جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 11
احترام، مذهب و فمینیسم: نظراتی درباره لوری واتسون و کریستی هارتلی، شهروندی برابر و دلیل عمومی: یک لیبرالیسم سیاسی فمینیستی [مقاله انگلیسی]
نویسنده:
CLARE CHAMBERS
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی: در مورد سازگاری این دو دکترین بین فمینیست ها و لیبرال ها اختلاف نظر قابل توجهی وجود دارد. لیبرالیسم سیاسی مورد انتقاد خاصی قرار گرفته است فمینیست ها، که استدلال می کنند که شکل محدود برابری آن کافی نیست. در مقابل، لوری واتسون و کریستی هارتلی استدلال می کنند که لیبرالیسم سیاسی می تواند و باید فمینیستی باشد. این مقاله سه حوزه مخالفت را با روایت قاطع واتسون و هارتلی از فمینیست مطرح می کند. لیبرالیسم سیاسی اول، استدلال می کند که توسل به یک دکترین جامع می تواند با احترام به دیگران سازگار باشد، اگر این توسل به ارزش برابری باشد. دوم اینکه مشکل داره دفاع واتسون و هارتلی از معافیت های مذهبی از قانون برابری. سوم، استدلال می کند که لیبرالیسم سیاسی می تواند با فمینیسم سازگار باشد، اما خود به اندازه کافی فمینیست نیست. نتیجه می گیرد که لیبرالیسم سیاسی برای فمینیست ها کافی نیست.
النقد المعاصر للفكر السياسى الليبرالى
نویسنده:
اشرف منصور؛ تقديم: مهدى بندق
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب)
وضعیت نشر :
قاهره - مصر: المجلس الاعلى للثقافة,
نقد فوكو للنظرية الليبرالية في السلطة
نویسنده:
اشرف منصور
نوع منبع :
نمایه مقاله
بررسی، تبیین و نقد مبانی نظریه عدالت جان راولز
نویسنده:
سلمان علوی گنابادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تدوین نظریه‌ای از عدالت بر پایه‌ی لیبرالیسم اگر چه از سوی فلاسفه‌ی قبلی عرضه شده بود، اما توسط جان راولز، صورت بدیعی پیدا کرد، به‌گونه‌ای که اثر او را با آثار فلاسفه‌ی بزرگی مانند کانت مقایسه کرده‌اند. در عین‌حال نظریه‌ی راولز هم از جانب هم‌فکران لیبرال او و هم از جانب مخالفین لیبرالیسم مورد انتقادات شدیدی نیز قرارگرفته‌است.به‌راستی چه چیزی در نظریه‌ی راولز بوده که او را تا این حد صاحب‌نام کرده‌است؟ مبانی نظریه‌ی او کدام است؟ قالب اندیشه‌ی او چیست؟ و تا چه حد می‌توان نظریه‌ی او را یک نظریه‌ی فلسفی قلمداد کرد؟بررسی مبانی و بسترهای فکری راولز، هم‌چون لیبرالیسم، کانتیسم و ...، به‌منظور دریافت میزان دقت و صحت نظریه‌اش، به همان اندازه دارای اهمیت است که بررسی محتوای نظریه. در این تحقیق پس از بررسی آبشخورهای فکری راولز، و نیز بررسی نقدهای وارد شده بر وی، خواهیم‌دید که راولز توانست میان اصول آزادی و برابری، سازش برقرار کند و نسبت این دو را به‌شکلی ترسیم کند که نه آزادی قربانی و نه برابری بی‌محتوا شود.راولز اگرچه در طراحی اندیشه‌ای نو در سنت لیبرالیسم دارای ابتکاراتی از جمله پیوند اخلاق و سیاست است، لکن باید اذعان کرد که بسیاری از ابعاد نظریه‌ی وی – هم‌چون انتخاب دو اصل عدالت - تا حد زیادی مدعایی بی اثبات و فاقد صبغه‌ی فلسفی است و سرّ اقبال به او را بیش‌تر باید در شرایط زمانی و مکانی و سیاسی جست‌وجو کرد.
تحول نظریه ی عدالت رالز از عدالت اخلاقی به عدالت سیاسی
نویسنده:
شهلا اسلامی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه آزاد اسلامی,
چکیده :
در این مقاله تحول نظریه ی عدالت رالز از عدالت اخلاقی - فلسفی به عدالت سیاسی به این صورت بررسی می شود: مرحله ی اول نظریه ی عدالتِ رالز با توجه به کتاب نظریه ای درباره عدالت شکل می گیرد. در این قسمت از نظریه ی عدالت به مفاهیم اساسی ای همچون قرارداد اجتماعی، موقعیت اولیه و تعادل تأملی توجه می شود. این مفاهیم دارای مبانی اخلاقی- فلسفی هستند که مرحله ی اول نظریه ی عدالت را شکل می دهند. مرحله ی دوم نظریه ی عدالت رالز، کم رنگ شدن عدالت اخلاقی- فلسفی است؛ مرحله ای که با توجه به کتاب های لیبرالیسم سیاسی و عدالت به مثابه انصاف شکل می گیرد. در این مرحله رالز مفاهیمی همچون کثرت گرایی، جامعه ی بسامان، عقل عمومی و اجماع همپوش را به کار می برد. بررسی این مفاهیم فهم تحول نظریه ی عدالت را آسانتر می کند. پس از بررسیِ سیر اجمالیِ تحول نظریه ی رالز که در آن مفاهیمی همچون موقعیت اولیه کم رنگ می شود، به این نتیجه می رسیم که نظریه ی عدالت رالز دارای مبانی اخلاقی- فلسفی است و بنابراین در سیر از عدالت اخلاقی - فلسفی به عدالت سیاسی به طور کامل موفق نمی شود.
صفحات :
از صفحه 5 تا 34
رابطه دین و جامعه در لیبرالیسم سیاسی جان راولز
نویسنده:
وحید آقایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
1- طرح مسئله پژوهشدر سراسر تاریخ فلسفه، در آثار فلاسفه طی قرون متمادی، بنیادهای سیاسی و مدلهای مدیریت جوامع تحت تأثیر نظریه‌های سیاسی نیرومندی توسعه یافته‌اند. فلاسفه‌ای که افکار دینی، اخلاقی، فلسفی و متافیزیک آن‌ها از توسعه وتحولات اجتماعی تغذیه می‌شد، با قابلیت پرورش این داده‌ها سطح فهم سیاسی را بالا برده‌اند. با هدایت مسیر فلسفه به سمت مسائل جاری زندگی انسان توسط سوفیستها همراه با جهش اندیشه سیاسی تا به امروز انباشت عریضی از نظریات سیاسی را فراهم ساخته است. معهذا، فلسفه سیاسی تحت نفوز جوّ فلسفی قرن بیستم دیگر تأثیر خود را از دست داده است. تا آن‌جا که، با آمدن به اواسط قرن، باور کنار رفتن همیشگی فلسفه سیاسی از صحنه تاریخ شایع شد و پوزیتویست‌های منطقی پایان اندیشه سیاسی را مژده می‌دادند.تا این‌که در سالهای دهه 1950 در دنیای نوشتار، بواسطه نگارش مجموعه مقالاتی تحت محوریت موضوع عدالت نامی توجه همگان را به خود جلب کرد که وی با مهارتی تخمین ناپذیر به رکود فلسفه سیاسی پایان داد. این فیلسوف، نویسنده اثری باعنوان نظریه‌ای در باب عدالت (A Theory of Justic)، متفکر لیبرال، آمریکایی، جان راولز ( 2002 –1921) است. پروفسور هارواردی، راولز برای تمام دنیای فلسفه بویژه دنیای انگلیسی زبان به نحو شگفت‌انگیزی تأثیرگذار بوده و با این اثرش فهمی از عدالت را به عنوان جایگزینی برای فایده‌گرایی هدف‌گذاری کرده بود. نظریه‌ای در باب عدالت آغازگر بحثهای زیادی در حوزه‌های سیاست، اقتصاد، اخلاق و حقوق در عرض کمتر از ده سال الهام‌بخش کتاب‌ها و مقاله‌های بی‌شماری بود و به نوعی صنعت راولز شکل گرفته بود. راولز نظریه خود را با تعقیب روند انتقادات و تأمل در جهان در حال تغییر به روز می‌کرد. در راستای نظریه‌ای در باب عدالت ایده‌های تازه‌ای که در مقاله‌های زیاد و مهمی به بلوغ رسیده بودند در نهایت با اثری تحت عنوان لیبرالیسم سیاسی به بار نشست. جان راولزکه با قائل نبودن جایگاهی درخور برای دین در رویارویی با موضوعات اختلاف برانگیزی نظیر جایگاه دین و شهروندان دینی در یک دموکراسی لیبرال مبتنی بر قانون اساسی، میزان اجازه پدیداری ادیان، همواره مورد سوال و نقد واقع بوده است در کتاب لیبرالیسم سیاسی به صورت جدّی به این مسئله پرداخته است. دیگر برای اندیشه راولز که به دنبال یک جامعه لیبرال مبتنی بر قانون اساسی و باثبات است، به یک نحوی وارد نمودن ادیان و شهروندان دینی در درون سیستم، ضروری به نظر می‌رسید. از سویی دیگر ایجاد چنین ثباتی ناممکن است، زیرا جوامع لیبرال معاصر به لحاظ دین و فرهنگ جوامعی متکثر هستند. حال سوالی که مطرح می‌شود اینست که جایگاه دین در جوامع لیبرال چگونه جایگاهی است؟ و آیا بنابر لیبرالیسم جان راولز می‌توان جایگاهی درخور و شایسته‌ای را برای دین و دینداران در جوامع لیبرال متصور بود؟ بر این اساس موضوع این پژوهش رابطه دین و جامعه در لیبرالیسم سیاسی جان راولز است.2- پرسش اصلی و فرعیپرسش اصلی: بنابر لیبرالیسم سیاسی جان راولز: باوجود تعالیم ناسازگار دینی، فلسفی و اخلاقی، شهروندان آزاد و برابر چگونه می‌توانند به جامعه‌ای باثبات و عادل در بلند مدت تداوم بخشند؟ به بیان دیگر همزیستی تعارضات عمیق اما معقول و همه‌پذیر بودن یک رژیم سیاسی دارای قانون اساسی چگونه ممکن خواهد بود؟پرسش‌های فرعی:بنابر لیبرالیسم سیاسی جان راولز:1- در جامعه‌ای‌ که‌ اکثریت‌ وسیع‌ شهروندانآن‌ به‌ نظریه‌های‌ فراگیر دینی یا ایدئولوژی‌های‌ غیر لیبرال‌ قائلند،چگونه‌ می‌توان دموکراسی‌ لیبرال‌ داشت؟2- با فرض‌ وجود آموزه‌های‌ فراگیر یا ایدئولوژی‌های‌ متعارض‌ و آشتی‌ناپذیر با یکدیگر در جامعه‌، فرضی‌ که‌ واقعیات‌ جهان‌ امروز صحت‌ آن‌ را تایید می‌کند، آیا جهان می‌تواند بر مبنای‌ دموکراسی‌ لیبرال‌ اداره‌ شود؟3- در یک دموکراسی همراه با قانون اساسی، چگونه آموزه های مذهبی و سکولار (غیرمذهبی) از هر نوع با هم جمع شده و در اداره یک حکومت نسبتاً عادلانه همکاری می‌کنند؟3- پیشینه موضوع مورد پژوهشاثر «نظریه‌ای در باب عدالت» به بیست‌و‌هفت زبان دنیا ترجمه شده و اندیشه راولز مورد بررسی و نقادی بیش از پنج هزار کتاب و مقاله قرار گرفته است؛ از‌جمله آثار فلاسفه بزرگ معاصر نیز به این‌گونه نقادی‌ها اختصاص یافته است؛مثلاً «برایان باری»، فیلسوف سیاسی معاصر انگلیسی، جلد اول از کتاب سه جلدی خود را با عنوان Theories of justice، عمدتاً صرف شرح و نقد نظریه‌ راولز کرده است.بریان باری اعتراف می‌کند که لیبرالیسم با فاصله گرفتن از معنویت با چالش پوچی روبه رو گردیده است؛ گرچه وی از ارائه یک راه حل منطقی شانه خالی می‌کند: «لیبرالیسم بر یک تلقّی مادی از زندگی استوار است.لیبرالیسم خودشکوفایی، خودگردانی، کنترل بر محیط اجتماعی و طبیعی، طلب فعالانه علم، تضارب آراء، و پذیرش مسئولیت شخصی، تصمیم‌های موثر در زندگی را می‌ستاید. لیبرالیسم برای آنهایی که نمی‌توانند از آزادی بهره ببرند، مشروب، آرام‌بخش، کشتی بر روی صفحه تلویزیون، نجوم، روانکاوی و مانند آن را بی‌وقفه فراهم می‌سازد. اما طبعاً نمی‌تواند امنیت روانی ایجاد کند. نمی‌توان لیبرالیسم و نظایر آن را با توسل به اموری که بیرون از آن‌ها قرار دارد، توجیه یا محکوم کرد. همین به خودی خود پاسخ این پرسش بدون پاسخ اما مهارنشدنی است: معنای زندگی چیست؟» (127 :1973Barry,)از دیگر کتاب‌های تألیف شده در این زمینه همچنین می‌توان به Liberalism and the limits of justice نوشته مایکل سندل اشاره کرد که در آن نویسنده به نقد و بررسی آرای جان راولز به عنوان یکی از مهمترین متفکران لیبرال می پردازد. بدین منظور نظریه لیبرالیسم وظیفه‌گرایانه راولز و دیدگاه وی درباب شخص (انسان) وموقعیت اولیه مطرح گردیده، در ادامهنقاط ضعف نظریه راولز درباب انسان از دیدگاهسندل بررسی می گردد.کتاب بعدی After virtue نوشته السیدر مکین تایر است. نویسنده در این کتاب این نظر را مطرح می‌کند که گفتار اخلاقى در غرب معنى و مفهوم خود را از دست داده و به عنوان پوشش و ظاهر خوشایندى براى بیان ترجیحات و عواطف و تمایلات و کسب قدرت به کار گرفته می‌شود اما دیگر هیچ ربط و پیوندى با آن‌چه واقعاً خوب یا درست است ندارد .مکینتایر مسوولیت زوال و انحطاط اخلاق غربى را متوجه روشنگرى می‌داند. او در بخش اعظم این کتاب به نقادى جنبه‌هاى مختلف اندیشه روشنگرى در هیوم، کانت، سودگرایان، عاطفه‌گرایان و در فلسفه سیاسىلیبرال معاصر بویژه آن طور که جان راولز آن را پرورده بود پرداخت. به عقیده مکینتایر براى گذر از خطاهاى سنگین مدرنیسم و لیبرالیسم فقط دو راه وجود دارد: یا باید به نیهیلیسم و نیست‌انگارى منفى نیچه‌اى تن در داد و یا به یک اخلاق ارسطویى بازگشت. اما مقصود از اخلاق «ارسطویى» بازگشت ساده به نظام فکرى یونان یاقرون وسطى نیست. براى آن‌که بتوان به نقادی‌هاى روشنگرى نسبت به تفکر مدرسى یا اسکولاستیکجواب مناسب داد این بازگشت بایدنوعى ارسطوگرایى اصلاح شده و سازگار با علم جدید باشد. این بدین معنى است که بفهمیم غایتانسان را بیولوژى تعیین نمی‌کند بلکه باید با تعمق و ژرف اندیشى درتاریخ واعمال و سنت‌هاى آدمىکه درطول تاریخ بروز یافته است به کنه آن پى برد.در کتاب دیگری هم با عنوان Modern social imaginariesچارلز تیلور به بررسی اندیشه‌های راولز در «نظریه‌ای در باب عدالت»می پردازد. از نظر تیلور دیدگاه‌ها و آراء راولز به‌گونه‌ای افراطی، فردگرایانه است.قسمت‌های عمده از کتاب just and unjust warsاثر مایکل والزر به بررسی و انتقاد از لیبرالیسم راولزی اختصاص دارد.والزر از منظر روش‌شناسی تلاش می‌کند نظریه‌ای در باب عدالت راولز را نقد کند. وی برداشت خاص راولز از عدالت را مورد نقد قرار می‌دهد،‌ از این رو انتقاد او انتقاد از لیبرالیسم بذاته تلقی نمی‌شود.اثر دیگری هم که به نوعی در پاسخ به نظریه جان راولز به رشته تألیف در آمد Anarchy, state and utopiaنوشته رابرت نوزیک است. کتاب نوزیک می‌گوید که حقوق فردی، اساسی و اولیه هستند وچیزی بیش از یک دولت حداقل نمی‌تواند عادلانه وقابل پذیرش باشد. وی در این اثر با رد تمایلات دولترفاهی راولز استدلال نمود که دولت باید شدیداً محدود باشد و عملکرد آن باید به حمایت پلیسی، تنفیذ قراردادها، دفاع ملی و اداره ‌دادگاه‌های قضائی، منحصر شود؛ و دیگر وظایفی که معمولا توسط دولت‌های مدرن انجام می‌شود، مانند آموزش، تامین اجتماعی، رفاه و... باید به نهادهای مذهبی، موسسات خیریه و موسسات خصوصی واگذار شود. در واقع نوزیک هوادار دولت حداقلی یا پاسدار شب بود.به سبب پیچیدگی و حتی ابهام نظریات سیاسی راولز، مجموعه مطالب فارسی در این‌باره و بویژه با جوانب نقادانه، چندان زیاد نیست. ضمن این‌که بیشتر این نگاشته‌ها مربوط به چند سال اخیر است، شاید مقالات درخور فارسی در این زمینه به تعداد انگشتان دست نرسد. با این وجود دوتا از مهم‌ترین وبسیار انگشت شمار کتاب‌هائی که درمورد راولز توسط محققین ایرانی تاکنون نوشته شده است: یکی به فارسی و دیگری به انگلیسی، اولی توسط احمدواعظی است با این مشخصات: جانراولز: ازنظریه عدالت تا لیبرالیسم سیاسی که کتاب واعظی نکات خوبی را در مورد راولز به خواننده مبتدی می‌آموزد. کتاب چندان ارزش داوری دینی ندارد و بیشتر گونه‌ای گزارش در مورد راولز و واکنش‌ها به اودرغرب است و کتاب دوم Islam and Liberalism: Practical Reconciliation Between the Liberal State and Shiite Muslims نوشته حمید حاجی حیدر است. کتاب فوق شکل توسعه داده شده پایاننامه دکترای ایشان است. موضوع کتاب لیبرالیسم واسلام رابطه وهم‌خوانی یا عدم هم‌خوانی فلسفه‌های سیاسی راولز و جان استوارت میل با اسلام شیعی است که درآن قرائت حضرت امام خمینی (ره) و مرحوم طباطبائی از شیعه اصل گرفته شده است. نتیجه‌گیری آقای حاجی حیدرآنست که اگر چه هیچکدام از دو مدل لیبرالیسم راولزی ومیلی- به خصوص در بحث آزادی‌ها- با اسلام کاملاً سازگار نیستند، لیبرالیسم سیاسی راولز ناهمخوانی کمتری با دین و مذهب و اسلام شیعه نسبت به لیبرالیسم جامع میل دارد. در واقع سکولاریزم میل عمیق است وسکولاریسم راولز ملایم. کتاب حاجی حیدر محققانه‌تر و با تسلط بهتری بر ادبیات بحث نوشته شده است.تمام این آثار در نوع خود با ارزش و در خور تحسین و توجه‌اند. اما دلیلی که پژوهش فعلی را از سایرین متمایز می‌سازد، کندوکاو در فضایی است که به نسبت سایر فضاهای اندیشه‌ای راولز پژوهش کمتری در آن صورت گرفته است. در این پژوهش ضمن بررسی محورهای عمده لیبرالیسم سیاسی راولز، به رابطه دین و جامعه در آن خواهیم پرداخت. 4- فرضیه‌های پژوهش•
نسبت نظریه عدالت جان رالز با فلسفه اخلاق کانت و فلسفه حق هگل
نویسنده:
عسکر دیرباز، هژیر مهری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اصفهان: دانشگاه اصفهان,
چکیده :
پس از کتاب معروف کارل پوپر در زمینه فلسفه سیاسی و در حمایت از آموزه های لیبرال با عنوان «جامعه باز و دشمنانش»، مشهورترین نظریه از جان رالز، استاد فلسفه سیاسی دانشگاه‌ هاروارد است که در کتابی با عنوان «نظریه ‌ای در باب عدالت» در سال 1971 منتشر شد. این کتاب دربر گیرنده مقالات چندی است که نهایتا به شکل یک کتاب عرضه شده و مخاطبان پرشماری در دانشگاه و مجلات تخصصی، به ویژه در کشورهای انگلیسی زبان یافته است. کتاب رالز، بر اساس رهیافت اخلاقی - سیاسی به چالش با مباحث رایج، از جمله دیدگاه سودگرایان پرداخت. رالز از نظریات جان استوارت میل، دیوید هیوم و بحث اخلاقی سیجویک که مباحثی کاملا رایج و جا افتاده محسوب می ‌شد، فراتر رفت و بر اساس سنت اخلاقی قرار دادگرایی، نظریه وظیفه گرایی کانت و فلسفه حق هگل به طراحی نظریه خود پرداخت و مجددا مفاهیم هنجاری را در سنت فلسفه سیاسی غرب احیا نمود. کتاب «نظریه عدالت» به واسطه استناد وسیع به علوم مختلف اجتماعی، مخاطب ‌های بسیاری را به خود جلب کرد. این نظریه خوانندگان وسیعی از رشته ‌های مختلف، از روانشناسی گرفته تا اقتصاد و مباحث اخلاقی پیدا کرد. مبحث انتخاب شده از آن جهت است که رالز بارها در کتابش نظریه خود را کانتی خوانده و نامی از هگل نیاورده است، در این مقاله بر زوایای پنهان تاثیر فلسفه حق هگل در نظریه او و همچنین بر نظرهای برخی مفسران رالز درباره این تاثیرپذیری، متمرکز خواهیم شد.
صفحات :
از صفحه 53 تا 72
نسبت میان لیبرالیسم دینی و سیاسی و نیز پلورالیسم دینی و سیاسی چیست؟
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
پاسخ تفصیلی:
پلوراليسم نظريه اي است، كه در چارچوب مبناي خاصي به وجود آمده است و براي ارائة هر نظريه اي دربارة آن لازم است كه چارچوب و محدوده اي كه اين نظريه در آن ارائه شده است شناخته شود، فلذا در اينجا ابتدا به صورت اجمالي خاستگاه و چارچوب و اصول پلوراليسم بررسي بیشتر ...
بررسی نظریه‌ی «معرفت ناگرایی سیاسی» از منظر فیلسوفان غربی و متفکران مسلمان
نویسنده:
احمد واعظی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فضای فلسفه‌ی سیاسی نظیر دیگر شاخه‌های حکمت عملی، مشتمل بر قضایای ارزشی و هنجاری است. تحلیل­ های شکاکانه نسبت به ماهیت قضایای هنجاری و ارزشی عدّه‌ای را به «معرفت‌ناگرایی» و رویکردی غیر شناخت‌گرایانه نسبت به حوزه‌ی فلسفه‌ی سیاسی کشانده است که بر اساس آن، گزاره‌های الزامی و ارزشی و اخلاقیِ مربوط به اندیشه‌ی سیاسی را از سنخ باور و تصدیق و معرفت ندانند. در مقاله‌ی حاضر، ضمن بررسی و نقد ادله‌ی مهم «معرفت‌ناگرایی سیاسی» به پی­آمدها و نتایج این معرفت‌ناگرایی در قلمرو فلسفه‌ی سیاسی اشاره شده است. همچنین مقاله کوشیده است در فضای تفکر سیاسی اسلامی نیز از احتمال گرایش به «معرفت‌ناگرایی» بر اساس تحلیل ادراکات اعتباری و عدم امکان اقامه‌ی استدلال در قضایای هنجاری و ارزشی بحث نماید. از نتایج این تحقیق، اثبات این نکته است که وجود عدم توافق در پاره‌ای از داوری‌ها و گزاره‌های حوزه‌ی سیاست، هرگز دلیلی بر «معرفت­ ناگرایی» نخواهد بود، همچنان که نشان خواهد داد که دست‌کم برخی از داوری‌های ارزشی ما راجع به موضوعات سیاسی به «معتبر» و «نامعتبر» و «درست» و «نادرست» تقسیم می‌شوند و بسیاری از گزاره‌های حوزه‌ی سیاست استدلال‌پذیر است.
صفحات :
از صفحه 27 تا 48
لیبرالیزم و مشابهت های مضامین «کلیله و دمنه» و «مرزبان نامه» با آن
نویسنده:
خدیجه اطمینان
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران جنوب,
چکیده :
لیبرالیزم (آزادی گرایی) مکتبی سیاسی است که آزادی فردی را اصیل می شمرد. در این مقاله ابتدا به اجمال ساختار زیربنایی لیبرالیزم عنوان می شود و سپس به این موضوع که مکتب موردنظر ریشه در عقاید رواقیون و حتی پیش از آن در آرا افلاطون و ارسطو دارد، پرداخته می شود. پس از آن نیز آرای نظریه پردازان بزرگ لیبرالیزم بررسی خواهد شد.لیبرالیزم به دو شاخه دینی و سیاسی تقسیم می شود که نتایج آن در حوزه اجتماعی همچون براندازی نظام برده داری در جهان و ایجاد بنیان های آزادی فردی و حقوق بشر، قابل توجه است. کلیله و دمنه و مرزبان نامه به عنوان متون اجتماعی ادبیات کهن مملو از رویکردهای سیاسی و اجتماعی است که گاه افکار لیبرالیستی مولف را می نمایاند. گرچه کلیله و دمنه و مرزبان نامه به نمونه و الگویی متفاوت از لیبرالیسم تعلق دارند، اما سعی شده است تا اشاراتی درباره مشابهت های مضامین این دو اثر بزرگ سیاسی با لیبرالیزم بیان شود.
صفحات :
از صفحه 37 تا 49
  • تعداد رکورد ها : 11