جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 353
سنخیت از دیدگاه ابن سینا و غزالی
نویسنده:
مرتضی حسینی شاهرودی، تکتم مشهدی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد,
چکیده :
غزالی با استناد و نقض برخی از دیدگاه‌های حکما در باب صانع بودن خداوند اصل سنخیت میان خدای متعال و مخلوقات را نقض می‌کند، زیرا وی معتقد است بر اساس این استدلال‌ها و تحلیلی که وی از علیت و ضرورت علی مطرح می‌کند عالم نمی‌تواند ساخته خدا باشد. وی این امتناع را از جهت فعل، فاعل و جهت مشترک بین فعل و فاعل مورد بررسی قرار می‌دهد. در دیدگاه ابن‌سینا نیز با توجه به این‌که استدلال وی بر قاعده الواحد مبتنی بر اصل سنخیت است می‌توان گفت که او این اصل را به عنوان قاعده عقلی در ضمن قاعده الواحد می‌پذیرد، اما با توجه به دیدگاه وی درباره تباین وجودات نمی‌توان وی را قائل به سنخیت میان خالق و مخلوق دانست.
صفحات :
از صفحه 75 تا 98
آرای فلسفی فیض کاشانی در دو محور خداشناسی و انسان‌شناسی
نویسنده:
آرزو رضی زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان در مسیر شناخت خویش در نهایت به شناخت غایت آفرینش یعنی خداوند نائل می شود. اگرچه تفاوتهایی میان فیض کاشانی و صدر المتألهین در برخی مسائل فلسفی و کلامی وجود دارد و به طور کلی نگاه فیض به فلسفه با ملاصدرا تا اندازه ای متفاوت است اما این تفاوتها از تأثیر عمیق این استاد بر فیض نمی کاهد. فیض شارح و محرر حکمت متعالیه و دیدگاههای صدرالمتألهین است این اثر بر آن است تا با بررسی مکتب فلسفی فیض کاشانی با روش تحلیل محتوا، پاسخی درخور در زمینهشناخت خدا و انسان بیابد. فیض خداوند را کامل بالذات و مبدأ هر کمالی می داند. فیض در رابطه با علم خداوند به ذاتش معتقد است ذات باری بسیط الحقیقه است یعنی از هر گونه ترکیب از ماده و عوارضش مبراست. همچنین باید اذعان کرد که وی حقیقت وجود را مطلق، بی نهایت و بسیط و فوق مقوله (فوق تجرد عقلی) می انگارد.بنابراین معتقد است هیچگونه ترکیبی در وی راه نیافته و چنین حقیقتی ماهیت ندارد و آنچه که ماهیت نداشته باشد، تحت هیچ مقوله ای قرار نمی گیرد.در مورد دیدگاه انسان شناسی فیض، باید گفت وی نفس انسانی را دو بعدی انگاشته و انسان را ترکیبی از نفس و بدن می داند و در زمینه ی ارتباط نفس و بدن، از ارتباط وثیق، عمیق، ذاتی و وجودی آن دو سخن می گوید. نیز وی عامل، مبدأ و منشأ تمامی کارهای آدمی را نفس برشمرده و براین اساس معتقد است قدرت و قوت و تصرف و تدبیر نفس در سراسر اعضاء و جوارح بدن جریان و سریان دارد. از دیدگاه او این حقیقت کاملاً مشهود است که تعلق نفس به بدن، ذاتی است. فیض، سیر تکاملی نفس را بر اساس حکمت متعالیه و با اعتقاد به اشتداد وجود، تفسیر و تحلیل می کند.
تبیین فلسفی-کلامی عصمت امام از دیدگاه فخررازی و علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
خدیجه صادقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
لزوم امامت از سنّت‌های تغییر‌ناپذیر الهی است و این امر، لزوم شناخت او را در پی می‌آورد؛ چرا که پیروی تام از امام به شناخت کاملی از صفات او نیاز دارد و از مهم‌ترین صفات امام، عصمت اوست. بحث «عصمت» و چگونگي آن به لحاظ اينكه با مسئله «امامت» رابطه‌اي عميق و ناگسستني دارد، بيش‌تر در بستر امام‌شناسي كلامي شيعه، رشد و توسعه پيدا كرده است؛ در این نوشتار به دنبال بررسی تعریف و بیان حقیقت عصمت امام از نگاه فخررازی و علامه طباطبایی(ره) هستیم و اینکه آیا تفاوتی بین دیدگاه ایشان وجود دارد. از این‌رو بررسی آراء و اندیشه‌های این دو اندیشمند در باب عصمت امام لازم به نظر می‌رسد، تا تصویری جامع از نظریات ایشان از مسئلۀ عصمت داشته باشیم. فخر در بیشتر مباحث فلسفی و کلامی، تألیفات عمیقی از خود به جای نهاده است. با مطالعه آثار وی، بیش از هر چیز، عمق درک او از آرای فلاسفه و متکلمان مختلف و توانایی شگرفش در نقد این آراء، معلوم می‌شود. وی در کتاب‌های الاربعین فی اصول الدین، البراهین فی علم کلام، المحصّل و المحصول فی علم اصول الفقه، به ردّ آرای امامیه در باب امامت، وجوب نصب، وجوب عصمت و دیگر اعتقادات آنها می‌پردازد. او بیشتر از دیدگاه کلامی به این مسئله می‌نگرد و علامه(ره) علاوه بر رویکرد کلامی، نگاه فلسفی و عرفانی نیز دارد، بنابراین با دغدغه‌ها و رویکردهای متفاوتی دربارۀ این موضوع اظهار‌نظر کرده‌اند. باتوجه به این نکات، خلأ بررسی دیدگاه این دو، در مسئلة عصمت امام چشمگیر است. نیز درخور توجه است که گاهی اوقات آنجایی که به بحث دربارۀ عصمت پرداخته شده، بین دو مفهوم عصمت و علم تداخل رخ داده است، امّا باوجود تداخل معنایی، این دو مفهوم، کاملاً متباین و متفاوت از هم بوده و صرف ریشه داشتن یکی در دیگری، نباید بین آنها خلط شود. بنابراین لازمۀ تأمل و اندیشه در عصمت تفحص در مسئلۀ علم هم هست. نوع تحقیق در این نوشتار توصیفی و روش انجام آن به صورت اسنادی و توصیفی با تأکید بر تحلیل محتواست.
تبیین فلسفی عرفانی تسبیح موجودات از منظر ملاصدرا و علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
صدیقه هاشمی پور منشادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
کلمه تسبیح به طور کلی دارای دو معنای خاص و عام است که به معنای خاصش در مقابل تحمید و تکبیر و... قرار می گیرد و تنها سبحان الله را شامل می شود و به معنای عامش دربردارنده تمام جلوه های عبودیت نظیر حمد و ستایش و خضوع می باشد که با تأمل در آیات قرآن کریم می توان گفت که معنای عام تسبیح مقصود اصلی آیات نورانی قرآن می باشد . از جمله ملحقات تسبیح می توان به حمد وسجده اشاره کرد. حمد پروردگار یعنی ستایش او به خاطر صفات نیک اختیاری اوست و سجده یعنی اظهار خضوع و خشوع و فروتنی است و سر به خاک نهادن نمادی از سجده است و تنها ذلّت درونی را مجسم می کند .پس با این معنا می توان سجده را به موجودات دیگر نیز نسبت داد , همچنانکه در آیات و روایات از سجده تمامی موجودات سخن به میان آمده است . نکته دیگر در مورد شمول تسبیح است که هم موجودات عالم ملک را دربرمی گیرد و هم عالم ملکوت را . موجودات عالم ماده و عالم ملکوت که وجهه مثالی و عقلی موجودات مادیند , هردو با دو زبان حال و قال تسبیح گوی پروردگار خویشند .تسبیح تکوینی آنها با زبان حدوث ذاتی از قدیم بالذات بودن خدا خبر می دهد , با زبان امکان از وجوب بالذات بودن او و با زبان فقر و نیاز , از غنی بالذات بودن پروردگار خبر می دهد .اما برای تبیین مسأله تسبیح در موجودات می بایست صفاتی را که برای یک فرد تسبیح گو لازم و ضروری است را مورد بررسی قرار داد, صفاتی نظیر حیات , علم و شعور , نطق , اراده و عشق که بدون داشتن این صفات نمی توان خدا را به معنای حقیقی کلمه تسبیح گفت و تنزیه کرد . اولین ویژگی صفت حیات است . این صفت از این جهت حائز اهمّیّت است که تا هستی برای شیء تحقق نداشته باشد نمی تواند مسبِّح پروردگارش باشد .این صفت و دیگر صفات نظیر علم و شعور , اراده و نطق را می توان با استفاده از اصل اساسی تشکیک وجود برای تمامی موجودات به اثبات رساند با این بیان که هستی دارای مراتب متفاوت است که هر درجه و مرتبه عالی تر , از مرتبه پایین تر به شدّت و ضعف و کثرت و قلّت و ... تفاوت دارد و صفات کمالی نظیر علم و قدرت و اراده و حیات و... عین ذات وجودند و به دلیل بساطت وجود این صفات نیز در همه مراتب هستی باآن همراه و ملازم می باشند و این صفات همانند وجود , وحدت تشکیکی داشته و مراتب آنها به شدت و ضعف می باشد و هیچ مرتبه ای از هستی نیست که با رتبه ای از این صفات همراه و قرین نباشد و اینکه این صفات در برخی از موجودات ظاهر و آشکار نمی باشد , به دلیل ضعف وجود و اختلاط با اعدام و ظلمات است ولی دلیل بر نبود آنها نمی باشد .پس این صفات در تمامی موجودات بنابر مراتب وجودیشان موجود است . در مورد صفت علم نیز باید گفت که در هستی شناسی صدرایی علم نحوه ای از هستی است که در هر مرتبه از هستی به مقتضای آن ظهور می کند وجهان هستی یک واحد یکپارچه از خودآگاهی و شعور است .برای تبیین وجود این صفت مهم در موجودات که عدم آن تسبیح را غیر حقیقی و تکوینی می کند , علاوه بر اصل تشکیک وجود , براهین عقلی و شواهد نقلی و علمی دیگری نیز مطرح شده که توضیح آن در این مقام موجب اطاله کلام می گردد . اما در مورد تبیین صفت نطق در تمامی موجودات , در ابتدا ذکر این نکته لازم است که نطق و کلام در قرآن کریم به معنای اظهار مافی الضمیر به طور مطلق است و اختصاص به انسان ندارد که با توجه به این معنا , پذیرش اطلاق آن به تمام موجودات آسان تر می گردد , زیرا در این صورت نطق تنها به ایجاد صوت و قرع هوا به مخارج صوتی اطلاق نمی گردد تا مختص انسان شود و در واقع معنای نطق در موجودات این است که آنها با نوعی زبان خاص که با احوال تشخّصات فردیّه و تعیّنات وجودیه موجودات سازگاری دارد , خدا را تسبیح می گویند و در تسبیح خود زبان خاص خود را دارا هستند و چون این تسبیح با خودآگاهی صورت می گیرد نطق و تسبیح حقیقی بر آن اطلاق می گردد .صفت دیگری که برای یک فرد تسبیح گو لازم است اراده و اختیار است .اراده در لغت به معنای خواستن و دوست داشتن است که لازمه آن داشتن شعور است و منظور از اختیار رغبت و رضایت داشتن است که این دو صفت نیز در موجودات دارای مراتب و درجاتی است که در واقع با اصل تشکیک وجود می توان آن را در تمامی مراتب وجودی به اثبات رسانید . اهمّیّت وجود این صفت در تسبیح بدین جهت است که تسبیحی که از روی اراده و اختیار صورت نگیرد تسبیحی حقیقی نیست . پس برای اطلاق نام تسبیح نطقی و حقیقی بر هر ذکری, همراه بودن آن با اراده و اختیار لازم و ضروری است .اما آخرین صفت مورد بحث در این مقام صفت عشق است . این صفت نیز در تمامی موجودات وجود دارد , زیرا ماسوی الله همه محتاج و نیازمند به اویند و معلول و مخلوق پروردگارند و هر چه که در او معلولیت بیشتر و وسایط بین او و بین حق محض فراوان تر است , ناقص تر است و هرچه که به حق متعال نزدیک تر است , کامل تر و تمام تر است . پس هیچ موجودی از موجودات خالی از نصیب بخشی از محبّت و عشق الهی و عنایت ربّانی نمی باشد و اگر از این عشق و محبّت لحظه ای خالی بماند , نابود شده و به هلات می افتد . پس هر موجودی عاشق وجود و طالب کمال و گریزان از عدم و نقص است و هر موجودی که عاشق است بالضروره معشوق خود را به صفات کمال می ستاید و از نقص و عیب منزه می دارد و در واقع معشوق خود را که کسی جز پروردگار رب العالمین نیست را مسبح و تسبیح گوست .
انسان و ارتباطهای چهارگانه از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
ابراهیم شاه علوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مساله ارتباطات از آغاز آفرینش و پیدایش انسان وجود داشته و به اعتبار اینکه سازمان وجودی انسان یک سازمان توحیدی است براساس فطرت خداشناسی آفریده شده لذا با هستی بخش جهان یعنی خداوند متعال در ارتباط است و بطور کلی می توان روابط انسان را در موارد ذیل دانست: 1-رابطه انسان با خدا 2-رابطه انسان با خودش 3-رابطه انسان با جامعه 4-رابطه انسان با طبیعت. با یک مطالعه دقیق روشن می شود که همه انسانها از هر چهار نوع ارتباط مذکور برخوردار می باشند لیکن نحوه ارتباط مختلف است و نقش دین و برخورداری از ایدئولوژی صحیح در اینجا کاملا آشکار است زیرا دین تنظیم کننده هر چهار نوع ارتباط می باشد. حضرت علامه طباطبایی (ره) در رابطه انسان با خدا معتقدند که وظیفه انسان در قبال خدای متعال از اهم وظایف به شمار می آید و باید با دل سرشار از خلوص و پاکی در انجام آن کوشا باشد و تاکید دارند که اولین و نخستین وظیفه انسان اینست که خدای خود را بشناسد. از نظر علامه وجود خالق هستی از راه استدلال و براهین عقلی اثبات می شود وی معتقد است که پس از خداشناسی وظیفه ما خداپرستی است. حضرت علامه طباطبایی (ره) در رابطه انسان با خودش معتقدند که انسان در زندگی هر روشی را که دنبال کند و هر راهی را که بپیماید در حقیقت جزسعادت و کامیابی خود چیزی نمی خواهد و چون شناختن سعادت چیزی فرع شناختن خود آن چیز است یعنی تا خود را نشناسیم نیازمندیهای واقعی خود را که سعادت ما در رفع آنهاست نخواهیم شناخت بنابراین لازم ترین وظیفه انسان این است که خود را بشناسد تا بدینوسیله سعادت و خوشبختی خود را درک نموده و با وسایلی که در دست دارد در رفع نیازمندیهای خود بکوشد و عمر گرانمایه را که تنها سرمایه اوست به رایگان از دست ندهد. حضرت علامه طباطبائی (ره) در رابطه انسان با جامعه متعقدند که انسان مدنی بالاضطرار است نه بالاختیار به نظر علامه (ره) هر اجتماعی با یک هدف غرض واحد که مشترک بین همه افراد مختلف باشد به وجود می آید. حضرت علامه طباطبایی (ره) در رابطه انسان با طبیعت معتقدند که انسان جزء از طبیعت است از آن جدا نیست مباین آن نیست از همین زمین نشو می نماید و شروع به تطور می کند تا می رسد به آنجایی که خلقتی غیر زمینی و غیرمادی می شود.
بررسی الاهیات اجتماعی با تأکید بر کتاب جامعه و تاریخ استاد شهید مرتضی مطهری(ره)
نویسنده:
فیاض رستمی یکتا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
"الاهیات اجتماعی" به رشته‌ای بین رشته‌ای، بین منظومه‌ی معرفتی الاهیات و علوم اجتماعی اطلاق می‌شود. رشته‌ای است که با رویکرد دینی و الهیاتی، حیات اجتماعی انسان را مورد پژوهش قرار می‌دهد. حیات اجتماعی انسان حاوی پدیده‌هایی از قبیل خانواده و همسرگزینی؛ ازدواج و طلاق؛ آموزش و تحصیل و مدارج آموزشی؛ زراعت و کسب و کار و تجارت و بازرگانی؛ قضاوت و رفع مرافعات و فصل خصومت؛ جنگ و صلح؛ تفریح و سرگرمی و فراغت و ورزش؛ آئین‌ها و مراسم دینی و نظایر آنها می‌باشد که عرصه‌های مهم روابط جمعی انسان‌ها را فرا‌می‌گیرند. زندگی اجتماعی انسان‌ها، پدیده‌های اجتماعی، روابط جمعی، امور اجتماعی، نهادهای اجتماعی را با رویکردهای مختلف می‌توان مورد مطالعه قرار داد. گاه به شیوه‌ای استقرایی، جزئی، علمی و آماری و تجربی که در این صورت دانش جامعه‌شناسی پدید می‌آید. و گاه به شیوه‌ای کلی، انتزاعی، تحلیلی، استدلالی، برهانی، عقلی و فلسفی که در این صورت دانش فلسفه‌ی اجتماع ایجاد می‌شود. و گاه نیز با رویکردی دینی و مذهبی و الاهیاتی که در این حالت الاهیات اجتماعی ظاهر می‌شود. به عبارت دیگر مطالعه پدیده‌های اجتماعی در متون دینی درجه‌ی اول از قبیل قرآن و احادیث و بررسی آنها در متون دینی درجه‌ی دوم یعنی آثار محدثان، مفسران، متکلمان، فقیهان و دانشمندان اخلاق اجتماعی را الاهیات اجتماعی می‌نامند. این پایان نامه که به روش "اسنادی و کتابخانه ای" است و در چهار بخش تنظیم شده است، در صدد است تا به بررسی الاهیات اجتماعی در آثار استاد شهید مرتضی مطهری(ره) بپردازد و به عبارت دیگر در پی آن است که به بررسی حیات اجتماعی و مسائل متفرع بر آن، بدانگونه که در آثار الاهیاتی استاد شهید مرتضی مطهری(ره)، بخصوص بدان شیوه که در اثر جاوید وی، کتاب جامعه و تاریخ مطرح شده، پرداخته و زوایای مختلف دیدگاه‌های عمیق وی را در مقایسه با دیدگاه‌های سایر متفکران برجسته‌ی اسلامیِ هم‌عصر وی توضیح دهد. آنچه از مقایسه‌ی اجمالی نظرات استاد مطهری با نظرات جامعه‌شناسان از یک طرف، و متفکران اجتماعیِ مسلمان از طرف دیگر انجام شد به نظر می‌رسد اولاً اسلام دارای تفکر منسجم اجتماعی است، و ثانیاً شهید مطهری در عرصه‌ی الاهیات اجتماعیِ اسلامی بسیار منسجم‌تر و توسعه‌یافته‌تر از دیگر متفکران مسلمان نظریه‌پردازی کرده است.
تبیین فلسفی وحی
نویسنده:
علی ربانی گلپایگانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فيلسوفان اسلامی در دو مقام درباره وحی و نبوت بـه بحـث پرداختـه انـد : يكـی در نفس شناسی و ديگری در مباحث خدا شناسی (كلام الهی). ايشان وحی را تعليم الهـی به پيامبران می دانند كه به واسط عقل فعال انجام می پذيرد. مبنـای تبيـين فلـسفی وحـی اين است كه جهان براساس اسباب ومسببات تدبيرمی شـود وعقـل فعـال هـم بـه اذن خداوند در تـدبير جهـان نقـش تعيـين كننـده دارد . علـوم و معـارفی كـه بـه بـشر اعطـا می شود، به واسطه او تحقق می يابد. از سوی ديگر، نفس انسان از مـاده مجـرد اسـت و شايستگی دارد با عالم عقول ارتباط برقرار كند ، ولی دل بستگيهـای مـادی و ناسـوتی مانع از برقراری اين ارتباط است. پيامبران كسانی اند كه نفس خود را ازتعلقـات مـادی و ناسوتی پيراسته اند و در عاليترين سطح می توانند با عالم عقول ارتباط يابند و حقايق ماوراءالطبيعی را دريافت كنند. اين حقايق در دستگاه ادراكی آنان ، به صـورت فرشـته وحی و كلام فصيح وبليغ تمثل می یابد. منتقدانی اين ديدگاه را تحليل ونقد كرده انـد. در ارزيـابی نهـايی مـی تـوان گفـت تبيين فلسفی وحی در ميان فرضيه هايی كه برای تحليل عقلی وحی ارائه شـده ، بهتـرين فرضيه است . اگر چه نمی توان آن را به صورت نظريه قطعی وهمه جانبه به شمارآورد.
صفحات :
از صفحه 5 تا 18
توبه و مراتب آن از دیدگاه قرآن و حدیث
نویسنده:
ثریا قدمی سگوند
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده: توبه در لغت به معنای بازگشتن و در اصطلاح عبارتست از: ندامت و پشیمانی بر اعمال گذشته و تصمیم بر عدم بازگشت به گناه. این واژه از جمله الفاظ مشترک بین پروردگار و عبد می باشد. توبه خدا عبارتست از: برگشتن به سوی عبد به رحمت و توبه عبد عبارتست از: برگشتن به سوی خدا به استغفار و دست برداری از معصیت.استعمال واژه های توبه، استغفار و انابه در آیات و روایات گاه به گونه ای است که نشان می دهد بین آنها اتحاد معنایی وجود دارد، اما توجه به معنای لغوی و اصطلاحی آنها و نیز برخی دیگر از شواهد، نشان دهنده ی افتراق و تعدد معنای آنها می باشد.بی گمان توبه از اموری است که هیچ اختلافی در وجوب آن نیست و دلیل آن، دلالت قرآن، سنت، عقل و اجماع بر این امر است همچنان که فوریت این وجوب نیز از طریق همین ادله چهارگانه قابل اثبات است. عمومیت فرمان «و توبوا الی الله جمیعاً» نشان می دهد که وجوب توبه عمومی است و هرکس در هر موقعیت و مرتبه ای از معنویت که باشد ناگریز از آن است. در قرآن کریم و روایات معصومین (ع) هم از توبه گناهکاران و هم از توبه پیامبران سخن به میان آمده است بنابراین توبه نه تنها بر گناهکاران بلکه بر اولیای خدا نیز واجب می باشد البته نباید چنین تصور شود که توبه آنها العیاذ بالله مثل توبه انسان های گناهکاری است که دامن خود را به معصیت آلوده کرده اند بلکه توبه مراتبی دارد که عبارتند از توبه عوام، توبه خواص و توبه اخص.علمای اخلاق با استناد به حکمت معروفی از امام علی (ع) که در آن استغفار را بر شش پایه معنا فرموده است ارکان و شرایط توبه را استنباط کرده و معتقدند: دو پایه اول یعنی « ندامت» و « عزم بر عدم بازگشت به گناه» ارکان توبه، دو پایه دوم یعنی « جبران حقّ الله » و « جبران حقّ الناس » شرایط قبول توبه و دو پایه سوم یعنی « گداختن گوشتی که از حرام بر بدن روئیده» و « چشاندن درد طاعت به تن به اندازه ی شیرینی معصیت» شرایط کمال توبه هستند، هرچند که برخی دیگر از علمای اخلاق معتقدند که دو پایه دوم نیز جزء شرایط کمال توبه هستند و بنابراین توبه بدون آنها نیزپذیرفته خواهد شد.آیات و روایات اسلامی با صراحت تمام بیان می کنند که خداوند توبه بندگان خود را می پذیرد. در مورد پذیرش توبه از جانب خداوند عده ای همچون معتزله معتقدند که پذیرش توبه بر خداوند واجب است ولی اشاعره همچون اکثر علمای امامیه معتقدند که خداوند تفضلاً توبه را پذیرفته و عقاب را ساقط می کند و در پذیرفتن توبه، تفاوتی میان گناهان نیست اما اگر انسان آنقدر توبه را به تأخیر افکند که امارات و نشانه های مرگ را به چشم مشاهده نماید و یا به همان حالت کفر و آلودگیش رخت از جهان بر بندد، و به سرای ابدی کوچ کند، دیگر توبه او مقبول خداوند واقع نمی گردد.شرط وفاء بر توبه آنست که انسان بعد از توبه، دیگر به گناه معاودت نکند و این امری است که نیاز به امداد الهی دارد و تائبان از این حیث به چند دسته تقسیم می شوند.در نهایت باید گفت که توبه نه تنها در زندگی معنوی انسان بلکه در زندگی مادی او نیز موثر است. محبت پروردگار، آمرزش گناهان، تبدیل سیئات به حسنات، دعای فرشتگان، شفاعت توبه و ....از جمله آثار معنوی توبه و نزول برکات آسمانی، زندگی گوارا، محترم شدن تائب و ...از جمله آثار مادی توبه می باشد.
بررسی سندی و متنی روایات حرز و تعویذ
نویسنده:
زینب آقاگلی زاده بقمچ
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
حرز وتعویذ عبارت است از برخی آیات قرآن، ادعیه ماثوره، اسماءالحسنی، اسامی فرشتگان یا اولیاء الله، اوراد، رموز و علائم مفهوم یا نامفهوم که اغلب، آنها را به منظور در امان ماندن از آسیب ها می خواندند یا به صورت مکتوب با خود حمل می کردند. از آن جایی که این موضوع شبهات و پرسش هایی را فرا روی جامعه قرار داده است. در این نوشتار در صددیم با بررسی سندی و متنی روایات حرز و تعوید اعتبار آن ها را بسنجیم. در مجموعه حاضر که در شش فصل در موضوعات؛ تجویز حرز و تعویذ، درمان بیماری ها، سحر، چشم زخم، شر شیطان و جن تنظیم شده است به این نتایج دست یافتیم که از لحاظ سندی روایات محدودی دارای اعتبار می باشند. که استفاده از حرز و تعویذرا فی الجمله اثبات می کند. پیامبر اکرم (ص) و ائمه(علیهم السلام) از تعاویذ شرک آلود نهی نمودند و برای رفع مشکلات مردم، آن هایی را که موافق شرع بود، تجویز کردند. واضح است که نباید به حرزها و تعاویذ نگاه استقلالی داشت بلکه در کنار اسباب طبیعی از آنها باید استفاده نمود.
  • تعداد رکورد ها : 353