جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1524
عامل اخلاقی در لائوزی و افلاطون [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Yinlin Guan
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : نظریه فاعل اخلاقی، نظریه هنجاری است که اعمالی را به دنبال مقام بالاتر تجویز می کند. در این پایان نامه، من تحلیل تطبیقی افلاطون و لائوزی ها را انجام می دهم تا آنچه را که آنها در مورد فاعل اخلاقی می گویند، آشکار کنم. یافته‌های من نشان خواهد داد که همین نظریه، در رابطه با شکل‌گیری فاعل اخلاقی، غایات اخلاقی نهایی و انگیزه‌های اخلاقی، در چین باستان و فلسفه‌های یونانی، به‌ویژه لائوزی و افلاطون به کار می‌رود. با توجه به شواهد مفهوم عامل اخلاقی در لائوزی و افلاطون، متوجه شدم که هر دو مردم را در یک زمینه سیاسی-اجتماعی تشویق می کنند که از الگوی تعیین شده توسط یک شخصیت نمونه در هر یک، که حکیم در لائوزی و حکیم است، پیروی کنند. فیلسوف-شاه در افلاطون با توجه به روند تربیت/پرورش افراد به مرحله الگوسازی، هر یک از جنبه های مرتبط با شخصیت نمونه ارائه شده است، مانند غایات اخلاقی نهایی، روانشناسی اخلاقی و اعمال آنها. من استدلال می‌کنم که ما می‌توانیم دریابیم که فاعل اخلاقی را می‌توان با پیروی از یک مقام بالاتر در لائوزی و افلاطون، دائو و خدای کیهانی پرورش داد، در حالی که رابطه بین فاعل اخلاقی و جامعه انسانی در هر فلسفه به‌طور متفاوتی ارائه می‌شود. . هم خدای دائو و هم خدای کیهانی عالی ترین خیر را برای انسان ها نشان می دهند، زیرا حاوی اصول نظمی هستند که انسان ها باید از آنها تقلید کنند. می‌توانیم دریابیم که هدف نهایی اخلاقی برای لائوزی‌ها این است که مطابق با دائو زندگی کنند، در حالی که برای افلاطون این است که تا حد امکان خداگونه شود. بر اساس رابطه فاعل اخلاقی و غایات اخلاقی نهایی، من استدلال می‌کنم که اگرچه لائوزی و افلاطون هر دو به ارتباط بین امیال و انگیزه عمل برای فاعل‌های اخلاقی توجه می‌کنند، اما برخورد با معرفت متفاوت است، که منجر می‌شود. به تفاوت در درمان خواسته ها. هر دو فکر می کنند که امیال برای انگیزه های فاعل اخلاقی برای عمل ضروری است. کارگزاران اخلاقی را می توان پرورش داد (لائوزی ها) و (در افلاطون) آموزش داد و به روشی خاص کنترل کرد تا خواسته هایی را که آنها را به عمل تحریک می کند تنظیم کند. انگیزه اخلاقی برای لائوزی این است که فاعل اخلاقی هیچ آرزویی نداشته باشد، در حالی که بهترین زندگی برای فاعل اخلاقی در افلاطون این است که روح عاقل بر کل جسم و روح انسان حکومت کند. برای لائوزی وووی عمل کردن و نداشتن آرزو، زندگی بر اساس دائو است، در حالی که برای افلاطون، اجازه دادن به بخش عقلانی روح بر زندگی انسان ها، غایت اخلاقی نهایی است که زندگی انسان را هدایت می کند. تا حد امکان خداگونه شویم یافته‌های این پایان‌نامه این است که می‌توان مفهوم فاعل اخلاقی از جمله رابطه با شکل‌گیری فاعل اخلاقی، غایات اخلاقی نهایی و روان‌شناسی اخلاقی را هم در لائوزی و هم در افلاطون شناسایی، تفسیر و ارزیابی کرد. با شناسایی مفهوم فاعل اخلاقی در لائوزی و افلاطون، ارزشی را که این امر می‌تواند به بحث‌ها در نظریه‌های اخلاقی معاصر بیفزاید، نشان می‌دهم.
پرسش از اشکال آثار باستانی در افلاطون [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Konstantinos Kravvaritis
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
تکرار و مسئله زمانمندی در قلم کی یرکگور [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Dafni Giofkou
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه وظیفه تبیین مقوله تکرار کی یرکگور را به عنوان مرتبط با زمانمندی و نحوه آشکار شدن آن از تکرار (1843) و مفهوم اضطراب (1844) تا «گفتمان های سازنده» و سه مجموعه گفتمان در مورد نیلوفرها بر عهده دارد. و پرندگان منتشر شده در 1847، 1848 و 1849. من از نظریه ادبی و بلاغت، نظریه های باستانی زمان (از پارمنیدس تا افلاطون و ارسطو)، نوشته های منتخب از ادبیات رهبانی (از Apophthegmata Patrum تا Ps-Macarius's Homilies و Philokalia of the Neptic Fathers) و Pietism (عمدتاً مسیحیت واقعی یوهان آرنت). این پایان‌نامه به دو بخش با عنوان‌های «حرکت» و «استراحت» تقسیم می‌شود و بدین ترتیب به دو موضوع کلی در نوشته‌های کی‌یرکگارد اشاره می‌کند. بخش اول از حکایت دیوژن سرنخ می‌گیرد که رمان «تکرار» را باز می‌کند و در امتداد مفهوم حرکت/تغییر/شدن و زمان که توسط افلاطون، ارسطو و هگل پرداخته شده است، دنبال می‌شود. من نشان می‌دهم که (الف) چگونه مضامین یادآوری و جاودانگی که در «درباره مفهوم کنایه» (1841) توسط کی‌یرکگارد در «تکرار» بازنگری شده‌اند (ب) که ثابت می‌کند «سخنرانی‌های هگل درباره تاریخ فلسفه» یک بین‌متن مهم در «تکرار» است. من با به کارگیری طبقه بندی روایی ژرار ژنت و توجه به زمانمندی روایی رمان، شیوه ای را نشان می دهم که در آن متن خواننده را با پرسش امکان تکرار درگیر می کند. من نظریه ارسطو در مورد زمان و حرکت (κινήσις) را در فیزیک و افلاطون و لحظه تغییر (ἐξαίφνης) در پارمنیدس را توضیح می دهم تا زمینه لازم را برای (الف) خواندن پاورقی طولانی پارمنیدس (CA, 82) فراهم کنم. -84n/SKS 4, 385) همانطور که در متن مفهوم اضطراب شکسته شده است (ب) نقد لحظه افلاطونی را در مفهوم اضطراب ارزیابی کنید (ج) نقد او را در چارچوب خوانش های معاصر کی یرکگور از پارمنیدس قرار دهید. . کی یرکگور با چالش‌های برخورد لحظه‌ای به‌عنوان یک انتزاع فرازمانی، زیبایی‌شناختی- متافیزیکی و در انجام این کار، زمان‌بندی‌های بدیل پدیدار می‌شوند که به‌عنوان تأثیرات وجودی مطرح می‌شوند: اضطراب، نگرانی، اشتیاق، شادی. بحث اصلی قسمت دوم این است که کی یرکگور از طریق بی تحرکی نیلوفرها و بی خیالی پرندگان، یعنی از طریق جفت «متضاد» کار و استراحت، الهیات سبت-استراحت را معرفی می کند. به طور خاص، شاه ماهی (Alcedo ispida)، که با ساختن لانه خود بر روی دریا به صلح [Ro] دست می یابد، مفهوم کی یرکگور از «رهایی از مراقبت» را نشان می دهد. بنابراین، بعد مهمی از نظریه زمان و ابدیت کی یرکگارد شکل می گیرد. کی یرکگور به طور مستمر موضوع «روز استراحت [Hviledag]» را در متن خود به عبرانیان 3، که در آن سبت و «امروز» به وضوح در هم تنیده شده‌اند، بازنویسی می‌کند. من انواع منابع متنی را از نوشته‌های معنوی پس-ماکاریوس (پدر صحرای قرن چهارم) و ادبیات رهبانیت صحرا گرفته تا نویسندگان دین‌پرست ارزیابی می‌کنم. هدف من این است: (الف) ارائه الهیات تعطیلات سبت در سنت ارتدکس شرقی و در پرهیزگاری (ب) پرداختن به موضوع پیچیده تأثیر Ps-Macarius بر دین پرستی (ج) برای توضیح حضور مضامین هوشیاری. در دعا، هوشیاری، و ἀμεριμνία (رهایی از مراقبت) در رهبانیت صحرا و در گفتارهای کی یرکگور (د) تا نشان دهد که چگونه مفهوم تولد دوباره و «سبت معنوی قلب» تقوایانه در کی یرکگارد بیان می شود. انتظار از استراحت سبت، جدای از مضامین آخرت شناختی آن، واقعیتی است که می توان در اینجا «امروز» به دست آورد. شکستن استراحت سبت در زمان می تواند زمان را در زمان تغییر دهد. طولانی ترین روز، «روز ابدیت»، دقیقاً همین روز (بدون اختیار، 44-45/SKS 11، 48) روز استراحت [Hviledag] است و، همانطور که سعی کردم نشان دهم، با راز قرابت دارد. روز هشتم و دکترین تغییر شکل در معنویت ارتدکس.
این یا چیزی شبیه به آن: سقراط و مسئله مرجعیت [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Simon Dutton
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه بررسی عملکرد فکری شخصیت افلاطونی، سقراط، با تاکید بر ارائه تعامل دیالکتیکی با اقتدار است. من استدلال می‌کنم که اقتدار، از نظر مفهومی و عملی، برای سقراط مشکلی جدی ایجاد می‌کند. در خوانش من، مشکلات اقتدار نشان‌دهنده درک نامناسب روح و وضعیت بیمار کنش‌های سیاسی-اجتماعی فرهنگ آتن است. من پیشنهاد می‌کنم که سقراط افلاطون از طریق تعامل دیالکتیکی که می‌خواهد اقتدار را تضعیف کند، وقف بهبود شخصی و سیاسی همشهریان خود و جامعه در کل است. من توصیف افلاطون از عمل سقراطی فلسفه را بررسی می‌کنم و ادعاهای مکرر او مبنی بر جهل و بی‌میلی او را از تعهد به آموزه‌های کاملاً مثبت جدی می‌گیرم. من پیشنهاد می‌کنم که این مشکلات را می‌توان در تجزیه و تحلیل مسئله اقتدار جمع‌بندی کرد، و اینکه زیر سؤال بردن اقتدار یک نیروی مثبت در عمل دیالکتیکی است. من سعی می کنم یک استراتژی تفسیری از آثار افلاطون ایجاد کنم که ما را متعهد به قرائت نه کاملاً جزمی و نه کاملاً شکی از افلاطون کند. دوگانگی آشکاری در این پژوهش وجود دارد که نشان می‌دهد گفت‌وگوهای افلاطون باید از یک سو سازنده (ارائه آموزه‌های مثبت) و از سوی دیگر به‌عنوان ناپسند (کاملاً ردکننده) درک شوند. در خوانش خود، به تعبیری ناخوشایند نزدیکتر می شوم. با این حال، من سعی می کنم نشان دهم که سقراط به عنوان یک ضد دکترین معرفی می شود، زیرا تعهد سخت به دکترین شرایط را برای آپوریا فراهم می کند. من معتقدم که توصیف ضد استبدادی سقراط شاهدی بر تعهد او به ادامه تعقیب خرد است. دانش واقعی ایده آل خواهد بود، اما ندانستن هیچ چیز بر مثبت کاذب ارجحیت دارد. در حالی که من تصویری از یک سقراط ضد استبدادی را در ژانر غیرمعتبر گفتگوهای افلاطون ایجاد می کنم، امیدوارم این دیدگاه را حفظ کنم که تعقیب خرد سقراطی آرزویی است. از طریق بحث در مورد گفتگوهای منتخب در این پایان نامه، امیدوارم نشان دهم که پیشرفت سقراطی به سوی دانش مستلزم پرسش اختصاصی از اقتدار است. در خوانش خود توجه ویژه ای به زمینه تاریخی که افلاطون در آن می نویسد، می کنم و این شامل انتخاب هایی می شود که افلاطون در ارائه شخصیت سقراط انجام می دهد. من به پرسش‌های مربوط به زمان و مکان در روایت، شخصیت‌های تاریخی که به‌عنوان دراماتیس پرسونا معرفی می‌شوند، و استقبال بالقوه توسط مخاطبان فوری توجه می‌کنم. من این موضع را دارم که خود فرم گفت و گو چالشی برای اقتدار است و قالب گفت و گوی مکتوب با بررسی زمینه های معتبر تاکید می شود. کسانی که به گفتگو می پردازند، و کسانی که دیالوگ می نویسند، برای به چالش کشیدن اقتدار به توافق می رسند - و برای ورود به این توافقنامه با حسن نیت، باید مایل بود که ادعاهای خود را در مورد قدرت به حالت تعلیق درآورد. در بحث من در مورد انتخاب افلاطون برای توسعه توصیفی از سقراط در تضاد با مشکلات اقتدار، امیدوارم این امکان را باز کنم که خوانش من پیامدهای مهمی را برای درک برخی تعهدات فلسفی بیان شده در گفتگوهای سقراطی مشخص کند. امید من این است که قرائتی از گزیده ای از دیالوگ ها را ارائه کرده باشم که تصویری از سقراط ضد استبدادی را ترسیم می کند، و در این کار چارچوبی را ترسیم کرده ام که ممکن است به طور آزمایشی به دیدگاهی روشنگر، اگر جزئی، به پژوهش افلاطونی کمک کند.
شیوه های استدلال در علوم طبیعی ارسطو [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Adam W. Woodcox
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : از طریق تجزیه و تحلیل دقیق شیوه های مختلف استدلالی که ارسطو در سراسر آثار علمی طبیعی خود به کار گرفته است، هدف من این است که به تحقیقات فزاینده در مورد رابطه بین نظریه علم ارسطو و عملکرد علمی واقعی او کمک کنم. من خوانش استاندارد ارسطو را به عنوان یک تجربه‌گرای روش‌شناختی به چالش می‌کشم و نشان می‌دهم که او به انواع استدلال‌های غیرتجربی اجازه می‌دهد تا از تزهای بحث‌انگیز در زمینه‌های علمی مناسب حمایت کنند. به طور خاص، من استفاده او از استدلال منطقی (logikôs) را در بحث عقیمی قاطر در Generation of Animals II 8، استدلال منطقی (kata ton logon) در بحث او از قلب محوری در سراسر آثار بیولوژیکی، و روش تقسیم در تحلیل پسین را بررسی می کنم. II 13.
صنعت و فضیلت در گفتگوهای اولیه افلاطون [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Cecilia Z. Li
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : فیلسوفان باستان درگیر ایده صنعت (فن) هستند - هنر، تخصص، مهارت، و به ندرت به عنوان دانش یا علم ترجمه شده است. این ایده اغلب توسط متفکران باستان به عنوان اوج عاملیت عقلانی تلقی می شود و به آنها یک الگوی حیاتی برای تفکر در مورد جهان و جایگاه ما در آن ارائه می دهد. یکی از سنت‌های دیرینه این دیدگاه است که فضیلت ویژگی‌های مهمی با نوع تخصص مربوط به تمرین یک صنعت دارد. در این پایان نامه، من به بررسی رابطه بین مهارت و فضیلت در افلاطون می پردازم و به ویژه بر دیالوگ های اولیه تمرکز می کنم. هدف کلی این پایان نامه نشان دادن این است که تفکر افلاطون در مورد صنعت محوری برای دیدگاه های او در مورد فضیلت است، از جمله اینکه چگونه او فضایل خاصی مانند خرد و عدالت را به عنوان مبنایی برای حکومت سیاسی توسعه می دهد. در نیمه اول این پایان نامه (فصل های 1 و 2)، من راه هایی را ارائه می کنم که درک افلاطون از صنعت (و مجموعه متنوع و گسترده نمونه هایی که این ایده را برای او تجسم می دهند) به عنوان یک الگوی ثمربخش از دانش برای او ارائه می کنم. ماهیت و ساختار فضیلت را توسعه می دهد و همچنین ویژگی های روانی کلیدی فرد با فضیلت را روشن می کند. در نیمه دوم این پایان نامه (فصل 3 و 4)، من بر روش مهم دیگری تمرکز می کنم که در آن افلاطون برای تفکر در مورد فضیلت بر ایده صنعت تکیه می کند. این در چارچوب روایت او از حکومت سیاسی است. در اینجا، من بر ایده صنعت به عنوان یک الگوی دانش تمرکز نمی کنم، بلکه بر این موضوع تمرکز می کنم که چگونه نوع دانش مناسب برای حکومت سیاسی (مثلاً خرد، عدالت) با صنایع دستی معمولی مرتبط است، که دومی نشان دهنده شاخه های تخصصی موجود در زمینه های مختلف است. تعقیب انسانی من معتقدم که افلاطون ماهیت حکومت سیاسی را به‌عنوان شکل معمارانه‌ای از دانش درک می‌کند – دانشی استادانه که برای ارتقای رفاه بشری مناسب است تا بر صنایع دستی معمولی ریاست کند.
پدیدآوردن دولتمرد: وحدت سیاست افلاطون [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Ryan Middleton
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : دولتمرد افلاطون شامل سه بخش است: روش، اسطوره و سیاست. محققان تمایل دارند حول هر یک از این موارد بچرخند، اما به ندرت به نحوه تناسب آنها با یکدیگر می پردازند. تز من برای وحدت در گفت و گو بحث می کند. روش، اسطوره و سیاست دولتمرد با یک موضوع مشترک مرتبط است: مدیریت صحیح اجزای یک کل. هر بخش در گفتگو به مدیریت مناسب بخش‌های چیزی مربوط می‌شود. این اسطوره زمانی را توصیف می کند که در طی آن کیهان توسط یک سکاندار الهی هدایت می شد. با نظارت بر کل، سکاندار اطمینان حاصل کرد که قطعات به درستی سازماندهی شده اند. روش در استیتمن انواع کلی را به قسمت های آن تقسیم می کند. طرفین در مورد قوانینی بحث می کنند که اطمینان حاصل شود که تقسیم بندی ها به درستی انجام شده اند و به این ترتیب، روش تقسیم به توانایی ترتیب دادن دقیق اجزای یک کل مربوط می شود. با این حال، در شکستن یک قاعده مهم در مورد روش تقسیم، صحبت کنندگان به نظریه سیاسی مورد بحث در پایان گفتگو اشاره می کنند، جایی که استدلال می شود که یک دولتمرد واقعی به قانون ملزم نیست. علاوه بر این، دولتمردی اصیل مستلزم توانایی اصلاح عناصر ناهمگون یک شهر است. در غیاب دولتمردان، شهرها فقط می توانند از قاعده دولتمردی تقلید کنند، همان طور که کیهان از حرکت سکاندار الهی در اسطوره تقلید می کند، وقتی به حال خود رها می شود. بنابراین، هر بخش از گفتگو با بخش های دیگر تلاقی می کند. و آنچه که هر یک از این بخش ها را متحد می کند این است که هر یک از آنها به توانایی متحد کردن بخش های ناهمگون مربوط می شود.
نسبت اروس، تخنه و فلسفه در دو محاورة¬ مهمانی و فدروس افلاطون (با تأکید بر نقد آراء ولاستوس و نوسباوم)
نویسنده:
جاويدكاظمي ، سیدمحمدحکاک ، علي‌نقي باقرشاهي ، محمد رعايت جهرمي
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«اروس» بعنوان خدای عشق یونانی، علاوه بر معاني مختلفی که در تاریخ اساطیری و فلسفی پیش از سقراط داشته، در فلسفة افلاطون نیز با تعابیر گوناگوني آمده است. این تنوع معانی سبب شده كه مفسران وی در تفسیر آن مرتكب خطا شوند؛ از جمله در ترجمة اروس به عشق. ¬¬¬¬در مقالة حاضر به بررسی معناي اروس در دو محاورة مهمانی و فدروس افلاطون، و ارتباط آن با «فلسفه» و «تخنه» پرداخته شده است. اروس در محاورة مهمانی، پس از بیان چند معنای مختلف، سرانجام بمعناي اشتیاق و آرزو به مشاهدة زیبایی مطلق بکار رفته که در حقیقت همان فلسفه است، چراکه در انديشة افلاطون، تفاوت میان ايدة خیر (که فلسفه انگيزه‌يي برای مشاهدة آن است) و ايدة زیبایی، تفاوتی اعتباری است؛ بدین معنا که ايدة خیر و زیبایی مطلق یک حقیقتند که از دو دریچه به آن نگریسته شده است. حال از آنجا‌که دیالکتیک ـ یعنی فعالیتی که در آن جزئیات کثیر از واحد، و واحد از جزئیات کثیر شناخته ميشود ـ در محاورة فدروس بعنوان ابزار تخنه (Technites) معرفی شده، ميتوان چنین نتیجه گرفت که عاشق افلاطونی ـ بمعنایی كه در این مقاله مطرح شده ـ و فیلسوف جز از طریق تخنه به درک ايدة زیبا (یا خیر) نائل نخواهند شد. تحلیل مباحث مقاله، با تکیه بر نقد آراء دو مفسر افلاطون، پروفسور گرگوری ولاستوس و مارتا نوسباوم، انجام خواهد شد.
صفحات :
از صفحه 67 تا 92
روش و استعاره در علم طبیعت ارسطو [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Sean Michael Pead Coughlin
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه مجموعه ای از مقالاتی است که به بررسی نقش استعاره در روش علمی ارسطو می پردازد. ارسطو اغلب در عمل علمی خود به استعاره متوسل می شود. اما در تجزیه و تحلیل پسین، او پیشنهاد می کند که استفاده از آنها با علم خصمانه است. پس چرا از آنها در علوم طبیعی استفاده می کند؟ و استفاده او از استعاره در علم چه چیزی را در مورد ماهیت تحقیقات علمی خود نشان می دهد؟ من با بررسی جایگاه معرفتی استعاره در علم ارسطویی به این پرسش ها می پردازم. در مقاله اول، من از تفسیری از استعاره به عنوان نوعی استدلال اکتشافی دفاع می‌کنم: من ادعا می‌کنم که ارسطو از استعاره برای بیان شرایطی استفاده می‌کند که توضیحی در علوم طبیعی اگر بخواهد تغییرات منظم و منظم را توضیح دهد باید مطابق باشد. این شرایط انواع علل را مشخص می کند - به ویژه علل کارآمد بی حرکت - که جستجوگر در طبیعت به دنبال آنهاست. در مقاله دوم، من به استفاده ارسطو از اندوکساها یا باورهای رایج به عنوان اصول توضیحی در علم نگاه می کنم و نشان می دهم که استفاده او از این اصول مشابه استفاده او از استعاره است. در مقاله پایانی، من یک مطالعه تاریخی درباره قیاس هنر و طبیعت ارائه می‌دهم و پیشنهاد می‌کنم که با بررسی چگونگی درک یونانیان از نقش تحقیق در هنرها، بتوانیم دیدگاه‌های ارسطو را در مورد روش تحقیق روشن کنیم. او فکر می کند که دانشمند طبیعی باید قبول کند.
  • تعداد رکورد ها : 1524