جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 88
مرگ، آینه بینش هستی شناختی مارتین هیدگر
نویسنده:
حیدری احمدعلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مارتین هیدگر «دازاین» را موجودی تعریف کرده است که در میان موجودات دیگر از این خصیصه ممتاز برخوردار است که هم و غم هستی دارد و اگر پرسش هستی نقطه کانونی تاملات معرفتی اوست، ناشی از این خاستگاه و ویژگی بنیادین او است. اما کدام یک از امکانات «دازاین» بیشترین مجال و رخصت را برای مواجهه و تلاقی او با هستی فراهم می آورد؟ هیدگر این امکان را به عنوان خاص ترین امکان «دازاین»، مرگ معرفی می کند. آنچه که ما در این مقاله بر عهده گرفته ایم این است که بیان ضمنی و تلویحی هیدگر را در ترجمان هستی شناختی مرگ، به صراحت و روشنی بیان کنیم. نگارنده با رجوع به مولفه های پنج گانه مرگ در تعریفی که هیدیگر از آن به دست می دهد، وجوه هستی شناختی این مقومات را بررسی کرده است. نگاه هیدگر به مرگ، هستی شناختی و به تعبیر او اگزیستنسیال است. به باور هیدگر همه تتبعات و پرسش هایی که مرگ را از منظر زیست شناختی، روان شناختی، کلامی و انحای دیگر بررسی می کند، از حیث روش، به تحلیل اگزیستنسیال مسبوقند. این منظر برخلاف تلقی رایج از مرگ، آن را آینه هستی می سازد و با استمداد از آن به عنوان امکانی نهایی که در بطن خود نابودی هر امکان دیگری را می پرورد، راهی به هستی می گشاید. تقرب وجودی به مرگ، مرگ آگاهی را از توجه آسیب شناختی، آیینی و یا قوم شناختی به مرگ ممتاز می کند. کوش برای نشان دادن تفصیلی مضامین هستی شناختی عناصر مرگ در بیان هیدگر و مقایسه آن با باورهای «تصلب یافته» موجود بین و به تعبیر هیدیگر انتیک، مرادی است که این جستار در پی آن است.
صفحات :
از صفحه 43 تا 70
نقش نظریه صورت در معرفت شناسی ارسطو با محوریت کتاب زتا (کتاب هفتم متافیزیک)
نویسنده:
فرناز سماواتی پیروز
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این نوشتار نگارنده می‌کوشد تا با بهره جستن از روشی تحلیلی که مبتنی بر شرح فصول هفده‌گانه کتاب زتای متافیزیک است نقش نظریه صورت را در معرفت شناسی ارسطو مورد بررسی قرار دهد.از این رو در وهله نخست به رویکرد ارسطو نسبت به آنچه که می‌تواند جوهرِنخستین تلقّی گردد پرداخته شده و سپس از رهگذر بحث پیرامون این‌همانی جوهرِنخستین و صورت، در صدد تبیین پاسخ ارسطو به این پرسش که متعلّق شناخت چیست و معرفت به آن چگونه قابل حصول می باشد برمی‌آییم.به نظر می‌رسد رهیافت ملهم از نظریه ارسطو حکایت از آن دارد که جوهرنخستین شیء چیزی جز صورت درون اشیا محسوس نبوده و بنابراین صورت است که ما را به سمت شناخت حقیقت اشیا رهنمون می‌گردد.بدین‌سان نگارنده بر آن است که پی بردن به ژرفای اندیشه نهفته در هستی شناسی و معرفت شناسی ارسطویی میسر نخواهد بود مگر آنکه به نظریه صورت به مثابه حلقه ارتباطی این دو دیدگاه نگریسته شود.
هردر، فلسفه تاریخ و عصر روشنگری
نویسنده:
علی‌اصغر لامعی رامندی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یوهان گوتفرید فن هردر به عنوان متفکری برجسته در زمینه تاریخ حیات انسانی و به عنوان چهره ای در زمانه روشنگری قرن هیجدهم و پیامد های فکری-فرهنگی آن، به نحوی خاص به دوره ها و اعصار تاریخ توجه می‌کند و بر خلاف تلقی رایج عقل باورانه که با اصول کلی پیش می رود، نگرشی متفاوت در مورد ماهیت انسانی و ایده ها و رویکردهای تاریخی عرضه می‌کند. وی بر حالات درونی انسانها در تاریخ توجه کرده و بر عواملی چون زبان، فرهنگ و دین به عنوان عوامل فردیت و تشخص گروهها و جوامع انسانی تأکید می‌کند. در بررسی تاریخ، وی خواستار همفکری و همدردی با تمام اقوام و ملتها و فرهنگها می‌باشد و با این رویکرد در پی طرحی کلی برای معنا و مفهوم تحول و تکامل در حیات تاریخی می‌باشد. نزد او، جنبه های فرهنگی شخصیت انسانی اولویت یافته، به دستاورد بشری در هر مقطع زمانی و مکانی به دیده احترام نگریسته و در زمینه انسان شناسی عوامل یاد شده را دخالت داده است.بدین معنا توجه خاص کرده است. دستاورد اصلی وی درک و فهم بی واسطه پدیده های تاریخی است و بنابراین به متن تجارب تاریخی وارد شده و با درکی عینی و ملموس، حوزه حیات خاص انسانی را مورد بررسی قرار می‌دهد. در زمینه فرهنگ، وی به نظریه نسبی انگاری فرهنگی متمایل است و حرکت کلی پدیده های تاریخی را مطابق مشیت الهی مورد تبیین قرار داده، حرکت حیات انسانی را رو به سوی تحول و تکامل می‌داند. لازم به ذکر است که تلقی تاریخی هردر، علاوه بر تقدم زمانی نسبت به هگل، در اصل متفاوت از اوست، زیرا تلقی هردر از عقل و تاریخ، در نسبت کامل با انسانیت و سعادت بشری معنا و مفهوم پیدا می‌کند.
حقیقت ترس ‌آگاهی در گذار از ساحت مفهوم به ساحت تجربه سینمایی در پرتو تفکر هایدگر
نویسنده:
محمدصادق صادقی‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله به تحلیل حوزه معنایی ترس در اندیشه‌ هایدگر پرداخته، و تلاش کرده‌ایم اثبات نماییم که این حوزه معنایی در طیفی از امر نااصیل (ترس) تا امر اصیل (ترس‌آگاهی) تعریف می‌شود و رسیدن به یافتگیِ بنیادین ترس‌آگاهی در سیری تدریجی از استحاله حوزه معنایی ترس میسر است. نقطه آغازین این طیف پدیدار ترس است در مقام امر نااصیل آغازین که به‌مثابه نخستین پله به ما کمک می‌کند تا پس از گذر از مراتب میانی رعشت، دهشت و وحشت به سوی پله غایی اصالت که همان ترس‌آگاهی است حرکت نماییم. یعنی چنانکه هایدگر معتقد است حرکت به سوی امر اصیل ناگزیر از گذار از ساحت بی‌اصالتی است. اهمیت یافتگیِ بنیادین ترس‌آگاهی در دوران فراموشی مطلق هستی، در ایجاد التفات در دازاین نسبت به هستی و کمک به او برای حرکت به سوی اصیلانه بودن آشکار می‌شود. سپس یکی از مهم‌ترین مضامین اندیشه هایدگر یعنی «رویداد حقیقت» از منظر وقوع آن در کار هنری و به طور خاص هنر فیلم مورد تأمل قرار می‌گیرد و تلاش می‌شود که با طرح مفهوم پیکار میان پوشیدگی و ناپوشیدگی در کار هنری، که هایدگر آن را پیکار میان زمین و جهان می‌نامد، به سیطره تماشاگر در تفسیر جهان فیلم خاتمه داده شود زیرا با این رویکرد، تماشاگر دیگر سوژه‌ای نیست که بخواهد فیلم را به ابژه‌ای برای شناخت خویش بدل نماید بلکه در یک رویارویی با جهانِ فیلم در پرده فرو افکندن از حقیقت در ساحت فیلم یاری رسانده و با تفسیر خود از فیلم، در تحقق رویداد حقیقت مشارکت می‌نماید. پدیدارشناسی هرمنوتیک به عنوان روش‌شناسی این رساله به ما یاری می‌رساند که دریابیم چگونه تجربه رویارویی با جهان فیلم، تماشاگر را به پرسش هستی‌شناختی خودش از فهم فیلم رهنمون می‌گردد زیرا هر تفسیر، تماشاگر را به فهم از هستیِ خودش، در مقام دازاین در-جهان ارجاع می‌دهد؛ دازاینی که بازیگر است و درگیر با جهان و نه مشاهده‌‌گری صرف در ساحت تفکر محاسبه‌گر دکارتی و به دور از تجربه در-جهان-بودن. در نهایت نظریه نهایی این رساله مطرح می‌شود که از ترکیب آرای هایدگر با سه نظریه‌ سینمایی در باب غایت سینمای وحشت متعلق به نوئل کارول، سینتیا فریلند و جرج اوچوا حاصل آمده است. در طرح نظریه نهایی از توانش‌های این سه نظریه استفاده شده و نقطه ضعف آن‌ها، که تفکر محاسبه‌گر دکارتی و غفلت از پرسش هستی است، به مدد تفکر تأملی هایدگر مرتفع می‌گردد. نظریه نهایی این رساله معتقد است هیولا، به مثابه تجسم شرّ و عنصر محوری سینمای وحشت، در جلوه‌های متفاوتی از پدیدار ترس (شامل ترس، رعشت، دهشت، وحشت و ترس‌آگاهی) تجلی می‌یابد. سینمای وحشت با طرح عناصر اساسی تحلیل هرمنوتیکی هایدگر (یعنی جهان، مرگ، گناه، طرح‌افکنی و اصالت) در نسبت با دازاین در قالب بیان سینمایی، امکان ظهور «رویداد حقیقت» در جهان فیلم را با مشارکت تماشاگر، در مقام دازاین تفسیرکننده، فراهم می‌آورد و «رویداد حقیقت» منکشف‌شده در این سینما، یافتگی بنیادین «ترس‌آگاهی» است که در جهانی سینمایی برساخته از 5 ژانر اساسی شامل ژانر ترس، ژانر رعشت، ژانر دهشت، ژانر وحشت و در نهایت ژانر ترس‌آگاهی از خویش پرده فرو می‌افکند.
ترجمه و شرح کتاب عشق، قدرت و عدالت اثر پل تیلیش
نویسنده:
پریسا یزدان جو
نوع منبع :
رساله تحصیلی , شرح اثر , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
بررسی چالش‌های فلسفی-اخلاقی شبیه‌سازی انسان
نویسنده:
حنانه حاجی‌آقابابا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این نگارش با عنوان "چالش‌های فلسفس-اخلاقی شبیه‌سازی انسان" سعی بر آن بوده است که بر خلاف دیگر منابع موجود به تحلیل و بررسی این فناوری نوین از نقطه نظر فلسفی و اخلاقی بپردازیم. به علاوه تلاش کریم که توجه خود را صرفا بر مهمترین و جنجالی ترین حوزه این فناوری مبذول داریم. به عبارتی دیگر متمرکز بر شبیه سازی انسان خصوصا شبیه سازی مولد بوده ایم. نگارش حاضر شامل پنج فصل می‌باشد: در فصل اول کلیّات و مفاهیم علمی‌ شبیه‌سازی به اختصار و تا حد نیاز بیان گشته است. در فصل دوم به تبیین و بررسی‌ این امر پرداخت شده است که آیا شبیه‌سازی انسان قابلیت موضوعیت یافتن در اخلاق را دارد یا خیر. در فصل سوم با بحث از طبیعت و انسان به عنوان موجودی طبیعی، به چالش‌های حاصل از این نوع نگاه به اعمال انسان، خصوصاً شبیه‌سازی در جایگاه جانشینی تولید ‌مثل طبیعی، پرداخته شده است. در فصل چهارم آرا و دلایل مطروحه از جانب موافقین و مخالفین شبیه‌سازی بیان گشته است. نهایتاً در فصل آخر به نتیجه گیری در این بابپرداخت شده است که با توجه به نقدها و دلایل قابل قبول و منطقی مخالفین و موافقین همچنان تا روشن شدن دیگر جنبه های اخلاقی و فلسفی این فناوری پرسود اما مخاطره آمیز باید درنگ کرد. در عین حال باید از تدوین شتابزده قوانین و دستورات اجتناب گردد. در ضمن اینکه پژوهش ها بر روی حیوانات مانند گذشته باید ادامه یابند تا راه برای دست یافتن به موفقیت در استفاده از این فناوری برای انسان هموار شود. البته در این حوزه نیز نباید از موازین اخلاقی حاکم بر آزمایش بر روی حیوانات غفلت نمود.
بنیاد تاریخ در اندیشه هیدگر
نویسنده:
محمد خیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هیدگر به عنوان فیلسوفی قائل به «تاریخی نگری» شناخته شده اما چند و چونه این اندیشه و مراد وی از تاریخ آن گونه که شاید و باید شناخته نشده است. این رساله در تلاش است نگاه هیدگر به تاریخ را در آثار وی و به طور خاص در کتاب هستی و زمان نشان دهد. رساله ، نگاه تاریخی هیدگر را در دیگر آثار وی نیز دنبال کرده و کوشش می کند مؤلفه هایی را که متعلق به متفکران پیش از اوست و در تلقی هیدگر از تاریخ مؤثر افتاده است، مد نظر آورد و نسبت آنها را با اندیشه ی هیدگر تبیین کند. تاریخ به معنای متعارف لفظ ریشه در حوالتی Geschick دارد که بر آمده از تعادل دازاین (انسان) و زاین (وجود) است به عبارت دیگر تاریخ تقویمی Chronikalisch ریشه در تاریخ وجودی دارد که ناظر به پیوند انسان و هستی است. این رساله مترصد است این فرضیه و تلقی را که ناشی از مطالعات اجمالی نگارنده در فلسفه ی هیدگر است به تفصیل بررسی و نقد کند.سوالات تحقیقجایگاه تاریخ در منظومه ی فکری هیدگر به عنوان یک فیلسوف پدیدار شناس است؟رابطه فلسفه و تاریخ در آراء هیدگر چگونه است؟ بنیاد تاریخ در نظر هیدگر چیست و روش درک آن چگونه است؟روش تحقیق شامل تعریف مفاهیم، روش تحقیق، جامعه ی مورد تحقیق، نمونه گیری و روش های نمونه گیری، ابزار اندازه گیری، نحوه ی اجرای آن، شیوه ی گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها:نگاه هستی شناسانه به زمان و به تبع آن به تاریخ و توجه به غفلت از پرسش از وجود در سیر تطور تاریخ فلسفه غرب با تأکید بر هستی و زمان، هیدگر و اندیشه های تاثیرگذار وی در اندیشه مغرب زمین.پرسش از بنیاد تاریخ پرسشی در سنت متافیزیکی است و هیدگر در تلاش است از درون این سنت بر آن غلبه کند شاید بتوان گفت بنیاد تاریخ در اندیشه هیدگر هستی است، که خود بی بنیاد است.
فهم هنری بی بدیل است؛ تلقی هنری هیدگر؛ عرصه پیوند آراء فلسفی هنر
نویسنده:
احمدعلی حیدری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
چکیده :
نگارنده در این مقاله ابتدا به مختصات فهم هنری که خصائصی ممتاز دارد اشاره کرده و کوشیده است به پرسش «هنر چیست؟» پاسخی در خور عرضه کند. از آنجا که پاسخ مذکور متضمن مولفه ارزش در تعریف هنر است، وی به اختصار به جایگاه ارزش در تلقی متفکران صاحب نامی چون کانت، هگل، آدورنو و هیدگر می پردازد و سپس به این جمع بندی می رسد که تلقی هنری هیدگر بهره مند از ویژگی هایی است که با استمداد از آن می توان زمینه هایی مناسب فراهم آورد از برای پیوند و مذاکره میان بدیل های مختلفی که درباره ارزش هنر و آثار هنری فلسفه پردازی کرده اند و احیانا آراءشان به دشواری قابل جمع اند.
صفحات :
از صفحه 7 تا 31
مفهوم روح قومی در بستر فلسفه‌ی تاریخ هگل
نویسنده:
زاهده فلاحتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع و طرح مسئله: هدف نشان دادن جايگاه منطقی مفهوم روح قومي در انديشه‌ي هگلي و تبيين ضرورت وجودي اين مفهوم در تفكر او و نقش آن به‌عنوان ايده‌اي تأثيرگذار و اجتناب‌ناپذير در فلسفه‌ي تاريخ هگل مي‌باشد، به‌نحوي كه كليدي‌ترين مفهوم فلسفه‌ي تاريخ هگل را شامل مي‌شود. مباني نظري شامل مرور مختصري از منابع، چارچوب نظري و پرسش‌ها و فرضيه‌ها: مبناي اصلي اين رساله كنار هم قرار دادن بخش‌هاي مؤثر در فهم انديشه‌ي روح قومي در فلسفه‌ي تاريخ اوست تا سير منطقي تفكر هگل در رسيدن به اين مفهوم روشن گردد. درابتدا تمهيداتي از فلسفه‌ي تاريخ و انديشه‌ي تاريخ‌نگرانه‌ي هگل آورده شده است. فصل اول، با عنوان روح (Geist) روشن‌كننده‌ي نقطه‌ي آغاز فلسفه‌ي هگل و چرايي و چگونگي آن است. فصل دوم با عنوان روح جهان (Weltgeist) تبیین‌کننده‌ي ارتباط فلسفه‌ي هگل با تفكر تاريخي او، چگونگي تجلي روح در تاريخ جهان و نيز تحقق عقل می‌باشد. لذا فصل سوم با عنوان روح قومي (Volksgeist) فاعل اصلي تاريخ جهان را براي ما نمايان مي‌سازد. اين فاعل به‌منزله‌ي واحد زنده و حقيقي روح، عبارتست از اقوام و ملت‌هاي مختلف و روح حاكم بر آن‌ها. روش تحقيق شامل تعريف مفاهيم، روش تحقيق، نحوه‌ي اجراي آن، شيوه‌ي گردآوري و تجزيه و تحليل داده‌ها: تبيين جداگانه‌ي انديشه‌ي هستي‌شناسانه و معرفت‌شناسانه‌ي هگل و روشن‌سازي وحدت بنيادين ميان آن‌ها بر اساس دو اثر عظيم هگل پديدارشناسي روح و درسگفتارهايي درباره‌ي فلسفه‌ي تاريخ. يافته‌‌هاي تحقيق: روح به‌منزله‌ي اصل فلسفه‌ي هگل، ذاتي آگاه و آزاد و نيز متعين است كه در قالب اقوام و ملل مختلف به تجلي درمي‌آيد و تنها از طريق دولتِ اخلاقي و نيز هماهنگي افراد با نظام كليِ سامان‌مندِ عقلاني، به خودآگاهي و آزادي دست مي‌يابد. لذا براساس اهميت مفهوم جماعت در انديشه‌ي هگل، ارتباط ميان سه قلمروي فلسفه (روح)، تاريخ (عينيت)، و اجتماع (قوم) در تفکر او روشن مي‌گردد نتيجه‌گيري و پيشنهادات: روح قومي به‌منزله‌ي هستيِ روحانيِ يك قوم، روحي كلي و در عين‌حال متعين است كه واسطه‌ي تحقق و تجلي عقل در تاريخ جهان قرار مي‌گيرد. لذا بحث درباره‌ي این مفهوم، فلسفه‌ي هگلي را عينيت بخشیده؛ مفهوم روح را در اذهان، معقول‌تر و به‌تبع كاربرد آن‌را منطقي‌تر مي‌سازد.
فلسفه اخلاق اپیکتتوس با تأکید بر دستینه
نویسنده:
عفت جهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مسائل مهم فلسفی، بررسی نسبت نظر و عمل است. شاید بتوان آراء اندیشمندان در این مسأله را در دو موضع اصلی شناسایی کرد. یکی گسست نظر و عمل و دیگری پیوند نظر و عمل. گروه اول، هر گونه ارتباط میان نظر و عمل را انکار کرده و این دو قلمرو را مستقل از یکدیگر می‌شناسند. گروه دوم که از ارتباط نظر و عمل سخن می‌گویند به دو گروه تقسیم می‌شوند: دسته‌ای از تقدم نظر بر عمل سخن می‌گویند و دسته‌ای دیگر به تقدم عمل بر نظر باور دارند.در باب موضع رواقیان در این مسأله به نظر می‌رسد این رأی غالب باشد که رواقیان به پیوند نظر و عمل قائل هستند اما در باب نحوه تقدم این دو بر یکدیگر میان رواقیان دوره متقدم و متأخر تفاوت وجود دارد: در دوره متقدم به تقدم نظر بر عمل صحه می‌گذاردند در حالیکه در دوره متأخر به تقدم عمل بر نظر توجه داشتند.بنابراین در خلال بررسی و تحلیل آراء اپیکتتوس در فلسفه اخلاق، به رأی وی در مسأله نظر و عمل نیز توجه شده است. بنابراین برای این مقصود، یکی از فرضیه‌هایی که در این پایان‌نامه مد نظر قرار گرفته است، موضع اپیکتتوس در مقام اندیشمند رواقی دوره متأخر در این مسأله است و اینکه اگر وی به «تقدم عمل بر نظر» باور داشته است، چگونه فلسفه اخلاق خود را با آراء زنون کیتیومی، بنیانگزار رواقیان در دوره متقدم که به «تقدم نظر بر عمل» قائل بوده است، پیوند می‌داده است.اگر قرار باشد اهمیت این مسأله به طور بسیار مختصر از طریق کوشش برای سازگاری سخنان اپیکتتوس با زنون کیتیومی نشان داده شود، می‌توان به نمونه زیر اشاره کرد:بررسی اینکه آیا این سخن اپیکتتوس که می‌گوید: « طالب آن مباش که امور آن‌چنان که تو آرزو می‌کنی، رخ دهند بلکه آن امور را آن‌چنان که رخ می‌دهند، آرزو کن(آنگاه) زندگی‌ات آرام بدان‌سو پیش خواهد رفت.» با سخن زنون کیتیومی که می‌گوید: «غایتِ (telos) زندگی انسان در هماهنگی با طبیعت است» می‌تواند هم افق باشد و در نتیجه گسستی که میان رواقیان متقدم و متأخر به نظر رسیده است، از میان برداشته شود؟از سوی دیگر، در میان آموزه‌های اخلاقی جایگاه اندیشمندان رواقی هم در شناخت عمل نیک و سعادت آدمی و هم چگونگی تحقق و قرار گرفتن در مسیر عملی این دو شایان توجه است. به ‌نظر در میان رواقیان، اپیکتتوس در پیوند دادن میان عمل نیک و سعادت آدمی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار باشد. وی ضمن بهره‌گیری از آراء پیشینیان خود نظیر زنون کیتیومی، کلئانتس، خروسیپوس، سقراط، افلاطون و ارسطو کوشیده است دغدغه فکری خود را بر چگونگی تحقق عمل خیر و فعل مبتنی بر فضیلت اخلاقی متمرکز کند. کوشش برای تحلیل مبادی فکری اپیکتتوس در زمره پژوهش‌های این پایان‌نامه بوده است.در باب روش تحقیق در این پایان‌نامه باید اشاره کرد که در یک پژوهش فلسفی، پس از گردآوری منابع دست اول (بر پایه ترجمه آثار اپیکتتوس به انگلیسی و همچنین ترجمه آلمانی زیر نظر استاد محترم راهنما) و منابع دست دوم ( عمدتاً بر پایه پژوهش‌های انگلیسی و برخی منابع فارسی)، کار اصلی بر پایه «تحلیل محتوای متون» صورت گرفته است. کوشش بر این بوده است تا آراء اپیکتتوس به طور نظام‌مند تحلیل شود و با آنکه تحقیق در حوزه فلسفه اخلاق یا به عبارت عام‌تر فلسفه عملی بوده است، با این حال حتی المقدور به مبادی هستی‌شناسی و شناخت‌شناسی این آراء نیز توجه شده است. برای نمونه پیوند فلسفه اخلاق با منطق، طبیعیات، علم‌النفس، و الهیات در مباحث «حیطه اختیار انسان»، «خصلت اخلاقی»، «تقدیر»، «انطباع بیرونی»، «خویشاوندی با خداوند» و «وظیفه» تا آنجا که ممکن بوده است، بررسی شده است.یکی دیگر از مسائل مهم در این پایان‌نامه، نسبت «تکلیف» با «تقدیر» است. به عبارت دیگر اگر کسی در حوزه فلسفه اخلاق، برای انسان قائل به تکالیف اخلاقی باشد و همچنین همه رخدادهای این جهان را از پیش مقدر بداند، آنگاه چگونه می‌تواند بین این دو مفهوم پیوند برقرار کند چرا که «تقدیر» در بادی امر نافی «تکلیف» به نظر می‌رسد.
  • تعداد رکورد ها : 88