مؤلفه‌های ادراک پیشامفهومی نزد سهروردی و هایدگر
نویسنده:
نویسنده:زینب شکری؛ استاد راهنما:شهناز شایان فر,مهدی عباس‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
سهروردی بنیان‌گذار حکمت اشراقی و مارتین هایدگر فیلسوف اگزیستانسیالیست آلمانی است، هر دو از مهم‌ترین فلاسفه‌ای هستند که به مقوله علم یا معرفت توجه کرده‌اند. این دو متفکر هر دو بر این باورند که فهم، درک بی‌واسطه حقیقت و ذات امور است، نه حصول صورت شیء در ذهن. پژوهش حاضر تلاشی است در راستای شرح، تبیین، مقایسه و بیان نقاط اشتراک و اختلاف دیدگاه سهروردی و هایدگر در مسأله ادراک پیشامفهومی. این دو متفکر ضمن نقد و رد سنت‌های فکری و فلسفی پیش از خود که عمدتا دسترسی بی‌واسطه به ذات امور را انکار کرده و حقیقت را در گزاره جست‌وجو می‌کردند، باتکیه‌بر حقیقت انسان، بر آن‌اند که او، قادر به درک و لمس بی‌واسطه امور است. سهروردی باتکیه‌بر هویت نوری نفس و طرح شهود در فلسفه، جمله مراتب ادراک را از سنخ علم بی‌واسطه شهودی و حضوری دانست. هایدگر نیز، با طرح انسان همچون هستنده در-جهان و شرح ساختارهای اگزیستانسیال این هستنده، بر آن است که او ذاتا گشوده بوده و در جهان حضور دارد؛ بدین‌سان در راستای ارتباطی عملی، از خود، هستندگان و جهان رفع حجاب می‌کند. هر دو اندیشمند، باتکیه‌بر شئون وجودی انسان، ضمن نفی جدایی انسان و جهان، بر پیشامفهومی بودن ادراک اصرار ورزیده‌اند. علی‌رغم اختلاف نظرهایی که میان این دو فیلسوف در مسأله ادراک پیشامفهومی وجود دارد، هر دو بر این باورند که ادراک پیشامفهومی، همان ادراک حضوری و وجودی است و اساسا یقینی، فرامنطقی و دارای مراتب متعدد بوده و متأثر از عوامل غیرمعرفتی، مقدم بر ادراک مفهومی و شرط حصول آن است. تلاش‌های فکری این دو متفکر، تاحدی در حکم پایان بخشیدن به مسائل مهمی چون مسأله مطابقت و عدم مطابقت، جدایی و دوگانگی ذهن و عین (انسان و جهان) است؛ چه انسان تنها به سبب بسط وجودی و از مجرای علم حضوری و پیشامفهومی است که حقیقت و ذات امور را به نحو بی‌واسطه دریافته و به یقین می‌رسد؛ سپس قادر است حقایق مکشوف را در قالب گزاره و علم حصولی بیان کند.
بررسی مبانی معرفت شناسانه «غربت آگاهی» اشراقی وتبیین لوازم زیبایی شناسانه آن
نویسنده:
نریمان خلیلی ، انشااله رحمتی ، محمد عارف
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این نوشتار به تحلیل مبانی معرفت شناسانه «غربت آگاهی» در اندیشه ی سهروردی با طرح این پرسش که منشأ این مبانی چیست پرداخته شده است. علم اشراقی معرفتی حضوری و در مقابل علم حصولی است. شیخ اشراق استنباط و گشایش اینکه علم چیست؟ چه بنیادی دارد؟ و چگونه درک می شود؟ را بر مبنای علم حضوری در «ارجع الی نفسک» می داند. پژوهش حاضر نشان می دهد رهنمون و نقطه اشتراک زیبایی شناسی مدبر نوع و معرفت شناسیِ‌ «بازگشتِ به من» توسط خود زمینی در سیر فرا‌تاریخی (metahistoire) خواهد بود. انسان شناسی سهروردی منجر به یکی از اساسی ترین مضامین کربن یعنی «غربت آگاهی» شده است. در این مقاله بر مبنای منشأ و کارکرد «هبوط» «هستی معطوف به آن سوی مرگ» در فیلم هایی با مضون غربت آگاهی تأویل گردیده است. بر اساس مبانی معرفت شناسی اشراقی در روایت شناسی فیلم هایی با مضمون غربت آگاهی مشخص گردید در وحدت سه وجهی حکایت (راوی، روایت و مروی)، راوی هم فاعل حماسه است هم موضوع و مفعول آن. برای تحلیل این مبانی معرفت شناسانه و لوازم زیبایی شناسانه به روش پدیدارشناسی هانری کربن عمل شده است.
صفحات :
از صفحه 163 تا 183
درسگفتار سهروردی شناسی
مدرس:
انشا الله رحمتی
نوع منبع :
صوت , درس گفتار،جزوه وتقریرات
منابع دیجیتالی :
  • تعداد رکورد ها : 1369