جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
گفتگوی ادیان در پرتو نگاه مولانا و مارتین بوبر
نویسنده:
افشین ابراهیمی زاده؛ استاد راهنما: خلیل حکیمی فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تعریف مسأله و بیان سؤال‌های اصلی تحقیق گفتگوی ادیان به عنوان یک ضرورت در دنیای معاصر، به منظور ایجاد تفاهم و همزیستی مسالمت‌آمیز میان پیروان ادیان مختلف، اهمیت ویژه‌ای یافته است. گفتگوی ادیان به ایجاد درک و آگاهی بیشتر از باورها، سنت‌ها و ارزش‌های دینی مختلف کمک می‌کند. این فهم متقابل می‌تواند به کاهش تعصبات و پیش‌داوری‌ها منجر شود. در دنیای چندفرهنگی و چندمذهبی امروز، گفتگوی ادیان می‌تواند به ترویج همزیستی مسالمت‌آمیز و همکاری میان پیروان ادیان مختلف کمک کند. با ایجاد فضای گفتگو، می‌توان به حل و فصل منازعات و تنش‌های مذهبی کمک کرد و از بروز خشونت‌های دینی جلوگیری نمود. گفتگوی ادیان می‌تواند به توسعه معنویت فردی و جمعی کمک کند. افراد می‌توانند از تجربیات و آموزه‌های یکدیگر بهره‌برداری کنند. سیاری از ادیان به ارزش‌های انسانی مشترکی مانند محبت، عدالت، همدلی و احترام تأکید دارند. گفتگوی ادیان می‌تواند این ارزش‌ها را ترویج دهد. مسائل جهانی مانند فقر، جنگ، تغییرات اقلیمی و بحران‌های انسانی نیازمند همکاری بین‌المللی است. گفتگوی ادیان می‌تواند به ایجاد راهکارهای مشترک برای این چالش‌ها کمک کند. مطالعه گفتگوی ادیان می‌تواند به تقویت هویت فرهنگی و دینی افراد کمک کند و در عین حال به احترام به دیگر فرهنگ‌ها و ادیان منجر شود. گفتگوی ادیان می‌تواند به عنوان یک ابزار آموزشی در مدارس و دانشگاه‌ها مورد استفاده قرار گیرد تا نسل‌های آینده با اهمیت تنوع دینی آشنا شوند. همچنین تحقیقات در زمینه گفتگوی ادیان می‌تواند به تولید دانش جدید در حوزه‌های فلسفه، جامعه‌شناسی و روان‌شناسی منجر شود. گفتگوی ادیان می‌تواند به ایجاد شبکه‌های جهانی از افراد و گروه‌ها کمک کند که به ترویج صلح و همزیستی مسالمت‌آمیز متعهد هستند. این مطالب نشان می‌دهد که مطالعه گفتگوی ادیان نه تنها به درک بهتر از تنوع دینی کمک می‌کند، بلکه به ایجاد یک دنیای عادلانه‌تر و صلح‌آمیزتر نیز منجر می‌شود. در این راستا، مولانا جلال‌الدین رومی و مارتین بوبر دو چهره برجسته هستند که هر کدام از منظر خاص خود به این موضوع پرداخته‌اند. مولانا با زبان شعر و عرفان خود و بوبر با فلسفه دیالوگ و وجودی خود، به ما کمک می‌کنند تا معنای عمیق‌تری از ارتباطات انسانی و معنویت حاصل از گفتگوی ادیان بیابیم. مولانا جلال‌الدین رومی، شاعر و عارف بزرگ ایرانی، در آثار خود به اهمیت عشق و ارتباطات انسانی تأکید می‌کند. او بر این باور است که عشق الهی می‌تواند مرزهای دینی را درنوردیده و انسان‌ها را به یکدیگر نزدیک کند. در مثنوی معنوی، مولانا به داستان‌های مختلفی اشاره می‌کند که نشان‌دهنده‌ی وحدت وجود و ارتباط عمیق بین انسان‌ها و خداوند است. - عشق به عنوان پل ارتباطی: مولانا عشق را به عنوان نیرویی می‌داند که انسان‌ها را به هم نزدیک می‌کند. او معتقد است که در پس هر دین، جوهر مشترکی وجود دارد که همگی را به یکدیگر پیوند می‌دهد. - دیالوگ با خدا: در آثار مولانا، دیالوگ با خداوند به عنوان یک تجربه معنوی مطرح می‌شود که می‌تواند از طریق گفتگوهای انسانی نیز تحقق یابد. مارتین بوبر، فیلسوف یهودی، در کتاب "من و تو" به بررسی رابطه میان انسان‌ها و خداوند می‌پردازد. او دو نوع رابطه را معرفی می‌کند: "من-تو" و "من-آن". رابطه "من-تو" به ارتباط عمیق و انسانی اشاره دارد که در آن فرد دیگری به عنوان یک موجود زنده و ارزشمند دیده می‌شود. - گفتگوی واقعی: بوبر بر این باور است که گفتگوی واقعی تنها زمانی ممکن است که افراد یکدیگر را به عنوان موجودات مستقل و دارای ارزش بشناسند. این نوع ارتباط می‌تواند به ایجاد معنویت مشترک میان ادیان مختلف منجر شود. - معنویت از طریق دیالوگ: بوبر معتقد است که از طریق گفتگو و تبادل نظر، افراد می‌توانند به درک عمیق‌تری از یکدیگر و همچنین از خداوند برسند. ین دو دیدگاه نه تنها می‌توانند به ما کمک کنند تا تفاوت‌ها را بپذیریم، بلکه ما را به سوی یکدیگر سوق می‌دهند و زمینه‌ساز همزیستی مسالمت‌آمیز میان ادیان مختلف می‌شوند. در نهایت، معنویت حاصل از این گفتگوها می‌تواند به عنوان یک نیروی محرکه برای ایجاد صلح و همبستگی در دنیای امروز عمل کند. بررسی نظرات مولانا و مارتین بوبر، می‌تواند نشان دهنده راهی برای تفاهم و مسیری برای دستیابی به معنویت عمیق‌تر باشد. مولانا با تأکید بر عشق و وحدت وجود، و بوبر با تأکید بر دیالوگ واقعی، هر دو نشان می‌دهند که چگونه می‌توان از طریق ارتباطات انسانی، به درک مشترکی از حقیقت دست یافت. سوال اصلی دیدگاه‌های مولانا و مارتین بوبر در مورد معنویت و گفتگوی ادیان چیست؟ سوالات فرعی 1- چگونه مولانا مفهوم عشق و وحدت وجود را در آثار خود بیان می‌کند؟ 2- مارتین بوبر چه نظری درباره دیالوگ و ارتباط انسانی دارد؟ 3- نقاط مشترک میان دیدگاه‌های مولانا و بوبر در زمینه گفتگوهای ادیان چیست؟ 4- چگونه می‌توان از طریق گفتگوهای ادیان به معنویت عمیق‌تری دست یافت؟
بررسی مقایسه‌ای عرفان مولانا و ابن‌ عربی خداشناسی عرفانی
نویسنده:
امير يوسفي؛ استاد راهنما: علی اشرف امامی؛ استاد مشاور: محمد جواد شمس استاد مشاور: فاطمه زارع حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پژوهش پیش رو در پاسخ و نقد رویکردی نگاشته شده است که برخی از پژوهشگران، میان عرفان مولانا و ابن‌عربی نسبت تقابل و تفاوت بنیادین را ترسیم می‌کنند. صاحب این قلم از این روست که ابتدا به معرفت‌شناسی مولانا و ابن‌عربی در قالب یک نظام عرفانی پرداخته است. در این راستا، تبیین می‌شود که معرفت‌شناسی ایشان در مقابل دیگر مکاتب دارای یک وحدیت رویه است و از این جهت بنیان و دروازه مناسبی را برای مشابهت‌های معرفتی می‌گشاید. هر دو ذیل ولایت محمدی و شریعت اسلام ذیل قرائتی مشترک هستند و مولانا نیز تمام عمر علمی خود را در غرب عالم اسلام و غالباً در شهر قونیه (مرکز تعالیم ابن‌‌عربی) زندگی کرده است. در ضمن، روابط نزدیکی با بزرگان این مکتب داشته است لذا با توجه به این قرائن و مستندات فراوان از متون ایشان، برخی مشابهت‌ها بررسی شده است که به صورت گزینشی انتخاب شده‌اند تا قرابت این دو مکتب را در موارد مصداقی نظری تبیین و تشریح کند. اشتراک معرفتی در مفهوم اعیان ثابته و نفس‌الرحمن که دو مفهوم کلیدی نزد ابن‌عربی هستند مورد بررسی قرار می‌گیرد و ذکر این مفاهیم در آثار مولانا مستند می‌گردد. همچنین مفهوم بازار بهشت و همسویی در شناخت نوع عالم و جنس عالم هستی بررسی شده است. به نگاه مشترک ایشان در تأویل هستی‌ و مواردی چون تضایف اله و مألوه نیز پرداخته شده است. در نهایت خداشناسی ایشان به نحو تفصیلی مورد تفسیر قرار گرفت که نشان داده شد، ایشان در شناخت ذات خداوند و نظام اسماء ‌و صفات الهی که ابن‌عربی آن را بسط داده است نیز سخنان مشترک فراوانی دارند.
تحلیل تاثیر مفهوم عالم مثل افلاطونی بر دیدگاه های عرفانی و فلسفی مولانا جلال الدین محمد بلخی
نویسنده:
فاطمه کیخواه آریا؛ استاد راهنما: ابراهیم نوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مفهوم «عالم مُثُل» در فلسفه افلاطونی، یکی از بنیادی‌ترین نظریه‌های هستی‌شناختی است که به وجود جهانی برتر، ثابت و جاودانه اشاره دارد؛ جهانی که عالم محسوس تنها انعکاسی ناقص و سایه‌ای از آن است. این اندیشه، تأثیری ژرف بر سنت‌های فکری و عرفانی اسلامی نهاده است. در میان متفکران مسلمان، مولانا جلال‌الدین محمد بلخی جایگاهی برجسته دارد، به‌گونه‌ای که آثار وی، به‌ویژه مثنوی معنوی، سرشار از اشاراتی است که می‌توان آن‌ها را با آموزه‌های افلاطونی مرتبط دانست. مولانا، همچون افلاطون، به وجود حقیقتی ماورای این جهان باور دارد؛ با این تفاوت که دستیابی به آن حقیقت را نه از طریق استدلال فلسفی، بلکه از مسیر شهود، عشق و سلوک عرفانی ممکن می‌داند. در این پژوهش، با تحلیل ابیاتی از مثنوی ـ نظیر تشبیه عالم محسوس به سیبی برآمده از درخت قدرت حق ـ نشان داده می‌شود که جهان‌بینی مولانا واجد پیوندی مفهومی با نظریه مُثُل افلاطونی است. بدین‌سان، هستی‌شناسی عرفانی مولانا را می‌توان در گفت‌وگویی تطبیقی با فلسفه افلاطون قرار داد. نوآوری این مطالعه در آن است که به جای بررسی کلی تأثیر فلسفه یونان بر عرفان اسلامی، به‌طور خاص به تطبیق نظریه عالم مُثُل با اندیشه‌های مولانا می‌پردازد و از این رهگذر، افق تازه‌ای برای فهم نظام فکری او فراهم می‌سازد.
بررسی اصطلاحات عرفانی در فیه ما فیه مولانا و معارف بهاء ولد
نویسنده:
علی میرزائی؛ استاد راهنما: هادی شمیل پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
بررسی اصطلاحات عرفانی در دو اثر مهم فارسی، «فیه ما فیه» مولوی و «معارف» بهاء ولد، نشان‌دهنده رویکردهای متفاوت ولی مکمل در بیان مفاهیم عرفانی است.در فیه ما فیه مولوی، عرفان به‌واسطه تمثیل‌ها و نمادهای ساده و در عین حال عمیق بیان شده است. مولوی با زبانی روان، عامیانه و بی‌تکلف، مفاهیم پیچیده عرفانی مانند طلب، رضا، فنا، شوق محبت، شکر، استغراق، اوراد، عنایت، محو و قرب را به مخاطب منتقل می‌کند. وی از تمثیل‌ها برای مصداقی کردن مفاهیم ذهنی بهره می‌گیرد و این تمثیل‌ها عمدتاً در سه حوزه خداشناسی، انسان‌شناسی و هستی‌شناسی جای می‌گیرند که بیشترین تمرکز بر انسان‌شناسی و عرفان و معرفت است. در این اثر، زبان عرفانی مولوی ساده به نظر می‌رسد اما با پیچیدگی‌های باطنی همراه است که بیانگر چالش بین تن و روح و شیوه‌های رهایی از تعلقات دنیوی است.در معارف بهاء ولد، زبان عرفانی ویژگی‌های خاصی دارد که شامل آهنگین بودن، آشنازدایی، متناقض‌نمایی، محاوره‌ای و عامیانه بودن، تاویل‌گرایی، رمز و نمادگرایی، معنویت‌گرایی و روایت‌گری است. بهاء ولد در این کتاب، تجربه‌های روحانی خود را با زبانی خاص و گاه پیچیده بیان می‌کند اما اغلب با تمثیل‌های ساده و قابل فهم، مفاهیم عرفانی را آشکار می‌سازد.به طور خلاصه، هر دو اثر با بهره‌گیری از زبان تمثیلی و استعاری، مفاهیم عرفانی را به گونه‌ای بیان کرده‌اند که هم برای اهل ذوق و هم برای مخاطبان عام قابل فهم و جذاب باشد. مولوی بیشتر بر تمثیل‌های کوتاه و مصداقی تأکید دارد، در حالی که بهاء ولد از زبان پیچیده‌تر و استعاره‌های نمادین‌تر بهره می‌برد که نشان‌دهنده تجربه‌های عرفانی عمیق و متنوع اوست. این بررسی نشان می‌دهد که اصطلاحات عرفانی در «فیه ما فیه» و «معارف بهاء ولد» هر دو نقش مهمی در انتقال مفاهیم عرفانی دارند، اما از نظر سبک و ساختار زبانی تفاوت‌هایی دارند که بازتاب‌دهنده دیدگاه‌ها و تجربیات عرفانی متفاوت این دو عارف بزرگ است.
Rumi's view on religion and the meaning of life: A Possibility for Interfaith Dialogue
نویسنده:
وحید سهرابی فر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 45 تا 58
بررسی مصداق و منزلت اهل البیت(ع) در اشعار مولوی (جلال الدین محمد بلخی)
نویسنده:
احمد امید
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بررسی دیدگاه شخصیت‌های برجسته مسلمان درباره اهل بیتg نقش فراوانی در شنـاخت بیشتر جـامعه بـا مقـام و منزلت آن نمونه‌هـای کامل انسانیت دارد. یکی از شخصیت‌های مهم جهان اسلام که دامنه شهرت و نفوذ او از مرزهای جهان اسلام فراتر رفته و صیت اندیشه های او اقصی نقاط جهان را در نوردیده جلال الدین محمد بلخی معروف به مولانا است. در این نوشته دیدگاه مولانا در مورد اهل بیتg تحقیق شده است زیرا نامبرده با دو اثر عظیم « مثنوی» و « دیوان شمس» خود، مخاطبان زیادی در بین عامه مردم و بطور خاص در بین اهل ادب و معرفت دارد و همین موضوع، ضرورت بررسی را نیز واضح می سازد. بخصوص اینکه در این زمینه تاکنون کار تفصیلی صورت نگرفته است، بجز موارد اندکی که در مقدمه یاد شده است. این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی، اشعار و آثار مولوی را در مورد اهل بیتg بررسی نموده ومنزلت عالی ائمهg را به دو شکل، یکی تفسیر ابیات و دیگری تطبیق جامعیت انسان کامل بر اهل بیتg، به اثبات رسانده است.
صفحات :
از صفحه 37 تا 50
ارزیابی اشتراکات و افتراقات تفسیری مولوی از قصص قرآنی انبیاء در مثنوی با تفسیر المیزان علامه طباطبایی
نویسنده:
روح الله اکبری؛ استاد راهنما: ابراهیم ابراهیمی؛ استاد مشاور: فاطمه دست رنج، علی حسن بیگی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
محمد بن محمد بن حسین حسینی بکری بلخی ( 672-604 هـ.ق )معروف به جلال الدین - خداوندگار - مولانا و مولای رومی متخلص به خاموش ، خموش و خامش از عرفای بزرگ جهان اسلام بلکه جهان است. که اندیشه ها و تفکرات فقهی ، کلامی و تفسیری وی با رویکردهای عرفانی - اخلاقی را می توان در آثار وی ( دیوان شمس ، رباعیات ، مکتوبات ، فیه ما فیه ، مجالس سبعه و مثنوی معنوی ) مشاهده کرد. که در میان این آثار ، کتاب مثنوی معنوی به عنوان یکی از گنجینه های سترگ و مهم معرفتی ، تعلیمی اخلاقی ، عرفان نظری و حتی عرفان عملی از شهرت بالایی برخوردار بوده و حتی به انتخاب و اعتراف مجله معتبر گاردین یکی از 100 کتاب برتر تاریخ بشری است. کتابی که مولانا با اصرار حسام الدین چلبی ارموی در 50 سالگی و در اوج پختگی فکری خود تا آخر عمر ، آن را برای مشتاقان سلوک معنوی و به شیوه حدیقه سنایی در قالب مثنوی و قریب به 26 هزار بیت در 6 دفتر بیان نموده است. و تنها کتابی است در زبان فارسی که از جانب خود گوینده نوشته نشده و املاء شده است. که حسام الدین چلبی کاتب آن بوده است. هواداران مولانا ابایی نداشته اند که الهام مثنوی را چیزی شبیه به وحی قلمداد کنند و ارتجالی بودن آن را نشانه ای از آن بگیرند و اینکه خود مولانا آن را نمی نوشته نشانه ای دیگر؛ اشتهار و معروفیت و قابل احترام بودن مثنوی معنوی مولانا و شخصیت بی نظیری چون وی همواره در طول ادوار مختلف تاریخ توسط عالمان و مثنوی پژوهان مطرح بوده است. شیخ بهایی درباره شخصیت مولوی گفته است : «من نمی گویم که آن عالیجناب * هست پیغمبر ، ولی دارد کتاب» و نیز درباره مثنوی گفته است :« مثنوی معنوی مولوی * هست قرآن در زبان پهلوی» علامه طباطبایی (ره) درکتاب الرسائل آورده است: «مولانا عارف رازدان و خدابینی است که غواص اقیانوس معانی و معارف و قُدوه اصحاب معرفت است.» پر واضح است که مولانا در نگارش این اثر به عنوان کامل ترین و آخرین منظومه فکری خود از منابع مختلفی من جمله اندیشه های عرفانی سنایی و عطار ، معارف پدر و بقول خود مولانا فوائد والد ، معارف برهان الدین محقق ترمذی شاگرد پدر مولانا و استاد او ، اقوال و مقالات شمس ، اندیشه های فلاسفه بویژه ارسطو و افلاطون ، احوالات و تجربیات شخصی و شهودی بهره برده است. اما منابع دینی از جمله قرآن و احادیث الهام بخش اصلی وی بوده است که هر کس با کمترین آشنایی از قرآن و مفاهیم و داستان های قرآنی می تواند قطره هایی از این دریای بیکران را در لابه لای ابیات مثنوی مشاهده و اعتراف نماید که وی عارفی است که بیشتر از سایر عرفا از آیات الهی تاثیر پذیرفته است . امری که از توانمندی ادبی و هنری شاعر و احاطه وی بر مضامین قرآن حکایت دارد . البته این تسلط و اشرافیت از سوی فقیه و متکلمی چون جلال الدین با سوابق خانوادگی ، آموزش های عمیق فقهی و کلامی در محضر بزرگان و واعظ منبری جای شگفتی نیست . اما به نظر می رسد بزرگترین هنر وی علاوه بر بهره گیری از ظاهر و صورت کلمات و آیات قرآن ، توجه به مفهوم و درون مایه آیات برای بیان تفکرات عرفانی و تعلیمی خویش است. همان طوری که در فیه ما فیه در فصل چهل هفتم می گوید: " قرآن دیبایی دو رویه است بعضی از این روی بهره می یابند و بعضی از آن روی و هر دو راست است چون حق تعالی می خواهد که هر دو قوم از او مستفیذ شوند." که البته در مثنوی پا را فراتر نهاده و تنها توجه به ظاهر قرآن را مایه تباهی و گمراهی دانسته است. و در مقام مثل ظاهر آن در کلمات ، حرف و لفظ را مانند ظاهر آدمی می داند که در باطن ، روح ، راز و حقیقت آن کلام است و برخلاف ظاهر از نقوش حرف و الفاظ ادراک نمی شوند. بلکه این ادراک از طریق خود قرآن و فهم اولیای الهی ممکن است. به اعتبار قول مثنوی پژوهان استشهاد بیش از دو هزار و صد آیه از آیات قرآن کریم در ابیات مثنوی توسط مولانا چه به صورت تصریح و چه به صورت تطبیق ، که تقریباً یک سوم از مجموع 6236 آیه ای قرآن است. پر بیراه نخواهد بود که برخی از مثنوی شناسان این اثر را غیر از گنجینه معرفت عرفانی آن را « تفسیر عارفانه کلام الله » و نیز نوع « تفسیر منظوم » از قرآن بدانند . آیت الله مطهری در کتاب آشنایی با قرآن می گوید:« مولوی حرفی غیر از قرآن ندارد.هر چه می گوید تفسیرهای قرآن منتها از دید عرفانی» بنابراین این میزان بهره مندی از آیات قرآن در ابیات مثنوی فارغ از وسعت ، دامنه و احاطه علمی مولانا به مصحف شریف ، می طلبد که به این کتاب توجه و عنایت ویژه ای داشت. آراء و برداشت های مولانا از قرآن اعم از اینکه قرآن را ظهری و بطنی است ، تلقی وی از الفاظ وحیانی قرآن ، مصونیت قرآن از دستبرد تحریف ، نوع نگاه و تفسیر وی در آیات مختلف اعتقادی ، اخلاقی ، تعلیمی ، قصص و موضوعات متنوع و مختلف را می توان با تتبع در ابیات مثنوی معنوی بدست آورد. اما از آنجایی که پرداخت و فحص در کتاب سترگی چون مثنوی که معجونی از موضوعات و مطالب رنگارنگ است . هم زمانبر و هم شاید تکرار مکرری باشد که مثنوی پژوهان قبلاً به برخی از این موضوعات پرداخته اند. ما را مشتاق به تحقیق و پژوهش در یکی از بخش ها و موضوعات مهم و درخور مثنوی یعنی قصص و حکایات حال انبیاء الهی ذکر شده در قرآن واداشت . مواردی از قبیل معجزات ، حوادث و رویدادهای زندگی انبیاء ، نیایش ها و تقاضاهای آنها ، خطاب ها و خطابه های خداوند ، سرگذشت حال و اقوام آنان ، صفات اخلاقی و ... ؛ از آنجایی که از طرفی یکی از ضرورت های فهم درست مثنوی و دست یابی به تفسیرهای مولانا از قصص انبیاء استخراج این آیات و بازشناسی دوباره آن است. چه آنکه فهم تفسیر مولوی از آن روی حائز اهمیت است که وی هم قرآن را تجلی روان انبیاء و هم قصص آن ها را رمز و راه رهایی انسان از نادانی و آزادی مرغ جان از قفس تن می داند. و از دیگر سوی که نکته مهم این پژوهش نیز بدان متمرکز است آن است که مولانا اعتقاد و توصیه به فهم قرآن ، از خود قرآن دارد.
نظریه/ قاعدۀ میل و ملال در نگاه جلال‌الدین محمد بلخی و آرتور شوپنهاور
نویسنده:
مصطفی گرجی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بررسی نسبت طرز تلقی متفکران در طول تاریخ اندیشه، بستر مناسبی برای بحث در کشف تجربیات مشترک نویسندگان و شاعران است. یکی از مفاهیم مهم در عصر جدید، ملال و ملالت است که در دستگاه اندیشۀ متفکران انسان پژوه بازنموده شده است. در این میان «نظریه»ای به نام میل و ملال در نظام فکری «شوپنهاور» و «قاعدۀ» سیری و ملولی در تجربۀ زیستۀ مولوی، بحث محوری این پژوهش است که با توجه به زمینۀ گفت‌وگوی بینامتنی می‌تواند به کشف بهتر جهان‌نگری‌های مشترک منجر شود. این مقاله با رویکرد تحلیلی‌مقایسه‌ای درصدد تبیین ربط و نسبتِ میل به‌مثابۀ ساحت ارادی و ملال به‌مثابۀ ساحت عاطفی- احساسی در ژرف‌ساخت فکری این دو اندیشمند است. بررسی مقایسه‌ای این رهیافت نشان می‌دهد مولوی ـ البته نه در قد و قامت نظریه ـ بارها به این رابطه با عنوان‌هایی همچون «قاعده» توجه کرده است. نگاهی به ملال و واژگان همسو با آن نشان می‌دهد مولوی حداقل در 120 فقره به این ارتباط توجه کرده که برخی از این رهیافت/ رویکردها در ربط و نسبت با مفهوم دیگر در ساحت سوم یعنی میل ازنظر شوپنهاور قابل توجه است. این مقاله ضمن بحث دربارۀ ماهیت‌شناسی این مفهوم در ربط و نسبت با مفاهیم دیگر، به مهم‌ترین علت‌های این عاطفه و راه‌های برون‌رفت از آن در بحث وجودشناسی با تأکید بر دو غزل از مجموعه دیوان با توجه به نظریۀ شوپنهاور پرداخته است.
صفحات :
از صفحه 109 تا 134
نشست با موضوع: خداشناسی مولانا و حافظ
شخص محوری:
آیت الله استاد حسن رمضانی
نوع منبع :
مناظره،گفتگو و میزگرد
منابع دیجیتالی :
ارزیابی اصل تضاد در دیالکتیک هگل بر پایه اندیشۀ مولوی
نویسنده:
منصور مهدوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این نوشتار به اضداد در اندیشۀ هگل می‌پردازیم. اضداد فلسفۀ هگل را در نظر مخاطبان به تفکری زایا تبدیل کرده است به طوری می‌توان آن را جذاب‌ترین جنبۀ تفکر هگل نامید. اضداد بر اساس سه‌پایه‌ها سیر دیالکتیکی خود را طی می‌کنند. با بررسی روش دیالکتیکی و فرایند تبدیل اضداد می‌کوشیم نظرگاه هگل دربارۀ اضداد و نحوۀ وحدت بین آنها را به دست آوریم. در گام بعد اضداد از منظر مولوی را نیز بررسی خواهیم کرد چرا که در اندیشۀ مولوی نیز به این موضوع توجه بسیار شده است. در تفکر مولوی اضداد در عالم جبروت و عالم ماده سرنوشتی کاملا متفاوت دارند. اضداد در عالم ماده کارکردهای متنوعی داشته و در پایان مسیر تجرد را می‌پیمایند در حالی که فضای اندیشۀ هگل از چنین مفاهیمی به دور است هم‌چنانکه هگل تنها به اضداد در عالم ماده توجه دارد. ضمن اینکه هگل در بحث اضداد اقتباس‌های پرشماری از مولوی داشته است.
صفحات :
از صفحه 111 تا 131