جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 550
نیچه در مورد جنایت [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Laura N. McAllister
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در پژوهش نیچه، کمی در مورد تأملات نیچه در مورد کیفرشناسی و جرم شناسی انجام شده است. هدف این پایان نامه بررسی انتقادی افکار فردریش نیچه در مورد عدالت، مجازات و مجرم است و نشان می دهد که علاقه او به این موضوعات در سراسر نوشته هایش وجود دارد. نیچه به سنت نظریه عدالت غربی و این ایده که عدالت عبارت است از اعطای حق هر یک به آنها حمله کرد. من استدلال می کنم که به جای این مفهوم از عدالت، او گزارشی غیر متافیزیکی و طبیعت گرایانه از عدالت ارائه می دهد که از قضاوت و پاسخگویی انسان خودداری می کند. علاوه بر این، من نقد پرشور نیچه از مجازات را توضیح می‌دهم که در خواست لغو کامل آن و جایگزین‌های مختلفی که او به جای مجازات مطرح می‌کند، متوقف می‌شود. در نهایت، نشان می‌دهم که تأملات نیچه در مورد جنایت‌کاری به منزله دفاع از جنایتکاری است که وی آن را ویژگی ارزشمند و اساسی جامعه می‌داند. تأملات نیچه در مورد عدالت، مجازات و جنایتکار مهم است و به دلایل متعددی نیازمند بررسی دقیق‌تر است. اول، این موضوعات با چندین موضوع اصلی در آثار نیچه، مانند علیت، آزادی (اراده)، مسئولیت، گناه، رنجش، سلسله مراتب رتبه، و عظمت، یا اشراف، تلاقی می‌کنند. دوم، درک کامل مجازات، و رابطه آن با عدالت و انتقام برای درک اینکه چرا نیچه اخلاق سنتی و ارزش هایی را که می خواهد به جای آن مطرح کند، رد می کند، ضروری است. سوم، نپذیرفتن مفهوم سنتی عدالت به عنوان انتقام، و تأیید رحمت، و همچنین اصرار او بر غلبه بر میل به مجازات، این ایده را تضعیف می کند که او قهرمان خشونت و ظلم است. چهارم، این موضوعات به درک جامع تری از معنای نیچه از عظمت کمک می کند و دانش ما را در مورد انواع آرمانی و نمونه های اخلاقی او ارتقا می بخشد. سرانجام، درک کامل رفتار نیچه از عدالت، مجازات و جنایتکار، بعد منسجمی به اخلاق مثبت، نظریه سیاسی و دیدگاه او برای جامعه می بخشد. در حالی که برخی از منتقدان ادعا کرده‌اند که تأملات نیچه در مورد عدالت و مجازات هیچ کاربرد عملی ندارد، این پایان‌نامه نشان می‌دهد که نیچه نه تنها نقدهای ارزشمندی ارائه می‌کند، بلکه بینش‌های فلسفی و روان‌شناختی ارزشمندی در مورد عدالت، مجازات، قانون جزا و اصلاح عدالت کیفری ارائه می‌کند.
دستورات هنجارگرایی: نیچه، علم و آژانس [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Shane C. Callahan
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در این پایان نامه قصد داشتم به «مشکل دامنه» در بورسیه نیچه بپردازم. در ادبیات ثانویه، مسئله دامنه به عنوان یک مشکل برای نیچه توصیف می شود، که به نظر می رسد عمیقاً در مورد تقریباً هر آیتم از جعبه ابزار متافیزیکی غربی به ارث رسیده خود شک دارد. اگر تردید او نسبت به متافیزیک غربی در تمام ابعاد اندیشه او رخنه می کند، چگونه می تواند خواننده ای را برانگیزد تا متافیزیک غربی را نیز رد کند بدون اینکه خود به بخشی از آن متعهد باشد؟ من تصریح می‌کنم که پاسخ به مسئله دامنه به معنای توضیح آنچه نیچه به‌عنوان منبع کلی هنجارگرایی می‌بیند، در آنجاست که می‌توانیم منابعی را که نیچه خود را به آن متعهد می‌کند و منابعی را که او رد می‌کند، درک کنیم. من راه‌حل لایتر را برای این مشکل بررسی می‌کنم، که علم را به عنوان منبع کلی هنجارگرایی اختصاص می‌دهد. با این حال، راه‌حل لایتر به شجره متنی بستگی دارد که من استدلال می‌کنم با خود متن‌ها همخوانی ندارد. من استدلال می‌کنم که هنجارگرایی علم، به جای اینکه منشأ هنجارگرایی عمومی باشد، برای نیچه یک نظم هنجاری را نشان می‌دهد – اما به طور کلی دستور داده نمی‌شود. من برای تحلیل «عود ابدی» به GS 341 نگاه می‌کنم و استدلال می‌کنم که بیانی از «اخلاق عالی‌تر» نیچه را می‌توان در این قسمت قرار داد. من استدلال می کنم که اخلاق بالاتر، منبع کلی هنجارگرایی را در ارزشی قرار می دهد که خواننده برای زندگی او قائل است. این شرح از اخلاق بالاتر، با محدود کردن آن به خوانندگانی که چالش ارزش گذاری برای زندگی خود را متناسب با تکرار ابدی، پذیرفته یا پذیرفته اند، مشکل دامنه را حل می کند.
تخیل و زبان دینی در امرسون و نیچه [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Irena S. M. Makarushka
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Palgrave Macmillan,
چکیده :
ترجمه ماشینی: این جلد امرسون و نیچه را عمدتاً متفکران دینی پسا الهیاتی می داند و به درک آنها از ماهیت دین و زبان می پردازد. این استدلال می کند که انتقاد آنها از مسیحیت و رد تعالی، که به آنها امکان بازیابی الوهیت در درون فرد را می دهد، با تأکید آنها بر انسانیت عیسی است. ایده عیسی به عنوان انسان همچنین کلید تفسیر آنها از زبان است.
دیدگاه گرایی نیچه و تجدید ارزیابی ارزش ها [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Warren Jonathan von Eschenbach
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : نیچه در مقدمه انسان، بسیار انسانی، تأکید می کند که روح های آزاد او «باید یاد بگیرند که حس چشم انداز را در هر قضاوت ارزشی درک کنند - جابجایی، تحریف و غایت شناسی صرفاً ظاهری افق ها و هر چیز دیگری که به دیدگاه گرایی مربوط می شود». این بیانیه تعدادی سؤال مهم را ایجاد می کند: دیدگاه گرایی دقیقاً چیست؟ منظور از قضاوت های ارزشی، یا هر چیز دیگری، دیدگاهی بودن چیست؟ و چرا نیچه فکر می کند که مهم است که ارواح آزاد یاد بگیرند که حس دیدگاه را در قضاوت های ارزشی درک کنند؟ هدف این پایان نامه روشن کردن این موضوعات است. من با بحث در مورد دیدگاه گرایی نیچه شروع می کنم و استدلال می کنم که این تز نئوکانتی است که 1) جهان پدیداری از طریق شناخت ساخته می شود. 2) آنچه ما می توانیم بدانیم محدود به دنیای پدیداری است. و iii) علایق، نیازها و امیال توضیح می‌دهند که ما کدام مفاهیم و اشکال حساسیت را در ایجاد واقعیت پدیداری بکار می‌بریم. سپس استدلال می‌کنم که تبیین‌های نیچه برای منشأ ارزش‌های مختلف - به‌ویژه ارزش‌های اخلاق ارباب و برده - با نشان دادن اینکه مفاهیم ارزیابی نیز از منظری به منظر دیگر متفاوت است و می‌توان به آنها تبیین‌های کارکردی داد، قرابت قابل‌توجهی با دیدگاه‌گرایی او نشان می‌دهد. من پیشنهاد می‌کنم که الزام نیچه مبنی بر اینکه ارواح آزاد از حس چشم‌انداز در قضاوت‌های ارزشی قدردانی می‌کنند را می‌توان توضیح داد، اگر بدانیم که دیدگاه‌گرایی نقش تعیین‌کننده‌ای در ارزیابی مجدد ارزش‌ها توسط نیچه ایفا می‌کند، زیرا نشان می‌دهد که ارزش‌های اخلاقی در خدمت منافع، نیازها و خواسته‌های خاص هستند. ، ادعاهای هنجاری مطلق و جهانی غیر قابل توجیه است. در نهایت، من چند موضوع مهم کلیدی مربوط به دیدگاه گرایی و ارزش گذاری مجدد ارزش ها را مورد بحث قرار می دهم – به ویژه این انتقاد که ارزیابی مجدد ارزش ها توسط نیچه با ارزیابی مجدد دیدگاه ارزشی خود و اینکه آیا دیدگاه گرایی منجر به نسبی گرایی می شود، اقتدار او را تضعیف می کند. من استدلال می‌کنم که پروژه تجدید ارزیابی نیچه به خطر نمی‌افتد، زیرا ارزش‌گذاری مجدد همه ارزش‌ها تنها در نتیجه ارزش‌گذاری مجدد اخلاق رخ می‌دهد. در پرداختن به نسبی گرایی، من استدلال می کنم که نیچه یک شکاک اخلاقی است، نه یک نسبی گرا، اما به نظر می رسد که نسبی گرایی نتیجه اجتناب ناپذیر معرفت شناسی او باشد.
هایدگر متأخر و الهیات معاصر خدا [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Daniel Martino
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : مارتین هایدگر یک شخصیت اصلی در فلسفه غرب قرن بیستم بود. در ارزیابی کار او از منظر اوایل قرن بیست و یکم، واضح است که تأثیر او از مرزهای انضباطی عبور کرده است. هدف این اثر پرداختن به حوزه‌ای است که تفکر هایدگر در آن تأثیر شگرفی داشته است - الهیات. به‌ویژه، نوشته‌های متأخر هایدگر به‌طور گزینشی مورد بررسی قرار می‌گیرد تا تأثیر آن‌ها بر مسئله خدا مشخص شود. مسیر رسیدن به خدا، به معنای دقیق اعتراف، در مجموعه هایدگری نه آسان است و نه مستقیم. در نتیجه، اولین روش روش شناختی مورد استفاده در این مطالعه، علایق موضوعی ثابت هایدگر را مشخص می کند. تنها پس از قدردانی از تداوم و زمینه ی کار او می توان کاربردهای آزمایشی و محتاطانه الهیاتی را به عنوان دومین روش روش شناختی انجام داد. این رویکرد به طور هم‌زمان یکپارچگی اندیشه هایدگر را حفظ می‌کند و رشته الهیات را در برابر حملات نظری مخالف رسالتش محافظت می‌کند. امید این است که هایدگر بعدی به عنوان یک شریک گفتگوی سازنده و جذاب برای الهیات دیده شود. صدای او گفتمان سنتی الهیات در مورد خدا را عمیق تر می کند و همچنین شیوه های بیان را که در دوران پست مدرن انحصارگرا و بی اثر هستند به چالش می کشد. ساختار زیر گستردگی آثار هایدگری متأخر را به اندیشه الهیاتی در مورد خدا نشان می دهد. دو فصل اول هایدگر را زمینه سازی می کند. فصل اول، هایدگر را در صحنه فلسفه غرب با این تمایز قرار می دهد که مسئله معنای هستی را خلاقانه تا سطح جدیدی از فوریت مطرح کرده است. فصل دوم دو تأثیر شکل‌دهنده از دوران بسیار اولیه هایدگر را شناسایی می‌کند - پدیدارشناسی و بار درسی شامل موضوعات مذهبی. فصل سوم و چهارم بین متون بعدی و خدا ارتباط برقرار می کند. فصل سوم اهمیت شعر (هولدرلین و تراکل) و پویایی شعر را معرفی می کند. شاعر جسور در «بین» ساکن می‌شود و مسکن اصیل انسانی را که با الوهیت سنجیده می‌شود، بازسازی می‌کند. فصل چهارم اهمیت هولدرلین را بیشتر توسعه می دهد و اهمیت نیچه را برای افشای چالش بی خدایی (گریزان بودن و غیبت) در دوران نیازمندی معرفی می کند: خدایان فرار کرده اند و خدا مرده است. Reprise مضامین برجسته ارائه شده را خلاصه می کند و زمینه های امیدوارکننده ای را برای تحقیقات آینده توصیه می کند.
جستجوی چهره پشت چهره: روزنزوایگ و نیچه در حال اقبال به سوی الهیات زنانه
نویسنده:
Sharon Mar Adams
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این مطالعه با خواندن ستاره رستگاری فرانتس روزنزوایگ و چنین گفت زرتشت اثر فریدریش نیچه به گونه‌ای آغاز می‌شود که شواهدی را برای آنچه من الهی زنانه می‌نامم ارائه می‌کند. در خواندن ستاره در برابر زرتشت به بررسی این موضوع می پردازم که چگونه روزنزوایگ به نظر می رسد که نیچه را به عنوان نمادی از "تفکر جدید روزنزوایگ" می ستاید، روزنزوایگ در نهایت متوجه می شود که نیچه کوتاهی می کند، (یا به عبارت دیگر، روزنزوایگ با انتقاد از نیچه در پیشنهاد ریشه های بت پرستانه خود از نیچه جلوگیری می کند. از رسیدن به وحی). من پیشنهاد می‌کنم متون نیچه نشان‌دهنده نوعی از الهام الهی است، اما این الهام از خدای پدر توحید مردانه نیست، بلکه از خدای مادری است که در تاریخ و فلسفه غرب نهفته است. از طریق همین دفاع نیچه در برابر روزنزوایگ است که من شروع به بیان یک الهی پنهان زنانه می کنم. من از طریق خوانش دقیق زرتشت نیچه به همراه قطعاتی از Ecce Homo و اراده به قدرت از نیچه در برابر نقد روزنزوایگ دفاع می کنم. من همچنین به متنی اشاره می‌کنم که هم در ستاره و هم در زرتشت پنهان است، فاوست گوته. از طریق خوانش زرتشت نیچه که مفاهیمی از الوهیت زنانه را در فاوست گوته مجسم می کند، رویکرد پیچیده تری به الوهیت زنانه ارائه می کنم. همانطور که پیشنهاد می‌کنم کلید دفاع من از نیچه عبارت است از بازیابی یک «مونث الهی» در نوشته‌های او، اهمیت آن را در نویسنده بزرگ دیگری که معاصر نیچه و روزنزوایگ بود، مطرح می‌کنم: لو آندریاس-سالومه. آندریاس-سالومه که توسط برخی به عنوان "مادر روانکاوی" شناخته می شود، چیزهای زیادی در توسعه یک الهیات زنانه ارائه می دهد که از متون روزنزوایگ و نیچه سرچشمه می گیرد و به نوشته های فیلسوفان روانکاوان فرانسوی جولیا کریستوا، لوس ایریگارای و هلن سیکس ادامه می دهد. به طور خلاصه، من پایه‌ای را برای توسعه فلسفه دین فمینیستی از متون روزنزوایگ و نیچه در ادامه نوشته‌های آندریاس-سالومه، با استفاده از نظریه‌پردازان سنت روانکاوی فرانسوی برای حرکت به سمت فلسفه دین فمینیستی معاصر که شامل الهیات زنانه است، می‌سازم. من با پیشنهاد برخی کاربردهای عملی این فلسفه دین فمینیستی به پایان می‌رسم که ممکن است در حوزه گفتگوی بین مذهبی و همچنین در فلسفه فمینیستی به طور کلی مفید باشد.
بررسی تطبیقی معنای زندگی از دیدگاه علامه طباطبایی و فردریش نیچه
نویسنده:
مرجان عسگری بابادی ، فرج اله براتی ، گودرز شاطری ، صادق خوشخو
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از دغدغه­های مشترک علامه طباطبایی و فریدریش نیچه معنای زندگی است؛ مراد علامه از معنای زندگی هدف داشتن زندگی بوده ولی نیچه معنای زندگی را معادل ارزش می­دانست؛ هر دو فیلسوف با توجه به مبانی فکری خود به این سؤال که آیا زندگی دارای معنا است پاسخ داده­اند، رویکرد علامه در رویارویی با معنای زندگی فراطبیعی و نیچه رویکرد طبیعت باور دارد. علامه از طریق صفت حکیم بودن خدا، هدفدار بودن جهان خلقت از جمله انسان را اثبات می­کند وی معتقد است زندگی در پرتو اعتقاد به خدا و پایبندی به اخلاق و رفتار انسانی معنا پیدا می­کند ولی نیچه خدا را انکار می­کند و دین را عامل بدبختی انسان می­داند و معتقد است انسان هرچه دین‌دارتر باشد ضعیف­تر و ناتوان­تر است. او نتیجه بی­معنایی زندگی را در قالب نیست‌انگاری بیان می­کند و آن را به نیست‌انگاری فعال و نیست‌انگاری منفعل تقسیم کرده است. هر دو فیلسوف به لزوم معناداری زندگی معتقدند با این تفاوت که علامه معتقد است انسان معنای زندگی را کشف می­کند اما نیچه می­گوید انسان معنای زندگی را جعل می­کند. هدف این پژوهش ارائه‌ی تصویری مبیَن از معنای زندگی بر اساس تبیین دیدگاه دو فیلسوف مطرح الهی و به ظاهر غیر الهی است. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش کتابخانه­ای بوده و در تطبیق دیدگاه دو فیلسوف از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است.
صفحات :
از صفحه 159 تا 184
افسون‌زدگی سوژه‌های هیستریک در دوران پساحقیقتِ کرونا و رسانه‌های مجازی
نویسنده:
سروناز تربتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مقالۀ حاضر با مفهوم پساحقیقت در معنای نیچه‌ای آغاز می‌شود و با مفهوم افسون‌زدگی در شکل دلقک نیچه خاتمه می‌یابد. ضمن شرحِ چگونگیِ رویاروییِ انسانِ امروزی با پساحقیقت، همچون حقیقتی ناحقیقی در دوران کرونا، و متمایزکردنِ مفهوم پساحقیقت از آنچه رسانه‌ها خبر جعلی می‌نامند، پرسش‌های تحقیق این‌چنین مطرح می‌گردند که در رویارویی با مفهوم پساحقیقت چه سوژه‌هایی برساخته می‌شوند؟ و این سوژه‌ها چگونه برساخته می‌گردند؟ با بهره‌گیری از رویکرد و روش روان‌کاوانۀ لکان، به اثبات این فرضیه می‌پردازم که سوژه‌های بر ساخته‌شده سوژه‌هایی هیستریک هستند که در چرخش گفتمانی پدید می‌آیند و با پرسش از دال ارباب حفرۀ آن را برملا می‌سازند. سوژۀ هیستریک، با برملاساختن فقدان در دانشِ دیگریِ بزرگ از افسانه و ناحقیقی بودن حقیقت آگاهی پیدا می‌کند. بدین ترتیب، میل پیشازبانی اسطوره‌ای (دلتا) را که گفتمان رایج به عقب رانده بود دوباره به جریان می‌اندازد. باتوجه‌به جریانِ مجدد اسطوره‌ها، سبقت آن از گفتمان رایج و پیوندی که با مطالعات اسطوره‌شناختی در فضای روان‌شناختی تحلیلی یونگ به وجود می‌آورد، به این پرسش کلی پاسخ می‌دهم که افسون‌زدگی در عصر اطلاعات و رسانه‌های مجازی چگونه است و حرکت به‌سویِ افسون‌زدگی در دوران پساکرونا چگونه صورت می‌گیرد و چه کهن‌الگوی روان‌شناختی‌ای فرافکنی می‌شوند؟ درنهایت، افسون‌زدگیِ سوژه‌ها در دوران رسانه‌های مجازی با کهن‌الگوی جست‌وجوگر و در دوران پساکروناییِ پیشِ رو با دلقک نیچه‌ای فرافکنی می‌گردد.
صفحات :
از صفحه 55 تا 75
ضد بازنمایی ریچارد رورتی: یک مطالعه انتقادی
نویسنده:
George Benedict Taylor
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در این مطالعه من استدلال می‌کنم که فلسفه ضد بازنمودگرایی ریچارد رورتی از این باور نادرست ناشی می‌شود که رئالیست‌ها مجبورند استدلال کنند که ما به یک شکل واحد و انحصاری «آینه‌مانند» برای تسخیر واقعیت نیاز داریم. من استدلال می کنم که رورتی این واقعیت را درک نمی کند که واقع گرایان مجبور نیستند واقعیت را به طور مطلق با یک بازنمایی آینه مانند خاص از آن شناسایی کنند و همچنین نباید طعمه تمایز شیطانی بین واقعیت و راه های مختلفی که ما آن را بازنمایی می کنیم شوند. . من استدلال می کنم که ما نیازی به پیوند واقع گرایی با نوعی مطلق گرایی که رورتی آن را با آن مرتبط می کند، نداریم. برای نشان دادن این موضوع، تلاش رورتی را به چالش می کشم که ادعا کند نیچه نیز رئالیسم را رد می کند و دیدگاه گرایی نیچه را شکلی از رئالیسم تفسیر می کند. من همچنین ضد بازنمایی رورتی را در چارچوب فلسفه سیاسی او به چالش می کشم. برای انجام این کار، نقشی را که رورتی در مدینه فاضله لیبرال خود با بررسی آثار سیلویا پلات و تونی هریسون به شاعر می‌دهد، ارزیابی می‌کنم. من همچنین در مورد مواضع مختلفی که هیلاری پاتنم اتخاذ کرده است به منظور بررسی احتمالات مختلف در درون رئالیسم و ​​بازنمودگرایی بحث می کنم. نتیجه می‌گیرم که رئالیسم درونی پاتنام بیش از حد به رورتی می‌پذیرد و رئالیسم بیرونی قبلی او جایگزین بهتری است.
دیوژن در زمان خودش [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Karen Sieben
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : پیشبرد عقاید افلاطون و ارسطو از یک سو و رواقیون از سوی دیگر دیدگاه بدبینی دیوژن را تحت الشعاع قرار داد که از نظر زمانی به عنوان پل ارتباطی بین آنها عمل می کرد و از نظر تاریخی، بدبینی را در بسیاری از تاریخ خود چیزی بیش از یک نقطه توقف نشان نمی داد. هدف این پایان نامه نشان دادن این است که فلسفه دیوژن یک نقطه توقف نبود، بلکه جایگزین مناسبی برای فلسفه های اصلی بود که به آن توجه چندانی نمی کردند. استفاده از تحلیل تاریخی و ریشه‌شناختی در منابع مورد اعتماد، بدبینی را روشن‌تر نشان می‌دهد. ابتدا نشان می دهد که زندگی دیوژن آزمایشی بود در "ساده زیستی" که او را به اتخاذ یک سبک زندگی طبیعی مشابه با شیوه زندگی سنتی یونان سوق داد. ثانیاً، نشان می‌دهد که یک شیوه طبیعی زندگی باعث شده است که او هنجارهای مرسوم جدید را رد کند، که به اعتقاد او اکتساب‌گرایی، تمایز طبقاتی و بدخواهی را تشویق می‌کند و در نتیجه جوانان را تضعیف می‌کند. و سوم، با گذشت زمان، دیوژن فلسفه خود را توسعه داد، که بر آزادی بیان یا پارگی، خودکفایی و خودمختاری متمرکز بود - آرمان‌هایی که فیلسوفان مدرن مانند روسو، نیچه و فوکو را به خود جذب کرد. نتیجه می‌گیرم که خواندن بهتر دیوژن فیلسوفی باهوش و شوخ را نشان می‌دهد که همانطور که او می‌گفت زندگی می‌کرد. انتقاد او از هنجارهای مرسوم آتن به صورت طنز طنز آمیز و سرگرمی و همچنین آموزش بود و در این عمل او به مردی پرهیزیا تبدیل شد - یک حقیقت گو که می توان روی آن برای حمایت از حقیقت حتی در موقعیت های خطرناک حساب کرد. این جسارت می‌خواست که داستان‌های مربوط به او به سرعت به آن اشاره می‌کنند. بدين ترتيب، بدبيني ديوژن به عنوان شيوه اي از زندگي كه در آن شخص شخصيت و شهامت سخن گفتن را پرورش مي دهد، همراه لازم براي هر فلسفه در هر عصري است، نه فقط فلسفه خود.
  • تعداد رکورد ها : 550