مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
 
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
تنها فراداده‌های دارای منابع دیجیتالی را بازیابی کن
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 232
عقل در حکمت مشاء (از ارسطو تا ابن سینا)
نویسنده:
علی مراد داوودی
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: مردمبارز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
نزاع وحدت‌گرايي و كثرت‌گرايي در فلسفه سياسي افلاطون و ارسطو
نویسنده:
محمود راست‌پسر، مهدي قرباني
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
وحدت‌گرايي و کثرت‌گرايي، دو جريان اصلي در انديشه سياسي است؛ تاآنجاکه مي‌توان همه آثار فيلسوفان سياسي از دوران کلاسيک تا معاصر را براساس آن تبيين و تفسير کرد. اين دو جريان فکري ـ سياسي، از گذشته تاکنون در ميان فيلسوفان سياسي، پيروان فراواني داشته‌اند. در ميان فيلسوفان کلاسيک، افلاطون به وحدت‌گرايي و ارسطو به کثرت‌گرايي باور داشت؛ ازاين‌رو، در فلسفه سياسي آنان کشمکشي درباره وحدت‌گرايي و کثرت‌گرايي درگرفت که آثار آن را مي‌توان در رويکرد فيلسوفان سياسي دوره‌هاي بعد نيز نگريست. کوتاه آنکه، ديدگاه وحدت‌گرايي، افزون‌بر يکساني در زندگي مدني، بر تمرکز قدرت سياسي نيز تأکيد دارد و دربرابر آن، ديدگاه کثرت‌گرايي، با دفاع از چندگانگي در حوزه سياست، تنوع منابع قدرت و توزيع آن در ميان گروه‌ها و جريان‌هاي گوناگون را اصل قرار مي‌دهد. بر همين اساس، اين مقاله به روش توصيفي ـ تحليلي در پي تبيين ديدگاه وحدت‌گرايي فضيلت‌محور افلاطون و ديدگاه کثرت‌گرايي فضيلت‌محور ارسطو است. از رهگذر اين تبيين، نزاع و تفاوت دو ديدگاه روشن مي‌شود.
بررسي سه جزئي يا دو جزئي بودن تحليل ارسطو از قضيه حملي
نویسنده:
احمد حمداللهي اسکوئي
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
هدف اصلي نوشتار حاضر بررسي و تبيين دو جزئي يا سه جزئي بودن تحليل ارسطو از گزاره حملي و نقد برخي آرا و ديدگاه‌هاي مطرح در اين زمينه است. در اين مقاله کوشيده‌ايم با استناد به آثار ارسطو نشان دهيم: اولاً از ديدگاه ارسطو، هرچند تحليل زباني گزاره حملي مي‌تواند دوجزئي يا سه‎جزئي باشد، اما در مقام تحليل منطقي، گزاره حملي همواره از دو جزء اصلي اسم (موضوع) و فعل (محمول) تشکيل مي‌شود و نسبت يا رابطه، به دليل گنجانده شدن در معناي فعل (محمول)، جزء مستقلي به‌شمار نمي‎آيد و بر همين اساس نسبت دادن تحليل سه‎جزئي گزاره حملي به ارسطو، به‌ عنوان يک تحليل منطقي، نادرست است؛ ثانياً برخلاف بعضي آرا و ديدگاه‌ها، ما در آثار منطقي ارسطو با دو تحليل متفاوت از گزاره حملي مواجه نيستيم و مبناي بحث‌هاي وي درباره «قياس» در آثار منطقي متأخرش (تحليلات اوليه) همان تحليل دوجزئي‌اي است که وي در آثار منطقي اوليه‌اش (درباره عبارت) به دست داده است. روش اصلي ما در اين پژوهش، رجوع به متن سخنان ارسطو، و در موارد لازم مفسران و پيروان يا منتقدان ارسطو؛ دقت و تأمل در آنها؛ و تحليل، استنباط و نتيجه‌گيري بر اساس آنها بوده است.
صفحات :
از صفحه 55 تا 70
شرح نهاية الحكمة المجلد 4
نویسنده:
کمال حیدری؛ محرر: علي حمود عبادي
نوع منبع :
کتاب , درس گفتار،جزوه وتقریرات , شرح اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
کاظمین/عراق: مؤسسة الإمام الجواد علیه السلام للفكر والثقافة,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نهایة الحکمه اثر گران‏سنگ علامه طباطبائى است که در آن مبانى حکمت متعالیه را با قلمى استوار تبیین کرده است. وى در این کتاب، ابتکارات و نظریات خاصّ خود در زمینۀ حکمت صدرایى را نیز بیان نموده است. ایجاز متن و دشوارى محتواى فلسفى کتاب، ترجمه و شرح آن را براى استفاده بهینه طلاب و دانشجویان معرفت امری ضرورى است. از این رو، اثر حاضر که از مجموعه دورس شرح و تبیین مقاصد نهایة الحکمة توسط استاد سید کمال حیدری ارائه شده، با همت برخی از شاگردانش به جهت شرح و توضیح مقاصد و عبارات مشکل و پیچیده به رشتۀ تحریر در آمده است. جلد 4 شامل مباحث "المقولات العشر" می باشد
كون و الفساد
نویسنده:
ارسطو؛ مترجمان: بارتلی سانت هیلر، احمد لطفی سید
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
الدار القومیة,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
الكون و الفساد اثر ارسطو، از گروه رساله‌های مربوط به طبیعت و کتابی است درباره وجود؛ اصل کتاب به زبان یونانی بوده که توسط بارتلی سانت هیلر به فرانسه و توسط احمد لطفی سید به عربی ترجمه شده است. ارسطو این رساله را در حدود سال‌های 347 تا 335 قبل از میلاد، زمانی که به توصیه استاد خود افلاطون، ترک وطن کرده و در شهر تروآس، در شمال غربی آسیای صغیر می‌زیست، تألیف نموده است. کتاب با مقدمه مترجم آغاز و مطالب در دو کتاب و هر کتاب در چندین باب، جای گرفته است. در مقدمه مترجم، ضمن اشاره به موضوع کتاب، مطالبی پیرامون اصول فلسفه یونانی، ارائه شده است. رساله در کون و فساد، مکمل دو کتاب اول رساله در آسمان است. رساله در آسمان، شامل چهار کتاب است که کتاب‌های اول و دوم، جواهر محسوس ابدی را بررسی می‌کنند و عنصر آن‌ها اثیر است. آسمان اول، ستارگان افلاک سیاره‌ای و سیارات در مجموع آسمان به معنای اخص را شکل می‌دهند و همگی اجسام محسوس ابدی هستند و عنصر آن‌ها نیز اثیر است که جسمی مرکب از ماده و صورت است. ارسطو در کتاب دوم، نظام نجومی خود را که تا حدی نزدیک به‌نظام نجومی اودوکسوس و نظام نجومی کالیپوس است، شرح می‌دهد. موضوع کتاب‌های سوم و چهارم، جهان تحت القمر است. ارسطو در کون و فساد، به بررسی اجسام تحت القمر و خصوصیات اساسی این اجسام، از قبیل کون، فساد، استحاله، نمو، ذیول، مماسه، فعل و انفعال، پرداخته است. وی در کتاب دوم، به ببرسی عمیق چهار عنصر ماهیت آن‌ها و تبدیل متقابلشان پرداخته است. ارسطو معتقد است که تعداد عناصر، متناسب با تعداد کیفیات عنصری است و چون تعداد کیفیات عنصری به چهار مورد تقلیل پیدا می‌کند و به‌حکم طبیعت خود نمی‌توانند دوبه‌دو با هم جمع شوند، ازاین‌رو تعداد عناصر نیز به چهار مورد ختم می‌شود. این عناصر، به‌صورت مستدیر از یکدیگر به وجود می‌آیند، بنابراین هیچ‌کدام بر دیگری مقدم نیستند. به اعتقاد ارسطو، برخی از فیلسوفان قدیم معتقد بودند که کون مطلق استحاله است و برخی دیگر برآنند که استحاله و کون دو چیز متفاوت هستند. کسانی که می‌گویند جهان هستی یک ماده واحد است و همه چیزها از یک عنصر واحد پدید آمده‌اند، لاجرم باید بپذیرند که کون همان استحاله است و آنچه به وجود آمده چیزی است که بر اثر استحاله حاصل شده است؛ اما کسانی که ماده چیزها را متکثر می‌دانند –مانند امپدوکس، آناکساگوراس و لئوکیپوس- معتقدند كه کون و استحاله دو چیز متمایز از یکدیگرند. ولی به نظر ارسطو، آناکساگوراس دچار تناقض شده است. از یک طرف می‌گوید که به وجود آمدن و از میان رفتن با استحاله یافتن یک چیز است و در جای دیگر معتقد است که عناصر متکثرند. طالس، آناکسیمنس و آناکسمیندروس معتقدند که همه چیزها از یک عنصر واحد شکل گرفته‌اند و چون موضوع یا زیر نهاد همواره یکسان است و یک چیز واحد باقی مِهم‌اند، ناگزیرند که کون و فساد را استحاله بدانند؛ اما برای فیلسوفانی که قائل به تکثر اجناسند، استحاله با کون فرق دارد؛ زیرا از اجتماع و افتراق این اجناس است که کون و فساد حاصل می‌شود. ارسطو خود معتقد است که کون غیر از استحاله است. استحاله تبدیل یک عنصر به عنصر دیگر بر پایه یک زیر نهاد واحد است. ارسطو نظریه امپدوکلس را که در آن استحاله را با کون یکی گرفته است رد می‌کند؛ زیرا از نظر امپدوکلس اولاً، تبدیل یک عنصر به عنصر دیگر امکان‌پذیر نیست؛ یعنی ممکن نیست که از آتش، آب و از آب، خاک پدید آید و هیچ چیز سفیدی هم ممکن نیست سیاه شود و هیچ چیز نرمی هم ممکن نیست سخت گردد. ثانیاً، اگر عنصری به عنصر دیگر تبدیل شود به سبب آن است که اجزاء یک چیز واحد بر اثر بعضی تفاوت‌ها و بعضی کیفیات جدا شده‌اند. امپدوکلس معتقد است که همه اجسام از عناصری ساخته شده‌اند که مکن نیست به یکدیگر تبدیل شوند، اما این عناصر تحت تأثیر مهر جمع می‌شوند و جسم را می‌سازند و زمانی که کین فرمانروا شود، این عناصر از هم جدا می‌شوند و در واقع جسم متلاشی می‌گردند و به‌صورت عناصر چهارگانه درمی‌آیند. این تنازع میان مهر و کین در اجسام همواره وجود دارد. ارسطو بیان می‌کند که در حقیقت کون و فساد مطلق از اجتماع و افتراق حاصل نمی‌شود، بلکه هنگامی صورت می‌گیرد که تغییر کامل چیزی به چیزی دیگر صورت می‌گیرد. ارسطو میان کون و استحاله، تفاوت بارزی را مطرح می‌کند؛ اینکه در استحاله، تغییر در کیفیات شیء واقع می‌شود، اما در کون که ظهور جوهر جدیدی است، تغییر در ماده و صورت مرکب روی می‌دهد؛ بنابراین، تغییر در امتداد همواره استحاله نیست. بعلاوه، ارسطو نه کون مطلق را قبول دارد و نه فساد مطلق را، بلکه آنچه قبول دارد تبدل متقابل در بطن جوهر دائم بالفعل است. باب پنجم از کتاب اول به نظریه «نمو» اختصاص یافته است. منظور و مراد ارسطو از انواع تغییر، حرکت آن است که اگر تغییر برحسب جوهر لحاظ گردد؛ یعنی جوهری بالقوه به جوهری بالفعل تبدیل شود، کون خواهد بود. اگر تغییر برحسب مقدار باشد؛ یعنی تغییر ضدی به ضدی دیگر در مقوله کمیت صورت گیرد، نمو و ذبول خواهد بود و اگر تغییر برحسب کیفیت باشد، یعنی تغییر حالتی به حالتی دیگر در مقول کیفیت باشد، استحاله خواهد بود. نمو و ذبول زمانی حاصل می‌شود که تغییر در وضع شیء صورت بگیرد بی‌آنکه مکان آن تغییر کند؛ مانند فلزی که کوفته می‌شود یا کشیده می‌شود درحالی‌که خود بر جای مِهم‌اند و اجزاء آن تغییر مکان می‌دهند؛ بنابراین، اجزاء چیزی که نمو می‌یابد پیوسته جای بیشتری می‌گیرند و اجزاء چیزی که ذبول می‌یابد پیوسته جای کمتری می‌خواهند. ارسطو سه شرط برای نمو ذکر می‌کند که عبارتند از: اولاً، هریک از اجزاء مقداری که نمو می‌کند خود نیز بزرگ‌تر می‌شود؛ مثلاً اگر گوشت است که نمو می‌کند، هریک از اجزاء گوشت بزرگ‌تر می‌شود. ثانیاً، نمو با پیوستن چیزی حاصل می‌شود. ثالثاً، چیز که نمو می‌کند خود حفظ می‌شود و باقی مِهم‌اند؛ زیرا درحالی‌که چیز معروض کون یا فساد مطلق خود باقی نمی‌ماند، چیز که نمو می‌کند یا استحاله می‌یابد در طی استحاله یا در طی نمو با ذبول در این‌همانی خود باقی می‌ماند. ارسطو در کتاب دوم از رساله کون و فساد، به دو سؤال اساسی پرداخته است: اول آنکه آیا عناصر چهارگانه واقعاً وجود دارند و وجود ازلی دارند یا اینکه آن‌ها حادثه هستند. نحوه به وجود آمدن آن‌ها چگونه است و آیا از یکدیگر به وجود می‌آیند یا اینکه از یک عنصر نخستین به وجود می‌آیند. پاسخ اولیه ارسطو این است که اولاً، عناصر فقط به‌صورت تعینات ماده نخستین وجود دارند و ثانیاً، عناصر به‌صورت مستدیر از یکدیگر به وجود می‌آیند و ازاین‌رو هیچ‌کدام مقدم بر دیگری نیستند. ارسطو تعبیر عناصر را برای شکل‌دهنده اجسام، یک تعبیر مجازی دانسته و نسبت آن را شبیه به حروف برای کلمات دانسته است. فیلسوفان پیش‌سقراطی معتقد بودند که ماده‌یی که زیرنهاد اجسام محسوس است، امری مادی است و مجموع آن‌ها یعنی آب، خاک، هوا و آتش را به‌عنوان مبادی و عناصر موجودات لحاظ کرده‌اند. ارسطو معتقد است که باید ماده‌یی را مبدأ و نخستین بدانیم که اولاً، مفارق نباشد و ثانیاً، زیرنهاد اضداد باشد. ارسطو علل اربعه را به عنوان علت کون و فساد میداند و می‌گوید: تعداد و ماهیت مبادی هر کونی با مبادی «چیزهای نخستین و ابدی» برابر و در جنس با آن‌ها یکسان هستند. از این لحاظ، مبدئی به عنوان صورت در هر کونی وجود دارد و ماده که به عنوان قوه محض و قابل اضداد هست و نیست است چیزی است که در چیزهای قابل کون هم می‌تواند نباشد. این علت مادی معین می‌کند که چیزی در زمانی باشد و در زمانی نباشد، اما ماده به‌تنهایی باعث پیدایش نمی‌شود، چون طبیعت آن، فعل پذیری و حرکت پذیری است، پس نیاز به علت دیگری دارد که در اینجا ارسطو علت صوری را وارد می‌کند. به‌صورت به عنوان محرک است، اما حرکت ابدی است؛ درنتیجه کون هم به‌صورت مستمر و ابدی خواهد بود؛ زیرا در همه چیزها طبیعت همواره متوجه بهترین است و «بودن» بهتر از «نبودن» است. امام لازمه استمرار حرکت و کون آن است که جسمی ‎باشد و همواره هم متحرک باشد و هم محرک و آن علت نهایی است. ارسطو حرکت خورشید در آسمان قرب و بعد اجسام به آن را علت کون و فساد تلقی می‌کند؛ به این معنا که هرچه اجسام به خورشید به عنوان علت نهایی نزدیک باشند کون حاصل می‌شود و هرچه که دورتر باشند فساد حاصل می‌شود. ارسطو در رساله کون و فساد از ضرورت کون و فساد در طبیعت سخن گفته و لازمه دوام و بقا طبیعت را در کون و فساد دانسته است. همه‌چیز هرچه قدر که به مبدأ کمال خویش نزدیک‌تر باشند از نظر ارسطو کامل‌ترند و درنتیجه، دوام بیشتری دارند.
تلخیص الکون و الفساد
نویسنده:
محمد بن رشد حفید؛ محقق: جمال الدین علوي؛ تصدیر: محمد مصبا‌حی‌
نوع منبع :
کتاب , خلاصه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بیروت/لبنان: دارالغرب الاسلامی,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
تلخيص الكون و الفساد، اثر ابوولید محمد بن رشد، معروف به ابن رشد (متوفی 595ق)، تلخیص کتاب «الكون و الفساد» ارسطو می‌باشد.این تلخیص، با تحقیق جمال‌الدین علوی و مقدمه محمد مصباحی منتشر شده است. الكون و الفساد ارسطو، از گروه رساله‌های مربوط به طبیعت و کتابی است درباره وجود که ارسطو آن را در حدود سال‌های 347 تا 335 قبل از میلاد، تألیف نموده است. این رساله، مکمل دو کتاب اول رساله در آسمان است. رساله در آسمان، شامل چهار کتاب می‌باشد که کتاب‌های اول و دوم، جواهر محسوس ابدی را بررسی می‌کنند. در کتاب دوم، ارسطو نظام نجومی خود را شرح می‌دهد. موضوع کتاب‌های سوم و چهارم، جهان تحت القمر است. ارسطو در این دو کتاب، به بررسی اجسام تحت القمر و خصوصیات اساسی این اجسام، از قبیل: کون، فساد، استحاله، نمو، ذیول، مماسه، فعل و انفعال، پرداخته است. ابن رشد در اثر حاضر، دست به تلخیص این کتاب ارسطو زده است. این تلخیص، از جمله شرح‌های متوسط ابن رشد، شمرده می‌شود. شرح‌های ابن رشد بر آثار ارسطو، به سه دسته کلی تقسیم می‌شوند: شرحهای مفصل و بزرگ که «تفسیر» یا «شرح» نامیده می‌شوند، شرحهای متوسط موسوم به «تلخیص» و خلاصه‌های نوشته‌های ارسطو که «جامع» و در جمع «جوامع» نام دارند. شیوه کار ابن رشد در «تفسیرها» چنین است که نخست پاره‌هایی از متن ارسطو را از ترجمه عربی آنها نقل می‎کند و سپس به تفسیر دقیق و ژرف آنها می‌پردازد و در این رهگذر از آنچه از تفاسیر شارحان یونانی ترجمه‌شده به عربی در دست داشته است، بهره می‌گیرد و گاه نیز از آنها انتقاد می‌کند و سرانجام برداشت خود را از متن ارسطو توضیح می‌دهد. در شرحهای متوسط یا «تلخیص‌ها»، که اثر حاضر از جمله آنها می‌باشد، کلمات اول متن ارسطو را نقل و سپس بقیه مطالب را به زبان خودش شرح می‌دهد و توضیحات و نظریات شخصی و مطالبی از منابع فیلسوفان اسلامی نیز بر آنها می‌افزاید، به‌گونه‌ای که اثر به‌صورت نوشته مستقلی آشکار می‌شود که گفته‌های ارسطو و ابن رشد به هم آمیخته شده و نمی‌توان آنها را از یکدیگر تشخیص داد. اما شیوه کار ابن رشد در خلاصه‌ها یا «جوامع» چنین است که وی در آنها همیشه از سوی خود سخن می‌گوید، درحالیکه عقاید و نظریات ارسطو را بیان می‎کند و در این رهگذر از نوشته‌های دیگر وی برای توضیح و تکمیل متن در دست، بهره می‌گیرد و از خودش نیز مطالبی بر آنها می‌افزاید. ابن رشد، مطالب کتاب خویش را در دو مقاله، سامان داده است. وی در مقاله نخست، در ضمن هشت قسمت تحت عنوان «الجمله»، ابتدا به تعیین حدود و ثغور بحث و تعریف مذاهب قدما پیرامون مسئله کون و فسا و نیز فحص از وجود کون و فساد در جوهر پرداخته و سپس به موضوعاتی نظیر فرق میان کون و استحاله، تعریف حرکت و کیفیت نمو، تعریف مماست و اشیای متماسه، طبیعت انفعال و فعل و طبیعت اشیای فاعله و معرفت اختلاط و اشیای مختلفه پرداخته است. در مقاله دوم، در چهار قسمت، ابتدا به مقوله اسطقسات اربعه و اصناف و ترکیبات آن پرداخته شده و سپس، انواع اسباب عامه کون و فساد و جهت اتصال در کون، مورد بحث قرار گرفته است. فهرست مطالب کتاب، به‌همراه فهرست اعلام و کتب مذکور در متن، در انتهای کتاب آمده است. در پاورقی‌ها علاوه بر اشاره به اختلاف نسخ، به توضیح برخی از مطالب متن پرداخته شده است..
دور الفلسفة فی إرساء قواعد المنهج العلمی من طاليس إلى جون لوك
نویسنده:
جمال سيد أحمد شلبی؛ ناظر: محمود عبدالمعطی برکات
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
تبیین معرفت شناختی نظریه عقل فعال ارسطو بر اساس آراء ابن سینا
نویسنده:
معصومه شمشیری، مهدی قوام صفری، حمید طالب زاده، احمد عابدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
افلاطون در جستجوی متعلق پایدار و خطاناپذیر برای معرفت، به طرح نظریه‌ی مثل پرداخت. مُثُل، موجودات مجرد و قائم به ذاتی هستند که عالم محسوس روگرفت آن است. انسان با ادراک حسی سایه‌ی مثل، حقیقت را به یاد می‌آورد و به این ترتیب، معرفت برایش حاصل می‌شود. ارسطو در تقابل با این رویکرد، حقیقت معقول را در مصادیق محسوس منطوی دانست. نفس که در آغاز لوح نانوشته‌ای است، با ادراک حسی و تجرید محسوسات، معقولات بالقوه را بالفعل می‌کند. از آنجا که فعلیت امر بالقوه بواسطه‌ی امر بالفعل است، حضور عقل بالفعل یا به اصطلاح مفسران عقل فعال درون نفس ناطقه برای فعلیت عقل بالقوه ضروری است. تفاسیر متعددی در باب نحوه‌ی وجود عقل فعال شده است، که بسیاری از آنها خارج از چهارچوب اندیشه‌ی ارسطو هستند. در این میان ابن‌سینا عقل فعال را به عنوان موجود مجرد تامی مطرح می‌کند که صور عینی و علمی را به موجودات طبیعت و نفس انسان افاضه می‌کند، یعنی نقشهای معرفتی و وجودی متعددی به عقل فعال می‌دهد. به نظر او برای کسب معرفت، نفس با تجرید ادراکات محسوس، آماده‌ی دریافت صور معرفتی افاضه شده از جانب عقل فعال میگردد. متأخران ابن‌سینا نقدهایی به این رویکرد عرضه کرده‌اند. یکی از این نقدها آن است که اگر به باورهایی مثل انکار اتحاد عاقل و معقول و نفی حرکت جوهری نزد ابن سینا توجه کنیم، معلوم میگردد که گرچه وی معرفت را قوام یافته از فعالیت تجریدی نفس و افاضه‌ی عقل فعال میداند، اما براساس مبانی نظری خود نمی‌تواند به تجرید معتقد باشد و معرفت چیزی جز افاضه‌ی عقل فعال نیست. لازمه‌ی این سخن، پذیرش مثل افلاطونی است که محل انکار ابن‌سینا است. بر این اساس عقل فعال ارسطو که در تقابل با مثل افلاطونی شکل گرفته بود، در ادامه‌ی مسیر تاریخ فلسفه، دوباره به دامن نظریه‌ی مثل باز می‌گردد.
دانایی عملی در اندیشه ارسطویی
نویسنده:
جمال الدین میرشرف الدینی، محمدرضا حسینی بهشتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
فاقد چکیده
پروتاسیس بررسی بنیاد استنتاج نزد ارسطو
نویسنده:
عمار کلانتر، مهدی قوام صفری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
فاقد چکیده
  • تعداد رکورد ها : 232