دامنه نوپوزیتیویسم به حوزه کشورهاى غربى منحصر نمى شود، بلکه فراتر رفته و توجه پژوهشگران جهان غیر غربى را هم برانگیخته و مدافعانى نیز پیدا کرده است. دست اندرک
... کاران فلسفه در جهان عربى (به عنوان بخشى از جهان سوم) توجه چندانى به آن نکرده اند که بتوان از پیدایش نگره هاى مختلف درباره آن، سخن گفت.
با نگاهى گذرا به این مکتب (نوپوزیتیویسم)، درمى یابیم که هرگز مدافعان پرشورى (از متفکران عربى) نیافته است که بتواند یک جریان مسلط در اندیشه فلسفى ما به وجود آورد. البته زکى نجیب محمود برجسته ترین مدافع این مکتب در کشورهاى عربى است.
مدافع دیگر آن در حال حاضر عبدالرحمان مرحباست. گرچه این مکتب به جریانى پرنفوذ تبدیل نشده است، این بدین معنا نیست که توجه متفکران عرب را به خود جلب نکرده است. زیرا [چنانکه خواهیم دید] توجه بسیارى از این متفکران را برانگیخته و هرکس به نوعى خواه به عنوان مدافع و خواه به عنوان منتقد، با آن درگیر شده است.
به نظر من، محمود امین العالم، یحیى هویدى، عاطف احمد و یاسین خلیل بیشترین اهتمام خود را معطوف به این حوزه کرده اند. سؤالى که در اینجا به ذهن مى رسد این است که چرا نویسنده این مقال به نحله اى توجه مى کند که در حوزه اندیشه فلسفى عربى معاصر، على رغم همه مسائل، چندان پرنفوذ نبوده است؟ نخستین تلاشهاى من در مورد نوپوزیتیویسم به طور عموم و فلسفه زکى نجیب محمود به نحو خاص، به سالهاى تحصیلى دانشگاه باز مى گردد.
بیشتر