عرفان و گرایشهای صوفیانه و کارهای رازآلود و ذوق و شهود معانی و حقایق فرابشری صرفا در حوزه خصوصی حیات آدمیان میتوانند معنادار و سودمند باشند. در حوزه عمومی، ا
... اعمال و امور جمعی انسانها از طریق عقل مشترک و عرفی و به تعبیری دیگر “عقل ارتباطی و مفاهمهای” و به واسطه قوانین و اصول مدنی که برای همه افراد قابل فهم است، انجام میپذیرد. برخی فیلسوفان معاصر که خود را مدافع نهادها و ارزشهای مدرن میدانند بر آنند که در حوزه عمومی صرفا همبستگی و اجماع و توافق جمعی حائز اهمیت نخست است، یعنی آنچه بیشتر افراد یک جامعه میخواهند و میطلبند و از طریق کوشش و گفتوگو و استدلال و اقناع به آن میرسند همان حقیقت است، و حقیقت چیزی فراتر و بنیادیتر از مساهمت مردم یک جامعه برای برقراری مساوات و قانون عام و یک زندگی همگانی راحت و آرام نیست. در زمره این فیلسوفان، آرنت و هابرماس و رورتی از بقیه مشهورترند. آنان معتقدند که در ساحت عمومی باید آزادیها و شیوهها و راهکارهایی دموکراتیک آن قدر فراوان و قوی باشد تا شهروندان به منظور نیل به تفاهم و صدق و حقیقت با همدیگر مباحثه و مناظره مستدل و آزاد داشته باشند. در غیر این صورت، هر کس ادعا کند که از راه عشق و احساس و عاطفه به حقیقت دست یافته، مدعایش برای دیگران نامفهوم خواهد بود و او فقط در قلمرو خصوصی خودش میتواند با کشف و دریافتاش زندگی کند. زیرا حقیقتی که او با عشق و نیایش و شهود به آن رسیده، به هیچ شیوه استدلال عقلی و حجت منطقی قابل پذیرش و اقناع و انتقال نیست بر این اساس، سخنان عارفی مانند مولوی برای حیطه خصوصی اشخاص میتواند خوب و کارآمد و مفید باشد. زیرا فرایند نیل مولوی به حقیقت بسیار مرموز و پنهان و امری کاملا شخصی است و دستیابی دیگران به آن از راه تبیین و توجیه عقلانی بسی دشوار. مولوی عشق را ازدست شمس تبریزی میگیرد و پس از آن تمام هستیاش زیر و زبر میشود. با این مواجههی استثنایی، چنان تحولی در وجود مولوی ایجاد میگردد که او از آن به “قیامت” تعبیر میکند.
بیشتر