جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4867
نظریّه ابداعی ملاّصدرا در باب مسئله ی تعارض میان توحید افعالی و اختیار انسان
نویسنده:
سوده فروغی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مبحث توحید خداوند، از جمله مهمترین مباحثی است که در حیطه علوم دینی به آن پرداخته می شود.توحید افعالی که یکی از حیطه های سه گانه ی توحید است، به این معناست که جهان، با همه نظامات و سنن و علل و معلولات و اسباب و مسبّبات ، فعل او و کار او و ناشی از اراده اوست. بحث توحید افعالی به ظاهر با اختیار انسان منافات دارد و تداعی گر پذیرش جبر در حیطه افعال انسانی است. پزوهش حاضر در صدد آن است که با توجّه به رویکرد ملاصدرا نسبت به مسئله و بیان نظر او در این باب به عنوان نظریّه ای نو و بدیع، به این پرسش پاسخ دهد که آیا حقیقتا پذیرش توحید افعالی خداوند با اختیار انسان در حیطه افعالش متعارض است یا اگر این گونه نیست پس چه نسبتی میان این دو برقرار است و این دو چگونه با یکدیگر قابل جمع هستند؟ در راستای پاسخ به این مسئله ابتدا باید با مبانی صدرا خصوصاً مبانی انسان شناسی وی آشنایی پیدا کرد و در مورد حقیقت انسان و نحوه ی ارتباط او با خداوند بحث کرد. برای دست یابی به این آگاهی باید با وجود رابط و مستقل در مبحث علیّت از نگاه حکمت متعالیّه آشنا شد. وجود رابط و مستقل در مبحث علیّت به این معناست که نیازمند عین نیاز است زیرا غیر از وجود چیزی نیست و مابقی همه اعتبار است. معلول وجود وابسته است، وابستگی این وجود و نیاز آن چیزی غیر از خودش نمی باشد و خودش و حقیقتش نیاز به علّت است، حقیقتش، حقیقت فقر به علّت است، پس فقر و احتیاج عین ذات این وجود است.اساس نظریّه ملّاصدرا در مورد جبر و اختیار و به تبع آن پاسخ او به مسئله ی مورد بحث، بر تفسیر خاصّ او از " امرٌ بین الأمرین " استوار است. وی می گوید: مراد از امر بین الأمرین آن است که شخص مختار است از آن حیث که مجبور است و مجبور است از آن حیث که مختار است، به این معنی که اختیارش به عینه، اضطرار و اجبارش است. با این بیان ملّاصدرا به این مطلب اشاره دارد که در جمیع افعال انسان هم اختیار جاری است و هم جبر امّا این اختیار و جبری که در مورد او جاریست با یکدیگر قابل جمع اند و با هم تعارضی ندارند. درک چگونگی برقراری جبر از حیث اختیار و اختیار از حیث جبر، یا به عبارتی دیگر اینکه جبر و اختیار هر دو در مورد فعل عبد جاری باشند، در پرتو نظریّه ی وجود رابط و مستقل ملّاصدرا، واضح می گردد.واژه ها و اصطلاحات کلیدی: توحید افعالی، اختیار، وجود رابط و مستقل، جبر و اختیار، امر بین الأمرین.
معاد جسمانی از دیدگاه ملاصدرا و آقا علی مدرس زنوزی
نویسنده:
محسن مهدی‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معاد جسمانی که طبق نصوص دینی، از اصول مسلّم اسلام است، همواره مورد اهتمام متکلمان و فلاسفه بوده است؛ اما صدرالمتألهین اولین کسی بود که با پایه‌گذاری حکمت متعالیه توانست بر معاد جسمانی، برهان عقلی اقامه کند. وی معتقد است، نفس به‌واسطه مرتبه خیالی خود که مجرد و باقی است، در قیامت بدون مشارکت ماده و فقط از جهات فاعلی، بدنی عینی متناسب با ملکات خود خلق می‌کند که جنس آن از ماده اخروی غیرقابل‌فساد است و هر کس آن را ببیند، می‌گوید همان است که در دنیا بود.یکی از مخالفان معاد ملاصدرا، آقاعلی‌ مدرس است که خود حکیمی صدرایی می‌باشد. او عقیده دارد که نفس در بدن و اجزایش، ودایعی به‌جای می‌گذارد؛ بنابراین پس از مرگ، اجزا به سمت تشکیل بدن کاملی حرکت می‌کنند و این بدن، در آخرت دوباره به نفس ملحق می‌شود؛ بنابراین وی معاد جسمانی را به معنای تعلق دوباره بدن دنیوی به نفس می‌داند.از مقایسه این دو دیدگاه می‌توان نتیجه گرفت که نظریه ملاصدرا به لحاظ مبانی فلسفی از انسجام و سازگاری درونی بیشتری برخوردار است.
مبانی عقلی ولایت در فلسفه ملاصدرا
نویسنده:
ندا درخواه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ولایت، حقیقتی است که هم بر خدا و هم بر انسان اطلاق می شود . ملاصدرا ولایت انسان را به ولایت عام و خاص تقسیم می کند که ولایت عام قرب اهل ایمان به خداوند است. قرب خاص، فنای ذاتی و صفاتی و افعالی انسان در حضرت حق است. از نظر ملاصدرا، مقام ولایت، مقام انسان کامل است که در قوس نزول با تنزل ولی یا انسان کامل، مراتب هستی ایجاد می شود. ملاصدرا این مقام را بر اساس مبانی وجود شناختی خود تبیین می کند که بر طبق مبانی چون اصالت وجود و تشکیک وجود و قاعده الواحد و وجود رابط و مستقل ، "ولی" به عنوان فیض منبسط، صادر اول بلاثانی است که مراتب هستی تنزلات وجودی او هستند .در قوس صعود نیز مبانی انسان شناختی ملاصدرا، ترسیم کننده حقیقت و جایگاه " ولایت" است . ولایت امری اکتسابی است و هر انسانی به میزان شناخت حقیقت وجودی اش و تلاش در جهت کمال عقل نظری و عملیخود در مرتبه ای از "ولایت" قرار می گیرد و متناسب با مرتبه وجودی اش، قرب به حضرت حق می یابد و انسان کامل که علت وجودی در قوس صعود و علت غایی در قوس نزول است در بالاترین مرتبه ولایت قرار گرفته است." ولی" به طور کلی،به عنوان خلیفه خداوند، واسطه فیض وجودی و کمالی موجودات است.
تبیین وجودی معرفت با نظر به آراء ملاصدرا و هیدگر
نویسنده:
حسین زمانیها
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تبیین وجودی معرفت، پژوهشی است در باب بنیانهای پیشین معرفت بشری. معرفت بشری، مبتنی بر نوعی حضور و دادگی پیشین اشیاء است؛ اما فهم چگونگی این دادگی پیشین و حضور اشیاء محقق نمی‌شود مگر در پرتو فهم ساختار وجودی انسان و نسبت آن با حقیقت وجود به عنوان بنیان همه ظهورات و تعینات موجودات به منزله متعلقات شناسایی. لذا تبیین وجودی معرفت تلاشی است در جهت فهم این نسبت و چگونگی ابتناء معرفت بر چنین نسبتی. از نظر هیدگر، رابطه معرفتی(رابطه سوبژه‌‌ـ ابژه)، به هیچ وجه بنیان و اساس ارتباط و تعامل انسان با عالم نمی‌باشد. عالَم اولین بار از طریق معرفت بر انسان مکشوف و گشوده نمی‌شود، بلکه انسان واجد نوعی گشودگی پیشین به عالَم است که بنیان خود معرفت نیز بر این گشودگی و انکشاف پیشین استوار است. انسان پیش از آنکه بخواهد نسبت به عالم معرفت پیدا کند در عالم حضور دارد، انسان به هیچ وجه موجودی فرو بسته و محصور نیست بلکه همواره در بیرون از خود، در حقیقت وجود قیام دارد. لذا هیدگر از نام دازاین که بیانگر استعلاء و برونخویشی انسان به سوی وجود است برای نامیدن این نحوه از وجود استفاده می‌کند. از نظر هیدگر در تاریخ متافیزیک غرب، که وی آن را سیر بسط و تثبیت سوبژکتیویسم می-داند، به دلیل غفلت از این رابطه پیشین اگزیستانس یا همان نحوه وجود انسان با حقیقت وجود، و اصل قرار دادن رابطه معرفتی،با نوعی گسست و شکاف عمیق بین انسان و عالَم مواجه می‌شویم که اوج این شکاف را می‌توان در اندیشه دکارت مشاهده کرد. در نتیجه در این سنت امکان وصول به اشیاء فی نفسه در معرفت بشری به سؤالی جدی و چالش بر انگیز تبدیل می‌شود. ملاصدرا نیز در فلسفه خود به هیچ وجه رابطه معرفتی را اصل و بنیان قرار نداده از نظر وی رابطه معرفتی منبعث از نوعی ارتباط وجودی بین عامل معرفت و متعلق معرفت است. وی حتی از این نیز فراتر رفته و اصولا علم و معرفت را نحوه‌ای از وجود و یا عین وجود می‌داند. از نظر وی همانگونه که حقیقت وجود دارای مراتب و درجات متفاوت است، متناظر با آن معرفت و علم نیز دارای مراتب متفاوتی است. در معرفت بشری علم به عنوان نحوه‌ای از وجود، چیزی جدای از وجود انسان و ساختار وجودی وی نبوده و لذا وی علم را نه نوعی ارتباط و اضافه بلکه آن را نوعی اشتداد و کمال وجودی برای انسان می‌داند. از نظر ملاصدرا معرفت بشری ریشه در ساختار وجودی انسان و وابستگی و تعلق وجودی وی به کمال و وجود مطلق دارد.وجود انسان با وجود سنگ، چوب و سایر موجودات در این حقیقت متمایز است که وجود انسان برخلاف سایر موجودات در خود فروبسته و محدود نبوده و همواره به سمت بیرون از خویش التفات دارد. این برونخویشی و التفات وجودی که ریشه در وجود تعلقی انسان دارد، بنیان دادگی و ظهور اشیاء در معرفت بشری است. در فلسفه ملاصدرا می‌توان به نوعی رابطه ماقبل معرفتی بین انسان به عنوان موجود مقید با وجود مطلق و نامحدود اشاره کرد؛ که رابطه معرفتی خود مبتنی بر چنین رابطه پیشینی است. به همین دلیل، هر چند ملاصدرا با پدیده‌ای به نامسوبژکتیویسم مواجه نبوده، امابا نظر به آراء وی می‌توان به نقد سوبژکتیویسم از منظری جدیدپرداخت.
کمال انسان از نظر ملاصدرا با نظر به کمال گرایی معاصر
نویسنده:
فاطمه ملاحسنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ملاصدرا بر اساس مبانی فلسفی و انسان‌شناختی ویژه‌ی خود، از جمله اصالت وجود، تشکیک وجود، و حرکت جوهری، بحث کمال انسان را به نحوی مطرح کرده است که قابلیت‌های بسیاری برای پاسخ‌گویی به مسائل جدید مطرح درباره‌ی کمال دارد. ملاصدرا ویژگی خاص انسان را برخورداری او از قوه‌ی عقلانی می‌داند و لذا کمال انسان را بر اساس دو بعد عقلانی انسان، یعنی عقل نظری و عقل عملی، توضیح می‌دهد؛ گر چه بنا به دلایلی چون تجرد کامل عقل نظری، شرافت ذاتی آن، و باقی بودن آن در سرای اخروی، کمال نهایی انسان را در حیات اخروی در گرو عقل نظری می‌داند، و معتقد است این کمال نهایی در پرتو معرفت حقیقی به حق تعالی و اسماء و صفات و افعال وی می‌باشد. مسائل جدیدی در اندیشه‌ی فلسفی معاصر در بحث کمال انسان مطرح شده است، که عمدتاً ناظر به مکتب کمال‌گرایی است؛ لکن ما در این رساله کوشیده‌ایم پاسخ این مسائل را بر اساس آراء ملاصدرا درباره‌ی کمال انسان استنباط کنیم. بدین ترتیب در مواجهه با مسئله‌ی خودگرایانه یا دیگرگرایانه بودن کمال گرایی، می‌توان خداگرایی را به عنوان رویکرد سومی به این مسئله مطرح نمود. همچنین فلسفه‌ی ملاصدرا وظایف ناظر به خود و وظایف ناظر به دیگران را پوشش می‌دهد. در مسئله‌ی وحدت یا کثرت ارزش، گر چه ملاصدرا استعداد انسان‌ها را برای رسیدن به کمال متفاوت می‌داند، نتیجه اعمال آن‌ها و بحث حسابرسی را متناسب با همان تفاوت اولیه مطرح می‌کند. از طرفی ملاصدرا معتقد است تنها عده‌ی بسیار اندکی از انسان‌ها به مراتب عالی کمال دست می‌یابند؛ منتها این موجب نمی‌شود که مانند نخبه گرایان، جامعه را به سمت افزایش کمال آن عده‌ی معدود سامان‌دهی کند. نتایج عملی این رویکرد در تحلیل آراء ملاصدرا درباره‌ی کمال عبارت است از: لزوم ملازمت با عمل، اهمیت معرفت در انجام اعمال، لزوم تزکیه اخلاقی برای رسیدن به کمال، اولویت داشتن کمال فردی، و نقش انسان در ساختن ذات خود.
بررسی تحلیلی صادر اول و لوازم فلسفی آن در فلسفه ملاصدرا
نویسنده:
محسن اصلانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پرسش از اوّلین مخلوق(صادر اوّل) دغدغه ذهن فیلسوفان اسلامی بوده است. حکمای مشاء صادر اوّل را عقل اوّل می‌دانستند که این موجود واجد کمالات همه مراتب مادون و دارای وحدت عددی بود. در حکمت متعالیه بحث شیوه‌ای دیگرگون به خود می‌گیرد؛ زیرا ملاصدرا با اتخاذ مبانی و اصولی متفاوت از حکمت مشاء، چیستی و تبیین صادر اوّل غیر از مکاتب دیگر است. از طرف دیگر با نظر به آثار ملاصدرا یک تنافر و تعارض ظاهری میان عبارات وی در باب صادر اوّل به چشم می‌خورد که در این پِژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. در این تحقیق با تبیین چیستی صادر اوّل،‌ نحوه وحدت آن نیز مورد بررسی قرار گرفته وبه برخی از احکام و عوارض آن اشاره شده است و اثبات شده که وحدت آن وحدت حقّه حقیقیّه ظلیّه است. در ادامه تحقیق، مبانی و اصولی کهنظرملاصدرا بر آن مبتنی است مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و تبیین و تقریر جدید ملاصدرا از قاعده الواحد بررسی شده است. ملاصدرابعد از گذر از وحدت تشکیکی به وحدت شخصی وجود، بحث از وحدت تشکیکی را برای وجود منبسط مطرح می‌کند. در پایان با برشمردن لوازم فلسفی اثبات وجود منبسط از جمله: امکان تبیین عقلی انسان کامل، توحید افعالی، رد نظریه حلول و همه خدایی، تبیین درست وحدت و کثرت و مصون بودن وحی الهی از خطا در مراحل سه گانه نزول،دریافت و ابلاغ و حل تعارض متکلمان و حکما در باب حدوث وقدم عالم؛ این نتیجه به دست آمد که وحدت تشکیکی از وجود به ظهور وجود منتقل می‌شود و اگر به وجود منبسط نگاه استقلالی شود دارای وحدت تشکیکی است که کثرات را در خود جای می‌دهد واگر نظر ربطی شود چیزی جز شأن حق‌تعالی نیست.
روش‌شناسی شرح صدرالدین شیرازی (ملاصدرا) بر اصول کافی
نویسنده:
عبدالله میراحمدی سلوکروئی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , شرح اثر
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از محورهای عمده تلاش دانشمندان شیعه در حوزه حدیث، شرح و حاشیه‌نگاری بر کتاب‏های حدیثی است. این حرکت، به‌طور عمده از اوایل قرن یازدهم هجری با هدف تبیین مراد جدّی و مفاد استعمالی احادیث، پا به مجموعه دانش‌های حدیثی نهاد. در این میان الکافی به عنوان یکی از معتبرترین جوامع حدیثی شیعه، منبعی است که هر گروه از اهل حدیث و فلسفه و کلام و غیره بدان مراجعه و در احادیثش نظر و تفکّر می‌کنند، و به سبب اهمیت و جایگاه برجسته‌اش مکرّر شرح-هایی بر آن نگاشته‌اند و در این بین، «شرح الاصول الکافی»، ژرف‌ترین و عمیق‌ترین شرحی است که به خامه حکیم متألّه و فیلسوف ربّانی، ملاصدرای شیرازی، تدوین یافته است. اهتمام شارح به جایگاه سند و متن در شرح روایات، کاملاً به بلندای افق اندیشه وی در زمینه دانش حدیث اشاره دارد. ملاصدرا آنچه از مایه‌ها و ابزار علم را در اختیار داشته برای فهم متنی و فرا متنی احادیث به‌کار می‌بندد؛ تا بدان‌جا که ملاک ارزش‌گذاری و اعتبار روایات اصول کافی را که غالباً پیرامون مباحث اعتقادی و اخلاقی است، با معیار متن و محتوا سنجیده و سند را شاهدی بر استواری آن تلقی می‌کند. رویکرد کلی شارح در تبیین احادیث، با وجود شاخص بودن جنبه فلسفی و عرفانی و مبادی حکمی در آن، رویکردی جامع و دربردارنده بیشتر مباحث فقه‌الحدیث بوده است. ملاصدرا با گردآوری قواعد مرتبط با احراز صحت متن، مباحث ادبی و قرینه‌های پیوسته، در فهم ظاهر احادیث کوشیده، و با استناد فراوان به آیات قرآن، جمع‌آوری احادیث وارده در یک موضوع، همچنین توجه به معیار تاریخ، مباحث فقهی، قواعد اصول فقه، مباحث علوم قرآنی، دانش‌های حدیثی، قواعد منطقی، مباحث روان‌شناسی در شناخت مراد جدّی حدیث و شناخت مقاصد معصومین (علیهم‌السلام) همّت گماشته است. هرچند از تأثیر حکمت متعالیه و توجّه به جایگاه عقل، و مبانی ابتکاری آن مانند: هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی، خداشناسی، و راهنماشناسی، در شرح صدرالمتألهین نمی‌توان غافل شد، و آن را می‌توان تلاشی در راستای تقارن و هماهنگی برهان و عرفان با سنّت معرفی نمود.
ترابط ذات و صفات خدا از نظر قاضی عبدالجبار معتزلی، امام فخر رازی و ملاصدرا
نویسنده:
عارف سالمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ترابط ذات و صفات الهی یکی از مهم‌ترین مسائل فلسفی و کلامی است. اندیشمندان مسلمان درباره‌‌‌ی آن بحث و اظهار نظر کرده‌اند و بیشترین نزاع در مورد صفات ثبوتی ذاتی حقیقی و ذات اضافه و حالت مصدری آن‌ها مانند حیات، قدرت و علم صورت گرفته است. ولی نکته‌ی در خور تأمل در اینجا این است که صاحب نظران مسلمان با تمام تنوّع مکتبی و مسلکی، در زائد بودن صفات فعل و صفات اضافه‌ی محض تفاوت جوهری ندارند. نفی صفات از سوی مولفان و محققان به قدریّه و جبریّه نسبت داده شده است. در این پایان‌نامه به جای نگاه خطی در تطبیق آراء و بسنده کردن به تطبیق اندیشه در محور مسائل، قاضی عبدالجبار، فخررازی و ملاصدرا در محورهای روش، مبانی و اصول و مسائل مورد مقایسه قرار داده‌ شد و وجوه تشابه و تمایز آن‌ها مورد بررسی قرار گرفت. در این میان در مورد ذات و صفات الهی، به معتزله دیدگاه‌های گوناگونی نسبت داده اند، اما براساس تحقیقات صورت گرفته توسط نگارنده در این پایان‌نامه به نظر می‌آید که دیدگاه پذیرفته شده‌ی اکثریّت قاطع آنان عینیّت صفات با ذات است و نسبت نظریه‌ی نیابت به آنان خالی از اشکال نیست. دیدگاه احوال ابو هاشم جبائی به دلیل نفی وجود و عدم از صفات قابل پذیرش نیست. با بررسی آثار مختلف قاضی عبدالجبار، نگارنده به این مهم رهنمون شده است که دیدگاه‌های متفاوتی از جمله دیدگاه حال، عینیت و اعتبارت ذهنی دانستن صفات در آثار او در باب ترابط ذات و صفات قابل برداشت است. اما به نظر نگارنده در میان این دیدگاه‌ها نظریه‌ی عینیت ذات و صفات ترجیح دارد. اشاعره و پیروان برجسته‌ی این مکتب همانند فخر رازی، صفات واجب تعالی را نسب و اضافات می‌دانند و معتقدند که اتصاف خدای متعال به صفاتی همچون حیّ، قادر و عالم بدون مبدأ زائد بر ذات محال است. فخررازی برای اثبات ادعای خود دلایلی ذکر و اشکالاتی بر نظریه‌ی عینیّت وارد کرده است، اما در آثارش نظریه‌هایی از قبیل زیادت صفات بر ذات، نسبی دانستن آن‌ها، نه عین ذات و نه غیر ذات بودن صفات و تمایل به عینیت را نیز مطرح کرده است. ولی با بررسی‌های صورت گرفته و توجه به اقامه‌ی دلیل بر زیادت و اشکال وارد کردن وی بر عینیت صفات و ذات در المطالب العالیه که یکی از آخرین آثار اوست به نظر می‌آید تمایل او به زیادت، بیشتر و آشکارتر است. صدرالمتألهین شیرازی و پیروان او بر اساس اصولی نظیر اشتراک معنوی وجود و صفات، تشکیک وجود و صفات، وحدت و بساطت الهی و واجب الوجود من جمیع الجهات دانستن خدای متعال، معتقدند که صفات الهی عین ذات اوست و به نظریه‌ی اتحاد مصداقی و تغایر مفهومی صفات قائل شده‌اند و بر ادعای خود براهین عقلی و ادلّه‌ی نقلی اقامه کرده‌اند. در این تحقیق به این نتیجه رهنمون شد که سه اندیشمند یاد شده نه یک نظر بلکه نظریات گوناگونی را مطرح کرده‌اند که نگارنده در مقام داوری بر اساس پاره‌ای از ملاک‌ها نظری را از میان نظرات آن‌ها ترجیح داده‌ است.
بررسی تطبیقی مرگ ارادی از منظر ابن عربی، شیخ اشراق و ملاصدرا
نویسنده:
مفید حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مرگ، جایگاهی اساسی در دستگاه اندیشه ی بشری دارد و چیستی و حقیقت آن از دیرباز دغدغه ی ذهنی انسانها بوده و هست . اندیشمندان اسلامی با استناد به آموزه های دین، مرگ را امری وجودی دانسته اند و آن را حیات دیگر تعریف کرده اند در این نوشتار نوعی خاص از مرگ، با عنوان مرگ اختیاری مورد مداقه واقع گردیده است. صاحب نظرانی چون ابن عربی، شیخ اشراق و ملاصدرا نام ولادت ثانیه بر آن نهاده اند و اهلیت آن را به شایستگان وارسته ای نسبت می دهند که با معرفت نفس به مقام انتباه دست یافته اند؛ در این نظرگاه: مرگ ارادی صیرورت آگاهانه ی انسان برای نیل به شریف ترین غایت خلقت است. سیر استکمالی نفس ناطقه و حرکت رجوعی به منزلگاه حقیقی، بی التفات و جذبه ی حضرت الوهیت نا ممکن است. و البته جهد بلیغ و سعی عظیم انسان در ریاضات و مجاهدات حقه ی شرعیه می تواند زمینه ساز عروج باشد. در اثر دستیابی به ملکه ی خلع بدن، پله پله عوالم عالیه ی وجودی در نوردیده می شود. مکاشفات از پی هم وارد می گردند، حقیقت حکمت با بصیرت قلبی حق الیقین می شود و سالک رَسته از کدورات جسم و تعلقات ماده در ضیافت ملکوت، عطر جبروت استشمام می کند و در مقام فنای لاهوت، بقا می یابد.
بررسی ارتباط وجود ذهنی با معاد جسمانی و روحانی از دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
فاطمه اسدی تپه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله نفس و اهمیت آن در باب معاد از دیر باز مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته است. به ویژه توجه صدرالمتألهین به این امر از زاویه وجود، صبغه نوینی به این موضوع در فضای فلسفه بخشیده است. وی با پذیرش وجود ذهنی در کنار وجود عینی، می خواهد وجودی را در فلسفه عرضه کند که مخلوق نفس انسانی و فاقد اثر و منشأ خارجی است؛ گرچه این نظریه پیش از وی محلّ جدی بحث اندیشمندان بوده اما ملاصدرا با نگرش وجودی و تفکری سیستمی با تأکید بر خلاّقیت نفس در عالم طبیعت به این مسأله پرداخته است. وی قیام صور ذهنی مخلوق را به نفس، قیام صدوری خوانده است. مسأله وجود ذهنی در فلسفه ملاصدرا کارکردهای متفاوتی دارد که یکی از جدی ترین آنها، پیوند آن با مسأله معاد است. وی با پذیرش دو نحوه معاد روحانی و جسمانی، تحقق آن را به عملکرد نفس در دنیا نسبت می دهد؛ به این بیان که متناسب با اعمال نفس، بدن اخروی و لذّات و آلام جسمانی و روحانی در آخرت با خلاّقیت نفس در ساحت قوه خیال صورت می گیرد. صدرالمتألهین با استناد به قدرت خارق العاده خیال بر این اعتقاد اصرار دارد که هر کس کیفیت قدرت الهی را در خیال خویش بپذیرد، باور می کند که ارواح، تجسد یافته و نیات صورت خارجی می‌یابند. حکیم یاد شده، پس از بیان احوالات نفس در آخرت، نحوه تأثیر کمال قوه علمی و عملی را در صقع نفس شرح داده و بیان می دارد که: نفوس سعادتمندان در آخرت بر حسب اعمال دنیایی و به کمک قوه مجرده خیال، منشأ صور لذیذ گشته و نفوس اشقیاء منشأ صور دردناک می شود. گر چه ملاصدرا با عدم بیان مسائل وجود ذهنی می تواند قائل به پذیرش خلاّقیت نفس شود اما کاربرجسته وی استفاده از راهکاری به نام تجرد خیال است که در پرتو آن قادر به حل معضلات وجود ذهنی، وجود برزخی و معاد جسمانی است و مهمتر از همه بیان اصول متمایز در معاد جسمانی کمک شایانی به اثبات ارتباط وجود ذهنی با معاد داشته. آنچه کار وی را از سایر فلاسفه چون بوعلی ممتاز می کند پذیرش تجرد خیال به معنی ارتقای صورت و خروج از نقص به سوی کمال است نه تقشیر صورت از ماده.
  • تعداد رکورد ها : 4867