جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 655
تحلیل اعتبار و ارزش معرفتی برهان های امکان و وجوب نزد ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
منیره سیدمظهری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
برهان امکان و وجوب که گاهی به اختصار از آن به برهان ""امکان"" تعبیر می شود، یکی از استوارترین براهین عقلی بر اثبات وجود خداوند است.این برهان در میان حکمای اسلامی از اهمیت خاصی برخوردار است و به عنوان طریق فلاسفه در اثبات وجود صانع از آن یاد می شود.محور اصلی این برهان وجود ممکنات و معلولات است یعنی از طریق علم به ممکنات،بر وجود واجب و مسبب اقامه دلیل می شود.این نوع برهان بنابر تقسیم رایج میان منطق دانان،از نوع برهان انّی است. از طرفی به اعتقاد همه حکما علم به معلول محقق نمی شود مگر اینکه علم به علت قبل از آن تحقق یافته باشد. در این صورت اثبات علت از طریق دلیل انّی کاری بیهوده و بلااثر خواهد بود و براهینی که بر این پایه استوار باشند ارزش معرفتی نخواهند داشت.ابن سینا برای اثبات اعتبار معرفتی برهان امکان و وجوب،آن را نوعی برهان لمّی تلقی کرده و ملاصدرا با استفاده از دقت هایی که بوعلی در دفاع از این برهان دارد،این برهان را نوعی دلیل یقین آور در برابر دلیلی که یقین آور نیست، دانسته است.
بررسی مفاهیم «غنی» و «فقیر» از منظر ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا
نویسنده:
عبدالعلی شکر
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اصطلاح «فقیر» و «غنی» نخستین بار در مباحث دینی، کلامی و عرفانی مطرح شد. پس از آن برخی فلاسفۀ مسلمان نیز این عناوین را در فلسفه وارد کرده، به تحلیل آن ها پرداخته اند. «غنی مطلق» از نظر ابن سینا و سهروردی موجودی است که در ذات، افعال و صفاتش به هیچ چیز نیازمند نباشد و هیچ موجودی نیز مستغنی از او نگردد. سهروردی «غنی مطلق» را همانند بوعلی مساوق مَلِک حقیقی دانسته است و از همین طریق دربارۀ وحدانیت او استدلال می کند و در نهایت مطابق مبنای حکمت اشراقی خود، مصداق واقعی «غنی مطلق» را همان «نورالانوار» می داند. ملاصدرا نیز «غنی» و «فقیر» را بر مبنای اصالت وجود تعریف و تبیین می کند. بدین ترتیب «فقیر» در اصل وجودش نیازمند به «غنی مطلق» است. او با تحلیل اصل علیت و براساس اصالت وجود، به این نتیجه می رسد که تمام موجودات امکانی در اصل هستی خود به منشا هستی، عین فقر و وابستگی اند. معلول که ماسوی الله را شامل می شود، در هستی خود یکسره به علت حقیقی اش محتاج است؛ یعنی مجموعۀ ممکنات جز وابستگی به ذات «غنی» و مستقل مطلق، حقیقت دیگری ندارند. این نوع وابستگی در حکمت متعالیه با تعابیری چون فقر ذاتی و فقر وجودی بیان می شود. بنابراین همان گونه که در کلام خداوند متعال نیز اشاره شده است، فقر از خواص ذاتی مخلوقات و غنا منحصر در ذات احدیت است.
برهان صدیقین و تاملی در نقد ملاصدرا بر تقریر ابن سینا و شیخ اشراق
نویسنده:
رضا بنی اسدی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مساله اثبات وجود خداوند، همواره مورد توجه فلاسفه بوده است. در این راستا، براهین متعددی ارایه شده که یکی از مهمترین آنها برهان صدیقین است. در این برهان، از طریق شناخت وجود، به واجب رسیده میشود؛ در حالیکه در براهین دیگر، اثبات وجود حقتعالی بدین صورت ممکن نیست. سنگبنای این برهان را ابنسینا بنا نهاد و پس از او فلاسفه بسیاری به آن پرداختند و هر یک تلاش کردند تا بهترین تقریر را از آن ارایه دهند. این مقاله ضمن تبیین تقریرات ابن سینا و شیخ اشراق و بیان اشکالات وارد بر آنها به نقد نظر ملاصدرا درباره دو برهان مذکور میپردازد.
فرایند حصول شناخت آدمی در فلسفه صدرالمتألهین شیرازی
نویسنده:
محمدرضا بلانیان، مرتضی حاج حسینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
چکیده :
آیا با حذف عقل فعال به عنوان علت حقیقی افاضه صور ادراکی در فلسفه صدر‌المتألهین شیرازی امکان یافتن راهکار دیگری برای تبیین فرایند حصول شناخت انسانی بر اساس مبانی موجود در این فلسفه وجود دارد؟ این مقاله نشان می‌دهد که علی‌رغم اختصاص صفحات زیادی از آثار صدرا به مسئله کیفیت حصول معرفت آدمی نسبت به موجودات جهان با محوریت واهب‌الصور به عنوان علت حقیقی این امر، اصول و مبانی خاص حکمت متعالیه ما را از آن تحلیل معیوب بی‌نیاز ساخته، و راهکار قابل قبول‌تر و ساده‌تری در اختیار ما می‌گذارد. این راهکار مبتنی بر اصول و نکته‌‌نظرهای ابتکاری این فیلسوف هم‌چون؛ اصالت وجود، وحدت تشکیکی وجود، نوع هویت وجودی انسان در حکمت متعالیه، اتحاد عالم و معلوم و نتایج آن و تقسیم علم به بسیط و مرکب است. ما نشان خواهیم داد که این مبانی ضمن این‌که گشودگی مراتب هستی را بر روی یک‌دیگر قابل دفاع می‌سازد، با تکیه بر حرکت اشتدادی وجودی انسان، فرایند حصول شناخت آدمی را به نحو موجهی تبیین می‌کند.
صفحات :
از صفحه 1 تا 24
 بررسی تطبیقی شیوه اثبات حدوث یا قدم عالم از دیدگاه غزالی و ابن سینا
نویسنده:
زهره زمانی، صدیقه بحرانی، حسین غلامزاده
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ساوه: دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف اصلی این پژوهش بررسی نظریه امام محمـد غزالـی و ابـوعلـی سـینا در بـاره یکـی از دیرینه‌ترین مسائل کلامی و فلسفی در حوزه اندیشه اسلامی یعنی مساله حدوث و قدم عالم و تبیین چگونگی تکامل اندیشه متفکران یاد شده از حدوث زمانی عالم به حدوث ذاتی و جوهری جهـان طبیعت ، است. نظر به اینکه ابن سینا ملاک نیاز معلول به علت را امکان ماهوی میدانست لذا عـالم از نظر او حادث ذاتی است و این امر هرگز منافاتی با قدیم زمانی بودن عالم ندارد. چون عالم علت خود نیست و نیاز به خالقی دارد که او را خلق کند ، لـذا آن را حـادث مـی دانسـت و چـون از نظـر زمانی آغازی ندارد ، پس قدیم است. بر خلاف نظر غزالی که معتقد است جهان از یک نقطه معین شروع و قبل از آن لحظه نیستی عالم بوده است. او معتقد است که به سوی گذشته که پیش بـرویم عالم و زمان محدود است، یعنی تـا نامتنـاهی پـیش نمـی رود. در آینـده هـم زمـان و زمانیـان پـیش نخواهد رفت. از نظر او خدا در خلقت عالم تحکما وقت خاصی را بر وقت دیگر برگزید ما نیـازی نداریم درباره این گزینش چیزی بپرسیم. مقاله حاضر بـا روش کتابخانـه ای و تجربـه و تحلیـل دادههای مطالعاتی به واکاوی این مسئله پرداخته و به ابهاماتی در این زمینه پاسخ داده است.
صفحات :
از صفحه 147 تا 169
بررسی و تحلیل نظریه عدمیت شر از منظر صدرالمتألهین
نویسنده:
سید حسن بطحایی,محمدرضا ضمیری,عبدالحمید فلاح نژاد,محمدجواد طالبی چاری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
خیر و شر از موضوعات بسیار مهم و پردامنه در قلمرو فلسفه، کلام و فلسـفه دیـن اسـت. «عدمی بودن شرور» نظریه ای است که برخی از فیلسوفان غربـی و اکثـر فلاسـفۀ مسـلمان برای تثبیت اصل توحید و پرهیـز از ثنویـت، بـه آن معتقـد شـده انـد . ملاصـدرا وپیـروان حکمت متعالیه نیز برای اثبات نظریۀ عدمیت شرور، ابتدا شر را به عدم ذات یا عدم کمال ذاتی تعریف کرده و سپس به سه دلیل که عبارت از: اصل بداهت، برهـان عقلـی، برهـان مستفاد، از اثبات اصالت وجود و استقراء ناقص به عنوان مؤید، جهت اثبات عدمی بـودن شرور، تمسک جسته اند. در این مقاله با بررسی و تحلیل تعریف و دلایـل آن، بیـان شـده است که اصل بداهت عدمی بودن شرور، دارای تبیین موجهی نبوده و برهان عقلی نیز بـه نوعی مستلزم دور و مصادره به مطلوب است. در نهایت به نظر مـی رسـد کـه بهتـر اسـت، فلاسفه مسلمان با توجه بیشتر به مبانی، درصدد رفع شبهات وارده و یا ارائۀ تبیین و براهین جدید تلاش نمایند.
صفحات :
از صفحه 189 تا 208
فرجام نفوس انسانی پس از مرگ بدن در اندیشه ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا
نویسنده:
فروغ رحیم پور، فاطمه زارع
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مجتمع آموزش عالی شهید محلاتی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله سرانجام انسان پس از مرگ بدن (با توجه به گرایش به جاودانگی) و بقای نفوس انسانی یا پذیرش فنا و بطلان آنها با فنای بدن، یکی از مسائل مورد توجه در فلسفه است. فلاسفه­ ای همچون ابن­ سینا، سهروردی و ملاصدرا در تبیین این مهم، مراتب و اقسام نفوس بعد از مرگ را ترسیم، و سرانجامِ هر یک را تبیین نموده­ اند. شیخ ­الرئیس پس از فارابی و مقدم بر سایر حکیمان مسلمان به تقسیم نفوس انسانی پس از مرگ اهتمام ورزید. تحلیل سهروردی و ملاصدرا در این مسئله - با وجود اختلاف تعابیر جزئی - مشابه تحلیل سینوی است. تکیه بر بقا و جاودانگی نفوس کامل در علم و عمل و نقش بی­ واسطه یا باواسطه عقول به ­ویژه عقل فعال در آنها، مورد وفاق هر سه فیلسوف است؛ اما در مورد نفوس ناقص، ابن­ سینا تعلق به اجرام فلکی، سهروردی حضور در عالم صور معلقه و ملاصدرا حضور در عالم خیال را مطرح می­ کند.
صفحات :
از صفحه 109 تا 134
دیدگاه هیوم و جی. ال. مکی در مسئله شر و تطبیق آن با حکمت متعالیه
نویسنده:
زهره توازیانی,معصومه عامری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ملحدان معاصر، وجود شر در جهان را انتقادی قوی بر اعتقـادات دينـی دانسـته انـد. ايشـان مدعی اند ميان وجود شر و اعتقاد به خدايی بـا قـدرت بـی نهايـت و خيـرمحـض، تنـاقض وجود دارد و نمی توان هم به خدا و هم به وجود شر اعتقاد داشـت. مسـئله منطقـی شـر بـه شكل ساده چنين است: خدا قادر مطلق است؛ خدا خيرمطلق است؛ شر وجود دارد. «جی. ال. مكی» معتقد است كه اين مجموعه با هم ناسازگارند؛ ازاينرو نبايـد بـه چنـين خـدايی اعتقاد داشت. «هيوم» نيز با اينكه فردی معتقـد بـه ديـن مسـيحيت اسـت، در عقلانـی بـودن اعتقاد به خدا ـ به خاطر وجود شرور ـ تشكيك می كند؛ چرا كه او حساب علم و فلسفه را از دين، مذهب و ايمان جدا می داند. در حكمت متعاليه نيز چنين باور می شـود كـه شـرور ماهيتی عدمی داشته و فاقد هر گونه هستی مستقل هستند و هر آنچـه وجهـه وجـودی دارد، خير و مطلوب مدلّل می شود. با اين نگرش، تحليل فيلسوفانی چـون هيـوم و مكـی از شـر، غيرمعمول جلوه می كند. بدين سبب كه آنها وجوه و حيثيات را از يكديگرتفكيك نكرده و ابعاد گوناگون پديـدهای را كـه شـر جلـوه مـی كنـد در ويژگـی شـر بـودن آن منحصـر كرده اند؛ درحاليكه يكی از اركـان تحليـل فلسـفی، بازشناسـی ودر نيـاميختن حيثيـات بـا يكديگراست.
صفحات :
از صفحه 103 تا 116
امکان معرفت عینی به عالم خارج در فلسفه ابن سینا و صدرالمتألهین
نویسنده:
مجتبی جلیلی مقدم، حسین معصوم
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دانشگاه باقرالعلوم,
چکیده :
مکتب‌های فلسفیِ مشاء و متعالیه، هر چند به طور مستقل و خاص به مباحث معرفت شناختی ـ آن‌گونه که در فلسفه غربی در دوره جدید مطرح شده ـ نپرداخته‌اند، هر کدام ضمنِ مباحث هستی‌شناسانه خود به آن نظر دارند و برای تبیین چگونگیِ حصول معرفت به عالم خارج می‌کوشند. نمایندگان بزرگ این دو مکتب بزرگ یعنی ابن‌سینا و صدرالمتألهین، به فراخور هستی‌شناسیِ خویش، دیدگاه‌های بدیعی در باب متعلَق شناخت، فاعل شناسا و نیز چیستیِ علم ارائه کرده‌اند. ابن‌سینا علم به عالم خارج را از سنخ انتزاع می‌داند و، بر این اساس، با قایل شدن به وجود کلی طبیعی در عالم خارج و نیز با اعتقاد به قوای بیرونی و درونی برای نفس آدمی، که در نهایت از عقل فعال مستفیض می‌شود، به تبیین درک عینی عالم خارج می‌پردازد. اما صدرالمتألهین با نگاه اصالت وجودی خویش راه دیگری برای این تبیین می‌پیماید. در این دیدگاه، آنچه عالم خارج را تشکیل داده امری غیرماهوی و از جنس وجود است و وجودِ کلی طبیعی را برنمی‌تابد؛ نفس نیز از جنس وجود می‌باشد و قوای آن مراتب و شئون آن هستند؛ علمِ به واقعیات خارجی نیز نه از جنس انتزاع بلکه وجودِ برترِ آنها در مراتب مختلف است. این وجود برتر راهگشای عینیت معرفت به عالم خارج در دیدگاه صدرایی است. در این نوشتار در پیِ‌ آنیم که چگونگیِ امکان کسب معرفت عینی به عالم خارج را در فلسفه ابن‌سینا و صدرالمتألهین تبیین کرده، پایه‌های تشکیل‌دهنده این عینیت را با یکدیگر مقایسه کنیم.
صفحات :
از صفحه 41 تا 64
کثرت نوعی انسان نزد فیض کاشانی
نویسنده:
عبداله صلواتی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وحدت نوعی انسان نزد برخی از فیلسوفان مسلمان اصلی مسلم بوده است، بدون آنکه دلیلی بر این مدعا ارائه نمایند. گروهی نیز درصدد اقامه برهان بر وحدت نوعی برآمدند. در مقابل برخی از فیلسوفان، براهینی بر کثرت نوعی انسان عرضه نموده ­اند، اما دو نقص در کارشان وجود داشت: نخست آنکه مبانی و مبادی مناسب را برای تبیین کثرت نوعی انسان در اختیار نداشتند و دوم آنکه دیگر مسائل مرتبط با انسان را از جمله حدوث نفس، سازوکار اخلاقی انسان و اتحاد عاقل ومعقول را فارغ از کثرت نوعی انسان مطرح می­ کردند. با ظهور ملاصدرا و تأسیس حکمت متعالیه، دو نقیصه فوق برطرف شد، اما همچنان به لحاظ روشی و محتوایی می­توان ایده کثرت نوعی را توسعه و تعمیق بخشید؛ فیض کاشانی نیز با رویکرد جدی ­تر به آیات و روایات توانسته فلسفه ملاصدرا را در باب کثرت نوعی انسان توسعه دهد. گفتنی است هرچند فیض کاشانی، در طرح کثرت نوعی انسان از آیات و روایات مدد می­ گیرد، اما این به منزله تقدم مشی فلسفی بر نگاه روایی نیست؛ بنابرآنکه فیض در بیشینه اقوالش مشی روایی را مقدم بر نگاه فلسفی می­ دارد و بر اساس آن، در مباحث فلسفی و عرفانی خویش، درصد تبیین دلالت­ های پنهان فلسفی و عرفانی روایات و آیات برمی ­آید. در این جستار نخست امکان طرح ایده کثرت نوعی انسان نزد فیض بر پایه مبانی حکمت متعالیه عرضه می­ شود و در گام بعدی تصریحات فیض بر کثرت نوعی انسان مطرح می­ گردد.
صفحات :
از صفحه 87 تا 100
  • تعداد رکورد ها : 655