جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4
Being and Nothingness: An Essay on Phenomenological Ontology
نویسنده:
ژان پل سارتر
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های فرعی :
چکیده :
هستی و نیستی: (به انگلیسی: Being and Nothingness) مقاله ای دربارهٔ هستی‌شناسی پدیدارشناختی (به فرانسوی: L'Être et le néant: Essai d'ontologie phénoménologique)، که گاهی با زیرنویس مقاله‌ای پدیدارشناختی دربارهٔ هستی‌شناسی منتشر می‌شود، کتابی از فیلسوف ژان پل سارتر است. در این کتاب، سارتر با پشتیبانی از اگزیستانسیالیسم خود، با پرداختن به مباحثی مانند آگاهی، ادراک، فلسفه اجتماعی، خود فریبی، وجود «هستی»، روان‌کاوی و پرسش از اراده آزاد، روایتی فلسفی را ارائه می‌دهد. سارتر در حالی که در سال‌های ۱۹۴۰ و ۱۹۴۱ اسیر جنگی بود، کتاب "هستی و زمان" (۱۹۲۷) از مارتین هایدگر را خواند، که از روش پدیدارشناسی هوسرل به عنوان دریچه‌ای برای بررسی هستی‌شناسی استفاده می‌کند. سارتر سیر تحقیقات فلسفی خود را ناشی از مواجهه با این اثر دانست. اگرچه متأثر از هایدگر بود، اما سارتر نسبت به هر اقدامی که بشریت بتواند به نوعی حالت تحقق شخصی قابل مقایسه با "برخورد مجدد" هایدگری با فرضیه هایدگری برسد، کاملاً بدبین بود. از نظر سارتر، انسان موجودی است که توسط چشم‌انداز "تکمیل" (آنچه سارتر آن را ens causa sui می‌خواند، به معنای واقعی کلمه "موجودی که خود را ایجاد می‌کند") است، که بسیاری از ادیان و فلاسفه آن را خدا می‌دانند. فرد در واقعیت مادی بدن خود متولد شده، در یک جهان مادی، خود را در وجود خود فرومی‌برد. مطابق با تصور هوسرل مبنی بر اینکه آگاهی فقط می‌تواند به عنوان آگاهی از چیزی وجود داشته باشد، سارتر این ایده را توسعه می‌دهد که هیچ شکلی از خود نمی‌تواند در درون آگاهی پنهان باشد. بر این اساس، سارتر در ادامه به نقد فلسفی نظریههای زیگموند فروید می‌پردازد، بر اساس این ادعا که آگاهی اساساً خودآگاهی است. هستی و نیستی رساله‌ای دربارهٔ هستی‌شناسی پدیدارشناسانه از نظر بسیاری از فیلسوفان و ناقدان مهم‌ترین کار فلسفی سارتر است. برخی آن را یکی از برجسته‌ترین آثار فلسفی سدهٔ بیستم دانسته‌اند. آندره گرز به درستی گفته که کتاب هستی وچیستی هدفی تازه در پیش رو داشت که حتی پدیدارشناسی آلمانی نیز به آن بی‌توجه مانده بود. سارتر می‌خواست پدیدارشناسی واقعیت ویژهٔ آگاهی را بیان کند. هستی در فلسفه به معنای شیء یا موجودی که موجود است اما چیستی در رابطه با هستی به شی یا موجود زنده ای که وجود دارد اشاره می‌کند، به صورت خلاصه می‌توان گفت چیستی به همان شی یا موجود زنده ای (هستی) اشاره می‌کند که نمی‌دانیم چیست. برای مثال یک کودک زمانی که به همراه خانواده به باغ وحش می‌رود، شیر را گربه خطاب می‌کند اما در واقع نمی‌داند که آن شیر است تا زمانی که خانواده اش او را آگاه می‌کنند. ودر اینجا پی می‌بریم که کودک از وجود شیر باخبر بود اما نمی‌دانست که آنچه موجودی است که او را گربه خطاب کرد. سارتر از دو نکته در هستی و زمان هایدگر تأثیر گرفته بود. یکی اهمیت بنیادین مفهوم هستی در فلسفه و دیگری اهمیت تحلیل دازاین. این دو نکته مرکز مباحث قرار دارند. هستی و نیستی که حتی نام آن هم یادآور عنوان کتاب هستی و زمان هایدگر است رابطه‌ای بین متنی با شاهکار هایدگر دارد. شاید بتوان گفت که عنوان کتاب سارتر اشاره‌ای هم به تک‌گویی مشهور هملت بودن یا نبودن دارد. عنوان دوم کتاب روشن‌گر جهت‌گیری فلسفی و منطق روش‌مندانهٔ آن است رساله‌ای دربارهٔ هستی‌شناسی پدیدارشناسانه. یعنی رساله‌ای دربارهٔ هستی‌شناسی که روش کار در آن پدیدارشناسی است. هستی‌شناسی دربارهٔ هستی هستندگان تحقیق می‌کند و هستی‌شناسی پدیدار شناسانه می‌تواند چنین تعریف شود: توضیح ساختار هستی هستندگان چنان‌که این هستندگان نمایان (پدیدار) می‌شوند.
چرا آنها به این واقعیت نرسیده اند که عقل و تجربه نمی تواند پاسخگوی بخش ناشناخته ی انسان باشد ؟ چرا اگزیستانسیالیسم و نظریه ژان پل سارتر هنوز طرفدار دارد ؟
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
پاسخ تفصیلی:
پاسخ : بالاخره هر نظریه ای ، عده ای طرفدار دارد . اگر الان شما بگویید که ماست سیاه است عده ای هستند که می گویند که شما درست می گویید . در جوامع مختلف خودکشی طرفدارانی دارد و برای خودشان تحلیل هایی هم دارد . دنیا به این رسیده که خلایی دارد و برای حل بیشتر ...
بررسی و تطبیق جعل یا کشف معنای زندگی در اندیشه کیرکگور و سارتر
نویسنده:
جعفر شانظری، علیرضا فرجی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اصفهان: دانشگاه اصفهان,
چکیده :
حذف علت غایی در تاریخ اندیشه، در مباحث علمی و فلسفی تغییراتی ایجاد کرده است و این موضوع عامل تغییر نگرش انسان به بحث خداوند به عنوان یک خالق و قدرت لایزال بوده است و اصلی ترین مسئله انسان، یعنی بحث درباره معنای زندگی او را تحت تأثیر قرار داده است. این امر، دلیل اصلی به حاشیه راندن اولوهیّت خداوند و جایگزین شدن قوای انسانی شده است که نتیجه نهایی آن حاکمیّت رویکردهای نیهیلیستی و پوچگرایانه بوده است. به دنبال آن، استیلای سکولاریسم و دین پیرایی مسئله معنای زندگی انسان را به چالش کشیده است و پس از آن، انسان خداوند را نه همچون منشأ معنا، بلکه به عنوان مانعی بر سر راه زندگی می‌داند. از اینرو، بر آگاهی و اراده خود تکیه می‌کند و خود را آفریننده معنای زندگی می پندارد. به همین دلیل، بحث کشف و جستجوی معنای زندگی، دستخوش تغییر شده است و به جای آن، رویکردهای معنا آفرین و سخن از جعل معنا، جایگزین شده اند. این مسئله که آیا انسان سازنده و آفریننده معنای زندگی خویش است یا آن را از عاملی بیرونی کسب می کند، امروزه به چالش بزرگی برای بشر تبدیل شده است. تقابل اندیشمندان خداباور و ملحد اهمیت چنین مسائلی را دوچندان می‌کند. به همین دلیل، در این پژوهش تلاش شده است برای این پرسش، با توجه به دو رویکرد خداباور و غیرخداباور کیرکگور و سارتر، که از اندیشمندان مکتب اگزیستانسیالیسم و از پیشگامان تحولات شگرف فلسفه معاصر هستند، پاسخی مناسب بیابیم. از یکسو، تکیه کیرکگور بر سابجکتیویته به عنوان یک حقیقت پایدار برای کشف معنای آبجکتیو زندگی با توجه به سپهرهای هستی، و از سوی دیگر، بی معنابودن بنیادین زندگی به دلیل وجود نداشتن خداوند از نظر سارتر که با توجه به آگاهی انسان می توان به روش سابجکتیو برای آن معنایی جعل کرد، ژرف اندیشی شده است.
صفحات :
از صفحه 65 تا 80
  • تعداد رکورد ها : 4