جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 951
صفات الهی امام از منظر امام رضا (ع)
نویسنده:
نرگس‌السادات بیننده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مباحث مهم کلامی بحث تبیین و تحلیل صفات الهی امام است که موضوع این رساله ‌است. پرسش محوری این رساله این است که از نظرگاه امام رضا(علیه السلام) امام چه اوصاف و ویژگی‌هایی دارد و این صفات در سخنان ایشان چگونه تبیین می‌گردد؟ بررسی روایات نشان می‌دهد که از منظر این بزرگوار، امام همانا حجت خداوند بر روی زمین و واسط? فیض الهی است و حضورش در همه زمانها و اعصار ضرورت دارد. امامت امری است الهی، که در وجود هر آن کس که بخواهد قرار می‌دهد. دریافت و حفظ و رسانیدن احکام و حکمت‌های الهی(هدایت تشریعی) و نیز هدایت تکوینی در دنیا بر عهده امام است. چنین مسئولیتی مستلزم برخورداری از برترین علم و بالاترین قدرت عادلانه وخطاناپذیر است. چنین مقامی با طلب کردن و اکتساب بدست نمی‌آید، بلکه موهبت ویژه الهی است و تنها در این صورت شخص به این مقام نائل می‌گردد؛ زیرا محدودیت‌ بشر در این دنیا به او اجازه رسیدن به این صفات را از راه‌های عادی نمی‌دهد. امام به هرآنچه در هدایت مردم به طور مستقیم یا غیر مستقیم موثر باشد، عالم است. علم امام باید نیاز همه انسانها را در هر سطحی از علم و معنویت و در هر مقام و مرتبه‌ای از درجات قرب الهی در برگیرد تا وی حجت مطلق خداوند بر همه انسانها باشد. عصمت ویژه‌ای که در وجود پیامبران و امامان(علیهم‌السلام) نهاده‌شده، تنها در سایه تأیید خاص الهی امکان پذیر است. امام با توفیق الهی به مرتبه‌ای می‌رسد که با اراده و اختیار خود راه هدایت را بر می‌گزیند و هرگز به خطا درنمی‌افتد. خداوند با اعطاء علم لدنی و نیز تفضل ویژه خود، امام رادر اندیشه و کردار و گفتار در تمام لحظات حیاتش از هر خطا و اشتباهی از روی سهو یا عمد مصون داشته است. برگزیدن امام به دست مردم، نظر به اوصاف و ویژگی‌های تبیین شده، محال است؛ امامت مقامی است که شناخت کنه آن دور از دسترس عقل‌ متعارف انسانهاست و دیگر مردمان با اندیشه‌هایشان به آن راه ندارند. خداوند از راه جعل ویژگی‌های یاد شده در وجود فرد، او را به عنوان امام نصب می‌نماید. این انتصاب الهی از راه نص و نشانه‌های دیگر بر مردم آشکار می‌شود. اما برخلاف رویکرد این نوشتار، برخی شرق شناسان و افراد متاثر از آنان، با بهره‌گیری از نوعی نگاه تاریخی به عقاید شیعه برآنند که اثبات کنند عقاید کنونی شیعیان درباره امامت پشتوانه‌ای در اندیشه رایجِ عصر ائمه (علیهم‌السلام) نداشته‌است و بسیاری از اوصاف و ویژگی‌های الهی امام، مانند علم غیب، عصمت و نصب و نص الهی، در طول تاریخ بر تفکر شیعی افزوده شده و جزء عقاید شیعیان نخستین نبوده ‌است‌ و ائمه اطهار(علیهم‌السلام) نیز چنین ادعاهایی درباره خود نداشته‌ و حتی با آن به مبارزه پرداخته‌اند. این اندیشه با فروکاهی امامان از مقام و منزلت برتر و قدسی‌شان به دانشمندان مجتهد پرهیزگار، اینگونه می‌نماید که هر ویژگی ماورایی که امام به آن متصف شود، غیر‌بشری است و از طریق غالیان و مفوضه به اندیشه شیعی راه یافته‌است. نگارنده این رساله برآن است که به راستی برخی ویژگی های امام فراتر از بشر عادی است و به همین دلیل است که شایستگی پیشوایی بندگان را دارد. این نوشتار در چهار فصل کلیات، علم امام، عصمت و نصب و نص الهی از منظر امام رضا(علیه‌السلام) تدوین شده‌است. در فصل علم، مباحث ضرورت، گستره و نوع علم امام و شیوه دستیابی او به علم و در فصل عصمت، ضرورت عصمت امام، عصمت در خاندان پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم)، مفهوم و سرچشمى عصمت امام و در آخر در فصل نصب و نص الهی، ضرورت و شیوه انتصاب امام از جانب خداوند عزّوجلّ و راه شناخت و دستیابی مردم به امام طرح شده و هر فصل نیز با بررسی و نقد شبهات مرتبط به پایان رسیده‌است.
آموزه‌های قرآن در زمینه عدالت و چگونگی تحقق آن در جامعه
نویسنده:
سیدروح‌الله موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عدل و قسط در قرآن جایگاهی بس والا را به خود اختصاص داده است. در قرآن مجید عدل به مثابه ی اصلی اساسی و بنیانی تلقی می گردد که خلقت هستی بر پایه ی آن صورت گرفته است.قرآن خود کتاب عدالت و قسط است، یعنی از سویی مبتنی بر عدل است و از دیگر سوی، کتابی است برای تحقق عدالت در جامعه ی بشری، به طور کلی عدالت ظاهر و باطن قرآن است.بنابر این جهتی که قرآن نشان می دهد، جهتی است برای رسیدن به اوج کمالات بشری و از آن جایی که تحقق عدالت در جامعه برای استکمال بشریت امری ضروری و لازم است قرآن با بیانات مختلف، بشریت را در این زمینه راهنمایی می نماید.قرآن کریم به صراحت ظلم را از ساحت کبریایی خداوند نفی نموده و با صفاتی چون سریع الحساب، اسرع الحاسبین، احکم الحاکمین، خیر الفاصلین و ... عدل در اسما و صفات را برای خداوند اثبات می کند. قرآن از طریق برهان عدالت و تجسم اعمال قانون مندی و عدل در پاداش و کیفر الهی را اثبات کرده و با یوم الفصل و یوم الحساب خواندن رستاخیز، معاد را تجلی عدل الهی می داند.قرآن، عدالت خواهی را خواست همه ی ادیان دانسته و پیامبران الهی را منادیان و پرچم داران اصلی گفتمان عدالت محوری در اجتماع بشری معرفی کرده و تحقق عدالت را هدف نمایی حکومت پیامبران می داند.در مورد عدالت اجتماعی، قسمت های مهمی از قرآن راجع به حقوق و عقود، معاملات، ارث، تجارت و امور اجتماعی مردم سخن گفته است، قرآن خانواده را که به عنوان هسته ی اصلی و مرکزی در شکل گیری اجتماع می باشد، از نظر دور نداشته و در باب حقوق و مالکیت زن و مرد و تساوی آنها آیه ها آورده و تعدد زوجات را موکول به شرط اجرای عدالت دانسته است.و در نهایت برای تحقق عدالت در جامعه، قرآن جامعه سازی دینی را دنبال می کند. جامعهای که در آن توحید، اعتقاد به معاد و نبوت اساس و پایه باشد؛ یقیناً در چنین اجتماعی با رویکرد دینی، همهی زمینه های بی عدالتی و ظلم از جامعه رخت بسته و مردم خود مجری عدالت می گردند.
سیمای خدا در شاهنامه فردوسی
نویسنده:
الهام عربشاهی کاشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شاهنامه فردوسی، از آثار گرانسنگ حماسی و تاریخی در پهنه‌ی فرهنگ و ادب فارسی است که می‌‌توان چهره‌ی پنهان و آشکار خداوند بزرگ را همواره در لابه‌لای حوادث و رویدادهای خرد و کلان اساطیری و تاریخی و... آن تماشا کرد. این رساله برای بازنمایی و توصیف خداوند در شاهنامه و تطبیق ویژگی‌ها و صفات او با ویژگی‌هایی که از طریق آیات و اخبار و روایات دینی، به خصوصاسلامی برای ما رسیده، تحقیق و تدوین و به حسب موضوع، به دو بخش عمده تقسیم شده است. بخش اول در مورد پاره‌ای از مسائل و مباحث نظری از قبیل اسم، صفت و تفاوت‌های آن‌هاست. همچنین در این بخش مطالبی در مورد ذات، صفات، افعال الهی و مسئله رویت خداوند و سایر مختصات فکری و سبکی فردوسی بیان شده است .بخش دیگر این رساله نیز که با عنوان «بازتاب و تحلیل اسماء و صفات الهی در شاهنامه» تدوین شده، به معرفی و شناخت اسماء و صفات الهی و دیدگاه حکیم فردوسی در این باره اختصاص دارد.شمار اسماء خداوند دراین رساله، برمبنای اسماء نودونه گانه‌ای است که از طریق منابع دینی (شیعه وسنی ) روایت شده است و چنان چه اسمی از هر دو طریق رواییبیان شده باشد با عنوان اسماء الله ذکر شده است. در این رساله پس از ترتیب و تنظیماسماء الله بر اساس حروف الفبا، به بیان و توضیح و شرح آن با استفاده از قرآن کریم، تفاسیر و ادعیه مأثوره، به ویژه دعای جوشن کبیر پرداخته شده است.با توجه به ابیات شاهنامه می‌توان گفت که فردوسی به عنوان یک شاعر شیعی، تحت تأثیر بینش توحیدی خود در آغاز و انجام داستان‌ها، عقاید و مسائل توحیدی را به صراحت بیان می‌کند و با اینکه داستان‌ها و افسانه‌های این منظومه مربوط به دوران باستانی است. وی با تکیه بر بینش سره توحیدی خود به معرفی و تبیین سیمای خدا در شاهنامه می‌پردازد.
بررسی تطبیقی علم الهی از منظر حکمت اشراق و حکمت متعالیه
نویسنده:
زینب مشایخی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پژوهش تلاش شده تا دو نظریه حکمت اشراق و حکمت متعالیه در باب علم الهی تبیین و تطبیق گردد. درست است که بخشی از موضوع رساله مربوط به حکمت متعالیه است ولی از آنجا که ملاصدرا موسس حکمت متعالیه است و دیدگاه شخصی وی مبین نظریات حکمت متعالیه است دیدگاه این دو بزرگوار یعنی شیخ اشراق و ملاصدرا مورد بررسی قرار گرفته است.در فصل اول این رساله، به مبادی تصوریه و تصدیقیه بحث علم خداوند پرداختیم مطالبی همچون: تعریف علم، اقسام علم و... .فصل دوم به دیدگاه شیخ اشراق اختصاص یافته است. شیخ اشراق بر این باور است که علم واجب به اشیاء، غیر از حضور اشیاء در حضور واجب ،معنای دیگری ندارد علم در واقع همان حضور شیء نزد شیء دیگر است، بنابراین تمام موجودات در محضر حق تعالی حاضرند. دیدگاه شیخ اشراق به علم حضوری علم واجب به اشیاء شهرت دارد. که در انتهای این فصل اعتراضات شیخ اشراق بر نظر ابن سینا در این رابطه مطرح می‌شود که ملاصدرا به پاسخ آن اعتراضات پرداخته و به نوعی از نظریه مشاء دفاع می‌کند.در فصل سوم ،اختصاصاً نظریه ملاصدرا در باب علم ازلی واجب به خود و ماسوا مطرح شده است. ملاصدرا برای تبیین علم واجب به ماعدا ،دوروش را طی می‌کند: اول ،روش حکما و دوم، روش عرفا. در این بخش ،روش برهانی به این نحو بیان شده است که با مقدمات برهانی، علم واجب به ماسوا را در مقام ذات واجب اثبات می‌کند و کمبود دیدگاه مشاء و اشراق را در این می‌داند که علم واجب را در مقام ذات اثبات نمی‌کنند و این موجب نقص ذات واجب می‌شود. در روش عرفانی با بیان چند مقدمه، به این نتیجه می‌رسیم که واجب در مقام ذات، علم به ذات و صفات و لوازم ذات و صفات داشته و هیچ کدام خارج از ذات نمی‌باشد.در فصل چهارم ،علم فعلی واجب تعالی به مادیات از نظر ملاصدرا بیان شده است. ملاصدرا با به کار بردن مبنای اصالت وجود و لوازم آن یعنی :بساطت و وحدت تشکیکی وجود به منظور اثبات مساوقت علم و وجود به بیان کیفیت علم فعلی واجب به مادیات می‌پردازد و این که تغییر در علم فعلی واجب تعالی به مرتبه مادیات، موجب اثبات هیچ نقصی برای وی نمی‌باشد.فصل پنجم نیز نگاهی انتقادی و تطبیقی به هر دو دیدگاه داشته که محوریت این پایان‌نامه را تشکیل می‌دهد.
رابطه عقل و دین از دیدگاه ملاصدرا و ملارجبعلی تبریزی
نویسنده:
صدیقه نادعلی کاخکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پژوهش در صدد است تا دیدگاههای دو تن از سردمداران مکتب اصفهان – ملاصدرا و بزرگترین منتقد او ملارجبعلی تبریزی – را در خصوص رابطه عقل و دین مورد بررسی قرار داده و نکات اختلاف و اشتراک آنها را در دو اصل اساسی دین یعنی مبدأ و معاد بیان دارم . با نظر به آثار این دو حکیم می توان دریافت که بیشتر اختلافات ملاصدرا و ملارجبعلی در خصوص مسئله خدا و اسماء و صفات الهی می باشد از جمله :1 – ملاصدرا قائل به وحدت وجود می باشد بطوریکه وی خدا را اصل وجود و سایر موجودات را تجلی او دانسته است ؛ ولی ملا رجبعلی قائل به تباین وجود بین واجب و ممکن بوده تا واجب تعالی در ردیف ممکنات قرار نگیرد. 2 – ملا صدرا معتقد به اشتراک معنوی وجود و سایر صفات کمالیه بین واجب و ممکن است ؛ ولی ملا رجبعلی قائل به اشتراک لفظی وجود بین واجب و ممکن است . 3 – ملا صدرا صفات را عین ذات خدا می داند ؛ ولی ملا رجبعلی به انکار صفات در خداوند پرداخته و ذات خدا را منزه از هرگونه صفتی می داند . 4 – ملاصدرا صفات الهی را بر دو قسم ایجابی و سلبی دانسته است ؛ ولی ملا رجبعلی تمام صفات را به صفات سلبی برمی گرداند .نکته اشتراک دیدگاه این دو حکیم ، در مسئله معاد جسمانی بوده که هر دوی اینها قائل به حشر نفوس به بدن مثالی بوده اند که بدنی بینابین و نیمه مادی و نیمه مجرد است . در واقع با بررسی بیشتر آرای این دو حکیم به این نتیجه رسیدم که ملا رجبعلی و شاگردانش بر خلاف ادعاهایی که مبنی بر رد فلسفه داشته اند و خود را پیرو الهیات تنزیهی دانسته و معتقد بودند که ما عقل را نباید در فهم دین وارد بکنیم ، در واقع عملکرد خودشان بر خلاف گفتارشان بوده است . چنانکه در مسئله خدا ما دیدیم ملارجبعلی خود با اینکه ادعا داشت خدا قابل تصور نیست و نباید عقل را در مسائل دینی وارد کرد ، خود دو برهان در اثبات خدا آورده است . و یا در مسئله معاد جسمانی با اینکه خود معتقد است زبان شرع ، کاملترین بیان است و هرگونه تبیینی در مورد آن توضیح واضحات است ، خودشان قائل به حشر نفوس به بدن مثالی گشته اند و برای آن دلیل نقلی آورده اند . لذا نقد آنها مبنی بر جدایی دین و عقل در مقام تفوّه باقی مانده و خودشان به آن پایبند نیستند
بررسی تفسیر آیات حاوی اسماءالحسنی در تفسیر مخزن العرفان (در شش اسم رزاق، شکور، غفور، رحمان، رحیم، ورود)
نویسنده:
ساره حاجیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
قرآن کریم در آیات متعدّدی به صراحت بیان داشته که همه‌ی اسماء الحسنی تنها مخصوص ذات حق است از آن جهت که غیر او هیچ موجودی از موجودات نمی‌تواند دارای کمالی مطلق باشد. خداوند از طریق ذکر این اسماء نیکو، شناخت ذات وصف ناپذیرش را برای انسان‌ها میسّر می‌سازد. عرفا و حکما، آدم را به اعتبار آنکه همه‌ی اسماء را از خداوند آموخت، آیینه‌ی وجود حق و تجلّی اسماء و صفات او می‌شمارند. بنابراین وجود آدم، صورت مجمل عالم و هدف غایی نظام هستی است چرا که با آفرینش او اراده‌ی پروردگار به ایجاد موجودی که نمودگاه کمالات الهی باشد تحقّق یافته است. در داستان آدم آنچه بیش از هر چیز دیگر اهمّیّت دارد، دو مسأله است: 1- برگزیده شدن آدم به عنوان جانشین خداوند 2- تعلیم اسماء به آدم جهت شایستگی آدم برای خلافت الهی و برتری او نسبت به فرشتگان. مقصود از تعلیم اسماء از این حیث بوده که خداوند انسان را از قوا و حواسّ مختلف خلق کرده تا از طریق آن‌ها مستعد و مهیّا برای شناسایی حقیقت اشیاء و خواص آن‌ها گردد و نحوه‌ی فراگیری و معرفت حقیقی به این علم را از طریق الهام فطری در درون انسان به ودیعه گذارده تا هر انسانی به قدر ظرفیّت وجودی خود از آن بهره مند گردد. بانو امین در معنای اسماء تعلیم داده شده به آدم دو احتمال را پذیرفته است: 1- اسماء نام ملائکه باشد به اعتبار انواع و اشخاص آنها 2- اسم، لفظی دال بر معنا و غیرمقیّد به زمان‌های سه گانه است.اسماء الهی به حسب ازدواج آن‌ها با یکدیگر و توالدی که از این حیث حاصل می‌شود، غیر محصور و بی نهایت است. گرچه برخی آن‌ها را از حیث اصول و امّهات محصور دانسته اند. در این پایان نامه اسماء شش گانه «رحمان»، «رحیم»، «غفور»، «شکور»، «رزّاق» و «ودود» مورد بررسی قرار گرفته است. مخزن العرفان تفسیری ترتیبی، جامع و عصری است که با صبغه‌ی عرفانی تألیف شده است. از منظر بانو امین تجلّی اسماء الحسنای الهی ذیل آیات متناسب با مضمون و هدف آن‌هاست. این تناسب گاه ظاهر و صریح و گاه غیرصریح و باطنی است. ایمان به وحیانیت قرآن؛ تصدیق مصونیت قرآن از تحریف؛ معجزه دانستن قرآن؛ تأکید بر تفسیرپذیری قرآن و تأیید حجّیت ظواهر قرآن از مبانی عام تفسیری مخزن العرفان است. مبانی خاص بانو امین نیز عبارتند از: استناد به روایات؛ بهره گیری از عقل و اجتهاد؛ بهره گیری از دریافت‌های قلبی و شهود عرفانی. ضمن آن که در بهره گیری از دریافت‌ها و الهامات غیبی پیوسته بر چهار بینش: اجتهادی؛ فلسفی- کلامی؛ عرفانی و حدیثی خود متّکی بوده است.
بررسی عقلی توحید در کلام امام صادق (علیه السلام)
نویسنده:
فهیمه امیدخدا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
توحید مبنا و اساس اسلام و عقیده تمام مسلمین اعم از شیعه، سنی است‌. به موجب این اصل مشترک تمام فرق مسلمان، خدای متعال در ذات، صفات و افعال یگانه است. اما آنچه حائز اهمیت است اینکه به راستی آیا همه مسمانان به یگانگی خداوند متعال از یک منظر نگریسته و از آن تعبیر واحدی داشته‌اند؟این نوشتار با بیان فرمایشات نورانی امام صادق علیه السلام به طرح اجمالی نظرات و آراء مختلف در مراتب توحید پرداخته است. حاصل فصول آنکه، دیگر فرق اسلامی غیر از امامیه، که به پیروی از معصومین علیهم السلام دراین مسیر حرکت کرده‌اند، از توحید ناب محمدی (ص)فاصله گرفته و به اشتباه به جاده‌ی افراط و تفریط در صفات و افعال الهی منحرف شده‌اند‌؛چرا که عده‌ای در صفات الهی به تعطیل و عده‌ای دیگر به تشبیه و در افعال خدا به استقلال و نفی مطلق وسائط یا تفویض اختیار به انسان رسیده‌اند، حال آنکه امام صادق علیه السلام با روشنگری در بیانات مختلف و یا طی مناظرات گوناگون ‌اذهان را از این افراط و تفریط‌ها برحذر داشته‌ و در توحید صفاتی به عینیت ذات با صفات و در توحید افعالی به امر بین الأمرین رهنمون شده‌اند.
تبیین کلامی-فلسفی هبوط آدم (ع) با نظر به آیات قرآن کریم
نویسنده:
زیبا یزدانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پایان نامه به تبیین کلامی و فلسفی هبوط حضرت آدم(علیه السلام) با نظر به آیات قرآن کریم می پردازد.هدف از این تحقیق تبیین صحیح نظر قرآن و رفع ابهامات و تحریفات موجود در زندگی حضرت آدم (علیه السلام) و بررسی میزان مطابقت دیدگاههای مختلف فلاسفه و متکلمین با نظر به قرآن است.بدین منظور ابتدا به معنا شناسی واژه های کلیدی هبوط ،اسماء ، آدم و ...سپس به آفرینش آدم و جایگاه انسان در هستی پرداخته و در پایان به هبوط حضرت آدم و مسایل مرتبط با آن می پردازد.در پایان این نتیجه حاصل شد که اولا بهشتی که آدم (علیه السلام) در آن سکنی گزیده بود بهشت جاودان آخرتی نبوده است ثانیا خوردن از شجره ممنوعه که موجب هبوط او بوده گنناه تکلیفی تشریعی نبوده بلکه مشیت الهی این بود که آدم(علیه السلام) گوهر و کرامت خویش را در یابد و دشمنش را بشناسد و با چنین بصیرتی زندگی اش را در زمین آغاز کند تا با سیر در مراتب هستی آینه ی تمام نمای اسماء و صفات حق گردد و به مقام خلافت الهی که مقصود از خلقت بود برسد و در نهایت در بهشت جاودانی نزد پروردگار خویش آرام گیرد.
وادی های سلوک در چهار مثنوی عطار و مقایسه آن با سفرهای چهارگانه عرفا
نویسنده:
منصوره برزگرکلورزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عطار در منطق‌الطیر طریق سلوک را دارای هفت وادی می‌داند: طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت و فقر و فنا. در این مثنوی سالک با شیخ عطار سفر اول را طی می‌کند. هفت وادی همان اطوار سبعه سفر اول هستند که او به زبان عارفانه خود آنها را بیان می‌کند و در نهایت سالکان عطار نیز چون عارف در سفر اول به فنا در ذات الهی می‌رسد.در دومین مثنوی عطار که مصیبت‌نامه است، سالک که فکر قلبی است سیر آفاقی و انفسی در میان تمام کائنات آغاز می‌کند و سرانجام پیامبر اکرم او را به سوی پنج وادی راهنمایی می‌کند که عبارتند ازحس، خیال، عقل، دل و جان. سالک در وادی آخر متوجه می‌شود، در تمام جهان تنها یک حقیقت است و آن ذات اقدس خداوند است. این منظومه در واقع با سفر دوم عرفا مرتبط است چرا که در این مثنوی، سالک سفر در ذات دارد و او در دریای جان غرق می‌شود و برای ادامه سفر خود آماده می‌شود که شیخ عطار آن را در کتاب دیگری آورده است.آن کتاب الهی‌نامه است که در آن شیخ برای جان، شش پسر در نظر می‌گیرد در واقع شش وادی که سالک باید‌ از آنها عبور کند. نفس، آرزوی شهوت دارد. شیطان با وساوس خود او را گمراه می‌کند. عقل خواهان جاه است. علم در پی چیزهای بی‌اهمیت می‌رود در حالیکه علم واقعی، علم کشف اسرار است. فقر پادشاهی ناپایدار دنیوی را می‌طلبد و در نهایت توحید کل است که دین و دنیا را با هم می‌خواهد. این مثنوی ادامه سفر دوم است که سالک در آن به عبودیت می‌رسد و دیگر خود را در میان نمی‌بیند.درآخرین منظومه، اسرارنامه شیخ وادیی نیاورده است و خطاب به انسان هیجده مقاله را سروده و در آنها بتدریج همراه سالک سفر سوم نیز به پایان می‌رساند. در این سفر سالک در عوالم جبروت و ملکوت و ناسوت سفر می‌کند و از صفات و افعال الهی خبر می‌دهد اما به مقام نبوت نمی‌رسد. در پایان این سفر است که سالک عطار به مقام علوی می‌رسد و پند و اندرز می‌دهد و می‌تواند از ذات و صفات الهی خبر دهد.شیخ عطار سفر چهارم را چون برای انبیا و کاملان راه است و نه برای سالکان، در مثنوی‌های خود نیاورده است.
شرایط و زمینه‌های برآمدن حق و زوال باطل در کلام و سیرۀ علوی
نویسنده:
سارا سلطانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
برآمدن حق در هر شأنی از شئون زندگی انسان، به معنای تلاش برای روشن کردن مسیر درست حرکت او و آسان کردنِ گام گذاشتن در آن است، و فرو رفتن به کام باطل، به معنای فراموش کردن این راه و روی آوردن به دیگر طرق است. در متون مختلفی همچون قرآن و نهج البلاغه و در حیطه‌های متفاوتی مانند سنت‌های الهی، به بحث و بررسی در رابطه با ویژگی‌های حق و باطل پرداخته شده است. در این میان بخش مهمی از این مبحث، با نگرانی انسان در دو راهی انتخاب‌هایش در ارتباط است. بنابراین از جمله مسائل پر اهمیت در بحث حق و باطل این است که آن را در شرایط مختلف زندگی انسان و برای او پیگیری کنیم، چنانچه در سیرۀ امام علی (علیه السلام) نیز برآمدن حق با در نظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی وظرفیت‌های وجودی افراد صورت می‌پذیرد. پژوهش حاضر بر آن است تا حق را به واسطۀ امکانات و توانایی‌های حق و ویژگی‌های فضای سه‌گانۀ، انسان، عالم و خداوند مورد بررسی قرار دهد. در این راستا فصل نخست به بیان کلیاتی دربارۀ حق و باطل و روشن ساختن نقش هر یک از عناصر فضای سه‌گانۀ یاد شده، در فرآیندهایی می‌پردازد که منجر به برآمدن حق می‌شوند. فصل دوم، در پی شناخت ویژگی‌های حق برآمده و طی همین شناخت، شکل رابطه و تعامل بین حق و باطل مشخص می‌گردد. نهایتاً در فصل سوم، صفاتی همچون صدق، وفای به عهد و ... به عنوان شکل‌هایی از آرایش مناسب انسان در این فضای سه گانه، در جهت برآمدن حق، مطرح می‌شوند.
  • تعداد رکورد ها : 951