جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 759
بررسی مقایسه‌ای ولایت فقیه در اندیشه سیاسی آیت الله مصباح و آیت الله جوادی آملی
نویسنده:
پدیدآور: حسین دلگشا ؛ استاد راهنما: پرویز امینی ؛ استاد مشاور: جواد حیدری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله ولایت یکی از مسائل اساسی و حائز اهمیت است که همه عرصه‌های دین را از هدایت ظاهری و پنهان، دینی و اجتماعی گرفته تا امامت و خلافت و... را شامل می‌شود. در اعتقاد شیعه و تصوف اسلامی، ولایت مانند روح در کالبد دین است که در آن جان می‌دهد. زیرا استواری و تداوم دین و حیات دینی پیروان آن در گرو حضور نگهبانی از مرزهای آن است و این معنا اقتضا می‌کند که چنین شخصی به همه این حدود و احکام دانا و آگاه باشد. این مهم تنها می‌تواند برای کسی باشد که به بالاترین درجات تقرب به حق رسیده باشد و دارای مقام ولایت مطلقه باشد تا بتواند علم دینی و معرفت به مبدأ هستی پیدا کند. از نظر شیعیان چنین شخصی شخص امام معصوم (علیه السلام) و از نظر اهل سنت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) است و طبق فرموده صوفیان وصی کامل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) است. کمتر کسیپیدا می‌شود که اهمیت موضوع ولایت را در دیدگاه شیعه، هرچند مختصر، درک نکنند، اما حتی به عقیده برخی، تشیع و ولایت مترادف هستند، به گونه ای که معنای یکی، دیگری را مطرح می کند. شاید اگر اینطور بیان کنیم که ولایت در عرفان، خصوصا در مکتب ابن عربی دارای اهمیت مشابه بوده است، بیهوده نگفته‌ایم
بررسی انتقادی مبانی معرفت شناختی تجربه گرایی و تاثیر آن بر علوم انسانی با تاکید بر اندیشه آیت الله مصباح یزدی
نویسنده:
پدیدآور: عباس روزبهانی ؛ استاد راهنما: علی عباسی ؛ استاد مشاور: سید حسین ساجد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فلسفه تجربی یکی از مهم‌ترین مکاتب فکری معاصر به شمار می‌رود که تأثیری گسترده بر تمامی حوزه‌های معرفتی جدید و حتی بر رفتارها و کنش‌های فردی و اجتماعی انسان معاصر نهاده است. این پژوهش با تمرکز بر فلسفه تجربی به عنوان بنیادی برای علوم انسانی نوین، در پی آن است که مباحث اصلی این حوزه را بر پایه معرفت‌شناسی و متافیزیک بررسی و تحلیل کند. هدف از انتخاب این موضوع، تبیین جایگاه فلسفه علمی و نقش بنیادین آن در شکل‌گیری و تحول علوم انسانی معاصر است. در این راستا، نشان داده می‌شود که مکتب تجربی دو وجه دارد: وجه نخست، مکتب تجربی در تقابل با مکتب عقلی است که پیشینه‌ای در تاریخ اندیشه فلسفی دارد؛ اما وجه دوم آن، فلسفه علمی به مثابه بنیان فلسفی علوم و مکاتب فکری جدید است، به گونه‌ای که می‌توان عمده مکاتب فکری معاصر را در ذیل این فلسفه، به معنای فاصله گرفتن از متافیزیک یا فلسفه وجودی، تحلیل کرد. نشانه های این فلسفه از اواخر قرون وسطی آشکار شد و با آرای دکارت و بیکن تکوّن یافت و در ادامه با آرای جان لاک، هیوم و پیروان آنان گسترش یافت و در فلسفه کانت با نقد عقل نظری تعمیق یافت و سرانجام در مکتب پوزیتیویسم منطقی به اوج خود رسید. فلسفه تجربی بر اصول و لوازمی مانند اسمی‌گرایی، ظاهرگرایی، کمّی‌گرایی و ذات‌گرایی استوار است و تأثیری ژرف بر پیدایش علوم انسانی جدید، از جامعه‌شناسی آگوست کنت، اقتصاد آدام اسمیت، زیست‌شناسی چارلز داروین و تعریف دین طبیعی در اندیشه دیوید هیوم نهاده است. این پژوهش با رویکردی تحلیلی-انتقادی به نقد این مکتب و مبانی آن می‌پردازد و در این مسیر از دیدگاه‌های انتقادی علامه مصباح یزدی بهره می‌گیرد؛ اندیشمندی که اهتمام ویژه‌ای به مبانی فلسفی علوم انسانی داشته و ریشه مسائل این علوم را در مبانی و بنیادهای آن جست‌وجو می‌کرد، نه صرفاً در نتایج یا برخی گزاره‌های آن. وی بر آن بود که معرفت تجربی و فلسفه علمی خود مبتنی بر روش عقلی و مبانی متافیزیکی و وجودی‌اند؛ از این‌رو نظریه شناخت در اندیشه او همچون سنت فلسفه اسلامی، مبناگرایانه است. همچنین فلسفه مطلوب از دیدگاه او در حکمت متعالیه صدرایی تبلور می‌یابد که با معرفت وحیانی نیز همسویی دارد. بر این اساس، وظیفه علوم انسانی در نگاه ایشان، بازگشت به مبانی عقلانی و متافیزیکی است تا بتواند سعادت واقعی انسان را تأمین کند. پژوهشگر در این رساله بر این باور است که مسیر تحول در علوم انسانی از بازاندیشی در ریشه‌های متافیزیکی آن آغاز می‌شود، سپس با بازسازی فلسفی ناظر بر علم و در نهایت با بازخوانی علوم انسانی در سطح تخصصی، زمینه اصلاح، بازسازی یا تأیید آن‌ها فراهم می‌گردد.
سازگاری و عدم سازگاری شر با وجود خداوند از نظر جان هیک و ایت الله مصباح یزدی
نویسنده:
دیدآور: سعیده غریب لر ؛ استاد راهنما: مریم سلطانی کوهستانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
از جمله راه‌های فلسفی برای اثبات عدمی بودن شر آن است که فلاسفه معتقدند، خیر و وجود با یکدیگر نه تنها مساوی بلکه مساوق هستند. به اعتقاد آنها این مساوق بودن وجود و خیر تا آن جایی است که میتوان آن را بدیهی دانست و اصلاً یکی از دلایل اصالت وجود، همین مساوقت خیر و وجود است. منشأ این اعتقاد درباره خیر و وجود به فیلسوفان یونان باستان و مخصوصاً افلاطون و ارسطو بازمیگردد که معتقد هستند وجود و خیر مساوی هستند. به اعتقاد افلاطون فقدان فضیلت خاص یک شی در آن شر است. مثلاً سلامتی، فضیلت بدن است و فقدان آن یعنی بیماری شر است (شر طبیعی) یا خویشتن‌داری، فضیلت نفس است و فقدان آن، یعنی لگام‌گسیختگی شر است (شر اخلاقی) . فضیلت زمین در سکون آن است و عدم این سکون یعنی زلزله شر است (شر طبیعی) بنابراین در یونان باستان شر، منشأ خیر نیست؛ زیرا خیر و وجود نه تنها مساوی بلکه مساوق یکدیگر هستند. اما با وجود این، یکی از کهن‌ترین و عمیق‌ترین چالش‌های فلسفه دین است که از دیرباز ذهن متفکران دینی و فلاسفه را به خود مشغول داشته است. محور بحث در مسأله شر و سؤال اصلی این است که چگونه می‌توان وجود شر در جهان را با وجود خدایی دانا، توانا و مطلقاً خیرخواه سازگار دانست؟ در طول تاریخ، پاسخ‌های گوناگونی به این مسئله داده شده است که هر یک از آنها بر بنیانی خاص در هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی و انسان‌شناسی استوار هستند. به عبارت دیگر، مسئله شر یکی از بنیادی‌ترین چالش‌های پیش‌روی اندیشه دینی و فلسفه خداشناسی است. در محور اصلی این مسئله، تعارض ظاهری میان وجود شرور در عالم و وجود خدای دانا، توانا و کاملاً خیرخواه قرار دارد. اگر خداوند، طبق آموزه‌های سنت‌های الهیاتی، خالقی مطلق‌القدرت، مطلق‌العلم و سراسر خیر است، پس چرا شرور طبیعی، اخلاقی، و وجودی در عالم رخ می‌دهند؟ این مسئله که از آن با عنوان "مسئله شر" (Problem of Evil) یاد می‌شود، از دیرباز مورد توجه متفکران الهی، فلاسفه و کلام‌پژوهان در سنت‌های فکری گوناگون، اعم از مسیحیت، اسلام، یهودیت و حتی فلسفه غیرالهی، بوده است. اینکه اگر خداوند واجد صفات مذکور است، به‌نظر می‌رسد که وجود شر در عالم، یا از نبود قدرت او برای جلوگیری از شرور، یا از نبود علم او نسبت به وقوع آن‌ها، یا از فقدان خیرخواهی نسبت به مخلوقات نشأت گرفته باشد. این تعارض ظاهری، آن‌گونه که فلاسفه خداباور نام نهاده‌اند، مسئله شر نامیده می‌شود. تحلیل این مسئله مستلزم بررسی چیستی شر است. شر در معنای عام آن، به هر نوع نقص، رنج، نابسامانی، و فقدان کمال در جهان اطلاق می‌شود. کلمه شر به معنای ناملایم، رنج، ضرر و زیان هم در ادیان و هم در فلسفه به کار رفته است. به اعتقاد استاد مطهری، فیلسوفان مسلمان، معمولاً مسأله شر را در مباحثی که با توحید خداوند مرتبط است و یا در حوزه پاسخ به شبهه ثنویت مبدأ در جهان و یا در موضوع عنایت الهی و یا تعلق اراده خداوند به شرور مطرح می‌کنند (مرتضی مطهری،1352: 213). از دیدگاه لغوی شر به معنای بدی فساد و متضاد خیر است. از نظر بعضی ها شر مفهوم بدیهی است و به تعریف نیاز ندارد بسیاری از فیلسوفان خیر را با وجود و شر را با عدم مساوی میدانند شر امر عدمی است که ذاتی ندارد و آن عدم جوهر یا عدم کمالی از کمالات جوهر است (جوادی آملی، 1384: 86). در کتابهای کلامی و اعتقادی مسلمانان و شیعیان نیز، معمولاً در بحث افعال الهی، بحثی اختصاصی درباره عدل خداوند وجود دارد که در آن به مسئله شر توجه شده است.
تحلیل و بررسی تطبیقی خیر از دیدگاه آیه الله مصباح یزدی و جرج ادوارد مور
نویسنده:
مرتضی سخراوی، رسول برجیسیان، حامد عامری گلستانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارزش شناسی خیر و خوبی همواره یکی از موضوعات مهم و اندیشه ای در حوزه فلسفه سیاسی بوده است که اندیشمندان بسیاری به آن پرداخته اند.. اندیشمند شهودگرا، جرج ادوارد مور معتقد است سود یا خیر يك امر آرمانى است كه حاصل جمع تركيب حالت هاى مختلف و ارزش هاى متكثّر است و اخلاق مبتنى بر اين است كه چه امرى «خوب» است و «خوب» امرى بسيط و از اين‌رو، غيرقابل تعريف است؛ زيرا تنها امور مركب را مى‌توان تعريف كرد، مور تکثرگرایى را در ارزش اخلاقى مطرح کرد و سودگرایى آرمانى را پیش نهاده است، در نظر او, بیشینه کردن سود, تنها به معناى ارتقاى لذات نیست, بلکه تلاشى براى به بار آوردن و بالا بردن میزانِ ارزش هاى متکثرى است که ذاتاً ارزش مندند و لذت تنها یکى از آنهاست، در اندیشه اسلامی از دیدگاه آیه الله مصباح مجور شناخت خیر را ارزش گذاری افعال انسان می دانند و معتقد به شناخت حسن و قبح عفلی افعال هستند بطوریکه قوه باطنی را متصور می شوند که درک زیبایی و درستی اعمال یا بالعکس درک قبح و زشتی اعمال توسط آن قوه درک و استنباط می گردد و این درک نسبت به کمال هر فعل قابل استنباط است در این مقاله با روش تحلیل تطبیقی به بررسی آرای دو اندیشمند پرداخته شده است.
صفحات :
از صفحه 153 تا 184
بررسی تطبیقی نظریات اخلاق هنجاری اندیشمندان معاصر از بُعد عقلی (علامه مصباح یزدی و دکتر هادی صادقی)
نویسنده:
شبنم بهرامی، علی بلوردی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اخلاق هنجاری نوعی از‌مطالعات و بررسی های اخلاقی است که کاربرد آن ارائه‌ی نظریه معقول درباره افعال اختیاری انسان است که در این حوزه نظریات متنوعی وجود دارد که دارای اشکالات اساسی هستند که وجود این اشکالات دست یابی به نظریه‌ی متمایز و فراگیر را ضروری می کند. حال از نظریات اندیشمندان معاصر نیز در حوزه اخلاق هنجاری استفاده می شود. در این پژوهش پس از اشاره ای گذرا به مولفه های و ویژگی های اصلی نظریات اخلاقی معاصر (علامه محمد تقی مصباح یزدی و دکتر هادی صادقی) به مقایسه دو دیدگاه پرداخته شده است. نظریه اخلاقی مصباح یزدی بر پایه قرب بنیان گذاری شده است. این نظریه بر اساس رابطه واقعی میان عمل و اختیار بشر و آثار واقعی مترتب بر آن است که از روابط علی و معلولی میان فعل و نتیجه حکایت دارد و طبق دیدگاه ترکیبی ایشان ، عقل اصول کلی اخلاق را تعیین می کند ولی برای تعریف و تبیین و تعیین مصادیق نیاز به وحی را ضروری می داند. ولی در نظریه‌ی یکپارچگی اخلاق توجه داشتن به تفاوت ها و ظرفیت های مردم و گروه ها در امور اخلاقی مورد توجه قرار می گیرد و بر اساس وسع و تناسب آن ها توصیه های اخلاقی را انجام می دهند. از ویژگی های این نظریه می توان به فرا دینی بودن ، غیرترکیبی ، تناسب گرایی وغیره اشاره کرد. این پژوهش بر اساس روش توصیفی و تحلیلی نگارش شده است
صفحات :
از صفحه 17 تا 36
عنوان ترجمه کتاب انسان شناسی در قرآن به زبان اردو (مجموعه کتب آموزشی معارف قرآن 3) تالیف استاد مصباح یزدی
نویسنده:
رفاقت علی؛ استاد راهنما: علی عباس خان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان شناسی بخشی از علوم انسانی است و علم گسترده در خصوص توضیح ابعاد وجودی انسان است که حوزه گسترده ای از فرهنگ انسان را در بر می گیرد ۔ ماهیت انسان شناسی از دیر باز، مقایسه بین فرهنگی بوده است ونسبی گرایی اصلی اساسی در روش تحقیق انسان شناسی شده است۔ انسان شناسی علم است و از این رو قادر به تبیین، پیش بینی وکنترل روابط بین نمود های حوزه فرهنگ جوامع بشری بوده است۔ از طرف دیگر علوم انسانی در محیط ما به شدت متاثر از جهان سکولار بوده است که بعد معنوی انسان را نا دیده می گیرد وصرفا بعد فزیکی بشر توجه داشته است ۔ برای تامین سعادت انسان تغییر این روش از ضروریات است۔ در اهمیت علم انسان شناسی همین بس که برای حرکت در مسیر کمالات انسانی گریزی از شناخت انسان نیست زیرا این شناخت زمینه عروج انسان را تا سدرۃ المنتهی فراهم خواهد کرد۔
مبانی اخلاق در قرآن کریم بررسی تطبیقی بین شیخ محمد عبدالله دراز و شیخ محمدتقی مصباح یزدی
نویسنده:
جعفر الشجار؛ استاد راهنما: محمد علی احمدی امین
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پیام ما: مبانی اخلاق در قرآن کریم بررسی تطبیقی شیخ محمد عبدالله دراز الازهری و شیخ محمد تقی مصباح الیزدی. این مطالعه حول محور موضوع (فلسفه اخلاق) است که به بررسی مبانی مفهومی و اعتقادی اخلاق می پردازد. پروژه ای است در جهت عقلانی کردن اخلاق با عقلانیت الهی و نه عقلانی سکولار و استقرار آن با یک بنیان علمی محکم مبتنی بر عقل و با رویکردی توصیفی و تحلیلی با تحلیل مفاهیم اخلاقی. به مهمترین نکات اساسی از جمله صدق مفاهیم اخلاقی، امکان شناخت آنها، انگیزه اخلاقی ایجاب آنها، معیار اخلاقی که معرف خیر و شر است و ماهیت رابطه دین و اخلاق چیست پرداخته ایم. ما طبق نظر خود به این نتیجه رسیدیم که آنها حقایق ثابتی در عین امر و واقعیت هستند که شیخ دراز بیان کرده است و از سنخ معقولات فلسفی ثانی است که شیخ مصباح بیان کرده است. بنابراین ما سنگ بنای ساختن نظام ارزشی اخلاقی را از دیدگاه قرآن و اسلام می گذاریم. این نظام بر پایه‌ی بنیادی محکمی استوار است که ایمان به خدا، روز قیامت، وحی و نبوت است. از طریق وحی از احکام اخلاقی انکار می کند، زیرا اخلاق مبتنی بر دین است و به تعبیر آنها: اخلاق ثمره دین است. هیچ یک از این دو شیخ نمی پذیرد که این نظام اخلاقی در معرض تغییر آداب و قوانین اجتماعی باشد، نه سلایق و تمایلات فردی، نه حب زیبایی که دراز به آن اشاره می کند و نه صرف فرمان الهی در صورت بندی های مختلف آن. بلکه یک نظام ارزشی ثابت و لایتغیر است که از نظر دراز مبتنی بر غریزه و از نظر هر دوی آنها عقل است. دراز می پذیرد که عقل قادر به ادراک خوبی ها و بدی اشیاء است و عمل به آن ها لازم است، چنانکه در کتاب دیگرش «اصول اخلاق» بیان کرده است. اما بحث بر سر این است که بعد از ورود شرع چه می شود. آیا عقل متصف به استقلال با نور وحی است یا خیر؟ و اصول اخلاق را که بحث آزادی و انتخاب است و بحث تکلیف را که در هر آموزه اخلاقی شایسته این نام عنصر ارگانیک است، توضیح دادیم که درهم شکستن این عنصر با مقدمات متضاد منجر به ابطال حکمت اخلاقی عملی فی نفسه و از بین رفتن ذات آن می شود، و این که ممکن است این عقیده واجبات در حکم شرعی سخنی از شرع باشد. ضرورت بین عمل و نتیجه آن. تا انسان مثلاً نماز را به جا نیاورد نه به معراج مؤمن می رسد و نه به فدای هر متقی می رسد. همین طور مسئله نیت و نقش آن در ارزش اخلاقی و بحث های حسن فاعلی و مؤثر که شیخ المصباح به آن اشاره کرده است. این موضوع از نظر دو شیخ مهم‌ترین وجه تمایز نظام اخلاقی در اسلام تلقی می‌شود، زیرا به نیت اهمیت زیادی می‌داد. در این میان، نظرات کانت در مورد نیت را که او آن را ستونی در اخلاق قرار داد، مورد بحث قرار دادند، اما تفسیر او را از آن نپذیرفتند.
ارزیابی مُثُل شناسی ملاصدرا در بستر ملاحظات مصباح یزدی و جوادی آملی
نویسنده:
وحید داوری چهارده؛ استاد راهنما: منصور ایمانپور؛ استاد مشاور: سهراب حقیقت
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
این پژوهش با هدف بررسی و تحلیل نظریه مُثُل عقلانی در بستر حکمت اسلامی، کوشیده است با تلفیق رویکردهای فلسفی، معرفت‌شناختی و عرفانی، تصویری جامع و انتقادی از جایگاه مُثُل در سنت فکری مسلمانان ارائه دهد. محور اصلی تحقیق، واکاوی ظرفیت‌ها و چالش‌های نظریه مُثُل در آثار فیلسوفان معاصر همچون استاد مصباح یزدی و استاد جوادی آملی است؛ به ‌طوری‌که نقدهای عقل‌گرایانه و تحلیلی مصباح یزدی درباره ضعف اثباتی مُثُل، نسبت آن با علم حصولی، و تحلیل مفاهیم کلی، از یک‌ سو، و تلاش‌های بازخوانانه و شهودی جوادی آملی برای پیوند میان صورت‌های نوعیه با اسماء الهی، علم حضوری و نظام تدبیر ملکوتی، از سوی دیگر، دو مسیر متفاوت در ارزیابی این نظریه را نمایندگی می‌کنند. پژوهش حاضر ضمن وفاداری به مبانی حکمت متعالیه ملاصدرا، کوشیده است تا کارآمدی براهین فلسفی نظیر حرکت جوهری، اتحاد عاقل و معقول، و نظام صدوری را برای اثبات مُثُل عقلانی بررسی کند و هم‌زمان نقدهایی که این براهین را فاقد کفایت هستی‌شناختی می‌دانند، تحلیل نماید. در این چارچوب، نظریه مُثُل نه به ‌مثابه‌ی یک آموزه صرفاً افلاطونی، بلکه به‌عنوان الگویی تحول‌پذیر برای تبیین مراتب وجود، نقش نفس، و ساختار ادراک مورد توجه قرار گرفته است؛ الگویی که در تعامل میان عقل تحلیلی و شهود عرفانی می‌تواند به بازسازی مفاهیم بنیادین در حکمت اسلامی کمک کند. نتیجه تحقیق نشان می‌دهد که نظریه مُثُل عقلانی، علی‌رغم اختلاف‌نظرهای تفسیری، همچنان ظرفیتی پویا در تفسیر هستی، فهم ادراک و تبیین کمال‌یابی موجودات دارد و به‌ویژه در نگاه‌های نوگرایانه، امکان گفت‌وگوی بین‌ مکتبی میان فلسفه، عرفان و الهیات اسلامی را فراهم می‌سازد.
بررسی و ارزیابی نقد های آیت الله مصباح و آیت الله فیاضی بر مباحث علیت در نهایه الحکمه علامه طباطبایی
نویسنده:
محمدابراهیم برزگر؛ استاد راهنما: علیرضا کهنسال؛ استاد مشاور: محمد اسفندیاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
به طور کلّی در فلسفه، که خود همواره نقش بسزایی در مبانیِ دیگر علوم و رویکرد زندگی اجتماعی و امثال این موارد دارد، مسئله و موضوع علّت و معلول از اهمّیت و جایگاه بی بدیلی بَرخوردار بوده است و پیرامون آن مباحث بسیاری مطرح شده است و از همین رو در فلسفه اسلامی از آنجا که مبانی عقلی-فلسفی در اسلام را هدف دارد جایگاهِ یاد شده افزون بر اهمّیت قبلی خود چه بسا به ارزش و جایگاه بالاتری ارتقاء یافته است. از همین رو از آن جهت که یکی از آثار معروف و مشهور در این حوزه کتاب نهایه الحکمه علامه طباطبایی می باشد و مورد مراجعه بسیاری از نگارندهان قرار گرفته است و همچنین از آن جهت که اساتید معاصر این حرفه همچون استاد مصباح و استاد فیاضی نظرات متفاوتی با مصنّف این کتاب داشته اند و همچنین از جهت سوم نبود یک اثر پژوهشی جامعی که نظریات این سه فیلسوف معاصر را در مسئله مهم علّت و معلول جمع نماید، پژوهش حاضر عهده دار این مهم شده است و با رویکردی توصیفی-تحلیلی به بررسی این نظریات در قالب چهار بخش کلی و مربوط به تعریف علّت و معلول، ضرورت علّی-معلولی، قاعده الواحد و عکس آن پرداخته است و در بخش پایانی نیز به مباحثی پیرامون اقسام علّت فاعلی، ماهیّت، غایت و علّت غائی مطالبی را اختصاص داده است، همچنین باید اجمالا دانسته شود که در مجموع با چشم پوشی از بخش سوم و قاعده الواحد به طورِ عمده و کلّی رأی نگارنده همان رأی استاد مصباح بوده است.
مفهوم خدا در اثولوجیا و تطبیق آن با آثار علامه طباطبایی و شاگردان وی (آقای جوادی آملی و آقای مصباح«ره»).
نویسنده:
رضا اسفندیاری؛ استاد راهنما: حسن عباسی حسین آبادی؛ استاد مشاور: رضا رسولی شربیانی استاد مشاور: غلامحسین خدری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این رساله، مفهوم «خدا» در کتاب اثولوجیا، یکی از منابع فلسفی یونانی که به اشتباه به ارسطو نسبت داده می‌شد، با دیدگاه‌های نوصدرائیان مسلمان، به‌ویژه علامه طباطبائی و شاگردان برجسته‌اش، آقای مصباح یزدی و آقای جوادی آملی، مقایسه شده است. اثولوجیا، با استفاده از اصطلاحات متنوعی نظیر «واحد»، «اصل نخستین» و «نورالانوار»، به تبیین مفهوم خدا می‌پردازد و ویژگی‌هایی مانند: خیر، عقل و نور را به او نسبت می‌دهد. اوصافی چون احدیت، قدرت، کمال، قیام به ذات، ثبات و حکمت نیز از دیگر صفات خدای اثولوجیا برشمرده می‌شود. با این حال، اثولوجیا، برخلاف برخی دیدگاه‌های فلسفی، خدا را فراتر از انیت (وجود) نمی‌داند، بلکه او را خودِ انیت می‌داند. همین امر، امکان مقایسه آن با اندیشه‌های فیلسوفان مسلمان را فراهم می‌کند. در فلسفه اسلامی، مفهوم «واجب‌الوجود» به عنوان اصلی‌ترین مفهوم در خداشناسی مطرح می‌شود. فیلسوفانی چون فارابی و ابن‌سینا، و پس از آنان متکلمانی نظیر خواجه نصیر طوسی و علامه حلی، این اصطلاح را برای تبیین ذات الهی به کار برده‌اند. همچنین عبارت «الحق ماهیته الانیه»، که بیانگر وجود محض و تحقق محض خداوند است، از دیگر مفاهیم کلیدی در این زمینه به شمار می‌رود. در اندیشه نوصدرائیان، به‌ویژه علامه طباطبائی و شاگردانش، مباحثی چون «الحق ماهیته اِنّیه»، نفی ماهیت از واجب، خواص واجب‌الوجود، واجب‌الوجود بالذات به عنوان بالاترین مرتبه هستی، واجب‌الوجود از جمیع جهات و «بسیطه‌الحقیقه کل الاشیاء ولیس شیء منها» برای تبیین مفهوم خدا مطرح می‌شود. مهم‌ترین صفت خدا نزد نوصدرائیان، «توحید» است، که با قاعده بسیط‌الحقیقه و نفی شریک داشتن، اثبات می‌شود. از جمله نوآوری‌های این پژوهش می‌توان به مقایسه مستقل مفهوم خدا در این دو مکتب فکری، بررسی تطبیقی جریان نوافلاطونی با خداشناسی نوصدراییان، و نگاهی تازه به خداشناسی فیلسوفان نوصدرایی اشاره کرد. همچنین، این پژوهش به دنبال تعیین میزان استقلال اندیشه نوصدراییان از اندیشه‌های یونانی و تبیین تأثیر اسلام، سنت و قرآن بر جهان‌بینی اسلامی آنان است.
  • تعداد رکورد ها : 759