جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4287
روح، ماهیت و جایگاه و کارکرد آن از نظر ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:سمیرا درخشان؛ استاد راهنما:اعلی تورانی؛ استاد مشاور :حدیث رجبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
موضوع این تحقیق بررسی دیدگاه‌های دو فیسلوف مسلمان: ملاصدرا و علامه طباطبایی در مورد ماهیت، جایگاه و کارکردهای روح است. در این تحقیق این مطلب واضح و مبرهن است که هرکسی بر اساس مبانی خودش دیدگاهایش را مطرح می کند. سعی شد توجه خاصی به مسئله روح و نفس شود. موضوع تحقیق با بهره‌گیری از شیوه‌ی توصیفی-تحلیلی بررسی شده است و مسائلی چون ماهیت و حقیقت نفس و روح، تجرد نفس، مراتب نفس، جایگاه روح و کارکردهای روح از نظر ملاصدرا و علامه طباطبایی روشن می-سازد. ملاصدرا نفس را مجرد می‌داند که در ابتدای حدوث، وجودی جسمانی داشت است و در اثر حرکت جوهری به کمال می-رسد؛ بنابراین با توجه به مبانی خودش و از جمله اصالت وجود به بررسی این مساله می‌پردازد. علامه طباطبایی نفس را مجرد می-داند با این تفاوت که ایشان علاوه بر دلایل برهانی و عقلی، به دلایل نقلی نیز پرداخت و از آیات و روایات در اثبات مساله استفاده کرده است. ملاصدرا با پایه‌ریزی اصولی مانند اصالت وجود، تشکیک وجود و حرکت جوهری، نفس را جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا دانسته آرا پیشینیان را درباره نفس و جایگاه آن به نقد کشیده و تفسیری تازه از تعریف نفس ارائه داد. وی تمایز و تغایر بین مقام ذات نفس و مقام تعلق آن را برداشته و آن را در ابتدای حدوث مرتبه ایی بدن و نحوه ای از وجود دانست. بر این اساس وی مباحث نفس را از طبیعیات به مابعدالطبیعه منتقل نمود و به استقلال مابعدالطبیعه کمک کرد. تلقی وی از فلسفه و انسان شناسی این امکان را برای وی فراهم نمود تا در جایگاه نفس نیز دست به تحول زده، نفس را در مابعدالطبیعه بحث کند، چیزی که فلاسفه قبل از او قادر به انجام آن نبودند. از دیدگاه علامه طباطبایی حقیقت نفس از عوالم بالای تجرد است که در کمال‌پذیری و تکامل به بدن وابسته است و از کرامت جامعیت وجودی عوالم سه‌گانه وجود برخوردار است، یعنی نفس می‌تواند با حرکت اشتدادی خود همه کمال‌های مادون و کامل‌تر از آن را به دست آورد و کرامت‌های وجودی شدیدتری به‌دست آورد. بالاترین مرتبه کرامت نفس رسیدن به تجرد عقلی و فوق عقلی است و حقیقت کرامت نفس رسیدن آن به کمال نهایى خود است که همان فناى ذاتى، وصفى و فعلى در حق تعالی است و انسان برای رسیدن به آن می‌تواند با علم و عمل از مرحله قوه و استعداد درآمده و به مرحله فعلیت برسد.
مقایسه آراء مفسران درباره خلود در عذاب با تکیه‌ بر دیدگاه‌های علامه طباطبایی و آلوسی
نویسنده:
نویسنده:زهرا مقضی؛ استاد راهنما:محمدرضا ستوده نیا؛ استاد مشاور :نفیسه فقیهی مقدس
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بامطالعه و مقایسه آراء مفسران درباره خلود در عذاب با تکیه‌بر دیدگاه‌های علامه طباطبایی و آلوسی می‌توان به این مطلب پی برد که مسئله خلود از جهات مختلفی مورد اختلاف بوده و شبهات زیادی درباره آن مطرح‌شده است. هدف نهایی از این تحقیق، بیان تفاوت‌ها و اشتراکات مفسران با تکیه‌بر آراء علامه طباطبایی و آلوسی درباره خلود در عذاب است و به مبانی قرآنی و روایی، منشأ تفاوت و آراء مفسران و ثمرات تفاوت این آراء با استفاده از شواهد قرآنی و روایی و اختلاف آراء تفسیری می‌پردازد. در این تحقیق که با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به مقایسه، تشریح و تبیین مسئله می‌پردازد، موضوعات مهمی ازجمله مفاهیم کلی و مبانی مفهوم خلود، شواهد قرآنی معتزله و اشاعره در مورد معنای واژه خلود، پیوند خلود با مدلول‌های مکانی ناظر بر دوزخ در قرآن کریم، بیانات تفسیری و کلامی و همچنین نقد و تحلیل درباره خلود عذاب، بررسی واژه‌های هم‌نشین عذاب، مقایسه آرای مفسران در مورد دائم و غیر دائم بودن خلود عذاب موردبررسی قرارگرفته است. در پایان با استفاده از جداول و نمودارهایی که فهم موضوع را بهتر بیان می‌کند این‌گونه نتیجه‌گیری شد که خلود عذاب هم به‌صورت دائم و همیشگی و هم غیر دائم است و مفسران شیعه چون علامه طباطبایی (ره) معتقدند که خلود دائم در آتش به کافران و مشرکانی که توبه نکرده‌اند اختصاص داشته و هر عذابی تجسم و صورت واقعی عمل خود شخص است و هیچ عامل بیرونی او را گرفتار عذاب نکرده است و بعضی از گناهان به‌وسیله توبه مورد عفو قرار می‌گیرد و فرد گنه‌کار از عذاب دائم دوزخ رهایی پیدا می‌کند، ولی مفسران اهل سنت چون آلوسی توبه را شرط مانع از خلود می‌دانند.
نسبت حقیقت با معرفت نفس از نظر علامه طباطبایی با تأکید بر رساله الولایه
نویسنده:
نویسنده:عطیه ظریف؛ استاد راهنما:علی اصغر مصلح؛ استاد مشاور :محسن حبیبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موضوع کانونی این پژوهش حقیقت و کشف رابطه‌ی آن با معرفت نفس است. مهمّ‌ترین رجع ما برای دست‌یابی به دیدگاه علامه طباطبایی در این خصوص کتاب فلسفی-عرفانی رساله‌الولایه است. طبق نظر ایشان نظام عالم بر حقیقتی مطلق، صِرف و دائمی استوار می‎باشد. خداوند که دارنده‎ی هر کمال و جمالی است حقیقت تمام کمالات، یعنی حقیقه‌الحقایق می‌باشد. نفس انسان منشأ حیات و تکامل او و موجودی کاملاً وابسته به مبدأ وجودی خود بوده و متشکل از لایه‌ها و مراتب درونی و منتهی به حقیقت‌ مطلق می‌باشد. طبق نظر حضرت علامه این حقیقت امری خارج از وجود انسان نبوده و مرتبه‌ی باطنی خود اوست. شناخت این حقیقت مهمّ‌ترین مطلوب انسان، بلکه هدف اصلی خلقت اوست. علامه طباطبایی بهترین راه رسیدن به این حقیقت را معرفت نفس دانسته‌اند، معرفتی که ذات غیر مستقل نفس را آشکار می‌کند و به شناخت مقوّم آن می‌انجامد. از آنجا که احاطه‌ی علمی و عقلی بر حقیقت مطلق و وجود صرف یعنی خداوند ممکن نمی‌باشد و علم حصولی در این حوزه کارایی لازم را ندارد، لذا حضرت علامه تنها راه شناخت حقیقت را مشاهده و رؤیت قلبی دانسته‌ و معتقدند برای رسیدن به چنین مرتبه‌ای از ادراک، نیاز به عنایت الهی و مجاهده‌ای سخت است تا موانع شهود زائل شده و اسرار و حقایق باطنی عالَم بر انسان آشکار شود. انسان در این مقام و با مشاهده‌ی قیّومیّت مطلق خداوند بر عالَم، بر فقر وجودی همه‌ی موجودات از جمله نفس خویش آگاه می‌شود و با فانی شدن در ذات آن غنیّ مطلق، مظهر اسما، و صفات حقّ‌تعالی می‌گردد. او در این مرتبه به‌ عنوان وجه الهی، نزدیک‌ترین نسبت را با حقیقه‌الحقایق دارد. حضرت علامه این مقام را مقام ولایت نامیده‌اند و مسیر رسیدن به آن را برای همه‌ی مؤمنین گشوده می‌دانند. در این پژوهش سعی شده است بر پایه نظرات علامه طباطبایی حقیقت و معرفت نفس اجمالاً معرفی گردند و به جهت اهمیّت آنها در سعادت و کمال انسان، نسبت این دو مقوله با یکدیگر بررسی شده و راه ادراک این نسبت نیز معلوم گردد.
شاخصه های تفسیر فلسفی قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی و میزان بکارگیری آن در المیزان
نویسنده:
نویسنده:عباس پناهی؛ استاد راهنما:ناصر محمدی؛ استاد مشاور :علیرضا پارسا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر درصدد است تا استدلالات و تحقیقات فلسفی علامه طباطبائی از قرآن در تفسیر المیزان را مورد بررسی قرار داده و با تامل و تحلیل برخی از مباحث فلسفی تفسیرالمیزان، برداشتها و مبانی فلسفی ایشان را به نگارش درآورد. نظر به اینکه بسیاری از آیات قرآن کریم ماهیت برهانی داشته و فهم صحیح آن آیات منوط به داشتن درک و آگاهی عمیق فلسفی است و نیز از جهتی دیگر، علامه طباطبائی فیلسوف طراز بالا و والا مقامی است که علاوه بر دارا بودن شأنیتی الهی در فلسفه ، مفسر توانمند و جامع نگری است که از ذخایره عظیم علمی و معنوی برخوردار می باشد لذا لازم است تا شیوه استنباط فلسفی این شخصیت الهی از آیات قرآن و این مصحف شریف به درستی تبیین و تشریح گردد. نوشتار حاضر مانند همه مسائل عقلی از روش تحلیلی و توصیفی بهره گرفته است. لازم به ذکر است که تحقیق حاضر مشتمل بر برخی مباحث فلسفی است که تحت عنوان بحث فلسفی در تفسیر شریف المیزان به طور پراکنده آمده است و لذا اندراج مباحث مزبور بصورت متوالی نبوده بلکه صرفا به شکل گزینشی صورت گرفته و می توان مباحث را که هرکدام موضوع مستقلی می باشند از حیثیات دیگری نیز طبقه بندی نمود. نتایج تحقیقی تحلیلی نشان می دهد که وجه امتیاز اصلی المیزان از تفاسیر دیگر آن است که بر مبنای تفسیر آیه به آیه استوار گشته است. اما هدف این پایان نامه اولاً ایجاد آشتی بین دین و فلسفه است و ثانیاً درصدد ترویج فهم کلام الهی قرآن با ابزار عقل و برهان میباشد. و حضرت علامه در بحث های فلسفی برهان را در خدمت قرآن به کار گرفته است. روش علامه در قبال آراء فلسفی مکاتب مغایر، اینگونه است که نظریات مختلف را در موضوعی خاص طرح نموده و با نظری صائب و محققانه به نقد و تحلیل و بررسی آنها می پردازد و موارد نفی و اثبات یا رد و تصویب را مشخص می سازد. همچنین یادآور میشویم ایشان قواعد عقلی را برای توضیح و تفسیر قرآن کریم بکار نبرده است، بلکه مباحث فلسفی را بهانه ای قرارداده اند تا بدان وسیله بر اعتبار قواعد عقلی بیفزاید.
مبانی و اصول تربیت اجتماعی از منظر علامه طباطبایی و سیدبن قطب (ره)
نویسنده:
نویسنده:فرشته رضیان؛ استاد راهنما:محمدرضا ضمیری؛ استاد مشاور :قربان جمالی,علی سعیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف جهانی اسلام، تربیت می باشد و خداوند متعال در قرآن کریم این هدف اصلی را معرّفی کرده است. هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الاُمّیینَ رَسولاً مِنهُم یَتلوا عَلَیهِم ءایاتِهِ وَ یُزَکّیهِم وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ و الحِکمَهَ وَ اِن کانوا مِن قَبلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ (جمعه 62/2) اوست آن‌کس که در میان بی‌سوادان فرستاده‌ای از خودشان برانگیخت تا آیات او را بر آنان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت بدیشان بیاموزد و [آنان] قطعاً پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند. (فولادوند، 1378) قرآن کریم آیینه‌ی تمام‌نمای مباحث تربیتی است و در آیات شریف به مبانی و اصول تربیت اجتماعی پرداخته‌شده است و مفسّران بزرگی چون علّامه طباطبایی و سیّد قطب (ره) با رویکرد اجتماعی به این مبانی و اصول و تفسیر قرآن پرداخته‌اند. در این پژوهش به روش غیرمداخله‌ای توصیفی (مشاهده‌ای) به استخراج مبانی و اصول تربیت اجتماعی از تفاسیر موردنظر پرداخته و نقاط افتراق و اشتراک مفسّران را به رشته‌ی تحریر درآورده شده است. مهم‌ترین مبانی تربیت اجتماعی که همان هست‌های وجودی انسان در تربیت می‌باشد، هفت مورد است که شامل: مبانی فطری، تربیت‌پذیری، تعقّل و تفکّر، آزادی تکوینی، تفاوت‌های فردی، ضعف محدودیت‌ها و شنیدن بهترین‌ها می‌باشد؛ و در نقطه‌ی مقابل انسان دارای ضعف‌های درونی می‌باشد که از نهاد او سرچشمه گرفته و بارزترین آن‌ها شامل: تنگ‌نظری و کوته‌بینی، لجبازی و غرور، نسیان و پافشاری و دشمنی، خُسران، ناسپاسی و حق‌نشناسی، جدال، حرص، غرور، یأس، بُخل، ظلم ، جهل ، ضعف و عجله می‌باشد. بعد از شناخت ویژگی‌های درونی انسان به بررسی اصول پرداخته‌شده که همان بایدها در تربیت اجتماعی است که شاخص‌ترین این اصول، اصول تربیت علمی جامعه، اصول تربیت اقتصادی جامعه و اصول تربیت فرهنگی جامعه می‌باشد که در تربیت علمی جامعه به اصل بزرگداشت دانشمندان و فرهیختگان و اصل طلب علم و دانش پرداخته‌شده است. و در اصل تربیت اقتصادی جامعه، اصل تعادل اقتصادی، اصل قرض‌الحسنه و اصل کار و تولید بیشترین تأثیر را در تربیت اجتماعی جامعه دارد و اصل تربیت فرهنگی جامعه که زیرمجموعه‌های زیادی را شامل می‌گردد مؤثّرترین آن، اصل خدامحوری و ایمان به توحید، اصل هماهنگی تربیت با فطرت، اصل صبر و شکیبایی، اصل بهترین بیان‌ها و بیان بهترین‌ها، اصل تعادل، اصل حیا و عفّت، اصل تدریج، اصل احسان، اصل تواضع و فروتنی، اصل اولویت می‌باشد؛ بنابراین می‌توان نتیجه‌گیری کرد اگرچه مبانی و اصول تربیت اجتماعی بسیار گسترده است امّا می‌توان مبانی را در چهار حوزه و اصول را در سه حوزه طبقه‌بندی نمود. . صاحب فی ظلال القرآن، مبانی و اصول تربیت اجتماعی را به طور صریح با نگاه به لایه‌های اجتماعی شرح و بسط داده است و المیزان با توجّه به سیاق آیات به بیان علمی مبانی و اصول تربیت اجتماعی پرداخته است. هدف این پژوهش مقایسه و تحلیل راهبردهای رسیدن به اصول تربیت اجتماعی از نگاه این دو مفسّر است.
رویکرد فلسفی و عقلی علامه طباطبایی (ره) به آیات قرآن در تفسیر المیزان ‏
نویسنده:
نویسنده:مسعود یزدان‌پرست؛ استاد راهنما:سعید حاتمی تاجیک ؛ استاد مشاور :محمد حسین مهدوی نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پژوهش باهدف بررسی رویکرد فلسفی و عقلی علامه طباطبایی (ره) به آیات قرآن در تفسیر المیزان ‏ تدوین شده است علامه طباطبایی علاوه براینکه فیلسوفی عقل‌گرا در تاریخ جهان اسلام مطرح بود، خود را در قامت یک ‏مفسر قرآن نیز به خوبی نشان داد، تفسیر المیزان ایشان سند و دستاوردی مهم برای این مدعاست. تفسیر ‏المیزان یکی از مهم‌ترین میراث معنوی و فکری علامه طباطبایی است که برای جهان اسلام به عنوان یک ‏دستاورد مهم قلمداد می‌شود. ‏ مسائل اصلی این پژوهش بدین صورت بودند که رویکرد عقلی-فلسفی علامه طباطبایی (ره) در المیزان شامل کدام نوع از آیات قرآن کریم می باشد ؟ وبیشترین آیاتی که شامل رویکرد عقلی-فلسفی علامه طباطبایی (ره) می باشد مربوط به کدام موضوع است ؟ این پژوهش به شیوه توصیفی وتحلیلی وبا استفاده از متون معارف اسلامی وکتابخانه ای به این نتیجه رسید که رویکرد عقلی-فلسفی علامه طباطبایی (ره) شامل آیات خداشناسی ، راهنما شناسی و معاد شناسی می باشد. ورویکرد عقلی-فلسفی علامه طباطبایی (ره) در المیزان بیشتر ناظر به آیات خداشناسی است . از سویی یافته های پژوهش نشان می دهد که اصل علیت به عنوان محوری ترین اصلی که امکان تبیین فلسفی ‏وعقلی کتاب تکوین و تشریع‎ ‎را فراهم می آورد ، مورداستفاده ی فراوان علامه در المیزان است. علامه ‏طباطبایی در المیزان در تبیین آیات مربوط به مبدأ شناسی از اصل اصالت وجود ،وحدت و ‏تشکیک خاصی حقیقت وجود ، ‏مفهوم علی وجود رابط ، قاعده ی بسیط الحقیقه و صرف الوجود استفاده ‏کرده است و دربیان معانی آیات مربوط به معاد نیز ‏از مبانی حکمت متعالیه چون اصل تجرد نفس، اصل ‏حرکت جوهری و تکامل جوهری نفس انسانی،محالیت رجوع فعلیت به ‏قوه در رد تناسح ، تجسم اعمال ‏در تبین نظام پاداش و عذاب و جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا ء بودن در مواضع مختلف ‏بهره گرفته ‏است .
بررسی تطبیقی معاد جسمانی از نظر علامه طباطبایی (المیزان) و سید محمود آلوسی (روح المعانی)
نویسنده:
نویسنده:محمد کلوانی؛ استاد راهنما:محمدرضا آقاجانی قناد؛ استاد مشاور :رجب اکبرزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معاد جسمانی و اعتقاد به آن از ملزومات و ضروریات دین مبین اسلام می باشد، به طوری که بنابر نظر برخی علمای اسلام عدم اعتقاد به آن از ‏موجبات کفر است. درباره ی کیفیت معاد، اندیشمندان اسلامی نظریات گوناگونی را ارائه کرده اند. متکلمین از منظر ‏کلامی و فلاسفه از منظر فلسفی و محدثین از منظر روایات بدین موضوع نگریسته اند. در ‏این پایان نامه که به روش توصیفی مقایسه ای انجام می شود، سعی شده است که دیدگاه های دو مفسر بزرگ عالم تشیع و تسنن، یعنی علامه طباطبایی و آلوسی ‏در روح المعانی و المیزان، در آیاتی که دال بر معاد جسمانی هستند، بررسی شود. رویکرد آلوسی، رویکردی کلامی ‏است و آن اینکه در قیامت، انسان بعد از تالیف اجزای متفرق او، عین انسان دنیوی خواهد بود،به عبارت دیگر ایشان معاد جسمانی را باتوجه به دلایل نقلی می پذیرد در حالیکه از نظر عقلی دلیلی بر آن ذکر نمی کند .‎آلوسی‎ ‎معتقد‎ ‎است‎ ‎که‎ ‎در‎ ‎روز‎ ‎قیامت،‎ ‎اجزای‎ ‎انسان‎ ‎بعد‎ ‎از‎ ‎تفرق‎ ‎دوباره‎ ‎تألیف‎ ‎می‎ ‎گردند‎ ‎و‎ ‎عیناً‎ ‎پا‎ ‎به‎ ‎عرصه‎ ‎ی‎ ‎محشر‎ ‎می‎ ‎گذارند؛‎ ‎یعنی‎ ‎انسان‎ ‎اُخروی‎ ‎از‎ ‎لحاظ‎ ‎بدن،‎ ‎عین‎ ‎انسان‎ ‎دنیوی‎ ‎خواهد‎ ‎بود ولی علامه ‏طباطبایی، رویکردی فلسفی دارد و آن اینکه آنچه در قیامت اتفاق می افتد، تبدل است نه تالیف و عینیت انسان ‏اخروی با توجه به روح اوست وگرنه بدن اخروی عین بدن دنیوی نخواهد بود؛ بلکه مثل آن است.
بررسی تطبیقی مبانی تفسیری امین الخولی و علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:فاطمه عسکری بیاز؛ استاد راهنما:فرهاد زینلی بهزادان؛ استاد مشاور :حامد مصطفوی فرد,محمد نجفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در پژوهش بررسی تطبیقی مبانی تفسیری امین الخولی و علامه طباطبایی به مقایسه‌ی مبانی‌ای که این دو مفسر معاصر در امر تفسیر قرآن کریم اتخاذ کرده‌اند پرداخته می‌شود. در این مقایسه دو مسئله بررسی می‌شود یکی توضیح مبانی تفسیری امین الخولی و علامه طباطبایی و دیگری بررسی شباهت‌ها و تفاوت‌های مبانی این دو مفسر. مبانی تفسیری امین الخولی عبارتند از: تفسیر موضوعی قرآن، مطالعه پیرامونی و درونی قرآن، اهتمام به سیاق آیات، اصل عدم‌ترادف در آیات قرآن کریم و بهره‌گیری از علم روان‌شناسی و جامعه‌شناسی در مطالعه و تفسیر ادبی قرآن اما مبانی تفسیری علامه طباطبایی عبارت هستند از: لحاظ کردن مجموعه قرآن در تفسیر آیات، تفسیر هماهنگ آیات با سنت معصومین، مدد خواستن از آیات دیگر برای معنی آیه‌ی دیگری، توجه به سیاق در تفسیر قرآن به قرآن و توجه به مفردات قرآن می‌باشد. از این مقایسه این نتایج گرفته می‌شود که علامه طباطبایی که متأخر از امین الخولی می‌باشد در مواردی از وی تأثیر پذیرفته و دارای اشتراک هستند و هر دو به این موارد توجه داشته‌اند مانند مباحث تفسیر موضوعی قرآن کریم، ممانعت جدی از ورود اسرائیلیات در تفسیر و عدم‌ورود به محدوده مبهمات قرآن یعنی مواردی که به‌صورت مفصل بیان نشده‌اند، توجه به سیاق آیات و تأثیر قراین در تفسیر قرآن، اهتمام به واژگان و مفردات قرآن کریم و توجه به معنای اولیه واژگان قرآن در زمان نزول. اما در تطبیق مبانی تفسیری این دو مفسر این‌گونه برداشت می‌شود که نظرات امین الخولی و علامه طباطبایی در رابطه با تفسیر دارای افتراقاتی نیز می‌باشند ازجمله: ۱- خولی معتقد است که قرآن متنی ادبی به زبان عربی است اما علامه تأکید دارد که متن قرآن ماورایی و معجزه است. ۲- خولی بر این باور است که نباید به محدوده مبهمات قرآن وارد شد اما علامه اعتقاد دارد که باید با آیات دیگر مبهمات را فهمید و درک کرد.۳- در رابطه با تأویل نیز امین الخولی معتقد است که باید ظاهر قرآن را اصل دانست و تأویل ر را به حداقل رساند اما علامه طباطبایی معتقد است که مفسر باید از ظاهر آیات عبور کند و به باطن قرآن برسد. ۴- در خصوص بهره گرفتن از روایات نیز امین الخولی بنا دارد که روایات را باید کنار گذاشت و آن‌ها را داخل تفسیر نکرد اما علامه از روایات تفسیری که از معصومین (ع) رسیده در تفسیر خود استفاده‌ی زیادی کرده و توجه ویژه‌ای به روایات نشان داده است.
مبانی و شواهد أثر‌بخشی روایات بر نظرات تفسیری علامه طباطبایی(ره)
نویسنده:
نویسنده:حدیث شهرکی؛ استاد راهنما:عباس یوسفی تازه‌کندی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از روش‌های تفسیر قرآن، روش قرآن به قرآن است و از مفسّران معاصر علامه طباطبایی با این روش، تفسیر المیزان را نوشته‌اند. به باور علامه قرآن در بیان مراد خود به غیر حتی روایات نیاز ندارد و همچنین علامه قائل به عدم حجیّت اخبار واحد بدون قرینه در تفسیر است لذا قائل بر این است که قرآن در تفسیر بی‌نیاز از غیر حتّی روایات معصومان(علیهم السّلام) است. همین مسئله باعث شده که علامه از سوی برخی در معرض اتهام به قرآن بسندگی قرار بگیرد. یعنی دربارۀ جایگاه روایات و اثر‌بخشی روایات بر نظرات تفسیری وی شبهه پیش آید و محققان در این مورد برداشت های مختلفی ارائه داده اند. لذا استخراج مبانی و شواهد اثر بخشی روایات بر نظرات تفسیری علامه با هدف نشان‌دادن هماهنگی نظرات تفسیری علامه طباطبایی با روایات ضرورت دارد که در این تحقیق با توجه به روش توصیفی و تحلیلی با دقّت در نظرات تفسیری علامه طباطبایی و روایات تفسیری رسیده از اهل بیت(علیهم السّلام) شاهد ارتباط عمیقی بین نظرات تفسیری علامه با روایات شده است. از جمله مبانی اثر‌بخشی روایات بر نظرات تفسیری علامه طباطبایی(ره) می‌توان به عدم افتراق قرآن از عترت، مبین قرآن بودن اهل‌بیت، حجیّت سنّت و سخنان معصومان، عدم دسترسی به بلندای معارف جز مطهّرون و یکسان بودن روش علامه در تفسیر با روش معصومان(علیهم السّلام) اشاره کرد. نوشتن تفسیرالبیان فی الموافقه بین الحدیث و القرآن قبل از تفسیر المیزان، تدریس و تعلیقه بر احادیث بحارالانوار، تصحیح وسائل الشیعه، نگارش تفاسیر موضوعی بر اساس روایات، هماهنگی نظرات علامه با روایات در تفسیر المیزان و اعتقاد علامه مبنی بر اینکه تفسیر صحیح نیازمند تسلّط به روایات هست از مهمّ‌ترین شواهد اثر‌بخشی روایات بر نظرات تفسیری علامه طباطبایی(ره) هست.
تاثیر احسان بر سبک زندگی مومنانه از منظر علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:اعظم سپهرنوش حاجتی؛ استاد راهنما:سیداحمد هاشمی علی‌آبادی؛ استاد مشاور :زکریا بهارنژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
احسان ازجمله مفاهیم بلندی است که درآیات قرآن از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. این واژه در قران 12 مرتبه تکرار و از ریشه آن 194 کلمه استعمال شده است. خداوند درآیات متعددی از واژه «یحب» نسبت به انسان‌ها استفاده کرده است که در مورد محسنین این واژه پنج مرتبه تکرار شده که بیشترین تکرار بوده و نشان‌دهنده جایگاه محسنین نزد پروردگار می‌باشدعلامه طباطبایی معتقد است احسان دارای دو مفهوم است؛ گاهی معنای بخشش به دیگران را افاده می‌کند و گاهی نیز در یک مفهوم عام و به معنی انجام کار نیک به کار می‌رود و در این صورت شامل تمام‌کارهای مثبت و ارزشمندی اخلاقی می‌شود ، از سوی دیگر معتقد است که در آیین مقدس اسلام، روش زندگى طورى تنظیم‌شده که زندگى اجتماعى و مادى انسان به‌منزله گاهواره‌اى است که زندگى معنوى در آن پرورش مییابد؛ بنابراین زندگی مؤمنانه آن زندگی است که سبک آن بر پایه ایمان توحیدی در باور و محبت درونی به ذات حق‌تعالی و رفتار محسنانه که بر خواسته از این دو عنصر است، چیده شود، همان مفهوم ایمان و عمل صالح که بارها درآیات الهی بدان اشاره‌شده است. آدمی همواره به دنبال سعادت دنیوی و اخروی خویش است و احسان می‌تواند این امر را محقق کند چراکه خداوند درآیات متعددی محسنین را با واژه‌های محبت، معیت، بشارت، هدایت، رحمت و رضایتمندی خود مقارن کرده است. پژوهش حاضر «تأثیر احسان بر سبک زندگی مؤمنانه از نگاه علامه طباطبایی» ست و به روش توصیفی - تحلیلی و استمداد از اسناد کتابخانه‌ای و مراجعه به کتب تخصصی، در چهارفصل تنظیم‌شده است؛ در فصل اول؛ به مفهوم شناسی احسان و ایمان و نظر علامه طباطبایی دراین‌باره پرداخته‌شده و در فصل دوم سبک زندگی مؤمنانه از نگاه علامه طباطبایی بررسی‌شده است. فصل سوم به تأثیر احسان بربُعد فردی سبک زندگی مؤمنانه( سه ساحت معرفتی، گرایشی و گزینشی) اختصاص دارد و در فصل چهارم به تأثیر احسان دربُعد اجتماعی سبک زندگی مؤمنانه از نگاه علامه طباطبایی پرداخته‌شده است. از داده‌های به‌کاربرده شده به این مطلب دست‌یافتیم که احسان تأثیر بسزایی را در جنبه فردی و اجتماعی دارا بوده و مؤمنین اگر خواهان ارتقا ایمان و رضایت اتم و اکمل الهی و زندگی ایدهآل هستند باید احسان را سرلوحه زندگی خویش قرار دهند و در نشر و گسترش این امر پسندیده الهی بکوشند.
  • تعداد رکورد ها : 4287