جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4571
واکاوی رویکرد نقادانه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان به تمدن غربی از عصر روشنگری
نویسنده:
پدیدآور: محمدجواد رحمتیان استاد راهنما: نصرت نیل ساز استاد مشاور: کاظم قاضی زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پیشرفت‌های تمدن غربی در دو سده اخیر، موجب ایجاد رویکردهای مختلفی در میان اندیشمندان مسلمان درباره جایگاه و قلمروی حضور دین در دنیای مدرن شده است. عده ای تحت تأثیر اندیشمندان غربی دوره رنسانس، ضمن تأکید بر ناکارآمدی دین در پاسخ به نیازهای انسان امروزی، نجات جامعه را در محدود کردن قلمروی دین به امری شخصی دانستند. اما عده‌‌ای دیگر از جمله مفسران ضمن تأکید بر کارآمدی اسلام در همه عرصه‌های حیات بشر وظیفه خود را یافتن پاسخ‌های درخور، برای نیازهای جدید و متنوع جامعه امروزی با شیوه استنطاق قرآن دانستند و در این ضمن با اشاره به مبانی نظری و شیوه-های عملی تمدن غربی به ارزیابی و نقد آنها هم پرداختند. در میان این مفسران، نقش علامه طباطبایی در رویکرد نقادانه به تمدن غربی به‌ویژه از زمان روشنگری که یکی از مراحل مهم این تمدن به شمار می-آید، بسیار برجسته است. در این پژوهش با روش کتابخانه‌ای اطلاعات مربوط به مبانی نظری و شیوه‌های عملی تمدن غرب در عصر روشنگری در تفسیر المیزان گردآوری و با روش توصیفی- تحلیلی تبیین شده است. از مهم‌ترین مبانی تمدن غربی که در المیزان مطرح و نقد شده می‌توان به پوزیتویسم، اومانیسم، نسبیت اخلاق، دموکراسی اشاره کرد. در میان شیوه‌های عملی هم مسائلی چون آزادی زن، کاپیتالیسم بشتر مورد توجه علامه قرار گرفته است. بر اساس نظر علامه طباطبایی ادعای ناکارآمدی قوانین دین در عصر حاضر و برتری مبانی نظری و شیوه‌های عملی تمدن غرب، باطل است زیرا تمدن غربی در بعد نظری و عملی سرشار از تناقض، ناتوانی در سعادت مردم و محدود به بازه زمانی دنیاست. علامه ضمن روشن کردن نسبت مادیگرایی با اندیشه تقلیدی بودن دین، اصل مادیگرایی را منجر به رواج خرافه‌های اجتماعی متعدد دانسته‌اند. در حوزه اخلاق نیز قائلان به نسبیت اخلاق مطالبی را مطرح کرده‌اند که علامه طباطبایی با استدلالاتی دقیق از جمله تبیین طبیعت نوعیه و تطبیق آن با اجتماع شخصی و نیز تذکر به خطاء در تشخیص و تفاوت مصادیق و... به آنها پاسخ داده و اطلاق اخلاق را به اثبات می‌رسانند، در مورد دموکراسی به‌عنوان قله افتخار و ادعای تمدن غرب نیز، علامه پس از رد صفت اکثریت از دموکراسی به ناکارآمدی آن در بعد اخلاق پرداخته و بیان می‌دارند که دموکراسی غربی تنها قابلیت مدیریت ظواهر و امور مادی و نه معنوی را دارد. در بخش دیگری، ایشان به شیوه‌های عملی تمدن غرب اشاره دارد، یکی از این اصول، جایگاه زن و آزادی اوست که پس از بیان مفهوم صحیح آزادی و نیز محدودیت‌های معقول آن، آزادی زن در غرب را وسیله‌ای برای دست‌یابی به خواسته‌های دنیوی این جوامع دانسته که از زن به‌عنوان ابزاری برای تسهیل این روند استفاده می‌شود، و اما در مورد ساختار اقتصادیِ این تمدن، که همان سرمایه‌داری است، ایشان این نظام مالی را از ریشه باطل، و عاملی در ایجاد تضاد طبقاتی، و تقسیم جامعه به دو دسته بسیار فقیر و بسیار غنی می‌داند.
دیدگاه مفسران و قرآن پژوهان معاصر درباره‌ی آراء و روش تفسیری علامه طباطبایی در تفسیر المیزان
نویسنده:
پدیدآور: امان اله ناصری کریموند استاد راهنما: مینا شمخی استاد مشاور: عباس مصلایی‌پور یزدی استاد مشاور: قاسم بستانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تفسیر المیزان یکی از آثار مبرّز شیعی است که تا حدّ بسیار زیادی مورد توجه مفسران و قرآن‌پژوهان معاصر قرار گرفته است. صاحبان آثار قرآنی معاصر که به‌طور کم ‌نظیری به تمجید از شخصیت و مقام علمی علامه طباطبایی و همچنین جایگاه تفسیر المیزان پرداخته‌اند، اغلب به استناد و بهره‌گیری از نظرات مؤلف المیزان و تأیید آرای ایشان پرداخته‌اند. مهم‌ترین جنبه‌های تفسیر المیزان که بیشتر مورد توجه اندیشمندان قرآنی قرار گرفته است، غالباً معطوف به روش تفسیری قرآن به قرآن و بهره‌گیری از دلالت‌های قرآنی و قراین درون‌‌متنی می‌باشد که در مواردی ازجمله: تحلیل مباحث نحوی و ادبی در فهم معنا و مفاد کلام، تعیین معانی و مفاهیم واژگان و عبارات قرآنی که خود مشتمل بر موارد متعددی از روش‌های معناشناسی می‌باشد، تعیین مصادیق و عبارات قرآنی که از طرق مختلفی به دست می‌آید، کشف معانی و مفاهیم آیات با توجه به ارتباط معنایی موجود در قرآن که غالباً بر تحلیل روابط معنایی بین عبارات و آیات و اجزاء و ساختار آن استوار می‌باشد، همچنین دیگر انواع روابط معنایی موجود در آیات ازجمله: تعلیل، تکمیل و تتمیم، اجمال وتبیین(مجمل و مبیِّن)، بدل و مبدلٌ‌منه، حال و صاحب حال، ظرف و مظروف، موکِّد و موکََّد، تقدّم و تاخّر، قسم و جواب قسم، ارتباط معنایی(شبکه‌ای) چند آیه با هم، ارتباط یک آیه با آیاتی از سوَر دیگر، هم‌معنایی دو یا چند آیه و... قابل بحث می‌باشد. مفسران در موارد متعددی نیز ازجمله: مباحث نحوی و ادبی، معناشناسی واژگان قرآنی، تعیین مصادیق واژگان و عبارات قرآنی، بیان معانی و مفاهیم عبارات و آیات، بیان غرض سوَر و... به تأیید نظرات علامه طباطبایی پرداخته‌اند. البته گستردگی بهره‌گیری از نظرات علامه و تأیید نظرات ایشان، به معنای صحت و تأیید همه‌ی دیدگاه‌های ایشان نیست، بلکه گروهی نیز -گرچه از نظرات ایشان بهره برده‌اند- در موارد قابل توجهی به برخی از نظرات تفسیری ایشان نقدها و اشکالاتی وارد نموده‌اند و در مواردی ازجمله: مباحث نحوی و ادبی، معناشناسی واژگان و عبارات قرآنی، تشخیص مصادیق قرآنی، کشف معانی و مفاد آیات و... با ادله‌ی مختلفی نظیر: مغایرات نظر علامه با آیات قرآن، عدم دلالت آیه بر تفسیر علامه، عدم توجه به قراین درون متنی، ناسازگاری با سیاق، بدون شاهد و قرینه بودن نظر علامه، مخالفت نظر علامه با نظر مشهور، مخالفت با قرآن و آموزه‌های قرآنی و... به نظرات علامه اشکالاتی وارد نموده و به نقد و رد آرای ایشان پرداخته‌اند. در چنین مواردی بعد از ذکر دیدگاه ناقدان و علامه، با توجه به نظرات مفسران مشهور فریقین، دلایل عقلی، نقلی و... به داوری پیرامون این تضارب آراء پرداخته شده که نتیجه‌ی داوری در این زمینه چنین می‌باشد که در مواردی این نقدها صحیح و معتبر بوده ولی در بیشتر موارد نظرات ناقدان به دلایلی از جمله: نقل ناقص و ناصواب نظرات علامه، نسبت دادن نظرات دیگران به علامه، عدم درک صحیح نظرات علامه، بدون دلیل بودن نظرات ناقدان و... از اعتبار لازم برخوردار نبوده و نظر صاحب المیزان ارجح می‌باشد.
ابعاد فقهی امر به معروف و نهی ازمنکراز منظر علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
پدیدآور: نوروزعلی حسنی استاد راهنما: محمد قربانی مقدم استاد مشاور: جواد سلیمیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دین مقدس اسلام از جامع ترین و کامل ترین ادیان الهی است.که برای به سعادت رساندن انسان‌ها قوانین و احکام بیان فرموده، بیان قوانین و احکام را واگذاری به خاتم الانبیا پیامبر اسلام صلی الله علیه ‌ واله و ائمه معصوم علیه السلام نمودند که هر حکمی الهی در جای خودش از اهمیت خاص خودش برخوردار است. یکی از احکام الهی مسئله امر به معروف و نهی از منکر هست که از واجبات است و بر هر مرد و زن مسلمان واجب است. امر به معروف و نهی از منکر در مقایسه با دیگر واجبات از اهمیت ویژه ای برخوردار است و حتی به عنوان زمینه ساز تحقیق دیگر واجبات می‌باشد .به همین جهت فقهای بزرگوار به بررسی و بیان احکام الهی همت گماردند و همه ی مسائل عملی را برای ملکفین بیان نمودند، یکی از این مسائل مسئله مهم امر به معروف و نهی از منکر است لذا برای تحقیق موضوع ابعاد فقهی امر به معروف و نهی از نظر علامه طباطبایی (که ایشان هم مفسر است و هم فقیه جامع الشرایط، بسیار حائز اهمیت است. لذا در این تحقیق شرایط وجوب و شرایط آمر به معروف و ناهی از منکر و آثار و فواید اجتماعی و فردی امر به معروف و نهی از منکر از نظر ایشان مورد بررسی و تحقیق قرار گرفته است. زیرااز آنجایی که امر به معروف و نهی از منکر هم مبنای قرآنی و هم مبنای روایی و فقهی دارد، از همین جهت اهمیت این موضوع هم در قوانین حکومتی و معاشرت اجتماعی و زندگی فردی باعث رشد و ترقی و کمال هر حکومت و اجتماع و فرد می شود و به آن هدف و راه که منتهی به سعادت دنیا و آخرت است منجر می شود.
تحلیل استخلاف از دیدگاه علامه طباطبایی و شهید محمد باقر صدر
نویسنده:
پدیدآور: رغده سکران خلیفه الرکابی؛ استاد راهنما: مهدی جهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مهمترین هدایای که خداوند متعال به انسان عطا فرموده، این است که او را جانشین در زمین قرار دهد و با آیات فراوان از جمله «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً» و «وَیَسْتَخْلِفَکُمْ فِی الْأَرْضِ» و «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ» به آن تصریح فرموده است. خداوند تبارک و تعالی استخلاف انسان را اعلام و در آیاتی تصریح فرمود است. که علما و مفسران به تبیین این جانشینی و چگونگی آن پرداخته اند از جمله علامه طباطبایی(ره) که مفسر و دارای آرای اجتماعی است و همچنین شهید صدر (ره) که نظرات اجتماعی جدیدی دارد که برگرفته از قرآن به ویژه در مسئله استخلاف است. خلافت و جانشینی مهمترین نقش انسان روی زمین است و ایجاد روابط اجتماعی بر اساس مفهوم جانشینی الهی است، زیرا خداوند متعال برای انسان فضایی برای خلاقیت، توسعه و تکامل گذاشته است. محقق بر آن است که به برسی و تحلیل استخلاف با توجه به آرای علامه طباطبایی و شهید صدر بپردازد. و هدف این پژوهش برسی آرائ این دو اندیشمند و نمایش آرائ ارزشمند علامه طباطبایی (ره) و شهید محمد باقر صدر(ره) بدست می آید. این پژوهش با رویکرد توصیفی تحلیلی در توصیف و تحلیل متون قرآنی استخلاف، و آرائ دو اندیشمند در باره این آیات است.از مهم ترین نتایج این پژوهش این است که ، علامه طباطبایی معتقد است که خلافت منحصر به حضرت آدم (علیه السلام) نیست، بلکه فرزندانش بدون تخصص از آن بهره می برند. آیات قرآن کریم، دلالت بر این دارد که خلافت به انسان می رسد و منحصر به یک نفر که حضرت آدم (علیه السلام) باشد، نیست.شهید صدر استخلاف را با چهار رکن بیان کرد: المستخلِف که خدای سبحان است والمستخلَف یعنی انسان والمستخلف علیه یعنی زمین و آنچه در آن است ، و رکن چهارم که در آن رابطه معنوی بین انسان و زمین برقرار می شود که انسان و هم نوعش را به خلافت پیوند می دهد که ارزش های جامعه را در بر می گیرد.
آثار تربیتی اعتقاد به معاد از منظر علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: کاظم وحید خلف وطیفی استاد راهنما: محمد حسین باقری فرد استاد مشاور: محسن داودآبادی فراهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از پایه های دین و یکی از ارکان ایمان بعد از اصل توحید، اصل معاد است. اعتقادات دینی، به ویژه اعتقاد به معاد، در تربیت انسان ها آثاری دارد و موضوع معاد در آیات بسیاری از قرآن کریم (کتابی که هدف اصلی آن هدایت مردم و تربیت مردم است) ذکر شده است. این که بسیاری از سوره های پایانی قرآن به طور کامل یا عمدتاً از معاد و مقدمات و نشانه‌ها و پیامدهای آن صحبت می کنند، گواه گویا بر این مدعاست. بر این اساس، هدف این پایان نامه شناخت آثار تربیتی اعتقاد به معاد در عرصه اخلاقی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی از دیدگاه علامه طباطبایی با محوریت تفسیر المیزان است. روش تحقیق، روش ترکیبی (ترکیب توصیفی و تحلیلی) است و در گردآوری مطالب از کتب احادیث، تاریخ و تفاسیر قرآن کریم و ... استفاده شده است. در این تحقیق پس از بیان کلیات و مفاهیم ابتدا به موضوع آثار تربیتی اعتقاد به معاد در عرصه اخلاقی (در فصل دوم)، عرصه اقتصادی (در فصل سوم) و عرصه سیاسی - اجتماعی (در فصل چهارم) پرداخته ایم. نتایج تحقیق حاکی از آن است که آثار تربیتی اعتقاد به معاد در عرصه اخلاقی شامل افزایش تقوا، کاهش غفلت، توبه، افزایش حسنات، تعدیل امیال، مراقبه و محاسبه و ... شده و آثار تربیتی اعتقاد به معاد در عرصه اقتصادی عبارتند از انفاق، عدم بخل، ترک ربا، کسب حلال و نخوردن حرام و... و آثار تربیتی اعتقاد به معاد در عرصه سیاسی و اجتماعی شامل عدالت اجتماعی، مسئولیت اجتماعی، تامین امنیت اجتماعی، افزایش امید به آینده در جامعه و ... می باشد .
نقش حقوقی زن در تعالی خانواده از منظر علامه طباطبایی(ره) و آیت الله جوادی آملی
نویسنده:
پدیدآور: آمنه سادات هاشمی نسب گرجی استاد راهنما: محمد ابراهیم نتاج استاد مشاور: رامین فغانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این مقاله با رویکرد تحقیق در زمینه آثار علامه طباطبایی و آیت‌الله جوادی آملی به بررسی جایگاه حقوقی زن و تاثیر آن بر رشد و تعالی خانواده در منظر علامه طباطبایی (ره) و آیت‌الله جوادی آملی می‌پردازد که در حقیقت پژوهش در قرآن، روایات و سیره‌ی پیامبر(ص) و معصومین (ع) می‌باشد. آیا علامه طباطبایی(ره) در آثار خود به جایگاهی برای نقش حقوقی زن در تعالی خانواده پرداخته-اند؟ آیا استاد جوادی آملی در آثار خود به جایگاهی برای نقش حقوقی زن در تعالی خانواده پرداخته-اند؟
بررسی تطبیقی دیدگاه هایدگر و علامه طباطبایی در باب معرفت
نویسنده:
پدیدآور: حسام یزدی استاد راهنما: علی فتحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معرفت چیست؟ و چه مبنا و بنیادی معرفت را امکان‌پذیر ساخته است؟ علامه طباطبایی و مارتین هایدگر با آنکه در دو سنت فلسفی متفاوت می‌زیستند لکن هردو با تبیینی هستی‌شناسانه به این پرسش پاسخ داده‌ و حقیقت و بنیاد معرفت را به نحوه‌ای «حضور» بر‌گردانده‌اند. علامه طباطبایی با نظریه «بازگشت علم حصولی به علم حضوری» خود نشان می‌دهد که هرعلم حصولی مجاز و اعتباری اضطراری است که به‌پشتوان? یک علم حضوری پیدا شده است. هایدگر نیز معتقد است معرفت نظری اولین مواجهه آدمی با عالَم نیست و پیش از آن، دازاین به‌واسطه در-جهان-هستنش یک نوع فهم حضوری و شناخت عملی از عالَم دارد که معرفت نظری انشقاق و انعکاسی از این فهم حضوری او است. بنابراین هر دو فیلسوف با وجود تفاوت در مبانی، قائلند معرفت نظری مبتنی بر معرفتی حضوری است.در این پایان‌نامه، در یک فصل، با بیانی نسبتاً نو دیدگاه علامه طباطبایی در باب «علم به مادیات»، «ملاک تقسیم علم به حصولی و حضوری»، «چگونگی پیدایش معقولات اولیه و معقولات ثانیه» و «کیفیت مجاز بودن علم حصولی» تقریر شده و در نهایت «هستی» به‌عنوان بنیاد هرگونه معرفت معرفی می‌شود. در ادامه، در فصلی دیگر، دیدگاه هایدگر با تبیین «سوبژکتیویسم به‌عنوان ریش? معضل معرفت»، «هویت وجودی دازاین به‌عنوان در-جهان-هستن» و «معرفت به‌عنوان شیوه‌ای از در-جهان-هستن» شرح و بسط داده ‌شده و مشخص می‌شود که معرفت نظری در-جهان-هستنی نظری است که انشقاق‌یافت? از در-جهان-هستنِ عملی دازاین است. سپس با توجه به مسئله حقیقت از منظر هایدگر روشن می‌شود که «هستی» بنیاد نهایی حقیقت ومعرفت است. در فصل پایانی، با بررسی تطبیقی و مقارنه‌ای میان وجوه مختلف دیدگاه این دو فیلسوف همچون «طرح مسئله معرفت و مسئله هستی»، «اگزیستانس دازاین و وجود بالقوه انسان» و «پروا و عقل»، تلاش می‌شود با یافت نقاط همگرایی و واگرایی درتحلیل آنها، شناختی تازه‌ و جامع از اید? «معرفت به‌مثابه حضور هستی» به‌دست آید.
بررسی مبانی فلسفی اصالت فرد یا اجتماع از منظر ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: محمد رضا متین فر استاد راهنما: محمد بید هندی استاد مشاور: سید مهدی امامی جمعه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
یکی از مسائل بسیار مهم و تأثیرگذار در علوم انسانی به‌ویژه علوم اجتماعی، روانشناسی و فلسفه تاریخ، بحث از چگونه ترکیب شدن افراد و تشکیل اجتماع است که آیا ترکیب افراد در اجتماع از نوع ترکیب حقیقی است یعنی این افراد در ترکیب و تشکیل اجتماع هویت خود را حفظ نکرده و یک هویت جدید که اجتماع است را به وجود آورده است و آنچه حقیقت دارد اجتماع خواهد بود و فرد در اجتماع وجودی اعتباری و انتزاعی خواهد داشت یا اینکه ترکیب افراد از نوع ترکیب اعتباری خواهد بود به این معنا که تک‌تک افراد در اجتماع هویت مستقل خود را حفظ کرده و آنچه حقیقت دارد و وجود به آن تعلق گرفته است افراد در اجتماع است و اجتماع اعتباری و انتزاعی خواهد بود این بحث یکی از مباحث بسیار مهم و تأثیرگذار بر علوم مختلف خواهد بود. مطلبی که کمتر به ان توجه شده این است که بحث از اصالت فرد یا اجتماع صرفا در صلاحیت فلسفه است و نه علومی همچون جامعه‌شناسی زیرا اولاً هیچ علمی متکفل اثبات موضوع خود نیست و هر علمی وجود موضوع خود را مسلم می‌انگارد و به بحث در باب احوال آن می‌پردازد ثانیاً مفاهیمی که در این بحث به کار می‌آید مانند وجود، وحدت، ترکیب، اتحاد و اصالت همگی مفاهیم فلسفی است و نه جامعه‌شناختی؛ بنابراین هرکس که راجع به اصالت فرد یا اجتماع تحقیق یا اظهار نظر کند در واقع به قلمرو فلسفه پای نهاده است (مصباح یزدی، 1390: 33) بحث اصالت جامعه یا فرد یا هردو از موضوعات بسیار مهم و تأثیرگذاری است که در طول تاریخ ذهن بسیاری از فیلسوفان و جامعه شناسان را به خود مشغول کرده است این بحث آن‌گونه که مورد اعتنای برخی فیلسوفان بوده، مورد نظر جامعه شناسان قرار نگرفته، زیرا بحث اصالت فرد و اجتماع بیش از آنکه صبغه ی اجتماعی و جامعه‌شناختی داشته باشد، در حیطه موضوعات فلسفی است. از همین رو گفته شده است که این موضوع را نخستین بار خواجه‌نصیرالدین طوسی، از فلاسفه بزرگ قرن هفتم (672-597 ق) باز گفته است اما حقیقت این است که قبل از خواجه‌نصیرالدین در اثر شریف اخلاق ناصری، ابو نصر فارابی (339-260 ق) آن را مطرح ساخته است و پس از او، اخوان صفا در قرن چهارم و ابن خلدون، در سده هشتم، موضوع را تعقیب و در زمان معاصر اقبال لاهوری، علامه طباطبایی و دیگران آن را در آثار خویش بیان کرده‌اند (جوادی املی، 1389: 288-287). در خصوص مسئله مذکور سه رویکرد وجود دارد گروهی معتقد به اصالت فرد و گروهی دیگر به اصالت اجتماع و گروه سوم به اصالت هر دو قائل شده اند.گروه سوم معتقدند اصالت فرد در عین اصالت جامعه و اصالت جامعه در عین اصالت فرد می باشد. به نظر می‌رسد ملاصدرا بنیان‌گذار حکمت متعالیه بحثی مجزا و مخصوص به این امر در آثار خود ندارد بلکه می‌توان از مبانی فکری و فلسفی آن و مباحثی که غیرمستقیم مربوط به بحث ما می‌شود این طور فهمید که ایشان اصالت را از آن فرد می‌دانند نه اجتماع ایشان در اسفار به صراحت تاکید میکنند که وجود مساوق با وحدت است و عین ان است و کثیر از ان رو که کثیر است وجودی جز احاد ندارد به این معنا که مثلا مجموعه یک و دو، چیزی جز یک و دو نیست و این طور نیست که چیزی سومی هم به نام مجموعه متشکل از هر دو انها محقق باشد«عندنا لأن الوجود یساوق الوحده بل عینها و قد علمت أن الکثیر بما هو کثیر لیس له وجود إلا وجودات الآحاد فالمجموع من زید و عمرو لیس إلا اثنین و لا یتحقق منهما شیء ثالث فی الوجود إلا بمحض الاعتبار فإذن لأحد أن یقول إن جمیع الممکنات لیست لها عله أخری غیر علل الآحاد فعله مجموعها عباره عن مجموع علل أفرادها فلیست بخارجه عن ذواتها الممکنه»(ملاصدرا،30:1368) درباره علامه طباطبایی نظرات مختلف وجود دارد بعضی ایشان را اصالت فردی می دانند و بعضی اصالت جمعی و بعضی هم معتقدند نظرات ایشان در کتب مختلفشان تناقض امیز است. به عنوان مثال برخی معتقدند که علامه طباطبایی اصالت فرد و اجتماع را توامان قبول دارند«دیدگاه علامه درباره فرد و جامعه،اصالت توامان هر دوی انهاست:یعنی ایشان هم فرد را اصیل می داند و هم جامعه را. (فریدی،بهزاد وکیل ابادی،عبدالهی عابد ،285:1399) برخی معتقدند علامه اصالت فردی است و می گویند«می توان نتیجه گرفت که رای و باور علامه در مساله اصالت فرد و اجتماع بر اصالت فرد است و اجتماع تنها اعتباری است که توسط انسان برای پاسخ به نیاز ها و غرایزش شکل می گیرد هرچند می توان وجودی بالتبع و وابسته برای اجتماع در نظر گرفت که برگرفته از وجود عینی و خارجی افراد شکل دهنده ان اجتماع خواهد بود»(جلالوند، طاهری، سعیدی مهر،221:1398) برخی معتقدند اراء علامه طباطبایی متناقض است انها می گویند علامه در اصول فلسفه معتقد به اصالت فرد است ولی در المیزان معتقد به اصالت جامعه شده است« انچه در چکیده این مقاله در تنافی ارا مرحوم علامه طباطبایی در زمینه نحوه و نوع حیات جامعه ادعا شده بود صحت دارد.نوشته ایشان در اصول فلسفه و روش رئالیسم کاملا صریح و گویاست که اجتماع/جامعه در زمره اعتباریات عملی و ریشه گرفته از عواطف و احساسات و اراده و خواست انسان است»(تقی زاده داوری ،144:1398) انچه مشخص است در وهله اول ان است که نظری واحد در باره علامه وجود ندارد و نظرات به شدت مختلف و متناقض است و محققانی که در این زمینه کار کرده اند به نظری واحد نرسیده علت ان هم این است که عبارت علامه در کتب فلسفی و تفسیر قران خود به شدت انسان را به خطا می اندازد و به نظر با یکدیگر متعارض است. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل آیه 200 سوره آل‌عمران و تفسیر آیات اجتماعی قرآن نظری برخلاف کتاب اصول فلسفه می‌دهند و به صراحت تأکید می‌کنند که اصالت با اجتماع است و از وجود انسانی و حتی اراده و اختیار جامعه سخن می‌گویند «به همین جهت قرآن کریم غیر از آنچه برای افراد هست وجودی و عمری و کتابی و حتی شعوری و فهمی و عملی و اطاعتی و معصیتی برای اجتماع قائل استـ»(طباطبایی،1385 :152) ایشان در جایی دیگر این‌گونه تصریح می‌کنند «و خلاصه اینکه لازمه آنچه در این باره اشاره کردیم این
ذات‌گرایی از منظر کریپکی و علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: هاجر آویش استاد راهنما: علی محمد ساجدی استاد مشاور: محمدباقر عباسی استاد مشاور: سعید رحیمیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ذات‌گرایی، نظریه‌ای متافیزیکی است که بر اساس آن؛ اشیاء از نظر هستی‌شناسی، ذاتاً با یکدیگر متمایز بوده و تفاوت‌های اشیاء به تفاوت در ذات آن‌ها مربوط می‌شود. بر اساس این نظریه؛ تمامی اوصاف و ویژگی‌های یک شیء در یک سطح قرار ندارد؛ بلکه برخی از آن‌ها، ذاتی و برخی دیگر، عرضی می‌باشند. رساله حاضر، با روش تحلیلی- تطبیقی و با هدف مقایسه آرای کریپکی و علامه طباطبایی، سعی در تبیین مفهوم ذات‌گرایی در دو سنت فلسفه تحلیلی و فلسفه اسلامی دارد. ذات‌گرایی در آرای کریپکی به طور ضمنی و از مباحثی که وی در خصوص دلالت اسم خاص و نیز مباحث مربوط به ضروری بودن برخی از اوصاف شیء در تمامی جهان-های ممکن دارد، استنباط می‌گردد. اما بحث ذات‌گرایی از منظر علامه طباطبایی از مبانی فلسفه ایشان بوده و ذات در آرای ایشان به معنای ماهیت است. نظرات علامه طباطبایی و کریپکی علی‌رغم شباهتی که در اثبات ذات ثابت برای اشیا دارند، به دلیل تعلق داشتن به سنت‌های فلسفی متفاوت، تفاوت‌های بنیادین و پارادیمیک با یکدیگر دارند.
معنا شناسی صفات الهی از دیدگاه علامه طباطبایی و مکتب کریپکی
نویسنده:
پدیدآور: محمد تقی دستجردی استاد راهنما: حسن فتح زاده استاد مشاور: سحر کاوندی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در فلسفه اسلامی یکی از مهمترین موضوعات مطرح و مورد بررسی محققان مسلمان، معرفت شناسی و معنا شناسی صفات الهی است و توجیه اطلاق مفاهیم و اوصاف بشری بر خدای نامحدود ذهن آنان را به خود مشغول کرده است. مسئله کیفیت اتصاف حق تعالی به صفات ذاتی از مهمترین مباحث خداشناسی است که همواره میان اندیشمندان مسلمان مطرح بوده است. نظریه ادراکات اعتباری و روح معنا از نظریات ابتکاری علّامه طباطبایی است که به موازات نظریه استعلایی معنا مورد توجه قرار گرفته است. این نظریه ابعاد گوناگونی دارد. معناشناسی ادراکات اعتباری یکی از ابعاد این نظریه است که مقدمه لازم برای ورود به هر بعد دیگر این نظریه به شمار می رود. برای فهم دقیق معنای این اصطلاح باید ابهامات سه گانه زبانی، معنایی و مصداقی آن برطرف شود. این مهم می تواند با کمک رویکرد های مطرح اخیر در فلسفه زبان و زبان دین بررسی شود. لذا در این رساله، ابتدا نظریه های ارائه شده مربوط به معناداری اسامی و صفات و گزاره های دینی از دیدگاه های فلاسفه معاصر مانند فرگه، ویتگنشتاین و کریپکی مطرح می شود و نقد های وارد بر آنها بررسی می شوند. در ادامه دیدگاه های کارکرد گرایانه ملاصدرا و علامه طباطبایی در توضیح چگونگی وضع واژه ها و کارکرد آنها در بیان صفات الهی و نحوه ی ارجاع آنها به ذات الهی مورد مداقه قرار می گیرند. در نهایت مقایسه ی دیدگاه ها بر اساس نقاط مشترک و تفاوت ها صورت می گیرد و تا حد امکان ریشه یابی تفاوتها ی مذکور بررسی خواهند شد.
  • تعداد رکورد ها : 4571