جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 64
دیدگاه ارزش شناسی محمدحسین طباطبایی
نویسنده:
محمد حسنی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظریه ادراکات اعتباری از نوآوری های محمدحسین طباطبایی است که به رغم ارتباطی که با پیشینه مباحث فلسفی در جهان اسلام دارد، در نوع خود ابتکاری و ابداعی است. این مقاله تلاش می کند تا دیدگاه ارزش شناسی طباطبایی را در قالب برخی مسایل مربوط به این حوزه بررسی نماید. جایگاه وجودی ارزش، ارتباط ارزش و واقع، نحوه تولید ارزش ها و اطلاق و نسبیت ارزشها، از جمله مسایلی است که مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
صفحات :
از صفحه 105 تا 126
پاسخ کوهن به اتهام نسبی گرایی
نویسنده:
صادقی رضا
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بیشتر منتقدین تامس کوهن او را متهم کرد ه اند که در آثار خود و به ویژه در کتاب ساختار انقلاب های علمی مبانی نسبی گرایی را در پوششی از تاریخ علم تکرار کرده است. نفی امکان کشف صدق، نفی امکان تعین نظریه به واسطه مشاهده و قیاس ناپذیری مهم ترین مبانی نسبی گرایی به شمار می روند که در آثار کوهن حضور دارند. با این حال کوهن خود را نسبی گرا نمی داند. او برای دفع اتهام نسبی گرایی، بر وجود محرک های حسی مشترک تاکید می کند و فهرستی از ارزش های مشترکی را که می توانند مبنای عینیت علوم باشند مورد بحث قرار می دهد. او هم چنین با ارائه تعریفی معتدل از قیاس ناپذیری، آن را با عدم امکان ترجمه کامل و دقیق برابر می داند. این نوشتار به مرور و ارزیابی پاسخ کوهن به اتهام نسبی گرایی اختصاص دارد. خواهیم دید که کوهن در دوره دوم فکری خویش از ادبیاتی رئالیستی کمک می گیرد. اما او هنوز مفاهیم اصلی را در پارادایم نسبی گرایان تعریف می کند و مبانی نسبی گرایی حتی در دوره دوم فکری او نیز به طور ضمنی حضور دارند.
صفحات :
از صفحه 51 تا 80
درباره ماهیت مسائل فلسفه تطبیقی، بررسی مبانی و روش ها
نویسنده:
حسین رستمی جلیلیان
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
امروزه فلسفه تطبیقی به عنوان حوزه مطالعاتی جدیدی در حال بسط و گسترش است، گرچه برخی در اعتبار آن به شک و تردید می نگرند، اما در این مقاله ماهیت مسائل فلسفه تطبیقی، تعریف مبانی، امکان و روش شناسی آن مورد بحث قرار گرفته است. در پایان نتیجه می گیریم فلسفه تطبیقی در ساحتی فرافلسفی با تلفیقی از روش شناسی های موجود ممکن است و این فلسفه توانایی پاسخ به برخی از مسائل حل ناشده را داراست. بنابراین می توان با انجام کارهای برجسته در فلسفه تطبیقی ضمن تحذیر از تفوق فرهنگ غربی از آن در بازشناسی و شناخت نقاط تلاقی و افتراق نظام معرفتی خودی و تطبیق آن با نظام های معرفتی دیگر سود جست و از این رهگذر به مفاهیم عمیق تر معرفتی خودی بیش از پیش نائل شد.
صفحات :
از صفحه 53 تا 83
مک اینتایر در مقابل عقل گرایی و نسبی گرایی
نویسنده:
هادی صمدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 25 تا 49
پیش‌فرض‌های معرفت‌شناسانه مطلق‌گرا/ نسبی‌گرا و تاثیر آن بر نگرش معلم نسبت به عقلانیت شاگرد و رویکرد تدریس
نویسنده:
کیوان بلندهمتیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تدریس یک فرایند است و مانند هر فرایندی انسان جستجوگر در صدد شناخت آن بر می آید. این شناخت در شکل سامان مند آن به دو صورت علمی و فلسفی ممکن است. این تحقیق براساس بنیان نظری درصدد بررسی فلسفی تدریس برآمده است. با تحلیل مفهوم تدریس در زبان علمی، دو رویکرد اساسی آن یعنی رویکردهای مستقیم و غیر مستقیم تدریس از یکدیگر جدا و معنای تدریس در هر بافت و کم و کیف آن در هر یک مشخص شده است. سپس در جستجوی ریشه این افتراق برامده و به بررسی استدلالات مورد استفاده جهت اثباتیاتوجیه آنچه که انجام گرفته است میپردازد. یعنی تلاش بر آن است که با بررسی اهداف تدریس دلیل افتراق این دو رویکرد تدریس مشخص گردد.
واکاوی مفاد «باید عمومی» و پیامدهای آن در نظریه اعتباریات علامه طباطبایی
نویسنده:
غلامرضا پیشقدم، جواد ایروانی، حسن خرقانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده مقاله: اعتبار وجوب باید یکی از مصادیق اعتباریات عملی مطرح شده در نظریه‌ اعتباریات علامه طباطبایی است. علامه معتقد است هیچ فعلى از انسان بدون اعتبار یک باید عمومی صادر نمى‏شود. در مقابل، بزرگانی بر این باورند که اعتباری دانستن باید، موجب تسرّی نسبیت به حوزه‌های فقه و اخلاق می‌شود، لذا یا به انکار چنین بایدی ملتزم شدند و یا با برگرداندن آن به معقولات ثانوی مشکل بایدِ مسائل فقهی و اخلاقی را حل کردند. اما مفاد بایدِ عمومی چیست و آیا منجر به نسبی‌گرایی می‌شود؟ این تحقیق به شیوه تحلیلی و نقادانه نشان داده است که مفاد باید عمومی از نگاه علامه غیر از آن چیزی است که منتقدانش برداشت کرد‌ه‌ا‌ند. ماهیت و کارکرد باید اعتباری با بایدهای فقهی و اخلاقی متفاوت است و شبهات مطروح شده، ناشی از خلط بین این دو مطلب می‌باشد. اعتبار باید عمومی هیچ‌گاه منجر به نسبیت نمی‌شود و اصولاً خاستگاه و جایگاه این باید به گونه‌ای است که نسبت به ارزشی و غیر ارزشی بودن افعال خنثی است.
صفحات :
از صفحه 49 تا 72
بررسی هویت نکان در فیزیک نظری و فلسفه اسلامی
نویسنده:
احمد نصیری محلاتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تبیین هویت مکان همواره مورد توجه فیزیک دانان و فلاسفه بوده است. در عرصه فیزیک نظری به طور عمده سه نظریه به منظور توضیح هویت مکان وجود دارد. مکانیک کلاسیک به واسطه باور به وجود دو نوع حرکت نسبی و مطلق، در خصوص مکان بینشی مطلق انگارانه دارد و هویت مکان را مستقل از ماده می داند. در حالی که لایب نیتس و هم فکرانش تنها به حرکت نسبی معتقدند و در نتیجه هویت مکان را امری نسبی و وابسته به وجود ماده می پندارند. این در حالی است که مبانی پارادایم فیزیک جدید (یعنی نظریه نسبیت و مکانیک کوانتومی) رویکردی بینابینی در تبیین هویت مکان دارند و مکان را نه کاملاً مطلق و نه تماماً نسبی می دانند. و اما در حوزۀ فلسفه اسلامی نیز سه رویکرد اساسی در تشریح هویت مکان قابل مشاهده است. نخست اندیشه خلأ که بسیار به باور مطلق انگارانه فیزیک کلاسیک شباهت دارد. دیگر نظریۀ سطح مشائی که نگرشی نسبی گرا به هویت مکان ارائه می نماید و از این رو به دیدگاه های لایب نیتس نزدیک است و نهایتاً نگرش بُعد مجرد صدرائی که کاملاً هویتی بینابینی دارد و همانند نظریه نسبیت عام مطلق گرای نسبی محسوب می گردد.نگرش تطبیقی بر این اندیشه های فیزیکی و فلسفی می تواند نقاط اشتراک و افتراق آنان را به درستی و با دقت تعیین و ترسیم نماید.
تفسیر به رأی و هرمنوتیک فلسفی
نویسنده:
عزیزالله سالاری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: انجمن علوم قرآن و حدیث ایران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هرمنوتیک یعنی نظریه و عمل تأویل. عوامل تأویل گرایی گسترده و انگاره قرائت پذیری دین در مغرب زمین و به ویژه تاریخ مسیحیت عبارتند از: ابهام و ایهام در آموزه های دینی، تناقض‌ها و تعارض‌ها در مورد زندگی و سیره حضرت عیسی (ع)، چالش دین و خرد، ناسازگاری دین و دانش، تنگنای شریعت مسیحیت. اما آیین اسلام به سبب ویژگی‌های وحیانی بودن، یگانگی و یک‌دستی، سازگاری با عقل و علم، جامعیت، پویایی و برخورداری از اصل اجتهاد، مسلما در معرض تهدید هیچ تنگنا و کاستی‌ای نبوده تا برای رفع آن، از تراوشات اندیشه بشر معمولی بهره بگیرد و با قوانین زمینی درآمیخته شود. پس هرمنوتیک در دامان دیانت مسیحیت با آن پیشینه و سیر تاریخی سر برآورد تا گیر و گره‌های آن را بگشاید. افزون بر این، معرفت شناسی نسبیت گرایانه در پیدایش هرمنوتیک فلسفی و در پی آن انگاره قرائت پذیری دین نقش بسیار داشت. رهاورد هرمنوتیک فلسفی عبارتند از: 1- مفسر محوری 2- بی ثباتی فهم و تفسیر متن 3- عدم فهم و ادراک عین متن 4- برداشت‌ها و دریافت‌های تفسیری نامحدود 5- نبودن هیچ منطق و معیاری برای صحت فهم و تفسیر 6- نسبیت گرایی. تفسیر به معنای روشن نمودن مراد و مقصود خداوند از کتاب پیروزمندش است و تأویل، برگرداندن آیه است از معنای ظاهری به معنای محتمل. تفسیر به رأی همان تبیین ناصواب از گفتار خداوند- با تکیه بر گمان، استحسان و هوای نفس است که طبعا برون از راه عقل و شرع و نیز بر خلاف مراد و مقصود خداوند و صاحب متن خواهد بود. موضع معتقدان به هرمنوتیک فلسفی، افراطی‌تر و ویرانگرتر از پیروان تفسیر به رأی است. زیرا اینان هم متشابهات و هم محکمات را به تأویل می‌برند و هم فهم و تفسیر عینی و مؤلف مدار را تخطئه می‌کنند. هم قرائت‌ها را بی پایان می‌دانند و هم مرزی و معیاری برای تشخیص فهم و تفسیر معتبر از نامعتبر نمی‌شناسند. هم تفسیر را بی ثبات می‌دانند و هم گرفتار نسبیت گرایی و آشفتگی فهم در متون دینی‌اند.
صفحات :
از صفحه 131 تا 152
بررسی امکان تطبیق آراء ویتگنشتاین و گادامر در باب زبان
نویسنده:
محمد رعایت‌جهرمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
امکان‌سنجی تطبیق اندیشه‌های ویتگنشتاین و گادامر در باب زبان، موضوع محوری گفتار حاضر است. اما گنجانیدن تعبیر امکان‌سنجی و اصرار و ابرام نگارنده در التفات مخاطب بدان، بر ادله‌ای چند، مترتب بوده که از آن جمله است، واگرایی محتوایی سننی که ویتگنشتاین و گادامر را بدانها انتساب است. از دیگر سو، بدیع بودن موضوع و محتوا در ایران و اینکه تا کنون، پژوهشی در این باب، تبلور نیافته است، اخذ طریق امکان‌سنجی و استنکاف از تفصیل شتاب‌زده را، موجه می‌نماید.یکی از پیش‌فرضهای اصلی گفتار، این است که ویتگنشتاین و گادامر، در زمره آخرین حلقه‌های زنجیره‌ی سنن تحلیلی و قاره‌ای می‌باشند. به گونه ای که اگر شاخصه‌های کلیدی جریانهای تحلیلی و قاره‌ای را مفروض بداریم، برآیند این ویژگیها را می توانیم به صورت جامع در ویتگنشتاین و گادامر، ملاحظه کنیم. از نظر دور نمی‌داریم که مهم‌ترین و پرکاربردترین واژه در گفتار حاضر، مفهوم زبان است. ویتگنشتاین با دو نظام فلسفی متفاوت، از محوری‌ترین دغدغه‌ی خود یعنی زبان، تلقی دو‌وجهی ارائه کرده است. جایگاه و اهمیتی که در کمتر فیلسوف تحلیلی، مشهود است. از سوی دیگر گادامر، هستی و فهم را زبانی می داند و زبانمندی را محور بحثهای هرمنوتیک خود در حوزه‌ی هستی‌شناسی، قرار می دهد. فلاسفه قاره‌ای زیادی با دغدغه‌ی زبان، تفلسف کرده‌اند اما گادامر حتی به لحاظ زمانی نیز در کنار جنبه محتوایی، یکی از آخرین حلقه‌های این سنت است. امری که در باب ویتگنشتاین نیز صادق است. به هر روی، می توان زبان را کانونی‌ترین دغدغه‌یِ اندیشمندان دو سنت تحلیلی و قاره‌ای در دو قرن اخیر و بهترین پل برای ترابط میان آنها دانست. زبان، دغدغه‌ی مشترک ویتگنشتاین دوم و گادامر است. گره‌خوردگی و درهم‌تنیدگی زبان، با مقوله فرهنگ و اجتماع است که زمینه‌یِ اتصال ویتگنشتاین و گادامر را فراهم می‌آورد. گستردگی دایره شمول مفهوم زبان و اشتراکش به عنوان دغدغه‌ی محوری نزد اندیشمندان قاره‌ای و تحلیلی، باعث شده تا تمرکز گفتار حاضر در کنار سایر جنبه های فکری ویتگنشتاین و گادامر، برمفهوم زبان و چگونگی داد‌ و ستد فکری میان این دو در حوزه‌ی فلسفه‌ی زبان باشد. از ویژگیهای فکری دنیای معاصر، ترابط میان علوم مختلف، پیدایش مباحث بین رشته‌ای و داد و ستدهای علوم با فلسفه در قالب زایش فلسفه‌های مضاف است. یکی دیگر از ضرورتهای پرداختن به این موضوع در این گفتار، ظرفیتهای گسترده‌ای است که در ویتگنشتاین و گادامر برای تبیین مدعای حاضر یعنی بین رشته‌ای شدن علوم و درهم‌تنیدگی آنها با هم، وجود دارد. نتایج رهیافت اجتماعی ویتگنشتاین و گادامر برای علوم‌اجتماعی یا جامعه‌شناسی، یکی از همین، قابلیتها است که ضرورت تبیین و بسط آن، بدیهی است. ب. مباني نظري شامل مرور مختصري از منابع، چارچوب نظري و پرسش‌ها و فرضيه‌ها:آنچه به طور مشخص، مسائل طرح حاضر را تشکیل می‌دهد، عبارتند از:1-
درآمدی انتقادی بر هرمنوتیک روشنفکری دینی
نویسنده:
هادی آجیلی، محسن سلگی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مجتهد شبستری، به­عنوان سلسله­جنبان گفتمان هرمنوتیکی روشنفکری دینی، سهمی عمده در اشاعه و ترویج گفتمان هرمنوتیکی روشنفکری دینی بر عهده گرفته است و با تأسی از معرفت‌شناسی پست­مدرنیستی، نوعی نسبی‌گرایی و ساختارشکنی در تفسیر‌های دینی او ظاهر گردید. در این جستار، این فرضیه مورد آزمون قرار می­گیرد که گفتمان هرمنوتیکی روشنفکری دینی گفتمانی برون دینی است که متدولوژی آن سنخیت و همگونی با کتاب مقدس و نص ندارد و توشه­گیری علی­الدوام و بلاانقطاعِ این نحلۀ فکری از نظریات جدید، از جمله هرمنوتیک، این گفتمان را به استحاله کشانده است که نتیجۀ منطقی و بلافصل آن گسست آشکار از کتاب و سنت و غلتیدن در وادی گفتمان سکولار و نسبی‌گرای هرمنوتیکی است. این مقاله نشان می­دهد که می­توان در عین کثرت­گرابودن، از نسبی­گرایی مصون ماند، امری که شبستری توفیقی بدان نیافته است. درواقع، مجتهد شبستری نسبی­گرایی را نه مقوله­ای منفی، بلکه از رهاوردهای ارزندۀ خویش می­انگارد. نقد مبادی فکری شبستری، آنهم عمدتاً از آبشخور هرمنوتیکی آن و با تأکید بر تأثرات گادامری تلاش ما در این مقاله است. این متکلم نواندیش دینی، با زمانی و تاریخی خواندن دین، آن را به عصر نزول محدود می­کند و توانایی­های فرازمانی آن را برمی­چیند. افزون بر این، او وحی را به سخن نبی تنزل می­دهد. اما واقعیت این است که نمی­توان، به تأسی از ژاک دریدا، واسازی متن را برگرفت و به کار بست و کمترین اثری از وثاقت معنای متن را برجای گذاشت
صفحات :
از صفحه 7 تا 34
  • تعداد رکورد ها : 64