جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4571
بازسازی نظام اخلاقی علامه طباطبائی بر اساس نظریه اعتباریات
نویسنده:
پدیدآور: محمد تاجیک جوبه استاد راهنما: سید احمد فاضلی استاد مشاور: محسن جوادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظریه اعتباریات یکی از پرکاربردترین موضوعات در آثار مختلف علامه طباطبائی می‌باشد. در این پژوهش برای نخستین بار تلاش می‌شود با نگاهی جامع، کل‌نگر، منسجم و همه‌جانبه به تمام ابعاد این نظریه پرداخته شود. در این پژوهش برای اولین بار با روش کتابخانه‌ای و تحلیلی، نظریه اعتباریات از منظر علم اخلاق مورد واکاری قرار می‌گیرد. برای این هدف، ابتدا تبیینی جامع از این نظریه با توجه به تمام آثار علامه طباطبائی ارائه می‌شود. در ادامه نسبت اعتباریات با سه شاخه فرااخلاق و نظریات مرتبط با هر بخش آن، سنجیده شود. در اولین گامِ وجودشناسانه، اعتباریات در زمره نظریات واقع‌گرایانه حداقلی دسته‌بندی می‌شود و نسبت آن با برخی نظریات ناواقع‌گرایانه هم‌چون غیرعینیت‌گرایی و برساخت‌گرایی نیز بررسی می‌شود. نظریه معرفت‌شناختیِ اعتباریات، نوعی مبناگرویِ انسجام‌گروانه است. ایشان صدق معرفت اخلاقی را صدقی مطابقی می‌دانند و در جنبه توجیه معرفت، می‌توان در بخشی از اعتباریات علیرغم برداشت مشهور، از برهان کمک گرفت. در معناشناسی مکان‌یابی صحیحِ دوگانه شناخت‌گرایی-ناشناخت‌گرایی مشخص شده و نظریه اعتباریات در ذیل نظریات شناخت‌گرایانه تعریف خواهد شد و فاصله این نظریه با احساس‌گرایی و توصیه‌گرایی را نشان خواهیم داد. آخرین فصل اختصاص به نظریه هنجاری برخاسته از اعتباریات دارد. در ابتدا شباهات و قیاساتِ صورت‌پذیرفته میان اعتباریات با نسبی‌گرایی، سودگرایی و خودگرایی اخلاق ارزیابی شده و تفاوت جوهری اعتباریات با آنها نمایش داده خواهد شد. اخلاق فضیلت بیشترین شباهت را با نظریه اعتباریات داشته و علامه طباطبائی از شاخصه‌های آن بسیار بهره می‌برند. در نهایت علامه طباطبائی از دیدگاه اخلاق توحیدی که به نظر ایشان دیدگاه مختص به دین اسلام است، دفاع می‌کنند که مولفه‌های آن به طور مستقل و در قیاس با سایر نظریات رقیب مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
حل تعارض شر با اوصاف الهی از نگاه علامه طباطبایی(ره) و شارحان
نویسنده:
پدیدآور: علی کاظمی استاد راهنما: حبیب‌الله دانش شهرکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله شر که از قرون باستان ذهن متفکران زیادی را به خود مشغول کرده است، در این دوران نیز یکی از مسائل بسیار مهم و بحث برانگیز است. ملحدان معاصر وجود شر در جهان را انتقادی قوی بر اعتقادات دینی دانسته و مدعی‌اند که میان وجود شر و اعتقاد به خداوندی که دارای صفات قدرت مطلق و خیرخواه محض است تناقض وجود دارد. قوی‌ترین استدلال در مسأله منطقی شر توسط جی ال مکی مطرح گشته است. او مدعی است مسأله شر ثابت می‌کند که خداباوری سنتی نه تنها پشتوانه عقلانی ندارد، بلکه ایجابا غیر عقلانی است و برخی از تعالیم اصلی آن به عنوان یک مجموعه، با یکدیگر سازگار نیستند. مکی برای اثبات مدعیات خویش بین سه قضیه‌ای که مورد قبول خدا شناسان است ناسازگاری برقرار می‌کند. این سه قضیه عبارتند از(خداوند قادر مطلق است)، (خداوند خیرخواه محض است) و (شر وجود دارد) وی بیان می‌کند هرچند میان این سه گزاره تناقض اشکار وجود ندارد اما با انضمام چند گزاره تناقضی اشکار محقق خواهد شد، که حاصلش عدم تحقق صفات کمالیه برای خداوند است.موحدین برای حل تعارض شر با اوصاف الهی نظریه‌ها و دفاعیه‌های مختلفی را ارائه کرده‌اند، اما مکی برخی از مهم‌ترین راه‌حل‌ها را مورد نقد و بررسی قرار داده و هیچ یک را قابل قبول ندانسته‌ است و بیشترین اشکال را به قوی‌ترین جواب در مسأله شر که دفاع مبتنی بر اختیار است وارد می‌نماید و می‌گوید دفاع مبتنی بر اختیار قابل اثبات نیست.او ادعا کرده است تنها به واسطه نفی یکی از گزاره‌ها می‌توان تعارض موجود را حل کرد. و از آنجایی که استقرار تعارض مساوی با نفی صفات کمالیه الهی است بر آن شدیم که به واسطه روش کتابخانه‌ای به نحو تحلیلی و توصیفی و برهانی به حل این تعارض همانگونه که مکی گفته بود، به صورت نفی گزاره‌های مطرح شده، مبتنی بر مبانی علامه طباطبایی و شارحان ایشان که تفاوت اساسی با هم ندارند مگر در روش بپردازیم. علامه نیز در رفع تعارض مانند سایر علما از عدمی بودن شر همراه با تقریری جدید، و نسبی بودن شر کمک گرفته است. اما به واسطه تعریف متفاوت از خیر و شر و بیان نظام احسن مبتنی بر مسأله عنایت تفاوتی اساسی در اقسام شر و وجود شرور در عالم ایجاد نموده است. چرا که مبتنی بر این تعریف بعضی از اقسام شر تخصصاً از عالم خارج می‌شوند. علامه به واسطه تعریف دقیق اختیار و بیان فروض موجود در آن، انسان را دارای قدرت اختیار می‌داند که باعث شرور اخلاقی گشته و تمام اشکالات مکی را در مسأله اختیار جواب می‌دهد، او علاوه بر این مطالب مبتنی بر قواعد فلسفی و آیات الهی مصرانه در پی اثبات اثرگذاری شر اخلاقی بر شر طبیعی می‌باشد. ایشان شر را لازمه جهان مادی می‌داند و خلقت جهان مادی را بدون لازمه آن محال می‌شمارد و از آنجا که قدرت به محال‌های ذاتی تعلق نمی‌گیرد خلق جهان بدون شر را محال می‌داند.
استعاره مفهومی خدا با تاکید بر اراء امام محمد غزالی و علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: وحید جعفری نوش آباد استاد راهنما: عبدالله صلواتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده ارسطو اولین کسی است که به طور رسمی درباره استعاره بحث کرده است. در قرن 20 لیکاف و جانسون از نخستین افرادی بودند که نظریه جدید در مسئله استعاره مطرح کردند ارسطو در تعریف استعاره چنین می آورد" تشبیه با حذف توضیحات به صورت استعاره ظاهر می گردد"( ارسطو 1398). اما تعاریف دیگری هم مطرح شده است. به تعبیر بلک "قاعده الف به عنوان ب را داریم و در واقع الف را به جای ب می نشانیم و تمامی احکام الف را احکام ب می شناسیم"(black1993). در دیدگاه کلاسیک استعاره ها محدود به زبان وتحت عنوان بلاغت مطرح می شد.اما در نگاه جدید به عنوان یک فرایند شناختی است که با ذهن بشر پیوند خورده است. بحث از چیستی خدا از جمله مباحثی است که تاریخ بشر را به خود مشغول ساخته است. ویژگی هایی برای خدا در ادیان ابراهیمی مطرح می شوند که مهمترین آنها قادر مطلق بودن، عالم مطلق بودن، حی محض بودن است. اما ویژگی دیگری نقش مهم دارد، غیب بودن خداوند است .خدا بازیگر اصلی غیب است . دو متفکر که در دو فضای متفاوت دغدغه شرح عقاید دینی و هدایت دیگران را داشته‌اند، درباره امر پیچیده خدا به ایضاح مفهومی پرداخته اند و استعاره هایی را درباره خدا به کار برده اند.. ازجمله استعاره هایی که امام محمد غزالی استفاده می کند، عبارتند از پادشاه، فرمانده، مقنن، نورو... .هرکدام از این استعاره ها از مبانی و نظریات کلامی یا فلسفی یا اخلاقی متفاوتی بیرون می ایند.. علامه طباطبایی نیز از استعاره هایی مثل معلم، نور، داور، مقنن، نجار و محبوب و محب(معشوق و عاشق) استفاده کرده است. این دو نه تنها در ابتدا و انتهای مسیر وجوه اشتراک و اختلاف هایی دارند بلکه استعاره های به کار رفته توسط ان دو لوازم خاصی را خواهد داشت
مقایسه و بررسی دیدگاه علامه طباطبایی و فخر رازی پیرامون افاضه و استفاضه
نویسنده:
پدیدآور: آرزو احمدی استاد راهنما: فروغ السادات رحیم پور استاد مشاور: مهدی گنجور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث پیرامون مسئله فیض و افاضه و استفاضه از جمله مباحث مهم در فلسفه و کلام اسلامی است. نظریه فیض از باسابقه ترین مباحث فلسفی است و مقصود از آن این است که از آن جا که هستی حقیقی تنها منحصر در خداوند است و خارج از گستره ی هستی اش هیچ هستی متصور نیست بنابراین افعال خداوند معلل به اغراض نبوده، هدفی جز ذات متعالیش ندارد و از آن روی که ذات هستی بخش خداوند پیوسته و جاودان است فاعلیت او بر سبیل دوام خواهد بود (رحیمیان،1381:ص226). مطابق این نظریه فیض نوعی ایجاد است که طی آن فیاض با وجود صدور معلول از آن همچنان در کمالات خود باقی است، هیچ موجودی جدای از او نیست اما در عین حال خود او هم نیست (همان:ص 71-40). علامه طباطبایی و فخر رازی از جمله اندیشمندان مسلمانی هستند که در باب نظریه فیض به بحث و نظر پرداختند. فخر رازی مخالف نظریه فیض حکما است و با توجه به توحید افعالی صدور همه موجودات را بدون واسطه از جانب خداوند می داند (رازی،1986،ج:ص257). او معتقد است وسایط فیض علل ایجادی نیستند بلکه علیت آن ها بر سبیل اعداد است (رازی،1370،جلد1:ص508). اما علامه طباطبایی معتقد است صدور بی واسطه موجودات از خداوند به مقتضای قاعده الواحد محال و غیر ممکن است (طباطبایی،1393،جلد2:ص82). با توجه به آن چه گفته شد یکی از ارکان اصلی مسئله فیض تبیین وساطت در خلقت و کیفیت صدور کثرت از وحدت است که در این زمینه مطالعات مناسبی به انجام رسیده است اما این مسئله در پژوهش حاضر محوریت ندارد و به میزانی که برای ورود به بحث افاضه و استفاضه مورد نیاز است به صورت اجمال به آن پرداخته می شود بنابراین نگارنده در این پژوهش درصدد است تا به ابعاد دیگر این مسئله از جمله به شرایط و عوامل موثر در افاضه و نسبت افاضه با عدل الهی و همچنین شرایط و صفات موثر در بهره مندی از فیض از دید علامه طباطبایی و فخر رازی بپردازد. بررسی وجوه افتراق و اشتراک این دو اندیشمند که نمایندگانی از مکتب کلامی شیعه و اشاعره هستند می تواند ما را در جهت فهم دقیق تر مسئله و در اتخاذ دیدگاهی صحیح تر نسبت به خداوند و انسان و جهان رهنمون سازد. شناخت افاضه کننده ها در جهان هستی و بررسی اوصاف و ویژگی های موثر در افاضه از جمله اهداف این پژوهش است. میان دو متفکر مورد نظر رساله در این که خداوند فیاض علی الاطلاق است اختلافی وجود ندارد اما شناخت سایر واسطه های فیض باید بررسی شود. به عنوان نمونه فخر رازی معتقد است ارواح عده ای از انسان ها به دلیل عدم توجه به علایق جسمانی و شوق فراوان برای اتصال به عالم روحانیات پس از مرگ به آن عالم انتقال می یابند و به دلیل برخورداری از این صفات بعید نیست با واسطه گری خود موجودات عالم ماده را از فیض بهره مند سازند (رازی،1420،جلد31:صص31-29). در این بخش همچنین به بررسی صفاتی پرداخته می شود که در صورت فقدان آن ها افاضه از جانب خداوند یا واسطه های فیض ممتنع می گردد. به عنوان نمونه یکی از صفاتی که علامه طباطبایی در این مبحث به آن اشاره کرده ربوبیت است. ایشان معتقد است اگر ربوبیت تنها منحصر به خداوند نباشد و رب های متعددی در عرض خداوند و به صورت مستقل در رساندن فیض به مخلوقات موثر باشند موجب بطلان فیض و از بین رفتن فیاضیت می شود (طباطبایی،1374،جلد10:ص74). اوصافی نظیردائم الوجود بودن، دوام صدور فعل و بی نیازی از دریافت عوض نیز در همین مجموعه اوصاف قرار می گیرد. بررسی عوامل موثر در استفاضه و بهره مندی از فیض بخش دیگری از این پژوهش است. در این بخش درصدد هستیم تا پاسخ برخی سوالات این حوزه را مشخص کنیم مانند این سوال که تفاوت متعلَقات فیض در دریافت آن به چه صورت است؟ و یا این که امور اکتسابی و ارادی نقشی در بهره مندی از افاضه دارند یا خیر؟ علامه طباطبایی و فخر رازی در این باب دیدگاه های متفاوتی ابراز داشته اند. علامه طباطبایی معتقد است اگر چه انسان ها به صورت گوناگون از فیض برخوردار هستند اما این امر ریشه در اعمال اکتسابی خودشان دارد (طباطبایی،1374،جلد8:ص200). در مقابل مطابق دیدگاه فخر رازی اکتساب انسان و سایر عوامل و شرایط در کم و کیف استفاضه بی اثرند و این امر صرفا بر طبق اراده و خواست الهی رقم می خورد (رازی،1420،جلد14:صص292-291). افاضه و نسبت آن با عدل الهی بخش دیگری از این پژوهش است. در این بخش درصدد پاسخ گویی به این مسئله هستیم که در صورت تفاوت در افاضه، جایگاه عدل به عنوان یکی از صفات خداوند چگونه قابل تبیین است. در هر بخش تلاش بر آن است تا نقش تفاوت های مبنایی علامه طباطبایی و فخر رازی در افاضه و استفاضه که ناشی از اختلاف مذاهب کلامی آن هاست مد نظر قرار گیرد.
بررسی عقلی- فلسفی شکر و تأثیر آن بر کمال انسان از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
پدید اور : فاطمه استیری استاد راهنما: اعظم ایرجی‌نیا استاد مشاور: علیرضا کهنسال
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظام احسن هستی که صنع پروردگار حکیم است، بر پایه ی سنن، قوانین و روابط ویژه‌ی علت و معلولی بنا شده‌است و به حکم حرکت جوهری، هر جزئی از جهان رو به سوی کمال دارد و در این مسیر، با ابزار و هدایت تکوینی الهی، طی طریق می‌کند. در این سیر تکاملی، بنابر قاعده‌ی تشکیک در وجود و مساوقت وجود با کمالات آن، هر موجودی که به واسطه‌ی صفات و آثار وجودی‌اش، به خداوند- که خیر و کمال مطلق و منشاء تمام خیرات می‌باشد- نزدیک‌تر باشد، به همان نسبت کامل‌تر و الگویی برای مراتب پایین تر از خود می باشد. انسانی که با فضل خدا از نعمت وجود برخوردار شده و فطرت و عقلی به او عطا شده تا به وسیله‌ی آن، طریق هدایت و کمال را بشناسد و در آن قدم بردارد، ضرورتا درمی‌یابد که باید قدر این نعمت‌های بزرگ را بداند و در جست و جوی آنچه سبب تقویت این قوا و هموار شدن مسیرش در سیر تکامل می‌شود، برآید تا شکر آن‌ها را به جا آورد. این پژوهش در صدد آن است با تبیین معنا، مراتب و انواع شکر و نقش آن در کمال انسان و بررسی آن بر اساس مبانی فلسفی حکمت متعالیه، از دیدگاه علامه طباطبایی بپردازد. و در یافتن پاسخ به پرسش‌هایی از قبیل موارد زیر، قدم بردارد.پرسش‌هایی چون : منظور از شکر و مراتب آن کدام‌اند؟ ضرورت شکر مُنعِم چگونه تبیین می‌شود؟ رابطه‌ی عقل وانواع آن با شکر نعمت، چیست؟ مهم‌ترین نعمت‌هایی که شکر آن‌ها واجب است، کدام‌اند؟ جایگاه نعمت ولایت در سرنوشت انسان چیست و شکر آن چگونه انجام می‌شود؟ چگونه تبعیت از ولایت به عنوان مصداق عینی تحقق عدالت در اندیشه و عمل بشر، مطابق برنامه‌ی هدایتی خدای متعال، به کمال و رشد انسان و جامعه‌ی بشری و در نهایت جهان آفرینش به حکم رابطه‌ی علی و معلولی میان پدیده‌ها، از باب ضرورت بالقیاس، کمک می‌کند؟ و عدم بهره‌گیری از این نعمت الهی چه خسرانی برای انسان در بردارد؟ و...
ترجمه کتاب بدایه الحکمه علامه طباطبایی (ره) از زبان عربی به ترکی استانبولی
نویسنده:
پدیدآور: علی جانر تونجر استاد راهنما: محمد رضاپور استاد مشاور: ارکان گوموش
نوع منبع :
رساله تحصیلی , ترجمه اثر
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
کتاب‌های بدایه الحکمه و نهایه الحکمه دو کتاب ارزنده‌ای هستند که به‌وسیله مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبایی (ره) در موضوع حکمت متعالیه به رشته تحریر درآمده‌اند و حاوی یک دوره کامل فلسفه اسلامی هستند. کتاب‌های علامه (ره) اندکی پس از انتشار رسماً کتاب‌های درسی فلسفه شدند و اساتید حکمت به تدریس آنها پرداختند و اکنون عملاً اصلی‌ترین و رایج‌ترین کتاب‌های آموزشی در حوزه فلسفه اسلامی در ایران هستند. در این پایان‌نامه متن کتاب بدایه الحکمه از زبان اصلی خود، یعنی عربی به ترکی استانبولی ترجمه شده است.
نقش باورهای کلامی در معنویت با تاکید بر آراء علامه محمدحسین طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: مهدی یارمحمدی استاد راهنما: عباس ایزدپناه استاد راهنما: سید احمدرضا شاهرخی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هر دستگاه معنوی، بر مجموعه‌ای از نظام‌های توصیفی و تجویزی ازجمله باورهای کلامی مبتنی است. پژوهش حاضر با روش گردآوری کتابخانه‌ای و شیوه اندیشه‌ورزی توصیفی، تحلیلی و استنتاجی و رویکردی ایجابی در تلاش است تا باورهای کلامی معطوف به معنویت را استخراج و معنویت مطلوب مبتنی بر آنان را با تأکید بر اندیشه علامه طباطبایی تبیین کند. نتیجه پژوهش حکایت از آن دارد که معنویت نوعی وضعیتی وجودی در انسان و حاصل باور، توجه و ارتباط با بُعد فرامادی انسان و جهان است. در اندیشه علامه طباطبایی معنویت مطلوب فراورده‌ای مبتنی بر اصالت عالم معنا و مدارج باطنی انسان است که به‌مثابه کمالی انسانی و معطوف به قرب الهی، با حرکت جوهری وجود انسان را متعین می‌سازد. این پدیده هویتی متطور و مشکک، مبتنی بر دین، ملازم با عدالت، عقلانیت و اخلاق محور دارد. منبع معنا به‌مثابه بنیان معنویت، هویتی متشخص و شخص‌وار دارد که در عین فرا‌بودگی، درون‌بوده و واجد صفاتی نظیر طهارت و قدسیت، شایستگی عبادت و خیر محض است. تشخص و شخص‌وارگی در کنار شایستگی عبادت، بستر پرستش و ارتباطی از جنس من-تو را فراهم می‌کند. فرا‌‌بودگی، مانع زمینی شدن معنویت و درون‌بودگی، عامل نزدیکی و پیوند با سالک معنوی است و قدسیت منبع معنا، در کل دستگاه معنوی تسری می‌یابد. این پژوهش مدعی است که دین خصوصا در دستگاه فکری علامه طباطبایی برای وصول به معنویت، لازم، کافی و نیاز به آن همیشگی است. راهنمای معنوی واجد صفاتی نظیر جامعیت علمی، راهبری باطنی، عصمت، رأفت و مهربانی و در یک‌کلام انسان کامل است. معنویت مطلوب به‌مثابه امتداد سیر معنوی در قالب معاد و تجسم اعمال -و نه تناسخ- محقق می‌شود. باور به معاد، فصل ممیز معنویت دینی و مدرن است و ضمانت اجرایی لازم برای پایبندی به مناسک معنوی را فراهم می‌آورد.
بررسی نقش تربیت اخلاقی در شکل گیری هویت دینی با تاکید بر اندیشه های علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
پدیدآور: مطهره اسمعیل زاده آرائی استاد راهنما: حکیمه السادات شریف زاده استاد مشاور: حجت صفارحیدری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از موضوعات اساسی در تربیت انسان ها تربیت جنبه اخلاقی انسان است زیرا در نظام دینی ما تربیت به معنای احیای هویت دینی و طی کردن مسیر کمال و سعادت اوست و بعد اخلاقی تربیت از همه ی ابعاد مهم تر می باشد. سعادت و رستگاری همه انسان‌ها در گرو تزکیه و تذهیب نفس است و در قرآن کریم هم بدان تاکید شده‌است و به‌همین دلیل هم هدف بعثت پیامبران قرار گرفته‌است . هدف از این تحقیق بررسی نقش تربیت اخلاقی در شکل گیری هویت دینی با بهره گیری از اندیشه های علامه طباطبایی (ره )می باشد. روش پژوهش به جهت ماهیت کیفی است و از روش توصیفی تحلیلی استفاده گردیده است . یافته های تحقیق حاکی از آن است که از جمله مهم‌ترین مباحث فلسفه اخلاق رابطه دین و اخلاق می‌باشد .در دیدگاه علامه طباطبایی می‌توانیم به نوعی استقلال دین و اخلاق را نتیجه بگیریم به این معنا که درعین استقلال بین اخلاق و دین تعامل سازنده وجود دارد. علامه مهم‌ترین نوع تعامل بین دین و اخلاق را استکمال اخلاق توسط دین و دستیابی به اخلاق توحیدی می‌دانند زیرا قوانین جامعه تنها در صورتی به سرانجام می‌رسند که در چارچوب اخلاق کریمه باشند و اخلاق کریمه هم با ایمان به توحید محقق می‌گردد. شکل‌گیری هر عمل اختیاری نیازمند شناخت و انگیزه و انجام عمل در انسان مبتنی می‌باشند و در نتیجه مراحل تربیت اخلاقی موثر در شکل گیری هویت دینی که شامل شناخت، شکوفایی میل و انگیزه و درنهایت اراده انجام عمل است با مولفه های هویت دینی که شامل مولفه های شناختی، عاطفی ،فرهنگی و اجتماعی وآسیب پذیری هویت دینی است ، در ارتباط می باشند.
ابداعات علّامه طباطبایی در ادراکات
نویسنده:
پدیدآور: سیما ترابی دشت بیاض استاد راهنما: سیدمرتضی حسینی شاهرودی استاد مشاور: علیرضا کهنسال
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این تفحّص مسأله محورانه ابداعات ویژه علّامه طباطبایی در ادراکات را شناسایی، بازنمایی و نقدهای محتمل بر آنرا گزارش و بررسی نموده است. علّامه طباطبایی با ابتناء بر مبانی فلسفه وجودگرایانه صدرایی، به این ابداعات نائل گردیده است.علّامه، حقیقت علم را حضور مجرّد نزد مجرّد و در مورد هر علم حصولی علمی حضوری را تعریف و تحدید نموده است. فرض مادّی بودن ادراک حسّی، ایدهآلیسم، شکّاکیت و نسبیت را درپی دارد. این هر سه در تضادِّ با واقعگرایی علّامه طباطبایی واقع شده است و به اثبات نوآورانه ایشان در تجرّد ادراک حسّی میانجامد. علّامه، عقل اعظم را مفیض صور کلّی و عقل اصغر را مفیض صور جزئی به نفس میداند. توجّه به عالم عقل اصغر مبنای ابداعات علّامه در ادراکات است. علّامه با ابداع علم حضوریِ افاضه شده از ناحیه عقل اصغر در ادراک حسّی اذعان داشته که علم حضوری نمیتواند خود به خود علم حصولی بار آورد بلکه در فرآیند ادراک «قوّه تبدیل کننده علم حضوری به علم حصولی» را معرّفی مینماید. قوّه متخیّله نفس، از سر اضطرار برای انتقال داده‌ها و مفاهمه با دیگران علم حصولی را از علم حضوری می‌سازد.ابداع علّامه در ارجاع علم حصولی به علم حضوری و نقش مادّه در انتقال ادراکات نکته فلسفی مهمّی است که مبنای ساخت ماشینهای هوشمند و هوش مصنوعی در انقلاب انفورماتیک قرار گرفته است. علّامه قوّه وَهم را به حسِّ مشترک نسبت داده است. لذاست که به مراتب دوگانه ادراک، یعنی ادراکات حسّی _خیالی و ادراکات عقلی قائل است. در مسأله اتّحاد عاقل و معقول تعبیر بدیع اتّحاد «ناعت و منعوت» را بکار برده، با اشکالاتی که بر برهان تضایف صدرا در اتّحاد عاقل و معقول آورده آنرا ناتمام دانسته و به اقامه برهان ویژه خود پرداخته است. علّامه از طریق درک مفاهیم ربطی در قضایا و تبدیل معانی حرفی به اسمی، درک مفاهیم ربطی مبتنی بر ادراکِ نفس و حالات نفسانی و طریق تحلیل معلومات تصوّری و تصدیقی کیفیت انتزاع معقولات ثانی فلسفی را شرح داده است که هریک، از ابداعات علّامه در ادراکات محسوب میشوند. «اعتباریات عملی» یا «اعتباریات بالمعنی الأخّص» که در آن تحدیدی بدیع از نفس الامر حاکم میباشد؛ بارزترین ابداع ویژه علّامه در ادراکات است. این بداعت مرهون تفکّر فازی و پایبندی علّامه به تشکیک در ظهورات وجود میباشد، که اسّ و اساس تفکّر ایشان در اعتباریات است ملاک‌های علّامه طباطبایی در «حسن و قبح» که ابتناءِ قضایای اخلاقی برآنست، ریشه در معیار تشخیص ابنسینا در این خصوص دارد و بازگشت همه ملاک‌ها به ملاک «ملائمت و منافرت با طبع»، واقعگرایی اخلاقی هر دو حکیم را محرز مینماید. علّامه طباطبایی به اطلاق در مفاهیم و نسبیت در مصادیق اخلاقی قائل است. قضایای اخلاقی، اعتباری و تابع متغیّر پیوسته مصالح و مفاسد عامند که از ملاک «ملائمت و منافرت با طبع» در حسن و قبح بدست میآید و در منطق فازی با مقادیری پیوسته ارزشگذاری میشود. استاد مطهری از جمله منتقدانی است که به نسبیگرایی اعتباریات علّامه در اخلاق رأی داده است. به نظر میرسد رمز مخالفت بسیاری از معاصران علاّمه با این بحث، نرسیدن آنان به این پایه تفکّری علّامه بوده است.اعتباریات ظرفیتی شگرف در بازخوانی فلسفه اسلامی همگام با جهان معاصر و تفکّرات پست مدرنیته و درک تکثّر فرهنگ‌ها و ارز ش‌ها در جوامع انسانی فراهم آورده است.
بررسی تطبیقی دیدگاه هایدگر و علامه طباطبایی در باب معرفت
نویسنده:
پدیدآور: حسام یزدی استاد راهنما: علی فتحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معرفت چیست؟ و چه مبنا و بنیادی معرفت را امکان‌پذیر ساخته است؟ علامه طباطبایی و مارتین هایدگر با آنکه در دو سنت فلسفی متفاوت می‌زیستند لکن هردو با تبیینی هستی‌شناسانه به این پرسش پاسخ داده‌ و حقیقت و بنیاد معرفت را به نحوه‌ای «حضور» بر‌گردانده‌اند. علامه طباطبایی با نظریه «بازگشت علم حصولی به علم حضوری» خود نشان می‌دهد که هرعلم حصولی مجاز و اعتباری اضطراری است که به‌پشتوان? یک علم حضوری پیدا شده است. هایدگر نیز معتقد است معرفت نظری اولین مواجهه آدمی با عالَم نیست و پیش از آن، دازاین به‌واسطه در-جهان-هستنش یک نوع فهم حضوری و شناخت عملی از عالَم دارد که معرفت نظری انشقاق و انعکاسی از این فهم حضوری او است. بنابراین هر دو فیلسوف با وجود تفاوت در مبانی، قائلند معرفت نظری مبتنی بر معرفتی حضوری است.در این پایان‌نامه، در یک فصل، با بیانی نسبتاً نو دیدگاه علامه طباطبایی در باب «علم به مادیات»، «ملاک تقسیم علم به حصولی و حضوری»، «چگونگی پیدایش معقولات اولیه و معقولات ثانیه» و «کیفیت مجاز بودن علم حصولی» تقریر شده و در نهایت «هستی» به‌عنوان بنیاد هرگونه معرفت معرفی می‌شود. در ادامه، در فصلی دیگر، دیدگاه هایدگر با تبیین «سوبژکتیویسم به‌عنوان ریش? معضل معرفت»، «هویت وجودی دازاین به‌عنوان در-جهان-هستن» و «معرفت به‌عنوان شیوه‌ای از در-جهان-هستن» شرح و بسط داده ‌شده و مشخص می‌شود که معرفت نظری در-جهان-هستنی نظری است که انشقاق‌یافت? از در-جهان-هستنِ عملی دازاین است. سپس با توجه به مسئله حقیقت از منظر هایدگر روشن می‌شود که «هستی» بنیاد نهایی حقیقت ومعرفت است. در فصل پایانی، با بررسی تطبیقی و مقارنه‌ای میان وجوه مختلف دیدگاه این دو فیلسوف همچون «طرح مسئله معرفت و مسئله هستی»، «اگزیستانس دازاین و وجود بالقوه انسان» و «پروا و عقل»، تلاش می‌شود با یافت نقاط همگرایی و واگرایی درتحلیل آنها، شناختی تازه‌ و جامع از اید? «معرفت به‌مثابه حضور هستی» به‌دست آید.
  • تعداد رکورد ها : 4571