ملاصدرا و علامه طباطبایی با توسّل به مبانی متافیزیکی مانند اصالت وجود، اشتراک معنوی مفهوم و وحدت حقیقت وجود، تشکیک مراتبی یا مظاهری وجود، تطابق عوالم وجود به ا
... اتّخاذ دو دیدگاه « وضع الفاظ برای ارواح معانی» و « وضع الفاظ برای ظواهر معانی» پرداختهاند تا با نفی هر آنچه مستلزم نقص و امکان است، هم صفات عقلی و صفات خبری را به خداوند نسبت دهند و از آنجا که تصورشان این بود که جسم و جسمانیت، مستلزم امکان و نقص و محدودیت است با تجرید الفاظ از معانی جسمانی، به توصیف خداوند پرداختهاند. در این پژوهش ما به بیان دیدگاههای عالمان مسلمان در باب توصیف خداوند به صفات عقلی و خبری پرداخته، آنگاه به مبانی ملاصدرا و علامه طباطبایی در اتخاذ دیدگاه تفسیریشان پرداختهایم و پس از آن به بیان دو دیدگاه « وضع الفاظ برای ارواح معانی» و « وضع الفاظ برای ظواهر معانی» همت گماشتهایم و در نهایت ضمن تحسین تلاش این اندیشمندان به نقد و ارزیابی آن اقدام کردهایم و به این نتیجه رسیدهایم که برای تبعیت از عقل و نقل و رعایت ظواهر الفاظ و سیر در معانی باطنی آنها، مؤدب و موظّف به آنیم که صفات عقلی و خبری را باید به گونهای به خداوند نسبت دهیم که مستلزم امکان، نقص و محدودیت نباشد نه اینکه موظّف و مؤدب به نفی جسمانیت از خداوند باشیم و بر اساس مبانی حکمت متعالیه به این نکته رسیدهایم که جسم و جسمانیت به طور مطلق، مستلزم نقص و امکان و محدودیت نیست بلکه جسم مانند دیگر اوصاف وجود ( از جمله؛ علم، قدرت، حیات و ...) میتواند مساوق وجود و محکوم به تمام احکام آن باشد که در این صورت هم به معانی ظاهری الفاظ پایبند شدهایم و هم از سیر در معانی عمیق طولی و مشکک، باز نماندهایم.
بیشتر