جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 50
سیره پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) با رویکرد اقتصادی
نویسنده:
فاطمه نفری قلعه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف از این نوشتار، آشنایی با الگوی اقتصادی پیامبر (ص) و ائمه معصومین (ع) است که قول و فعل و تقریر ایشان، عِدل و همتای قرآن است و نشأت گرفته از حقیقت وحی الهی است.آثار پژوهشی فراوانی در زمینه سیره پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) تهیّه و گردآوری شده است ولی در اکثر این تألیفات، سیره‌های سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، عبادی و اقتصادی به صورت به هم آمیخته بررسی شده است. در پژوهش‌هایی نیز که موضوع آن‌ها، سیره اقتصادی می‌باشد، یک موضوع خاص، مانند اسراف به تفصیل بررسی شده است.در پژوهش حاضر که به روش کتابخانه‌ای (اسنادی) انجام گرفته است، در کنار بیان سیره پیامبر (ص) و ائمه (ع)، با نگرش اقتصادی به بررسی اصول اعتقادی در آیات اقتصادی قرآن کریم و مجموعه قوانین از نظر قرآن پرداخته شده و پس از معرفی برخی بایدها و نبایدهای اقتصادی، سعی شده تعدادی از الگوهای اقتصادی قرآنی معرفی شود و نهایتاً به تغذیه در قرآن و تأثیر و تأثّر آن بر انسان اشاره شده است. داشتن شغل در هر موقعیتی از زندگی، تشویق به کار، تلاش برای کسب حلال، ترویج ساده زیستی و پرهیز از رفاه‌طلبی و اَشرافی‌گری در عین داشتن درآمدهای بالا، اشتغال‌زایی و فقرزدایی، رفع تبعیض و توزیع مساوی درآمد بیت‏المال و تأکید بر لزوم بهره‌ورى همسان مردم از اموال عمومى، مبارزه با امتیازخواهی، مصادره ثروت‌های نامشروع، تأمین نیازهای اولیّه جامعه و کنترل بازار، تعدادی از مصادیق مهمّ سیره این بزرگواران می‌باشد.ره‌آورد اصلی این تحقیق، تجمیع مبانی و اصول اقتصادی سیره معصومین (ع) همراه با توصیه‌های ایشان در این زمینه می‌باشد تا با پرهیز از نگاه موضوعی بر روی یک یا چند مسأله خاص اقتصادی، بتوان افق جامع‌تری از سیره معصومین (ع) در زمینه اقتصاد گشود و با جامع‌نگری اقتصادی از افراط و تفریط موضوعی پرهیز نمود.
بررسی تطبیقی عنایت و کیفیت وقوع شر در قضای الهی از دیدگاه ابن سینا ابن عربی و ملاصدرا
نویسنده:
مظاهر جوادی‌نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وقوع شرّ در نظام آفرینش و مسئله عنایت و علم عنایی حق‌تعالی، از مباحث مهمی هستند که در فلسفه و عرفان مطرح بوده و شبهات و دغدغه‌هایی را در حوزه اندیشه دینی پدید آورده است .بدین جهتبرخی از فلاسفه و عارفان بدان عطف نظر نموده و در آثار خود ابوابی را به مسائل مذکور اختصاص داده اند. در این میان ابن سینا، ابن‌عربی و ملاصدرا دیدگاه‌های بارزتری را درباره مسائل فوق عرضه داشته اند. از دیدگاه هر سه اندیشمند، شرّ به معنای عدم کمال و نقص و فقدان کمالات می‌باشد. در یک تقسیم‌بندی، شرّرا به بالذات و بالعرض تقسیم کرده اند. اگرچه شرّ امری عدمی نه به معنای مطلق آن، می‌باشد، ولی مصادیقی نیز برای آن برشماردند. وجود شرور به نسبت و بالقیاس می‌باشد. عنایت یا علم بالعنایه، همان شمول و احاطه علمی واجب تعالی به همه هستی است. عالم بودن به ذات خویش و به نظام خیر و علیّت و راضی بودن به آن، از عناصر مندرج و مشترک در مفهوم عنایت از سه دیدگاه می‌باشد. علم خداوند، سبب ایجاد نظام احسن شده است. افزون بر معنای فوق، مشرب خاص ابن‌عربی در باب علم حق تعالی، برمبنای اسماء حسنای الهی و صفت علیم بودن خداوند مطرح است. علم حق‌تعالی به صورت علم اجمالی، در عین کشف تفصیلی که عین ذاتش می‌باشد، مورد توجه می‌باشد و این در آراء ملاصدرا نیز مشهود است. در باب فاعلیت حق‌تعالی در ایجاد نظام آفرینش، قصد و غرضی نبوده است و فاعلیت حق‌تعالی در حکمت مشاء فاعلیّت بالعنایه و زاید بر ذات و در حکمت صدرایی و ابن‌عربی، علم ذاتی (عین ذات) و فاعلیت بالتجلّی می‌باشد که براساس حرکت حبیّه و به مصداق حدیث «کنز مخفی» سبب ایجاد نظام عالم شده‌است.گرچه در مکتب وحدت وجود ابن‌عربی، نظام آفرینش، تجلّی و ظهور اسماء‌الله است و همه اسماءالله، اسماء حسنیَْ هستند و در نگاه کلی، همه چیز در نظام آفرینش زیبا و احسن است ، ولی به گمان وی وجود شرور جزئی در نظام، از لوازم ضروری آن است. شرور با خیرات ملازمه دارند. ترک شرّ قلیل به‌خاطر خیر کثیر، شرّ کثیر محسوب می‌شود. هیولا و ماده بودن و جهات امکانی، همچنین تضاد و تصادماتی که در بین متحرکات و عالم ماده وجود دارد، زمینه و سبب بروز شرّ را بطور نسبی و بالعرض در قضای الهی فراهم کرده است وهرسه حکیم به همه اینها اذعان دارند.
بررسی مبانی کلامی محمد غزالی و جوادی آملی در مساله نجات و رستگاری
نویسنده:
محمدرضا عباسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهاز گذشته تا به حال تمامی انسان ها با این تفکر زندگی کرده اند که از این دنیای فانی به سرای باقی پا می گذارند تا بتوانند در آن جاودانهشوند. همه انسانهای مومن بر این باورند که راحتی و آسایش انسان در جهان آخرت مشروط به یافتن راه نجات و رستگاری در این دنیا می‌باشد تا به کمک آن بتوانند؛ مصالح رستگاری را جمع آوری کنند و بار سفر بر بندند. به همین دلیل بحث نجات و رستگاری و ارایه تصویری روشن از سعادت ضرورت دارد. بر این اساس اندیشمندان مسلمان راه کارهای جالبی را برای دستیابی به رستگاری به تصویر کشیده اند. هدف نگارنده در پژوهش حاضر، بررسی مبانی کلامی محمدغزالی و جوادی آملی در مساله نجات و رستگاری است. این دو اندیشمند مولفه ها و مختصاتی را برای دستیابی به سعادت بیان داشته اند؛ از جمله ایمان و عمل صالح ، اختیار و کمال و هم چنین مهمترین مبانی کلامی که غزالی مطرح می کند عبارتند از:پذیرش توحید، وجود نفس و نبوت در حالی کهجوادی آملیعلاوه بر آن اصل امامت را برای رستگاری مهم می داند. از طرفی نظام فکری غزالی برگرفته از مبانی اشعری و آن چه در نوشته های کلامی، فقهی و عرفانی او درباره نجات و رستگاری مطرح شده، کمال حداقلی است؛ یعنی رهایی از جهنم و قرار گرفتن در مرتبه پایین بهشت که این همان نجات است ولی جوادی آملی که مشرب اندیشه او در چهارچوب قرآن و عترت و تحت تاثیر فلسفه ملاصدراست، هندسه رستگاری را علاوه بر کمال حداقلی، کمال میانی و حداکثری که قرار گرفتن در مرتبه میانی و عالی بهشت است، را در سایه اعتقاد و عمل به اصل امامت می داند. کلید واژگان:نجات - رستگاری- محمد غزالی- جوادی آملی
بررسی تطبیقی جایگاه «نور» در حکمت سهروردی و «وجود» در حکمت سینوی و صدرایی
نویسنده:
خالق دیوسالار
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تفکر در هستی و پی بردن به راز و رمز آن از دغدغه های بشر پرسش گر بوده به طوری که مدام خود را تشنه چنین آب هستی بخشی می داند، چرا که حقیقت انسانیت در ذات متفکر اوست و تفکری با ارزش است که فارغ از عقل معاش به پهنه بی پایان هستی مخصوصاً به مبدأ با شکوه و والای آن نظر داشته باشد. در این ارتباط مسلمانان متفکر بیکار ننشسته و آستین همت بالا زدند و در این راه رنج و مشقاتی را متحمل شدند که در این بین نقش سه شخصیت یعنی بوعلی سینا ، ملاصدرا و سهروردی بارزتر به نظر می رسد، البته این بدان معنی نیست که کوشش های بقیه ازجمله فارابی ناچیز بوده است. در حقیقتسه شخصیت مذکور عصاره ماقبل خود بوده اند.ابن سینا به موجود می اندیشید و آن را موضوع فلسفه دانسته، مسائل آن را نیز عوارض ذاتی موجود بماهوموجود می داند او موجود را هم از نظر مفهوم و هم از نظر تحقق خارجى بدیهى فرض کرده و آن را مشترک معنوی می دانست و معتقد بود ماهیّت هر چیز غیر از هستى آن است یعنی دو مفهوم مغایرند اما این دو در خارج با هم اتحاد وجودی دارند. اومفهوم وجود را تنها در سه حکمِ تقدم و تاخر، بی نیازی و نیاز، وجوب و امکان مشکک می داند که آن نیز به خاطر حکایت ازواقعیت مشکک متصف به تشکیکمذکور است و در ارتباط با اصالت وجود ابن سینا نفسِ وجودِ ماهیت را معلول خود ماهیت ندانسته بلکه آن را معلولِ علت وجود می داند. او ماهیت را در سایه وجود، حق بالغیر می داند .سهروردی بر پایه آن چه ظاهر است به بحث درباره ساختار حقیقت که مستقیماً معلوم ما واقع می شود می پردازد. موضوع حکمت او انوار است. او نور را به آن چه ظاهر بنفسه و مظهر لغیره باشد تعریف می نماید. ظهور نور موجب بداهتش است. سهروردی نورها را تنها به کمال و نقصان مختلف می داند نه به لحاظ نور بودنشان چرا که نور نزد وی چیزی است که به واسطه شدت و ضعفش، مابه الاشتراک و هم مابه الامتیاز به خودش برمی گردد. وی نسبت میان نور وظلمت را سلب وایجاب می داند و ظلمت را قالب نور معرفی می کند. نزد وی در مقوله جوهر، همه انحاء تشکیک تحقق پذیر است. مراد از اصالت نور سهروردی "مبدئیت برای وجود و هستی ها"ست، وی در حکمت خویش حقیقت را به وجود نسبت نمی دهد بلکه آن را به حقایق عینی که بدون واسطه معلوم ما واقع می شوند نسبت می دهد و برای رسیدن بدین منظور از قضایای وجدانی استفاده می کند. وجود نزد ملاصدرا مبناى مسائل الهى است او موضوع فلسفه راواقعیت خارجى معرفی می کند. او وجود را تحقق و صیرورت در اعیان واذهان می داند. مفهوم وجود نزد وی ابسط از هر تصوری بوده و شروع و اول هر تصوری می باشد و از شدت ظهور و بساطتش نمی توان آن را به چیزی آشکارتر از خودش تعریف نمود. عقل بین دو موجود، مناسبت و مشابهتی می یابد که نظیرش رابین موجود و معدوم نمی یابدبدین جهت او مشترک معنوی بودن وجود در بین ماهیات را قریب به اولیات می داند. او ماهیات را اموری تبعی دانسته که از نظر به حدود و مراتب وجودات دریافت شده اند و رابطه میان ماهیّت و وجود را نوعی ملازمه عقلی بین وجود هر شىء و ماهیّت آن است. او وجود را بالذات و?ماهیّت رابالعرض موجود می داند و زیادت مفهوم وجود بر ماهیت از نظر او با تحلیل عقل حاصل می شود. نزد وی وجود در خارج و حاق ذهن با ماهیت اتحاد دارد. ملاصدرا بر خلاف سهروردی قائل به تشکیک در ماهیات نبوده و چون ماهیات را مثار کثرت می داند ذاتاً آن ها را با هم مختلف می داند. او وجودات عینى را حقایقى اصیل می داند و معتقد است که ماهیات، همان اعیان ثابته اند که هیچ گاه بوى هستى به مشامشان نخورده است. سبق زمانى و سبق علّى وجود بر ماهیت را او از اثبات اصالت وجود به دست می آورد. وجود تقدم عینی بر ماهیت دارد و ماهیت بر وجود تقدم مفهومی دارد. ملاصدرا به تشکیک مفهوم وجود از آن نظر توجه دارد که بیانگر ویژگی ای در اصل هستی است او مفهوم صرف را مشکک نمی داند. او در بیان تشکیک از شدت و ضعف و کمال و نقص وجود سخن به میان مى آورد که مفاهیمى ناظر به واقعیتند.
بررسی تطبیقی سوره احزاب در تفسیر جامع البیان محمد جریر طبری و تفسیر المیزان فی تفسیر القرآن محمد حسین طباطبایی
نویسنده:
محمد ماجدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف از انجام این پژوهش بررسی تطبیقی سوره احزاب در تفسیرجامع البیان طبری و المیزان علامه طباطبایی بر اساس دو دیدگاه و نظرات و اشتراک و افتراق دو مفسر در تفسیر سوره احزاب بوده که خداوند قرآن را بر پیامبر اکرم (ص) نازل کرد. شامل دستورات و آموزه‌های دینی در تمام زمینه‌ها است. عرب جاهلی هم‌عصر بعثت پیامبر اکرم(ص) نسبت به تفسیر قرآن و احکام اطلاعات کافی نداشتند و پیامبر اکرم (ص) را مجبور می‌کردند که خواسته‌های آنان را بپذیرد، و از آنان اطاعت نماید. که خداوند در سرآغاز سوره احزاب پیامبر اکرم (ص) را از اطاعت کافران نهی فرمود، و به اطاعت خود دعوت نمود. و بسیاری از عادت‌های زشت جاهلی مانند پسر‌خواندگی و ظهار را قلم بطلان کشید، و پیوندهای خویشاوندی را در پیوندهای واقعی و طبیعی منحصر ساخت. و به همسران پیامبر (ص) در سوره احزاب توصیه نموده در همه چیز الگو و اسوه برای زنان مسلمان باشند. و آنان را به حفظ حجاب و پوشش در برابر افراد نامحرم سفارش نمود و ازدواج با زنان پیامبر (ص) تحریم نمود تا مورد سوء استفاده افراد منافق و بیمار دل قرار نگیرند. و خداوند سبحان مستمراً و دائماً اراده دارد که اعتقاد باطل و اثر عمل زشت را از اهل بیت ببرد و به جای آن موهبت عصمت اختصاص دهد. حمل امانت الهی بزرگترین افتخار بشر در سوره احزاب است که مسائل مهمی که در این سوره در زمینه ایمان ، عمل صالح، جهاد، ایثار، عفت، ادب و اخلاق آمده است. تکمیل می‌کند و نشان می‌دهد که انسان چگونه دارای موقعیت بسیار ممتازی است که می‌تواند حامل رسالت عظیم الهی باشد، و اگر به ارزش‌های وجود خود جاهل گردد چگونه بر خویشتن ظلم و ستم کرده و به اسفل السافلین سقوط می‌کند. و خداوند امانت خود را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه داشت. اما این موجودات عظیم و بزرگ عالم خلقت از حمل این امانت ابا کردند و اظهار ناتوانی نمودند، و از این کار هراس داشتند و در این میان انسان این امانت را بر دوش کشید. و این انسان می‌تواند با کسب معرفت و تهذیب نفس و کمالات به اوج افتخار برسد و از فرشتگان آسمان هم بگذرد. دو مفسر، عادت زشت جاهلی پسرخواندگی را رد می‌کنند، و به مسأله حجاب تأکید می‌نمایند. و در اهمیت آیه تطهیر ابتدا به ساحت پاک رسول خدا و به 5 نفر اتفاق نظر دارند. و در امانت داری الهی انسان نظر اشتراک و افتراق دارند.
بررسی تطبیقی آراء فخر رازی، بیضاوی، طبرسی و علّامه طباطبایی پیرامون مفهوم اعراف در قرآن
نویسنده:
مهران احسانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف از این پژوهش، بررسی تطبیقی اعراف از دیدگاه چهار نفر از مفسران بزرگ اسلامی؛ فخررازی، بیضاوی، طبرسی و علّامه طباطبایی می باشد. رساله حاضر در پنج فصل تنظیم گردیده که فصل اوّل آن به بیان مسئله اعراف اختصاص یافته، فصل دوم ادبیات و پیشینه تحقیق، که این مسئله به اسلام مربوط می شود و قبل از اسلام، در ادیان دیگر اثری از موضوع دیده نشده است. فصل سوم روش های تحقیق و ابزار گردآوری اطلاعات، به صورت کتابخانه‌ای، ضمن جمع آوری آیات و روایات راجع به موضوع، از کتب تفسیر شیعه و سنی به تجزیه و تحلیل محتوای آن‌ها پرداخته است. فصل چهارم به شرح فرضیه ها و پاسخ سئوالات تحقیق یعنی واژه اعراف، جمع عُرْف که محل مرتفع و بلند را گویند. در اصطلاح مکان خاصی میان بهشتیان و جهنّمیان که همچون دیواری مرتفع میان این دو فاصله گردیده است.اعراف یکی از مواقف روز قیامت است، خود قرآن آن را مطرح می کند و در روایات هم به آن پرداخته شده است. بر این مکان بلند دو گروه از انسانها قرار دارند که بر بلندترین نقطه آن بزرگان دین که قرآن با لفظ رجال از آن‌ها یاد می‌کند، قرآن به‌طور آشکار آن‌ها را معرفی نکرده است‌، امّا بیان لفظ رجال در باره آن‌ها حاکی از مقام بلندشان است‌. بر اساس روایات، رجال اعراف پیامبران و اوصیای ایشان هستند که مصداق عینی آن‌ها ائمه مخصوصاً حضرت علی (ع) می‌باشد. از جمله ویژگی‌های آن‌ها شناخت بهشتیان و دوزخیان از روی سیمای‌شان‌، گفتگو با آن‌ها و سر زنش و ملامت دوزخیان است که این اوصاف دلالت بر بزرگی و شرافت رجال اعراف دارد‌.دسته دوم افرادی که حسنات و سیئات شان برابر است، در دامنه های اعراف قرار دارند، منتظر فضل خدا هستند تا آن‌ها را وارد بهشت کند. روایاتی که از ائمه اطهار (ع) در مورد اصحاب اعراف وارد شده، نشان می دهد که دو گروه از انسان ها بر اعراف هستند؛ برخی روایات، رجال اعراف را پیامبران و اوصیای ایشان معرفی کرده و بعضی دیگر، کسانیکه حسنات و سیئات‌شان برابر است. فصل پنجم نتایج حاصل از دیدگاه مفسران مذکور را مورد بحث و بررسی قرار داده است.
بررسی تطبیقی فوق تجرد عقلانی نفس، درآراء ابن سینا، شیخ اشراق و صدرالمتالهین
نویسنده:
علی رضی‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فوق تجرد عقلانی، در واقع تجرد نفس است از ماهیت و هویّت، علاوه از تجرد آن از ماده و لواحقش. نفس با فراتر رفتن از عقول (با تمام مراتب و ابعاد آن) حائز مقام لایقفی بوده و نیز گسترش سِعیی ظرفیت وجودی نفس و نداشتن حدّ توقف (و مقام معلوم) سبب بی اسمی و رسمی آن در قوس صعود خواهد بود. در این مرتبه نفس حتی قابل اشاره عقلیّه هم نیست. نخستین بار فلوطین و بعد سهروردی و سپس صدرالمتالهین، از آن سخن گفته اند. عامل اول برعدم اعتقاد شیخ به فوق تجرد از بررسی و واکاوی تأثیر ارسطو بر ابن سینا، و آگاهی از اعتقاد او به جوهریت نفس همانند ارسطو، موهم آنست که وی بشدت در اتخاذ آراء خود، متأثر از ارسطو بود. این اعتقاد (جوهریت نفس شیخ)، سبب ماهیت مندی (جنس و فصل، حد و ترکّب داشتن) نهایتاً سبب تقیّد نفس تحت مقوله جوهر است، این عقیده با فوق مقولگی نفسدر فوق تجرد ناسازگار است. عامل دیگر بر عدم اعتقاد شیخ آنست که وی به محدود بودن نفس (در عقل، عقل مستفاد) باور دارد. اما گرچه نمی توان ادله قطعی و یقینی برای اعتقاد شیخ به نظریه فوق تجرد ارائه داد، اما شاید بتوان شواهد و قرائن محدودی به نفی نظریه فوق تجرد، بر مبنای اصلی از استاد حسن زاده آملی مبنی بر عدم توقف نفس در حدی ثابت، در آثار شیخ صیادی کرد. سهروردی نفس را فوق جوهریّت و عرضیّت معرفی می نمود. اعتقاد وی بر تشکیک در وجود، با اعتقاد بر اعتباریت وجود ناسازگار است. اگرچه از دیدگاه ملاصدرا و پیروان او مکتب سهروردی بر مبنای اصالت ماهیت شکل گرفته بود، اما وی، چون نفس را انّیت و وجود صرف به شمار می آورد، و بر تجرد نفس از ماهیت اصرار دارد، پس این سخن، با اعتقاد بر اصالت ماهیت که به قول علامه طباطبایی به او منسوب است، ناسازگار می باشد. چون نظام فکری صدرالمتالهین بر اصولی بنیادینی مانند اصالت وجود، حرکت جوهری، تشکیک در وجود و جسمانیة الحدوث و روحانیة البقا بودن نفس، استوار گشته و تأسیس یافته است، این اصول و اقمار منظومه فکری او، در اثبات فوق تجرد عقلانی نفس نقش بسزایی دارند. ابن عربی نیز بر مبانی فوق تجرد عقلی و اصالت وجود وی تاثیر بسیاری داشت. ملاصدرا این بحث را به اوج و نیز از متاخرین استاد حسن زاده آملی آن را بطور مدون و در فصلی خاص، در تطبیق با قرآن احادیث و روایات، به کمال رساند.
جایگاه عقل و عشق در آراء ابن‌عربی، سیدحیدر آملی و ملاصدرا
نویسنده:
هاشم میری رستمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عشق و عقل دو ساحت بنیادین انسان به حساب می آید و شناسایی آن دو به انسان شناسی دقیق تر و صحیح تر می انجامد از آن جایی که در متون دینی تأکیدات فراوانی بر تعقّل و توجّه به بعد عقلانی وجودی انسان و از سیل تأکید بر بعد عاطفی وجود وی به چشم می خورد آشنایی بیشتر با عقل و عشق زمینه را برای درک بهتر پیام دین نیز فراهم می سازد و چون یکی از راه های شناخت انسان به شمار می رود می تواند چیدن میوه ی معرفه النفس که همان معرفه الرب است را نیز به دنبال داشته باشد. در این تحقیق به بررسی نسبت میان عقل و عشق از منظر برجسته ترین چهره های عرفان و حکمت اسلامی(ابن عربی، سید حیدر آملی و ملاصدرا) پرداخته ایم. در فصل دوم پس از بررسی معانی لغوی و اصطلاحی عقل و عشق از منظر فلسفه و عرفان به سنجش اجمالی نسبت آن دو پرداخته شده و تبیین محتوایی مفردات پژوهش صورت گرفته است. بررسی تطبیقی دیدگاه های این سه اندیشمند و بیان وجوه تشابه و تفارق دیدگاه‏هایشان نشان می دهد در هر سه دیدگاه به دو مقوله ی « عقل » و «عشق » هم از حیث معرفت شناسی و هم از حیث وجود شناسی توجه شده است و ضمن احترام ویژه به نعمت عقل ، منبع معرفتی بودن عقل را برای هدایت بشر و وصول او به کمال نهایی و شناخت حقایق عالم کافی نمی دانند .همچنین نشان داده ایم که مطابق دیدگاه هر سه اندیشمند نه تنها بین عقل و عشق تعارض نیست بلکه رابطه ی این دو طولی بوده و همواره عشق در استمرار راه عقل مجازی ، انسان را به عقل حقیقی که همان مقام عشق تامّ و تمام است می رساند. در این میان ملاصدرا با تکیه بر عقل در ارزیابی مکاشفات عرفانی ، راه هماهنگی برهان و عرفان را فراهم نمود و مکاشفات ذوقی را در قالب برهان و استدلال ریخت؛ در نتیجه به شکل بی نظیری در اوج تعالی در حکمت متعالیه هم عقل و هم عشق و هم نسبت بین آن‏ها به بهترین وجهی تفسیر شده است . مطابق حکمت صدرایی هم چنان که عقل ، عاقل و معقول یکی است در بحث از عشق، نیز می توان از اتحاد عشق ، عاشق و معشوقسخن گفت. افزون بر این ها، در این تحقیق می توان تفاوت های فلسفه و عرفان و سیر آگاهانه‏ی فیلسوف برجسته ی اسلامی ملاصدرای شیرازی از فلسفه به سوی عرفان را نیز مشاهده کرد و نمونه ای از تلاش وی برای تقریب عرفان و فلسفه را در قالب حکمت صدرایی به نمایش گذاشت.
بررسی تطبیقی وحی رسالی درتفسیر تسنیم آیت الله جوادی آملی وتفسیر فی ظلال القرآن سید بن قطب
نویسنده:
شهره تحویلی دربان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
شناخت پدیده وحی و تبیین آن از دیرباز مسأله ای مطرح میان اندیشمندان بوده، درهرعصر و زمانی، رویکردهای مختلفی درجهت اثبات و انکار آن اظهارشده است. درمورد ماهیت وحی و مراتب آن نیز نظرات متفاوتی مطرح شده؛ علاوه بر بررسی هایی که متکی بر آیات قرآن است، برخی از بحثهادراین زمینه رویکردی کلامی داشتهو بعضی، مبتنی بر دیدگاه فلسفی و عرفانی است و درسده اخیر در جوامع علمی وحی به عنوان تجربه ای دینی نیز مورد بررسی قرارگرفته است.دراین پژوهش که مشتمل بر چهار فصل است، دیدگاه دو مفسر درباره وحی و مراتب آن بیان گردیده است و دراین راستا نظرات گوناگون و اشکالات وارد برآنها باتوجه به دیدگاه ایشان تبین شده، درپایان شباهتها و تفاوتهای این دو دیدگاه بیان گردیده است. نوع تحقیق بنیادی و روش آن تحلیل محتواست، اگرچه درباره وحی و ابعادآن مطالعات و پژوهش‌های بسیاری صورت گرفته، با بررسی هایی که انجام شد، تحقیقی با این عنوان که هدف اصلی آن مقایسه آرا دو مفسر معاصر شیعی و سنی پیرامون وحی و مسائل مربوط به آن باشد، یافت نگردید. آیتآ? جوادی وحی آسمانی را مشاهده همه حقایق موثر درتأمین حیات معقول انسانی، از طریق علم حضوری میداند؛ مفسر تسنیم دربیشتر مباحث از روش استدلالی بهره میگیرد، تا جایی که وحی را دربخشی از آموزه هایش دارای نقش تأییدی و ارشادی نسبت به عقل بشری میداند، نه اینکه در تقابل با آن قرار گیرد.سید قطبدراصل وحی را یک نوع تماس و اتصال شگفت انگیز میداند که جز خداوند کسی نمیتواند آن را محقق سازد. او بارها به ناتوانی و محدودیت عقل درشناخت حقیقت امور اشاره کرده است ودر تفسیر فی ظلال القران به این امر تصریح میکند. کلیدواژه : تسنیم، عصمت، وحی، فی ظلال القران، عقلانیت وحی، تجربه دینی، سیدقطب، جوادی آملی
بررسی تطبیقی «عالم مثال و ویژگی‌های آن» از منظر شیخ اشراق و ملاصدرا
نویسنده:
احمد رضا عباس‌نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فصل اول: با عنوان «طرح مساله» میباشد مقدمه، بیان مساله و پرسشهای تحقیق، اهمیت و ضرورت تحقیق، اهداف تحقیق، کاربرد نتایج تحقیق، و تعریف کلید واژه‌ها، مطالب مربوط به این فصل می باشند.فصل دوم شامل دو بخش است: در بخش اول ذیل عنوان «کلیات» واژه «عالم» و واژه «مثال» در لغت و اصطلاح مختلففصل سوم: با عنوان «روش تحقیق» مطالب مختلفی مطرح شده که به ترتیب عبارتند از:مقدمه، روش تحقیق، ابزار گردآوری داده‌ها(اطلاعات)، روش تجزیه و تحلیل داده‌ها (اطلاعات)، و نوع تحقیق، مطالب مربوط به این فصل می باشد.فصل چهارم نیز شامل سه بخش می باشد : بخش اول با عنوان «زندگینامه شیخ اشراق»بخش دوم: با عنوان «عالم مثال منفصل» از منظر شیخ اشراق بخش سوم: ذیل عنوان «عالم خیال و صور خیالی»، بخش اول: با عنوان «زندگینامه ملاصدرا»بخش دوم: «به اثبات عالم مثال در حکمت متعالیه» بخش سوم: «عالم خیالی و اثبات تجرد آن»فصل ششم: و آخرین فصل «بر اختلاف نظر ملاصدرا با سهروردی در باب عالم مثال» اختصاص یافته است صور مخیله، صور مرآتی، عدم تجرد و تجرد خیال، نتیجهگیری و پیشنهاد برگرفته از تحقیق برای تحقیقات بعدی مطالب مربوط به این فصل میباشدضرورت تحقیق: 1-«چیستی عالم مثال» از نظر شیخ اشراق و ملاصدرا چگونه قابل تبیین است ؟ 2-دلایل شیخ اشراق و ملاصدرا بر «هستی عالم مثال» چیست ؟ 3-نتایج اعتقاد به عالم مثال و تجرد آن وکاربردهای این مساله در فلسفه اشراق و صدرایی چیست ؟ 4-کاربرد عالم مثال و ویژگی‌های آن از دو منظر در آرای شیخ‌اشراق و ملاصدرا چگونه است و چه جایگاهی را در نظام معرفتی آن دو به خود اختصاص داده است. اهداف تحقیق:1-تبیین چیستی عالم مثال از منظر شیخ اشراق و ملاصدرا2-تبیین هستی عالم مثال در آرای سهروردی و ملاصدرا و بررسی دلایل آن دو در اثبات این مطلب. 3-آشنایی با کاربردهای عالم مثال در فلسفه سهروردی و ملاصدرا. 4-مقایسه ویژگی‌های عالم مثال و نتایج مترتب بر پذیرش آن در نظام فلسفی شیخ اشراق و ملاصدرا. کاربرد نتایج تحقیق: 1-آشنایی با سیر تحول مساله عالم مثال در فلسفه اسلامی و فلسفه غرب. 2-فراهم شدن زمینه برای مقایسه جایگاه عالم مثال در مکتب اشراقی و حکمت متعالیه. 3-مقایسه دلایل فیلسوفان اشراقی با فیلسوفان صدرایی درباره عالم مثال. 4-نشان دادن تاثیر عالم مثال و تجرد آن در مسائل دیگر فلسفی.
  • تعداد رکورد ها : 50