جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4303
استدلال‌های تجربی وجود خدا از دیدگاه علامه طباطبایی و دانشمندان علوم جهان
نویسنده:
منیره سلطان احمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
براهین تجربی از عام‌ترین استدلالاتی است که توسط دانشمندان علوم از جمله در سده‌های 17 تا 20 و همچنین علامه طباطبایی، در اثبات وجود خدا بکار گرفته شده است. در میان انواع براهین تجربی، برهان نظم از استدلال‌های مشترک مورد تمسک آنان می‌باشد. البته نحوه تقریرهایی که از این برهان ارائه شده و میزان استفاده‌ای که از آن به عمل آمده، سبب گردیده برهان مذکور رنگ و شکلی متفاوت بیابد. برای نمونه برهان نظم مطرح شده در سده 17 توسط برخی، ملقب به نظریه خدای رخنه‌ها می‌گردد. در سده 18 بنابر انحرافی که در تفکر این قرن شکل می‌گیرد و خود طبیعت به جای الهیات برآمده از آن مورد پرستش واقع می‌شود، برهان نظم جز در بخش محدودی از این سده، مشاهد‌ه نمی‌شود. در قرن 19، با رواج نظریه تکامل این برهان و اعتقاد به خدا توسط کسانی که تکامل را برای تبیین پدیده‌ها کافی می‌دانند، به کنار نهاده می‌شود و برخی نیز در این سده، تکامل را تقریر تازه‌ای از برهان نظم معرفی می‌کنند؛ و اما در سده 20 برهان نظم با تقریرهای بسیار متنوع‌تری مورد توجه واقع می‌شود به طوری که این تقریرها با تقریرهای علامه از این برهان، اشتراکات بسیار بیشتری می‌یابد. اما حوزه اشتراک براهین تجربی اثبات وجود خدا میان تفکر قرن 20 و علامه به برهان نظم ختم نمی‌شود، بلکه برهان حدوث البته با تقریرهای متفاوت، از دیگر براهین مشترک آنان می‌باشد. برهان حرکت ازدیگر براهینی است که توسط علامه بکار گرفته می‌شود و در قرون مذکور کاربرد ندارد.
توحید افعالی از دیدگاه نورسی و نقد و بررسی آن (با تاکید بر دیدگاه مرحوم علامه طباطبائی و آیه الله جوادی آملی)
نویسنده:
فرمان کیزماز
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده:هدف اصلی از پژوهش حاضر، بررسی مبانی دو مکتب بزرگ اسلامی (شیعه و اهل سنت) در مسئله توحید افعالی از نظر عقلانیت آن دو می باشد. در این زمینه از جانب اهل سنت، آثار بدیع الزمان سعید نورسی، به دلیل عصری بودن و جامعیت آن در مسئله توحید، شایان ترجیح بود. لذا مطالب بر اساس چیدمان آقای نورسی فصل بندی شد و متن اصلی تحقیق قرار گرفته است و برای تحلیل و نقد و بررسی آن بر اساس اندیشه و دیدگاه های علامه طباطبائی و استاد جوادی آملی در توحید افعالی، به تحقیق حاضر پرداخته شد. در این تحقیق آراء و مبانی مکاتب کلامی و فلسفی در مسئله توحید؛ بالاخص مبانی و مولفه های توحید افعالی؛ ادله عقلی و نقلی توحید افعالی و تحلیل فراورده ها و نتایج توحید افعالی از قبیل مسائل خیر و شر، جبر و اختیار، هدایت و اضلال، و سعادت و شقاوت انسان، مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در روش تحقیق پژوهش حاضر، از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است و مبانی دو مکتب تشیع و اهل سنت، از دیدگاه عقلانیت دو مکتب مورد بحث و بررسی قرار داده شد و در مسئله توحید افعالی، هر دو دیدگاه روشن گردید. آنچه از تحقیق حاضر به دست آمده است، این است که نورسی از نظ روش، همان روش متکلمین را دنبال کرده و ادله ای که بر آنها تکیه می کند، بیشتر مشاهدات و تجربیات و تمثیلات است و در کنار اینها برهان انی و استقراء و تمثیل را بر عکس اعتقادات اهل منطق، یقین آور می داند. در حالی که علامه طباطبائی و جوادی آملی، مشرب فلاسفه را دنبال کرده اند و از نظر ارزش و یقین آور بودن یک برهان، برهان لمی و برهان انی که از دو معلول متلازمین به دست می آید را یقیق آور می دانند و آن را به ادله و براهین دیگر ترجیح می دهند. بعلاوه، همچون اهل منطق معتقد به یقین آور نبودن و بی کفایتی برهان ان مطلق، تمثیل و استقراء نیز تاکید می کنند. بنابر یافته های این مطالعه می توان نتیجه گرفت که نورسی، هر چند در حل مسائل بیشتر به عقلانیت تکیه کرده و تجدید نظرهای جدید و نسبتا خوبی ارائه داده است و به همین علت تابعینش وی را مجدد دین ملقب کرده اند. اما از نظر علمی نتوانست خیلی از حیطه افکار گذشتگان خود قامی فراتر بردارد. در حالی که تطور و تجدد علوم عقلی در آثار علامه طباطبائی و استاد جوادی به وضوح دیده می شود. مثلا در تعریف «علم»، از حصول صورت شیء در نزد عقل، مراحلی طی شده است و در حال حاضر اعتقاد بر این شده است که «علم» یک امر وجودی است که مسائل بسیاری را به دنبال خود تغییر می دهد. هم چنین مسئله «امکان»، از امکان ما هوی تا امکان فقری و از آن به عین الربط بودن موجودات و بعد به دیدگاه عرفا، عین ظهور و تجلی و آیه بودن موجودات تطور یافته است. این نشان می دهد که مکتب تشیع از پویائی و تکامل خاصی برخوردار است که در مکاتب دیگر یا اصلا دیده نمی شود و یا به ندرت مشاهده می گردد.
تبیین ولایت تکوینی امامان معصوم ونقش آن در هدایت باطنی با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی(ره)
نویسنده:
هاجر عساکره
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ولایت یکی از شئون والای ائمه معصومین جایگاه ویژه ای در قرآن و روایات دارد. نزد شیعه عالی‌ترین مرتبه ولایت در مسأله امامت، ولایت تکوینی است که از طریق پیمودن صراط بندگی حق، برای امام حاصل می‌شود. در نگاه فلاسفه و متکلمان و عارفان مسلمان شخصیت امام و ولی قدرت تصرف در هستی دارد و به جز دریافت وحی همه مقامات نبی و رسول را دارا است؛ لذا همواره سعی نموده‌اند این اقتدار باطنی ناشی از ولایت را با براهین عقلی و نقلی تبیین نمایند. در دیدگاه علامه طباطبایی امامت مقامی برتر از نبوت و پس از طی ابتلائات سخت و رسیدن به قابلیت، به وجود می‌آید. از مهم‌ترین شئون ولایت تکوینی امام، هدایت باطنی است که با اشراف و ولایتی که امام نسبت به قلوب و باطن دارد، افراد مستعد را به کمالات والا هدایت کرده و اعمال آن‌ها را رشد می‌دهد و به مطلوب هدایت می‌کند. لذا سوال اصلی این نوشتار این است که با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی، ولایت تکوینی امامان معصوم و نقش آن در هدایت باطنی چگونه تبیین شده است؟ این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای، ولایت تکوینی امامان معصوم را با مبانی عقلی و نقلی مستدل ساخته که از این نظر به برخی مبانی تصرف امام از جمله، مرتبه والای وجودی و برخورداری از علم و عبودیت محض و بُعد خلافت الهی می‌توان اشاره نمود؛ سپس درادامه به نقش ولایی ائمه و ابعاد آن در هدایت باطنی با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی به عنوان شیوه ای عالی و ممتاز در هدایت پرداخته می‌شود. نقش تکوینی ائمه در این زمینه این است که با علم و قدرتی که در اختیار دارند، یا در باطن افراد مستعد تصرف کرده و آنان را به کمالات اعلی سوق می‌دهند و یا مسیر هدایت را برای فرد هموار می‌سازند.
سرشت انسان و جایگاه او در هستی از دیدگاه علامه جعفری و گابریل مارسل
نویسنده:
زینب قره‌داغی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پرسش از سرشت انسان و جایگاه او در هستی و روابطش با سایر اجزای هستی، یکی از مهم-ترین و کلیدی‌ترین پرسش‌های بشر است. از آن‌جایی‌که زندگی انسان معاصر به دلیل عدم دریافت پاسخ مناسب این پرسش دچار فقدان معنای وجودی شده، پرداختن به آن ضروری می‌نماید. در این پژوهش به دنبال پاسخ دو تن از متفکران معاصر، گابریل مارسل و علامه جعفری در باب جایگاه انسان در ارتباط با خویشتن، دیگران، جهان هستی و خداوند هستیم. علامه جعفری اصل بنیادین حیات دینی را زندگی در حیات معقول دانسته و با طرح ابعاد مختلف آن، پاسخ پرسش‌های انسان درباره موجودیت و جایگاه و روابطش را داده‌ است. مارسل با رویکردی نزدیک به رویکرد دینی، زیربنای آگاهی انسان را مبتنی بر ارتباط او با جهان و دیگران دانسته و بر همین اساس، تجارب انسانی‌ای که در نهایت منجر به ارتباط او با خداوند می‌شود، تبیین کرده است.
بررسی مقایسه ای نمونه های عینی معاد در قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی و رشیدرضا
نویسنده:
زهرا خسروی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
به گفته‌ی مفسّرین بیش از یک چهارم آیات قرآن درباره‌ی معاد است و این بیانگر اهمیّت موضوع معاد درنگاه قرآن است . درهفت مورد از قرآن نمونه‌هایی عینی از معاد و زنده شدن مردگان ذکر شده‌است. در این نمونه‌ها قرآن بیان می‌کند که افرادی و یا موجوداتی بعد از مرگشان دوباره به دنیا برگشته‌اند ، و این مطالب به عنوان نمونه‌های عینی بازگشت مجدد روح در قرآن مورد بحث قرارگرفته است . ومسئله‌ی امکان معاد را که برای انسان ها از اهمیّت و پیچیدگی بسیار برخوردار است ، نشان داده است . درباره‌ی حیات اخروی و زنده شدن دوباره ی انسان‌ها بشر همواره دچار تردید بوده و هست ، و نقطه‌ی ثقل اعتقاد به معاد نیز همین حیات دوباره‌ی انسان است ، به گونه‌ای که به طرق مختلف به این تشکیک و شبهات پاسخ داده شده است یکی از این طرق ذکر نمونه‌های عینی زنده شدن انسان‌ها ، حیوانات و...است. البته درباره‌ی این که منظور از برگشتن دوباره‌ی موجودات و حیات مجدد این موجودات چیست ، در بین مفسّران اختلاف نظر است ، که این پژوهش تلاش می‌‌کند دو دیدگاه متضاد در این زمینه را بررسی و مقایسه نماید .علامه طباطبایی این موارد را از نمونه‌هایبازگشت مجدّد روح به بدن می‌داند و چنین استدلال می‌کند ، که خداوند درقیامت هم ، همین گونه دوباره انسان‌ها را زنده خواهدکرد . ولی رشید رضا در تفسیر المنار همه‌ی این موارد را ردّ کرده است ، و منکر زنده شدن هر نوع موجودی بعد از مرگ شده‌است . وی همه‌ی این هفت مورد را توجیه می‌کند .در این پژوهش برآنیمتا بررسی مقایسه‌ای از دیدگاه این دو اندیشمند بزرگ درباره نمونه‌های عینی معاد ، به روش کتابخانه‌ای و تحلیل محتوا در قرآنانجام دهیم .
بررسی معانی واژه امانت در آیات قرآن در تفاسیر فریقین با رویکرد اجتماعی با  تاکید بر دیدگاه علامه طباطبایی و سیّدقطب
نویسنده:
زینب سوسنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهامانت و امانت داری از موضوعاتی است که در فرهنگ دینی ما بسیار مورد تاکیداست؛ در قرآن کریم در آیات متعددی به رعایت امانت توصیه شده است. و مفسرین اهل سنت و شیعه به بررسی مفهومی و مصداقی آن پرداخته‌اند. در کتاب‌های تفسیری برای امانت مصادیق متعددی ذکرشده است که از جمله آنها عبارتنداز: امامت و ولایت، ودایع وامانات مردم، اعضاء و جوارح که در بعضی از تفاسیر، مصداق امانت می‌باشند. نماز، روزه، غسل، حج، جهاد، تعهد و قبول مسئولیت، دین و شریعت، ولایت الهیه می‌باشد.در قرآن کریم، هر جا سخن از امانت و حفظو ادای آن است،کلمه جمع «امانات» به کار رفته است این معنا را می‌رساند که امانت منحصر به امین بودن در حفظ اموال نیست بلکه همه نوع مسئوولیت اجتماعی و مصادیق مشابه را شامل می‌شود. علامه طباطبائی نیز به عنوان یکی از مفسرین شیعی به مسأله امانت خصوصاً مصادیق اجتماعی آن توجه خاصی دارند و خیانت در این نوع امانت را خیانت به خدا و رسول تلقی می کنند. سیّد قطب نیز به عنوان یکی از مفسران معاصر اهل سنت بر مسأله امانت در قرآن تأکید فراوان دارد و معتقد است که خداوند، مسلمانان را از خیانت در امـانتی برحذر می‌دارد که آن را پذیرفته‌اند و اسلام را گردن نهاده‌اند. از دیدگاه وی اسلام برنامه ی زندگی ‌کامل و شاملی است که ‌گردنه‌ها و دشواری ها بر سر راه آن قـرار می‏‎گیرد. اسلام برنامه‌ایست برای ساختن یک واقعیّت زندگی، بر پایه‌ی «لا الله الّا الله». آن هم با برگردانـدن مردمان به بندگی و پرستش پروردگار راستین خودشان‌، برگرداندنجامعه به حاکمیّت و شریعت خدا، برگرداندن طاغیانی که بر الوهیّت و قدرت خدا شوریده‌اند وبدان ها تعدّی کرده‌اند، از طغیان و تعدّی‌، تأمین حقّ و عـدل برای همه مردم‌، برپاداشتن عدالت ودادگری در میان مردم با میزان و معیار راست و درست‌، و آباد کردن زمین و انجام تکالیف و وظائفی که خـلافت در زمین از سوی یزدان می‏طلبد و چنین خلافتی هم باید برابر برنامۀ خدای سبحانصورت پذیرد. همه‌ی این ها امانت است و هر کس آنها را انـجامندهد بدانها خیانت می‌کند، و خلاف وعده‌ای ‌کردهاست ‌که برابر آن با خدا پیمان بسته است‌، و عـهد و بـیعتی را نقض کرده است و شکسته است‌ که با پیغمبر خود انجام داده است. با نظر به آراءسیّد قطب و علامه طباطبائی به نظر می رسد که این دو در بسیاری از موارد مصادیق امانت با یکدیگر اشتراک نظر دارند و شاید مهمترین وجه اختلاف آن‌ها توجه علامه طباطبائی به مسأله ولایت و خلافت الهی به عنوان یکی از مصادیق امانت است که سیّد قطب اعتقادی به این نوع تفسیر ندارد.کلیدواژه‌ها: امانت، علامه طباطبایی، سیّدقطب،تفسیر ا لمیزان، تفسیرفی ظلال القرآن
دیدگاه های منطقی علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
حسام‌الدین شریفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علامه طباطبایی در کتاب‌های خود برخی اصول و مباحث منطقی را بیان کرده است. مباحثی که برخی از آنها منطقی صرف و برخی بیانگر مسائلی است که در فلسفه‌ی منطق مطرح است. این مطالب، گاه مشترک با سایر منطق‌دانان و گاه ارائه دهنده‌ نظر خاص علامه است. هدف این تحقیق استخراجاین مباحث است. اهم مطالب بیان شده توسط علامه عبارتند از: جایگاه منطق و دفع شبهات پیرامون آن، تصور و تصدیق، اقسام بدیهیات، حقیقی و اعتباری، کلی وجزئی، ذاتی و عرضی، تضاد و تناقض، تضایف، انواع حمل، اجزاء قضیه، ماهیت حکم، مواد قضایا، صدق قضیه، شرایط مقدمات برهان، اقسام برهان.
رابطه باید و هست از دیدگاه علامه طباطبائی،‌ شهید مطهری و آیت الله مصباح یزدی
نویسنده:
علی‌رضا ناصری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اگر اصول و احکام اخلاقی را بر پایه اموری واقعی استوار بدانیم و معتقد به یک نظام اخلاقی مطابق با نظام تکوین و هماهنگ با قوانین جاری در آن باشیم در این صورت یک نظام اخلاقی معقول و موجه داریم که می توانیم در مورد آن به بحث و گفتگو بنشینیم و اصول و احکام مطرح شده در آن را در بوته نقد بگذاریم. اما اگر راهی غیر از این را پیمودیم به هر نحوی که باشد آن نظام اخلاقی معقولیت خود را از دست می دهند و نمی توان در مورد آن با ابزار عقل و اندیشه به قضاوت نشست و درباره اصول و احکام آن داوری نمود در صورت اول ما یکسری اصول ثابت کلی و دایمی داریم که منطبق بر امور عینی و نفس الامری هستند و به تعبیر دیگ یک نظام اخلاقی مطلق داریم. در غیر این صورت احکام اخلاقی یا اموری کاملا بی معنا و نامعقول هستند و یا ناشی از احساسات و امیال فردی و گروهی می باشند که منجر به نسبیت گرایی در اخلاق می شود. بحث از رابطه باید و هست ناظر به همین مساله می باشد که آیا می توان از هست ها و واقعیت ها بایدها و احکام اخلاقی را نتیجه گرفت و آنها را بر پایه هست ها توجیه نمود یا اینکه میان این دو سدی نفوذناپذیر وجود دارد که هرگونه ارتباطی میان آندو را ناممکن می کند. ما در این تحقیق نظرات سه تن از فیلسوفان معاصر یعنی علامه طباطبائی شهید مطهری و استاد مصباح یزدی را منعکس نموده ایم و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که آن سه بزرگوار علی رغم اختلاف نظر در برخی مسایل صورت اول را برگزیده اند و قائل به ارتباط میان باید و هست می باشند.
بررسی وحی و نبوت از دیدگاه فارابی و علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
رضا حق طلب
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پدیده وحی و نبوت یکی از پایه های اصیل ادیان الهی توحیدی است. و از جملهاز آموزه ها و مفاهیم دینی هستند که بیش از هر مفهوم دیگری مورد تحلیل بررسی قرار گرفت، و چیستی و چگونگی وحی همواره مورد سوال بشر بوده است. در این گفتار با کنکاش در آثار دو اندیشمنداسلامی یعنی فارابی و علامه طباطبایی به عنوان نمایندگان فیلسوف عقل گرا و فیلسوف نقل بر مستندات آیات قرآنی، نظریه وحی و نبوت مورد بررسی تطبیقی قرار می گیرد. در این مقال در پی آنیم که با وجود افتراقات این دو فیلسوف چه اشتراکاتی در نظریه وحیانی آنها وجود دارد؟ ازنظر فارابی نبی پس از رسیدن به مرحله عقل مستفاد با عقل فعال متحد می شود و بین او و عقل فعال واسطه ای نیست، در نتیجه معارف از عقل فعال به او افاضه می شود، این افاضه همان وحی است. به نظر علامه طباطبایی ادراک و تلقی نبی از غیب، همان است که در زبان قرآن وحی نامیده می شود و آن حالتی که انسان از وحی می گیرد، نبوت خوانده می شود. و تلقی علامه از وحی و نبوت مبانی وجود شناسی، معرفت شناسی، و انسان شناسی، و نظام فکری ام مبتنی است. و رایطه خاص میان خدا و فرشته وحی و نفس پیامبر از دسترس کامل علم حصولی ما به دور است. بنابراین، در هر دو نظریه وحی دسترسی به عالم غیب است و غیب همان معارف الهی است که از جنس شهود و علوم حضوری استو پیامبر به آن دسترسی پیدا می کند، بنابراین در هر دو نظریه، وحی را موهبتی الهی می دانند و عقل در هر دو موضوعیت دارد.
اراده انسان از منظر علامه طباطبایی و کرکگور
نویسنده:
طیبه شاه‌وردیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پژوهش با موضوع اراده‎ی انسان از منظر علامه طباطبایی و کرکگور، در نظر دارد در سه فصل اصلی به تبیین و مقایسه و در مواردی تحلیل و نقد آراء علامه طباطبایی و کرکگور در باب نسبت میان اراده‎ی انسان و هستی و شناخت او و نیز نقش اراده‎ی الهی در اراده‎ی انسان بپردازد و نشان خواهد داد که علی‎رغم وجود تمایز میان دیدگاه‎های این دو شخصیت در این باب، می‎توان‎ وجوه اشتراک متعددی میان آنان یافت.
  • تعداد رکورد ها : 4303