جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 2280
تفسیر الفخر الرازی المجلد 15
نویسنده:
محمد الرازی فخرالدین ابن العلامه ضیاء الدین عمرالشهیر بخطیب الرینفع الله به المسلمین
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ب‍ی‍روت‌: دارالفکر,
چکیده :
تفسير فخر رازی، تفسيرى كلامى، نوشتهء فخرالدين رازى، متكلم و مفسر اشعرى قرن ششم و هفتم هجرى است. تفسير كبير مهم‏ترين و جامع‏ترين اثر فخر رازى و يكى از چند تفسير مهم و برجستهء قرآن كريم به زبان عربى است. اين كتاب به سبب حجم بسيارش به تفسير كبير مشهور شده، ولى نام اصلى آن مفاتيح الغيب است. فخر رازى، بر خلاف زمخشرى، كه هدف از تفسيرش دفاع از آموزه‏هاى معتزلى است، به صراحت به انگيزه و هدف خود در نگارش اين تفسير اشاره‏اى نكرده، ولى عملا در جاى جاى آن، به دفاع از مذهب كلامى ابوالحسن اشعرى(متوفى ٣٣۴) و رد آراى مخالفان وى، به ويژه معتزله، پرداخته است. يكى از دلايل شهرت و اعتبار تفسير كبير، تأثير آن بر تفاسير بعدى است. برخى از مفسرانى كه از محتواى تفسير كبير و روش آن استفاده كرده يا تأثير پذيرفته‏اند، عبارت‏اند از: نيشابورى در غرائب القرآن، بيضاوى در انوار التنزيل، آلوسى در روح المعانى، قاسمى در محاسن التأويل، طباطبائى در الميزان و رشيدرضا كه عالمى سلفى و پيرو ابن تيميّه است، در المنار از شيوهء استدلال و محتواى تفسير كبير بسيار استفاده كرده و طنطاوى نيز در الجواهر، قرآن را به همان شيوهء فخر رازى تفسير كرده است. اين اثر شامل سى و دو جلد مى‏باشد. هر چند فخر رازى در ابتداى تفسير كبير گفته است كه آن را در مقدمه و ابوابى تنظيم كرده و مقدمه نيز شامل ابواب و فصولى است، عملا در همان فصل اول از مقدمه، به تفسير {/«اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم»/} پرداخته است. او تفسير هر سوره را با ذكر نام آن، محل نزول، تعداد آيات و اقوال مربوط به آن آغاز كرده، سپس با ذكر يك يا دو يا چند آيه از آن سوره، توضيح كوتاهى دربارهء مناسبت آنها با آيات قبلى داده است. اين ويژگى از امتيازات بارز اين تفسير است. سپس، چنانچه روايت يا حديثى از پيامبر اكرم(ص)، صحابه يا تابعين دربارهء آيه يا آيات وجود داشته، آنها را بررسى كرده، يا به ذكر مسائلى چون ناسخ و منسوخ يا شرح مصطلحات حديثى(مانند متواتر و آحاد و جرح و تعديل) پرداخته، آنگاه آيه يا آيات مورد نظر را به كوچكترين اجزاى مفهومى، تجزيه كرده و تحت عناوينى؛ چون مسئله، سؤال، وجه، اقوال، امور و غيره، از ابعاد مختلف كلامى و فلسفى و لغوى و ادبى و فقهى و مانند اين‏ها به بررسى و تفسير آنها پرداخته و در پايان، نظر خود را بيان نموده است. اين بحث‏هاى تفصيلى و پرداختن به ابعاد گوناگون يك مسئله، از ويژگى‏هاى بارز و منحصر به فرد تفسير كبير است. تفسير كبير را از نظر روش، در شمار تفاسير عقلى و كلامى آورده‏اند. ذهبى آن را از نوع تفسير به رأى جائز دانسته است. علامه طباطبائى نيز از طرفى اين تفسير را تفسيرى كلامى ذكر كرده و از طرف ديگر، تفسير متكلمان را تطبيق ناميده و رد كرده است. هر چند تفسير فخر رازى پر از مباحث كلامى و عقلى است، ظاهرا خود او لزوما به دنبال نگارش تفسيرى كلامى يا فلسفى يا تفسير به رأى، چه ممدوح چه مذموم، نبوده است، زيرا در تفسير خود به اين نكته اشاره‏اى نكرده و در وصيتنامه‏اش مى‏نويسد كه هيچ يك از اين روش‏هاى فلسفى و كلامى در كنار روش قرآنى ارج و ارزشى ندارند. با توجه به اين كه محور غالب مباحث كلامى، آيات قرآن كريم بوده است، در تفسير كبير كه صبغه‏اى كلامى دارد، مى‏توان مجموعهء نسبتا كاملى را از آراى كلامى اشاعره، معتزله، كراميه و برخى فرق ديگر ملاحظه كرد و به يك دورهء كامل از مباحث كلامى دست يافت. برخى از مباحث كلامى - فلسفى كه فخر رازى به آنها پرداخته عبارت‏اند از: معرفت خداوند و اين كه آيا در شناخت او نظر و استدلال جائز است يا نه، ايمان و اسلام، تفاوت ميان اين دو و اركان ايمان، كلام الهى و بحث از حدوث و قدم آن، رؤيت خداوند، عدل الهى، جبر و اختيار و قضا و قدر، حدوث و قدم عالم، اعجاز قرآن، ارادهء خداوند، مفهوم استواى خداوند بر عرش، تجسيم، تثليث، عصمت انبيا، شفاعت پيامبر اكرم،عقيدهء شيعه در امامت معصوم و احتمال صحت آن، بيان لزوم وجود معصوم در هر زمانى با اين توضيح كه بر خلاف نظر شيعه و بنابر اعتقاد اشاعره و خود فخر رازى، مجموع امت معصوم است نه يك تن، و بحث معاد. در ميان مفسران، فخر رازى بيش از همه در تبيين آيات باران كوشيده است. از آراى خاص تفسيرى رازى، اعتقاد به نبودن واژه‏هاى دخيل و غير عربى در قرآن است، همچنين وى به نقل روايات اسباب نزول و ذكر قرائت‏هاى مختلف اهتمام فراوانى داشته است. غلبهء صبغهء كلامى - عقلى در تفسير كبير مانع از اين نشده است كه فخر رازى در مواردى، از شيوهء قرآن به قرآن، در تفسير آيات كريمه استفاده كند؛ ولى با وجود اشاراتى كه به احاديث پيامبر اكرم و امامان شيعه كرده و رواياتى كه از صحابه و تابعين آورده، در تفسير خود اعتماد اندكى به احاديث داشته است. گفته مى‏شود كه او در نقل احاديث به شيوه‏اى كه در عصر او معمول بوده، سلسله سند حديث را ذكر نكرده و نيز احاديثى را كه بسيارى از مفسران، حتى عقلى مشربانى چون زمخشرى و طبرسى،در فضائل سوره‏ها و ثواب قرائت آنها نقل مى‏كنند، نياورده است. در تفسير كبير استفاده از رواياتى كه از اسرائيليات شمرده مى‏شوند، بسيار اندك است. براى نمونه ذيل آيهء «ن» در سورهء قلم، «ن» را به معناى نهنگى كه زمين بر پشت آن قرار دارد، دانسته است. فخر رازى هر چند اين روايت را در تفسير آيهء مذكور آورده، آن را نه به سبب مخالفت با عقل يا اشكال در سلسله روايت يا محتواى حديث يا از اسرائيليات بودن رد كرده، بلكه از جنبهء ادبى و نحوى مردود دانسته اس. تفسير فخر رازى با وجود صبغهء كلامى، از اشارات صوفيانه خالى نيست و در تفسير برخى آيات به ذكر طريق و شيوهء عارفان در تفسير آيات نيز پرداخته است. از ويژگى‏هاى بارز روش فخررازى در تفسير كبير، اهتمام جدّى او به بيان مناسبات ميان آيات و سور قرآن كريم است. وى تنها به ذكر يك مناسبت اكتفا نمى‏كند، بلكه در بيشتر مواقع به بيان چند مناسبت مى‏پردازد. عنايت به نكات ادبى و بلاغى، از جمله استشهاد به شواهد شعرى دورهء جاهليت در مباحث لغوى و نحوى و بلاغى، از ديگر ويژگى‏هاى روش تفسيرى فخر رازى محسوب مى‏شود. وى در اين خصوص، بيشترين استفاده را از كشاف زمخشرى برده است. توجه به مباحث فقهى نيز از جمله خصايص روش فخر رازى در تفسير كبير است. فخر رازى در برخورد با آيات احكام، ابتدا آراى مكاتب و مذاهب مختلف فقهى را در خصوص آنها مطرح مى‏كند و سپس به تفصيل به بيان گرايش فقهى خود، يعنى مذهب فقهى شافعى، مى‏پردازد و بر صحت آن استدلال مى‏كند. تفسير كبير به دليل مهارت فخر رازى در علوم مختلف، سرشار از مباحث كلامى، فلسفى، منطقى، فقهى، ادبى و غيره است و همين ويژگى آن را دايرةالمعارف گونه كرده است. اين گستردگى و اطناب تفسير فخر رازى مى‏تواند از آن جهت باشد كه وى آن را براى عموم ننوشته است. به نظر برخى از علماى تفسير، اشتمال تفسير فخر رازى بر اين حجم مطالب متنوع، از اهميت تفسيرى آن كاسته است. به گفتهء ابوحيّان غرناطى، (مفسر قرن هفتم و هشتم)، در تفسير فخر رازى مطالبى هست كه در عالم تفسير نيازى به آنها نيست. ابن تيميّه نيز آن را تفسيرى دانسته كه در آن، جز تفسير از هر موضوعى سخنى يافت مى‏شود. به عقيدهء سيوطى، اين تفسير مملو از سخنان حكما و فلاسفه است و بحث‏هاى تفسيرى‏اش بى‏ارتباط با آيات است. ابن خلّكان نيز مى‏گويد كه در آن مطالب غريب و نا آشناى فراوانى آمده است. عده‏اى نيز بر محتواى آن خرده گرفته‏اند و معتقدند كه تفسير كبير از اين جهت عيوب فراوانى دارد، از جمله ابوشامه مقدسى (متوفى ۶۶۵) معتقد است كه فخر رازى در تفسير خود شبهات جدّى مخالفان اسلام و اهل سنّت را به بهترين شكل مطرح كرده، ولى از حل آنها در نهايت عجز و ناتوانى فرومانده است.
مطالعه تطبیقی صنعت التفات در تفسیر «المیزان فی تفسیر القرآن » و « التحریر و التنویر »
نویسنده:
مرضیه حیدری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
التفات از صنعت های علوم بلاغت می باشد که با یادگیری آن به فهم عمیق تر اعجاز بلاغی قرآن و ساختار کلامش و درک صحیح آیات الهی نایل می شویم. هدف پژوهش حاضر بررسی تطبیقی صنعت التفات در تفسیر المیزان فی تفسیر القرآن و تفسیر التحریر و التنویر است. پژوهش حاضر از نوع بنیادی و با روش توصیفی – تحلیلی انجام شده و روش تحلیل داده ها مقایسه ای بوده است. جامعه تحقیق متنی: شامل آیات قرآن و تفسیر المیزان و التحریر می باشد که به صورت هدفمند و در راستای سوالات تحقیق انجام گرفته است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که التفات در المیزان بر اساس مکتب سکاکی و بر سه قسم التفات در ضمایر، عدد و افعال است، که به طور کلی 217 التفات تبیین شده که 185مورد التفات در ضمایر و 31 مورد التفات در عدد و 1مورد التفات در افعال می باشد و با دو شیوه ایجابی و سلبی به تبیین التفات در آیات الهی پرداخته، وی در شیوه ایجابی با تعیین مواضع و نکات التفات و بهره‌گیری از اختلاف قرائت، سیاق آیات، اصالت سیاق و بهره گیری از قواعد عربی، به بیان التفات پرداخته و در شیوه سلبی علاوه بر قواعد ادبی با توجه به تعمیم خطاب و سیاق به تبیین عدم التفات در آیات پرداخته است. التفات در التحریر بر اساس مکتب سکاکی و بر دو قسم التفات در ضمایر و عدد است که به طور کلی 204 مورد التفات تبیین شده که 200 مورد التفات در ضمایر و 4 مورد التفات در عدد می باشد و با دو شیوه ایجابی و سلبی به تبیین التفات در آیات پرداخته، که در شیوه ایجابی با تعیین مواضع و نکات التفات و بهره گیری از اختلاف قرائت و سیاق و با بهره گیری از قواعد عربی و بر اساس قواعد نحوی به تبیین التفات پرداخته است و در روش سلبی تنها با استفاده از قواعد ادبی به تبیین عدم التفات پرداخته است. در انواع التفات هر دو مفسر به التفات در ضمایر و عدد پرداخته اند و از این صنعت با نام التفات و عدول یاد کرده اند و در تعیین التفات پیرو مکتب سکاکی بوده اند و مواضع و نکات التفات را بیان کرده اند و در تبیین التفات آیات هر دو مفسر با بهره گیری از اختلاف قراءات، سیاق آیات، قواعد عربی به شرح التفات پرداخته‌اند، در برخی از آیات هر دو مفسر با بهره گیری از قواعد عربی به عدم التفات در آیات اشاره کرده اند، المیزان و التحریر در برخی آیات در تعیین مواضع و نکات آیات و در برخی دیگر تنها در تعیین موضع التفات متفق القول هستند. با وجود شباهت ها، تفاوت هایی نیز دیده می شود، از جمله تفاوت در اقسام و انواع التفات و تبیین موضع و نکات التفات و میزان توجه به قواعد ادبی و اختلاف قراءات و سیاق آیات، هم چنین هر کدام در تبیین عدم التفات دلایل متفاوتی ذکر نموده اند. با وجود تفاوت ها و شباهت ها هر دو تفسیر، زیبایی کلام الهی را به تصویر کشیده‌اند.
روش دین پژوهی در آثار ملامحسن فیض کاشانی
نویسنده:
فاطمه علی پور، طاهره آقامیری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ساوه: دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه,
چکیده :
روش ملا محسن فیض کاشانی در دین پژوهی، بعنوان یک فیلسوف، فقیه و مفسر قرآن کریم، بر اعتبار و ارزشمندی عقل استوار است. وی برای عقل و عقلانیت جایگاه ویژه ای قائل است و در تفسیر متون دینی از آن مدد جسته است. او اخباری ای بود که با اجتهاد خود تلاش کرد از طریق اخبار و احادیث به تبیین صحیح و منطقی دین بپردازد. برخی بر این باورند که وی بعنوان یک محدث اخباری به عقل و عقلانیت بهایی نداده است. در این پژوهش تلاش بر آن است تا با جستجو در آثار ملامحسن فیض کاشانی، خلاف این ادعا را به اثبات رساند. با وجود اینکه ایشان یک اخباری بود، برای عقل منزلتی والا قائل بود؛ بگونه ای که در روش تفسیر خویش ضمن توجه به روایات تعارض بین روایات را بر اساس روش عقلی رفع کرد. و در متون تفسیری خود به روش استدلال عقلی، به تفسیر آیات و روایات پرداخته است.
صفحات :
از صفحه 97 تا 126
باید دردمندانه به سراغ قرآن رفت
نویسنده:
محمدعلی مهدوی راد
نوع منبع :
مقاله , مناظره،گفتگو و میزگرد , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: موسسه نمایشگاه های فرهنگی ایران ,
چکیده :
آنچه در این مقاله می آید گفتگویی با حجت الاسلام مهدوی راد است که در چند محور تنظیم شده است. وی در ابتدا مختصری از زندگی و نحوه آشنا شدنش با مطالعات قرآنی را بازگو می کند و سپس در ادامه به اجمال سیر تطور تفاسیر در چهارده قرن گذشته را مرور می کند و در آخر نیز جایگاه قرآن در میان مسلمانان از دیدگاه دین شناسی مورد بررسی قرار می گیرد و این پرسش مطرح می شود که نسبت بین فرد مومن و قرآن از دیدگاه دین پژوهان چیست.
صفحات :
از صفحه 29 تا 33
بررسی تطبیقی روایات فریقین پیرامون آیات (به ظاهر) ناسازگار درباره عصمت انبیا
نویسنده:
فاطمه‌ میرهاشمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عصمت انبیا (علیهم السلام) یکی از مباحث جدی و با سابقه در حوزه مباحث اعتقادی کلامی است که تقریباً همه فرق اسلامی اصل وجوب آن را پذیرفته‌اند و تنها درجزئیاتی چون محدوده و زمان آغاز آن اختلافاتی وجود دارد. اولین جایی که این اختلافات خود را نشان می‌دهد، تفسیر آیاتی است که ظاهر آنها با مسئله عصمت ناسازگاری دارد. در این تحقیق سعی بر این است که معنای این گونه آیات با توجه به روایات فریقین پیرامون آنها، به دست آید. در بحث نافرمانی آدم(علیه السلام) از نهی خداوند؛ روایات عدم هوشیاری، جبر الهی، فراموشی به هنگام خوردن از درخت، عدم عصمت قبل از نبوت و اشتباه در فهم کامل نهی خداوند را عنوان کرده‌اند. در بحث از شرک ابراهیم (علیه السلام)؛ برخی روایات (هذا ربی) را اقراری تلقی کرده و برخی روایات راه حلهایی چون فرض یا انکاری استفهامی بودن آن را مطرح کرده‌اند. در اتهام کذب ابراهیم نیز؛ روایاتی (إِنِّی سَقیم) را از معاریض کلام، یا تقیه‌ای دانسته و قصد اصلاح و یا وجود شرط محال در (بَلْ فَعَلَهُ کبیرُهُمْ هذا) را مانع دروغ قلمداد کرده‌اند. روایاتی دیگر نیر هر دو سخن را دروغ انگاشته‌اند.در مبحث قتل نفس توسط موسی (علیه السلام)؛ روایات، غیر عمدی بودن قتل و یا مامور بودن موسی به آن را عنوان کرده‌اند. و درباره نسیان عهد توسط موسی در همراهی با عالِمِ الهی؛ برخی روایات آن را به معنای فراموشی(ضد ذکر) و برخی آن را به معنای تَرک عهد و یا از معاریض کلام تلقی کرده‌اند. پیرامون قضاوت داود (علیه السلام) میان دو خصم؛ روایاتی اسرائیلی دلیل استغفار او را گناهی که در حق «اوریا» مرتکب شد عنوان کرده و روایاتی نیز دلیل آن را تعجیل در صدور حکم بیان کرده‌اند. درباره سلیمان (علیه السلام) و برگزیدن علاقه به اسبها بر ذکر پروردگار؛ روایاتی اسرائیلی اذعان دارند که سلیمان اسبها را به انتقام اینکه او را از نماز بازداشتند به هلاکت رسانید. روایاتی نیز کشتن اسبها برای انتقام را قبیح تلقی کرده و ماجرا را این طور حکایت کرده‌اند که سلیمان اسبها را برای شرکت در جنگی بازدید می‌کرد که وقت نماز گذشت و خواست که خورشید را بازگردانند تا نماز را در وقتش بخواند. همچنین درباره انابه و بازگشت سلیمان در پی فتنه و افتادن جسد بر تختش؛ برخی روایات اسرائیلی، گناه سلیمان را کشتن اسبها و یا تمایل قلبی به یکی از طرفین دعوا در داوری اظهار کرده و برخی روایات دیگر گناه او را نگفتن «انشاء الله» در تصمیمش تلقی کرده‌اند. برخی روایات نیز حاکی از ترس سلیمان بر جان فرزندش از شر شیاطین و غفلت از اراده پروردگار است. پیرامون همّ یوسف (علیه السلام) به انجام عمل قبیح؛ روایاتی همّ وی را اراده و تصمیم به انجام عمل معنا کرده و برخی روایات به شدت چنین همّی را رد کرده‌اند، روایتی نیز قصد او را ضرب و قتل بیان کرده است. و در بحث از طولانی شدن حبس یوسف به عقوبت استمداد از غیر خدا؛ روایاتی به طرق متعدد در میان فریقین علت باقی ماندن چندین ساله یوسف را در زندان، عقوبت الهی برای استمدادش از غیر خدا تلقی کرده‌اند.روایات شیعی غالباً عملِ به ظاهر گناه آلود را به گونه‌ای تاویل کرده‌اند که گناه بودن آن نفی شود، اما در روایات اهل سنت که اکثراً موقوف یا مقطوعند اهتمامی به نفی گناه وجود ندارد. در راستای روایات، برخی تفاسیر اهل سنت به شرح ظاهر آیه بسنده کرده و از انتساب گناه به نبی خدا ابایی ندارند. اما تقریباً همه تفاسیر شیعی با توجه به روایات و یا حتی فراتر از آنها و با تکیه بر عقل، به تنزیه ساحت انبیا از گناه پرداخته‌اند.
بررسی تطبیقی نظرات مفسران شیعه و سنی در موضوع بدا و لوح محو و اثبات
نویسنده:
نصرالله سیفی‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی نظرهای مفسران شیعه و سنی در موضوع بداء و لوح محو و اثبات پرداخته است. آموزه بداء با توجه به آیات قرآن به ویژه آیه 39 سوره رعد یک بحث قرآنی محسوب می‌شود و حقیقت بداء از دیدگاه شیعه امامیه، چیزی جز امکان محو و اثبات و تغییر و تبدیل در امور عالم با خواست و مشیت و قدرت الهی نیست. دگرگونی زندگی انسان‌ها بر پایه کارهای شایسته و ناشایسته، از جانب متکلمان اسلامی، بداء نام گرفته است. بررسی مسئله بداء در قرآن و روایات شیعه، به عنوان یکی از عالی ترین مسائل اعتقادی مورد تشویق و تأکید فراوان قرار گرفته است. بنابر این، بعد از مفهوم‌شناسی لازم در فصل دوم، درفصل‌های سوم و چهارم، مسئله بداء با طرح دیدگاه های مفسران مختلف شیعه و سنی به طور مفصل پیگیری شد و حاصل بحث عبارت است از اینکه که علمای سنی در موضوع اعتقاد بهبداء شبهات و اتهاماتی وارد کرده‌اند؛ مانند این شبهه که اعتقاد به بداء با علم ذاتی خدا منافات دارد و مستلزم این است که خداوند نسبت به حوادثی که در آینده اتفاق می‌افتد – نعوذ بالله- جاهل باشد؛ زیرا بداء به معنای علم پیدا کردن به چیزی بعد از جهل است. این پژوهش، در پاسخ این اشکال در فصل چهارمبه‌طور مختصر و در فصل پنجم به طور مفصل‌تر بیان کردیم که با توجه به آیات و روایاتی که درباره عدم تعارض بداء با علم ذاتیخداوند سخن گفته‌اند بداء با علم ذاتی خداوند در تعارض نیست، زیرا همیشه خداوند عزوجل علمش قبل از ایجاد اشیا بوده است؛ به‌ سبب اینکه علم او قدیم است و حادث نیست. پس چیزی بر او مخفی نیست تا بخواهد با گذشت زمان آشکار شود. خداوند از شرایع و خلق خود آنچه را بخواهد مطابق علم و حکمت و اراده ازلی خود تغییر می‌دهد، ولی علم خداوند تغییر نمی‌کند و تغییر در معلوم است نه درعلم‌، به دلیل اینکه فرموده: «وَِِعنَدُه ام‌الکتاب»که مرجع ثابت است و محو و اثبات در علم او راه پیدا نمی‌کند و محو و اثبات در مخلوق او ایجاد می‌شود، که حکمی را محو و حکم دیگر را اثبات می‌کند و مرضی را می‌برد و صحتی را می‌آورد و حیاتی را می‌برد و موتی را می‌آورد و این امر با توجه به مصادیق بداء در فصل ششم بیش‌تر ملموس شده است. به هر حال، اجماع علمای شیعه این است که بداء به معنای لغوی‌اش به‌طور قطع بر خداوند محال است و هر کس چنین نسبت ناروائی به ذات باری تعالی بدهد شیعه به شدت از او بیزاری می‌جوید. بدائی که شیعه بدان معتقد است به معنای ابداع و اظهار است؛ یعنی آنچه برای بشر مخفی و مجهول بوده خداوند آن را آشکار سازد. پس نزاع در مسئله بداء، نزاع لفظی است و بدائی که شیعه بدان معتقد است چیزی است که اهل سنت نیزآن را باور دارند؛ گرچه نام بداء بر آن نمی‌نهند. دلیل ما بر لفظی بودن نزاع در باب بداء این است که منکران بداء آن را به ‌دلیل تغییر در علم خداوند نمی‌پذیرند؛ زیرا چنین معنایی درمورد انسان صادق است و در علم خداوند هرگز تغییری رخ نمی‌دهد و موافقان بداء در حقیقت همین معنا را از آیات و روایات استنباط کرده‌اند، و گفتیم که علم و اراده و قدرت خداوند باهم فرق نمی کند؛ چون علم و اراده و قدرت هرسه از صفات ذاتی خداوند استو بداء در اراده خداوند صورت می‌گیرد نه در علم خداوند و میان علم و قدرت و اراده الهی هیچ‌گونه تضاد وجود ندارد و در توحید صفاتی ثابت کردیم که صفات خدا عین ذات اوست و صفات عین یکدیگرند و فقط مفهوما فرق دارند. در فصل آخر، مصادیق بداء را بیان کرده‌ایم تا ثابت کنیم بداء با لوح محو و اثبات در مفهوم و مصداق یکسان‌‌اند و نزاع بین علمای شیعه و سنی لفظی است.
سیره امام على و تساهل و تسامح
نویسنده:
حسین عبدالمحمدى
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
چکیده :
تساهل و تلورانس در فرهنگ غرب داراى مبانى و فرايند تاريخى خاصى است كه با آنچه در فرهنگ اسلامى تحت اين عنوان مطرح شده تفاوت ماهوى دارد. در مكاتب گوناگون سخن از تساهل و عدم تساهل مطلق نيست. در هيچ مكتبى سازش و تحمل رفتار مخالف و يا نابردبارى در برابر آن به طور مطلق تجويز نشده است بلكه بحث از تساهل و عدم تساهل نسبى است. بنابراين مهم تبيين موارد تساهل و عدم تساهل در مكاتب مختلف است. از آن جا كه سيره على (عليه السلام) تجسم عينى اسلام است، براى راه يابى به موارد تساهل و عدم تساهل در مكتب اسلام مى توان سيره آن حضرت (عليه السلام) را مورد توجه قرار داد. نبشتار حاضر با اين هدف به سيره على (عليه السلام) نگريسته و اجمالا روشن كرده است كه امام على (عليه السلام) با تمام وجود به اصول اساسى دين پاى بند بود و مداهنه و سازش درباره آن ها را روا نمى دانستند و در برابر ناقضان حدود الهى، تهديدكنندگان عدالت اجتماعى و توطئه گران براندازى نظام دينى سخت نامتساهل بودند. در عين حال، در مورد حقوق شخصى و مناظرات علمى بسيار با سعه صدر و متساهل بودند. در اين خصوص، نمونه هايى از سيره آن بزرگوار ارائه شده است.
بررسی تطبیقی آرای جعفر نکونام و محمدعلی رضایی اصفهانی پیرامون تفسیر گزاره‌های علمی قرآن
نویسنده:
زهرا محققیان، محمدرضا حاجی اسماعیلی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در قرآن کریم در آیات بسیارى پیرامون برخی گزاره‌های علمی سخن رفته که ذیل آن‌ها آرای مختلفى بیان شده است. در این راستا، پژوهش حاضر در تلاش است به بررسی و واکاوی دیدگاه‌های دو نظریه‌پرداز مطرح در میان فارسی‌زبانان یعنی دیدگاه‌های جعفر نکونام و محمدعلی رضایی اصفهانی بپردازد تا در نهایت اثبات کند علت اختلاف دیدگاه‌ها تفاوت پیش‌فرض‌های هر یک در تحلیل گزاره‌های علمی قرآن کریم است. برای نیل بدین هدف، پس از بسط و تبیین مسئله، مهم‌ترین پیش‌فرض‌ها در تحلیل این‌گونه آیات بیان و آرای صاحب‌نظران ذکرشده ذیل آن‌ها شرح داده می‌شود. یافته‌های پژوهش حاکی از آن است که پیش‌فرض‌ها نقش بسیار مؤثری در تحلیل گزاره‌های علمی قرآن دارند و نگاه ظاهری یا نگاه علمی به این‌گونه آیات مبتنی بر دخالت پیش‌فرض‌هایی چون زبان قرآن، جامعیت قرآن و تفاوت مخاطب آیات الهی است.
صفحات :
از صفحه 79 تا 99
پیراستگى قرآن از اندیشه ها و باورهاى باطل؛ پژوهشى در باب یکى از مبانى تفسیرى علامه طباطبائى
نویسنده:
امیررضا اشرفى
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
يكى از مبانى (پيش فرض هاى) تفسيرى علامه طباطبائى در تفسير الميزان، پيراستگى قرآن از باورهاى باطل عصر نزول است. اين مبنا حاصل تجلى اهداف و اوصاف پديدآورنده قرآن در متن آن مى باشد. به خود قرآن نيز ـ كه الهى بودن آن به دليل معجزه بودنش به اثبات رسيده است ـ بر خلل ناپذيرى آن از رخنه باطل صراحت دارد. در باور علامه، با تدبر در آياتى كه برخى نويسندگان آنها را همخوان با باورهاى عصر نزول پنداشته اند، مى توان به اين حقيقت رسيد كه قرآن هيچ انديشه نادرستى را ـ به بهانه هم زبانى با قوم ـ در خود راه نداده است.
درآمدى بر روش تفسیر قرآن از دیدگاه خاندان وحى (علیهم السلام)
نویسنده:
غلامعلى عزیزى کیا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
به رغم تلاش فراوان پيامبراكرم (صلى الله عليه وآله) در تبيين و تفسير مفاهيم و معارف قرآن كريم و استمرار آن توسط اهل بيت (عليهم السلام) ميراثى اندك از آن برجاى مانده، و بر آنچه مانده نيز غبارى از غربت نشسته است. بى گمان به صحنه آوردن روايات تفسيرى پيامبر (صلى الله عليه وآله) و اهل بيت (عليهم السلام) و پژوهش و پردازش آن وظيفه اى مهم و در عين حال دشوار است. به همان دليل كه تدبر و تفكر در قرآن براى مخاطبان لازم و حياتى است، ياد گرفتن مبانى و قواعد فهم آن از آبشخور اصلى نيز لازم است. بنابراين، ضرورت بحث از «روش تفسير قرآن در مكتب اهل بيت(عليهم السلام)» تابعى از ضرورت فهم و تفسير قرآن كريم است. دشوارى آن نيز به دليل مهجور ماندن و راه نيافتن آن به حوزه پژوهش هاى قرآنى در سده هاى گذشته است. اگرچه عالمانى به جمع آورى آثار تفسيرى پيامبر (صلى الله عليه وآله) و اهل بيت (عليهم السلام) پرداخته اند، اما اندكى از آنان به نقد و بررسى و پژوهش آن پرداخته و رويكرد بيش تر آنان نقل متن روايات در جوامع روايى يا در ذيل آيات بوده است. از جمله عالمان پژوهشگرى كه در دوران معاصر به پژوهش روايات تفسيرى پيامبر (صلى الله عليه وآله) و اهل بيت (عليهم السلام) پرداخته و نكات سودمندى درباره آن ها بيان كرده اند، مرحوم علامه سيد محمدحسين طباطبائى است. وى در كنار مباحث تفسيرى، بحث هاى مستقلى در زمينه روايات تفسيرى بيان كرده و به نقد و بررسى آن ها پرداخته است و سبك تفسيرى خويش را وام دار روايات اهل بيت (عليهم السلام) مى داند. اما سوگمندانه ايشان نيز در تبيين روش تفسيرى اهل بيت (عليهم السلام) جز چند عبارت كوتاه سخنى نگفته است. در سال هاى اخير، براى معرفى روش تفسيرى اهل بيت (عليهم السلام) تلاش هايى صورت گرفته، كه در پى نوشت به برخى از آن ها اشاره مى كنيم.
  • تعداد رکورد ها : 2280