جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 21
سارتر توضیح می‌دهد: از سوء نیت تا اصالت [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
David Detmer
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی: ژان پل سارتر شاید مشهورترین اگزیستانسیالیست و تا حد زیادی مشهورترین فیلسوف دوران پس از جنگ باشد. سارتر نویسنده و متفکری بسیار پرکار بود و کنکاش در رمان‌ها، نمایشنامه‌ها، داستان‌ها، مقالات و خاطرات او می‌تواند چالش‌برانگیز باشد. بیشتر کتاب‌های سارتر تنها بر یک حوزه از عقل حیرت‌انگیز او تمرکز می‌کنند - یا رساله‌های فلسفی‌اش یا هجوم او به داستان. Enter Sartre Explained، راهنمای جامعی برای کار همه کاره سارتر، و همچنین مروری ارزشمند از زندگی و زمینه علمی او. این راهنما با جزییات مفاهیم فلسفی مرکزی تمام آثار سارتر، از جمله قطعات داستانی او، منبعی ضروری برای هر کسی است که به طیف کامل استعدادهای سارتر علاقه دارد.
سوء نیت، حسن نیت و اصالت در فلسفه اولیه سارتر [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Ronald Santoni (رونالد سانتونی)
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی: به نظر می رسد که سارتر از آغاز تا پایان فلسفه پردازی خود به «سوء نیت» توجه داشته است - تمایل «طبیعی» ما برای فرار از آزادی و دروغ گفتن به خود. عملاً هیچ جنبه ای از سیستم یادبود او توجه بیشتری را به خود جلب نکرده است. با این حال سوء نیت دچار سوءتعبیر و سوء تفاهم شده است. در عین حال، مفاهیم همبستگی سارتر از «حسن نیت» و «اصالت» مورد غفلت یا توجه ناکافی قرار گرفته است، یا توسط محققان سارتر، حتی خود سارتر، اشتباه گرفته شده و به اشتباه شناسایی شده است. رونالد ای. سانتونی چالش تمایز این مفاهیم و نشان دادن اینکه آیا هر یک یا هر دو "نگرش" وجودی امکان رهایی از جهنم بد ایمانی سارتر را دارند به عهده می گیرد. او اولین تحلیل، بازسازی، و تمایز این شیوه‌های وجود را در مقیاس پر کردن ارائه می‌دهد که در آثار اولیه سارتر (1937-1947) توسعه می‌یابند. اگرچه سانتونی تلاش می‌کند مفهوم ناچیز سارتر از حسن نیت را بازخرید کند، اما سانتونی هشدار می‌دهد که نباید به جای اصالت به آن نگاه کرد. علاوه بر این، سانتونی در یکی از قدیمی‌ترین و پایدارترین مطالعات کتاب‌های سارتر برای یک اخلاق که به زبان انگلیسی موجود است، نشان می‌دهد که چگونه یادداشت‌های منتشر شده پس از مرگ سارتر برای «اخلاق نجات» تمایز و استدلال او را تأیید می‌کند. سانتونی اصرار دارد که راه خروج از جهنم سارتری اصالت است - زندگی "با وفاداری" به آزادی غیرقابل توجیه خود و بر عهده گرفتن مسئولیت آن.
Being and Nothingness: An Essay on Phenomenological Ontology
نویسنده:
ژان پل سارتر
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های فرعی :
چکیده :
هستی و نیستی: (به انگلیسی: Being and Nothingness) مقاله ای دربارهٔ هستی‌شناسی پدیدارشناختی (به فرانسوی: L'Être et le néant: Essai d'ontologie phénoménologique)، که گاهی با زیرنویس مقاله‌ای پدیدارشناختی دربارهٔ هستی‌شناسی منتشر می‌شود، کتابی از فیلسوف ژان پل سارتر است. در این کتاب، سارتر با پشتیبانی از اگزیستانسیالیسم خود، با پرداختن به مباحثی مانند آگاهی، ادراک، فلسفه اجتماعی، خود فریبی، وجود «هستی»، روان‌کاوی و پرسش از اراده آزاد، روایتی فلسفی را ارائه می‌دهد. سارتر در حالی که در سال‌های ۱۹۴۰ و ۱۹۴۱ اسیر جنگی بود، کتاب "هستی و زمان" (۱۹۲۷) از مارتین هایدگر را خواند، که از روش پدیدارشناسی هوسرل به عنوان دریچه‌ای برای بررسی هستی‌شناسی استفاده می‌کند. سارتر سیر تحقیقات فلسفی خود را ناشی از مواجهه با این اثر دانست. اگرچه متأثر از هایدگر بود، اما سارتر نسبت به هر اقدامی که بشریت بتواند به نوعی حالت تحقق شخصی قابل مقایسه با "برخورد مجدد" هایدگری با فرضیه هایدگری برسد، کاملاً بدبین بود. از نظر سارتر، انسان موجودی است که توسط چشم‌انداز "تکمیل" (آنچه سارتر آن را ens causa sui می‌خواند، به معنای واقعی کلمه "موجودی که خود را ایجاد می‌کند") است، که بسیاری از ادیان و فلاسفه آن را خدا می‌دانند. فرد در واقعیت مادی بدن خود متولد شده، در یک جهان مادی، خود را در وجود خود فرومی‌برد. مطابق با تصور هوسرل مبنی بر اینکه آگاهی فقط می‌تواند به عنوان آگاهی از چیزی وجود داشته باشد، سارتر این ایده را توسعه می‌دهد که هیچ شکلی از خود نمی‌تواند در درون آگاهی پنهان باشد. بر این اساس، سارتر در ادامه به نقد فلسفی نظریههای زیگموند فروید می‌پردازد، بر اساس این ادعا که آگاهی اساساً خودآگاهی است. هستی و نیستی رساله‌ای دربارهٔ هستی‌شناسی پدیدارشناسانه از نظر بسیاری از فیلسوفان و ناقدان مهم‌ترین کار فلسفی سارتر است. برخی آن را یکی از برجسته‌ترین آثار فلسفی سدهٔ بیستم دانسته‌اند. آندره گرز به درستی گفته که کتاب هستی وچیستی هدفی تازه در پیش رو داشت که حتی پدیدارشناسی آلمانی نیز به آن بی‌توجه مانده بود. سارتر می‌خواست پدیدارشناسی واقعیت ویژهٔ آگاهی را بیان کند. هستی در فلسفه به معنای شیء یا موجودی که موجود است اما چیستی در رابطه با هستی به شی یا موجود زنده ای که وجود دارد اشاره می‌کند، به صورت خلاصه می‌توان گفت چیستی به همان شی یا موجود زنده ای (هستی) اشاره می‌کند که نمی‌دانیم چیست. برای مثال یک کودک زمانی که به همراه خانواده به باغ وحش می‌رود، شیر را گربه خطاب می‌کند اما در واقع نمی‌داند که آن شیر است تا زمانی که خانواده اش او را آگاه می‌کنند. ودر اینجا پی می‌بریم که کودک از وجود شیر باخبر بود اما نمی‌دانست که آنچه موجودی است که او را گربه خطاب کرد. سارتر از دو نکته در هستی و زمان هایدگر تأثیر گرفته بود. یکی اهمیت بنیادین مفهوم هستی در فلسفه و دیگری اهمیت تحلیل دازاین. این دو نکته مرکز مباحث قرار دارند. هستی و نیستی که حتی نام آن هم یادآور عنوان کتاب هستی و زمان هایدگر است رابطه‌ای بین متنی با شاهکار هایدگر دارد. شاید بتوان گفت که عنوان کتاب سارتر اشاره‌ای هم به تک‌گویی مشهور هملت بودن یا نبودن دارد. عنوان دوم کتاب روشن‌گر جهت‌گیری فلسفی و منطق روش‌مندانهٔ آن است رساله‌ای دربارهٔ هستی‌شناسی پدیدارشناسانه. یعنی رساله‌ای دربارهٔ هستی‌شناسی که روش کار در آن پدیدارشناسی است. هستی‌شناسی دربارهٔ هستی هستندگان تحقیق می‌کند و هستی‌شناسی پدیدار شناسانه می‌تواند چنین تعریف شود: توضیح ساختار هستی هستندگان چنان‌که این هستندگان نمایان (پدیدار) می‌شوند.
بررسی اندیشه "تعالی"
از دیدگاه ژان پل سارتر و کارل یاسپرس
نویسنده:
اکرم هراتی اصل
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
فیلسوفان اعم از دینی و غیردینی،خدا باور یا ملحد،در اندیشه خود به مساله تعالی پرداخته و درباره آن نظرات مختلفی را ارائه داده‌اند.از این میان، فیلسوفان اگزیستانسیالیست توجه بسیاری به امر تعالی داشتند. تعالی به تناسب اهمیت خود بحث‌هایی را در تاریخ فلسفه در پی داشته است که پرداختن به آنها به ما در فهم دقیق‌تر از تعالی کمک می‌‌کند.از جمله این مباحث،بحث جبر و اختیار و بحث آزادی انسان است. تعالی زمانی مطرح است که انسان را در صیرورت کامل و با اختیار و آزاد،تصور کنیم. هم‌چنین در پرتو این کنکاش ما درک بهتری از مساله تقدم وجود انسان بر ماهیت که اکثر فیلسوفان اگزیستانسیالیست بر آن اتفاق نظر دارند،پیدامی‌کنیم. اگزیستانسیالیست‌ها عقیده داشتند "انسان خود ارزش‌هایش را خلق می‌کند".تعالی در انسان، با درک وجود آدمی امکان‌پذیر است. ارتباط، حرکت صعودی، اصیل بودن، قائم به ذات بودن، بیرون از خود بودن، همدلی و هماهنگی و تمام آنچه جزء اصطلاحات مهم و ضروری برای فلسفه اگزیستانس است در یک اصطلاح به تمامی یافت می‌شود و آن«تعالی» است. درک هستی و آگاهی نسبت به آن با تصور تعالی معنا می‌گیرد.هدف از نگارش این تحقیق، بررسی و تبیین «تعالی»در اندیشه‌ی دو فیلسوف اگزیستانس یعنی کارل یاسپرس و ژان پل سارتر است.هر دو فیلسوف انسان را وجودی دارای صیرورت واختیارمی‌دانند. هر دو به این قائلند که بنیاد هر حرکت و صیرورتی داشتن آزادی است. هر دو وجود «دیگری»را جزءمقوم زندگی هر انسان می‌دانند. در نگاه سارتر، ارتباط همچون نبردی خصمانه است. «دیگری» مزاحم است «جهنم دیگری است»و این «دیگری »سدی بر سر آزادی.اما در اندیشه یاسپرس ارتباط نوعی از خودگذشتگی و احترام متقابل است.تعالی در یاسپرس هم به خدا به عنوان امر متعالی و هم به اوج گرفتن و فراتر رفتن انسان به عنوان استعلا اشاره دارد.در اندیشه سارتر خدا امری متناقض و ناممکن است واز تعالی به استعلا و فراروی تعبیر می‌شود.واژه‌های کلیدی:اگزیستانس،سارتر،یاسپرس،آزادی،تعالی
امکان سنجی تطبیق انسان شناسی صدرایی و انسان در فلسفه های اگزیستانس (با تأکید بر اندیشه های یاسپرس و سارتر)
نویسنده:
محمدمهدی گرجیان عربی، معصومه سادات سالک
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پرديس فارابی دانشگاه تهران ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
«وجود» و «تقدم وجود بر ماهیت» عباراتی کلیدی در فلسفۀ صدرایی و فلسفه های اگزیستانس هستند که در نظر اول امکان بررسی تطبیقی و برقراری برخی تشابهات در زمینۀ انسان شناسی را به ذهن متبادر می کنند. صحت این فرضیه در بررسی دقیق تر واژه های «انسان»، «وجود انسانی» و نیز ملاحظۀ روش در فلسفۀ اگزیستانسیالیسم ملحدانه (به نمایندگی سارتر) و خداباور (به نمایندگی یاسپرس) پیگیری می شود و طرح هرگونه تطبیق در تحلیل مفهوم، روش، غایت، مبانی و خاستگاه های این دو مشرب فلسفی سنجش خواهد شد. این در حالی است که خصیصۀ اصلی اگزیستانسیالیسم که انسان به عنوان محور و حتی غایت در آن مطرح شده، ارجاع به امور عینی با کاربست شیوۀ پدیدارشناسانه است که در واقع نوعی واکنش به فلسفه های انتزاعی به شمار می آید. در حالی که در انسان شناسی صدرایی، محوریت انسان به سمت غایت قرب الهی جهت گیری شده و در تبیین سازوکار فلسفی این انسان شناسی، شیوۀ انتزاعی مبتنی بر مبناگرایی و وزن دادن به داده های انتزاعی ذهن به عنوان پیش فرض پذیرفته شده است. در انسان شناسی عرفانی که ملاصدرا متأثر از آن بوده، انسان محور عالم است و عالم در خدمت اوست. اما با این تفاوت عمده با مکاتب اگزیستانس که محور بودن انسان و شأن و منزلت او، به واسطۀ ارتباط او با حق تعالی است.
صفحات :
از صفحه 429 تا 462
نسبت حقیقت و انسان از منظر فیلسوفان مدرن
نویسنده:
قدرت الله قربانی
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مجتمع آموزش عالی شهید محلاتی,
چکیده :
دوره مدرن به ­لحاظ معرفت­ شناختی دارای اهمیت خاصی است؛ زیرا از یک سو نسبت جدیدی میان انسان و حقیقت تعریف گردید که در آن فیلسوفان مدرن چون دکارت، کانت و نیچه نقش زیادی داشتند و از دیگر سو انسان توانست محور و ملاک فهم و تفسیر حقیقت گردد. در واقع در این دوره خودبنیادی معرفت­ شناختی انسان نقش بسیار مهمی در نگاه به کل هستی دارد. دکارت با محوریت اندیشه کوژیتو، روش ریاضی و عقل­گرایی، و ملاک تصورات واضح و متمایز، کانت با مقولات پیشین، انقلاب کپرنیکی، محوریت عقل انسانی در اخلاق و دین، نیچه با تمرکز بر اراده معطوف به قدرت، ارزش­گذاری مجدد و نهیلیسم، و سارتر با نشاندن انسان به ­جای خدا در سیر تکاملی تدریجی، در خودبنیادی معرفت ­شناختی و محوریت انسان در فهم یقین و حقیقت نقش زیادی داشتند. نتیجه این نظام فکری، بدفهمی یا غفلت از امور ماورای طبیعی، دین و اخلاق و محدود کردن انسان به تمشیت حیات دنیوی بود.
صفحات :
از صفحه 27 تا 48
بررسی و نقد انسان محوری الحادی از دیدگاه نهج البلاغه
نویسنده:
علی یوسفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده :مباحث انسان شناختی از مهمترین مباحثی است که در بین فیلسوفان و اندیشمندان و حتی در ادیان مطرح است و این مباحث تا آنجا پیش رفته که انواع نظریه های مختلف در مورد انسان و ابعاد وجودی اش پا به عرص? ظهور گذاشته است.این رساله به نقد و بررسی شاخص ترین مکتب انسان محورِ الحادی ، یعنی مکتب «ژان پل سارتر» با استفاده از مبانی انسان شناختی امام علی (ع) در نهج البلاغه می پردازد.سارتر که خود را یک اگزیستانسیالیست می داند، نظریه های خود را بر پای? اعتقاد به آزادی بی حد و حصرانسان بنا نهاده است .برای اینکه آزادی انسان هیچگونه قید و شرطی نداشته باشد ، به انکار ماهیت اولی? ، طبیعت مشترک و فطرت و ارزشهای اخلاقی ثابت و عقلی و طبیعی و همچنین انکار ضرورت و از همه مهمتر انکار خدا می پردازد. چون انسان آزاد است پس مسئولیت شدیدی دارد. زیرا همه چیز را باید خودش بسازد و مسئول همه چیز خودش است، حتی مسئول ساختن خود. وقتی انسان فهمید که اینگونه مسئول همه چیز است پس دلهر? شدیدی به او روی می آورد ،دلهره ای دردناک و خانمان سوز . زیرا تنهاست وخدایی وجود ندارد تا به او امیدوار باشد.بیانات امام علی علیه السلام در نهج البلاغه ، بر اساس آموزه های الهی بسیاری از نظریات سارتر را مردود می کند و انسان را دارای آزادی و اختیار ولی نه آزادی مطلق، بلکه آزادی و اختیار در محدود? امکاناتش میداند؛چه امکانات عقلی و چه امکانات اخلاقی و شرعی.ایشان آزادی بدون قید و شرط را، موجب نابودی و هلاکت انسان و مهمترین و ارزشمند ترین گون? آزادی را، آزادی معنوی میداند . از نظر علی(ع) انسان دارای طبیعت مشترک و فطرت الهی است و دارای نیروی اندیشه و توانایی های بسیار و دارای آزادی است. اصول اخلاقی صرف نظر از دین و وحی، ثابت و عقلانی می باشد، که انسان به تنهایی آن را درک می کند. مسئولیت انسان فقط به دلیل آزادی او نیست ؛ بلکه مسئولیت بشری عرص? گسترده تری دارد. در این تفکر انسان با امید به خدا حتی از سخت ترین رویدادها با کمترین دلهره و اضطراب عبور می کند و قدرت غلبه بر مشکلات به دلیل اعتقاد به خدا در او بیشتر است. در پایان باید گفت که امام علی(ع) خدا محوری را پایه و اساس می داند و برای انسانی ارزش قائل است که، محوریت او در سای? محوریت و اصالت الهی باشد .
تقدم وجود بر ماهیت از دیدگاه سارتر و هایدگر
نویسنده:
محمد علی عبداللهی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
تمایز میان وجود و ماهیت یکی از قدیمی‌ترین تمایزها در فلسفه است؛این تمایز، کاربرد بسیار وسیع و پرفایده‌ای دارد.در سراسر تاریخ تفکر فلسفی،گاهی اندیشه‌ی‌ اصالت وجود و گاهی اندیشه‌ی تقدم ماهیت حاکم بوده است.فلسفه‌ی وجودی‌ (اگزیستانسیالیسم) با دفاع از انضمامی بودن وجود و تقدم آن در برابر آن‌چه که‌ می‌توان آن را اصالت ماهیت فلسفه‌ی هگل نامید،آغاز می‌گردد. ژان‌پل سارتر و مارتین هایدگر هر دو به نحوی نماینده‌ی تفکر مکتبی هستند که از آن به‌ اگزیستانسیالیسم تعبیر می‌شود. هر دو در نظام فلسفی خود،از تقدم وجود بر ماهیت‌ سخن می‌گویند،اما هر یک،معنای خاصی از وجود و تقدم آن را اراده کرده‌اند و نتایج متفاوتی گرفته‌اند.در این نوشتار،ضمن شرح و توضیح مراد این دو فیلسوف از«اصل تقدم وجود بر ماهیت»به سنجش و مقایسه‌ی تفکر آنان پرداخته‌ایم.
صفحات :
از صفحه 191 تا 214
جعل معنا از نگاه سارتر و نقد و بررسی آن بر اساس مبانی شناخت‌گرایی
نویسنده:
داود صدیقی، امیر عباس علیزمانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
جعل و کشف معنا دو دیدگاه بنیادین در معنای زندگی هستند که هر کدام موافقان و مخالفانی را به خود اختصاص داده‌اند. سارتر با تبیین وجودِ فی‌نفسه و وجودِ‌ لنفسه، و همچنین مفاهیمی همچون امکان ناضرور، آزادی و فردیت، ابتدا جهان را از هر معنایی تهی می‌کند و سپس برای استعلای خویش و همچنین عدم انفعال، در پی جعل معناست. بنابراین، در این حوزه، سارتر را می‌توان یک ناشناخت‌گرا و سوبژکتیویست خواند و از این رو انتقادات مربوط به این دو نحله به سارتر نیز تعلق می‌گیرد. برای نمونه، سارتر با سوبژکتیو دانستن معنا امکان هر گونه داوری معرفتی را دربارۀ صدق و کذب دیدگاه اخذشده از بین می‌برد. در عین حال، به نظر می‌رسد، با توجه به مبانی معرفتی ناشناخت‌گرایان و سوبژکتیویست‌ها، می‌توان از قوت این نقد کاست. همان طور که می‌دانیم، تأکیدِ سارتر و سایر اگزیستانسیالیست‌ها بر جعل و یا کشف معنا شدیداً وابسته به فرد و ساختار سوبژکتیو اوست. بنابراین به نظر می‌آید با توجه به بنیان‌های فلسفی سارتر، نقدهای مبتنی بر شناخت‌گرایی بر سارتر وارد نباشد.
صفحات :
از صفحه 119 تا 142
اخلاق اگزیستانسیالیسم بررسی و نقد دیدگاه‌های اخلاقی سارتر
نویسنده:
منیره پوستچی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
سارتر یکی از فیلسوفان اگزیستانسیالیست است که همانند دیگر فلاسفه این مکتب، انسان را موضوع اصلی فلسفه خود قرار داده است. آنچه برای بسیاری از آنها مهم است، انسان واقعی و انضمامی است. انسانی که در جهان قرار گرفته، به نامعقولی آن پی‌برده و به پوچی رسیده است اما با آن زندگی می‌کند. و تمام مضامین این زندگی مانند دلهره و اضطراب، وانهادگی، ناامیدی و از همه مهمتر مرگ آگاهی را با افتخار به دوش می‌کشد. اما مهم‌تر از تمام این مضامین آنچه در درجه اول اهمیت قرار دارد، آزادی و انتخاب آدمی است. انسان واقعی به تنهایی انتخاب می‌کند و به این انتخاب خود، آگاه است. و به مسئولیت این انتخاب نیز آگاهی دارد. و این در حالی است که اساس این انتخاب را آزادی تشکیل می دهد. در این میان سارتر بیش از دیگر افراد این مکتب به آزادی پرداخته و به «فیلسوف آزادی» شهرت یافته است. سارتر مدعی شده که تنها انسانی است که امروزه از امر مطلق صحبت می‌کند و این امر مطلق برای او همان واژه‌ی آشنا و نایاب «آزادی» است. شاید بتوان گفت آزادی بیش از هر جای دیگر در حیطه اخلاق کاربرد دارد. چرا که اندیشیدن در مورد خوب و بد رفتارها، درست و یا نادرست بودن اعمال تنها وقتی معنا دارد که با آزادی بتوان انتخاب کرد. به همین دلیل است که اخلاق برای فلاسفه اگزیستانسیالیسم به صورت مهمترین مساله‌ درآمد. به طوری که فلسفه و معرفت شناسی آنها از اخلاق قابل تفکیکنمی‌باشد. این موضوع درباره فلسفه سارتر بیش از دیگر فیلسوفان این مکتب صادق است. و محور اساسی اندیشه او را چه در فلسفه اخلاق و چه در معرفت شناسی، آزادی تشکیل می دهد.
  • تعداد رکورد ها : 21