جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 138
امامت از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
عباس اختیاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهشی است پیرامون امامت از دیدگاه علامه طباطبایی در کتاب های مختلف ایشان خصوصاً تفسیر المیزان. این پژوهش در چهار فصل تنظیم شده است. نویسنده ابتدا «امامت از دیدگاه علامه طباطبایی» را مورد بحث قرار داده و در پنج بخش به عناوینی همچون معنی و مفهوم امامت، خلافت، وصایت، حکومت و فرق امامت با نبوت پرداخته است. وی فصل دوم را به «ضرورت وجود امام» اختصاص داده و در فصل بعدی «صفات امام» را مورد مطالعه قرار داده که شامل مباحثی مانند علم امام، عدالت امام، عصمت امام و افضلیت امام است. در فصل پایانی نیز از «شئون امامت» سخن گفته و از ولایت تکوینی امام، مرجعیت دینی امام و رهبری سیاسی امام بحث شده است. از قول علامه نقل شده است: کسی که رهبری امتی را به امر خدا به عهده دارد، هم چنان که در مرحلة اعمال ظاهری رهبر و راهنما است، در مرحله حیات معنوی نیز راهنما است و علاوه بر ارشاد و هدایت ظاهری، نوعی هدایت و جذبه معنوی دارد که از سنخ عالم تجرد است و بوسیله این نورانیت باطن، ذاتش در قلوب شایسته مردم تصرف می نماید و آن ها را به کمال می رساند
ثابت و متغیر در دین " با تاکید بر دیدگاه امام خمینی (ره) و شهید مطهری "
نویسنده:
رضا خدابخش یوسفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف اصلی این پژوهش، تبیین دیدگاه امام خمینی و شهید مطهری درباب آموزه های ثابت و متغیر در دین است. در بخشی مفاهیم از جمله تعریف دین از دیدگاه امام خمینی و شهید مطهری بیان گردیده‌است. در قسمت های اصلی آموزه‌ های ثابت و متغیر در سه محور: الف: در حوزه اعتقاداتب: در حوزه اخلاق ج: در حوزه احکامبررسی گردیده‌است. ما در طول تحقیق به پاسخ پرسشهای مطرح شده و از جمله سوال اصلی دست یافتیم که همانا آموزه های اعتقادی، اخلاق و احکام اولیه به صورت کلی از دیدگاه امام خمینی و شهید مطهری ثابت هستند در همه شرایط یکسانند. احکام ثانویه ، برخی احکام حکومتی و بخشی از احکام فرعی اخلاقی همچون کذب که جان یک مومن بی گناه را نجات دهد متغیر می‌باشند. دلیل آن ثبات و این تغییر نیز این است که‌ احکام اسلام مبتنی بر مصالح و مقاسد است و نیازهای ثبات و متغیر بشر را در نظر دارد. سر احکام ثابت و متغیر نیز همین نیازهای ثابت و متغیر و مصالح و مقاسد مطلق و مقید است. همچنین فرضیه تحقیق را که در ابتدای پژوهش مطرح شده است، بخویی در طول تحقیق به اثبات رسیده است: از آنجا کهانسانها در جهت نیل به سعادت نهایی مورد نظر دین با نیازهای ثابت و متغیر روبرو هستند،‌برخی از آموزه های دینی ثابت و لایتغیر بوده و برخی دیگر متناسب با نیازهای مقطعی طرح شده و با تغییر آن نیازها، حکم دین نیز تغییر می یاید.
عشق و عقل در عرفان از دیدگاه مولانا، سنائی و امام خمینی "ره"
نویسنده:
محمد عیسی مظفری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از نظر عرفا درک حقیقت عشق به یافتن و چشیدن است و با بیان و تعریف نمی توان حقیقت آن را قابل درک کرد. اما چیزی که به تبیین ماهیت عشق کمک می کند بیان اوصاف و آثار عشق است. لذا تحقیق حاضر از طریق بیان اوصاف و آثار عشق از زبان سنایی، مولانا و امام خمینی (ره) به بررسی ماهیت عشق پرداخته است.عشق تنوعی به انواع معشوق دارد و در یک تقسیم بندی کلی به عشق حقیقی و مجازی تقسیم می شود. از دیدگاه عرفا عشق حقیقی منحصراً عشق به حق تعالی و صفات و افعال اوست، و هرچه خارج از این چارچوب است عشق حقیقی نیست و مجازاً به آن کلمه عشق اطلاق می شود.عرفا از جمله سنایی، مولانا و امام خمینی (ره) در مورد عقل دو بیان کاملاً متفاوت دارند؛ در یک بیان عقل را با ارزش ترین وسیله برای انسان و زیر بنای عالم هستیمعرفی می کند، و در بیان دیگر به نکوهش آن پرداخته و آن را از درجه اعتبار ساقط می کند.این دو بیان متفاوت بیانگر آن است که عقل در عرفان کاربردها و انواع متفاوتی داشته و دارای مراتبی استکه برخی از انواع آن مذموم و بعضی از مراتب و انواع آن مورد ستایش است.در مورد رابطه عشق و عقل نیز دو بیان متفاوت وجود دارد که با تفکیک انواع و مراتب عقل این دوگانگی در بیان قابل حل است.در مجموع رابطه عشق و عقل در عرفان متضاد نیست، و در مراحل عالی عشق و عقل با هم اتحاد دارند.
کرسی های نقد و نظریه پردازی یقین ناتمام (مدل جدیدی از معرفت)
نوع منبع :
مناظره،گفتگو و میزگرد
منابع دیجیتالی :
خلود نفس از دیدگاه فارابی و ابن سینا و مقایسه آن با مفاد آیات و روایات
نویسنده:
معصومه صفدری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نفس با تعلق به بدن و به کارگیری آن خود را تا حدی به کمال می‌رساند، ولی آنچه مسلم است همراهی نفس با بدن مادی همیشگی نیست و ماده همیشه در تغییر و تبدیل و کون و فساد است و به همین جهت از نفس که مجرد است، جدا خواهد شد و نفس مسیر جدیدی را در پیش خواهد گرفت. لذا مرگ به معنای نابودی نیست بلکه قطع علاقه نفس از بدن است، و این نفس است که برای همیشه باقی خواهد ماند و جاودانه می‌شود. خلود نفس را می‌توان هم از جهت عقلی و فلسفی و هم از جهت نقلی و متون الهی مورد بررسی قرار داد. از جهت عقلی، فیلسوف بزرگی چون فارابی، برخلاف آیات و روایات،معتقد به خلود و جاودانگی برخی از نفوس انسانی است و نفوس برخی دیگر را، مانند حیوانات، راهی وادی عدم و نیستی می‌داند. اما شیخ الرئیس ابوعلی سینا مطابق آیات قرآن و روایات معصومین(علیهم السلام) نفس همه انسان‌ها را خالد و جاودان می‌داند و برای ادعای خود دلایلی را مطرح می‌کند. جناب فارابی و ابن‌سینا هماهنگ با متون دینی، اهل بهشت را، جاودان در بهشت و سعادت می‌دانند و معتقدند برخی اهل جهنم از آن خارج می‌شوند و متکامل می‌گردند و برخی دیگر در آن خالد و معذب می‌مانند. واقعیتی که باید به آن توجه شود این است که حقیقت معاد و جاودانگی نفس را هیچ کس آن گونه که باید نمی‌تواند تبیین نماید، چرا که بحث از این مسائل از امور غیبی ماوراءالطبیعه و پیچیده است، و آنچه مهم است توجه به نتیجه و ثمر? اعتقاد به خلود نفس است و آن هم چیزی جز تغییر در اعمال و رفتارها و سوق دادن آن به سوی تقرب و نزدیکی به خداوند متعال نیست.
جایگاه عقل در معرفت دینی از دیدگاه فیض کاشانی
نویسنده:
احدالله قلی‌زاده برندق
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
جایگاه عقل در فهم معرفت دینی، یکی از مهم‌ترین مسائلی است که افکار دانشوران را در طول تاریخ به خود مشغول کرده و صاحب نظران را در دو سوی تفکر نص‌گرایی و عقل‌گرایی قرار داده است. در این میان، دیدگاه فیض کاشانی اندیشمند شیعی قرن یازدهم درباره مسئله فوق، هنوز در بوته ای از ابهام است. برخی او را نص‌گرا معرفی کرده و برخی اورا در زمره عقل‌گرایان قرار می‌دهند. این دو دیدگاه متضاد از آن جا ناشی می‌شود که اولا همه آثار او مورد مطالعه قرار نگرفته و تنها با استناد به برخی از آثار او اظهار نظر می‌شود؛ ثانیا خود فیض در برخی موارد اظهار نظر صریحی ندارد؛ ثالثا در مواردی هم که اظهار نظر نموده است، موضع گیری‌هایی اتخاذ کرده است که به لحاظ وجود فراز و نشیب های متعدد در سیره علمی او، گاهی می توان او را موافق با نص‌گرایی و گاهی نیز می توان او را عقل-گرا یافت. تحقیق حاضر با عنایت به همه آثار فیض، دیدگاه او را در سه حوزه عقاید، احکام و اخلاق به صورت جداگانه بررسی کرده و به این نتیجه دست یافته است که فیض در حوزه عقاید که به حکمت نظری ارتباط دارد، عقل‌گرا بوده و از عقل مستقل، جهت اثبات گزاره های اعتقادیاستفاده کرده است؛ اما در حوزه های احکام و اخلاق که به حکمت عملی مرتبط است، رویکرد نص گرایی را برگزیده و برای احکام استقلالی عقل، اعتباری قائل نمی شود
مبانی امامت از منظر علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
فاطمه علمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این رساله بر آنیم که به بررسی مبانی عقلی و نقلی امامت از دیدگاه علامه طباطبایی بپردازیم. این مساله در نگاه تشیع و به ویژه علامه طباطبایی به عنوان یکی از بارزترین نمایندگان این مکتب, یکی از مسائل مهم اعتقادی است که همچون دیگر اعتقادات, بیشتر در حیطه علم کلام مورد کنکاش قرار می‌گیرد. امامت به تعبیری دنباله نبوت است اما تفاوت‌هایش با آن, مهر خاتمیت بر نبوت زده و حقیقتی به نام امامت را ایجادکرده است. هدایتگری امام در شرایطی صورت می‌گیرد که تلاش های قبلی نبی زمینه را برای آن مساعدتر نموده است؛ لذا در نحوه هدایت امام, ایصال به مطلوب جلوه پررنگ‌تری می‌یابد.دانستن ویژگی‌های امام از جمله علم, عصمت و انتصاب او از سوی خداوند و نیز شناخت مناصب او, هم چون ولایت تکوینی, تفسیر دین و حکومت امام موجب ایجاد شناخت عمیق‌تری نسبت به نقش امام و ضرورت وجود او می‌شود.بررسی برخی مبانی عقلی چون دقت در برخی اوصاف خداوند, ضرورت وجود امام از دیدگاه علامه را به خوبی تبیین می‌نماید: هدایت‌گری خداوند هدایت بندگان را توسط او ایجاب می‌کند؛ حکمت خداوندی مقتضی ایجاد زمینه مناسب و شکل دادن نظامی است که در پرتو آن بتوان به هدف غایی خلقت و تکامل مطلوب دست یافت و آن نظام احسن قطعاً خالی از وجود یک راهنما و هدایتگری به نحوه هدایتی که ذکر شد, نخواهد بود. از سوی دیگر لزوم تدبیر بندگان به بهترین صورت, مقتضی ربوبیت پروردگار است و رحمت الهی ایجاب می‌کند که نیاز مومنان را به رهبر و راهنما پاسخ دهد و این نقض را از آنان برطرف نماید هم چنین عدل الهی مستوجب آن است که افاضه لازم را به مستحق آن بنماید و از جمله کمال هدایت را که توسط امام صورت می‌گیرد و انسان را به غایتش می‌رساند, از او دریغ ننماید.مبانی نقلی نیز این امور عقلی را تایید کرده و بر آن تاکید می‌ورزد یا از جنیبه دیگری ضرورت وجود امام را تبیین می‌نماید. بررسی تفسیر شریف المیزان ما را در رسیدن به دیدگاه علامه درباره این مبانی یاری می‌دهد. از جمله آیه 124 سوره بقره که مبین هدایتگری خداوند است و ملازمه این صفت الهی با ضرورت امامت را بیان می‌کند. یا آیه ولایت که نشان می‌دهد برای اعمال ولایت تشریعی خداوند بر بندگان وجود امام ضروری است و آیه اکمال دین متضمن آن است که بدون وجود امامت, تمامیت دین به سرانجامنخواهد رسید. بدین ترتیب بررسی مبانی عقلی و نقلی ما را به اینجا می‌رساند که رسیدن انسان و مجموعه هستی به غایت مطلوب و سعادتمند شدن انسان, مرهون وجود امام است.
جایگاه عقل در اخلاق از نظر علامه طباطبایی،‌ شهید مطهری و استاد مصباح
نویسنده:
محمدجمعه رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نوسان در دامنه رابطه عقل و اخلاق بیانگر حالات انعطاف ناپذیر و افراط و تفریط در آن است که عوامل آن ریشه در تاریخ و فرهنگ ملت ها دارد. یکی از این حالات نظریات مطرح شده از کسانی است که تجربه پذیری و تحلیلی بودن را معیاری برای معنی داری ذکر کرده اند و مضامنی دیگر را فاقد معنی مطلق نگر و یکسونگری به عقل خصوصا عقل عملی جانب دیگر مساله است که از آن حاکم بلامنازع می سازد این تحقیق بررسی نظریات سه تن از دانشمندان اسلامی پیرامون این مساله بوده و توضیحی بر سهم و نقش عقل در اخلاق و می توان آن را در ارتباط با مفاهیم (تصورات و تصدیقات) و انگیزه ها ترسیم کرد در مورد اول علامه طباطبایی تشخیص تقوا و فجور را هر چند مستند به نوعی الهام از احساسات باطنی می داند اما این احساسات خود به نوعی مستند یا وابسته به خارج است و در این میان وظیفه عقل عملی جعل اعتباریات واسطه برای نیل به مواد خارجی و اهداف است مشابه این نظر در کلام شهید مطهری دیده می شود استاد مصباح اینگونه مفاهیم را از مفاهیم ثانیه فلسفی می شمارد. در این موارد از خارج می توان به عنوان منشا انتزاع یا منشأ وابستگی حوایج به آن یاد کرد. علامه طباطبایی رد یا اذعان و بوجود حوایج در جهت رسیدن به کمالات را منسوب به عقل می کند و او است که اعتبارات واهی را که انسان را از کمالات باز می دارد از اعتبارات غیرواهی باز می شناسد. شهید مطهری تصدیقات عقلی را یکی از مقدمات صدور فعل ذکر می کند و این احکام اذعانات به پیروی از حوایج بعضا متغیر بوده و در موارد کلی است استاد مصباح تصدیقات عقلی را در ارتباط افعال اختیاری انسان و اهداف مطلوب از آن توضیح می دهد طبق این نظر این رابطه نوعی رابطه سبب و مسببی بوده و داخل در مباحث معقولات ثانیه فلسفی است و حس می تواند منشا انتزاع باشد اما لزوما چننی نیست علامه طباطبایی در مورد آخر علم را متمم فاعلیت ذکر می کند و شوق و اراده را از لوازم آن لذا در انگیزه های اخلاقی دخالت می دهد شهید مطهری انسان را فاعل بالتدبیر می خواند که تنها در صورت بزرگ بودن منافع از مضار فعل مجوز صدور می یابد اما استاد مصباح این مورد را نمی پذیرد.
فلسفه خلقت انسان در قرآن از دیدگاه علامه سیدمحمدحسین طباطبایی(ره) و محمدطاهر بن عاشور
نویسنده:
محسن لطفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مساله‌ معلل بودن افعال به اغراض، از مسائل اختلافی در میان علمای اسلام است. مشهور است که شیعه و معتزله قائل به وجود غرض در افعال خداوند هستند و اشاعره، عقیده به نفی غرض در افعال الهی دارند.در این پژوهش ضمن تعریف و کلیاتی در مورد انسان، آفرینش او و هدف، به بیان دیدگاه قرآن کریم از منظر دو مفسّر معاصر و مشهور شیعه و سنی، علامه محمدحسین طباطبایی و محمد طاهر ابن عاشور پرداخته شده.هدف؛ امری است که بر کار اختیاری مترتب می‌شود و مورد توجه اراده و رضایت فاعل است، اعم از اینکه نیازمند آن باشد یا نباشد، پس خداوند در افعالش دارای هدف است، اما نه به معنای تأمین نیازش. هدف از آفرینش کل جهان، درک فیض الهی است، این فیض هدفی ندارد غیر از ذات حق تعالی که دارای صفات ذاتی است و این افعال ظهور آن صفات است.اگر عوالم خلقت، برحسب مراتب وجود در نظر گرفته شود، برای بعضی از آنها از جمله انسان هدفهای متوسطی وجود دارد، که در قرآن کریم در ضمن آیاتی به آن تصریح کرده: آزمایش الهی، عبادت الهی، مقام خلیفه الهی، رحمت الهی و قرب الهی.کار حکیمانه این است که بدین وسیله، مقدمات کار برای تکامل انسان و پیدایش وجود ارزنده‌تری فراهم شود و هر موجودی به آخرین حد از کمال وجودی خود، به هدف و نتیجه‌ خلقتش، یعنی کمال نهایی و قرب الهی نائل شود، تا لذّت واقعی و سعادت حقیقی را بچشد.و این سعادت حاصل نخواهد شد مگر با التزام علمی و عملی به دستورات دین که برنامه‌ای است جامع و متکفّل سعادت حقیقی انسان.
بررسی تطبیقی عقلانیت باور دینی از منظر کانت و علامه طباطبایی
نویسنده:
جواد پورحسنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این نوشتاربا تحلیل مطالب دو فیلسوف شهیر غرب و اسلام به موضوع عقلانیت باور دینی از منظر کانت و علامه طباطبایی و تطبیق میان آراء ایشان پرداخته ایم . کانت با مبنای خاصی که در باب معرفت دارد ، معرفت به امور مابعدالطبیعه من جمله باور های دینی را منتفی دانسته است . او در فلسف? نقادی خویش به مشخص کردن میزان توانایی عقل و ذهن بشر در معرفت پرداخته است و عقل را از توجیه باورهای دینی که وراء امور تجربی است ناتوان می داند ولی در عقل عملی به دلیل پذیرش اخلاق روی به دین می آورد و دین را بر پای? اخلاق بنا می کند و باورهای دینی سه گانه ( خدا ، اختیار و جاودانگی نفس ) را به عنوان اصول موضوع? عقل عملی می پذیرد. اما علامه طباطبایی با پذیرش معرفت به امور ماوراء طبیعت و قبول توانایی عقل در شناخت آن ، شناخت و علم به باورهای دینی را ممکن می داند و ادله ای را نیز بر آن اقامه می کند . البته علامه علم به وجود خدا را به عنوان اصلی ترین باور دینی ، به علم حضوری و برهان صدیقین بدیهی می داند . در تطبیق میان آراء کانت و علامه به نتایجی دست یافته ایمکه عبارتند از :ضعف مبنای کانت در باب معرفت و بدون دلیل بودن انحصار معرفت به حس ، در نتیجه باب معرفت درماوراء طبیعت برای انسان بسته نمی باشد . در ضمن بی اطلاعی کانت از علم حضوری ، دست او را از دستیابی به سنگ بنای معرفت بشری کوتاه کرده است . کانت براهین اثبات باورهای دینی را ناتوان می داند و انتقاداتی بر آنها وارد می کند اما در این نوشتار طبق نظر علامه به اشکالات پاسخ گفته ایم .
  • تعداد رکورد ها : 138