ابنحزم شخصيتى است كه فرقه ظاهريه را در فقه و كلام به اوج رساند. اين فرقه را على بن داود اصفهانى پديد آورده بود، ولى بىشك شاخصترين چهره آن ابنحزم است و فرقه
... ه ظاهريه را بيشتر با نام او مىشناسند. او در واقع هم فقيه متبحر و بزرگى بود و هم در زمينه مباحث كلامى صاحب نظر محسوب مىشد. هنگامى كه انديشه كلامى ابنحزم اندلسى بزرگترين متفكر فرقه ظاهريه را مورد بررسى قرار مىدهيم، در اولين نگاه چنين به ذهن مىرسد كه ابنحزم به نوعى ميان دو نقيض جمع كرده است. او از سويى يك نصگراست كه نوعى زبانشناسى ظاهرگرايانه را ارائه كرده و هيچگونه تأويل عقلانى يا غيرعقلانى از ظاهر متون دينى (قرآن و روايات) را اجازه نمىدهد و از سوى ديگر در مخالفت با شكاكيت، اثبات توحيد و نبوت، حمايت از علوم يونان؛ مانند فلسفه، منطق، پزشکى، رياضى و... و ارائه برخى از تأويلها چهرهاى كاملاً استدلالى و عقلگرا از خود بروز مىدهد. اين مسأله باعث شده كه در طول تاريخ افراد زيادى ابنحزم را به تناقض در افكارش متهم كنند.
او براى مطرح كردن انديشههاى كلامى خود، طرحى جامع در نظر داشته كه بحث اديان را نيز ضمن اين طرح جامع آورده است. وى بعد از اثبات وحدت و يگانگى خداوند و اثبات ضرورت نبوت، به اديان پرداخته تا با اثبات عدم كفايت هر يك از اديان حقانيت دين اسلام را به اثبات رساند. بدينرو هر كجا كه در آثار وى بتوان رد پايى از اين طرح جامع يافت، در مورد اديان نيز مطالبى وجود دارد.
اكنون خلاصه مطالبى كه در رسائل ابنحزم آمده است، به ترتيب مقالات ارائه مىگردد:
در اين رساله، ابنحزم كوشيده است كه علوم را دستهبندى كرده و ترتيب يادگيرى آنها را براى متعلمان مشخص نمايد. ضمن اين بحث، او به مطالعه اديان نيز پرداخته است. تلاش ابنحزم در مطالعه اديان بيشتر مصروف گزارش و نقد آنها شده است. در عين حال نكات جالب و ارزشمندى در مطالعات اديان وى وجود دارد كه مطالعه آثارش را در اين زمينه ضرورى مىسازد. اينكه ابنحزم در بخش توصيفهاى خود چه ميزان صائب بوده است و تا چه حد تصويرى كه از ديگر اديان مىدهد، دقيق است و بحثى بسيار مفصل مىطلبد كه مىبايست از طريق كارهاى تطبيقى نوشتههاى او با كتابهاى مقدس و نيز تاريخ و فرق ديگر اديان مقايسه جدى شود.
اهم مطالب این مجلد: رسائلی در مداوت بر نفس ، رساله ای در غنای الهی و فصلی در معرفت نفس
بیشتر