جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1645
بررسی تطبیقی حدود و اعتبار عقل نزد ملاصدرا و کانت
نویسنده:
عیسی نجم آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مهمترین گرایش فلسفه معرفت شناسی است چرا که لازم است. ابتدا حدود معرفت بشری مشخص شود آنگاه بر اساس نتایج آن به تحقیقات خود ادامه داد. عقل یکی از مباحث معرفت شناسی در حکمت متعالیه و فلسفه کانت است. از نظر ملاصدرا، بر مبنای حرکت جوهری، غایت نفس ما، اتحاد عقل انسانی با عقل استعلایی و فرا تجربی و وصول به مرتبه ای از وجود عقل فعال است. بنابراین تمام مراحل شناخت عقلی در جهت نیل به اتحاد نفس ناطقه انسانی با عقل فعال سیر می کند. در نظر کانت نیز، نقد عقل محض در واقع پژوهشی است درباره توانایی ذاتی عقل برای بسط تعینات موجود از درون خودش، یعنی به نحوی ناب و مستقل از احساس و تجربه. از این حیث کانت درصدد توجیه و تبیین جدیدی از چگونگی شناخت و معرفت آدمی است. از جمله اهداف این تحقیق، بررسی ماهیت، توانایی ها و حدود عقل بشری در اندیشه کانت و ملاصدرا و نیز بررسی تفاوت ها و شباهت های این دو اندیشمند در مسأله فوق می باشد. در مورد نتایج بدست آمده، به طور کلی می توان گفت که اگر چه کانت و ملاصدرا هر دو در اذعان به محدودیت عقل دارای نقاط اشتراکی هستند اما آنچه راه ملاصدرا را از کانت متمایز می گرداند و گستره ی فلسفه او را به ساحاتی متعالی تر می کشاند این است که او با اعتقاد به سلسله مراتب خاص عقل، سطوحی عالی را در این عرصه قائل شده است که در آن سطوح دریافت های عالیتر امکان پذیر است و علاوه بر این، با اعتقاد تام و تمام به وحی و الهام و شهود، سیطره ادراک انسانی بر قلمروی گستره هستی فراتر از ساحت عقل را امکان پذیر می داند.کانت نیز با تفکیک قلمرو پدیدارها از اشیاء فی نفسه، قائل به توانایی ما در اشراف بر پدیدارها و عدم توان قوای ادراکی در احاطه بر اشیاء فی نفسه گردید.
تحول نظریه ی عدالت رالز از عدالت اخلاقی به عدالت سیاسی
نویسنده:
شهلا اسلامی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه آزاد اسلامی,
چکیده :
در این مقاله تحول نظریه ی عدالت رالز از عدالت اخلاقی - فلسفی به عدالت سیاسی به این صورت بررسی می شود: مرحله ی اول نظریه ی عدالتِ رالز با توجه به کتاب نظریه ای درباره عدالت شکل می گیرد. در این قسمت از نظریه ی عدالت به مفاهیم اساسی ای همچون قرارداد اجتماعی، موقعیت اولیه و تعادل تأملی توجه می شود. این مفاهیم دارای مبانی اخلاقی- فلسفی هستند که مرحله ی اول نظریه ی عدالت را شکل می دهند. مرحله ی دوم نظریه ی عدالت رالز، کم رنگ شدن عدالت اخلاقی- فلسفی است؛ مرحله ای که با توجه به کتاب های لیبرالیسم سیاسی و عدالت به مثابه انصاف شکل می گیرد. در این مرحله رالز مفاهیمی همچون کثرت گرایی، جامعه ی بسامان، عقل عمومی و اجماع همپوش را به کار می برد. بررسی این مفاهیم فهم تحول نظریه ی عدالت را آسانتر می کند. پس از بررسیِ سیر اجمالیِ تحول نظریه ی رالز که در آن مفاهیمی همچون موقعیت اولیه کم رنگ می شود، به این نتیجه می رسیم که نظریه ی عدالت رالز دارای مبانی اخلاقی- فلسفی است و بنابراین در سیر از عدالت اخلاقی - فلسفی به عدالت سیاسی به طور کامل موفق نمی شود.
صفحات :
از صفحه 5 تا 34
ارزیابیِ نقد شیلّر بر زیبایی شناسی کانت
نویسنده:
مریم بختیاریان، مجید اکبری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه آزاد اسلامی,
چکیده :
فریدریش شیلّر در طرح اندیشه ی زیبایی شناختی خویش از نقد قوه حکم کانت و با ارزیابی انتقادیِ آن آغاز کرد. هرچند او نزد عموم اندیشمندان فیلسوفی کانتی شناخته می شود، امّا در نخستین آشنایی اش با فلسفه ی کانت از ورطه ی ایجاد شده میان قلمروی ضرورت و آزادی، و از ستیز میان انگیزه های درونی انسان ناخرسند گشت و بر آن شد تا برخی دیدگاه های کانت را اصلاح کند. نخست، او در زیبایی شناسی خود به منظور گذر از دوگانه انگاری کانتی و خاتمه دادن به تقابل و ستیز انگیزه های درونی انسان، درصدد بر آمد تا ابزاری هماهنگ کننده بایبد. از همین روی، پس از تأمل در استنتاج استعلایی، ادراک زیبایی را ادراکی هماهنگ کننده یافت و مدعی شد که تنها به کمک آن می توان بر از هم گسیختگی نهاد آدمی غلبه کرد. سپس، ضمن انتقاد از نگاه کاملاً سوبژکتیویستی کانت نسبت به زیبایی، مفهومی ابژکتیو از زیبایی (آزادی در پدیدار) ارائه داد. سپس تر، با انتقاد از تمایز کانتی میان دو قلمرو زیبایی شناسی و اخلاق، مدعی شد که انسان برای اخلاقی شدن نیاز به تمهیداتی دارد که تنها به یاری آموزش زیباشناختی، این تمهیدات فراهم می گردند. دستاورد او نزدیک سازی دگرباره ی دو قلمروی تجربه ی زیبایی شناختی و اخلاق بود.
صفحات :
از صفحه 34 تا 64
بررسی تطبیقی آرای تربیتی ایمانوئل کانت و جلال الدین محمد بلخی ملقب به مولوی
نویسنده:
علی نیکوفرید
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف اصلی این پژوهش بررسی شباهت‌ها و تفاوت‌های اندیشه های تربیتی ایمانوئل کانت و جلال الدین محمد بلخی ملقب به مولوی است . روش تحقیق،‌ روش توصیفی – تحلیلی است که برای جمع آوری اطلاعات از روش سندکاوی استفاده شده است در این پژوهش پنج مولفه انسان شناسی ، ماهیت تعلیم و تربیت،اهداف تعلیم وتربیت ،اصول تعلیم وتربیت، روش های تعلیم وتربیتمورد مقایسه قرار گرفته است که مهم‌ترین یافته هابه این شرح می‌باشد. شباهت‌ها: در ماهیت تعلیم و تربیت: کانت و مولوی هر دو به مساوات و برابری در تعلیم و تربیت ، قدرت عقل و محدودیت آن ، پرورش اندیشه انسان و تهذیب اخلاق ، عملی بودن تعلیم و تربیت ،ماهیتى تدریجى و پیوسته تعلیم و تربیت اعتقاد دارند. در ماهیت انسان هر دو به الهی بودن و نیک بودن ذات انسان ، نیازمند بودن انسان به تعلیم و تربیت، قدرت عقل و اندیشه در انسان واختیار و آزادی انسان اعتقاد دارند.در اهداف تعلیم و تربیتهر دو به هدف رسیدن به کمال انسانیت و پرورش و هدایت عقل و اندیشه،اعتقاد دارند.در اصول تعلیم و تربیت هر دو به اصول آزاد‌ی، فعالیت، تبعیّت از مربی، توجه به همه ابعاد وجودی متربی و تدریج و وجود مراحل متعدد و رعایت اصول هر یک اعتقاد دارند. در روش‌های تعلیم و تربیت هر دو به روش تشویق و تنبیه وروش کار و فعالیت اعتقاد دارند. تفاوت‌ها:در ماهیت تعلیم و تربیت کانت غایت تربیت را تربیت اخلاقی می‌داند و اساس تربیت را رسیدن به قانون اخلاقی می‌داند. مولوی غایت تربیت را قرب الهی می‌داند و مهمترین نوع تربیت را تربیت عرفانی می‌داند. کانت به نظام تعلیم و تربیت مبتنی بر آزادی فرد و رشد و تعالی استعدادهای فرد معتقد است و مهمترین بخش تعلیم و تربیت تربیت اخلاقی می‌داند وتعلیم و تربیت بر ارزش‌ها تأکید دارد و ارزش‌ها بر بایدهای اخلاقی استوار است و از سوی دیگر مولوی معتقد است درتعلیم و تربیت تزکیه بر تعلیم مقدم است فن تربیت، کنش و گاه واکنشی است مهرآمیز ، بخردانه ، با روندی آهسته و پیوسته و بالنده.سود معنوی و مادی متربی در پی برانگیختن و پروراندن هماهنگ و همه سویه همه نهادهای خدا آفریده او برمی آیدهمچنین مولوی معتقد است که در تعلیم و تربیت شخصیت انسان آنگاه شکل می گیرد و به ثمر می نشیند که رابطه او با خدا رابطه عشق و فنا باشد و تعلیم و تربیت عرفانی خویش را بر شعور جهان هستی استوار است. درماهیت انسانکانت به امکان تجربه و درک قوانین طبیعی توسط انسان تأکید می‌کند و مولوی به سلسله مراتبی بودن جسم و روح انسان تأثیر متقابل روح و بدن معتقد است همچنین ویژگی‌های فقر ذاتی، عشق ورزی و تأثیر پذیری و تأثیرگذاری را برای انسان بر می-شمارد.دراهداف تعلیم و تربیتکانت اهداف‌ آراسته شدن به آداب و پرورش بعد فرهنگی در انسان،ایجاد نظم و انضباط در انسان، پرورش نیروی فهم و قضاوت در انسان، استواری در اخلاق و تهذیب اخلاق و نفس، پرورش عمومی قوای ذهن، پرورش خاص قوای ذهنی وتبدیل حقیقت به امر اخلاقی را برای تعلیم و تربیت بر می‌شمارد و مولوی اهداف فناءفی الله و بقاءبالله، تربیت نفس وکنترل نفس اماره و تهذیب اخلاق خود، پرورش و هدایت عقل و اندیشه، حل مشکلات وجودی، رسیدن به سعادت دین و دنیا را برای تعلیم تربیت ذکر می‌کند.دراصول تعلیم و تربیتکانت اصول تربیتی از جمله اصل انضباط، اصل تجربه، اصل آینده نگری، اصل، اصل لزوم همراهی علم با عمل توجه دارد و از سوی دیگر مولوی اصول تربیتی از جمله اصل عبودیت، اصل عنایت خداوند،اصل کرامت انسان،اصل تفرّد توجه دارد. درروش‌های تعلیم و تربیتکانت به روش تربیت منفی، روش بازی و کار، روش سقراطی و روش تعقل‌گرایی توجه دارد از سوی دیگر مولوی به روش الگویی، روش مهرورزی، روش موعظ? حسنه، روش مشاوره، روش داستان سرایی و قصه گویی وروش تمثیل توجه دارد.
امکان یا امتناع علم دینی در مقام اثبات
نویسنده:
مجتبی عطارزاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
درپی بالا گرفتن تعارض علم و دین درغرب عصر روشنگری ،طرح مقوله «علم دینی» به عنوان راه کار برون رفت از این بحران ،در کانون توجه واقع شد. جوامع اسلامی نیز از شمول این امر بر کنار نبودند چه آن که نوعی دوگانگى محیط هاى علمى این گونه جوامع را فراگرفته بود؛ از یک طرف، میل به حفظ ارزشهاى دینى و اسلامى در آنها وجود داشته و دارد و از طرف دیگر، علومى آموزش داده مى شد که در آنها جایى براى ارزشهاى دینى نیست. افزون بر این، رکود و انحطاط جوامع اسلامى به دلیل بى توجهى به علوم تجربى، اعم از طبیعى و انسانى، و در مقابل، پیشرفت و توسعه جوامع غربى به دلیل استفاده از این علوم، اندیشمندان مسلمان را بر آن داشت تا نسبت به علوم جدید و روشهاى آن بازنگرى عمیقى صورت دهند؛ چرا که احیاى معرفت دینى یا به تعبیرى، نواندیشى دینى، نیازمند نگرش جدید به علومى بود که به طور مستقیم در راستاى معارف دینى قرار نداشتند. برآیند این عوامل، خطور طرح ایجاد «علم دینى » به ذهن پاره اى از اندیشمندان مسلمان در دهه دوم قرن بیستم راباعث گردید.بر اساس این ایده، مدعیان علم دینى باید به نوعى همپوشى در قلمرو علم و دین باور داشته باشند. از آنجا که در قلمرو تلاقى علم و دین، روند دینى کردن یا شدن علوم، نمود آشکارترى دارد، پس در این راستا باید رابطه بین علم و دین با دقت بیشتری مورد کاوش قرارگیرد.
صفحات :
از صفحه 177 تا 206
بررسی تطبیقی ارزش شناخت از دیدگاه ملاصدرا و کانت
نویسنده:
علیرضا پوربابا مهربانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
بررسی تطبیقی فضیلت، سعادت و کمال از دیدگاه کانت و فارابی
نویسنده:
مهین فرخ زادگان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
فارابی و کانت به عنوان دو اندیشمند مهم در فلسفه‎ی اسلامی و غربی دارای نظریات خاصی در بحث فضیلت، سعادت و کمال می‎باشند. پایان‎نامه‎ی حاضر نظریات این دو فیلسوف را ابتدا هر یک به نحو جداگانه مورد بررسی و سپس مورد مقایسه قرار داده است. از نظر فارابی، فضیلت و سعادت هر یک دلالت بر کمال می‎کنند، به گونه‎ای که انسان از طریق اکتسابِ کمال اول (فضیلت)، به مرتبه‎ی کمال ثانی (سعادت) نائل می‎شود که این سعادت قصوی و کمال نهایی انسان در نظر گرفته می‎شود. از نظر کانت فضیلت، اراده‎ی نیک و خیر مطلقِ مطابق با تکلیف در نظر گرفته می‎شود که سعادت به عنوان خیر مشروط، تنها با ضمیمه شدن به این اراده‎ی نیک ارزش اخلاقی می‎یابد،کمال از نظر وی از پیوند فضیلت و سعادت اخلاقی حاصل می‎گردد، از این رو ماهیتاً با سعادت فرق می‎کند.این دو به رغم تعلق داشتن به دو حوزه‎ی فلسفی متفاوت، و اختلاف نظر در امور گوناگون، در مباحث خاصی نیز نظریاتی عرضه کرده‎اند که تا حدودی به هم متقاربند، از جمله: خیر بودن فضیلت، سعادت و کمال. دلالت داشتن فضیلت و سعادت برکمال. اعتقاد به اختیار به عنوان پیش فرضِ تحقق سعادت و کمال. رابطه‎ی علیت میان فضیلت و سعادت.
قضایاى تحلیلى و ترکیبى
نویسنده:
دیوید. و. هاملین
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی,
چکیده :
تمايز ميان احكام تحليلى‌‌‌‌ و تركيبى‌‌‌‌ براى‌‌‌‌ نخستين بار توسط كانت در مقدمه نقد عقل محض صورت گرفت. بنا به گفته او، احكام كلا به اين دو نوع تقسيم مى‌‌‌‌‌شوند. موضوع هر دو نوع حكم بايد شى‌‌‌‌ء يا اشيا باشد، نه مفاهيم. «احكام تركيبى‌‌‌‌» احكامى‌‌‌‌ آگاهى‌‌‌‌ بخش اند؛ يعنى‌‌‌‌ احكامى‌‌‌‌ كه با مرتبط نمودن يا تلفيق كردن دو مفهوم متفاوتى‌‌‌‌ كه موضوع تحت آنها گنجانده شده است، درباره آن مطلبى‌‌‌‌ به ما مى‌‌‌‌گويند. «احكام تحليلى‌‌‌‌» احكام غيرآگاهى‌‌‌‌ بخش اند؛ يعنى‌‌‌‌ احكامى‌‌‌‌ هستند كه صرفا به توضيح يا تحليل مفهومى‌‌‌‌ مى‌‌‌‌‌پردازند كه موضوع تحت آن واقع شده است. در اينكه حكمى‌‌‌‌ چگونه مى‌‌‌‌تواند در آن واحد، درباره شى‌‌‌‌ء باشد، نسبت به آن غيرآگاهى‌‌‌‌بخش بوده و توضيح دهنده مفاهيم مندرج در آن باشد، مشكلات بدوى‌‌‌‌ وجود دارند كه بعدا به بررسى‌‌‌‌ آنها خواهيم پرداخت.
وجود محمولى
نویسنده:
محسن غرویان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اهميت اهتمام به اين مقوله و ارج كنكاش پيرامون اين مسأله آن هنگام آفتابى مى شود كه ببينيم آن از سويى فيلسوفانى همچون كانت آلمانى (1724ـ1804) (Kant, Immanuel) منكر وجود محمولى شده اند و از ديگر سوى، فيلسوفان اسلامى وجود محمولى را هرگز محل تشكيك قرار نداده اند، بلكه آنچه نزد اينان محل نزاع و نقاش واقع شده، معناى حرفى وجود، يعنى وجود رابط است؛ پس مسأله اى اين چنين به حق محتاج تحقيق و تدقيقى در خور است. حل اين معضل در گرو طرح پاره اى مبادى تصورى و تصديقى است كه ما نخست ـ در حد گنجايش مقام و وسعت مجال ـ اشارتى بدان ها داريم و سپس به لب كلام و مغزاى سؤال خواهيم پرداخت.
زمان و مکان در معرفت شناسى کانت و هگل
نویسنده:
ابوالحسن غفاری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه اموزشی و پژوهشی امام خمینی,
چکیده :
اهميت مباحث معرفت شناسى (اپيستمولوژيك) بر كسى پوشيده نيست. در فلسفه جديد، معرفت شناسى به حدى مهم است كه به جرأت مى توان گفت: فلسفه غرب بيش تر شأن معرفت شناسانه دارد تا هستى شناسانه (آنتولوژيك). اعتقاد بر اين است كه كانت نخستين فيلسوف غربى بوده كه در معرفت شناسى، بيش از ديگر فلاسفه دوره جديد بحث نموده است، به گونه اى كه موضوع فلسفه را از وجودشناسى به معرفت شناسى تبديل كرده است. بنابراين، از زمان او تاكنون فلسفه غرب شأن معرفت شناسى گرفته است. در اين مقاله، به بخشى از دستگاه عظيم و عريض كانت و بخش هايى كه هگل از آن ها متأثر گرديده، پرداخته شده است.
  • تعداد رکورد ها : 1645