تاریخ مویّد این حقیقت است که بشر بر اساس جهانبینی خود، رویدادهای پیرامون خود را به حق و باطل تقسیم کرده است . انسان به اقتضای حکمت خداوند، موجودی بالفطره حقگ
... گراست و باید با گرایش ذاتی به عدالت، راه خویش را به سوی حق از میان راههای باطل بیابد . لذا خداوند او را به قدرت تعقّل مجهّز نموده تا بتواند راه بندگی معبود را تا سرمنزل مقصود بپیماید وگام نخست، شناخت حق و باطل است . انسان در مسیر تکاملی خود، همواره باید بر سر دوراهی حق و باطل بایستد و هر لحظه دست به انتخاب بزند به همین منظور، شناخت حق و باطل از ضروریترین معارف بشری است. و از آنجا که نهج البلاغه، بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهاییبخش بشر بعد از قرآن کریم است به بررسی مصداقهای حق و باطل در 9 خطبهی آن پرداختهایم ( خطبه ی 1، 3، 27، 83، 91، 109، 125، 160، 192 ) و این امر را با توجّه به الگوی یکی از نشانهشناسان فرانسوی به نام آلژریداس ژولین گریماس در قالب مربّع نشانهشناسی او مورد بررسی قرار دادهایم . شش نقش اصلی یا به تعبیر گریماس، کنشگر در این مهمّ، بازنمائی شدهاند که عبارتند از : فرستنده، پذیرنده، فاعل، هدف، یاریگر و بازدارنده . بر اساس الگوی گریماس، در خطبههای مورد نظر این نکات به چشم میخورد : 1 – فاعل دراکثرموارد،امیرالمومنین (ع) است. 2– پذیرنده « ذینفع » در اکثر موارد مردم کوفه میباشد و به بیانی دیگر می توان بشریّت را به عنوان ذی نفع در نظر گرفت و شخص خاصّی مورد نظر نیست 3 – دراکثرخطابهها، کنشگر بازدارنده یا یاریدهندهای وجود ندارد.
بیشتر