خردورزی، تکیه بر عقل و تاکید بر نقش و جایگاه آن، موضوعی است که در قرآن کریم و روایات اسلامی اهمیت فراوانی دارد. از طرف دیگر در تاریخ تفکر اسلامی، دیدگاه های مت
... تفاوتی درباره عقل و محدوده حجیت آن، از سوی اندیشمندان ارائه گردیده که اختلافات فراوانی با یکدیگر داشته و بعضاً در تقابل با هم قرار میگیرند. هدف ما در این پژوهش، بررسی دیدگاههای دو اندیشمند جهان اسلام، آیت الله جوادی آملی و آیت الله ملکی میانجی، به عنوان نماینده دو مکتب فکری نوصدرایی و تفکیک، در باب چیستی عقل و نقش آن در خداشناسی است. با توجه به دستاوردهای این پژوهش روشن گردید که آیت الله ملکی میانجی و آیت الله جوادی آملی در باب چیستی عقل و حجیت آن، اختلاف نظر اساسی با یکدیگر دارند که این اختلاف، به مبانی انسانشناختی و معرفت شناختی ایشان بازمیگردد. آیت الله جوادی آملی، نفس انسانی را موجودی مجرد میداند که عقل نیز یکی از قوای آن بوده و به نظری و عملی تقسیم میشود. به عقیده ایشان، شأن عقل نظری تعقل و استنباط بوده و انسان به مدد آن میتواند به معرفت حقیقی دست یابد و همین معنای عقل است که در کتاب و سنت نیز مورد تعظیم قرار گرفته است. در دیدگاه دیگر، آیت الله ملکی، نفس انسانی را موجودی ظلمانیدانسته که همه کمالات آن از قبیل علم، قدرت و ...، خارج از ذات اومیباشند. به عقیده ایشان، منظور از عقل حقیقی که در کتاب و سنت از اهمیت ویژه ای برخوردار است، عقل مصطلح فلسفی نمی باشد؛ بلکه حقیقتیاست نورانی، مجرد و خارج از ذات انسان که خداوند به تملیک خود، آن را بر ارواح انسانها افاضه میکند. این دو اندیشمند در باب نقش عقل در خداشناسی نیز اختلاف نظر اساسی و مبنایی با یکدیگر دارند. به عقیده آیت الله جوادی، انسان به کمک عقل برهانی میتواند به شناخت حقایق هستی بپردازد و از آنجا که واجب بالذات نیز در قلمرو هستی جای دارد، عقل اولا میتواند با استفاده از براهین منطقی، به اثبات وجود او پرداخته و ثانیا با اتکا به نظریه اشتراک معنوی، به معرفت من وجه از اوصاف وی دست یابد. در دیدگاه دیگر، آیت الله ملکی معتقد است که اثبات وجودخداوند، نیازمند اقامه برهان نیست زیرا انسان به تعریف خودِ خداوند، او را میشناسد.به عقیده ایشان، عقل انسان، راهی به شناخت پروردگار ندارد و براهینی که برایتبیین صفات کمالی الهی اقامه شدهاند، مبتنی بر اتصاف خالق به کمالات مخلوقات بوده و منجر به تشبیه میشود، لذا به معرفت حقیقی منجر نمیگردد.با توجه به نتایج این پژوهش میتوان گفت که دو اندیشمند در باب چیستی عقل و نقش آن در خداشناسی، اختلاف نظر اساسی با یکدیگر دارند. این اختلاف نظر، ریشه در مبانی انسانشناختی و معرفت شناختی آنها داشته و عمیق میباشد.
بیشتر