مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
پدیده شناسی (مسائل جدید کلامی) هستی شناسی اسلامی هستی شناسی دازاین (مسائل جدید کلامی) هستی شناسی ریکور (مسائل جدید کلامی) هستی شناسی عرفانی (مسائل جدید کلامی) هستی شناسی عقلی (مسائل جدید کلامی) هستی شناسی غربی (مسائل جدید کلامی) هستی شناسی فهم (مسائل جدید کلامی) هستی شناسی گادامر (مسائل جدید کلامی) هستی شناسی مادی (مسائل جدید کلامی) هستی شناسی معرفت (مسائل جدید کلامی) هستی شناسی هایدگر (مسائل جدید کلامی) هستی شناسی هرمنوتیکی (مسائل جدید کلامی)
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 227
بررسی مفهوم زمان نااصیل (مبتذل) در هستی شناسی بنیادین هایدگر و ناکامی وی در فراروی از فهم مابعدالطبیعی
نویسنده:
رضا دهقانی، حمیدرضا آیت اللهی
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هایدگر در هستی و زمان با تحلیل هستی شناختی- اگزیستانسیال زمان مندی دازاین در پی طرح معنای هستی است. وی در بخش نخست کتاب، پروا را به عنوان معنای هستی دازاین طرح می کند و ساختار سه وجهی، متکثر و بندبند آن را نشان می دهد و در بخش دوم با طرح مسألۀ زمان مندی به عنوان معنای پروا سعی می کند تا زمان مندی را به عنوان بنیاد وحدت این ساختار متکثر و معنای هستی دازاین نشان دهد. خاستگاه تحلیل هایدگر تقسیم هستن دازاین به اصیل و غیراصیل است و در زمان مندی نیز در پی تحلیل زمان مندی اصیل و غیراصیل می رود. هایدگر در ادامه مفهوم غالب مابعدالطبیعی از زمان به عنوان توالی آنات یکسان و مسطح را مفهومی زمان نااصیل (مبتذل) می داند و آن را بنیاد یافته در زمان مندی غیر اصیل معرفی می کند. در این مقاله در نظر است تا نشان داده شود که تلاش هایدگر در فراروی از فهم مابعدالطبیعی موفق نیست؛ چرا که تحلیل خود وی نیز مبتنی بر خواست دازاین در فراروی از عدم اصالت به اصالت است و هم چنان در دایرۀ اصالت فاعل شناسایی (سوبژکتیویسم) و به تبع مابعدالطبیعه قرار دارد. در نهایت نشان خواهیم داد که فروکاست طرح هستی و زمان به اراده و خواست دازاین علت اصلی شکست هستی و زمان و طرح چرخش در اندیشۀ هایدگر است.
معنای انتساب در اندیشه دوانی با مرور کوتاهی بر هستی شناسی ارسطو و ملاصدرا
نویسنده:
منیره پلنگی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
مفهوم وجود از دیدگاه فارابی (در نسبت با آراء هستی‌شناسی ارسطو)
نویسنده:
زهرا توفیقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ارسطو و فارابی به عنوان دو فیلسوف واقع‌گرا، به بحث درباره «هستی» و «علت موجودیت اشیاء» پرداخته‌اند. هستی از نظر ارسطو همان «هستنده» است که از طریق مکان، وضع، مقدار و اندازه‌ای که خود را در جهان بیرونی نشان می‌دهد، می‌توان آن را توصیف کرد. اما فارابی با تحلیل معرفت‌شناختی و زبانی از مفهوم «موجود» و نیز بر مبنای نگرش تنزیهی و توحیدی خود نسبت به واجب‌الوجود و رابطه‌اش با ممکنات، کوشید تا مفهوم «وجود» را معرفی کند و با دوری جستن از «هستنده» به واقعیت «هستی» و اصالت آن بپردازد. تأثیرپذیری فارابی از متافیزیک ارسطو امری غیرقابل انکار است؛ اما جهان‌بینی متفاوت فارابی، او را به نتایج جدیدی نسبت به مفهوم «وجود» سوق می‌دهد که یکی از آن نتایج مهم، بحث «اصالت وجود» است. از این رو، فارابی تنها یک شارح ارسطویی نیست بلکه به سبب نوآوری‌های فلسفی‌اش، عاملی برای گسست فلسفه اسلامی از سنت ارسطویی به شمار می‌رود.
هستی شناسی فارابی و مواضع اختلاف وی با ارسطو
نویسنده:
طاهره کمالی زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
آیا فارابی صرفا شارح و مفسر ارسطو است یا محقق و فیلسوف است؟ تعیین اصالت تفکر فلسفی فارابی به جهت تمایز اندیشه فلسفی او از معلمان بزرگ یونانی، افلاطون و ارسطو و عیین اصالت نظام فلسفی اسلامی و تمایز بنیادی آن از نظام فلسفی یونانی دارای اهمیت ویژه است. تلقی فیلسوفان مسلمان ( فارابی) از وجود با تلقی یونانیان ( ارسطو) متفاوت بوده است. در تحلیل مفهومی موجود، ارسطو به موجود واقعی نظر داشته و از معانی چهار گانه موجود فقط به دو معنای بالذات ( مقولات) و قوه و فعل می پردازد اما فارابی، معانی چهارگانه موجود را متعلق بحث فلسفی می داند ( با اصول و مبانی متفاوت با نظام ارسطو) ارسطو به تمایز مبنایی و متافیزیکی وجود و ماهیت قائل نیست. چنین به نظر می رسد فارابی نخستین کسی است که در تاریخ فلسفه اسلامی) بین وجود و ماهیت تمایز متافیزیکی قائل شده و آن را مبنای نظام ما بعدالطبیعی خویش قرار می دهد. بر این اساس، فارابی در انقسام اولیه موجود، آن را به واجب الوجود و ممکن الوجود تقسیم می کند و ماهیت ممکن را به مقولات ده گانه جوهر و عرض تقسیم می نماید، در حالیکه مقسم مقولات ارسطو موجود است و مقوله نخستین جوهر است. بنابراین، تلقی یونانیان از موجود نخستین و ارتباط آن با جهان و انسان متفاوت با تلقی فیلسوفان مسلمان است. مدار فلسفه یونانی عالم است اما در فلسفه اسلامی خدا محور و دائر مدار کائنات است، خدای ارسطو علت العلل کائنات است. در عالم مدنی فارابی نیز هر چند عناصر افلاطونی و ارسویی فراوانی یافت می شود. اما فارابی مسائلی را که از فلسفه یونان اخذ کرده است با الگو و مدل جدید ارائه می کند و عناصر یونانی را در یک هیئت تألیفی نوچنان ترکیب می نماید که صورت جدید آن دیگر سابقه ای در سلف یونانی ندارد این پژوهش. مبادی و مسائل بنیادی هستی شناسی ارسطو و فارابی را مقایسه می کند.
معنا و عقلانیت «رجعت» در دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی مبتنی بر هستی‌شناسی و انسان‌شناسی توحیدی
نویسنده:
حمیدرضا سروریان
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اعتقاد به رجعت در دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی، براساس دلایل نقلی اثبات می‌شود؛ اما این دو شخصیت بزرگ، با استفاده از روش عقلی نیز به اثبات اصل و چگونگی رجعت پرداخته‌اند. علامه طباطبایی با توجه به نظام معنایی آیات و روایات، رجعت را یکی از مراتب ظهور حق در هستی می‌داند که خود، امری مبتنی بر دلایل عقلی است؛ اما امام خمینی علاوه بر پذیرش اصل رجعت براساس دلایل نقلی، کیفیت رجعت را با پیش‌فرض ترتب عوالم هستی و تناظر آن مراتب با مراتب نفس و نیز با تبیین جایگاه تکوینی نفوس انسانیِ مشمول رجعت در تعبیر تمثّل ملکی نفوس، اثبات کرده است. بنابراین اصل رجعت در دیدگاه دو حکیم بزرگ، هم با روش کلامی و تفسیری و هم با روش فلسفی و عرفانی، در دو زمینة هستی‌شناسی و انسان‌شناسی ـ که هر دو در سیطرة حقیقت توحید قرار دارند ـ اثبات‌پذیر است و این عقیدة اختصاصی امامیه، علاوه بر مبانی و دلایل نقلی، دارای مبانی و دلایل عقلی نیز هست.
منظومه هستی شناسی و حلقات زنجیره تفکر فلسفی علامه محمد تقی جعفری (ره)
نویسنده:
خدایاری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
پدیدارشناسی ، نقد شکاکیت و ضرورت هستی شناسی وحدت‌گرا
نویسنده:
مصطفی زالی ، حمید طالب زاده
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هگل ناشناختنی ماندن شیء فی‌نفسه را در فلسفه کانت معادل با شکاکیت دانسته و علت آن را در روش نقادی جستجو می‌کند. چرا که از نظر او سنجش امکان معرفت پیش از مواجهه با متعلقات معرفت به معنای از پیش مفروض گرفتن سوبژکتیویسم است. در این مقاله نخست نشان داده می‌شود که هگل چگونه با نگارش پدیدارشناسی اولاً اصل پروژه نقادی را به رسمیت شناخته و ثانیاً بدیلی در برابر روش نقادی کانتی ارائه می‌دهد که گرفتار معضل از پیش مفروض گرفتن سوبژکتیویسم و در نتیجه شکاکیت نباشد. سپس با نظر به تفاسیر مختلفی از پدیدارشناسی که آن را به عنوان برهانی علیه شکاکیت قلمداد کرده‌اند، ثابت می‌شود که نتیجه پدیدارشناسی نه اثبات کفایت مفاهیم ذهنی برای اطلاق بر شیء فی‌نفسه که ضرورت وجود ایده مطلق برای امکان معرفت است؛ چرا که از یقین بی‌واسطه آگاهی نمی‌توان حقیقت جهان خارج را استنتاج کرد و وحدت هستی و معرفت تنها ذیل ایده مطلق میسر می‌شود.
صفحات :
از صفحه 51 تا 71
بررسی انتقادی رویکرد تفسیری در مطالعه دین: نقد نظریات کلیفورد گیرتز درباب دین با تکیه بر آرای مرتضی مطهری
نویسنده:
حسین مهربانی‌فر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دین به‌منزله‌ یکی از ارکان زندگی انسان، مورد‌مطالعه‌ رویکردهای مختلف علوم انسانی و اجتماعی ازمنظر درون‌دینی و برون‌دینی قرار گرفته است. تفسیرگرایی با جهت‌گیری برون‌دینی، از‌جمله فراگیرترین این رویکردهاست که کلیفورد گیرتز را می‌توان یکی از‌اندیشمندان برجسته‌ آن به‌شمار آورد؛ وی انسان‌شناسی است که با رویکرد تفسیرگرایانه و گرایش نمادگرا به مطالعهی دین در جوامع مختلف پرداخته است. از‌ دیگر‌سو، مرتضی مطهری به‌منزله‌ ‌اندیشمند الهی و اجتماعی معاصر، زوایای این مهم را با نگرش توحیدی و درون‌دینی مورد تحلیل و بررسی قرار داده است. در این پژوهش، تلاش شده تا ضمن مقایسه آراء این ‌اندیشمند توحیدگرا با نظرات کلیفورد گیرتز در باب دین، با بهره‌گیری از دستگاه نظری مطهری، رویکرد تفسیرگرایی گیرتز مورد نقد و ارزیابی قرار گیرد. واکاوی و مقایسه نظرات این دو ‌اندیشمند، ما را به این نتیجه رساند که «نسبی‌گرایی»، «فروکاستن تعریف دین به مجموعه‌ای از نمادها»، «بی‌توجهی به منشأ وحیانی دین» و... ازجمله مهم‌ترین نقدهایی است که می‌توان از منظر مطهری به رویکرد تفسیرگرایی گیرتز وارد نمود.
صفحات :
از صفحه 107 تا 130
معناشناسی، هستی‌شناسی و خاستگاه کثرت تحلیلی در حکمت متعالیه
نویسنده:
مصطفی موسوی اعظم
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
جستار حاضر، بنیانی از سامانة معرفتی حکمت متعالیه را در حوزة هستی­شناختی آشکار می­سازد: «کثرت تحلیلی». کثرت تحلیلی، از جایگاه حیاتی در حکمت صدرایی برخوردار است، به­گونه­ای که مباحثی چون رابطة وجود و ماهیت، ماده و صورت، جنس و فصل، جوهر و عرض و ... متأثر از آن است. مسألۀ اصلی این جستار تحلیل معنایی کثرت تحلیلی و تعیین جایگاه معرفتی و هستی­شناختی آن است. کثرت تحلیلی از نگاه صدرا کثرت برآمده از معانی و مفاهیم متعددی است که عقل با تحلیل عقلانی از وجود واحد درمی­یابد. تصریحات صدرا بر نفس­الامری بودن کثرت تحلیلی حکایت دارد. از مبانی پیدایش و توسعة این کثرت می­توان به مسألة اتحادی وجودی و امکان تحقق موجودات کثیر به وجود واحد اشاره داشت.
صفحات :
از صفحه 105 تا 125
قانون علیت به مثابه بنیان هستی شناختی خداشناسی عقلی
نویسنده:
مهدی عبداللهی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
خداشناسی عقلی بر سه دسته مبادی تصدیقی، یعنی مبادی معرفت شناختی، زبان شناختی و هستی شناختی استوار است که مهم ترین مبنای هستی شناختی آن، قانون علیت و فروع آن است. درمجموع چهار دیدگاه در مناط نیاز به علت و به بیان دیگر، چهار تقریر از قانون علیت وجود دارد که پذیرش هر یک، نتایج خاصی در خداشناسی فلسفی در پی دارد.بنا به ادعای برخی فیلسوفان غربی، «هر موجودی نیازمند علت است»؛ درنتیجه راهی برای اثبات وجود خدا به مثابه علت غیرمعلول و خالق غیرمخلوق وجود ندارد. الحاد و خداناباوری بسیاری از اندیشمندان غربی در نادرستی برداشت ایشان از قانون علیت ریشه دارد.بر پایۀ سه تقریر دیگر می توان وجود خدا را اثبات کرد؛ اما در تصویر نحوۀ نیازمندی غیرخدا به خداوند متعال، اختلاف دارند. بنا بر تقریر متکلمان و مردم عادی، «هر حادث زمانی، محتاج علت است». با این تقریر، وجود خدا اثبات می شود؛ ولی مخلوقات تنها در حدوث خود نیازمند به اویند. بنا بر تقریر فیلسوفان پیش از ملاصدرا «هر ممکن الوجودی محتاج علت است»؛ در نتیجه خدا به مثابه واجب الوجود اثبات می شود و همۀ ممکنات در حدوث و بقای وجود خود، نیازمند واجب اند. اما طبق دیدگاه ملاصدرا «هر موجود رابط، محتاج علت است». امتیاز این دیدگاه بر دو دیدگاه پیشین، این است که تحلیل عمیق تر و دقیق تری از نحوه نیازمندی مخلوقات به خداوند متعال را به تصویر می کشد
صفحات :
از صفحه 177 تا 204
  • تعداد رکورد ها : 227