جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 26
بررسی گذار از عرفان زاهدانه به عرفان عاشقانه در آثار مولانا جلال‌الدین رومی و امام خمینی (س)
نویسنده:
الناز خیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از قرن دوم هجری عده ای از مسلمانان، از ترس آلوده شدن به دنیا و گرفتاری در عذابهای اخروی دنیا را پلید پنداشته و تارک آن شدند و همین زهدورزی در ادامه حیات خود عرفان زاهدانه را شکل داد. اما از قرن پنجم، صوفیه از دل خواندن و باز خواندن آیات قرآن و ارائه تفسیر کاملا متفاوت از داستان خلقت انسان و کائنات، رویکرد خودرا به دنیا تغییر داده و آن را مجلای تمام اسماء و صفات الهی و بستر معاشقه انسان و خدا یافتند و به این ترتیب عرفان عاشقانه را شکل دادند.عارف زهد مشرب، شخص ریاضت کش گوشه گیری است، دچار خوف بی نهایت از خدا و عذاب آخرت، که فقط به تنزیه حق و صفات جلالی او توجه دارد اما عارف عاشق آن خوف بی نهایت را به عشق مبدل ساخته و به تنزیه و تشبیه باهم توجه دارد و در یک سیر استعلایی به سمت کمال لایتناهی است و البته می داند که فاصله بین او و أمر مطلق پرنشدنی است اما در راه فنای صفاتی امیدوارانه تلاش می کند و در این راه هم به وجوه جمالی و هم به وجوه جلالی خداوند نظر دارد.در میان عرفای اسلامی، بیش از همه مولانا جلال الدین رومی عشق را محور اصلی اندیشه های خود ساخته است. او به واقع پیامبر عاشقی است. مولوی بعد از دیدار با شمس تبریزی از عرفان زاهدانه به عرفان عاشقانه عبور کرد.امام خمینی(س) هم در آثار مکتوب عرفانی و در شیوه سلوک خویش به عنوان رهبر دینی و انقلابی کشورمان، بیرون از تنگنای خانقاه و زاویه و عافیت طلبی های زاهدانه به نوعی گذار از زهد به عشق را به نمایش می گذارد.
مشترکات مضامین عرفانی نهج‌البلاغه و مثنوی
نویسنده:
محمد زمان لاله زاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مفاهیم عرفانی از جایگاه و اهمّیّت ویژه ای برخوردار بوده ، نزدصاحب نظران ، دارای ارزش و اعتبار خاصّی می باشند ؛ چرا که مقامات عرفانی مانند طلب ، عشق، معرفت ،‌ استغنا ، توحید ، حیرت ، فنا و ... که خمیر مایه و شاکله ی اصلی رساله راتشکیل داده اند روابط و وظایف انسان را با نفس خویش و خدای خویش بیان می دارند وتوانسته اند نردبان تقرّب به ذات اقدس الهی جهت سالکان طریق گردند.یکی از منابع اصلی که قادر بوده انسان را به کمال ومعرفت الی الله واصل نماید کتاب گران مایه ی نهج البلاغه بوده که به زعم اولیا و وارستگان، سرتاسر این کتاب بی نظیر ، عرفان مطلق و آزادی و رهایی از غیر و عدم وابستگی به دنیا و نیز عشق محض به پروردگار خالق یکتاست .هم چنین ، مثنوی معنوی مولانا ، صحیفه ی نوری است برخاسته و نشأت گرفته از قلبی منوّرکه بیت بیت آن سرشار از اصطلاحات و مفاهیم و راز و رمز های عرفانی است که مشابهت ها و مشترکات بسیار زیادی را در زمینه ی عرفان می توان در نهج البلاغه ومثنوی معنوی مشاهده و درک و فهم نمود . به عنوان نمونه یکی از موضوعات ارزشمند و مشترک موجود در این دو اثر وزین الهی و آسمانی ، نکات و مباحث معرفتی بوده که در هر دو اثر به آن ها التفات گردیده است .پس از تفحّص و مطالعه در نهج البلاغه و مثنوی معنوی ،به این نتیجه واصل گردیده که اکثرقریب به اتّفاق مفاهیم و فضایل عرفانی موجود در کتاب مثنوی مولانا جلال الدّین، برگرفته و مقتبس ازنهج البلاغه حضرت علی(ع) بوده و وجود مفاهیم معرفتی مورد نظر و دل خواه او در این کتاب، مشوّقی راغب گردیده تا مولانا توجّه ویژه و مستمری به این یادگار جاوید آسمانی داشته باشد .
سیمای اولیا در مثنوی مولانا
نویسنده:
علیرضا الم شیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پژوهش دربردارنده یک پیشگفتار، ده فصل و بخش معرفی اعلام و کتابنامه (مشخصات منابع) می باشد. در پیشگفتار به بررسی نظرجلال الدین محمد بلخی، درباره مثنوی پرداخته شده و اینکه جایگاه و شأن مثنوی در نظر او چیست؟ سپس دیدگاه و اظهارنظر صریح شمس الدین تبریزی درباره جلال الدین محمد را آوردیم، که شمس می گوید: «مولانا ولی خداست». در فصل اول، که بنا بر اصل استقراء، «اوصاف اولیاء در مثنوی»، بررسی گردیده است؛ مسایلی مانند: استمرار ولایت و تداوم آزمایش الهی، خاصیت آینگی؛ مکاشفه و شهود، تبدیل اوصاف یا تولد معنوی، واسطه فیض بودن ولی خدا، مسأله عشق الهی و اولیا و دعا مورد بحث و امعان نظر قرار گرفته است. در فصلدوم، «تواتر تأکید بر وحدت شخصیت مردان خدا» مورد ملاحضه قرار گرفته است. اولیای خدا هرچند از نظر جسم تعدد دارند، ولی حقیقت وجودی آنها یکی است. در فصل سوم، «اهمیت هدایت و لزوم ارشاد اولیا» بررسی شد و اینکه مسوولیت واقعی اولیای خدا، همین شکل گیری فرایند هدایت به حقیقت در امتداد زمان است. در فصل چهارم «نقش پیران در هدایت مریدان» مورد بحث و بررسی قرار گرفت، لزوم داشتن پیر در سلوک الی الله همچون دیگر کتابهای صوفیان در مثنوی نیز اساسی به شمار آمده است، چنانکه بر ولایت پیر بر مرید نیز تأکید شده است. فصل پنجم، «طبقات اولیا در قلمرو عرفان و کاربرد عارفان» را دربر دارد و اینکه هرکدام از اولیا متناسب با استعداد روحانی خود در سلوک در مرتبه ای خاص قرار دارند مورد تأئید قاطبه اکابر صوفیان است. در فصل ششم نیز به «دوگانگی خلقت آدمی و نقش اولیا در رفع نقائص سالکان»، پرداخته شده است، آدمی دو بعد جسمانی و روحانی دارد و تمام تلاش اولیا بر فعال کردن بعد روحانی وجود آدمی است برای رسیدن به حقیقت. سرچشمه معرفت عارفان، تجلی حقایق در قلب آینه سان ایشان است، فصل هفتم: «اولیا و مساله معرفت شهودی» به همین مهم پرداخته است. «کرامت، ویژه اولیا و خاصان حق است» و به دو قسمت کرامت ظاهری و کرامت باطنی (معنوی) تقسیم می شود. فصل هشتم همین مسأله را دربر دارد. در فصل نهم، سخن از «تبدیل اوصاف یا فنا» به میان آمده است. بی تردید آنچه که اولیای خدا را به این درجه می رساند تحقق فنا و تبدیل مزاج عنصری به اوصاف الهی است. در فصل دهم با استقراء کامل تمامی تعابیری که در مثنوی در مورد اولیا آمده است فراهم گردیده و ایضاحاتی نیز در مورد این تعابیر آمده است و سرانجام عارفانی که در مثنوی از آنان یاد شده است، به اجمال معرفی گردیده اند.
بررسی مصادیق کفر و ایمان از دیدگاه عرفانی مولانا در مثنوی
نویسنده:
مرضیه فعله گری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
«کفر و ایمان»، از مفاهیم مورد بحث میان متکلمان، فلاسفه و عرفا بوده است. هریک از مشارب فکری- فلسفی با ملاحظه بخشی از معانی «کفر و ایمان» به تعریف آن دست یازیده‌اند. این رساله کوشیده است با تبیین نظرات قرآن و حدیث به تعاریف متکلمان، فلاسفه و عرفای گوناگون بپردازد. مولانا با نگاهی عرفانی به مقوله «کفر و ایمان» می‌‌‌نگرد.بررسی مصادیق کفر و ایمان از نگاه عرفانی مولانا در مثنوی، به نتایج خوبی انجامیده است. مولانا با نگاهی عارفانه-عاشقانه به «کفر و ایمان» می‌پردازد. این شاعر بزرگ زبان فارسی، به دو گونه کفر معتقد است:‌ کفر مذموم و کفر محمود. کفر مذموم، پوششی است که به‌واسطه آن خدای را نمی‌بینند و کفر محمود، به‌سبب پوشیده شدن غیر خدای به‌واسطه عشق،‌ راهی برای وصول به حضرت حق است. مولانا به سه نوع ایمان باور دارد: تقلیدی، تحقیقی (فلسفی) و شهودی (عاشقانه- عارفانه). ایمان تقلیدی مخصوص عوام، ایمان تحقیقی نگرش فلاسفه و ایمان شهودی ویژه عرفاست. تفاوت نگاه مولف مثنوی معنوی نسبت به دیگر عرفا، عاشقانه بودن آن است.مولانا در مثنوی معنوی با نگاه ترکیبی عارفانه- عاشقانه به «کفر و ایمان» می‌پردازد.
عوامل و موانع رشد و کمال انسان در نهج‌البلاغه و مثنوی
نویسنده:
زهرا حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رسیدن به کمال و سعادت، مهم‌ترین هدف پیش روی انسان است. هر مکتبی بر اساس دیدگاه خود کمال را تعریف می‌کند. در این میان، منابع دینی و عرفانی در تعریف کمال، عوامل رشد و موانع آن، نظر به آموزه‌های وحیانی دین دارند. در این رساله موضوع عوامل و موانع رشد و کمال انسان در نهج‌البلاغه و مثنوی بررسی شد که شامل پنج فصل است: مقدمه و کلیات، کمال انسان از دیدگاه حضرت علی (ع) و مولوی، عوامل رشد و کمال انسان در نهج‌البلاغه و مثنوی، موانع راه کمال انسان در نهج‌البلاغه و مثنوی و نتیجه‌گیری. نهج‌البلاغه و مثنوی درباره‌ی کمال، عوامل و موانع آن آفاقی وسیع دارند. کمال انسان از دیدگاه حضرت علی (ع) و مولوی در گرو پیوستن به خداست و این خود حاصل برقراری عدالت در بین قوای وجودی انسان و اعتدال و استوای او در بعد نظر و عمل است. پیروی از برگزیدگان حق و بهره‌گیری از عقل اصلی‌ترین عوامل رشد و کمال انسان در بعد نظرند. در بعد عمل، عبادات عامل رشد انسان است. از دیدگاه حضرت علی (ع) توحید، عامل اصلی سعادت انسان است و تقوای الهی که بر بنای توحید استوار است، در رأس همه‌ی فضایل اخلاقی قرار دارد. در مثنوی اگرچه همچون نهج‌البلاغه مسائل توحید و ایمان، نظام‌مند مطرح نشده است؛ اما همه‌ی تعالیم مولوی رویکردی توحیدی دارد؛ به عبارت دیگر فنای عارفانه و رسیدن به حقیقت توحید، مرکز همه‌ی سخنان مولوی است؛ اما مهم‌ترین موانع راه کمال شامل نفس اماره، شیطان و حب دنیاست؛ زیرا این عوامل سه‌گانه، خود مانع‌زاست؛ یعنی ریشه‌ی آفت‌های بسیار دیگری نیز به شمار می‌روند. در کلام حضرت علی (ع) دشمنانگی شیطان به نسبت نفس بیش‌تر است؛ زیرا نفس آن‌گاه که تبدیل مزاج می‌یابد، دیگر بر سر راه انسان قرار نمی‌گیرد؛ امّا در کلام مولوی، نفس غالباً به معنی نفس امّاره است؛ بنابراین خطر او از شیطان بیشتر است. دنیا در کلام امیرمومنان و مولوی دو چهره دارد: چهره‌ای فریبا و چهره‌ای پنددهنده. توجه به بعد فریبندگی دنیا باعث نابینایی فرد می‌شود؛ این چنین دنیایی مذموم است؛ اما توجه به جنبه‌ی عدمی دنیا باعث بینایی انسان است. این دنیایی است که در مسیر آخرت قرار دارد.
تحلیل تطبیقی اخلاق و شیوه‌های معلمی با تکیه بر مثنوی معنوی و فیه‌ما‌فیه مولانا، گلستان و بوستان سعدی و منیه‌المرید فی آداب المفید و المستفید شهید ثانی
نویسنده:
محمدجواد خرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اخلاق و تربیت از امور مهم همه‌ی زمان‌ها و زبان‌هاست. مولانا و سعدی، دو تن از شاعرانِ برجسته‌ی پارسی زبان‌اند که آثار آکنده از معرفت و حکمتِ آنان، پیراینده‌ی اخلاق از هر پلیدی و پرورنده‌ی سیرت ستوده در آدمیان است و در زمینه‌ی تربیت دو معلّمِ موفّق بوده‌اند. شهیدثانی نیز از دیگر معلّمان موفّق است که آداب معلّمی را با الهام از آموزه‌های دینی، در کتاب منیه‌المرید بیان نموده است. بنابراین در این پژوهش کوشیده‌ایم با کاوش در آثار مذکور این بزرگان و برخی متون دینی و هم‌چنین تطبیق و مقایسه‌ی آن‌ها، اخلاق و شیوه‌های نیکویی را که می‌تواند در موفّقیّت یک معلّم یا مربّی موثّر افتد، بیان کنیم. نتیجه‌ی مطالعات و مقایسه‌های مربوط بدین موضوع را در پنج فصل فراهم آورده‌ایم:فصل اول: به کلیّات یا مباحث مقدّماتی پایان‌نامه اختصاص یافته و درباره‌ی موضوع‌هایی از قبیل اهداف پژوهش، روش پژوهش و ... سخن به میان آمده است. فصل دوم: در این فصل به کوتاهی بر تاریخچه‌ی آموزش و پرورشِ جهان پرداخته‌ایم.فصل سوم: در این فصل به تاریخچه‌ی آموزش و پرورش ایران و نظریات تربیتی برخی از بزرگان تعلیم و تربیت ایران نگاهی انداخته‌ایم. فصل چهارم: مهم‌ترین فصل این پایان‌نامه است شامل موضوع‌هایی است که در مورد اخلاق و شیوه‌های نیکوی معلّمی با توجّه به آثار مورد تحقیق می‌باشد که برخی از آن‎ها عبارتند از: نیّت، بازخواست خویشتن، مصاحبت، انگیزه، شادی، تأثیر لقمه، بینش، نقش داستان‌ها و مَثَل‌ها، عکس‌العمل در برابر بدی‌ و راه‌های حذف بدی‌ها.فصل پنجم: در فصل پنجم نتایج حاصل از این پژوهش ارائه شده است.
مقایسه‌ی مقامات عرفانی در منطق‌الطیر عطار و مثنوی مولوی
نویسنده:
کریم برزگر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عرفان اسلامی با تعالیم بلند خود توانسته است مریدان طریقت و عاشقان حقیقت را مجذوب خویش سازد و زمزمه ی عشق الهی را در گوش جانشان فروخواند و آنان را به تهذیب نفس و تزکیه ی درون فراخواند.مشایخ طریقت برای تبیین آموزه های دینی و عرفانی خویش به اصطلاحات و تعبیرات بلند پایه ای تمسک می جسته اند و با استفاده از آن ها رموز عرفانی را شرح و تفصیل کرده اند.اصطلاح «مقام» یکی از آن تعبیرات است که به معنی مرتبه ی سیر و سلوک زیر نظر مرشد کامل و پیر راه دان تا وصول به سعادت و کمال معنوی است.مقامات عرفانی، مفاهیم و تعداد آن ها مورد اختلاف نظر متصوفه است چنان که برخی آن ها را به هفت مقام محدود ساخته چون عطار که این مقامات را طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت و فقر و فنا دانسته است و برخی چون خواجه عبدالله انصاری به مقامات صدگانه معتقد است اما با این وجود اکثر مشایخ توبه را آغاز راه و رضا را پایان سیر و سلوک دانسته اند. مولانا نیز در مثنوی مقامات متعددی را ذکر کرده است اما تفکیکی میان حال و مقام قایل نشده و خود را مقید به نظم و ترتیب آن ها نکرده است.هدف از این پژوهش نشان دادن مقامات مطرح شده در دو اثر گرانبهای منطق الطیر عطار و مثنوی مولوی و مقایسه ی میان دیدگاه این دو عارف بزرگ در تلقی این مقامات و روشن ساختن نقاط اشتراک یا تفاوت نظر ایشان است تا به درک بهتر از آثار این دو شاعر بزرگ کمک کند
مضمون آفرینی‌های عرفانی مولانا بر اساس داستان حضرت موسی (ع) در مثنوی
نویسنده:
خدیجه خواجوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عرفان روشی است که برای یافتن حقیقت عقل و استدلال را کنار گذاشته است و به کشف و شهود تکیه دارد. از قرن چهارم به تدریج مفاهیم عرفانی در قالب کتاب های مستقل ارائه شد و در قرن ششم سنایی گونه ی مستقل شعر عرفانی را تشخّص بخشید. در این میان مولوی که بخش مهمی از زندگی خود را به شاعری گذرانده و شعر عرفانی سروده است، تحت تأثیر شمس تبریزی عرفان مستقل و ممتازی ارائه می دهد که بر مبنای عشق بنا نهاده شده است. او در مثنوی معنوی که به روش حکایت در حکایت سروده شده است و تمثیل در آن مهمترین وسیله ی شاعر برای انتقال معنی بوده، توجه خاصّی به قصص دینی داشته است. داستان موسی(ع) به دلیل دارا بودن جاذبه های خاصّی برای مولوی، بیشتر مورد توجه او بوده است. یکی از این جاذبه ها شباهت شخصیتی موسی(ع) با شخصیت دو بعدی خود مولوی است.موضوعاتی نظیر لزوم انتخاب پیر، علیّت، وحدت وجود، شعور جمادات، قضا و قدر، عقل و عشق، و حال و قال از جمله موضوعاتی است که مولوی با بهره گیری از داستان موسی(ع) در مثنوی به آنها پرداخته است. اما شیوه ی او در بیان این قبیل مفاهیم که به نوعی مفاهیم دشوار فلسفی نیز هستند، چنین است که این موضوعات را به حوزه ی عرفان برده و با بهره گیری از داستان موسی(ع) به گونه ای سهل تر و ملموس تر برای خواننده بازگو می کند که برای عموم خوانندگان سود بخش باشد.
نقد و مقایسه‌ی اخلاق در حدیقه الحقیقه و مثنوی معنوی
نویسنده:
صدیقه حسین‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اخلاق از دیر باز مورد توجّه بشر بوده ؛ زیرا ،آن را راهی برای رسیدن به سعادت خویش یافته است . اندرزها و تعالیم اخلاقی، همواره جزو مفاهیمبرجسته‌ی شعر بوده و شعرا ،تلاش زیادی برای نشر فضایل اخلاقی داشته‌ و هر یک به شیوه و روش خاص خود بدان پرداخته‌اند. سنایی و مولوی از جمله‌ی این شعرا هستند که نقد و مقایسه‌ی اخلاق ،در دو اثر حدیقه الحقیقه و مثنوی موضوع این پژوهش است. اساس نظام اخلاقی سنایی بر پایه‌ی دین استوار است . وی راه رسیدن به مرتبه‌ی کمال را گذر از جادّه‌ی شریعت می‌داند . اخلاق مورد نظر مولانا ،علی‌رغم پایبندی به شریعت و اصول دین احمدی ، تا حدود زیادی وام گرفته از اندیشه‌های صوفیانه است. او با رویکردی عرفانی به مباحث اخلاقی می‌پردازد.سنایی برای طی کردن طریق سعادت ،چراغ عقل را برمی‌افروزد و علم و عمل را ارج می‌نهد و مولانا ضمن به رسمیّت شناختن عقل و علم، عشق و دستگیری پیر طریقت را نردبان صعود می‌داند . در این تحقیق، ابتدا به بررسی اجمالی زندگی و آثارسنایی و مولویپرداخته شده است،سپس جایگاه سنایی و مولوی در عرصه‌ی شعر فارسی بررسی شده و از تأثیر و تأثّرهای این دو شاعر از یکدیگر و پیشگامی سنایی در عرصه‌ی شعر عرفانی وسرآمدی مولوی در این حوزه سخن به میان آمده و در ادامه نقد ادبی و شیوه‌های مختلف آن بررسی شده است. تعریف اخلاق ،هدف، اهمّیّت و ضرورت آن و مکاتب اخلاقی جهان و امتیازهای مکتب اخلاقی اسلام از دیگر موضوعات مطرح شده در این تحقیق استهمچنین به بررسی ارتباط اخلاق با علم ، سیاست ،دین و عرفان و بیانتفاوت‌ها و شباهت‌های اخلاق عابدانه و عارفانه پرداخته شده است . بررسی نظام وتعالیم اخلاقی سنایی و مولوی و تحلیل رذایل و فضایل مطرح شده، در این دو اثر از اساسی‌ترین مباحث این پژوهش است .در پایان روش‌های تربیت اخلاقی در حدیقه و مثنویبررسی و مقایسه شده است .
بررسی مقایسه‌ای عنصر نور در مثنوی و مهم‌ترین آثار عرفانی ادبیات فارسی (از آغاز تا قرن نهم هجری قمری)
نویسنده:
اختیار بخشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پایان‌نامه، به بررسی جایگاه عنصر نور در جهان‌بینی عرفانی مولوی و مقایسه آن با مهم‌ترین آثار صوفیانه ادبیّات فارسی پرداخته‌ایم. رویکرد اصلی ما در این رساله رویکرد الگومدار بوده‌است و با این رویکرد جایگاه و نقش الگوهای بصری و نورمدار را در شکل‌گیری جهان‌بینی عرفانی مولوی و صوفیان بزرگ تبیین کرده‌ایم. این رساله به دو فصل تقسیم می‌شود. در فصل اوّل، به بررسی عنصر نور در مثنوی و آثار مولوی پرداخته‌ایم و در دوّمین فصل، جایگاه عنصر نور را در مهمّترین آثار صوفیانه ادبیّات فارسی برکاویده‌ایم. در بخش اوّل از فصل نخست، به بررسی عنصر نور از دیدگاه هستی‌شناسی و در بخشِ دوّم، به بررسی کارکردهای مهمّ آن و در بخشِ سوّم به بررسی جایگاه و نقش این عنصر از منظر معرفت‌شناسی پرداخته‌ایم. در بخشِ هستی‌شناسی نور، به مباحثی مثلِ وحدت نور، پاکی نور، پارادوکسیکال‌بودنِ نور ، بساطت نور، پنهان‌بودن نور، بازگشت نور به اصل خود و جایگاه نور در نظام تبدیل و تکامل معنوی انسان پرداخته‌ایم. دربخشِ کارکردهای نور، مهم‌ترین کارکردهای هستی‌شناختی و معرفت-شناختی عنصر نور را تبیین و تشریح کرده‌ایم. در بخشِ معرفت‌شناسی نور، به بررسی وابسته‌ها و همبسته‌های عنصر نور مثل ِ آیینه، روزن، انعکاس، صیقلی‌کردن آیینه وجود برای انعکاس نقشهای غیبی و حصول معرفت عرفانی و سرشت تابشی- انعکاسی معرفت عرفانی و عناصر مهمّی چون فراست ایمانی، معرفت حسّی عرفانی با حواسِّ باطنی و تمییز و مراتب و درجات آن پرداخته‌ایم. در فصل دوّم، این عنصر را در آثاری چون کشف‌المحجوب علی هجویری، تمهیدات عین‌القضات همدانی، گلشن راز شیخ محمود شبستری، کتاب الانسان الکامل عزیزالدّین نسفی، مرصادالعباد نجم‌الدّین رازی، حدیقه‌الحقیقه سنایی، اسرارنامه عطّار نیشابوری ، کشف‌الاسرار و عُدّه‌الابرار رشیدالدّین میبدی و مشکاه لانوار امام محمّد غزّالی بررسی کرده و وجوه تشابه و تفاوت آرای این عرفا را با مولوی تبیین کرده‌ایم.نتیجه کار نشان می‌دهد که مولوی بیشتر به جنبه‌های معرفت‌شناختی نورتوجّه می‌کند. او نورِ خدا را ذاتِ بصیرت و معرفتِ عرفانی و عامل اصلی تبدیل و تکاملِ معنوی انسان می‌شمارد. تکرار بیش از هفتصد بار کلمه نور و مشتقّات آن در مثنوی نشان می‌دهد که جایگاه نور در عرفان او در مقایسه با صوفیان دیگر محوری‌تر است. عنصر نور در کانون توجّه مولوی بوده-است و علاوه بر بهره‌گیری از این عنصر در تشریح چگونگی فنای صوفیانه، همچنین از آن در توصیفِ ماهیّت و درجات بصیرت و معرفت عرفانی و مباحثِ مربوط به آن بهره‌برده‌است. مولوی در اشعار و جملات متعدّدی در مثنوی، دیوان شمس تبریزی، فیه ما فیه و مکتوباتش به جایگاه و نقشهای عنصر نور در خداشناسی، هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی و انسان‌شناسی معنوی پرداخته‌است.
  • تعداد رکورد ها : 26