جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > مطالعات عرفانی > 1394- شماره 22
  • تعداد رکورد ها : 8
نویسنده:
محمد استوار نامقی ، محمود رضا قربان صباغ
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
کاشان: دانشگاه کاشان ,
چکیده :
مسأله اصلی این مقاله، بررسی استعاره‌های سماع در انس­ التائبین است. در نگرش شناختی، مفاهیمی چون زمان، کمیّت، حالت، دگرگونی، کنش، علّت، هدف، شیوه و وجه با روش استعاری فهمیده می­ شوند. احمد جام در انس ­التائبین برای تبیین بسیاری از جنبه ­های سماع از حوزه ­های «خوراک»، «انسان» و «بیماری و سلامت» بهره­ برده­، با ­استعاره‌های «سماع، به مثابۀ انسان است»؛ «سماع به مثابۀ خوراک است»؛ «سماع به مثابۀ سلامت و بیماری است»، نظریه­ اش را تبیین کرده است. پشتوانۀ نظری مقاله، نظریه «استعاره‌های مفهومی» است که استعاره را از شگردی زیبایی­ شناسی به ابزار اندیشیدن ارتقاء داده­ است. نخست، مبانی نظریه یاد شده را با کلیدواژه ­های فهم نظریۀ زبانشناسی شناختی معرفی­ کرده، گزارشی از استعاره‌ها آورده ­ایم. سپس استعاره‌ها را بر اساس درون­ مایه، دسته­ بندی کرده ­ایم: استعاره‌های ویژگی­ های خوشایند سماع، استعاره‌های ویژگی­ های ناخوشایند سماع و استعاره‌های دو پهلو. سپس به تحلیل شناختی هر گروه پرداخته­، شگردهای بیانی استعاره‌ها را بررسی­ کرده ­ایم که چگونه احمد جام در استعارۀ سماع از شگردهای «انتقال» و «تغییر» برای تبیین نظریۀ خود بهره­ گرفته است.
صفحات :
از صفحه 5 تا 38
نویسنده:
علی صفایی ، رقیه آلیانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
کاشان : دانشگاه کاشان ,
چکیده :
نماد گونه‌ای از بیان است که بدون داشتن قرینه‌ای، علاوه بر مفهومی ظاهری، طیف معنایی گسترده‌ای را به خواننده القا می‌کند و بیان‌کننده تجربه‌ای غیرمحسوس با قابلیت چندمعنایی و عدم قطیعت مدلول‌ها است؛ ازاین‌رو نماد، مصادیق متعددی پیدا می‌کند و یگانه راه درک معنی آن، تأویل و تفسیر است. بر این پایه برای رسیدن به معنای نماد، باید از روساخت به ژرف‌ساخت، با در نظر گرفتن ساختار و بافت متن گذر کرد. مولانا هم شاعری عارف و معناگراست که از نماد برای پرداخت الگوهای فکری خود بهره گرفته است. توجه فوق‌العاده او به محیط طبیعی و ظرایف و دقایق آن، بستری برای پردازش مفاهیم ذهنی او شده است. این نوشتار با روش توصیفی – تحلیلی، مضامین اندیشگانی مولانا از جمله اندیشه بازگشت، خاموشی، سَهَر، سفر، قبض و بسط، عشق و ... را مورد تحلیل و تبیین قرار می‌دهد و نگارندگان با کشف نشانه‌های موجود در متن، کوشیده‌اند به لایه‌های متنوع و متضاد فکری مولانا دست یابند تا از این طریق، بتوان به شناخت کامل‌تر شخصیت و عرفان مولوی نزدیک شد. در این پژوهش، نمادهای برجسته الگوهای حیوانی بررسی شده است.
صفحات :
از صفحه 147 تا 188
نویسنده:
علیرضا فولادی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
کاشان : دانشگاه کاشان ,
چکیده :
در مقاله حاضر، به تصحیح و تحلیل بیت عرفانی: "این‌همه شعبده خویش که می‌کرد اینجا / سامری پیش عصا و ید بیضا می‌کرد"، از دیوان حافظ پرداخته‌ شده و کوشش می ­شود نشان داده شود که در تصحیح‌ها و شرح‌های دیوان خواجه شیراز تا چه اندازه از قواعد زبان حافظانه در تصحیح و شرح این بیت غفلت ورزیده‌اند. مفهوم تصحیح در اینجا، ترجیح یکی از ضبط‌های موجود بیت با روش انتقادی است. همچنین تحلیل بیت با روش ساختاری انجام گرفته است. برای این منظور، ابتدا پنج نقطه اختلاف بیت شناسایی شده و از میان داده‌های موجود، ضبط‌های ارجح انتخاب و سپس به واکاوی ساختارهای زبانی، ادبی و معنایی آن پرداخته‌ شده است. نگارنده این مقاله‌، سرانجام نتیجه می‌گیرد که ضبط نسخه‌های مصحح خلخالی و قزوینی- غنی برای بیت مورد نظر ارجح است؛ ضمن این که اولاً سامری، فاعل جمله مصراع اول است؛ ثانیاً ضبط «شعبده خویش» به این گفته سامری بازمی‌گردد که «وَ کَذلِکَ سَوَّلَت لی نَفسی»؛ و این‌گونه نفس من [به صدا درآوردن گوساله طلایی را] برایم آراست(قرآن: طه، 96)؛ ثالثاً تعبیر «پیش عصا و ید بیضا» تعبیری است برای بیان اثرپذیری سحر سامری از معجزات حضرت موسی(ع) و باز، این گفته سامری را مطمح نظر دارد که: «فَقَبَضتُ قَبضَه مِن اَثَرِ الرَّسولّ فَنَبَذتُها»؛ مشتی [خاک] از جای پای آن فرستاده [که جبرائیل باشد] برداشتم و بر آن [گوساله طلایی] پاشیدم(همان)؛ رابعاً کل بیت حاکی از باور حافظ به مسأله «استدراج» است که جزو مسائل تخصصی عرفانی محسوب می­ شود و خواجه شیراز می‌کوشد آن را در پرده بگوید تا احیاناً پیرامون یک شخصیت کرامات‌نمای زمانه‌اش نظری داده باشد
صفحات :
از صفحه 189 تا 214
نویسنده:
طاهره خواجه گیری ، فهیمه خراسانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
کاشان : دانشگه کاشان ,
چکیده :
بایزید بسطامی، ابوالحسن خرقانی و علاءالدوله سمنانی، سه تن از عرفای برجسته ایرانی در خطه قومس­ اند که هر یک مقامی خاص در عرفان اسلامی دارند. یکی از مفاهیم برجسته ­ای که در اقوال و آثار این بزرگان نمود پررنگی دارد، مفهوم «نور و روشنایی» است و این مسأله حتی در عنوان آثار و اقوالی نیز که از ایشان به جای مانده، مشهود است؛ اقوال بایزید و خرقانی به ترتیب «النور» و «نورالعلوم» نام دارند. عرفای اسلامی با تکیه بر آیه قرآنی «اللهُ نورُ السمواتِ و الأرض»، به این موضوع توجهی خاص داشته­، در آثاری که از آنها به یادگار مانده است، مفهوم رسیدن به نور و روشنایی، به عنوان یک مقام برتر و هدف والا، جایگاه ویژه ­ای داشته است. این اندیشه، با حکمت خسروانی- که در یکی از مهم­ترین مکاتب فلسفه اسلامی تحت عنوان «حکمت اشراق» نمود یافته است، مطابقت دارد؛ به گونه ­ای که- حکیم سهروردی به عنوان مبدع این فلسفه، در آثار خود از عارفانی مانند بایزید بسطامی و ابوالحسن خرقانی به عنوان ادامه‌‌دهندگان حکمت خسروانی نام برده است. در حقیقت حکمت اشراق، جایگاه تلاقی عرفان و فلسفه است و نباید نقش این بزرگان را در شکل‌گیری آن نادیده گرفت. از دیگر سو، این عارفان بزرگ، حلقه اتصال حکمت خسروانی به عنوان نمودی از فرهنگ ایران قبل از اسلام به دوره­ اسلامی ­اند. این اندیشه‌ها در مکتبی تحت عنوان «حکمت اشراق» به اوج می‌رسند. با توجه به نقش عرفان در حفظ و گسترش اندیشه­ های ایرانی، این مقاله بر آن است تا نقش این سه عارف برجسته را در شکل‌گیری اندیشه­ های اشراقی بررسی کرده، وجوه تشابه اندیشه ­های آنها را با حکمت خسروانی برشمارد تا از این طریق یکی دیگر از وجوه تأثیرگذار زندگی و سلوک این بزرگان در پیشبرد اندیشه اشراقی مشخص شود.
صفحات :
از صفحه 65 تا 88
نویسنده:
احمد خالدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
کاشان : دانشگاه کاشان ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در بسیاری از متون عرفانی عبارت «الفقر فخری و به افتخر»؛ به عنوان سخنی از حضرت رسول، صلی‌ الله ­علیه ­وآله ­و سلم، گزارش شده و کهن­ترین نقل این روایت نیز در منابع عرفانی است. بسیاری از نویسندگان عارف، هنگام بحث درباره موضوع «فقر» از این سخن سود جسته­ اند؛ اما در منابع روایی به‌ویژه کتبی که دربارۀ روایات جعلی نوشته شده است، این سخن را به عنوان حدیثی جعلی و منسوب به حضرت رسول«ص»، معرفی کرده ­اند؛ زیرا برای آن سلسله سندی متقن گزارش نشده و گویا پیدایی آن در منابع اسلامی، سدۀ پنجم هجری باشد. نوشتار حاضر نگاهی است به چگونگی کاربرد و تغییر این سخن در منابع عرفانی و همچنین دیدگاه حدیث ­پژوهان درباره آن.
صفحات :
از صفحه 39 تا 64
نویسنده:
محمد مشهدی نوش‌آبادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
کاشان : دانشگاه کاشان ,
چکیده :
«احوال» و «مقامات» از مفاهیم اساسی در عرفان اسلامی است. این دو اصطلاح کم و بیش در آثار صوفیه قرن سوم به بعد مطرح شده است. سؤال اساسی این است که مفهوم مقامات و احوال سلوک را چه کسی برای اولین بار مطرح کرد؟ برخی از محققان بر آنند که این مبحث، اولین بار در تعالیم امام صادق(ع) مطرح شده است. ادعای ما در این مقاله آن است که مناجات «خَمسَ عَشَرَه» که از امام علی بن حسین(ع) بر جای مانده است، اولین طرح مقامات و احوال در جهان اسلام است. بنابراین، پس از مقدمه ­ای درباره مفهوم حال و مقام، در سه محور به اثبات این مدعا می‌پردازیم. بخش اول به سابقه انتساب مبحث مقامات به ائمه شیعه- امام علی «ع» و امام جعفر صادق(ع)، اختصاص دارد؛ بخش دوم و اصلی نوشتار، به معرفی و تبیین مناجات خَمسَ عشره به عنوان مناجاتی واجد ساختار مقامات عرفانی پرداخته است و در سومین بخش، مقایسه بسامد واژگانی این مناجات با دیگر ادعیه عرفانی امامان شیعه و همچنین مقایسه اجمالی این واژگان با اصطلاحات به کار رفته توسط زهاد و صوفیه سده اول و دوم، مطرح شده است. ماحصل بررسی نگارنده این است که هم صحت انتساب مناجات «خَمسَ عَشَرَه» به امام، اطمینان‌بخش است و هم ساختار این مناجات، مبتنی بر ترقی روحی عارف و طی مقامات عرفانی است؛ در نتیجه امام علی بن حسین(ع) مقامات سلوک را برای نخستین بار در جهان اسلام تبیین نموده اند.
صفحات :
از صفحه 215 تا 240
نویسنده:
محمد شفیع صفاری , فاطمه حکیما
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
کاشان: دانشگاه کاشان ,
چکیده :
در این پژوهش، با تکیه بر فتوحات مکّیه و فصوص‌الحکم ابن‌عربی، مراتب وجودی ادریس(ع) بررسی و تحلیل می‌شود. روش تأویلی ابن‌عربی بر پایۀ نظریۀ وحدت‌وجودی او بر مکاشفه، آیات قرآن و نیز روایت و اخبار وارد بر ادریس(ع) بنا‌ نهاده شده است. وی در فصوص‌الحکم با تحلیل احوال ادریس، قرائتی نو به دست‌ می‌دهد و معتقد است او به مرتبه تقدیس رسیده و منظور از تقدیس، شدّت تجرّد ادریس(ع) است که وی با ریاضت‌های سخت، نمایندۀ عقل ناب می‌گردد. ابن‌عربی ادریس(ع) را با الیاس(ع) یکی می‌شمارد و معتقد است که سیر صعودی ادریس نبی(ع)، الیاس(ع) است که الیاس(ع) هم از رسولان است و هم از محمدیّون(امّت محمد(ص))؛ لذا در آخرالزمان باز خواهد گشت. بنابراین، ادریس(ع)- الیاس(ع) جامع میان نبوّت و رسالت است که صورت شخصیّۀ ادریسی فانی شده و به آسمان عروج کرده و بعد از عروج، به صورت شخصیّۀ الیاسی باز می‌گردد. پس، دارای دو حشر خواهد بود: یک‌بار، در کسوت نبوّت و بار دیگر، در کسوت ولی‌ای از اولیای محمد(ص). البته، ابن‌عربی در این نظر چندان یک‌رأی نیست و گاهی الیاس(ع) و ادریس(ع) را دو تن شمرده است که دو رکن از چهار رکن کعبه را تشکیل می‌دهند و در آخرالزمان یا از اقطابند، یا امام. از دیگر مقامات ادریس(ع)، جایگاه او به عنوان ابدال-اوتاد است که در مقام ابدالی، ادریس(ع) و در مقام اوتادی، الیاس(ع) است.
صفحات :
از صفحه 119 تا 146
نویسنده:
کاوس روحی برندق
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
کاشان : دانشگاه کاشان ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش درباره اسم اعظم خداوند، یکی از مباحث پردامنه در روایات اسلامی و به تبع آن در عرفان اسلامی، اعم از نظری و عملی، به شمار می ­رود. یکی از مسائل مربوط به اسم اعظم، معیار و ملاک در اعظم بودن اسم اعظم است که در میان منابع روایی و عرفانی، جستارهایی مرتبط با آن وجود دارد. مقاله حاضر معیار اعظم بودن اسم اعظم خداوند در عرفان اسلامی را مورد پژوهش قرار داده، و پس از گردآوری یافته‌ها در زمینه معیار اعظم بودن «اسم اعظم» به این نتیجه رسیده است که از میان هشت احتمال- که عبارت‌اند از: 1) اعظم بودن تمامی اسمای الهی، 2) هر اسمی که بیشتر عظمت خداوند را آینگی کند، 3) هر اسمی که ثواب دعا با توسل به آن مضاعف می ­شود، 4) هر اسمی که هنگام خواندن خدا با آن، استغراق در یاد خدا حاصل گردد، 5) عدم امکان اطلاع از اسم اعظم، 6) هر اسمی که اجابت دعا را به دنبال دارد، 7) هر اسمی که امور تکوینی را تحقق خارجی می­بخشد، 8) جامع ­ترین اسم.- احتمال هشتم برترین احتمال است و در نتیجه مراد از اعظم بودن اسم اعظم، آن است که محدوده وجودی آن از نظر تکوینی فراگیرتر از تمامی اسماء عینی الهی است و لذا تمامی آثار وجودی و مظاهر هستی از آن تراوش نموده و صادر می­ شود.
صفحات :
از صفحه 89 تا 118
  • تعداد رکورد ها : 8