جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 117
تحلیل و نقد قاعده الواحد در فلسفه ملاصدرا
نویسنده:
زینب آقامحمدی رنانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پرسش از نحوه ارتباط کثرات به وحدت و تبیین نظام خلقت را می‌توان در آثار فلاسفه یونان تا فلاسفه مسلمان مشاهده کرد. در این میانفیلسوفان مسلمان با اثبات واجب‌تعالی به عنوانمنشأ ایجادی عالم که از تمام انحاء کثرت مبرّی است، به قاعده الواحد تمسک کرده و اوّلین امر صادر شده از علّت واحد را عقل اوّل دانستند. این عقل بر مبنای سنخیت بیشترین مسانخت را با علّت خود داشته و از جهت معلولیّتدارای حیثیّت امکان بالذات و از جهت انتساب به علّت خود دارای وجوب بالغیر است که از آن فلک وعقل دیگر صادر می‌شود. نظر به اهمّیت بحث این تفسیر از تبیین خلقت همواره مخالفانی داشته، چرا که تببین این جهات در اولین امر صادر شده از واجب را منافی قاعده الواحد و وحدت عقل اوّل می‌دانستند. در این میان ملّاصدرا در مواجهه با این مهم، با رویکردی نوین خود، مبنی بر اوّل بلاثانی چهره‌ای جدید به این قاعده بخشیده و صادر اوّل بلاثانی را وجود منبسط امکانی معرفی می‌کند. وجود منبسطی که تمام کثرات را به نحو تشکیک در بردارد. ملّاصدرا در اثبات وجود منبسط امکانی، آن را فاد ماهیت دانسته و به این وسیله بین واجب‌تعالی و صادر اوّل سنخیت برقرار می‌کند. وی در ادامه نحوه ارتباط وجود منبسط و وجودات مقیّدی را که دارای ماهیتند مورد مداقّه قرار داده، ایشان ماهیت را ظهور وجود در خارج دانسته و همین امر انتقادات فلاسفه بعد از وی را در پی داشته است چرا که بنا بر وحدت شخصی وجود، وجود منبسط امکانی به عنوان صادر بلا ثانی ظهور وجود است نه خود وجود، گویی ملّاصدرا گام‌های محکم خود را نتوانسته تا آخر مسیر ادامه دهد و دچار مجاز در مجاز شده‌است.
عقل و کارکردهای آن در دین‎شناسی از منظر ملاصدرا وامام خمینی (قدس سرهما)
نویسنده:
رضا خانجانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
شناخت عقل ومعرفت کارکردهای آن درحوزه دین شناسی،نقش مهمی در تعمیقباورهایدینی واعتقادات انسان دارد.بطوری که باعدم درک صحیح از این مقوله ونقش های آن، انحرافات وآسیب های فراوانی در فکر واندیشه انسانی ببار می آید.دراین تحقیقبانگاهی به آراءوتفکرات دوفیلسوف بزرگ؛جناب ملاصدرا وامام خمینی ،ابتدا به سراغ تعریف عقل رفته وازماهیتوتقسیمات آن سخن بمیان آمده است. درادامه نسبت عقل ودینوتعارضاتاحتمالی آنها مورد برسی قرار گرفته است وباتوجه به نظرات این دوفیلسوف پاسخهای این تعارضات داده شده است .باتکیه بر آراء این دوحکیم گرانقدر نقش وکارکرد عقل درسه حوزه معارف دینی واخلاقواستنباط احکام مشخص شده است وسپس رابطه عقل وایمان ونوع تاثیر گذاری عقل بر باور قلبی وخضوع روح وجانانسان مورد کنکاش قرار گرفته است .درنهایت به تاثیرات متقابل دین درباروری وشکوفایی عقل وخردانسان ازمنظر آن دودانشمند حکیم پرداخته شده است، ومشخص شده است که به همان اندازه که می توان از عقل دردین شناسی بهره گرفت ، درطرف مقابل می توان از دین نیز در باروری عقل بهره گرفت .
مستندات مشائی جلد یک اسفار و فراروی ملاصدرا از آنها
نویسنده:
زهرا قاسمی نور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهبا اینکه فلسفه‌ی ملاصدرا به عنوان یک سیستم فلسفی با روشی نوین شناخته می‌شود، با این حال او به "التقاط" متهم است. یکی از دلایل این اتهام را، عدم ذکر منابع مستفاد در اسفار اربعه دانسته‌اند. رساله‌ی حاضر در پی آن است تا با ذکر مستندات مشائی جلد یک اسفار، فراروی‌های وی در این اثر را تبیین نماید. او در جلد یک اسفار با ارائه‌ی راه حل‌های جدید برای تحلیل دقیق‌تر مسائل فلسفی، ارائه‌ی تقریری نو از مسائل فلسفی مطروحه در آثار پیشینیان و داوری بین دو یا چند تن از متفکران گذشته، اتهام التقاطی بودن فلسفه اش را منهدم می کند. وی با تزریق "نگرش وجودی" در کالبد فلسفه‌ی اسلامی، تبیین نوینی از مسائل ارائه داده است. او مُبدع مسائل فلسفی نیست، همانطور که خود وی نیز در سراسر آثار فلسفی‌اش چنین ادعایی ندارد.حقیقتاً مکتبی که وی بنیان گذار آن است، به لحاظ "روش" حکمت نوینی است گرچه در این حکمت نوین، از حکمای پیشین نهایت بهره را برده است. از جمله‌ی آنها استفاده از آموزه‌های فلسفی حکمت مشاء است. اما فلسفه‌ی او نه فلسفه‌ی مشائی است نه اشراقی و نه عرفان است و نه کلام. او با مستنداتی که از فلسفه‌ی مشاء خصوصا ابن سینا ارائه نموده، نشان می‌دهد که حکمت متعالیه‌ی وی پای بر گرده‌ی فلاسفه مشاء نهاده و به ساختار فلسفه‌ی اسلامی شکلی وجودی داده است. از آنجایی که تعیین سند در گفتار حکمای سابق عادتی مألوف نبوده است، نگارنده‌ی این رساله، سعی نموده است با تعیین مستندات مشائی جلد اول اسفار و فراروی‌های ملاصدرا، نمونه‌ای از این بهره‌گیری‌ها را به نمایش بگذارد تا الگویی برای تحقیقاتی از این نوع باشد.واژگان کلیدی: مستندات، مشاء، اسفار اربعه، فراروی، ملاصدرا
بررسی تأثیر احادیث معصومین در مسأله‌ مرگ و معاد بر رأی ملاصدرا
نویسنده:
سارا حسنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معاد در عقل و فطرت هر انسانی جایگاه قابل توجهی دارد. همه‌ی انسان‌ها در درون خود احساس جاودانگی دارند. مسئله ضروری بودن معاد به ویژه در اندیشه دینی، علّت‌های متعدد دارد از جمله عدل خدا، حکمت خدا و ... . یکی از مهم ترین فیلسوفانی که با ژرف‌کاوی حیرت انگیز عقلی و نقلی به اثبات معاد پرداخته صدرالمتألهین است. او که قائل به بازگشت توأمان روح با بدن می‌باشد، با افکار فلسفی خود، اندیشه‌های گروهی از فلاسفه را رد و تصحیح نموده است. در صدرالمتألهین مفهومی به نام معاد برخاسته از باور به حرکت جوهری نفس است. به بیان دیگر، در اندیشه‌ی ملاصدرا، مرگ مرحله‌ای از تکامل است که پیش‌تر با حرکت جوهری آغاز شده است و عالم ماده، زمینه‌ساز معرفت حقیقی است. واقعیت این است که بعد از دقّت در جوانب کلام ملاصدرا به این نتیجه رسیدیم که ایشان معاد مثالی را معاد تام ندانسته است و معاد عنصری قرآن و روایات را مطرح کرده و آن را به عنوان معاد اصلی و اساسی اسلامی مورد تأکید قرار داده است. و در واقع میان بحث معاد در فلسفه و فهم معاد از قرآن و روایات پیوند برقرار نموده است.
علم پیشین الهی در حکمت متعالیه و بررسی آن در روایات
نویسنده:
علی زارعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مساله علم پیشین حق تعالی،از جمله مسائل مهم در حوزه معرفت دینی است. پیش فرض عقاید دیگر و اساس تشریع و ارسال رسل می باشد، حل شبهات قضا و قدر، جبر و اختیار وابسته به تبیین صحیح علم پیشین خداوند می باشد.سوال اصلی در این باب این است که چون علم از صفات حقیقی ذات الاضافه است پس برای تحقق نیا زمند وجود معلوم است بنابراین چگونه می توان گفت خداوند قبل از خلقت موجودات در مقام ذات به انها عالم است.در متون دین یعنی قران و روایات معصومین : اصل ان مورد تا کید قرار گرفته است و ان اینکه خداوند در مقام ذات،به نحو تفصیل به موجودات قبل از پیدایش انها عالم است.اما به نظر می رسد تبیین و تفسیر روشنی ازان ارائه نشده است که می توان گفت این عدم تبیین ان به خاطر غموض و دشواری ان است زیرا نیازمند مقدماتی است که هنوز برای اصحاب ائمه :در ان دوران واضح ومبرهن نبوده است، اما سخنان و معارف ناب ائمه هدی : راهگشای اندیشمندان مسلمان در طول تاریخ بوده است،و چه بسا هر دوره وزمانی گوشه ای از ان توسط متکلم یا حکیمی مبرهن وتبیین شده ا ست .متکلمین امامیه بر خلاف همتایان اشعری خود که قائل به زیادت ذات و صفات هستند با دریافت هایی که از سخنان بلند اهل بیت : گرفتند وان را سرمایه دریافت عقلی خود قرار دادند،قائل به عینیت ذات و صفات شدند و در محذورات متعدد قول اشاعره گرفتار نشدند،و سپس از راه ایات افاقی و انفسی صفت علم را برای خداوند اثبات کردند.حکمای بزرگی مانند شیخ الرئیس قدمهای دیگری برای اثبات علم پیشین خداوند به همه موجودات برداشتند اما شیخ الرئیس نتوانست این علم را در مقام ذات خداوند چنانکه که مطلوب روایات است اثبات نماید.همچنین شیخ اشراق علم حضوری خداوند به تمام موجودات را تبیین نمود،اما تفسیر وتصویری که ارائه کرده تنها برای علم فعلی حضرت حق قابل دفاع است و تبیین برای علم پیشین حق تعالی از کلمات او استفاده نمی‌شود.سر انجام صدرالمتالهین توانست با استفاده از قاعده بسیط الحقیقه به انچه مقصود اموزه های دین در باب علم پیشین است دست یابد.مضمون این قاعده در روایات مورد تاکید قرار گرفته است،روایاتی که خداوند را با اسماء احد، واحد، صمد معرفی می کند دلالت برصرافت و بسیط الحقیقه بودن حضرت حق دارند. بعلاوه روایات متعددی نیز بر عدم ترکیب وجزءپذیری خداوند صراحت دارند که نشان میدهد قاعده بسیط الحقیقه نقطه محوری برای نشان دادن هماهنگی کلام صدرا با روایات معصومین : در باب علم پیشین حق تعالی است.
نقد و بررسی دیدگاه چند اندیشمند معاصر در باب فلسفه اسلامی
نویسنده:
راضیه یوسف‎زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در اثر حاضر به بررسی دیدگاه چند اندیشمند معاصر پرداختهایم. بدین ترتیب نخست، اطلاق صفت عربی بر این بنای تفکر مورد نقد قرارگرفته و نیز تبیین شدهاست که فلسفه اسلامی، به چه معنا «اسلامی» است؟ سپس گزارش دیدگاه این اندیشمندان در موضوعات زیر ارائه شدهاست:انتقال فلسفه از یونان به عالم اسلام از رهگذر نهضت ترجمه، کندی و دریافت فلسفه یونانی، سهروردی و سنت اشراق، رابطه عرفان و فلسفه با تکیه بر ابنعربی و ملاصدرا، ورود فلسفه اسلامی به دنیای غرب و در نهایت، گرایشهای اخیر در فلسفه اسلامی با تمرکز بر روی مکتب اشراق و حکمت متعالیه.
انفعال در ذات الهی در سه مساله فلسفی - كلامی از نظر ملاصدرا (بداء-استجابت دعا-سخط و محبت)
نویسنده:
خدیجه هاشمی عطار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
محور اصلی بحث در این پایان نامه مبنی بر این است که هنگامی که بداء ، دعا و استجابت و مسئله سخط ومحبت روی می‌دهد تغییری در واجب الوجود رخ می‌دهد یا خیر. با توجه به اینکه مسئله انفعال در ذات امری محال است چرا که صفت باری تعالی، عین کمال ثبوتی است و مانند محسوسات نیست، زیرا او برتر از آن است که حتی او را دریابد، و از نوع صفات زائد که خواه لازم و یا جدا باشند هم نیست وگرنه لازم می-آمد که در مرتبه ذات یعنی از جهت احدیت ذات از آن صفات خالی باشد، در این صورت آراستگی و بهاء او به غیر ذات خود بوده، و غیر او در به کمال و تمام رسیدن ذات موثر بوده است و ناچار منجر به دور محال می‌گردد. بر این اساس لازم است تا اصطلاحات بداء، دعا و استجابت و سخط و محبت از نظر فلسفی و کلامی مورد بررسی و تعریف قرار گیرند.بداء: بداء عبارت است از تغییر رای خداوند درباره موضوعی پس از اثبات آن. ملاصدرا در مورد بداء معتقد است که هرگاه نفس نبی یا ولی خدا به عالم ملکوت یا نفوس مدبره عالم متصل شود و آنچه را خداوند بر صحیفه قلب آنها نگاشته است ببیند و به مردم خبر دهد سخن او حق و صدق است. و ممکن است بار دیگر به آن نفوس متصل شود و چیزی غیر از آن چه قبلا دیده و اسباب طبیعی اقتضای آن را داشته است ببیند. در این صورت اگر آنچه بار اول دیده با آنچه بار دوم دیده است متفاوت باشد، چنین چیزی را بداء گویند.دعا: در مورد دعا واستجابت ملاصدرا معتقد است که دو عامل نفوس فلکی و نفوس انسانی از عوامل استجابت دعا هستند.محبت: اطلاق لفظ محبت بر خداوند و ممکنات یکسان نیست و محبت حق تعالی از سنخ محبت‌های خلق شمرده نمی‌شود. تمام الفاظی که بر خداوند و ممکنات اطلاق می‌گردد این گونه است. اما حق تعالی از نقایص مادی و کدورات امکانی پیراسته است.سخط: سخط و غضب از حالات روانی و تحولات بشری است و از عوارض بشمار می‌آید. بدین جهت ساحت قدس ربوبی از آن منزه و مبری است، بلکه رضا و خشنودی کبریایی ظهوری از آن تواب و اجر و پاداشی است که به اهل ایمان موهبت می‌فرماید و از آن صفت فعل تعبیر می‌شود.اگر تغییری رخ می‌دهد واجب الوجود از سافل اثر پذیرفته است و قاعده عالی از سافل اثر نمی‌پذیرد پیش می‌آید و اگر تغییری در واجب الوجود رخ نمی‌دهد پس تغییر را در کجا باید یافت. پس ناچار تغییر در یکی از مراتب هستی رخ می‌دهد. حال در این که در کدام مراتب از مراتب هستی تغییر رخ می‌دهد نظرات متفاوت است.
بررسی نفس رحمانی در آثار ملاصدرا و ابن عربی
نویسنده:
محسن حیدری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
توجیه نظام هستی مساله بسیار مهمی است که هر گونه اتخاذ موضع در مورد آن، تاثیری سرنوشت‌ساز در هر نظام فکری خواهد داشت. عرفا در توجیه نظام هستی گویند:‌ هنگامی که ذات احدیِ حق تعالی تجلی کرد، بنا بر قاعده‌ی الواحد، ‌تنها تجلی واحدی از او پدید آمد. این تجلی واحد بنا بر موطن‌های متعدد، متکثر شده است. عرفا این تجلی واحد را به دلیل شباهتی که با نفَس انسانی در ایجاد کلمات دارد، و همچنین بدلیل تنفیس کربی که از اسماء ‌و صفات الهی صورت می‌دهد، «نفَس رحمانی» نامیده‌اند. نفَس رحمانی چیزی جز شمول و سریان در تعینات نیست که از تعین اول آغاز و تا عالم طبیعت ادامه می‌یابد. به عبارتی آنچه از مراتب تجلیات از تعین اول تا عالم طبیعت مطرح می‌شود، ‌همگی از تطوّرات نفَس رحمانی است. جناب صدرالدین شیرازی در برخی رسائل خویش، صادر اول را به تبعیت از مشائین ‌عقل اول معرفی نموده و در برخی کتب دیگر که ایشان آراء‌ نهایی خود را به تبعیت از عرفا در آنها منعکس نموده است، وجود منبسط را به عنوان صادر اول معرفی می‌کند. با بررسی و تطبیق آراء‌این دو دانشمند سترگ، می‌توان این‌گونه نتیجه گیری کرد که: در مورد اصل نفَس رحمانی و جایگاه آن در نظام هستی، تفاوتی در بین آراء این دو دانشمند یافت نمی‌شود. حتی در مورد خصوصیاتی که برای این حقیقت شمرده شده نیز تا حدود زیادی مشترک هستند. تنها فرقی که بین این دو دانشمند در بحث نفَس رحمانی مطرح است، ‌بیانهای اضافی است که ابن عربی ارائه نموده است بطوری که نمی‌توان آنها را اختلاف نامید زیرا جاعلِ این اصطلاح، ابن عربی است و بدیهی است که ابن عربی به جزئیات بیشتری از آن پرداخته باشد و صدرالمتالهین در استفاده از این اصطلاح عرفانی بیشتر منفعل بوده و آن را بسط و گسترش نداده و معنای جدیدی را از آن ارائه نکرده است.
بررسی تطبیقی اراده الهی از دیدگاه فلاسفه صدرایی و آیات و روایات و پاسخ به شبهات مرتبط با آن
نویسنده:
معصومه رضوانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اراده از مهمترین صفاتی است که چگونگی اتصاف خداوند به آن همواره محل نزاع و اختلاف اندیشمندان مختلف بوده است. ریشۀ این اختلافات و نزاع‌ها به دو مسالۀ اساسی باز می‌گردد؛ یکی اینکه اراده از صفات کمالی است و ذات خداوند متعال به عنوان جامع همۀ کمالات باید واجد چنین صفتی باشد. از سوی دیگر اراده صفتی است که در معنای کلی خود عامل تحقق و صدور افعال است و در انسان همراه با تصور و تصدیق و فعل و انفعالات درونی و با حدوث فعل، در نفس حادث می‌شود. اما چنین اراده‌ای را به ذات خداوند متعال که عاری از هر گونه تغییر و حدوث است، نمی‌توان نسبت داد. بنابراین سوال اساسی این است که چه نوع اراده‌ای برای خداوند متعال قابل تصور است که موجب تغییر و حدوث در ذات خداوند متعال نشود. فلاسفه برای رفع این اشکال اراده را از صفات ذاتی و ازلی خداوند دانسته‌اند و آن را علم خداوند به نظام اصلح و شوق و ابتهاج او تفسیر کرده‌اند که در نتیجه این ارادۀ ازلی، خداوند از ازل مرید بوده و مرادات او نیز ازلی خواهد بود. در مقابل، روایات به شدت ذاتی بودن اراده و وحدت آن با علم را رد کرده‌اند و ارادۀ خداوند را صفتی حادث و همان احداث و ایجاد فعل تفسیر کرده‌اند. بر این اساس این دو دیدگاه کاملا در مقابل یکدیگر قرار دارند.آنچه ما در این پژوهش به آن دست یافتیم این است که ذات خداوند به صفت اراده به عنوان یک صفت کمالی حتما باید متصف باشد. اما این ارادۀ ذاتی، به معنای مرید بودن ازلی خداوند و در نتیجه ازلی بودن مرادات او نخواهد بود. همچنین ارادۀ خداوند به معنای علم او به نظام اصلح و شوق و ابتهاج نیز نخواهد بود. زیرا علم، شوق، ابتهاج و اراده از نظر مفهومی بر یکدیگر قابل تطبیق نیستند و دلایل ملاصدرا و پیروان او نیز برای اثبات وحدت میان این صفات ناکافی است. ارادۀ ازلی خداوند همان اراده داشتن اوست؛ به این معنا که خداوند قدرت و الوهیت و توانایی برای اراده کردن دارد اما این اراده داشتن به معنی اراده کردن نیست که به محض تحقق آن فعل نیز ضروری الصدور باشد. خداوند از ازل اراده دارد اما از ازل اراده نمی‌کند و افعال او ازلی نیست. آنچه که در روایات دربارۀ حدوث اراده آمده است، ناظر به مقام اراده کردن خداوند است که با تحقق آن، صدور فعل ضروری می‌شود و زاید بر ذات بوده و حادث به حدوث فعل است و از آنجا که زاید بر ذات است موجب راه یافتن حدوث و تغییر در ذات خداوند متعال نیز نخواهد شد. از سوی دیگر تأکید روایات دربارۀ ارادۀ حادث و زاید بر ذات خداوند، منافاتی با ارادۀ ذاتی او ندارد زیرا علی رغم عدم تصریح روایات به ارادۀ ذاتی خداوند، عقل آن را تأیید می‌کند.
علم الهی و بررسی تطبیقی علم بلامعلوم با علم اجمالی در عین کشف تفصیلی ملاصدرا
نویسنده:
نعیمه معین‌الدینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بارزترین صفت الهی، «علم» است. انسان از هر طریق پی به وجود خدا ببرد و از هر راه که با او آشنا شود، از او به عنوان حقیقتی یاد می‌کند که از همه چیز آگاه است؛ زیرا علم کمالی است که آدمی -گرچه به نحو محدود- در خود می یابد، ولی برایش ارزشی نا‌محدود قایل است. به همین دلیل یکی از موضوعات پر‌دامنه‌ای که در فلسفه‌و‌کلام اسلامی حائز اهمیت می باشد، بحث علم الهی، به‌خصوص علم قبل‌از‌ایجاد خداوند است. در‌تبیین این موضوع، چند مسئله نقش مهمی دارند، اول، جایگاه علم، در تقسیم بندی صفات است. در فلسفه‌ی اسلامی، صفات الهی به دو قسم، ثبوتی و سلبی تقسیم می شوند که علم، در حیطه‌ی صفات حقیقی ذات‌الاضافه قرار دارد. دوم، نسبت صفات با ذات، که اکثریت قائل به عینیت مصداقی صفات با یکدیگر و با ذات الهی در عین مغایرت مفهومی صفات هستند. سوم، اینکه فلاسفه بر اساس اصل سنخیت، با شناخت صفات انسانی و رفع نواقصشان، همان صفات را در جهت کمال به خداوند نسبت می دهند. همانگونه که علم، در انسان صفتی اضافی و نیازمند معلوم است، در خداوند هم به همین نحو با رفع جهات نقص می باشد. در مقابل آیات و روایات، صفتیت و موصوفیت را، از نشانه های مخلوقیت دانسته؛ و هر دو را مخلوق معرفی‌کرده‌اند. بر‌این-اساس، موصوف واقع شدن به معنای نیازمندی به خالق است. علاوه‌بر‌این، تبیین صفات، بر‌پایه‌ی اصل تباین است؛ پس، نه تنها شناخت ذات الهی، که شناخت حقیقت صفات الهی نیز غیر‌ممکن می باشد. ‌نظریه‌ی نهایی فلسفه‌ی اسلامی در علم‌الهی قبل‌از‌ایجاد، نظریه‌ی ملاصدرا می‌باشد. وی علم را در حیطه‌ی صفات حقیقی ذات‌الاضافه دانسته‌است و بر اساس اصل سنخیت، با شناخت صفت علم درانسان و رفع نواقصش، همان را در جهت کمال به خداوند نسبت می دهد. همانگونه که علم، در انسان صفتی اضافی و نیازمند معلوم است، در خداوند هم به همین نحو با رفع جهات نقص می باشد. این نظریه مشهور به«علم اجمالی در عین کشف تفصیلی» می‌باشد که بر مبنای قواعد «اتحاد عاقل ومعقول» و «بسیط‌الحقیقه کل‌الاشیاء» تبیین می‌شود و اشکالات ذیل بر آن مترتب است:اضافی بودن علم، عدم تبیین علم خداوند به معدومات، ممتنعات و نحوه‌ی تعلق علم الهی بر جزئیات قبل از ایجاد تفصیلی اشیاء، قبول اتحاد عالم و معلوم در خداوند براساس علم حضوری، کل‌الأشیاء بودن حق‌تعالی و ذومراتب دانستن ذات‌الهی به دو مرتبه‌ی اجمال و تفصیل.در حالیکه، روایات در تبیین علم قبل‌از‌ایجاد، آن را «علم بلا‌معلوم» معرفی کرده اند. جهات رجحان این نظریه، در بیان قید «بلا‌معلوم» بوده که نافی اضافی بودن صفت علم است، و نتیجه ی مهمی که در پس آن نهفته است، عدم تقیید و تحدید علم الهی به معلوم می باشد که کاشفیت اتم این علم را در پی دارد.
  • تعداد رکورد ها : 117